متن درس
منازل السائرین: زهد، بیرغبتی نفسانی به غیر خدا
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه 174)
مقدمه: بازخوانی زهد در سلوک عرفانی
باب زهد در منظومه عرفانی «منازل السائرین» خواجه عبدالله انصاری، منزلتی است که سالک را از بند دلبستگیهای دنیوی رها کرده و به ساحت خلوص و قرب الهی رهنمون میسازد. این مقام، که در درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره با عمقی بیمانند تبیین شده، از تحریفات تاریخی و فرهنگی معنای زهد پرده برمیدارد و آن را بهمثابه صفتی نفسانی بازتعریف میکند. زهد، در این نگاه، نه نداری و فلاکت است و نه راحتطلبی و انفعال، بلکه بیرغبتی آگاهانه و متعالی به غیر خدا، فارغ از طمع به بهشت یا ترس از دوزخ.
بخش نخست: مفهوم زهد و نقد معنای رایج آن
تعریف زهد: صفتی نفسانی
زهد، در نگاه عرفانی، صفتی نفسانی است که قلب سالک را از دلبستگی به دنیا آزاد کرده و به سوی خداپرستی خالص هدایت میکند. برخلاف تصور رایج، زهد نه نداری است، نه فقر و فلاکت، و نه سستی و ضعف. این صفت، مانند شجاعت، علم یا صفا، وصفی باطنی است که به نیت و حال درونی سالک وابسته است، نه به شرایط ظاهری. به تعبیر درسگفتار، زهد بیرغبتی به دنیاست، اما نه از سر ناتوانی یا نادانی، بلکه از سر آگاهی و سلامت نفس. این بیرغبتی، قلب را از طمع به مأکل، مشرب، لباس، مسکن، مال، جاه، تعریف و حتی قربت به ملوک رها میسازد.
درنگ: زهد، صفتی نفسانی است که قلب را از دلبستگی به غیر خدا رها کرده و به خلوص در خداپرستی رهنمون میسازد، نه نداری یا فلاکت. |
تمثیل دریا و گوهر، این مفهوم را به زیبایی تبیین میکند: زهد، چونان غواصی است که به جای دلبستگی به امواج سطحی دریا، در پی گوهر معرفت الهی در اعماق آن است. آثار ظاهری زهد، مانند لباس کهنه یا سادهزیستی، تنها سایهای از این صفت نفسانیاند، نه ذات آن. سالک زاهد، با سلامت نفس، از طمع به زینتهای دنیا میگذرد و قلبش را برای رزق الهی آماده میسازد.
نقد معنای رایج زهد: زهد شپشی
معنای رایج زهد، که آن را به نداری، فقر، بدبختی و حتی شپش پیوند میزند، طی هزار سال مسلمین را به خاک سیاه نشانده و به انفعال و راحتطلبی کشانده است. درسگفتار، با طنزی عالمانه، این تحریف را «زهد شپشی» مینامد و به رسالههای حج اشاره میکند که هنوز از شپش سخن میگویند، در حالی که مکه و مدینه پاکیزهاند و شپش دیگر وجود ندارد. این تحریف، زهد را از مقام والای نفسانی به فلاکت و عقبماندگی تقلیل داده است.
درنگ: معنای رایج زهد، که آن را به نداری و فلاکت (زهد شپشی) پیوند میزند، مسلمین را به انفعال و عقبماندگی کشانده است. |
تمثیل شپش در مدارس قدیم، این نقد را به روشنی نشان میدهد: در گذشته، شپش در مدارس تهران غوغا میکرد و کودکان را گرفتار میساخت، اما امروز، با پیشرفت بهداشت، شپش دیگر نیست. همچنان که شپش از جامعه رخت بربسته، زهد نیز باید از پیوند با نداری و فلاکت آزاد شود. این طنز، با اشاره به رسالههای حج که همچنان از شپش سخن میگویند، بر ضرورت بازنگری در تعریف زهد تأکید دارد.
نقد زهد بهمثابه راحتطلبی
درسگفتار، زهد را از راحتطلبی و انفعال جدا میکند. روایتی که زهد را به «حاربًا مِنَ الْآفَةِ مُعْتَصِمًا بِالرَّاحَةِ» پیوند میزند، با سیره امام حسین (ع) و امام صادق (ع) ناسازگار است. زهد، مبارزهای نفسانی برای خداپرستی است، نه فرار از مسئولیت یا جستجوی راحتی. این تعریف نادرست، مسلمین را به انزوای اجتماعی و اقتصادی کشانده و مانع پیشرفتهایی چون دستیابی به انرژی هستهای شده است.
