متن درس
زهد و مراتب آن در سلوک عرفانی: تبیین منازل السائرین، جلسه یکصدوهفتادوهشتم
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۱۷۸)
مقدمه
زهد، چونان گوهری تابناک در منظومه عرفان اسلامی، جایگاهی بس والا دارد و به مثابه کلیدی برای گشودن درهای قرب الهی شناخته میشود. این مفهوم، که در نگاه نخست ساده مینماید، در باطن خود لایههایی عمیق و مراتبی ظریف را در بر دارد که سالک را از تعلقات دنیوی به سوی بیرغبتی به غیر حق رهنمون میسازد. در این اثر، با تکیه بر درسگفتار یکصدوهفتادوهشتم از سلسله مباحث منازل السائرین، ارائهشده توسط آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، به تبیین علمی و آکادمیک مفهوم زهد و مراتب سهگانه آن پرداخته میشود.
بخش نخست: مفهومشناسی زهد در عرفان اسلامی
تعریف زهد و تمایز آن از ناداری و ترک دنیا
زهد، در فرهنگ عرفانی، نه به معنای ناداری است و نه به ترک کامل دنیا اشاره دارد، بلکه صفتی نفسانی است که قلب سالک را از رغبت به غیر خدا آزاد میسازد. این بیرغبتی، به معنای بیاعتنایی به دنیا نیست، بلکه به معنای نگریستن به دنیا به مثابه امانتی الهی است که باید در راستای اراده حق به کار گرفته شود. زاهد، چونان باغبانی است که گلهای باغ دنیا را میپرورد، اما دل به عطر آنها نبسته و تنها به رضایت صاحب باغ میاندیشد.
درنگ: زهد، بیرغبتی به غیر حق است، نه ناداری یا ترک دنیا. زاهد میتواند در عین بهرهمندی از نعمات دنیوی، قلب خود را از تعلق به آنها آزاد نگه دارد. |
این تعریف، زهد را از رهبانیت متمایز میسازد. رهبان، با کنارهگیری از جامعه و ترک کامل دنیا، خود را از آزمونهای الهی محروم میکند، حال آنکه زاهد در میان امواج پرتلاطم دنیا، کشتی قلب خود را به ساحل امن قرب الهی میرساند. قرآن کریم در این باره میفرماید:
إِنَّ صَلَاتِي وَنُسُكِي وَمَحْيَايَ وَمَمَاتِي لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ (الأنعام: ۱۶۲، : «بگو در حقیقت، نماز من و [سایر] عبادات من و زندگی و مرگ من برای خدا، پروردگار جهانیان است»). این آیه، بر تسلیم کامل به اراده الهی تأکید دارد و زهد را به مثابه حالتی درونی معرفی میکند که در آن، همه شئون زندگی سالک برای خدا رقم میخورد.
زهد و امانتداری در دنیا
زهد، سالک را به امانتداری در برابر نعمات دنیوی فرا میخواند. دنیا، چونان گنجینهای است که به ودیعه نزد انسان نهاده شده و زاهد، چونان خزانهداری امین، از آن در راستای میل حق بهره میگیرد. اگر سالک به دنیا میلی دارد، این میل نه از سر طمع، بلکه در راستای اراده الهی است. این دیدگاه، زهد را از طمع متمایز میسازد؛ طمع، چونان چاهی است که انسان را به سوی تعلقات فرو میکشد، اما زهد، چونان بالهایی است که سالک را به سوی آسمان معرفت پرواز میدهد.
سیره سلیمان نبی (ع)، نمونهای روشن از زهد در عین سلطنت است. او با آنکه فرمانروای جهانی پهناور بود، قلب خود را به خدا سپرد و دنیا را امانتی الهی دانست. این امانتداری، زاهد را از دلبستگی به مال و مقام مصون میدارد و او را به سوی کمال الهی رهنمون میسازد.
تمثیل رئیس بانک: بیرغبتی به مال غیر
برای تبیین زهد، تمثیلی زیبا ارائه شده است: رئیس بانکی که روزانه با اموال هنگفت سروکار دارد، اما به آنها رغبتی ندارد، چرا که آنها را متعلق به خود نمیداند. این تمثیل، زهد را به مثابه بیتعلقی به غیر خدا نشان میدهد. زاهد، چونان این رئیس بانک، دنیا را مال خود نمیبیند و قلب خود را از تعلق به آن آزاد نگه میدارد. اگر هزار تومان در جیب خود داشته باشد، به آن اهمیتی بیش از میلیاردها تومان مال غیر میدهد، زیرا تنها آنچه متعلق به اوست، برایش ارزش دارد.
