در حال بارگذاری ...
Sadegh Khademi - Optimized Header
Sadegh Khademi

منازل السائرین 192

متن درس





تبتل: توجه به حق در سلوک عرفانی

تبتل: توجه به حق در سلوک عرفانی

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۱۹۲)

مقدمه: تبتل، وصل باطنی به حق

تبتل، به مثابه نسیمی الهی، روح سالک را به سوی توجه محض به حق هدایت می‌کند و او را از بندهای رجا، خوف و مبالات به خلق رها می‌سازد. این مفهوم، که در کتاب شریف منازل السائرین اثر خواجه عبدالله انصاری به‌عنوان یکی از ابواب سلوک عرفانی تبیین شده، نه انقطاع از خلق و نه ترک حظوظ دنیوی، بلکه التجای باطنی به ذات اقدس الهی است. درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره در جلسات ۱۹۲ ، با نقد تفاسیر نادرست از تبتل و زهد، و با تأکید بر معنای حقیقی آن به‌عنوان توجه به حق، این مفهوم را در چارچوبی علمی و عرفانی بازخوانی می‌کند. این نوشتار، با تجمیع محتوای درس‌گفتارها و تحلیل‌های تفصیلی، به زبانی فاخر و آکادمیک، تبتل را برای مخاطبان متخصص در حوزه عرفان اسلامی تبیین می‌نماید.

بخش نخست: تبیین مفهوم تبتل و نقد انحرافات

تبتل: توجه به حق، نه انقطاع از خلق

تبتل، در سلوک عرفانی، به معنای توجه باطنی به حق تعالی (التوجه إلى الله) است، نه انقطاع کامل از خلق، ترک نکاح یا رهبانیت. این مفهوم، که پس از زهد و ورع در ابواب منازل السائرین مطرح شده، سالک را به التجای قلبی به خدا در بستر زندگی اجتماعی دعوت می‌کند. آیت‌الله نکونام قدس‌سره تأکید می‌کنند که تبتل، برخلاف تفاسیر نادرست، به معنای گدایی، فقر یا کثافت نیست، بلکه حالتی است که سالک در آن، خدا را در همه امور مقدم می‌دارد. ریشه‌شناسی واژه تبتل از «بتل» به معنای انقطاع و جدایی است، نه «بطل» که به باطل شدن اشاره دارد. این تمایز زبانی، بر دقت در فهم تبتل تأکید می‌کند.

درنگ: تبتل، توجه باطنی به حق است که با حضور در جامعه و احترام به خلق سازگار است، نه انقطاع از خلق یا ترک حظوظ مشروع.

این دیدگاه، با استناد به قرآن کریم و سیره انبیا تبیین شده است. به عنوان مثال، عزلت پیامبر اکرم (ص) در غار حرا، نه به قصد انقطاع دائمی از خلق، بلکه برای دریافت وحی و به دلیل مقام تمکین ایشان بود. تقلید این عزلت بدون وحی، به انحراف و گمراهی می‌انجامد. تبتل، به مثابه چشمه‌ای زلال، سالک را به سوی خدا هدایت می‌کند، در حالی که او را در میان خلق و با احترام به ایشان نگه می‌دارد.

آیه: «وَاذْكُرِ اسْمَ رَبِّكَ وَتَبَتَّلْ إِلَيْهِ تَبْتِيلًا» (مزمل: ۸)
: و نام پروردگارت را ياد كن و از همه بريده به او روى آور.

قرآن کریم، تبتل را تنها در سوره مزمل و در دو مورد ذکر کرده است. این محدودیت، تبتل را به عنوان مفهومی خاص و متمرکز در سلوک معنوی برجسته می‌سازد. شرح کاشانی بر منازل السائرین، که مبتنی بر شرح تلمسانی است، تبتل را «الانقطاع إليه بالكلية» تعریف می‌کند و آن را با آیه «لَهُ دَعْوَةُ الْحَقِّ» (رعد: ۱۴) پیوند می‌زند.

آیه: «لَهُ دَعْوَةُ الْحَقِّ» (رعد: ۱۴)
: او را دعوت حق است.

این آیه، تبتل را به دعوت خالص و تجرید محض به سوی خدا مرتبط می‌سازد، اما تجرید محض، که در مراحل نهایی سلوک قرار دارد، با تبتل ابتدایی متفاوت است.

نقد انحراف در مفهوم زهد و تبتل

یکی از محورهای اصلی درس‌گفتار، نقد تفاسیر نادرست از زهد و تبتل است. زهد، به اشتباه به ترک دنیا و تبتل به انقطاع کامل از خلق تفسیر شده، که این انحرافات، به فقر و عقب‌ماندگی مسلمین منجر شده است. آیت‌الله نکونام قدس‌سره این تفاسیر را «عرفان استعماری» می‌نامند، که با ترویج ترک دنیا و انقطاع، منابع مادی را به دست فرصت‌طلبان سپرده و مسلمین را به محرومیت کشانده است.

