در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

منازل السائرین 183

متن درس





ورع: تطهیر قلب در مسیر سلوک عرفانی

ورع: تطهیر قلب در مسیر سلوک عرفانی

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۱۸۳)

مقدمه

ورع، چونان چشمه‌ای زلال در مسیر سلوک عرفانی، قلب سالک را از آلودگی‌های تعلقات غیرالهی پاک می‌سازد و او را به سوی کمال رهنمون می‌شود. این فضیلت نفسانی، که در «منازل السائرین» خواجه عبدالله انصاری به‌عنوان یکی از منازل کلیدی سلوک مطرح شده، نه تنها پرهیز از محارم و شبهات، بلکه تطهیر باطن از هر آنچه غیر خداست را در بر می‌گیرد. با این حال، تفاسیر نادرست از ورع، مانند نجس دانستن دنیا و مافیها، این مفهوم را به انحراف کشانده و به جای تعالی، به فرهنگ پشمینه‌پوشی و بی‌نظمی منجر شده است. این نوشتار، با تکیه بر درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره در جلسه ۱۸۳ و تحلیل‌های تفصیلی، به تبیین علمی و فاخر مقام ورع می‌پردازد، ضمن نقد تفاسیر نادرست و ارائه مراتب چهارگانه ورع، تا راه سلوک را برای مخاطبان متخصص روشن سازد.

بخش نخست: تبیین مفهوم ورع در قرآن کریم

استناد به آیه «وَثِيَابَكَ فَطَهِّرْ»

مقام ورع در «منازل السائرین» با استناد به آیه

درنگ: آیه وَثِيَابَكَ فَطَهِّرْ به تطهیر نفس از تعلقات غیرالهی اشاره دارد، نه پاره کردن یا آتش زدن لباس.

نقد تفسیر ظاهری آیه

برخی تفاسیر ظاهری، آیه وَثِيَابَكَ فَطَهِّرْ را به پاره کردن، دور انداختن یا آتش زدن لباس تقلیل داده‌اند. این برداشت، از حقیقت ورع دور است، زیرا لباس در قرآن کریم نمادی از زینت، وقار و کمال است. آیه هُنَّ لِبَاسٌ لَكُمْ وَأَنْتُمْ [مطلب حذف شد] : آنها [زنان] لباس شما هستند و شما لباس آنها هستید) ارزش مثبت لباس را به‌عنوان نماد حفاظت و زیبایی نشان می‌دهد. تطهیر لباس، به معنای رفع آلودگی‌های آن است، نه نابودی آن. این نقد، ورع را از نفی دنیا به سوی پاکسازی نفس از تعلقات غیرالهی سوق می‌دهد.

بخش دوم: نقد تفاسیر نادرست ورع

نقد نجاست دنیا و مافیها

شارح منازل السائرین، با افزودن عبارت «بل الدنيا و مافيها نجس»، از تفسیر صحیح طلمسانی (حرام نجس است و آنچه به حرام نزدیک است، متنجس می‌شود) فراتر رفته و کل دنیا را نجس دانسته است. این دیدگاه با سیره پیامبر اکرم (ص) که فرمودند: «اخترت من دنياكم ثلاث: الطيب، النساء، قرة عيني في الصلاة» (از دنیای شما سه چیز را برگزیدم: عطر، زنان، و روشنی چشمم در نماز)، در تضاد است. اگر دنیا و مافیها نجس بود، عطر، زنان و نماز نیز نجس می‌شدند. این تفسیر، چونان غباری است که بر چهره زلال عرفان اسلامی نشسته و آن را به انحطاط فرهنگی کشانده است.

درنگ: نجس دانستن دنیا و مافیها با سیره پیامبر (ص) و ارزش ذاتی دنیا در اسلام در تضاد است. ورع، تطهیر قلب است، نه نفی دنیا.

نقد کپی‌برداری در تألیفات عرفانی

شارح، به جای ارائه معرفت جدید، از شرح طلمسانی کپی‌برداری کرده و با افزودن تفسیر نادرست نجاست دنیا، آن را مخدوش ساخته است. این روش، که در برخی تألیفات عرفانی رایج است، به جای خلاقیت و آگاهی، به تقلید کورکورانه و انحراف در فهم عرفانی منجر شده است. تألیف عرفانی، چونان باغی است که باید با معرفت و نوآوری بارور شود، نه آنکه با تقلید و افزودن مطالب نادرست، به خارستان بدل گردد.

نقد تفسیر مخاطب آیه

شارح ادعا می‌کند که آیه وَثِيَابَكَ فَطَهِّرْ خطاب به امت است، نه پیامبر (ص)، زیرا پیامبر معصوم و پاک است. این تفسیر نادرست است، زیرا آیه صراحتاً خطاب به پیامبر است، اما در سطح عمیق‌تر، به امت نیز اشاره دارد که باید نفس خود را تطهیر کنند. پیامبر، به‌عنوان اسوه حسنه، الگوی تطهیر ظاهری و باطنی است، و این آیه، سالکان را به پاکسازی قلب از کثافات نفسانی فرا می‌خواند.

