در حال بارگذاری ...
Sadegh Khademi - Optimized Header
Sadegh Khademi

منازل السائرین 188

متن درس





تبتل: انقطاع به سوی حق یا رهبانیت؟ تبیین علمی مقام تبتل در سلوک عرفانی

تبتل: انقطاع به سوی حق یا رهبانیت؟ تبیین علمی مقام تبتل در سلوک عرفانی

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه 188)

مقدمه

تبتل، چونان گوهری درخشان در سلسله منازل سلوک عرفانی، سالک را به سوی انقطاع از غیر حق و اتصال به ذات الهی فرا می‌خواند. این مقام، که در «منازل السائرین» خواجه عبدالله انصاری به‌عنوان منزلگاه تعالی روح معرفی شده، نه تنها قلب را از تعلقات غیرالهی پاک می‌سازد، بلکه با حفظ ذكر دائم پروردگار، انسان را به سوی کمال رهنمون می‌گردد. با این حال، تفاسیر نادرست از تبتل، مانند رهبانیت، ترک دنیا، و قلندری، این مفهوم را از حقیقت عرفانی خود دور ساخته و به انحرافاتی چون بی‌مسئولیتی، پشمینه‌پوشی، و گمراهی فرهنگی منجر شده است.

بخش نخست: تبیین مفهوم تبتل در قرآن کریم و عرفان اسلامی

استناد قرآنی به تبتل

مقام تبتل در «منازل السائرین» با استناد به دو آیه از قرآن کریم تبیین شده است: نخست، آیه وَتَبَتَّلْ إِلَيْهِ تَبْتِيلًا (المزمل: ۸، : و به سوی او با جد و جهد روی آور) و دوم، آیه لَهُ دَعْوَةُ الْحَقِّ (الرعد: ۱۴، : او را دعوتی راستین است). این آیات، تبتل را به‌عنوان انقطاع از غیر خدا و توجه دائم به ذكر الهی معرفی می‌کنند. آیه مزمل، که خطاب به پیامبر اکرم (ص) است، سالک را به ذكر خدا و انقطاع از غیر او در شب فرا می‌خواند، و آیه رعد، با تأکید بر صداقت دعوت الهی در برابر بطلان دعوت غیر خدا، تبتل را دعوت به سوی حق می‌داند. تبتل، چونان نسیمی است که غبار غفلت را از قلب سالک می‌زداید و او را به سوی نور الهی هدایت می‌کند.

درنگ: آیات وَتَبَتَّلْ إِلَيْهِ تَبْتِيلًا و لَهُ دَعْوَةُ الْحَقِّ تبتل را انقطاع از غیر خدا و توجه به ذكر الهی معرفی می‌کنند، نه ترک دنیا یا رهبانیت.

تعریف تبتل در منازل السائرین

خواجه عبدالله انصاری تبتل را «الانقطاع بالكلیة» تعریف می‌کند، یعنی انقطاع کامل از غیر خدا به سوی ذات الهی. این تعریف، تبتل را دعوت به تجرید از تعلقات غیرالهی و اتصال به حق می‌داند. با این حال، برخی تفاسیر، این انقطاع را به ترک کامل دنیا و مسئولیت‌های اجتماعی تقلیل داده‌اند که مغایر با حقیقت عرفانی تبتل است. تبتل، چونان آینه‌ای است که قلب سالک را از غبار غیر خدا پاک می‌سازد و نور ذكر الهی را در آن منعکس می‌کند. این مقام، نه نفی دنیا، بلکه توجه دائم به خدا در همه حال زندگی است.

زمینه آیات سوره مزمل

آیه وَتَبَتَّلْ إِلَيْهِ تَبْتِيلًا در سوره مزمل، در زمینه آیات مربوط به قیام شب قرار دارد: يَا أَيُّهَا الْمُزَّمِّلُ * قُمِ اللَّيْلَ إِلَّا قَلِيلًا * نِصْفَهُ أَوِ انْقُصْ مِنْهُ قَلِيلًا * أَوْ زِدْ عَلَيْهِ وَرَتِّلِ الْقُرْآنَ تَرْتِيلًا (المزمل: ۱-۴، : ای جامه به خود پیچیده، شب را جز اندکی به پا خیز، نیمی از آن یا اندکی از آن بکاه، یا بر آن بیفزای و قرآن را با تأنی بخوان). این آیات، خطاب به پیامبر اکرم (ص)، بر قیام شب، تلاوت قرآن، و ذكر خدا تأکید دارند. تبتل در این زمینه، انقطاع از غیر خدا در شب و تمرکز بر عبادت است. شب، چونان بستری آرام، قلب را برای دریافت انوار الهی آماده می‌سازد و تبتل را به اوج می‌رساند.

