در حال بارگذاری ...
Sadegh Khademi - Optimized Header
Sadegh Khademi

منازل السائرین 176

متن درس





منازل السائرین: بازاندیشی در مفهوم زهد

منازل السائرین: بازاندیشی در مفهوم زهد

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۱۷۶)

مقدمه

کتاب حاضر، بازنویسی علمی و دانشگاهی درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره در جلسه ۱۷۶ از سلسله مباحث «منازل السائرین» است که به بررسی عمیق و نقادانه مفهوم زهد در چارچوب عرفانی و دینی می‌پردازد. زهد، به عنوان یکی از منازل کلیدی سلوک در اندیشه خواجه عبدالله انصاری، در این اثر با نگاهی نو و تأمل‌برانگیز مورد بازاندیشی قرار گرفته است.

بخش نخست: نقد تعریف سنتی زهد و انحرافات معنایی

تعریف زهد در منازل السائرین

در «منازل السائرین»، زهد به صورت «اسقاط الرغبة عن الشيء بالكلية» تعریف شده است، به این معنا که سالک باید رغبت به دنیا را به طور کامل از نفس خود ساقط کند. این تعریف، که در برخی تفاسیر عرفانی و صوفیانه ریشه دارد، به معنای ترک مطلق شوق و رغبت به دنیا معرفی شده است. با این حال، این برداشت مورد نقد جدی قرار می‌گیرد، زیرا به جای هدایت سالک به سوی کمال نفسانی، به تضعیف نفس و ایجاد حالتی بیمارگونه منجر می‌شود. زهد در این تعریف، گویی زنجیری است که نفس را از حرکت به سوی کمال بازمی‌دارد و به جای بالندگی، آن را به سوی سستی و بی‌ارادگی سوق می‌دهد.

درنگ: تعریف زهد به صورت «اسقاط الرغبة عن الشيء بالكلية» به حذف شوق و رغبت از نفس منجر می‌شود که نه تنها کمال نیست، بلکه به بیماری نفسانی می‌انجامد.

انحرافات معنایی و تاریخی زهد

انحراف در فهم معنای زهد، از منظر مفهومی، بیانی و مصداقی، یکی از عوامل اصلی گرفتاری جوامع اسلامی به فقر و فلاکت بوده است. این انحراف، ریشه در تفاسیر نادرست و وارداتی دارد که زهد را به بی‌رغبتی مطلق و ترک دنیا معرفی کرده‌اند. چنین برداشتی، نه تنها با تعالیم قرآنی و سنت معصومین همخوانی ندارد، بلکه به ترویج فرهنگ قلندری، درویشی و گدایی منجر شده است. این فرهنگ، که در ادیان دیگر مانند مسیحیت و یهودیت نیز مشاهده می‌شود، به جای تقویت اراده و استقلال، به بی‌مسئولیتی و وابستگی جوامع اسلامی انجامیده است. زهد در این معنا، گویی سایه‌ای است که بر نور حقیقت معنوی افتاده و سالک را از مسیر کمال به سوی تاریکی بی‌ارادگی هدایت کرده است.

پیامدهای اجتماعی زهد نادرست

تفاسیر نادرست از زهد، جوامع اسلامی را به حاشیه رانده و آنها را از توان تصمیم‌گیری و تأثیرگذاری در جهان محروم ساخته است. بیش از یک میلیارد مسلمان، به دلیل تأثیر این برداشت‌های نادرست، به جای اقتدار و استقلال، به بی‌عرضگی و وابستگی گرفتار شده‌اند. این وضعیت، نتیجه مستقیم فرهنگ‌سازی‌هایی است که زهد را به بی‌رغبتی و بی‌اشتهایی نسبت به دنیا تعبیر کرده و به جای تقویت قوای نفسانی، به تضعیف آنها منجر شده است. این انحراف، گویی بذری مسموم است که در خاک فرهنگ اسلامی کاشته شده و میوه آن، فقر، ناتوانی و عقب‌ماندگی بوده است.

درنگ: انحراف در فهم زهد، با ترویج فرهنگ قلندری و درویشی، جوامع اسلامی را به فقر، بی‌ارادگی و وابستگی سوق داده است.

بخش دوم: نقد زهد به عنوان بیماری نفسانی

زهد به عنوان حذف شوق و رغبت

تعریف زهد به صورت حذف کامل شوق و رغبت از نفس، نه تنها به کمال نفسانی منجر نمی‌شود، بلکه به بیماری روانی و جسمانی می‌انجامد. نفس انسانی، برای حرکت به سوی کمال، نیازمند شوق و انگیزه است. حذف این صفات کمالی، گویی بریدن بال‌های نفس است که آن را از پرواز به سوی معرفت الهی بازمی‌دارد. انسان بی‌رغبت، مانند بیماری است که اشتهای خود را از دست داده و به جای سلامت، به ضعف و ناتوانی گرفتار شده است. این دیدگاه، با تأکید بر اینکه بی‌رغبتی به معنای بیماری است، زهد سنتی را به چالش می‌کشد و آن را فاقد ارزش معنوی می‌داند.

