متن درس
منازل السائرین: باب الخشوع، درجه سوم
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۱۶۵)
مقدمه: درآمدی بر خشوع در مرتبه کمال
خشوع، در عرفان اسلامی، از مقامات بنیادین سلوک است که قلب سالک را از قساوت به نرمی و از خودبینی به تواضع رهنمون میسازد. در درجه سوم این مقام، که مرتبهای متعالی و در ظرف کمال است، سالک به اوج پالایش معنوی میرسد. این مرتبه، با سه صفت اصلی—حفظ الحرمة عند المكاشفة، تصفية الخلق من مراياة الخلق، وتجريد روية الفضل—توصیف میشود که قلب را به سوی اخلاص، تواضع، و محو شدن در حق هدایت میکند.
بخش نخست: تبیین مفهوم و ویژگیهای خشوع در درجه سوم
تعریف خشوع در ظرف کمال
خشوع در درجه سوم، به حالتی از کمال معنوی اشاره دارد که قلب سالک، نرم و منعطف شده و از قساوت و شکنندگی دور میماند. این مرتبه، با سه صفت اصلی تعریف میشود: حفظ حرمت در هنگام مکاشفه، تصفیه خلق از خودنمایی در برابر مردم، و تجرید رویت فضل، که همگی نشاندهنده عمق معنوی و تهذیب نفس سالک در مراتب عالی سلوک هستند.
نکته کلیدی: خشوع در درجه سوم، قلب سالک را به مثابه آهنی نرم و منعطف، از قساوت و شکنندگی محافظت کرده و به سوی اخلاص و توحید هدایت میکند. |
این صفات، سالک را از خودبینی، غرور، و خودنمایی دور نگه میدارند و او را به سوی محو شدن در فعل الهی سوق میدهند. خشوع در این مرتبه، فراتر از خضوع ظاهری است و به نرمی باطنی قلب اشاره دارد که ظرفیت تحمل فشارهای معنوی را افزایش میدهد.
تمثیل آهن و چوب در تبیین خشوع
یکی از تمثیلات برجسته در این درسگفتار، مقایسه قلب خاشع با آهن نرم و قلب قاسی با چوب خشک است. آهن نرم، به دلیل لطافت و انعطاف، در برابر ضربات تا میشود و نمیشکند، اما چوب خشک، به دلیل سختی و فقدان آب، با ضربه میشکند. این تمثیل، تفاوت بین قلب خاشع و قلب قاسی را نشان میدهد.
به تعبیر عرفانی، قلب خاشع، مانند نهالی تر و تازه، انعطافپذیر است و در برابر فشارهای معنوی مقاومت میکند، در حالی که قلب قاسی، مانند چوبی خشک، شکننده و ناتوان از تحمل است. این نرمی، به جان سالک حیات و پویایی میبخشد و او را از بیماری قساوت مصون میدارد.
نتیجهگیری بخش نخست
خشوع در درجه سوم، مرتبهای متعالی است که قلب سالک را به نرمی و انعطاف رهنمون میسازد. این مرتبه، با سه صفت حفظ حرمت، تصفیه خلق، و تجرید رویت فضل، سالک را از قساوت و خودبینی دور نگه میدارد و به سوی کمال معنوی هدایت میکند. تمثیل آهن و چوب، به زیبایی این لطافت و انعطاف را نشان میدهد.
بخش دوم: صفت اول: حفظ الحرمة عند المكاشفة
مفهوم حفظ حرمت در مکاشفه
نخستین صفت خشوع در این مرتبه، حفظ الحرمة عند المكاشفة است، به معنای رعایت ادب و احترام در برابر خداوند هنگام رؤیت و قرب الهی. سالک خاشع، در مواجهه با مکاشفه الهی، از شطح (خودستایی) و دلال (ناز و خودنمایی) پرهیز میکند و با تواضع و فروتنی رفتار مینماید.
نکته کلیدی: حفظ حرمت در مکاشفه، سالک را از شطح و دلال مصون میدارد و او را به تواضع و ادب در برابر عظمت الهی رهنمون میسازد. |
این صفت، بر اهمیت تواضع در اوج قرب الهی تأکید دارد. سالک، حتی در هنگام زیارت حق و حضور در محضر پروردگار، نباید خود را بزرگ ببیند یا به خودنمایی بپردازد. اولیای خدا، با وجود رؤیت حق، از گفتن «ما أعظم شأنی» پرهیز میکنند و با گفتن «سبحان الله» عظمت الهی را ستایش مینمایند.