بخش سوم: نقد فرهنگ‌های انحرافی در عرفان

نقد عرفان عوامانه

عرفان عوامانه، که با گریه‌های بی‌معنا و احساسات غیرعلمی همراه است، از منظر علمی و عرفانی فاقد ارزش است. عرفان حقیقی، به‌ویژه در مرکز علم، باید مبتنی بر معرفت، سند و استدلال باشد، نه احساسات بی‌پایه. گریه و عاطفه، اگر در جای خود و با نیت خالص باشد، ارزشمند است، اما در محافل علمی، معرفت و فرهنگ باید محور باشد. این نقد، چونان آینه‌ای است که انحرافات عرفان عوامانه را نمایان می‌سازد.

درنگ: عرفان حقیقی مبتنی بر معرفت و استدلال است، نه احساسات بی‌پایه. عرفان عوامانه، ارزش علمی ندارد.

نقد فرهنگ پشمینه‌پوشی و بی‌نظمی

فرهنگ پشمینه‌پوشی، بی‌نظمی و کثیفی، که در برخی جریان‌های صوفیانه به‌عنوان نشانه زهد و ورع ترویج شده، نتیجه‌ای جز انحطاط نداشته است. اسلام بر نظافت، صفا و آراستگی ظاهری و باطنی تأکید دارد. پیامبر اکرم (ص) و ائمه (ع) همواره آراسته و پاکیزه بودند. جوانان مؤمن نیز باید با ظاهری شایسته و مرتب، چنان درخشند که دیگران را به سوی دین جذب کنند، نه آنکه با بی‌نظمی، چهره‌ای نامطلوب از دین ارائه دهند.

نقد نجاست لهو و لعب

لهو و لعب (بازی و سرگرمی) برای مؤمن، نه حرام است و نه نجس، بلکه در حد اعتدال، مفید و لازم است. این دیدگاه، با نفی فرهنگ رهبانی همخوانی دارد که لذات حلال را نفی می‌کند. سیره پیامبر (ص) نشان‌دهنده زندگی متعادل و پرنشاط است که از لذات حلال بهره می‌برد. ورع، پرهیز از محارم و شبهات است، نه نفی لذات حلال.

بخش چهارم: نقد وضعیت روحانیت

محدودیت روحانیت به روستاها

روحانیت، به جای حضور در مراکز علمی و بین‌المللی، اغلب به تبلیغ در روستاها محدود شده است. این امر، جایگاه علمی و اجتماعی آن‌ها را تضعیف کرده و مانع تأثیرگذاری در محافل جهانی شده است. روحانیون باید با دانش و شایستگی، در دانشگاه‌ها و مراکز علمی حضور یابند تا معرفت دینی را در سطح جهانی ترویج کنند. تبلیغ در روستاها، اگر با حرفه‌ای‌گری همراه باشد، ارزشمند است، اما نباید تنها مقصد روحانیت باشد.

درنگ: روحانیت باید در مراکز علمی و بین‌المللی حضور یابد تا معرفت دینی را در سطح جهانی ترویج کند.

بخش پنجم: مراتب و ویژگی‌های ورع

مراتب چهارگانه ورع

ورع در چهار مرتبه تبیین شده است که هر یک، مرحله‌ای از تعالی نفس را نشان می‌دهد:

  1. ورع التائبین: پرهیز از فسق و گناه، که سالک را از محارم دور نگه می‌دارد و او را شایسته شهادت می‌سازد.
  2. ورع الصالحین: پرهیز از شبهات، که نفس را از امور مشکوک پاک می‌کند.
  3. ورع المتقین: ایثار و ترک حلال به نفع دیگران، که نشانه تقوای والاست.
  4. ورع الصدیقین: اعراض از غیر خدا و انس با پروردگار، که کمال ورع و سلوک است.

این مراتب، چونان نردبانی است که سالک را از پرهیز از گناه به سوی قرب الهی بالا می‌برد.

درنگ: مراتب چهارگانه ورع، از پرهیز از فسق تا انس با خدا، نقشه راه تعالی نفس در سلوک عرفانی است.

تفاوت ورع و تقوا

تقوا، خویشتن‌داری و پرهیز از گناه است، اما ورع، چونان ترمز ABS در ماشین، کنترل دقیق‌تر و پیشرفته‌تری بر نفس فراهم می‌کند. تقوا مرتبه دانی و متوسط سلوک است، در حالی که ورع، با پرهیز از شبهات و ایثار حلال، سالک را به کمال نزدیک‌تر می‌سازد. ورع، به تعبیر روایات، «کف عن محارم الله» است که از حرام پرهیز می‌کند و قلب را از کثافات پاک می‌سازد.

