متن درس
بررسی تطبیقی مفاهیم تقوا، ورع و زهد در منازل السائرین
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۱۸۱)
مقدمه: درآمدی بر سلوک عرفانی در منازل السائرین
کتاب شریف منازل السائرین اثر خواجه عبدالله انصاری، از برجستهترین آثار عرفان عملی در سنت اسلامی است که با نگاهی ژرف به مراحل سلوک معنوی، راهنمای سالکان طریق حق شده است. این اثر، با تبیین منازل و مقامات عرفانی، کوشیده است تا مراتب کمال انسانی را در قالب مفاهیم والایی چون تقوا، ورع و زهد ترسیم نماید. در این نوشتار، با تمرکز بر باب ورع و نقد ساختار و محتوای آن در درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، به بررسی دقیق این مفاهیم و چالشهای مفهومی و ساختاری مرتبط با آنها پرداخته میشود. این بررسی، با استناد به آیات قرآن کریم و روایات اسلامی، به تحلیل ترتیب ارائه این فضایل، تفسیر شارح، و ضرورت بازنگری در تبیین آنها میپردازد. هدف آن است که با زبانی فاخر و علمی، نوری بر پیچیدگیهای این مفاهیم تابانده شود و راه برای فهم عمیقتر سلوک عرفانی هموار گردد.
بخش نخست: ورع در پرتو آیه شریفه «وَثِيَابَكَ فَطَهِّرْ»
استناد به آیه و تفسیر آن
خواجه عبدالله انصاری در باب ورع از کتاب منازل السائرین، به آیه شریفه چهارم از سوره مدثر استناد کرده است:
وَثِيَابَكَ فَطَهِّرْ
: «و لباست را پاکیزه دار.»
این آیه، در سیاق خطاب به پیامبر اکرم (ص)، به ظاهر به پاکیزگی جامه اشاره دارد، اما در تفاسیر عرفانی، به پاکسازی نفس از آلودگیهای معنوی تعبیر شده است. شارح این آیه را چنین تفسیر کرده که مراد از پاکسازی، دوری از حرام، مشتبهات، و حتی کل دنیا است که به زعم او نجس تلقی میشود. این تفسیر، به باور درسگفتار، افراطی و ناسازگار با منطق عرفانی و اجتماعی است، زیرا دنیا را بهصورت کلی نجس میداند و حتی حضور پیامبران، مساجد، و مؤمنان را که بخشی از عالم ناسوت هستند، نادیده میگیرد.
نقد تفسیر شارح
تفسیر شارح که کل دنیا را نجس میشمارد، از منظر درسگفتار، پیامدهای خطرناکی به دنبال دارد. این دیدگاه، با نادیده گرفتن ارزشهای مثبت دنیا، نظیر حضور پیامبران، مساجد، و مؤمنان، به انحطاط اجتماعی و اقتصادی جوامع اسلامی منجر میشود. چنین تفسیری، سالک را به سوی انفعال و دوری از مسئولیتهای اجتماعی سوق میدهد، در حالی که اسلام، دنیا را مزرعه آخرت دانسته و تعادل میان این دو را توصیه کرده است. این نقد، ضرورت بازنگری در تفاسیر عرفانی را برجسته میسازد تا از افراط و تفریط در فهم مفاهیم معنوی پرهیز شود.
بخش دوم: فقدان واژه ورع در قرآن کریم و چالشهای استنادی
عدم وجود واژه ورع
یکی از نکات برجسته درسگفتار، تأکید بر فقدان واژه «ورع» در قرآن کریم است. برخلاف تقوا که به فراوانی در آیات قرآن کریم یافت میشود، واژه ورع بهصورت مستقیم در این کتاب آسمانی ذکر نشده است. این امر، انتخاب آیه «وَثِيَابَكَ فَطَهِّرْ» برای باب ورع را مورد پرسش قرار میدهد. درسگفتار استدلال میکند که خواجه انصاری، به دلیل نبود آیهای مستقیماً مرتبط با ورع، به این آیه متوسل شده، حال آنکه تقوا، بهعنوان مفهومی گستردهتر، میتوانست مبنای مناسبتری باشد.
فراوانی تقوا در قرآن کریم
درسگفتار با اشاره به آیات متعدد مرتبط با تقوا، به برخی از آنها استناد میکند:
- اتَّقُوا اللَّهَ
- وَاتَّقُوا يَوْمًا لَا تَجْزِي نَفْسٌ عَنْ نَفْسٍ شَيْئًا
- لِبَاسُ التَّقْوَىٰ ذَٰلِكَ خَيْرٌ
: «از خدا بترسید.» (۶۹ مورد)
: «و از روزی بترسید که هیچکس چیزی را از دیگری کفایت نمیکند.»
: «جامه تقوا، آن بهتر است.»