درنگ: تفسیر نادرست زهد به ترک دنیا و تبتل به انقطاع از خلق، نتیجه تحریفات استعماری است که مسلمین را به فقر و انفعال سوق داده است.

این نقد، ریشه در سیره انبیا و اولیا دارد که در میان خلق زیستند و با حضور فعال در جامعه، به سلوک عرفانی پرداختند. به تعبیر درس‌گفتار، عرفان واقعی، نه گدایی و کثافت، بلکه توجه به حق در بستر اجتماع است. سلیمان نبی (ع)، با برخورداری از دنیا، زاهد بود، زیرا توجه او به حق معطوف بود، نه به مظاهر دنیوی.

نقد شطحیات و قلندری

درس‌گفتار به شدت شطحیات و رفتارهای قلندری را، که به بهانه انقطاع از خلق، به گمراهی و تهمت منجر می‌شوند، نقد می‌کند. شطحیات، رفتارهایی هستند که ظاهری باطل دارند، هرچند باطن آن‌ها ممکن است خالی از اشکال باشد، مانند عربده‌کشی ظاهری بدون شرب خمر. این رفتارها، به دلیل ایجاد سوءتفاهم و تهمت، با تبتل سازگار نیستند. سالک باید، به فرموده روایت، «اتقوا مواضع التهم»، از زمینه‌های تهمت دوری کند.

درنگ: شطحیات و قلندری، به دلیل ایجاد تهمت و گمراهی، با تبتل که رفتاری عاقلانه و شرعی است، مغایرت دارند.

این نقد، تبتل را به عنوان عملی شرعی و عقلانی معرفی می‌کند که با رعایت آداب اجتماعی و پرهیز از رفتارهای شبهه‌انگیز همراه است. سالک تبتل‌مند، نه تنها به خلق بی‌احترامی نمی‌کند، بلکه با شکر مخلوق، خدا را در احسان ایشان می‌بیند.

تبتل و مسئولیت اجتماعی

تبتل، برخلاف تفاسیر نادرست، به معنای انزوا و جدایی از جامعه نیست. اسلام، به عنوان دینی مبتنی بر تعاون و همکاری، تبتل را در بستر مسئولیت اجتماعی تبیین می‌کند. انقطاع دائم از خلق، به بطلان و بیهودگی می‌انجامد و با سیره پیامبر اکرم (ص) و اولیا، که در میان خلق به سلوک پرداختند، سازگار نیست. درس‌گفتار، با اشاره به مثال رفتگرانی که شبانه کوچه‌ها را نظافت می‌کنند، بر اهمیت مشارکت اجتماعی تأکید دارد. این کارگران، با تلاش خالصانه خود، به مثابه آیاتی از تعاون الهی، جامعه را زنده نگه می‌دارند.

درنگ: تبتل، توجه به خدا در بستر مسئولیت اجتماعی است، نه انزوا و بی‌تفاوتی به خلق.

روایت «ملعون من ألقى كله على الناس» کسانی را که بار خود را بر دوش جامعه می‌اندازند، مورد نکوهش قرار می‌دهد. سالک تبتل‌مند، نه‌تنها از جامعه بهره می‌برد، بلکه با مشارکت فعال، به خلق خدا خدمت می‌کند.

جمع‌بندی بخش نخست

تبتل، به مثابه وصل باطنی به حق، سالک را از انقطاع ظاهری از خلق بی‌نیاز می‌سازد. نقد تفاسیر نادرست زهد و تبتل، بر ضرورت اعتدال و حضور در جامعه تأکید دارد. عرفان استعماری، با ترویج ترک دنیا و انقطاع، به انفعال مسلمین منجر شده، در حالی که تبتل واقعی، توجه به حق در بستر اجتماع است. نقد شطحیات و قلندری، تبتل را به عنوان عملی شرعی و عقلانی معرفی می‌کند که با رعایت آداب اجتماعی همراه است.

بخش دوم: تبتل در قرآن کریم و روایات

تبتل و قنوت در عبادت

تبتل در قرآن کریم، به‌ویژه در آیه «وَتَبَتَّلْ إِلَيْهِ تَبْتِيلًا» (مزمل: ۸)، به توجه کامل و خالص در عبادت و تضرع به خدا اشاره دارد. در روایات، این مفهوم به قنوت در نماز تفسیر شده است: «رفع اليدين في الصلوة». این تفسیر، تبتل را به عملی عبادی و متمرکز بر خدا پیوند می‌زند. در مجمع‌البیان (جلد ۵، صفحه ۳۸۹)، تبتل به اخلاص در دعا و عبادت بدون غفلت تعریف شده است: «وَتَبَتَّلْ إِلَيْهِ تَبْتِيلًا أي أخلص له إخلاصًا».

