در حال بارگذاری ...
Sadegh Khademi - Optimized Header
Sadegh Khademi

منازل السائرین 165

متن درس





منازل السائرین: باب الخشوع، درجه دوم

منازل السائرین: باب الخشوع، درجه دوم

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه 165)

مقدمه: درآمدی بر خشوع در مقام دوم

خشوع، در عرفان اسلامی، یکی از مقامات بنیادین سلوک است که سالک را از خودبینی به سوی تواضع و از خودمحوری به خداگرایی رهنمون می‌شود. در درجه دوم این مقام، که موضوع این نوشتار است، قلب سالک به مثابه آهنی گداخته، نرم و آماده تحولات عمیق معنوی می‌گردد. این مرتبه، با ویژگی‌هایی چون رؤیت آفات نفس و عمل، درک فضیلت دیگران، و استشمام نسیم فنای در حق، نقطه عطفی در مسیر سلوک به شمار می‌رود.

بخش نخست: تبیین مفهوم و ویژگی‌های خشوع در درجه دوم

تعریف خشوع در مرتبه دوم

خشوع در درجه دوم، تحت عنوان ترقب آفات النفس و العمل و رویة فضل کل ذی فضل علیک و تنسم نسیم الفناء تعریف می‌شود. این مرتبه، حالتی است که در آن قلب سالک، پس از نرم شدن در کوره حرارت الهی، آماده پذیرش ضربات پالاینده حق می‌گردد. این نرم شدن، به سالک امکان می‌دهد تا آفات نفس و عمل خویش را ببیند، فضیلت دیگران را بر خود مقدم بداند، و رایحه فنای در حق را استشمام کند.

درنگ: خشوع در درجه دوم، به مثابه نرم شدن آهن در کوره الهی است که قلب را برای پالایش آفات و پذیرش تحولات معنوی آماده می‌سازد.

این تعریف، سه مؤلفه اصلی را در بر می‌گیرد: نخست، رؤیت آفات نفس و عمل، که خودآگاهی عمیق سالک را نشان می‌دهد؛ دوم، درک فضیلت دیگران، که نشانه تواضع و دوری از خودبرتربینی است؛ و سوم، استشمام نسیم فناء، که سالک را به سوی محو شدن در حق هدایت می‌کند.

تفاوت خشوع در درجه اول و دوم

خشوع در درجه اول، به ظرف عمل، حکم، و رابطه عبد و حق محدود است. در این مرتبه، سالک به درک جایگاه خویش در برابر حق نائل می‌شود، اما قلب او هنوز سخت و غیرمنعطف است. این مرحله، بیشتر به اعتبار و رؤیت الهی معطوف است و فاقد انعطاف درونی برای تحولات عمیق‌تر است. اما در درجه دوم، قلب سالک، به واسطه حرارت خشوع، نرم و آماده پالایش می‌گردد. این نرم شدن، امکان رؤیت آفات و دفع آن‌ها را فراهم می‌کند و سالک را از خودمحوری به سوی خداگرایی سوق می‌دهد.

به تعبیر عرفانی، درجه اول خشوع، به مثابه آهن سردی است که در برابر ضربات مقاوم است، اما درجه دوم، آهنی گداخته است که با هر ضربه پتک الهی، زواید آن می‌ریزد و شکل می‌پذیرد.

نتیجه‌گیری بخش نخست

خشوع در درجه دوم، نقطه عطفی در سلوک است که قلب سالک را از سختی به نرمی و از خودبینی به تواضع می‌رساند. این مرتبه، با ویژگی‌هایی چون رؤیت آفات، درک فضیلت دیگران، و استشمام نسیم فناء، سالک را به سوی پالایش درونی و قرب الهی هدایت می‌کند. تفاوت بنیادین این درجه با مرتبه نخست، در انعطاف قلب و آمادگی آن برای تحولات عمیق نهفته است.

بخش دوم: تشبیهات و تمثیلات در تبیین خشوع

تشبیه قلب به آهن گداخته

یکی از برجسته‌ترین تمثیلات در این درس‌گفتار، تشبیه قلب سالک به آهنی گداخته در کوره است. آهن سرد، سخت و غیرقابل انعطاف است، اما هنگامی که در کوره حرارت می‌بیند، نرم و آماده شکل‌پذیری می‌شود. ضربات پتک، زواید و رسوبات آن را جدا می‌کند و آهن را به سوی خلوص و کمال سوق می‌دهد.

درنگ: قلب سالک در خشوع، به آهنی گداخته می‌ماند که با ضربات پتک الهی، از زواید نفس و عمل پالایش می‌یابد و به سوی فنای در حق پیش می‌رود.

