متن درس
مراتب ورع در سلوک عرفانی: بازخوانی منازل السائرین
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۱۸۷)
مقدمه: ورع، نردبان قرب الهی
ورع، به مثابه نوری هدایتگر در مسیر سلوک عرفانی، سالک را از پرتگاههای نفسانی و تفرقههای وجودی به سوی مقام جمع و قرب الهی رهنمون میسازد. این مفهوم، که در کتاب شریف منازل السائرین اثر خواجه عبدالله انصاری به تفصیل تبیین شده، نه تنها یک اصل عملی در عرفان اسلامی است، بلکه به مثابه پلی است که سالک را از رعایت احکام ظاهری به سوی وحدت باطنی و حضور در محضر حق تعالی هدایت میکند.
بخش نخست: تبیین مراتب ورع در سلوک عرفانی
مرتبه اول: صیانت نفس از محرمات
مرتبه نخست ورع، اجتناب از محرمات است که به صیانت نفس و حفظ ایمان میانجامد. این مرتبه، به تعبیر آیتالله نکونام قدسسره، مانند آببندی نفس است که آن را از تزلزل و نفوذ وسوسههای شیطانی مصون میدارد. صیانت نفس، به مثابه بنای استواری است که سالک بر آن، عمارت سلوک خویش را بنا میکند. این مرتبه، با پرهیز از حرام، ایمان را محفوظ نگه داشته و حسنات را توفیر میبخشد.
درنگ: صیانت نفس در مرتبه اول ورع، به مثابه استحکامبخشی به بنیاد وجودی سالک است که با اجتناب از محرمات، ایمان را از گزند تزلزل حفظ میکند. |
این پرهیز، نه تنها از نقض عدالت جلوگیری میکند، بلکه زمینهساز مراحل بعدی سلوک میشود. سالک در این مرتبه، با دوری از گناهان، نفس خویش را از آلودگیها پاکیزه میسازد و به سوی تقوای الهی گام برمیدارد.
مرتبه دوم: حفظ حدود الهی در امور مباح
مرتبه دوم ورع، که در عبارت شریف منازل السائرین چنین آمده: «و الدرجة الثانیة حفظ الحدود عند ما لا بأس به ابقاء على الصيانة و التقوی و الصعودا عن الدنائة و تخلصا عن اقتحام الحدود»، به حفظ حدود الهی در امور مباح اختصاص دارد. این مرتبه، سالک را به رعایت احتیاط در مواجهه با مباحات دعوت میکند تا از هر آنچه ممکن است به شبهه یا دنائت منجر شود، دوری جوید. آیتالله نکونام قدسسره این مرتبه را به دوری از موقعیتهایی تشبیه میکنند که، اگرچه ظاهراً بیاشکالاند، ممکن است به آلودگی معنوی بینجامند، مانند پرهیز از حضور در میان دعوایی خیابانی که خطر درگیری را در پی دارد.
درنگ: مرتبه دوم ورع، با پرهیز از مباحات مشکوک، تقوا را تکمیل کرده و سالک را از دنائت و نزدیک شدن به شبهات مصون میدارد. |
این مرتبه، با استناد به روایت نبوی «دَعْ ما یَریبُکَ إلی ما لا یَریبُکَ»، بر اصل احتیاط در برابر شبهات تأکید دارد. سالک در این مرحله، نه تنها از حرام، بلکه از هر آنچه ممکن است مروت و شرافت نفس را خدشهدار کند، پرهیز میکند. مثال آب پاک اما غیرتمیز، که در درسگفتار ذکر شده، تفاوت بین حلال و طیب را روشن میسازد: اگرچه آب پاک نجس نیست، اما به دلیل عدم پاکیزگی، سالک ورعمند از آن دوری میجوید.
هدف این مرتبه، ابقای صیانت، تقویت تقوا، صعود از دنائت و رهایی از اقتحام حدود است. این رویکرد پیشگیرانه، تقوا را به سپری معنوی تبدیل میکند که سالک را از مخاطرات باطنی حفظ مینماید. شارح منازل السائرین این مرتبه را به «اتقاء بعض المباحات» تفسیر کرده و آن را پرهیز از مباحاتی میداند که ممکن است به ریب و آلودگی منجر شوند.