درنگ: تبتل، قنوت در نماز و اخلاص در عبادت است که با رفع دست‌ها و توجه حضوری به خدا محقق می‌شود.

روایات از امام صادق (ع) و امام باقر (ع) تبتل را به رفع دست در نماز و تضرع به خدا تفسیر کرده‌اند: «رفع اليد في الصلوة و تضرعك إليه». این تعریف، تبتل را از انزوای اجتماعی جدا می‌کند و به عبادت در بستر جامعه پیوند می‌دهد. مفردات راغب نیز تبتل را «انقطع في العبادة و إخلاص النية» می‌داند، که به توجه خالص به خدا بدون غفلت تأکید دارد.

تبتل و حضور قلب در ذکر

تبتل، به معنای ذکر لفظی همراه با حضور قلب، از غفلت در عبادت جلوگیری می‌کند. علامه طباطبایی تأکید می‌کنند که «وَاذْكُرِ اسْمَ رَبِّكَ» (مزمل: ۸) به ذکر لفظی اشاره دارد، اما تبتل، آن را با حضور قلب کامل می‌کند. این توجه، لقلقه زبان را نفی و اخلاص را در عبادت تقویت می‌کند.

درنگ: تبتل، ذکر لفظی با حضور قلب است که غفلت را نفی و اخلاص را در عبادت تقویت می‌کند.

آیه «قُلِ اللَّهُ ثُمَّ ذَرْهُمْ» (انعام: ۹۱) نیز تبتل را به تمرکز بر خدا و نادیده گرفتن غیر او مرتبط می‌سازد.

آیه: «قُلِ اللَّهُ ثُمَّ ذَرْهُمْ» (انعام: ۹۱)
: بگو خدا، سپس رهایشان کن.

این آیه، سالک را به توجه خالص به خدا در دل اجتماع دعوت می‌کند، بدون آن که به انقطاع ظاهری نیاز باشد.

تبتل و نهی از رهبانیت

مفردات راغب تأکید دارد که تبتل با نهی از رهبانیت در اسلام منافات ندارد: «لا رهبانية ولا تبتل في الإسلام». تبتل به معنای انقطاع از نکاح یا جدایی از خلق نیست. قرآن کریم در آیه «وَأَنْكِحُوا الْأَيَامَىٰ مِنْكُمْ» (نور: ۳۲) به ازدواج تشویق می‌کند، که نشان‌دهنده ممنوعیت تبتل به معنای ترک نکاح است.

آیه: «وَأَنْكِحُوا الْأَيَامَىٰ مِنْكُمْ» (نور: ۳۲)
: و بی‌همسران را از میان خودتان به نکاح درآورید.

درنگ: تبتل، با نهی از رهبانیت و تشویق به ازدواج در اسلام، به معنای انقطاع از نکاح یا خلق نیست.

عنوان بتول برای حضرت مریم و حضرت فاطمه (س) نیز به انقطاع از نظایر و اختصاص به خدا اشاره دارد، نه جدایی از جامعه. این معنا، تبتل را به خلوص و تقرب به خدا پیوند می‌زند.

جمع‌بندی بخش دومین

تبتل در قرآن کریم و روایات، به قنوت در نماز، حضور قلب در ذکر و اخلاص در عبادت تفسیر شده است. این مفهوم، با نهی از رهبانیت و تشویق به حضور در جامعه، سالک را به توجه به خدا در بستر عبادت و زندگی اجتماعی هدایت می‌کند. تبتل، به مثابه پلی است که سالک را از غفلت به سوی حضور عاشقانه در نزد خدا می‌رساند.

بخش سوم: تبتل و سلوک اولیای کامل

تبتل پیامبر اکرم (ص) و مقام تمکین

تبتل پیامبر اکرم (ص) در غار حرا، به نقل بحارالانوار (جلد ۳۹، صفحه ۳۲۸)، انقطاع موقت برای دریافت وحی بود: «ابتدا فيها بالتبتل والانقطاع والعزلة في جبل حراء». این انقطاع، به دلیل مقام تمکین و آمادگی برای وحی بود، نه جدایی دائم از خلق. درس‌گفتار تأکید می‌کند که تقلید این عزلت بدون وحی، به گمراهی می‌انجامد.

درنگ: تبتل پیامبر (ص) در غار حرا، انقطاع موقت برای دریافت وحی بود، نه انزوای دائم از خلق.