درنگ: تبتل در سوره مزمل، انقطاع از غیر خدا در شب و تمرکز بر ذكر و عبادت است، نه ترک زندگی یا رهبانیت.

انعطاف در قیام شب

آیات نِصْفَهُ أَوِ انْقُصْ مِنْهُ قَلِيلًا * أَوْ زِدْ عَلَيْهِ (المزمل: ۳-۴) به انعطاف در قیام شب اشاره دارند. این انعطاف، به پیامبر (ص) اجازه می‌دهد که بر اساس شرایط، مانند طول شب، مزاج، یا مشکلات، مقدار قیام شب را تنظیم کند. این رحمت الهی، عبادت را متناسب با ظرفیت انسان قرار داده و از اجبار پرهیز می‌کند. تبتل نیز در این زمینه، چونان جریانی متناسب با توان سالک، او را به سوی خدا هدایت می‌کند، بدون آنکه به سختی و رهبانیت منجر شود.

اهمیت تلاوت قرآن در شب

آیه وَرَتِّلِ الْقُرْآنَ تَرْتِيلًا (المزمل: ۴) بر تلاوت قرآن با تأنی در شب تأکید دارد. این تلاوت، زمینه‌ساز تبتل است، زیرا شب، به دلیل آرامش و دوری از غفلت‌های روزمره، برای ذكر و عبادت مناسب‌تر است. تلاوت قرآن، چونان چشمه‌ای زلال، قلب را از آلودگی‌های نفسانی پاک می‌سازد و سالک را برای انقطاع به سوی خدا آماده می‌کند.

سنگینی وحی و فضیلت شب

آیات إِنَّا سَنُلْقِي عَلَيْكَ قَوْلًا ثَقِيلًا * إِنَّ نَاشِئَةَ اللَّيْلِ هِيَ أَشَدُّ وَطْئًا وَأَقْوَمُ قِيلًا (المزمل: ۵-۶، : ما بر تو سخنی گرانبار نازل خواهیم کرد. به‌راستی که برخاستن شب، سخت‌تر و گفتار در آن استوارتر است) به سنگینی وحی و فضیلت قیام شب اشاره دارند. وحی، به دلیل عظمت و مسئولیت، نیازمند آمادگی معنوی است که از طریق قیام شب و تبتل فراهم می‌شود. شب، با استواری کلام و تأثیر عمیق‌تر، بستری برای تقویت قلب و دریافت انوار الهی است.

آزادی عمل در روز

آیه إِنَّ لَكَ فِي النَّهَارِ سَبْحًا طَوِيلًا (المزمل: ۷، : تو را در روز فراغتی طولانی است) به پیامبر (ص) اجازه می‌دهد که روز را به امور دنیوی اختصاص دهد، اما شب را برای عبادت و تبتل حفظ کند. این تعادل، رهبانیت را نفی می‌کند و تبتل را به‌عنوان انقطاع معنوی در عین حضور در دنیا معرفی می‌کند. تبتل، چونان نوری است که در شب قلب را روشن می‌سازد و در روز، سالک را در مسیر حق هدایت می‌کند.

درنگ: تبتل، انقطاع معنوی در شب است، اما روز برای امور دنیوی آزاد است. این تعادل، رهبانیت را نفی می‌کند.

تبتل و ذكر دائم خدا

آیه وَاذْكُرِ اسْمَ رَبِّكَ وَتَبَتَّلْ إِلَيْهِ تَبْتِيلًا (المزمل: ۸) تبتل را در ارتباط با ذكر خدا تبیین می‌کند. تبتل، انقطاع از غیر ذكر خدا و حفظ توجه دائم به پروردگار است. این آیه، از پیامبر (ص) می‌خواهد که در همه حال، ذكر خدا را حفظ کند و از غیر خدا غافل نشود. تبتل، چونان جریانی مدام، قلب را از غفلت پاک می‌سازد و سالک را در محضر الهی نگه می‌دارد.