این آیات، جایگاه والای تقوا را در قرآن کریم نشان میدهند و بر ضرورت تقدم آن بر ورع و زهد تأکید دارند. درسگفتار، غفلت خواجه انصاری از این مفهوم کلیدی را یکی از کاستیهای ساختاری منازل السائرین میداند.
بخش سوم: نقد ترتیب ارائه مفاهیم تقوا، ورع و زهد
سلسلهمراتب منطقی در سلوک عرفانی
درسگفتار استدلال میکند که ترتیب ارائه مفاهیم تقوا، ورع، و زهد در منازل السائرین نادرست است. تقوا، بهعنوان پایهایترین فضیلت اخلاقی که به خودنگهداری و پرهیز از گناه اشاره دارد، باید مقدم بر ورع باشد که خود تلطیف تقواست و به پرهیز از شبهات میپردازد. زهد، بهعنوان فضیلتی کمالی که به بیاعتنایی به زخارف دنیوی منجر میشود، باید در مرتبه نهایی قرار گیرد. این ترتیب، با روانشناسی رشد اخلاقی انسان همخوانی دارد، زیرا زهد بدون پختگی حاصل از تقوا و ورع ممکن نیست.
اشتباه در پیشنهادن زهد
خواجه انصاری در منازل السائرین و صد میدان، زهد را پیش از ورع و تقوا قرار داده است. در صد میدان، زهد در میدان سیزدهم، تجرید در چهاردهم، ورع در پانزدهم، و تقوا در شانزدهم ذکر شده است. این ترتیب، از منظر درسگفتار، با منطق سلوک عرفانی ناسازگار است، زیرا زهد، نیازمند پختگی اخلاقی حاصل از تقوا و ورع است. سالکی که هنوز در مرتبه تقوا و ورع استقرار نیافته، چگونه میتواند به بیاعتنایی حقیقی به دنیا دست یابد؟
بخش چهارم: خلط مفاهیم تقوا، ورع و زهد
ضرورت تمییز مفاهیم
یکی از انتقادات محوری درسگفتار، خلط مفاهیم تقوا، ورع، و زهد در آثار عرفانی، از جمله منازل السائرین است. هر یک از این مفاهیم، دارای ماهیت و مرتبهای متمایز است:
- تقوا: خودنگهداری و پرهیز از گناه، بهعنوان پایهایترین فضیلت اخلاقی.
- ورع: پرهیز از شبهات و امور مشکوک، که تلطیف تقواست.
- زهد: بیاعتنایی به زخارف دنیوی و دل نبستن به غیر خدا، که فضیلتی کمالی است.
خلط این مفاهیم، به ابهام در فهم سلوک عرفانی منجر میشود و از وضوح مراحل رشد معنوی میکاهد. درسگفتار خواستار تمییز دقیق این مفاهیم و پرهیز از آمیختن آیات و روایات مرتبط با هر یک است.
بخش پنجم: نقد تعریف زهد در صد میدان
تحلیل تعریف زهد
در صد میدان، خواجه انصاری زهد را به سه عنصر محدود کرده است: یاد مرگ، قناعت به قوت لایموت، و صحبت با درویشان. درسگفتار این تعریف را ناکافی و تقلیلگرایانه میداند، زیرا زهد را به مفاهیم سطحی و ظاهری فرومیکاهد. زهد حقیقی، به معنای دل نبستن به غیر خدا، نیازمند پختگی درونی است که از طریق تقوا و ورع حاصل میشود. یاد مرگ، اگرچه ارزشمند است، اما نمیتواند بهتنهایی معیار زهد باشد، زیرا حتی افراد غیرزاهد نیز ممکن است به یاد مرگ افتند. قناعت به قوت لایموت و صحبت با درویشان نیز، اگر به معنای فقر ظاهری باشد، از عمق عرفانی زهد دور است.
بخش ششم: ورع در روایات اسلامی
جایگاه ورع در احادیث
درسگفتار به روایات متعددی اشاره دارد که ورع را بهعنوان فضیلتی والا معرفی میکنند. از جمله:
- «من ورع عن محارم الله هو من الورع الناس»: کسی که از محرمات الهی دوری کند، باورعترین مردم است.
- «ما تنال ولایتنا الا بالعمل والورع»: ولایت اهل بیت (ع) جز با عمل و ورع به دست نمیآید.
- «لا ینفع اجتهاد لا ورع فیه»: کوششی که با ورع همراه نباشد، سودی ندارد.
این روایات، ورع را بهعنوان پرهیز از محرمات و شبهات تعریف کرده و آن را پیشنیاز کمال معنوی و ولایت اهل بیت (ع) میدانند. ورع، در این نگاه، چونان سپری است که سالک را از آلودگیهای معنوی حفظ میکند و او را به سوی کمال رهنمون میسازد.
