در حال بارگذاری ...
Sadegh Khademi - Optimized Header
Sadegh Khademi

منازل السائرین 162

متن درس





تحلیل عرفانی خشوع در منازل السائرین

تحلیل عرفانی خشوع در منازل السائرین

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه 162)

دیباچه

کتاب حاضر، تحلیلی جامع از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره در باب خشوع از منازل السائرین است که با نگاهی عمیق و عرفانی به تبیین این مقام معنوی و تمایز آن با مفاهیم خضوع و خشیت می‌پردازد. این اثر، با تکیه بر محتوای اصلی درس‌گفتار و تحلیل‌های تفصیلی، در قالبی علمی و دانشگاهی نگاشته شده تا معارف عرفانی را با زبانی فاخر و منسجم به مخاطبان متخصص ارائه دهد. محور بحث، خشوع به‌عنوان یکی از منازل کلیدی سلوک معنوی است که از قلب سرچشمه گرفته و به ظاهر تسری می‌یابد.

بخش نخست: تعریف و ماهیت خشوع

خشوع: خاموشی نفس در برابر عظمت الهی

در منازل السائرین، خشوع به‌عنوان «خمود النفس و همود الطباع لمتعاظم أو مفزع» تعریف شده است. این تعریف، خشوع را حالتی عمیق و درونی معرفی می‌کند که در آن، نفس سالک در برابر عظمت یا خوف‌انگیزی ذات الهی خاموش شده و طباع او فروکش می‌کند. خشوع، چونان خاموشی آتشی است که در دل شعله‌ور بود و در برابر نسیم عظمت حق، به خاکستری آرام بدل می‌شود. این حالت، نتیجه انقیاد کامل نفس در برابر پروردگار است و از قلب سرچشمه می‌گیرد، جایی که سالک، در برابر بی‌کرانگی حق، خود را ناچیز می‌یابد.

درنگ: خشوع، خاموشی نفس و فروکش طباع در برابر عظمت یا خوف الهی است که از قلب سرچشمه گرفته و نشان‌دهنده انقیاد کامل سالک است.

بخش دوم: تمایز خشوع، خضوع و خشیت

خشوع و خضوع: از قلب تا ظاهر

خشوع و خضوع، اگرچه در معنا به هم نزدیک‌اند، اما تفاوت‌هایی اساسی دارند. خضوع، فروتنی ظاهری است که در رفتار و جوارح نمود می‌یابد و ممکن است بدون همراهی قلب باشد. برای مثال، فردی می‌تواند در گفتار یا رفتار، نرمش و تذلل نشان دهد، اما قلبش از این فروتنی خالی باشد. در مقابل، خشوع حالتی قلبی است که از باطن سرچشمه گرفته و به ظاهر تسری می‌یابد. خشوع، چونان رودی است که از چشمه قلب جاری شده و جوارح را سیراب می‌کند، در حالی که خضوع، گاه تنها سطحی از خاک است که بدون عمق باطنی، فروتنی را به نمایش می‌گذارد. آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره تأکید دارند که گناهکاران ممکن است خضوع ظاهری داشته باشند، اما خشوع، به دلیل ریشه قلبی، مختص مؤمنان و پاکان است.

درنگ: خضوع، فروتنیی ظاهری است که ممکن است بدون باطن معنوی باشد، اما خشوع، حالتی قلبی است که از قلب به جوارح تسری می‌یابد و مختص مؤمنان است.

خشیت: خوف همراه با معرفت

خشیت، مرحله‌ای بالاتر از خشوع و خضوع است که با معرفت و آگاهی همراه است. در خشیت، خوف از خداوند نه از ترس ساده، بلکه از سر شناخت عمیق عظمت الهی سرچشمه می‌گیرد. آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره تأکید دارند که خشیت، مختص عالمان و صاحبان یقین است، در حالی که خشوع می‌تواند حتی در موجودات بی‌جان مانند کوه یا صوت رخ دهد. خشیت، چونان نوری است که از آگاهی قلب برمی‌خیزد و سالک را به سوی تقرب الهی هدایت می‌کند، در حالی که خشوع، فروتنی قلبی است که ممکن است بدون علم باشد.