مرتبه سوم: پرهیز از تفرقه و شتات الوقت
مرتبه سوم ورع، اوج عرفانی این مفهوم است که سالک را از هر داعیهای که به شتات الوقت (پراکندگی وقت) و تفرقه وجودی منجر شود، بازمیدارد. این مرتبه، که با حال جمع در ارتباط است، سالک را به حفظ وحدت باطنی و دوری از کثرت و غفلت دعوت میکند. آیتالله نکونام قدسسره این مرتبه را به مثابه حفظ بند تسبیح میدانند که با گسست آن، همه دانههای وجود پراکنده میشوند.
درنگ: مرتبه سوم ورع، سالک را به حفظ جمع و وحدت باطنی در برابر کثرت و تفرقه هدایت میکند، به گونهای که حتی امور حلال، اگر مانع حضور در محضر حق شوند، پرهیز میگردند. |
در این مرتبه، حتی امور حلال، مانند میل به علم، مال یا اولاد، اگر به کثرت و غفلت منجر شوند، مورد پرهیز قرار میگیرند. این مرتبه، تنها برای سالکی معنا دارد که به مقام جمع رسیده باشد، زیرا بدون جمع، تفرقه مفهومی ندارد. جمع، به تعبیر درسگفتار، «غیبت از جمع» است، یعنی حالتی که سالک بدون خودآگاهی به مقام خویش، در وحدت با حق غرق میشود. این حالت، با فنای خلق و بقای حق محقق میگردد.
جمعبندی بخش نخست
مراتب سهگانه ورع، به مثابه نردبانی است که سالک را از صیانت نفس به سوی جمع و قرب الهی هدایت میکند. مرتبه اول، با اجتناب از محرمات، بنیاد سلوک را استوار میسازد؛ مرتبه دوم، با حفظ حدود در مباحات، تقوا را تکمیل کرده و نفس را از دنائت دور میدارد؛ و مرتبه سوم، با پرهیز از تفرقه و شتات الوقت، سالک را به وحدت باطنی و حضور در محضر حق میرساند. این مراتب، نشاندهنده عمق و پویایی ورع در عرفان عملی است.
بخش دوم: نقد زهد منفعلانه و تبیین عرفان اصیل
نقد گوشهگیری و زهد نادرست
یکی از نکات برجسته درسگفتارهای آیتالله نکونام قدسسره، نقد زهد منفعلانه و گوشهگیری است که به اشتباه عرفان تلقی میشود. این نوع زهد، که با انزوا، گدایی و دوری از جامعه همراه است، نه تنها عرفان اصیل نیست، بلکه نشانه ضعف نفس و انفعال است. به تعبیر ایشان، عرفان واقعی با جمع و حضور فعال در جامعه همراه است، نه فرار از مسئولیتها و تعلقات.
درنگ: عرفان اصیل، با جمع و حضور پویا در جامعه همراه است و زهد منفعلانه، که با گوشهگیری و انزوا شناخته میشود، انحرافی از مسیر حقیقی سلوک است. |
این نقد، تفاوت بین عرفان اصیل و تحریفات فرهنگی را روشن میسازد. عرفان انبیا و اولیا، که با اقدام، جهاد و حضور فعال همراه بوده، الگویی برای سالکان است. ذکر و سجاده اولیا با شمشیر و مبارزه در راه حق توأم بوده، نه با انزوای بیثمر.
نقد تفاسیر نادرست از نهجالبلاغه
درسگفتار به نقد تفاسیر نادرست از نهجالبلاغه نیز پرداخته و تأکید میکند که این کتاب، به دلیل محتوای چندوجهی (زهد، جهاد، عدالت)، برای افرادی که به جمع نرسیدهاند ممکن است مضر باشد. بدون جمع، تمرکز بر یک جنبه، مانند زهد یا جهاد، به انحراف میانجامد. نهجالبلاغه، به تعبیر آیتالله نکونام قدسسره، «زبر الحدید» است و نیازمند آمادگی باطنی برای فهم و عمل است، برخلاف قرآن کریم که به دلیل جامعیت و «حمالة الوجوه» بودن، برای همگان قابل فهم است.
درنگ: نهجالبلاغه، به دلیل صراحت و شدت، نیازمند جمع باطنی است و بدون آن، ممکن است به انحراف در فهم و عمل منجر شود. |
این تمایز، ورع را به عنوان اصل تعادل در مواجهه با متون عرفانی معرفی میکند. سالک باید با حفظ جمع، از افراط و تفریط در فهم این متون پرهیز کند.