تبیین آیه دعوت حق

آیه لَهُ دَعْوَةُ الْحَقِّ ۖ وَالَّذِينَ يَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ لَا يَسْتَجِيبُونَ لَهُمْ بِشَيْءٍ إِلَّا كَبَاسِطِ كَفَّيْهِ إِلَى الْمَاءِ لِيَبْلُغَ فَاهُ وَمَا هُوَ بِبَالِغِهِ ۚ وَمَا دُعَاءُ الْكَافِرِينَ إِلَّا فِي ضَلَالٍ (الرعد: ۱۴، : او را دعوتی راستین است و کسانی که جز او را می‌خوانند، هیچ پاسخی به آنها نمی‌دهند، مگر مانند کسی که کف‌هایش را به سوی آب گشوده تا به دهانش برسد، حال آنکه به دهانش نخواهد رسید، و دعای کافران جز در گمراهی نیست) بر صداقت دعوت خدا در برابر بطلان دعوت غیر خدا تأکید دارد. دعوت الهی، صادقانه است، زیرا خدا قادر به اجابت است، اما غیر خدا، چونان سرابی است که تشنه را به سوی خود می‌خواند، بی‌آنکه سیرابش کند.

درنگ: آیه لَهُ دَعْوَةُ الْحَقِّ تبتل را دعوت به سوی حق در برابر بطلان غیر خدا می‌داند، نه ترک دنیا یا تجرید کامل.

جمع‌بندی بخش نخست

تبتل، در قرآن کریم و عرفان اسلامی، انقطاع از غیر خدا و توجه دائم به ذكر الهی است. آیات سوره مزمل و رعد، این مقام را در زمینه قیام شب، تلاوت قرآن، و دعوت صادقانه خدا تبیین می‌کنند. تبتل، نه ترک دنیا، بلکه حفظ حضور قلب در محضر الهی در همه حال زندگی است. این تبیین، سالک را به سوی تعالی معنوی هدایت می‌کند، بدون آنکه او را به رهبانیت یا انحراف بکشاند.

بخش دوم: نقد تفاسیر نادرست از تبتل

نقد تقطیع آیات قرآنی

یکی از انحرافات در تبیین تبتل، تقطیع آیات قرآن کریم است. برخی شارحان، آیه وَتَبَتَّلْ إِلَيْهِ تَبْتِيلًا را بدون ذکر صدر آن (وَاذْكُرِ اسْمَ رَبِّكَ) نقل کرده‌اند که معنای آیه را مخدوش می‌سازد. این تقطیع، تبتل را از زمینه ذكر خدا جدا کرده و به ترک دنیا یا رهبانیت تقلیل داده است. قرآن کریم، چونان دریایی است که هر موج آن با موج دیگر پیوند دارد؛ تکه‌تکه کردن آیات، چونان جدا کردن قطره از دریا، حقیقت آن را از بین می‌برد.

درنگ: تقطیع آیه وَتَبَتَّلْ إِلَيْهِ تَبْتِيلًا بدون صدر آن، تبتل را از ذكر خدا جدا کرده و به انحراف می‌کشاند.

نقد تفسیر تبتل به تعطیلی

برخی تفاسیر، تبتل را به تعطیلی زندگی، ترک کار، و انقطاع کامل از دنیا تفسیر کرده‌اند که به قلندری و بی‌مسئولیتی منجر شده است. این دیدگاه، با اصل قرآنی لا رَهْبَانِيَّةَ فِي الإِسْلام (روایت منسوب به پیامبر: در اسلام رهبانیت نیست) و حدیث «لا تَبْتُلَ فِي الإِسْلام» (در اسلام تبتل به معنای رهبانیت نیست) مغایرت دارد. تبتل، چونان چراغی است که در شب قلب را روشن می‌کند، نه آنکه سالک را به تاریکی بی‌عرضگی و ترک مسئولیت بکشاند.

نقد تحریف آیه دعوت حق

برخی نسخ، آیه لَهُ دَعْوَةُ الْحَقِّ را به اشتباه «إِلَيْهِ دَعْوَةٌ» نقل کرده‌اند که معنای آیه را از دعوت صادقانه خدا به دعوت به سوی خدا تغییر می‌دهد. این تحریف، تبتل را به تجرید کامل و ترک دنیا تقلیل داده است. حق در این آیه، وصف دعوت است، نه اسم خدا. این نقد، چونان آینه‌ای است که انحرافات در نقل آیات را نمایان می‌سازد و ضرورت حفظ اصالت قرآن کریم را گوشزد می‌کند.