درنگ: خشیت، خوفی آگاهانه و مبتنی بر معرفت است که مختص عالمان و صاحبان یقین بوده و از خشوع و خضوع متمایز است.

بخش سوم: خشوع در آیات قرآن کریم

خشوع در مخلوقات و جوارح

قرآن کریم، خشوع را به مخلوقات، جوارح و قلب نسبت داده و گستردگی این مفهوم را نشان می‌دهد. برای مثال:


  • ﴿وَخَشَعَتِ الْأَصْوَاتُ لِلرَّحْمَنِ﴾

    (سوره طه، آیه ۱۰۸، : و صداها برای [خدای] رحمان فرومی‌نشیند). این آیه، خشوع اصوات را در برابر عظمت الهی نشان می‌دهد.

  • ﴿وَيَخِرُّونَ لِلْأَذْقَانِ يَبْكُونَ وَيَزِيدُهُمْ خُشُوعًا﴾

    (سوره اسراء، آیه ۱۰۹، : و به چهره بر خاک می‌افتند و می‌گریند و بر خشوعشان می‌افزاید). این آیه، خشوع را نتیجه گریه و انقیاد در برابر کلام الهی می‌داند.

  • ﴿لَوْ أَنْزَلْنَا هَذَا الْقُرْآنَ عَلَىٰ جَبَلٍ لَرَأَيْتَهُ خَاشِعًا﴾

    (سوره حشر، آیه ۲۱، : اگر این قرآن را بر کوهی نازل می‌کردیم، یقیناً آن را از بیم خدا فروتن می‌دیدی). این آیه، خشوع کوه را در برابر عظمت قرآن کریم نشان می‌دهد.

  • ﴿الَّذِينَ هُمْ فِي صَلَاتِهِمْ خَاشِعُونَ﴾

    (سوره مؤمنون، آیه ۲، : همان کسانی که در نمازشان فروتن‌اند). این آیه، خشوع را در قلب مؤمنان در حال نماز توصیف می‌کند.

  • ﴿خَشَعَتْ أَبْصَارُهُمْ﴾

    (سوره قلم، آیه ۴۳، : چشمانشان فروتن شده است). این آیه، خشوع را به چشم‌ها نسبت می‌دهد.

  • ﴿وَجُوهٌ يَوْمَئِذٍ خَاشِعَةٌ﴾

    (سوره غاشیه، آیه ۲، : چهره‌هایی در آن روز فروتن‌اند). این آیه، خشوع را به چهره‌ها نسبت می‌دهد.

این آیات، چونان آینه‌هایی هستند که خشوع را در تمامی مخلوقات، از کوه و زمین تا قلب و جوارح، بازتاب می‌دهند و نشان‌دهنده تأثیر عمیق عظمت الهی بر هستی است.

درنگ: خشوع در قرآن کریم به مخلوقات، جوارح و قلب نسبت داده شده و نشان‌دهنده تأثیر عمیق عظمت یا خوف الهی بر تمامی هستی است.

خضوع در قرآن کریم

خضوع در قرآن کریم به رفتارهای ظاهری اشاره دارد و موارد آن کمتر از خشوع است. برای مثال:


  • ﴿لَا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ﴾

    (سوره احزاب، آیه ۳۲، : با گفتار نرم [با مردان] سخن مگویید). این آیه، از نرمش در گفتار نهی می‌کند، زیرا ممکن است به طمع نفسانی منجر شود.

  • ﴿فَذَلَّتْ أَعْنَاقُهُمْ لَهَا خَاضِعِينَ﴾

    (سوره شعراء، آیه ۴، : پس گردن‌هایشان در برابر آن فروتن شد). این آیه، خضوع را به فروتنی ظاهری جوارح نسبت می‌دهد.