نماز و جمع: حضور بیخودآگاهی
یکی از تمثیلات زیبای درسگفتار، اشاره به نماز به عنوان نماد جمع است. نماز حرفهای، به تعبیر آیتالله نکونام قدسسره، نمازی است که سالک بدون خودآگاهی به رکعات و شمارش، در عبادت غرق میشود. خودآگاهی به رکعات، نشانه تفرقه است، در حالی که جمع واقعی، حضور بیخودآگاهی در محضر حق است.
درنگ: جمع در نماز، حضور بیخودآگاهی در عبادت است که سالک را از تفرقه و پراکندگی ذهن مصون میدارد. |
این تمثیل، ورع را به عنوان ابزاری برای حفظ وحدت در عبادت معرفی میکند. سالک با پرهیز از هر آنچه مانع حضور باطنی شود، به مقام جمع میرسد.
جمعبندی بخش دوم
نقد زهد منفعلانه و تبیین عرفان اصیل، نشاندهنده ضرورت جمع و حضور فعال در سلوک عرفانی است. عرفان واقعی، با اقدام، جهاد و تعادل در فهم متون دینی همراه است، نه با انزوا و انفعال. نهجالبلاغه، به عنوان متنی تخصصی، نیازمند آمادگی باطنی است و نماز، به مثابه نماد جمع، سالک را به حضور بیخودآگاهی در محضر حق هدایت میکند. این بخش، ورع را به عنوان اصل تعادل و وحدت در سلوک معرفی مینماید.
بخش سوم: جمع و تفرقه در سلوک عرفانی
جمع واقعی: غیبت از جمع
جمع، به تعبیر درسگفتار، «غیبت از جمع» است، یعنی حالتی که سالک بدون توجه به مقام خویش، در وحدت با حق غرق میشود. این حالت، با فنای خلق و بقای حق محقق میگردد. آیتالله نکونام قدسسره این مفهوم را با تمایز فلسفی اطلاق قسمی و مقسمی توضیح میدهند: جمع واقعی، اطلاق مقسمی است که در آن، سالک از هر قید و خودآگاهی رها میشود.
درنگ: جمع واقعی، غیبت از خودآگاهی به مقام جمع است که با فنای خلق و بقای حق به دست میآید. |
این تعریف، ورع را به اوج وجودی خود میرساند، جایی که سالک نه تنها از حرام و شبهات، بلکه از هر آنچه مانع وحدت باطنی شود، پرهیز میکند.
تفرقه: گسست بند تسبیح
تفرقه، به تعبیر آیتالله نکونام قدسسره، مانند گسست بند تسبیح است که با یک پارگی، همه دانههای وجود پراکنده میشوند. این تمثیل، شکنندگی جمع و لزوم مراقبت دائمی را نشان میدهد. تفرقه، نه صرفاً ملاحظه غیر، بلکه شتات الوقت است که وقت و تمرکز سالک را پراکنده میسازد.
درنگ: تفرقه، به مثابه گسست بند تسبیح، با یک لحظه غفلت، وحدت باطنی سالک را پراکنده میسازد. |
شارح منازل السائرین تفرقه را به ملاحظه غیر نسبت میدهد، اما متن اصلی، با تأکید بر شتات الوقت، تعریف دقیقتری ارائه میدهد. سالک باید با ورع، از هر داعیهای که به پراکندگی وقت و کثرت وجودی منجر شود، پرهیز کند.
جمعبندی بخش سوم
جمع و تفرقه، دو سوی سلوک عرفانیاند که ورع، سالک را به سوی جمع هدایت میکند. جمع واقعی، غیبت از خودآگاهی و غرق شدن در حق است، در حالی که تفرقه، با گسست بند تسبیح، وحدت باطنی را تهدید میکند. ورع در این مرتبه، به مثابه نگهبان جمع است که سالک را از پراکندگی و غفلت مصون میدارد.
نتیجهگیری کلی
مراتب ورع در منازل السائرین، به مثابه نردبانی است که سالک را از صیانت نفس به سوی جمع و قرب الهی هدایت میکند. این مراتب، با اجتناب از محرمات، حفظ حدود در مباحات و پرهیز از تفرقه، سالک را به وحدت باطنی و حضور در محضر حق میرسانند. نقد زهد منفعلانه و تبیین عرفان اصیل، ضرورت حضور فعال و جمع را در سلوک عرفانی روشن میسازد.
با نظارت صادق خادمی |