این تمثیل، به زیبایی فرایند تحول درونی سالک را نشان می‌دهد. قلب سخت، مانند آهن سرد، در برابر تغییر مقاوم است، اما با حرارت خشوع، نرم و آماده پذیرش ضربات الهی می‌شود. این ضربات، به مثابه هدایت‌های الهی یا ارشادات مرشد، زواید نفس را جدا کرده و قلب را به سوی خلوص هدایت می‌کنند.

نقش پتک و پتک‌زن در پالایش

در این تمثیل، دیگران به پتک‌هایی تشبیه شده‌اند که قلب نرم‌شده سالک را شکل می‌دهند. پتک‌زن حرفه‌ای، که با ضربات سریع و دقیق، زواید آهن را جدا می‌کند، نمادی از مرشد یا هدایت الهی است. این پتک‌زن، با مهارت خویش، سالک را از آفات نفس و عمل پاک می‌کند و او را به سوی کمال سوق می‌دهد.

به تعبیر دیگر، سالک در حالت خشوع، خود را آهن گداخته می‌بیند و دیگران را پتک‌هایی که با فضیلت خویش، او را پالایش می‌کنند. این دیدگاه، سالک را از خودبرتربینی مصون می‌دارد و او را به تواضع و درک فضیلت دیگران رهنمون می‌سازد.

خطر سرد شدن آهن

اگر آهن گداخته به‌موقع شکل نگیرد، سرد شده و کارایی خود را از دست می‌دهد. به همین سان، اگر سالک در حالت خشوع معطل بماند و از نرمی قلب خویش بهره نبرد، به قساوت قلب مبتلا می‌شود. این هشدار، بر ضرورت اقدام سریع در سلوک تأکید دارد. سالک باید در فرصت خشوع، آفات خویش را اصلاح کند تا قلبش به سختی اولیه بازنگردد.

نتیجه‌گیری بخش دوم

تمثیل آهن گداخته و پتک، به زیبایی فرایند پالایش درونی در خشوع را نشان می‌دهد. قلب سالک، با نرمی حاصل از خشوع، آماده پذیرش ضربات الهی می‌شود و با هدایت مرشد یا ارشادات حق، از زواید نفس و عمل پالایش می‌یابد. خطر قساوت قلب، بر اهمیت اقدام سریع در این مرتبه تأکید دارد و سالک را به بهره‌گیری از فرصت خشوع ترغیب می‌کند.

بخش سوم: مؤلفه‌های خشوع در درجه دوم

ترقب آفات نفس و عمل

یکی از مؤلفه‌های اصلی خشوع در درجه دوم، رؤیت آفات نفس و عمل است. آفات نفس، شامل تکبر، جهل، و سستی‌هایی است که مانع سلوک می‌شوند. آفات عمل نیز به ناتوانی‌ها و کاستی‌های کردار اشاره دارد. سالک در این مرتبه، با نرمی قلب، به خودآگاهی عمیق دست می‌یابد و نقص‌های خویش را می‌بیند.

این خودآگاهی، با مفهوم قرآنی مَنْ عَرَفَ نَفْسَهُ همخوانی دارد، که شناخت نفس را مقدمه‌ای برای شناخت حق می‌داند. سالک، با رؤیت آفاتی چون تکبر، جهل، و سستی، به اصلاح خویش می‌پردازد و از موانع سلوک رهایی می‌یابد.

درنگ: رؤیت آفات نفس و عمل، نشانه خودآگاهی عمیق سالک است که با نرمی قلب در خشوع حاصل می‌شود و او را به اصلاح و پالایش رهنمون می‌کند.

رؤیت فضل دیگران

سالک در این مرتبه، فضل هر صاحب فضلی را بر خود می‌بیند و دیگران را برتر از خویش می‌داند. این دیدگاه، نتیجه رؤیت آفات خویش و نرمی قلب است که سالک را از خودبینی به تواضع سوق می‌دهد. در تمثیل آهن و پتک، دیگران به پتک‌هایی تشبیه شده‌اند که قلب نرم‌شده سالک را شکل می‌دهند.

این تواضع، سالک را از تکبر و خودبرتربینی مصون می‌دارد و او را به درک فضیلت دیگران هدایت می‌کند. به تعبیر عرفانی، سالک در این حالت، خود را آهن گداخته می‌بیند و دیگران را پتک‌هایی که با فضیلت خویش، او را پالایش می‌کنند.

تنسم نسیم الفناء

در این مرتبه، سالک نسیم فناء را استشمام می‌کند، یعنی به حالتی می‌رسد که از خود و خلق عبور کرده، اما هنوز به حق نرسیده است. این نسیم، رایحه‌ای از فنا و محو شدن در حق است که سالک را به سوی قرب الهی سوق می‌دهد.