خضوع، چونان لباسی است که ممکن است تنها ظاهر را بپوشاند، بدون آنکه قلب را در بر گیرد، در حالی که خشوع، از عمق وجود سرچشمه می‌گیرد.

درنگ: خضوع در قرآن کریم به فروتنی ظاهری اشاره دارد و ممکن است بدون همراهی قلب باشد، در حالی که خشوع، حالتی قلبی و عمیق است.

خشیت در قرآن کریم

خشیت در قرآن کریم، خوفی است که با معرفت و آگاهی همراه است و مختص عالمان و صاحبان یقین است. آیات زیر این مفهوم را تبیین می‌کنند:


  • ﴿ذَلِكَ لِمَنْ خَشِيَ الْعَنَتَ مِنْكُمْ﴾

    (سوره نساء، آیه ۲۵، : این برای کسی از شما است که از گناه بترسد).

  • ﴿وَخَشِيَ الرَّحْمَنَ بِالْغَيْبِ﴾

    (سوره یس، آیه ۱۱، : و در نهان از [خدای] رحمان بترسد).

  • ﴿إِنَّمَا يَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبَادِهِ الْعُلَمَاءُ﴾

    (سوره فاطر، آیه ۲۸، : از بندگان خدا تنها دانایان‌اند که از او می‌ترسند).

  • ﴿وَاللَّهُ أَحَقُّ أَنْ تَخْشَوْهُ﴾

    (سوره احزاب، آیه ۳۹، : و خداوند سزاوارتر است که از او بترسید).

  • ﴿لَا تَخْشَوُا النَّاسَ وَاخْشَوْنِي﴾

    (سوره مائده، آیه ۴۴، : از مردم نترسید و از من بترسید).

خشیت، چونان گوهری است که در صدف معرفت جای دارد و تنها عالمان به حقیقت الهی می‌توانند آن را در قلب خود جای دهند.

درنگ: خشیت، خوفی آگاهانه و مبتنی بر معرفت است که مختص عالمان بوده و خداوند را به‌عنوان تنها ظرف حقیقی خشیت معرفی می‌کند.

بخش چهارم: چالش‌های خداپرستی و نقش معرفت

عباد عالمان در خشیت

در آیه

﴿إِنَّمَا يَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبَادِهِ الْعُلَمَاءُ﴾

(سوره فاطر، آیه ۲۸، : از بندگان خدا تنها دانایان‌اند که از او می‌ترسند)، «عباد» به بندگان خاصی اشاره دارد که عبودیت عملی در آنها محقق شده است. جمع بودن «عباد» و «علماء» نشان‌دهنده فراوانی چنین افرادی است که با معرفت و یقین، خشیت الهی را در قلب خود جای داده‌اند. این آیه، چونان چراغی است که راه سالکان را روشن می‌کند و نشان می‌دهد که خشیت، نتیجه علم حقیقی و عبودیت راستین است. آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره تأکید دارند که اگر کسی از خدا نترسد، عالم حقیقی نیست، زیرا علم بدون خشیت، چونان درختی بی‌ریشه است که ثمری به بار نمی‌آورد.

درنگ: عباد عالمان، بندگان خاصی هستند که با معرفت و عبودیت عملی، خشیت الهی را در قلب خود جای داده‌اند.

چالش‌های تبلیغ خداپرستی

تبلیغ خداپرستی از طریق انبیا و اولیا، نشان‌دهنده چالش‌هایی در پذیرش این حقیقت در جامعه است. این چالش‌ها می‌توانند ناشی از مشکلات مبلغ، عابد یا حتی تصور نادرست از معبود باشند، هرچند خداوند از هر نقصی مبراست. آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره با تمثیل فوتبال، به جاذبه‌های دنیوی اشاره می‌کنند که بدون نیاز به تبلیغ، مردم را به خود جذب می‌کنند. برای مثال، در یک مسابقه فوتبال، مردم در سرما و باران با شوق حاضر می‌شوند، بدون آنکه کسی آنها را دعوت کند یا پولی به آنها بدهد. این جاذبه، چونان مغناطیسی است که قلب‌ها را به سوی خود می‌کشد، در حالی که خداپرستی نیازمند تبلیغ گسترده است، زیرا حس آن در بسیاری از افراد شکل نگرفته است.