درنگ: زاهد، دنیا را مال خود نمیداند و قلب خود را از تعلق به آن آزاد نگه میدارد، همانگونه که رئیس بانک به اموال بانک رغبتی ندارد. |
این تمثیل، تفاوت میان مالکیت ظاهری و تعلق باطنی را به زیبایی روشن میکند. زاهد، حتی در صورت دسترسی به ثروت، از حرص و طمع مصون میماند و این بیتعلقی، او را به مقام قرب الهی نزدیکتر میسازد.
جمعبندی بخش نخست
مفهوم زهد در عرفان اسلامی، فراتر از ترک دنیا یا ناداری، به بیرغبتی به غیر خدا اشاره دارد. زاهد، دنیا را امانتی الهی میداند و از آن در راستای اراده حق بهره میگیرد. تمثیل رئیس بانک، این بیتعلقی را به شکلی ملموس تبیین میکند و زهد را به مثابه صفتی نفسانی معرفی مینماید که سالک را از تعلقات دنیوی آزاد میسازد. این بخش، زمینه را برای بررسی مراتب زهد در بخش بعدی فراهم میآورد.
بخش دوم: مراتب زهد و سیر سلوکی سالک
مراتب سهگانه زهد
زهد، چونان نردبانی است که سالک را به سوی قلههای معرفت الهی بالا میبرد. این نردبان، دارای سه مرتبه است که هر یک، سالک را به مرحلهای عمیقتر از بیتعلقی رهنمون میسازد:
- مرتبه نخست: اجتناب از شبهات پس از ترک محرمات، که سالک را از آلودگی به امور مشکوک حفظ میکند.
- مرتبه دوم: دوری از عتاب حق، که سالک را به احتیاط در برابر خشم الهی فرا میخواند.
- مرتبه سوم: نفرت از نقصان و کراهت از مشارکت با فساق، که سالک را از مشابهت با عامه مردم بازمیدارد.
درنگ: زهد دارای سه مرتبه است: اجتناب از شبهات، دوری از عتاب حق، و نفرت از نقصان و مشارکت با فساق. این مراتب، سیر تدریجی سالک را در تطهیر نفس نشان میدهند. |
این مراتب، سیر پویای سالک را در مسیر زهد نشان میدهند. هر مرتبه، چونان دری است که به سوی دری دیگر گشوده میشود و سالک را به سوی کمال الهی نزدیکتر میسازد.
تفاوت زهد سالک و تکلیف عامه
زهد برای سالک، چونان مشعلی است که راه او را در تاریکی شبهات روشن میکند. برخلاف عامه مردم که بر اساس اصل برائت عمل میکنند، سالک مکلف است از شبهات اجتناب نماید. اصل برائت، برای عامه، چونان کلیدی است که درهای شک را میگشاید، اما برای سالک، احتیاط چونان سپری است که او را از آلودگی به شبهات مصون میدارد. این تفاوت، نشاندهنده تکلیف سنگینتر سالک در مسیر سلوک است.
عامه مردم، در صورت شک، میتوانند فرض را بر حلال بودن بگذارند. برای مثال، اگر در پاکی آب یا حلال بودن مالی شک کنند، اصل برائت به آنها اجازه میدهد که آن را پاک یا حلال بدانند. اما سالک، به دلیل مقام معنوی خود، باید از شبهات پرهیز کند تا نفس خود را از هرگونه آلودگی حفظ نماید. این احتیاط، چونان جامهای است که سالک را از گزند نقصان و عتاب حق در امان نگه میدارد.
ترک شبهات پس از ترک محرمات
زهد در شبهات، تنها پس از استیفای واجبات و اجتناب از محرمات معنا پیدا میکند. سالکی که هنوز درگیر معصیت است، نمیتواند ادعای زهد در شبهات داشته باشد. این ترتیب، چونان نقشهای است که سالک را در مسیر سلوک هدایت میکند: نخست، باید محرمات را ترک کند و واجبات را به جا آورد، سپس به ترک شبهات بپردازد.
درنگ: زهد در شبهات، پس از ترک محرمات و استیفای واجبات معنا مییابد. سالک باید ابتدا از گناهان آشکار پاک شود تا زمینه برای اجتناب از شبهات فراهم گردد. |
این اصل، بر ضرورت پاکسازی نفس از گناهان آشکار تأکید دارد. سالکی که واجبات را ترک کرده یا محرمات را مرتکب میشود، نمیتواند به مقام زهد در شبهات دست یابد، چرا که نفس او هنوز به آلودگیهای آشکار گرفتار است.