درنگ: زهد، راحتطلبی یا انفعال نیست، بلکه مبارزهای نفسانی برای خداپرستی خالص است که با سیره معصومین همخوانی دارد. |
تمثیل جنگجوی میدان معرفت، این مفهوم را روشن میسازد: زاهد، چونان جنگجویی است که نه برای فرار از میدان، بلکه برای پیروزی در نبرد با نفس و دلبستگیهای دنیوی، شمشیر آگاهی و اراده برمیدارد. این جنگجو، به جای انفعال، با مسئولیتپذیری و تلاش، راه قرب الهی را میپیماید.
نتیجهگیری بخش نخست
زهد، صفتی نفسانی است که قلب را از دلبستگی به غیر خدا رها میکند. نقد معنای رایج زهد (شپشی) و راحتطلبی، بر ضرورت بازتعریف آن بهمثابه بیرغبتی آگاهانه تأکید دارد. تمثیلات دریا و گوهر، شپش در مدارس و جنگجوی معرفت، این مفاهیم را به زیبایی تبیین میکنند.
بخش دوم: نقد آیه خواجه عبدالله و پیشنهاد آیهای مناسبتر
نقد آیه «بَقِيَّةُ اللَّهِ خَيْرٌ لَكُمْ»
خواجه عبدالله انصاری، برای باب زهد، آیه بَقِيَّةُ اللَّهِ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ (سوره هود: ۸۶) را برگزیده که به چنین است: «آنچه خدا برای شما باقی گذاشته، برایتان بهتر است، اگر مؤمن باشید.» این آیه، به قناعت به سود حلال در تجارت اشاره دارد، اما درسگفتار آن را برای زهد نامناسب میداند، زیرا زهد صفتی نفسانی است، در حالی که این آیه به انصاف در تجارت اشاره دارد.
درنگ: آیه بَقِيَّةُ اللَّهِ خَيْرٌ لَكُمْ به انصاف در تجارت اشاره دارد، نه زهد نفسانی، و برای باب زهد مناسب نیست. |
تمثیل بازرگان و گوهرشناس، این نقد را روشن میکند: بازرگانی که به سود حلال بسنده میکند، مانند گوهرشناسی است که گوهر اصل را از بدل تشخیص میدهد، اما این انصاف، زهد نیست. زهد، بیرغبتی به خود گوهر دنیاست، نه صرف بسنده کردن به آن.
آیه پیشنهادی خواجه نصیر طوسی
خواجه نصیر طوسی، در «اوصاف الاشراف»، آیه وَلَا تَمُدَّنَّ عَيْنَيْكَ إِلَى مَا مَتَّعْنَا بِهِ أَزْوَاجًا مِنْهُمْ زَهْرَةَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا لِنَفْتِنَهُمْ فِيهِ وَرِزْقُ رَبِّكَ خَيْرٌ وَأَبْقَى (سوره طه: ۱۳۱) را برای زهد مناسبتر دانسته است. به : «و به آنچه برخی از گروههایشان را بدان برخوردار کردهایم، چشم مدوز که زینت زندگی دنیاست تا ایشان را در آن بیازماییم، و روزی پروردگارت بهتر و پایدارتر است.» این آیه، بیرغبتی به زینتهای دنیا و طمع نورزیدن به آن را توصیه میکند که با زهد نفسانی همخوانی دارد.
درنگ: آیه وَلَا تَمُدَّنَّ عَيْنَيْكَ به دلیل تأکید بر بیرغبتی به زینت دنیا و برتری رزق الهی، با زهد نفسانی همخوانی بیشتری دارد. |
تمثیل باغ و گل، این آیه را روشن میسازد: دنیا، چونان باغی پر از گلهای فریبنده است که سالک زاهد، به جای خیره شدن به آنها، در پی رزق پایدار الهی است که چونان درختی تنومند، جاودانه و پرثمر است.