خطر شطح و دلال
شطح و دلال، به ترتیب به خودستایی و ناز کردن در برابر خداوند اشاره دارند. این حالات، نتیجه غرور و تکبری است که ممکن است در اثر مکاشفه الهی پدید آید. سالک خاشع، با هوشیاری، از این دامهای نفسانی اجتناب میکند تا قرب الهی به محرومیت منجر نشود.
به عنوان مثال، فردی که تا دیروز بیکار بوده و ناگهان به مقامی اداری میرسد، ممکن است با تغییر رفتار، به خودنمایی و غرور گرفتار شود. سالک خاشع، در برابر تجلیات الهی، رفتار خود را تغییر نمیدهد و حرمت خداوند را حفظ میکند.
تمثیل روابط انسانی و حفظ حرمت
تمثیل زن و شوهر، به زیبایی اهمیت حفظ حرمت در روابط نزدیک را نشان میدهد. در روابط انسانی، نزدیکی نباید به بیحرمتی منجر شود. به همین سان، سالک خاشع، حتی در اوج قرب الهی، ادب و احترام را حفظ میکند و از بیحرمتی پرهیز مینماید.
این تمثیل، بر ظرافت رابطه با خداوند تأکید دارد. همانگونه که در روابط انسانی، نزدیکی بیش از حد ممکن است به بیحرمتی منجر شود، در سلوک نیز قرب الهی نباید به شطح یا دلال منتهی گردد.
رفتار اولیای خدا در خشوع
اولیای خدا، با وجود قرب و رؤیت حق، از خودستایی و غرور پرهیز میکنند. آنها، حتی در اوج مکاشفه، به خود نمیگویند «ما دیدیم» و با تواضع، عظمت الهی را ستایش میکنند. این رفتار، الگویی برای سالک است که باید با خشوع، از خودبینی اجتناب کند.
تمثیل ناصرالدین شاه
تمثیل ناصرالدین شاه و رفیقانش، بر اهمیت حفظ حرمت در روابط نزدیک تأکید دارد. ناصرالدین شاه، در خلوت، خودمانی بود، اما در روز، به عنوان شاه، انتظار احترام داشت. سالک خاشع نیز، در قرب الهی، باید ادب و احترام را حفظ کند، وگرنه از فیض محروم میشود.
نتیجهگیری بخش دوم
حفظ الحرمة عند المكاشفة، صفتی بنیادین در خشوع است که سالک را از شطح، دلال، و بیحرمتی مصون میدارد. این صفت، با تأکید بر تواضع و ادب در برابر عظمت الهی، سالک را به سوی قرب پایدار هدایت میکند. تمثیلات روابط انسانی و ناصرالدین شاه، ظرافت این صفت را به زیبایی نشان میدهند.
بخش سوم: صفت دوم: تصفية الخلق من مراياة الخلق
مفهوم تصفیه خلق
دومین صفت خشوع در این مرتبه، تصفية الخلق من مراياة الخلق است، به معنای پاک کردن رفتار از خودنمایی در برابر مردم. سالک خاشع، از تبدیل مکاشفات و کمالات خود به ابزاری برای جلب توجه دیگران پرهیز میکند و حالات معنوی خویش را پنهان میدارد.
نکته کلیدی: تصفیه خلق، سالک را از خودنمایی در برابر مردم بازمیدارد و او را به اخلاص و پنهان کردن کرامات رهنمون میسازد. |
این صفت، بر اهمیت اخلاص در سلوک تأکید دارد. سالک نباید کمالات خود را به تابلویی برای کسب شهرت یا دنبالهرو تبدیل کند. اولیای خدا، با وجود کمالات، دم نمیزنند و دیگران را به دنبال خود نمیکشانند.
خطر خودنمایی و جلب توجه
خودنمایی در برابر خلق، مانند تبدیل مکاشفه به کسب و کار، سالک را از خشوع دور میکند. تمثیل زنی که با خودنمایی، دیگران را به دنبال خود میکشاند، نشاندهنده این خطر است. سالک خاشع، از این رفتار پرهیز میکند و حالات معنوی خود را مخفی میدارد.
به عنوان مثال، فردی که در خیابان با ظاهری فریبنده، ترافیک ایجاد میکند، نمادی از سالکی است که با نمایش کمالات، دیگران را به دنبال خود میکشاند. این رفتار، نشانه فقدان خشوع و اخلاص است.