تمثیل خانهتکانی: فرآیند تدریجی زهد
برای تبیین این فرآیند، تمثیلی زیبا ارائه شده است: پاکسازی نفس، چونان خانهتکانی است. همانگونه که در نظافت خانه، ابتدا اشیای بزرگ و زائد جمعآوری میشوند و سپس جارو کشیده میشود، در زهد نیز ابتدا محرمات کنار گذاشته شده و سپس شبهات ترک میشوند. محرمات، چونان اشیای بزرگ و درشت هستند که باید از خانه نفس زدوده شوند، و شبهات، چونان خردهریزهایی هستند که پس از آن با جاروی احتیاط پاک میگردند.
این تمثیل، اهمیت اولویتبندی در سلوک را به زیبایی نشان میدهد. سالک، مانند کسی که خانهای پر از اشیای زائد را نظافت میکند، باید ابتدا گناهان آشکار را از نفس خود بزداید و سپس به امور ظریفتر، یعنی شبهات، بپردازد. این فرآیند تدریجی، نفس را به سوی پاکی کامل سوق میدهد.
جمعبندی بخش دوم
مراتب زهد، سیر پویای سالک را در مسیر تطهیر نفس و قرب به حق نشان میدهند. اجتناب از شبهات، دوری از عتاب حق، و نفرت از نقصان و مشارکت با فساق، سه مرتبهای هستند که سالک را به سوی کمال الهی رهنمون میسازند. تفاوت تکلیف سالک با عامه، در احتیاط او در برابر شبهات نهفته است، و تمثیل خانهتکانی، این فرآیند تدریجی را به شکلی ملموس تبیین میکند. این بخش، زمینه را برای بررسی چالشها و انحرافات در زهد در بخش بعدی فراهم میآورد.
بخش سوم: چالشها و انحرافات در مسیر زهد
نقد رفتارهای متناقض در زهد
یکی از انحرافات رایج در مسیر زهد، انجام مستحبات در حالی است که واجبات ترک شده یا محرمات مرتکب میشود. برای مثال، کسی که نماز نافله میخواند، اما نماز صبحش قضا میشود، یا مستحبات را انجام میدهد، اما به حرام گرفتار است، به زهد دست نیافته است. این رفتارهای متناقض، چونان نقاشی بر بوم آلوده است که نه تنها زیبایی ندارد، بلکه به خودفریبی منجر میشود.
درنگ: انجام مستحبات بدون رعایت واجبات یا ترک محرمات، زهد نیست، بلکه خودفریبی است. زهد واقعی، نیازمند پایبندی کامل به واجبات و اجتناب از محرمات است. |
این نقد، به اهمیت رعایت ترتیب در سلوک اشاره دارد. سالک باید ابتدا پایههای شریعت را استوار کند و سپس به زینتهای عرفانی، مانند زهد در شبهات، بپردازد. هرگونه اختلال در این ترتیب، به انحراف در مسیر سلوک منجر میشود.
عدم تحمیل زهد بر دیگران
زهد، تکلیفی شخصی برای سالک است و نباید بر دیگران، از جمله خانواده، تحمیل شود. عامه مردم تنها مکلف به رعایت حلال و حرام هستند و نباید به احتیاطهای سالکانه ملزم گردند. سالک، چونان مسافری است که در مسیر دشوار سلوک گام برمیدارد، اما نمیتواند همراهان خود را به پیمودن همان مسیر وادار کند. تحمیل زهد بر دیگران، چونان باری است که شانههای ضعیف را میشکند و به آزار و سختی میانجامد.
این اصل، با روح عرفان اسلامی که بر رفق و مدارا تأکید دارد، همخوانی دارد. سالک باید با خانواده و جامعه به گونهای رفتار کند که آنها را از دین و معنویت گریزان نسازد، بلکه با رفتار نیکوی خود، آنها را به سوی حق جذب نماید.
زهد به عنوان صفت باطنی، نه شعار ظاهری
زهد، چون گوهری در دل است، نه لباسی که بر تن پوشیده شود. آن که زهد را به شعار یا ظاهری برای خودنمایی تبدیل کند، از حقیقت آن محروم است. زاهد واقعی، بدون تظاهر، در باطن خود از رغبت به غیر خدا آزاد است. زهد، مانند نغمهای است که از عمق جان زاهد برمیخیزد، نه فریادی که برای جلب توجه دیگران سر داده میشود.