تفاوت زهد با بی‌ارادگی

زهد حقیقی، امری ارادی و نفسانی است که نیازمند قوت و اقتدار نفس است. برخلاف تصور رایج، زهد به معنای ترک دنیا یا بی‌میلی به آن نیست، بلکه به معنای هدایت شوق و رغبت به سوی خدا و مظاهر توحیدی است. انسان زاهد، کسی است که با اراده‌ای قوی، دنیا را در پرتو خدا می‌بیند و به جای سرکوب انگیزه‌های نفسانی، آنها را در مسیر الهی هدایت می‌کند. این زهد، گویی نوری است که در دل سالک می‌درخشد و او را از تاریکی بی‌ارادگی به سوی روشنایی قرب الهی رهنمون می‌سازد.

درنگ: زهد حقیقی، هدایت شوق و رغبت به سوی خدا است، نه حذف آنها. بی‌رغبتی، به جای کمال، به بیماری نفسانی منجر می‌شود.

نقد فرهنگ پشمینه‌پوشی و بی‌نظمی

مظاهر ظاهری زهد، مانند پشمینه‌پوشی، بی‌نظمی و کثافت، نه تنها نشانه زهد حقیقی نیستند، بلکه به انحراف جوامع اسلامی منجر شده‌اند. این مظاهر، که در طول تاریخ در میان صوفیان، قلندران و دراویش رواج داشته، با سیره انبیا و اولیای الهی در تضاد است. زهد، امری باطنی است که در قلب و اراده سالک شکل می‌گیرد، نه در ظاهر او. این مظاهر، گویی نقابی است که بر چهره حقیقت زهد کشیده شده و آن را از جلوه‌های معنوی خود محروم ساخته است.

بخش سوم: زهد حقیقی در پرتو قرآن کریم و سیره انبیا

زهد در قرآن کریم

زهد حقیقی، در قرآن کریم به صورت عدم دلبستگی به دنیا و اعطای اصالت به خدا تعریف می‌شود. آیه شریفه:

لِكَيْلَا تَأْسَوْا عَلَىٰ مَا فَاتَكُمْ وَلَا تَفْرَحُوا بِمَا آتَاكُمْ (حدید: ۲۳، : «تا بر آنچه از دستتان رفت تأسف نخورید و به آنچه به شما داده شد شادمانی نکنید»)

به روشنی بر این معنا تأکید دارد که زاهد، کسی است که نه بر از دست دادن دنیا تأسف می‌خورد و نه به دریافت آن شادمانی می‌کند، زیرا اصالت را به خدا می‌دهد. این زهد، گویی دریچه‌ای است که سالک را به سوی بی‌کران معرفت الهی می‌گشاید.

سیره انبیا و زهد حقیقی

انبیای الهی مانند حضرت سلیمان، یوسف و ایوب، نمونه‌های کامل زهد هستند. آنها با وجود بهره‌مندی از امکانات مادی، دل به خدا بسته بودند و دنیا را برای خدا می‌خواستند. حضرت سلیمان، با سلطنت عظیم خود، زاهد بود، زیرا همه چیز را در پرتو خدا می‌دید. حضرت ایوب، در دادن و گرفتن نعمت‌ها، با گفتن «الحمدلله الذي أعطى وأخذ» (حمد خدايى كه داد و گرفت)، زهد خود را نشان داد. این سیره، گویی آیینه‌ای است که حقیقت زهد را در برابر چشمان سالک قرار می‌دهد.

درنگ: زهد انبیا، در عدم دلبستگی به دنیا و اعطای اصالت به خدا نهفته است، نه در ترک یا بی‌میلی به دنیا.

تفاوت فعل خیر و عبادت

زهد حقیقی، در تبدیل فعل خیر به عبادت نهفته است. بر اساس تعالیم فقهی، مانند آنچه در «لمعه» مرحوم شهید آمده، عملی خیر زمانی به عبادت تبدیل می‌شود که با نیت قربت به خدا انجام گیرد. به عنوان مثال، شستن لباس در خانه، اگر با نیت قربت انجام شود، عبادت است، اما بدون این نیت، تنها یک فعل خیر محسوب می‌شود. این تفاوت، گویی خط فاصلی است میان کارهای روزمره و اعمالی که سالک را به خدا نزدیک می‌کند.