مقایسه آیه سوره طه و حجر
آیه مشابهی در سوره حجر (۱۵: ۸۸) آمده است: وَلَا تَمُدَّنَّ عَيْنَيْكَ إِلَى مَا مَتَّعْنَا بِهِ أَزْوَاجًا مِنْهُمْ وَلَا تَحْزَنْ عَلَيْهِمْ وَاخْفِضْ جَنَاحَكَ لِلْمُؤْمِنِينَ. به : «و به آنچه برخی از گروههایشان را بدان برخوردار کردهایم، چشم مدوز و بر ایشان اندوهگین مباش و بال خویش بر مؤمنان فروکش.» صدر هر دو آیه یکسان است، اما ذیل آنها متفاوت است. در سوره طه، تأکید بر فتنه دنیا و برتری رزق الهی است، در حالی که در سوره حجر، بر عدم حزن و فروتنی با مؤمنان تأکید شده است.
درنگ: آیه سوره طه، به دلیل تأکید بر پایداری رزق الهی، برای زهد مناسبتر از آیه سوره حجر است که بر فروتنی و عدم حزن تمرکز دارد. |
تمثیل دو راهی، این مقایسه را روشن میکند: آیه سوره طه، چونان راهنمایی است که سالک را از مسیر فریبنده دنیا به سوی رزق پایدار الهی هدایت میکند، در حالی که آیه حجر، او را به فروتنی و آرامش در برابر کافران دعوت میکند.
نقد ترجمه نادرست آیه
ترجمه «لا تمدن عینیک» به «نگاه نکن» نادرست است. «تمدن» به معنای خیره شدن، دل بستن، طمع کردن و مقایسه است، نه صرف نگاه نکردن. درسگفتار، با طنزی عالمانه، از ترجمههای نادرست قرآن کریم انتقاد میکند که معنای آیات را تحریف کرده و از دقت علمی دور میمانند.
درنگ: «تمدن» در آیه وَلَا تَمُدَّنَّ عَيْنَيْكَ به معنای طمع و دل بستن است، نه صرف نگاه نکردن، و ترجمههای نادرست، معنای زهد را تحریف میکنند. |
تمثیل چشم و دل، این نقد را روشن میکند: چشم سالک، چونان آیینهای است که اگر به زینتهای دنیا خیره شود، دل را به طمع و دلبستگی آلوده میکند. زهد، نگاه دل را از این آیینه به سوی نور الهی معطوف میسازد.
نتیجهگیری بخش دوم
نقد آیه خواجه عبدالله و پیشنهاد آیه خواجه نصیر، بر ضرورت انتخاب آیاتی متناسب با زهد نفسانی تأکید دارد. آیه سوره طه، با تأکید بر بیرغبتی به زینت دنیا و برتری رزق الهی، برای زهد مناسبتر است. نقد ترجمههای نادرست، اهمیت دقت در تفسیر قرآن کریم را نشان میدهد. تمثیلات بازرگان، باغ و چشم و دل، این مفاهیم را به زیبایی تبیین میکنند.
بخش سوم: تعریف زهد از نگاه خواجه نصیر و نقد مثالها
تعریف زهد از نگاه خواجه نصیر
خواجه نصیر طوسی، زهد را بیرغبتی به غیر خدا تعریف میکند، اعم از مأکل، مشرب، لباس، مسکن، مال، جاه، تعریف، قربت به ملوک و حتی طمع به بهشت یا ترس از دوزخ. این بیرغبتی، نه از سر ناتوانی یا نادانی، بلکه از سر آگاهی و سلامت نفس است. زاهد حقیقی، حتی به ثواب بهشت یا نجات از عقوبت دوزخ طمع ندارد، بلکه خداپرستی او خالص و بیغرض است.
درنگ: زهد، بیرغبتی به غیر خدا، بدون طمع به بهشت یا ترس از دوزخ، و از سر آگاهی و سلامت نفس است. |
تمثیل خورشید و سایه، این تعریف را روشن میسازد: زاهد، چونان خورشیدی است که در پرتو نور الهی، سایههای فریبنده دنیا را نادیده میگیرد و جز به نور حق نمینگرد. این خلوص، قلب را از هر غرض و مرضی آزاد میکند.