ارتباط ورع با عمل و اجتهاد
روایات تأکید دارند که ورع بدون عمل و اجتهاد، ناقص است. درسگفتار به روایت «ما تنال ولایتنا الا بالعمل والورع» استناد میکند که بیکاری را مانعی برای رسیدن به کمال معنوی میداند. سالکی که در پی ورع است، باید با کوشش و عمل، راه خود را به سوی حق هموار سازد. بیکاری، چونان غباری بر آیینه دل، مانع از درخشش فضایل معنوی میشود.
بخش هفتم: نقد بیکاری و نماز استیجاری
بیکاری در حوزههای علمیه
درسگفتار به شدت از بیکاری در حوزههای علمیه انتقاد دارد و آن را بیماری اجتماعی میداند که مانع تحقق ورع و تقوا میشود. طلابی که به جای تحصیل و فعالیت علمی، در پی امور غیرضروری یا بیکاری هستند، از مسیر کمال معنوی دور میافتند. بیکاری، چونان سدی در برابر جریان زلال علم و عمل، مانع از رشد فضایل اخلاقی میگردد.
نقد نماز استیجاری
درسگفتار، نماز استیجاری را نشانهای از بیکاری و فقدان حرمت میداند. این عمل، که با دریافت مزد انجام میشود، با روح آزادگی و عزت عالم دینی ناسازگار است و به مزدوری منجر میشود. عالمی که به جای تحصیل علم، به خواندن نماز برای دیگران مشغول شود، از رسالت اصلی خود که ترویج معرفت و هدایت جامعه است، بازمیماند.
بخش هشتم: ورع بهعنوان سختترین عبادت
چالشهای ورع
درسگفتار به روایتی استناد میکند که ورع را «اشد العبادة» (سختترین عبادت) میداند، زیرا نیازمند ایستادگی بر حق در برابر منافع شخصی است. برخلاف نماز که عملی نسبتاً آسان است، ورع نیازمند ارادهای قوی برای دوری از شبهات و محرمات در شرایط دشوار است. ورع، چونان گذر از تنگنای نفس، سالک را به سوی قلههای کمال هدایت میکند.
بخش نهم: پیامدهای فقدان ورع
عواقب فقدان ورع
درسگفتار به روایتی اشاره دارد که فقدان ورع را به سه عاقبت شوم منجر میداند:
- مرگ در جوانی (یمیت شابًّا).
- خدمت به سلطان (یوقعه خدمت السلطان).
- سکنی در روستاها (یسکنه فی الرساتیق).
این پیامدها، نشاندهنده اهمیت ورع در حفظ عزت و استقلال فردی و اجتماعی است. فقدان ورع، سالک را به سوی انحطاط و وابستگی سوق میدهد و او را از مسیر کمال بازمیدارد.
بخش دهم: مقایسه با سایر آثار عرفانی
رساله قشیریه
درسگفتار به رساله قشیریه اشاره دارد که ترتیب صحیحی (تقوا، ورع، زهد) ارائه کرده و استدلال میکند که ورع، زهد را اقتضا میکند. این ترتیب، منطقیتر از منازل السائرین است، زیرا سلسلهمراتب رشد اخلاقی را رعایت کرده است.
اللمع فی التصوف
کتاب اللمع فی التصوف اثر سراج طوسی نیز ترتیب توبه، ورع، و زهد را رعایت کرده، اما توبه را به اشتباه نزدیک به ورع قرار داده است. بااینحال، این اثر با استدلال منطقی که ورع، زهد را اقتضا میکند، از نظر ساختاری دقیقتر است.
جمعبندی
درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره در بررسی باب ورع از منازل السائرین، با نگاهی نقادانه و ژرف، به تحلیل چالشهای مفهومی و ساختاری این اثر پرداخته است. آیه «وَثِيَابَكَ فَطَهِّرْ» بهعنوان مبنای باب ورع، به دلیل فقدان واژه ورع در قرآن کریم، انتخابی نادرست است و تقوا میتوانست مبنای مناسبتری باشد. نقد ترتیب نادرست مفاهیم تقوا، ورع، و زهد، بر ضرورت رعایت سلسلهمراتب منطقی در سلوک عرفانی تأکید دارد. تفسیر افراطی شارح که دنیا را نجس میداند، به انحطاط اجتماعی منجر میشود و با تعالیم اسلامی ناسازگار است. روایات اسلامی، ورع را فضیلتی والا و پیشنیاز کمال معنوی میدانند، اما بیکاری و نماز استیجاری، موانعی در برابر تحقق این فضیلت هستند. مقایسه با آثار دیگر، چون رساله قشیریه و اللمع فی التصوف، بر اهمیت ساختار منطقی و استدلال دقیق در متون عرفانی تأکید دارد. این نوشتار، با ارائه تحلیلی جامع، راه را برای پژوهشهای عمیقتر در حوزه عرفان و اخلاق هموار میسازد.