درنگ: تحریف لَهُ دَعْوَةُ الْحَقِّ به «إِلَيْهِ دَعْوَةٌ» معنای تبتل را مخدوش کرده و به تجرید نادرست منجر شده است.

نقد تفسیر تبتل به تجرید محض

برخی شارحان، تبتل را به «تجرید محض» تفسیر کرده‌اند، یعنی جدایی کامل از دنیا، نفس، و هر آنچه غیر خداست. این تفسیر، که در برخی نسخ به صورت «دَعْوَةُ الْحَقِّ إِلَى التَّجَرُّدِ الْمَحْضِ» آمده، تبتل را به رهبانیت و ترک زندگی تقلیل داده است. تبتل، انقطاع از غفلت و توجه به ذكر خدا است، نه جدایی از دنیا. تجرید محض، چونان راهی است که به جای هدایت، سالک را به سوی گمراهی و انحطاط می‌کشاند.

نقد انقطاع بالكلیة

تعریف تبتل به «انقطاع بالكلیة» در برخی تفاسیر، به معنای ترک دنیا، زن، فرزند، و مسئولیت‌های اجتماعی، با حقیقت عرفانی تبتل مغایرت دارد. انقطاع بالكلیة، سالک را به قلندری و بی‌عرضگی سوق می‌دهد، در حالی که تبتل، انقطاع از غیر ذكر خدا و حفظ حضور قلب در محضر الهی است. این نقد، چونان هشداری است که سالک را از انحرافات رهبانیت برحذر می‌دارد.

درنگ: انقطاع بالكلیة، تبتل را به قلندری و ترک دنیا تقلیل می‌دهد، در حالی که تبتل، انقطاع از غفلت و توجه به ذكر خداست.

نقد فرهنگ قلندری و پشمینه‌پوشی

فرهنگ قلندری، پشمینه‌پوشی، و ترک زندگی، که ریشه در رهبانیت پیشااسلامی دارد، تبتل را به انحطاط فرهنگی و بی‌مسئولیتی کشانده است. این فرهنگ، که در برخی جریان‌های صوفیانه ترویج شده، با سیره پیامبر اکرم (ص) و ائمه (ع) مغایرت دارد که در عین زهد، زندگی متعادل و آراسته‌ای داشتند. تبتل، چونان گلی است که در باغ عرفان اسلامی می‌شکفد، نه خاری که در بیابان رهبانیت فرو می‌رود.

نقد انقطاع از دنیا برای آخرت

برخی تفاسیر، تبتل را انقطاع از دنیا برای آخرت یا بهشت دانسته‌اند که با اخلاص عرفانی مغایرت دارد. تبتل، انقطاع به سوی خدا برای خداست، نه برای پاداش اخروی. این تفسیر، چونان سایه‌ای است که نور اخلاص را در قلب سالک تیره می‌سازد و او را از هدف غایی عرفان دور می‌کند.

درنگ: تبتل، انقطاع به سوی خدا برای خداست، نه برای آخرت یا بهشت. این دیدگاه، اخلاص عرفانی را حفظ می‌کند.

نقد اشعار عرفانی نادرست

اشعاری مانند «آن که تو را شناخت جان را چه کند / فرزند و عیال و خانمان را چه کند» تبتل را به ترک دنیا و دیوانگی تقلیل داده‌اند. این دیدگاه، با عرفان اسلامی که بر تربیت نفس و تعادل تأکید دارد، مغایر است. تبتل، چونان راهی است که سالک را به سوی معرفت و حکمت هدایت می‌کند، نه به سوی دیوانگی و ترک مسئولیت.

جمع‌بندی بخش دوم

تفاسیر نادرست از تبتل، مانند تقطیع آیات، تحریف نقل‌ها، تجرید محض، انقطاع بالكلیة، و فرهنگ قلندری، این مقام را از حقیقت عرفانی خود دور ساخته و به انحرافات رهبانيتی کشانده است. نقد این انحرافات، ضرورت حفظ اصالت قرآن کریم و فهم صحیح تبتل را نشان می‌دهد. تبتل، انقطاع از غفلت و توجه به ذكر خدا در همه حال است، نه ترک دنیا یا بی‌مسئولیتی.