مثال زاهد کلهپز و نقد آن
خواجه نصیر نقل میکند که زاهدی سی سال کلهپاچه و پالوده فروخت، اما از آنها نخورد تا نفسش را تنبیه کند و میل به مشتهیات را از بین ببرد. درسگفتار، این نوع زهد را به سادیسم تشبیه میکند که نفس را سی سال شکنجه میدهد. زهد، دل نبستن است، نه آزار نفس یا خودنمایی در ترک.
درنگ: زهد کلهپز، که نفس را سی سال شکنجه میدهد، به سادیسم شبیه است و با زهد نفسانی، که دل نبستن است، تفاوت دارد. |
تمثیل گربه و گوشت، این نقد را روشن میکند: زاهد کلهپز، چونان گربهای است که گوشت را پیش روی خود مینهد و از آن نمیخورد، نه از سر بیرغبتی، بلکه برای آزار نفس. این عمل، به جای تعالی، به بیماری روانی میانجامد. زهد حقیقی، رویارویی با هوس و غلبه بر آن با آگاهی است، نه فرار یا شکنجه.
نقد روایت مصباح الشریعه
درسگفتار، روایت منسوب به امام صادق (ع) در مصباح الشریعه را که زهد را کلید آخرت و نجات از آتش میداند، به دلیل ضعف سند و محتوای هدفمند نقد میکند. زهد، ترک هر چیزی است که از خدا بازدارد، بدون تأسف یا خودنمایی. اگر زهد برای نجات از آتش یا کسب بهشت باشد، طمع است، نه زهد.
درنگ: زهد، ترک هر چیزی است که از خدا بازدارد، بدون تأسف یا خودنمایی، و روایت مصباح الشریعه به دلیل ضعف سند و هدفمندی، با زهد حقیقی ناسازگار است. |
تمثیل باغبان و علف هرز، این نقد را روشن میکند: زهد، چونان باغبانی است که علفهای هرز دلبستگی را از باغ قلب میزداید، نه برای نمایش یا کسب پاداش، بلکه برای شکوفایی گل معرفت الهی.
نتیجهگیری بخش سوم
تعریف خواجه نصیر، زهد را به خلوص در خداپرستی پیوند میزند. نقد مثال کلهپز و روایت مصباح الشریعه، بر ضرورت زهد نفسانی و دوری از سادیسم یا طمع تأکید دارد. تمثیلات خورشید، گربه و باغبان، این مفاهیم را به زیبایی تبیین میکنند.
بخش چهارم: زهد و مسئولیتپذیری اجتماعی
نقد زهد و پیشرفت
معنای نادرست زهد، که آن را به نداری و انفعال پیوند میزند، مانع پیشرفت مسلمین، از جمله در زمینههایی چون انرژی هستهای، شده و آنها را در نگاه دیگران به گدایی بدل کرده است. درسگفتار، با اشاره به رنج مسئولین نظام، زهد را با مسئولیتپذیری اجتماعی سازگار میداند.
درنگ: زهد نادرست، مانع پیشرفت است، اما زهد حقیقی با مسئولیتپذیری اجتماعی و تلاش برای تعالی همخوانی دارد. |
تمثیل کشتی و ناخدا، این مفهوم را روشن میکند: زاهد، چونان ناخدایی است که کشتی جامعه را در طوفان دنیا با مسئولیت و آگاهی هدایت میکند، نه آنکه از دریا بگریزد یا در ساحل راحتطلبی لنگر اندازد.
نقد زهد و راحتطلبی
درسگفتار، با استناد به سیره امام حسین (ع) و امام صادق (ع)، زهد را از راحتطلبی جدا میکند. زاهد، نه در پی فرار از سختی است و نه در جستجوی خطر، بلکه هرچه خدا بخواهد، از سختی تا راحتی، میپذیرد. این نگاه، زهد را به تسلیم در برابر اراده الهی پیوند میزند.
درنگ: زهد، تسلیم در برابر اراده الهی است، نه راحتطلبی یا جفاطلبی، و با سیره معصومین همخوانی دارد. |
تمثیل پرنده و آسمان، این مفهوم را روشن میسازد: زاهد، چونان پرندهای است که در آسمان اراده الهی پرواز میکند، نه در قفس راحتطلبی گرفتار است و نه در طوفان جفاطلبی سرگردان.