این حالت، با آیه کریمه وَمَا رَمَيْتَ إِذْ رَمَيْتَ وَلَٰكِنَّ اللَّهَ رَمَىٰ (سوره انفال، آیه ۱۷، : و تو [ای پیامبر] هنگامی که تیر انداختی، تو نینداختی، بلکه خدا انداخت) همخوانی دارد، که بر محو شدن فعل بنده در فعل الهی تأکید می‌کند. سالک در این مرتبه، خود را سبک و خالی از خودبینی می‌یابد و به سوی فنای فی‌الله پیش می‌رود.

نتیجه‌گیری بخش سوم

مؤلفه‌های خشوع در درجه دوم، شامل رؤیت آفات نفس و عمل، درک فضیلت دیگران، و استشمام نسیم فناء، سالک را به سوی پالایش درونی و قرب الهی هدایت می‌کنند. این مؤلفه‌ها، با خودآگاهی، تواضع، و محو شدن در حق، سالک را از موانع سلوک رهایی می‌بخشند و او را به سوی کمال سوق می‌دهند.

بخش چهارم: چالش‌ها و موانع در خشوع

خطر قساوت قلب

یکی از چالش‌های اصلی در خشوع، خطر قساوت قلب در صورت تعلل است. اگر سالک در حالت نرمی قلب معطل بماند و از فرصت خشوع بهره نبرد، قلب او به سختی اولیه بازمی‌گردد و از کمال دور می‌شود. این حالت، به آهن گداخته‌ای می‌ماند که اگر به‌موقع شکل نگیرد، سرد شده و کارایی خود را از دست می‌دهد.

درنگ: تعلل در بهره‌گیری از نرمی قلب در خشوع، به قساوت قلب منجر می‌شود و سالک را از فرصت پالایش و کمال محروم می‌سازد.

تکبر و خودبرتربینی

تکبر، یکی از موانع اصلی سلوک است که نتیجه تکیه بر داشته‌های مادی یا معنوی، مانند مال، قدرت، یا علم، است. خشوع، با نرم کردن قلب و رؤیت آفات، سالک را از تکبر دور می‌کند و او را به تواضع و فنای در حق هدایت می‌نماید.

در مقابل، سالک در حالت خشوع، دیگران را ذی‌فضل می‌بیند و خود را ناقص می‌داند. این دیدگاه، با آیه کریمه وَمَنْ يَخْرُجْ مِنْ بَيْتِهِ مُهَاجِرًا إِلَى اللَّهِ وَرَسُولِهِ (سوره نساء، آیه ۱۰۰، : و هر که از خانه‌اش به سوی خدا و پیامبرش هجرت کند) همخوانی دارد، که بر اهمیت رها کردن تعلقات برای قرب الهی تأکید می‌کند.

نتیجه‌گیری بخش چهارم

چالش‌هایی چون قساوت قلب و تکبر، موانع اصلی در مسیر خشوع هستند که سالک را از کمال بازمی‌دارند. خشوع، با ایجاد خودآگاهی و تواضع، این موانع را برطرف می‌کند و سالک را به سوی پالایش درونی و قرب الهی هدایت می‌نماید.

بخش پنجم: نتایج و آثار خشوع در درجه دوم

سبک شدن و خلوت کردن نفس

خشوع در درجه دوم، سالک را سبک و خلوت می‌کند، به گونه‌ای که زواید نفس و عملش می‌ریزد و او به سوی فنای در حق پیش می‌رود. این سبک شدن، نتیجه پالایش درونی است که سالک را از خودبینی و تکبر آزاد می‌کند.

در تمثیل آهن گداخته، ضربات پتک، زواید آهن را جدا می‌کند و آن را به سوی خلوص سوق می‌دهد. به همین سان، سالک در خشوع، با رؤیت آفات و درک فضیلت دیگران، از خودیت خویش عبور کرده و به سوی حق پیش می‌رود.

فنای در حق

نتیجه نهایی خشوع در این مرتبه، استشمام نسیم فناء و حرکت به سوی محو شدن در حق است. سالک، با عبور از خود و خلق، به حالتی می‌رسد که خود را خالی از خودبینی می‌یابد و رایحه قرب الهی را استشمام می‌کند.

درنگ: خشوع در درجه دوم، با سبک کردن نفس و استشمام نسیم فناء، سالک را به سوی محو شدن در حق و قرب الهی رهنمون می‌سازد.

نتیجه‌گیری بخش پنجم

خشوع در درجه دوم، با پالایش درونی، تواضع، و استشمام نسیم فناء، سالک را به سوی سبک شدن نفس و قرب الهی هدایت می‌کند. این مرتبه، با رها کردن سالک از خودبینی و تکبر، او را به سوی کمال و فنای فی‌الله سوق می‌دهد.