درنگ: زهد، صفتی نفسانی است، نه شعار یا ظاهر. زاهد واقعی، بدون تظاهر، قلب خود را از رغبت به غیر خدا آزاد نگه میدارد. |
این نقد، به انحراف زهد ظاهری اشاره دارد. برخی با ظاهری زاهدانه، به دنبال کسب اعتبار اجتماعی هستند، حال آنکه زهد واقعی، در قلب سالک شکل میگیرد و نیازی به نمایش ندارد.
تفاوت زاهد و راهب
زهد، برخلاف رهبانیت، به معنای کنارهگیری از جامعه نیست. زاهد، چونان ستارهای است که در آسمان جامعه میدرخشد، اما نور خود را از تعلقات دنیوی نمیگیرد. راهب، با فرار از جامعه، خود را از آزمونهای الهی محروم میکند، اما زاهد در میان مردم حضور دارد و تکلیف خود را از آنها متمایز میسازد. این تمایز، نه به معنای انزوا، بلکه به معنای پنهان کردن احتیاطهای معنوی در تعامل با مردم است.
این تفاوت، ریشه در عرفان اسلامی دارد که بر حضور اجتماعی و تعامل با خلق تأکید میکند. زاهد، با حضور در جامعه، قلب خود را از تعلقات آزاد نگه میدارد و این آزادی را به رخ دیگران نمیکشد.
جمعبندی بخش سوم
چالشهای مسیر زهد، از رفتارهای متناقض گرفته تا تحمیل زهد بر دیگران و تبدیل آن به شعار ظاهری، همگی موانعی هستند که سالک را از حقیقت زهد دور میکنند. تمایز زاهد از راهب، نشاندهنده روح اجتماعی عرفان اسلامی است که سالک را به حضور در جامعه، اما با قلبی آزاد از تعلقات، فرا میخواند. این بخش، زمینه را برای بررسی نقش شریعت در زهد در بخش بعدی فراهم میآورد.
بخش پنجم: نقش شریعت در زهد و نقد مشابهت با عامه
تعریف شبهه و نقش مجتهد
شبهه، به چیزی گفته میشود که حلال یا حرام بودن آن نزد مجتهد مشتبه باشد. این تعریف، بر اهمیت پایبندی عارف به شریعت تأکید دارد. عارف، بدون اجتهاد یا تقلید از مجتهد، نمیتواند به مقام زهد دست یابد. شریعت، چونان چراغی است که مسیر سلوک را روشن میکند، و مجتهد، مانند راهنبی است که سالک را در تشخیص شبهات یاری میرساند.
درنگ: شبهه، چیزی است که حلال یا حرام بودن آن نزد مجتهد مشتبه است. عارف بدون پایبندی به شریعت و تقلید از مجتهد، به گمراهی میافتد. |
این اصل، بر ضرورت هماهنگی شریعت و عرفان تأکید دارد. عارفی که به احکام شرعی بیاعتنا باشد، در دام تلبيسات شیطانی گرفتار میشود و از مسیر حق منحرف میگردد.
تعامل عارف و مجتهد در تاریخ عرفان اسلامی
در تاریخ عرفان اسلامی، تعامل متقابل میان عارف و مجتهد، نمونهای درخشان از هماهنگی شریعت و عرفان است. عارف در احکام شرعی از مجتهد تقلید میکرد و مجتهد در امور معنوی از عارف بهره میبرد. این تعامل، چونان دو بال بود که عارف و مجتهد را به سوی کمال پرواز میداد.
برای مثال، در برخی موارد، عارفی از مجتهدی تقلید میکرد و مجتهد، شاگرد معنوی همان عارف بود. این همکاری، نه تنها به عارف کمک میکرد تا در چارچوب شریعت باقی بماند، بلکه به مجتهد امکان رشد معنوی میداد. این تعامل، نشاندهنده پیوند عمیق شریعت و عرفان در سنت اسلامی است.
نقد چندشغلی و مشابهت با عامه
یکی از انحرافات رایج در جامعه اسلامی، چندشغلی است که به بیاصالتی و کاستی منجر میشود. عالم یا سالک، اگر در کسب دنیا با عامه مردم مشابهت کند، از مقام زهد فاصله میگیرد و به اتهام دنیاطلبی مواجه میشود. چندشغلی، چونان شاخههای پراکندهای است که درخت وجود انسان را از باروری بازمیدارد.