نقد مثالهای منفی
درسگفتار، از مثالهای منفی مانند جفاطلبی یا راحتطلبی انتقاد میکند. شعری که زندگی را به جفاطلبی و خطرجویی پیوند میزند، با زهد حقیقی ناسازگار است. زاهد، نه دنبال خطر است و نه راحتی، بلکه در پی خلوص در برابر خداست.
درنگ: زهد، نه جفاطلبی است و نه راحتطلبی، بلکه خلوص در برابر خداست که سالک را از افراط و تفریط رها میکند. |
تمثیل راه میانه، این نقد را روشن میکند: زاهد، چونان راهرویی است که در مسیر میانه حرکت میکند، نه به سوی پرتگاه خطرجویی میرود و نه در باتلاق راحتطلبی فرومیماند.
نتیجهگیری بخش چهارم
زهد، با مسئولیتپذیری اجتماعی و تسلیم در برابر اراده الهی همخوانی دارد. نقد زهد شپشی، راحتطلبی و جفاطلبی، بر ضرورت بازتعریف زهد بهمثابه صفتی نفسانی تأکید دارد. تمثیلات کشتی، پرنده و راه میانه، این مفاهیم را به زیبایی تبیین میکنند.
بخش پنجم: آیات قرآنی و نقش آنها در زهد
آیه وَلَا تَمُدَّنَّ عَيْنَيْكَ و زهد
آیه وَلَا تَمُدَّنَّ عَيْنَيْكَ إِلَى مَا مَتَّعْنَا بِهِ أَزْوَاجًا مِنْهُمْ زَهْرَةَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا لِنَفْتِنَهُمْ فِيهِ وَرِزْقُ رَبِّكَ خَيْرٌ وَأَبْقَى (سوره طه: ۱۳۱)، به ، سالک را از خیره شدن به زینتهای دنیا بازمیدارد و رزق الهی را برتر و پایدارتر میداند. این آیه، زهد را به بیرغبتی نفسانی به غیر خدا پیوند میزند.
درنگ: آیه وَلَا تَمُدَّنَّ عَيْنَيْكَ زهد را به بیرغبتی به زینت دنیا و توجه به رزق الهی پیوند میزند. |
آیه سوره حجر و تفاوت آن
آیه وَلَا تَمُدَّنَّ عَيْنَيْكَ إِلَى مَا مَتَّعْنَا بِهِ أَزْوَاجًا مِنْهُمْ وَلَا تَحْزَنْ عَلَيْهِمْ وَاخْفِضْ جَنَاحَكَ لِلْمُؤْمِنِينَ (سوره حجر: ۸۸)، به ، بر عدم حزن و فروتنی با مؤمنان تأکید دارد. این آیه، اگرچه بیرغبتی به دنیا را نشان میدهد، اما به دلیل تمرکز بر فروتنی، برای زهد کمتر مناسب است.
درنگ: آیه سوره حجر، با تأکید بر فروتنی، کمتر با زهد نفسانی همخوانی دارد. |
نتیجهگیری بخش پنجم
آیه سوره طه، با تأکید بر بیرغبتی به زینت دنیا و برتری رزق الهی، نقشهای معنوی برای زهد ترسیم میکند. آیه سوره حجر، اگرچه مشابه است، اما به دلیل تمرکز بر فروتنی، کمتر با زهد نفسانی همخوانی دارد.
جمعبندی نهایی
باب زهد در «منازل السائرین»، سالک را از دلبستگی به غیر خدا رها کرده و به خلوص در خداپرستی هدایت میکند. نقد معنای رایج زهد (شپشی، راحتطلبی، سادیسم) و آیه خواجه عبدالله، بر ضرورت بازتعریف زهد بهمثابه صفتی نفسانی تأکید دارد. آیه پیشنهادی خواجه نصیر (وَلَا تَمُدَّنَّ عَيْنَيْكَ)، با تأکید بر بیرغبتی به زینت دنیا و برتری رزق الهی، با زهد همخوانی بیشتری دارد. تمثیلات دریا، جنگجو، باغ، چشم و دل، کشتی و پرنده، این مفاهیم را به زیبایی تبیین میکنند. نقد مثال کلهپز و روایت مصباح الشریعه، بر خلوص و دوری از طمع و خودنمایی تأکید دارد. زهد، با مسئولیتپذیری اجتماعی و تسلیم در برابر اراده الهی، سالک را به قرب الهی میرساند.
با نظارت صادق خادمی |