درنگ: تبلیغ گسترده خداپرستی نشان‌دهنده چالش‌هایی در پذیرش است که می‌تواند ناشی از مشکلات مبلغ یا عابد باشد، در حالی که خداوند از هر نقصی مبراست.

تمثیل جاذبه‌های دنیوی

آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره با تمثیل‌هایی چون علاقه به فوتبال، مواد مخدر یا شراب، به قدرت جاذبه‌های نفسانی اشاره می‌کنند. فردی که به شراب یا سرقت عادت کرده، از حلال لذت نمی‌برد، زیرا حس او به امور ناپاک گره خورده است. این تمثیل، چونان آینه‌ای است که نشان می‌دهد جاذبه‌های دنیوی، به دلیل ایجاد حس قوی، قلب را از خیرات معنوی دور می‌کنند. در مقابل، خداپرستی نیازمند حس درونی است که تنها با معرفت و تهذیب نفس شکل می‌گیرد.

درنگ: جاذبه‌های دنیوی، به دلیل ایجاد حس قوی، قلب را از خیرات معنوی دور می‌کنند، در حالی که خداپرستی نیازمند حس درونی مبتنی بر معرفت است.

بخش پنجم: موانع و راهکارهای ایجاد حس خداپرستی

موانع حس خداپرستی

موانع ایجاد حس خداپرستی شامل لقمه حرام، تمایلات نفسانی، دلبستگی به دنیا و جهل است. این موانع، چونان پرده‌هایی هستند که نور معرفت الهی را از قلب دور می‌کنند. لقمه حرام، قلب را تاریک می‌کند، تمایلات نفسانی، چونان زنجیرهایی نفس را در بند می‌کشند، و جهل، مانع از درک عظمت الهی می‌شود. آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره تأکید دارند که این موانع، حس خداپرستی را از بین می‌برند و مانع شکل‌گیری خشوع و خشیت در قلب می‌شوند.

درنگ: لقمه حرام، تمایلات نفسانی، دلبستگی به دنیا و جهل، موانع اصلی ایجاد حس خداپرستی هستند که قلب را از معرفت الهی دور می‌کنند.

راهکارهای ایجاد حس خداپرستی

برای ایجاد حس خداپرستی، باید معرفت الهی، تهذیب نفس و کاهش استکبار در جامعه نهادینه شود. آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره پیشنهاد می‌کنند که حس خداپرستی باید به همان شدت جاذبه‌های دنیوی، مانند علاقه به فوتبال، در قلب افراد ایجاد شود. این حس، چونان شعله‌ای است که با معرفت و تهذیب نفس برافروخته می‌شود و قلب را به سوی عبودیت سوق می‌دهد. آموزش معرفت الهی و ایجاد بسترهای معنوی، چونان خاکی حاصلخیز است که بذر خداپرستی را در آن می‌توان کاشت.

درنگ: ایجاد حس خداپرستی نیازمند معرفت، تهذیب نفس و کاهش استکبار است تا قلب سالک به سوی عبودیت هدایت شود.

انقیاد اولیا در عبادت

اولیای الهی، عبادت را با انقیاد کامل و بدون تکلف انجام می‌دادند، زیرا اراده آنها کاملاً تابع خواست الهی بود. این انقیاد، چونان جویباری است که به سوی دریای بی‌کران الهی جاری می‌شود و عبادت را به عملی خالص و معنوی تبدیل می‌کند. آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره تأکید دارند که عبادت اولیا، نتیجه حس درونی خداپرستی است که از معرفت و تسلیم کامل سرچشمه می‌گیرد.