بخش سوم: تبتل عارفانه و زندگی متعادل

تبتل و تعادل در زندگی

تبتل عارفانه، سالک را به زندگی متعادل دعوت می‌کند: «سلیمان باش و زاهد باش، نه گدا باش و زاهد». این دیدگاه، تبتل را زهد متعادل و توجه به خدا در عین حضور در دنیا می‌داند. سالک متبتل، مانند سلیمان (ع)، در عین برخورداری از نعمت‌های الهی، قلبش متوجه خداست. تبتل، چونان نوری است که در روز و شب، مسیر سالک را روشن می‌سازد.

درنگ: تبتل عارفانه، زهد متعادل است که سالک را به حضور در دنیا با قلب متوجه خدا دعوت می‌کند.

تبتل و غفلت‌زدایی

تبتل، دوری از غفلت و حفظ ذكر خدا در همه حال زندگی است. سالک متبتل، هر کاری را با نیت قربتاً الی الله انجام می‌دهد و از غفلت پرهیز می‌کند. این دیدگاه، با آغاز هر کار با بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ همخوانی دارد که یاد خدا را در قلب زنده نگه می‌دارد. تبتل، چونان جریانی زلال، قلب را از غبار غفلت پاک می‌سازد.

مقابله حق و باطل در تبتل

آیات سوره مزمل و رعد، تبتل را در مقابله حق و باطل تبیین می‌کنند. آیه وَاذْكُرِ اسْمَ رَبِّكَ وَتَبَتَّلْ إِلَيْهِ تَبْتِيلًا ذكر حق را در برابر غفلت قرار می‌دهد، و آیه لَهُ دَعْوَةُ الْحَقِّ دعوت حق را در برابر دعوت باطل. تبتل، انتخاب حق و انقطاع از باطل است، چونان گزینش نور در برابر تاریکی.

درنگ: تبتل، انتخاب حق در برابر باطل است که سالک را به ذكر خدا و دوری از غفلت هدایت می‌کند.

تبتل حقیقی و تجرید از غیر خدا

تبتل حقیقی، تجرید نفس از تعلقات غیرالهی و توجه کامل به خداست: «فَالْمُتَبَتِّلُ إِلَى اللَّهِ هُوَ الَّذِي جَرَّدَ نَفْسَهُ عَنْ كُلِّ مَا سِوَى الْحَقِّ تَعَالَى». این تجرید، جدایی از غفلت و اتصال به ذكر خداست، نه ترک دنیا. تبتل، چونان بال‌هایی است که سالک را به سوی فناء فی الله پرواز می‌دهد.

جمع‌بندی بخش سوم

تبتل عارفانه، سالک را به زندگی متعادل، غفلت‌زدایی، و انتخاب حق در برابر باطل دعوت می‌کند. این مقام، با حفظ ذكر خدا در همه حال، قلب را از تعلقات غیرالهی پاک می‌سازد و به سوی کمال هدایت می‌کند. تبتل حقیقی، تجرید از غیر خدا و اتصال به ذات الهی است، نه رهبانیت یا ترک مسئولیت.

بخش چهارم: نقد رهبانیت و انحرافات عرفانی

نقد رهبانیت در اسلام

اسلام، با اصل لا رَهْبَانِيَّةَ فِي الإِسْلام و حدیث «لا تَبْتُلَ فِي الإِسْلام»، رهبانیت و انقطاع از دنیا را نفی می‌کند. تبتل در اسلام، انقطاع از غفلت و توجه به خدا در عین حضور در دنیاست، نه ترک زندگی. رهبانیت، چونان راهی است که به جای تعالی، به انحطاط و گمراهی می‌انجامد.

درنگ: اسلام با نفی رهبانیت، تبتل را انقطاع از غفلت در عین حضور در دنیا می‌داند.

نقد ریشه‌های پیشااسلامی

فرهنگ قلندری و پشمینه‌پوشی، ریشه در رهبانیت پیشااسلامی، مانند آیین‌های هندو، بودایی، و مسیحی دارد. این فرهنگ‌ها، پس از اسلام نیز در برخی جریان‌های صوفیانه ادامه یافتند و تبتل را به انحراف کشاندند. عرفان اسلامی، چونان خورشیدی است که با نور معرفت، این سایه‌های تاریک را می‌زداید.

نقد زهد بدآموز

زهد بدآموز، که با تبتل نادرست پیوند دارد، دنیا را به‌کل نفی می‌کند و به بی‌مسئولیتی و انحطاط فرهنگی منجر می‌شود. زهد عارفانه، مانند تبتل، توجه به خدا در عین بهره‌مندی از نعمت‌های حلال است. زهد بدآموز، چونان خاری است که در باغ عرفان فرو می‌رود و آن را از شکوفایی باز می‌دارد.