پیامدهای فقدان ورع

حدیثی نقل شده که فقدان ورع به سه پیامد منجر می‌شود: مرگ در جوانی (از دست دادن فرصت کمال)، خدمت به سلطان (وابستگی به دنیا)، و زندگی در روستاها (انزوای علمی). این پیامدها، چونان هشداری است که سالک را از غفلت از ورع برحذر می‌دارد و او را به حفظ صیانت نفس فرا می‌خواند.

بخش ششم: ضرورت فهم حرام در سلوک

حرام در شریعت، طریقت و حقیقت

فهم حرام در شریعت روشن است، اما در طریقت و حقیقت، نیازمند مرشد یا مجتهدی است که با معرفت عرفانی، حدود آن را مشخص کند. حرام در طریقت و حقیقت، نه تنها شامل محارم شرعی، بلکه تعلقات غیرالهی است که سالک را از قرب به خدا بازمی‌دارد. مرشد، چونان چراغی است که مسیر حقیقت را برای سالک روشن می‌سازد و او را از انحراف حفظ می‌کند.

درنگ: فهم حرام در طریقت و حقیقت نیازمند مرشد عارف است که سالک را از تعلقات غیرالهی دور نگه می‌دارد.

بخش هفتم: نتیجه‌گیری و جمع‌بندی

ورع، به‌عنوان یکی از منازل کلیدی سلوک عرفانی، قلب سالک را از کثافات نفسانی و تعلقات غیرالهی پاک می‌سازد. آیه وَثِيَابَكَ فَطَهِّرْ به تطهیر نفس دلالت دارد، نه نفی دنیا یا لباس. نقد تفاسیر نادرست، مانند نجس دانستن دنیا و مافیها، نشان‌دهنده انحرافاتی است که عرفان را به پشمینه‌پوشی و بی‌نظمی تقلیل داده است. مراتب چهارگانه ورع، از پرهیز از فسق تا انس با خدا، نقشه راهی برای تعالی نفس ارائه می‌دهند. روحانیت نیز باید با حضور در مراکز علمی، معرفت دینی را در سطح جهانی ترویج کند. این تبیین، با تأکید بر ورع به‌عنوان ترمز پیشرفته سلوک، سالکان را به سوی کمال هدایت می‌کند.

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَىٰ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ

با نظارت صادق خادمی


کوئیز

به سوالات زیر پاسخ داده و در پایان، نتیجه را با پاسخنامه مقایسه کنید.

1. طبق درسگفتار، معنای «وَثِيَابَكَ فَطَهِّرْ» چیست؟

2. بر اساس متن، شارح چه چیزی را نجس می‌داند؟

3. طبق درسگفتار، ورع در لغت به چه معناست؟

4. بر اساس متن، کدام نوع ورع به صادقین تعلق دارد؟

5. طبق درسگفتار، ورع تائبین به چه هدفی منجر می‌شود؟

6. طبق درسگفتار، «وَثِيَابَكَ فَطَهِّرْ» به معنای آتش زدن یا پاره کردن لباس است.

7. شارح معتقد است که دنیا و مافیها نجس است و باید از آن تطهیر شد.

8. ورع در مقایسه با تقوا مانند ترمز معمولی در برابر ترمز ABS است.

9. لهو و لعب طبق درسگفتار برای مؤمن حرام و نجس هستند.

10. ورع صادقین به معنای اعراض از غیر خدا و انس با پروردگار است.

11. طبق درسگفتار، چرا لباس در آیه «وَثِيَابَكَ فَطَهِّرْ» مثبت و ممدوح تلقی شده است؟

12. چرا شارح معتقد است که دنیا و مافیها نجس است؟

13. تفاوت ورع و تقوا در درسگفتار چیست؟

14. ورع صالحین در درسگفتار به چه معناست؟

15. چرا درسگفتار لهو و لعب را برای مؤمن حرام نمی‌داند؟

پاسخنامه

1. آلودگی‌های لباس را برطرف کن

2. حرام، مشتبهات و دنیا و مافیها

3. خودداری از محارم خدا

4. اعراض از غیر خدا

5. قبول شهادت

6. نادرست

7. درست

8. درست

9. نادرست

10. درست

11. زیرا لباس در قرآن به عنوان زینت، وقار و کمال معرفی شده و باید از آلودگی‌ها پاک شود.

12. شارح حرام، مشتبهات و کل دنیا و مافیها را نجس می‌داند که باید از آن تطهیر شد.

13. ورع مانند ترمز ABS است که خودداری قوی‌تری از محارم دارد، اما تقوا خودداری در سطح پایین‌تر است.

14. ورع صالحین به معنای خروج از شبهات و دوری از امور مشکوک است.

15. زیرا لهو و لعب برای مؤمن نجس یا حرام نیستند و می‌توانند جایز باشند.