درنگ: عبادت اولیای الهی، نتیجه انقیاد کامل و حس درونی خداپرستی است که از معرفت و تسلیم سرچشمه می‌گیرد.

جمع‌بندی

بازنویسی باب خشوع از منازل السائرین، برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، نشان داد که خشوع، حالتی قلبی است که از خاموشی نفس در برابر عظمت یا خوف الهی سرچشمه می‌گیرد و به جوارح تسری می‌یابد. این مقام، از خضوع (فروتنی ظاهری) و خشیت (خوف همراه با معرفت) متمایز است. آیات قرآن کریم، خشوع را به مخلوقات، جوارح و قلب نسبت داده و گستردگی این مفهوم را نشان می‌دهند. خشیت، به دلیل همراهی با معرفت، مختص عالمان و صاحبان یقین است و خداوند را به‌عنوان تنها ظرف حقیقی خشیت معرفی می‌کند. چالش‌های خداپرستی، ناشی از موانع نفسانی و اجتماعی مانند لقمه حرام، تمایلات نفسانی و جهل است که باید با معرفت و تهذیب نفس برطرف شود. حس خداپرستی، هدف نهایی سلوک است که نیازمند ایجاد جاذبه معنوی در قلب و جامعه است.

با نظارت صادق خادمی


کوئیز

به سوالات زیر پاسخ داده و در پایان، نتیجه را با پاسخنامه مقایسه کنید.

1. بر اساس متن درسگفتار، خشوع به چه معناست؟

2. طبق متن، تفاوت اصلی خشوع و خضوع چیست؟

3. بر اساس متن، خشیت با چه ویژگی‌ای از خوف متمایز می‌شود؟

4. طبق متن، کدام آیه به خشوع اصوات اشاره دارد؟

5. بر اساس متن، چرا خشیت مختص به خدا و نه به مردم است؟

6. طبق متن، خشوع می‌تواند در موجوداتی مانند کوه یا زمین بدون علم رخ دهد.

7. متن درسگفتار بیان می‌کند که خضوع همیشه با قلب همراه است.

8. بر اساس متن، خشیت بدون معرفت و علم ممکن است.

9. متن درسگفتار تأکید دارد که خشوع در قرآن بیشتر از خضوع ذکر شده است.

10. طبق متن، آیه 'انما يخشى الله من عباده العلما' نشان‌دهنده این است که تنها عالمان از خدا خشیت دارند.

11. تفاوت اصلی بین خشوع و خضوع طبق متن چیست؟

12. چرا خشیت در متن به معرفت وابسته است؟

13. منظور از 'خشعت الاصوات للرحمن' در متن چیست؟

14. چرا طبق متن، مردم نمی‌توانند ظرف خشیت باشند؟

15. طبق متن، چرا خدا نیاز به تبلیغ گسترده توسط انبیا دارد؟

پاسخنامه

1. نرمی که از قلب به ظاهر سرایت می‌کند

2. خشوع از قلب به ظاهر و خضوع تنها ظاهری است

3. ترس همراه با معرفت و آگاهی

4. و خشعت الاصوات للرحمن

5. چون خشیت نیازمند معرفت است و مردم ظرف آن نیستند

6. درست

7. نادرست

8. نادرست

9. درست

10. درست

11. خشوع از قلب به ظاهر سرایت می‌کند، اما خضوع تنها در ظاهر است و ممکن است قلب را شامل نشود.

12. خشیت ترسی است که از آگاهی و علم به خدا ناشی می‌شود، برخلاف خوف که ممکن است بدون معرفت باشد.

13. این آیه به نرمی و فروتنی اصوات در برابر خدا اشاره دارد که از قلب سرچشمه می‌گیرد.

14. زیرا خشیت نیازمند معرفت است و مردم به دلیل فقدان این معرفت نمی‌توانند موضوع خشیت باشند.

15. چون حس خداپرستی در مردم به طور طبیعی ایجاد نمی‌شود و نیاز به تبلیغ برای ایجاد این حس دارند.

فوتر بهینه‌شده