درنگ: زهد بدآموز و تبتل نادرست، دنیا را نفی می‌کنند، در حالی که عرفان اسلامی بر تعادل تأکید دارد.

جمع‌بندی بخش چهارم

نقد رهبانیت، ریشه‌های پیشااسلامی، و زهد بدآموز، ضرورت فهم صحیح تبتل را نشان می‌دهد. عرفان اسلامی، با نفی انحرافات، تبتل را به‌عنوان انقطاع از غفلت و توجه به خدا در زندگی متعادل معرفی می‌کند. این دیدگاه، سالک را از گمراهی رهبانیت حفظ کرده و به سوی کمال هدایت می‌نماید.

نتیجه‌گیری و جمع‌بندی نهایی

تبتل، چونان منزلگاهی نورانی در مسیر سلوک عرفانی، سالک را به انقطاع از غیر خدا و توجه دائم به ذكر الهی دعوت می‌کند. آیات قرآن کریم، به‌ویژه در سوره‌های مزمل و رعد، این مقام را در زمینه قیام شب، تلاوت قرآن، و دعوت صادقانه خدا تبیین می‌کنند. نقد تفاسیر نادرست، مانند تقطیع آیات، تحریف نقل‌ها، تجرید محض، انقطاع بالكلیة، و فرهنگ قلندری، نشان‌دهنده انحرافاتی است که تبتل را به رهبانیت و گمراهی کشانده‌اند. تبتل عارفانه، با تأکید بر تعادل، غفلت‌زدایی، و انتخاب حق در برابر باطل، سالک را به سوی فناء فی الله هدایت می‌کند.

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَىٰ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ

با نظارت صادق خادمی


کوئیز

به سوالات زیر پاسخ داده و در پایان، نتیجه را با پاسخنامه مقایسه کنید.

1. بر اساس متن درسگفتار، مفهوم «تبتل» به چه معناست؟

2. آیه «و تبتل الیه تبتلا» در کدام سوره قرآن ذکر شده است؟

3. طبق متن، آیه «له دعوة الحق» در کدام سوره آمده است؟

4. بر اساس متن، تفاوت اصلی اولیای خدا با اهل دنیا در چیست؟

5. طبق متن، عبارت «له دعوة الحق» چه معنایی دارد؟

6. مفهوم تبتل در اسلام به معنای ترک کامل دنیا و زندگی است.

7. آیه «و تبتل الیه تبتلا» به معنای غافل نشدن از ذکر خدا و انقطاع از غیر اوست.

8. طبق متن، دعوت غیر خدا در آیه «له دعوة الحق» صادقانه و کارآمد توصیف شده است.

9. بر اساس متن، قرآن شب را برای ذکر و عبادت مناسب‌تر از روز می‌داند.

10. متن درسگفتار می‌گوید که تبتل به معنای تجرید محض و جدایی از همه چیز است.

11. طبق متن، چرا تبتل به معنای ترک کامل دنیا و زندگی نیست؟

12. تفاوت اصلی بین «دعوة الحق» و دعوت غیر خدا چیست؟

13. چرا متن از تکه‌تکه کردن آیات قرآن انتقاد می‌کند؟

14. مفهوم «و اذکر اسم ربک» در ارتباط با تبتل چیست؟

15. چرا در اسلام «رهبانیت» و «تبتل به معنای تجرید» وجود ندارد؟

پاسخنامه

1. انقطاع از غیر خدا و یاد خدا بودن

2. سوره مزمل

3. سوره رعد

4. اولیای خدا شب‌ها بیدارند و مشغول ذکر خدا هستند

5. دعوت خدا صادقانه است و کار از او برمی‌آید

6. نادرست

7. درست

8. نادرست

9. درست

10. نادرست

11. تبتل به معنای انقطاع از غیر خدا و یاد خدا بودن است، نه جدایی کامل از دنیا و زندگی.

12. دعوة الحق صادقانه و کارآمد است، اما دعوت غیر خدا گمراه‌کننده و بی‌فایده است.

13. تکه‌تکه کردن آیات باعث از بین رفتن معنای کامل و زمینه آیه می‌شود.

14. یاد خدا کردن و غافل نشدن از او، که زمینه‌ساز تبتل است.

15. زیرا تبتل در اسلام به معنای غافل نشدن از خدا در همه کارها است، نه جدایی از دنیا.

فوتر بهینه‌شده