بخش چهارم: نقد فرهنگ استعماری و وارداتی زهد

ریشه‌های استعماری در تعریف زهد

تعاریف نادرست زهد، که به فقر و بی‌ارادگی منجر شده‌اند، ریشه در عوامل استعماری و استثماری دارند. این تعاریف، که از طریق جریان‌های صوفیانه و قلندری وارد فرهنگ اسلامی شده‌اند، به جای تقویت جامعه، آن را به سوی ضعف و وابستگی سوق داده‌اند. این انحرافات، گویی زنجیرهایی هستند که توسط بیگانگان بر دست و پای جوامع اسلامی بسته شده تا آنها را از اقتدار و استقلال محروم سازد.

درنگ: تعاریف نادرست زهد، ریشه در عوامل استعماری دارند که با هدف تضعیف جوامع اسلامی وارد فرهنگ دینی شده‌اند.

نقد حديث «الفقر فخري»

حديث منسوب به پیامبر اکرم (ص) که «الفقر فخري» (فقر افتخار من است) نامیده می‌شود، مورد نقد جدی قرار گرفته است. این حديث، که فاقد سند معتبر است، به ترویج فرهنگ فقر و نداری منجر شده و با سیره پیامبر و انبیا که اقتدار و استقلال را در کنار زهد حفظ می‌کردند، در تضاد است. فقر، به خودی خود، فخری ندارد، زیرا فخر در داشتن و به کار گرفتن آن در مسیر الهی است. این حديث، گویی بذری است که در خاک دین کاشته شده تا میوه‌های فقر و فلاکت برویاند.

بخش پنجم: زهد به عنوان امری نفسانی و ارادی

زهد و اراده نفسانی

زهد، امری نفسانی و مبتنی بر اراده است که در آن، انسان اصالت را به خدا می‌دهد و همه چیز را در پرتو حق می‌بیند. این زهد، نیازمند قوت نفسانی و اراده‌ای است که خدا را محور همه چیز قرار دهد. برخلاف تصور رایج، زهد با داشتن امکانات مادی منافاتی ندارد، بلکه در نحوه استفاده از این امکانات برای خدا تعریف می‌شود. زهد، گویی پلی است که سالک را از تعلقات مادی به سوی قرب الهی عبور می‌دهد.

درنگ: زهد، امری نفسانی و ارادی است که با اعطای اصالت به خدا و هدایت شوق به سوی او محقق می‌شود، نه با ترک دنیا.

نقد مثال‌های نادرست زهد

مثال‌هایی مانند شخصی که به دلیل ترس از شیطان، پول خود را خرج می‌کند تا بتواند «لا إله إلا الله» بگوید، به عنوان مصداقی از زهد نادرست مورد نقد قرار گرفته است. چنین فردی، به جای تقویت اراده و ایمان، به ضعف نفسانی گرفتار است. زهد حقیقی، در قوت ایمان و اراده‌ای است که حتی در برابر وسوسه‌های شیطان، خدا را مقدم می‌دارد. این مثال، گویی آینه‌ای است که ضعف برخی مدعیان زهد را در برابر حقیقت ایمان نشان می‌دهد.

بخش ششم: جمع‌بندی و بازتعریف زهد

زهد حقیقی در پرتو تعالیم الهی

زهد حقیقی، در اعطای اصالت به خدا و دیدن همه چیز در پرتو او نهفته است. این زهد، با شوق و رغبت الهی همراه است و به جای بیماری و ضعف، به قوت نفسانی و اقتدار منجر می‌شود. انبیایی مانند سلیمان، یوسف و ایوب، نمونه‌های کامل این زهد هستند که با وجود امکانات مادی، دل به خدا بسته بودند. این زهد، گویی نوری است که مسیر سلوک را روشن می‌کند و سالک را از تاریکی تعلقات به سوی روشنایی قرب الهی هدایت می‌کند.

نقد پیامدهای زهد نادرست

تعاریف نادرست زهد، به تضعیف جوامع اسلامی و از دست رفتن توان تصمیم‌گیری و تأثیرگذاری آنها در جهان منجر شده است. این تعاریف، که ریشه در عوامل استعماری و صوفیانه دارند، به جای تقویت اراده و استقلال، به ترویج فقر، بی‌ارادگی و بی‌نظمی انجامیده‌اند. بازتعریف زهد در چارچوب قرآنی و عرفانی، نیازمند کنار گذاشتن این برداشت‌های نادرست و تأکید بر اراده، استقلال نفسانی و جهت‌گیری الهی است.

درنگ: زهد حقیقی، با هدایت شوق و رغبت به سوی خدا و اعطای اصالت به او، سالک را به سوی کمال نفسانی و قرب الهی رهنمون می‌سازد.