جمع‌بندی نهایی

خشوع در درجه دوم، به مثابه کوره‌ای الهی است که قلب سالک را نرم و آماده پالایش می‌سازد. این مرتبه، با رؤیت آفات نفس و عمل، درک فضیلت دیگران، و استشمام نسیم فناء، سالک را از خودبینی به تواضع و از خودمحوری به خداگرایی رهنمون می‌کند. تمثیل آهن گداخته و پتک، به زیبایی فرایند تحول درونی را نشان می‌دهد، جایی که ضربات الهی، زواید نفس را جدا کرده و قلب را به سوی خلوص و کمال سوق می‌دهند. آیات کریمه قرآن کریم، مانند وَمَا رَمَيْتَ إِذْ رَمَيْتَ وَلَٰكِنَّ اللَّهَ رَمَىٰ و وَمَنْ يَخْرُجْ مِنْ بَيْتِهِ مُهَاجِرًا إِلَى اللَّهِ وَرَسُولِهِ، این مفاهیم را تأیید می‌کنند و بر اهمیت محو شدن در فعل الهی و رها کردن تعلقات تأکید دارند.

با نظارت صادق خادمی


کوئیز

به سوالات زیر پاسخ داده و در پایان، نتیجه را با پاسخنامه مقایسه کنید.

1. طبق متن درسگفتار، مرتبه دوم خشوع شامل چند مرحله است؟

2. در مرتبه دوم خشوع، چه چیزی باعث نرم شدن دل سالک می‌شود؟

3. طبق متن، وقتی دل سالک نرم می‌شود، چه چیزی را در خود می‌بیند؟

4. کدام ویژگی طبق متن در سالک خشوع‌یافته دیده می‌شود؟

5. طبق متن، نسیم فناء چه تأثیری بر سالک دارد؟

6. طبق متن، مرتبه اول خشوع تنها به عمل و اعتبار مربوط است و دل هنوز نرم نشده است.

7. متن بیان می‌کند که سالک در مرتبه دوم خشوع، خود را برتر از دیگران می‌بیند.

8. طبق متن، وقتی دل سالک نرم می‌شود، آفات نفس و عمل او آشکار می‌گردد.

9. متن تأکید دارد که نسیم فناء به معنای رسیدن مستقیم به خداست.

10. طبق متن، سالک خشوع‌یافته دیگران را به عنوان پتک و خود را آهن گداخته می‌بیند.

11. تفاوت اصلی بین مرتبه اول و مرتبه دوم خشوع طبق متن چیست؟

12. چرا سالک در مرتبه دوم خشوع دیگران را ذی‌فضل می‌بیند؟

13. منظور از ترقب آفات نفس و عمل در متن چیست؟

14. چرا نسیم فناء در متن به خلوت و سبکی سالک منجر می‌شود؟

15. طبق متن، چرا معطل کردن دل نرم‌شده خطرناک است؟

پاسخنامه

1. سه مرحله

2. خشيت و خشوع

3. آفات نفس و عمل

4. دیدن فضل دیگران

5. سبب خلوت و سبکی او می‌شود

6. درست

7. نادرست

8. درست

9. نادرست

10. درست

11. مرتبه اول خشوع به عمل و اعتبار محدود است، اما مرتبه دوم با نرم شدن دل و آشکار شدن آفات نفس و عمل همراه است.

12. زیرا با نرم شدن دل، آفات خود را می‌بیند و دیگران را برتر از خود می‌داند.

13. ترقب آفات نفس و عمل به معنای دیدن و شناسایی نواقص و سستی‌های نفس و عمل توسط سالک است.

14. زیرا سالک با دیدن آفات خود و فضل دیگران، از غرور و تکبر رها شده و سبکی می‌یابد.

15. زیرا اگر آفات نفس و عمل سریع رفع نشوند، دل دوباره سخت شده و کارایی خود را از دست می‌دهد.

منو جستجو پیام روز: آهنگ تصویر غزل تازه‌ها
منو
مفهوم غفلت و بازتعریف آن غفلت، به مثابه پرده‌ای تاریک بر قلب و ذهن انسان، ریشه اصلی کاستی‌های اوست. برخلاف تعریف سنتی که غفلت را به ترک عبادت یا گناه محدود می‌کند، غفلت در معنای اصیل خود، بی‌توجهی به اقتدار الهی و عظمت عالم است. این غفلت، همانند سایه‌ای سنگین، انسان را از درک حقایق غیبی و معرفت الهی محروم می‌سازد.

آهنگ فعلی

آرشیو آهنگ‌ها

آرشیو خالی است.

تصویر فعلی

تصویر فعلی

آرشیو تصاویر

آرشیو خالی است.

غزل

فوتر بهینه‌شده