تصفیه وقت و اخفای کرامات
تصفیه وقت، به معنای پاک نگه داشتن زمان و حالات معنوی از خودنمایی است. سالک باید کرامات و احوال خود را پنهان کند و از جلب توجه دیگران اجتناب نماید. این اخفا، نشانه اخلاص و خشوع واقعی است.
نقد اظهار ضعف غیرواقعی
اظهار ضعف و مسکیننمایی غیرواقعی، مانند اظهار قدرت، نشانه فقدان خشوع است. سالک باید طبیعی رفتار کند و از تظاهر به ضعف یا قدرت پرهیز نماید. این تظاهر، نوعی بیماری معنوی است که قلب را از لطافت خشوع محروم میکند.
نتیجهگیری بخش سوم
تصفیه خلق از مرایات خلق، سالک را به سوی اخلاص و پنهان کردن کرامات هدایت میکند. این صفت، با جلوگیری از خودنمایی و جلب توجه، قلب سالک را از قساوت و بیماری معنوی مصون میدارد. تمثیلات ارائهشده، بر ظرافت این صفت و اهمیت اخلاص در سلوک تأکید دارند.
بخش چهارم: صفت سوم: تجريد روية الفضل
مفهوم تجرید رویت فضل
سومین صفت خشوع در این مرتبه، تجريد روية الفضل است، به معنای دیدن تمام فضل و کمال از جانب خداوند. سالک خاشع، هیچ فعل یا کمالی را به خود یا غیر خدا نسبت نمیدهد و هر چه میبیند، از حق میداند.
نکته کلیدی: تجرید رویت فضل، اوج خشوع است که سالک را به توحید عملی و باطنی رهنمون میسازد و تمام کمالات را به خداوند نسبت میدهد. |
این صفت، با ذکر کریمه لاَ حَوْلَ وَلاَ قُوَّةَ إِلاَّ بِاللَّهِ الْعَلِيِّ الْعَظِيمِ (ترجمه فولادوند: هیچ نیرو و توانی جز به [مدد] خداوند بلندمرتبه بزرگ نیست) همخوانی دارد. سالک، با این ذکر، تمام قدرت و فضل را به خداوند نسبت میدهد و خود را از استحقاق تهی میبیند.
خطر غرور در اثر مکاشفه
مکاشفه الهی، ممکن است به اشتباه به غرور منجر شود. سالک خاشع، با درک عظمت الهی، خود را کوچک میبیند و از مغالطه خودبینی اجتناب میکند. این مغالطه، نتیجه قیاس نادرست است که سالک باید با خشوع، از آن دوری کند.
رفتار اولیای خدا در برابر کمالات
اولیای خدا، با وجود رؤیت حق به هزار قامت، از خودستایی پرهیز میکنند و کمالات را به خداوند نسبت میدهند. این رفتار، نشانه خشوع کامل آنهاست و الگویی برای سالک در مسیر سلوک است.
نقد شطحیات و لاابالیگری
شطحیات و لاابالیگری، نشانه فقدان خشوع است. سالک باید با صداقت و تواضع رفتار کند و از رفتارهایی که به خودنمایی یا بیمسئولیتی منجر میشود، پرهیز نماید. این انحرافات، قلب را از لطافت خشوع محروم میکنند.
نتیجهگیری بخش چهارم
تجرید رویت فضل، اوج خشوع است که سالک را به توحید عملی و باطنی هدایت میکند. این صفت، با نسبت دادن تمام کمالات به خداوند، سالک را از غرور و خودبینی مصون میدارد. ذکر لاَ حَوْلَ وَلاَ قُوَّةَ إِلاَّ بِاللَّهِ الْعَلِيِّ الْعَظِيمِ و رفتار اولیای خدا، این حقیقت را تأیید میکنند.
بخش پنجم: چالشها و موانع در خشوع
خطر قساوت و شکنندگی قلب
خشوع، مانند آب، به جان سالک حیات و لطافت میبخشد. فقدان خشوع، به قساوت و بیماری معنوی منجر میشود که قلب را شکننده میکند. قلب قاسی، مانند چوب خشک، با کوچکترین ضربه ترک میخورد و از کمال محروم میماند.
نکته کلیدی: خشوع، مانند آب جان، قلب سالک را از قساوت و شکنندگی محافظت میکند و به سوی حیات معنوی هدایت مینماید. |
خطر عبادت منجر به غرور
عبادت بدون خشوع، ممکن است به غرور، خودنمایی، یا سیریناپذیری منجر شود. سالک باید با کاهش عبادت یا اصلاح نیت، از این خطرات جلوگیری کند. این هشدار، بر لزوم اخلاص در عبادت و اجتناب از خودبینی تأکید دارد.