جمع‌بندی

بازاندیشی در مفهوم زهد، به عنوان یکی از منازل کلیدی سلوک عرفانی در «منازل السائرین»، نیازمند نگاهی نقادانه به تعاریف سنتی و انحرافات تاریخی آن است. زهد، که به اشتباه به بی‌رغبتی مطلق و ترک دنیا تعبیر شده، در حقیقت امری نفسانی و ارادی است که در آن، انسان اصالت را به خدا می‌دهد و دنیا را در پرتو او می‌بیند. این زهد، با شوق و رغبت الهی همراه است و به جای بیماری و ضعف، به قوت نفسانی و اقتدار منجر می‌شود. انبیای الهی، مانند سلیمان، یوسف و ایوب، نمونه‌های کامل این زهد هستند که با وجود امکانات مادی، دل به خدا بسته بودند. نقد تعاریف نادرست، که ریشه در عوامل استعماری و صوفیانه دارند، نشان می‌دهد که این برداشت‌ها به فقر، بی‌ارادگی و وابستگی جوامع اسلامی منجر شده‌اند. بازتعریف زهد در چارچوب قرآنی و عرفانی، گویی دعوتی است به سوی احیای حقیقت این مقام و رهایی از زنجیرهای انحراف و فلاکت. این اثر، پژوهشگران و سالکان را به تأمل در این مفهوم و بازنگری در سلوک عرفانی دعوت می‌کند.

با نظارت صادق خادمی


کوئیز

به سوالات زیر پاسخ داده و در پایان، نتیجه را با پاسخنامه مقایسه کنید.

1. بر اساس درسگفتار، زهد به چه معناست؟

2. طبق متن، نتیجه تعریف نادرست زهد چیست؟

3. بر اساس درسگفتار، چرا بی‌رغبتی به دنیا نادرست است؟

4. طبق متن، تفاوت فعل خیر و عبادت چیست؟

5. بر اساس درسگفتار، چرا حضرت ایوب زاهد محسوب می‌شود؟

6. بر اساس متن، زهد به معنای اسقاط رغبت به طور کامل از نفس است.

7. مطابق درسگفتار، بی‌رغبتی و بی‌اشتهایی نشانه سلامت نفس است.

8. طبق متن، زهد یک امر نفسانی است که به اراده قوی نیاز دارد.

9. بر اساس درسگفتار، حضرت سلیمان به دلیل داشتن ثروت زاهد نبود.

10. مطابق متن، تعریف نادرست زهد باعث بدبختی مسلمین شده است.

11. منظور از زهد نفسانی در درسگفتار چیست؟

12. چرا بی‌رغبتی به دنیا در درسگفتار بیماری محسوب می‌شود؟

13. چگونه حضرت ایوب نمونه زهد واقعی معرفی شده است؟

14. چرا تعریف سنتی زهد باعث فلاکت مسلمین شده است؟

15. تفاوت زهد واقعی با زهد پشمینه‌پوشی چیست؟

پاسخنامه

1. استقلال ندادن به دنیا و با خدا دیدن عالم

2. فقر و فلاکت و بی‌عرضگی مسلمین

3. زیرا بی‌رغبتی بیماری و نقص نفس است

4. فعل خیر بدون قربت، عبادت با قربت است

5. چون به اعطا و اخذ خدا راضی بود

6. نادرست

7. نادرست

8. درست

9. نادرست

10. درست

11. زهد نفسانی یعنی استقلال ندادن به غیر خدا و با خدا دیدن همه عالم.

12. زیرا بی‌رغبتی نقص نفس است و باعث ضعف و بیماری‌های جسمی و روحی می‌شود.

13. چون در دادن و گرفتن نعمت‌ها به خدا حمد گفت و دل‌بسته غیر خدا نبود.

14. زیرا زهد را به بی‌رغبتی و فقر تعریف کرده و مسلمین را بی‌عرضه کرده است.

15. زهد واقعی ارادی و با خدا بودن است، نه بی‌رغبتی و پشمینه‌پوشی.

منو جستجو پیام روز: آهنگ تصویر غزل تازه‌ها
منو
مفهوم غفلت و بازتعریف آن غفلت، به مثابه پرده‌ای تاریک بر قلب و ذهن انسان، ریشه اصلی کاستی‌های اوست. برخلاف تعریف سنتی که غفلت را به ترک عبادت یا گناه محدود می‌کند، غفلت در معنای اصیل خود، بی‌توجهی به اقتدار الهی و عظمت عالم است. این غفلت، همانند سایه‌ای سنگین، انسان را از درک حقایق غیبی و معرفت الهی محروم می‌سازد.

آهنگ فعلی

آرشیو آهنگ‌ها

آرشیو خالی است.

تصویر فعلی

تصویر فعلی

آرشیو تصاویر

آرشیو خالی است.

غزل

فوتر بهینه‌شده