درنگ: چندشغلی و مشابهت با عامه در کسب دنیا، عالم یا سالک را از مقام زهد دور میکند و به اتهام دنیاطلبی میکشاند. |
در یک جامعه سالم، هر فرد باید در تخصص خود فعالیت کند و از تغییر مداوم شغل یا چندشغلی پرهیز نماید. عالم، باید شب و روز خود را وقف علم کند و از درگیر شدن در کسب و کار دنیوی اجتناب ورزد، چرا که این درگیری، او را به مشابهت با عامه سوق میدهد و از مقام زهد دور میسازد.
زهد و تطهیر نفس از عتاب حق
هدف زهد، تطهیر نفس از هرگونه عتاب و سخط الهی است. سالک با اجتناب از شبهات، نفس خود را از نقصان و عتاب حق حفظ میکند. این تطهیر، چونان شستوشوی جامهای است که باید از هر لکهای پاک شود تا در برابر نور الهی بدرخشد.
زاهد، برخلاف عامه که ممکن است برای حفظ آبرو یا منافع دنیوی عمل کنند، برای دوری از عتاب الهی تلاش میکند. این انگیزه الهی، زهد را از رفتارهای ظاهری متمایز میسازد و سالک را به سوی کمال واقعی رهنمون میگرداند.
نقد انگیزههای غیرالهی در تطهیر نفس
برخی، تطهیر نفس را برای خودنمایی یا کسب اعتبار انجام میدهند، حال آنکه زاهد، نفس خود را برای دوری از عتاب الهی پاک میکند. این تفاوت، چونان فرق میان گلی است که برای عطر خود میروید و گلی که برای جلب توجه کاشته میشود.
زاهد، مانند کسی است که از خجالت در برابر معشوق میهراسد و نفس خود را تطهیر میکند تا مبادا مورد عتاب او قرار گیرد. این انگیزه، زهد را به مقامی والا ارتقا میدهد و سالک را از شرك خودنمایی مصون میدارد.
نقد دنیاطلبی و حرص در اثر معاشرت با عامه
معاشرت با عامه و مشابهت با آنها در رغبت به دنیا، به افزایش حرص و هلاكت سالک منجر میشود. زاهد باید از این معاشرت پرهیز کند تا نفس خود را از آلودگی حفظ نماید. این معاشرت، چونان باد مسمومی است که گلستان نفس را پژمرده میکند.
درنگ: معاشرت با عامه در رغبت به دنیا، حرص سالک را افزایش داده و به هلاكت او میانجامد. زاهد باید از این معاشرت پرهیز کند. |
این هشدار، بر تأثیر محیط بر سالک تأکید دارد. زاهد باید مراقب باشد که معاشرت با کسانی که به دنبال مطامع دنیوی هستند، او را از مسیر کمال منحرف نکند.
جمعبندی بخش پنجم
شریعت، چونان ستونی است که بنای زهد بر آن استوار میشود. تعریف شبهه توسط مجتهد، تعامل عارف و مجتهد، و نقد چندشغلی و مشابهت با عامه، همگی بر ضرورت پایبندی به شریعت و تمایز سالک از عامه تأکید دارند. زهد، با تطهیر نفس از عتاب حق و دوری از انگیزههای غیرالهی، سالک را به سوی کمال الهی رهنمون میسازد. این بخش، زمینه را برای نتیجهگیری نهایی فراهم میآورد.
نتیجهگیری نهایی
زهد، چونان گوهری است که در صدف عرفان اسلامی میدرخشد و سالک را به سوی قرب الهی رهنمون میسازد. این صفت نفسانی، نه به معنای ترک دنیا یا ناداری، بلکه به معنای بیرغبتی به غیر خدا تعریف میشود. مراتب سهگانه زهد—اجتناب از شبهات، دوری از عتاب حق، و نفرت از نقصان و مشارکت با فساق—سیر تدریجی سالک را در مسیر تطهیر نفس نشان میدهند. تمثیلهای خانهتکانی و رئیس بانک، این مفاهیم عمیق را به شکلی ملموس تبیین میکنند، و نقد رفتارهای متناقض، چندشغلی، و مشابهت با عامه، بر ضرورت پایبندی به شریعت و تمایز سالک از عامه تأکید دارد.
این تبیین، با الهام از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، نه تنها راهنمایی برای سالکان است، بلکه منبعی ارزشمند برای پژوهشگران عرفان اسلامی فراهم میآورد. زهد، در هماهنگی با شریعت، سالک را به سوی کمالی رهنمون میسازد که در آن، همه شئون زندگی برای خدا رقم میخورد. این اثر، دعوتی است به تأمل در حقیقت زهد و پیمودن راهی که به رضایت الهی منتهی میشود.
با نظارت صادق خادمی |