خطر بیحرمتی در اثر قرب
قرب الهی، اگر با حفظ حرمت همراه نباشد، به محرومیت و دوری از انس با خدا منجر میشود. سالک خاشع، با افزایش قرب، حرمت بیشتری حفظ میکند و از بیحرمتی پرهیز مینماید.
ثبات در برابر تغییرات دنیوی
سالک خاشع، در برابر تغییرات دنیوی—مانند فقر، غنا، علم، یا جهل—ثبات خود را حفظ میکند و از غرور یا خودباختگی اجتناب مینماید. این ثبات، نشانه خشوع واقعی است که قلب را از تأثیرات منفی تغییرات مصون میدارد.
نتیجهگیری بخش پنجم
چالشهایی چون قساوت قلب، غرور در عبادت، و بیحرمتی در اثر قرب، موانع اصلی در مسیر خشوع هستند. سالک خاشع، با حفظ نرمی قلب، اخلاص، و ادب، از این موانع عبور کرده و به سوی کمال معنوی پیش میرود.
بخش ششم: دعا و اذکار در خشوع
دعای خشوع و عصمت
دعای اللَّهُمَّ أَدْخِلْنِي فِي كُلِّ خَيْرٍ أَدْخَلْتَ فِيهِ نَبِيَّكَ وَآلَهُ وَأَخْرِجْنِي مِنْ كُلِّ سُوءٍ أَخْرَجْتَ مِنْهُ مُحَمَّدًا وَآلَ مُحَمَّدٍ، درخواست ورود به خیر و خروج از شر به تبعیت از پیامبر و آل اوست. این دعا، نشانه تواضع و تسلیم سالک در برابر خداوند است که او را به عصمت و خیر هدایت میکند.
نکته کلیدی: دعای خشوع و عصمت، سالک را به سوی خیر و دوری از شر هدایت میکند و نشانه تسلیم و تواضع او در برابر خداوند است. |
نقش ذکر لاحول و لاقوة الا بالله
ذکر لاَ حَوْلَ وَلاَ قُوَّةَ إِلاَّ بِاللَّهِ الْعَلِيِّ الْعَظِيمِ، محور تجرید رویت فضل است. این ذکر، سالک را از نسبت دادن کمالات به خود بازمیدارد و تمام قدرت و فضل را به خداوند نسبت میدهد. این حقیقت، قلب سالک را از غرور و خودبینی مصون میدارد.
نتیجهگیری بخش ششم
دعا و اذکار، مانند دعای خشوع و ذکر لاَ حَوْلَ وَلاَ قُوَّةَ إِلاَّ بِاللَّهِ الْعَلِيِّ الْعَظِيمِ، سالک را به سوی اخلاص، تواضع، و توحید هدایت میکنند. این اذکار، قلب را از خودبینی و غرور مصون میدارند و به سوی قرب الهی رهنمون میسازند.
جمعبندی نهایی
خشوع در درجه سوم، مرتبهای متعالی در سلوک عرفانی است که قلب سالک را به نرمی، انعطاف، و اخلاص رهنمون میسازد. این مرتبه، با سه صفت حفظ الحرمة عند المكاشفة، تصفية الخلق من مراياة الخلق، وتجريد روية الفضل، سالک را از قساوت، غرور، و خودنمایی محافظت کرده و به سوی توحید عملی و باطنی هدایت میکند. تمثیلات آهن و چوب، مرغ و خروس، و ناصرالدین شاه، به زیبایی ظرافت این مقام را نشان میدهند. آیات و اذکار کریمه، مانند لاَ حَوْلَ وَلاَ قُوَّةَ إِلاَّ بِاللَّهِ الْعَلِيِّ الْعَظِيمِ و دعای اللَّهُمَّ أَدْخِلْنِي فِي كُلِّ خَيْرٍ أَدْخَلْتَ فِيهِ نَبِيَّكَ وَآلَهُ، بر محوریت خداوند در تمام افعال و کمالات تأکید دارند. خشوع، به مثابه آب جان، قلب سالک را زنده و پویا نگه میدارد و او را از بیماریهای معنوی، چون قساوت و خودبینی، مصون میسازد.
با نظارت صادق خادمی |