اولیای کامل، در مراحل ابتدایی سلوک، گاه به انقطاع موقت نیاز دارند تا تمکین یابند. این انقطاع، مانند حالتی است که شاعری برای سرودن شعر یا زنی برای آمادگی عادت ماهانه خلوت می‌گزیند. اما این انقطاع، موقت و برای آمادگی معنوی است، نه جدایی دائم از خلق.

تبتل و عالمان ربانی

درس‌گفتار، با اشاره به سیره مرحوم آقا سید احمد خوانساری، تبتل را در بستر جامعه و همراه با فروتنی و مسئولیت‌پذیری تبیین می‌کند. این عالم ربانی، در مسجد بازار تهران، با حضور قلب کامل نماز می‌خواند، بدون توجه به تعداد پشت‌سر یا غیاب خلق. ایشان، با لذت بردن از صلوات بر امام و نشستن برای تعقیبات، صفا و معرفت خود را نشان داد.

درنگ: تبتل عالمان ربانی، مانند آقا سید احمد خوانساری، توجه به خدا در بستر جامعه و همراه با فروتنی و مسئولیت‌پذیری است.

این عالم، با وصیت درباره سهم امام و عدم دخالت در امور پس از مرگ، نمونه‌ای از تبتل همراه با وارستگی ارائه کرد. برخلاف عالمانی که تحت تأثیر میکروفون یا تعداد پشت‌سر تغییر رفتار می‌دهند، تبتل واقعی، توجه خالص به خدا بدون هواست.

تبتل و نماز جماعت

تبتل با نماز جماعت سازگار است. عالم ربانی، در جمع خلق، با توجه کامل به خدا عبادت می‌کند، بدون تأثیرپذیری از حضور دیگران. درس‌گفتار تأکید می‌کند که تبتل، به معنای انقطاع از خلق نیست، بلکه توجه به خدا در دل اجتماع است. نماز جماعت، به مثابه آیینه‌ای از کمال، تبتل را در بستر جامعه متجلی می‌سازد.

درنگ: تبتل، با نماز جماعت سازگار است و توجه به خدا را در دل اجتماع متجلی می‌سازد.

این دیدگاه، تبتل را از انزوای دائم و ترک خلق جدا می‌کند. متبتل واقعی، مانند عالمان ربانی، در جامعه حضور دارد و با توجه به خدا، به خلق خدمت می‌کند.

جمع‌بندی بخش سومین

تبتل اولیای کامل، مانند پیامبر اکرم (ص) و عالمان ربانی، توجه به خدا در بستر جامعه و همراه با مسئولیت‌پذیری است. انقطاع موقت برای تمکین، خاص اولیاست و تقلید آن بدون وحی، به گمراهی می‌انجامد. تبتل، به مثابه نوری در دل اجتماع، سالک را به وصل باطنی به حق هدایت می‌کند.

بخش چهارم: مراتب تبتل و جایگاه آن در سلوک

مراتب تبتل و جایگاه ابتدایی

تبتل، در منازل السائرین، به عنوان یکی از ابواب ابتدایی سلوک (باب دوم) قرار دارد و با تجرید محض (باب دهم) متفاوت است. درس‌گفتار تأکید می‌کند که تبتل، به توجه ابتدایی به خدا و قنوت در عبادت مربوط است، نه تجرید محض که در مراحل نهایی سلوک، پس از معرفت، فنا و توحید قرار دارد.

درنگ: تبتل، در مراحل ابتدایی سلوک قرار دارد و با تجرید محض، که در مراحل نهایی است، متفاوت است.

این تمایز، از خلط مفاهیم جلوگیری می‌کند. تبتل، به مثابه گامی نخستین، سالک را به توجه به خدا در عبادت و زندگی هدایت می‌کند، در حالی که تجرید، کمال سلوک است.

تبتل و ترک عیوب نفسانی

خواجه عبدالله انصاری تبتل را در سه مرتبه تقسیم می‌کند، که درس‌گفتار به مرتبه اول آن پرداخته است: «تجرید الانقطاع عن الحظوظ و اللحوظ إلى العالم خوفاً أو رجاءً أو مبالاة بحال». این مرتبه، که تبتل فعلی نامیده می‌شود، به ترک حظوظ نفسانی و لحوظ به عالم (توجه به غیر خدا) به دلیل خوف، رجا یا مبالات اختصاص دارد. آیت‌الله نکونام قدس‌سره این مرتبه را برای سالکان متوسط می‌دانند، که پس از زهد و ورع، به سلوک عرفانی گام نهاده‌اند.

درنگ: مرتبه اول تبتل، تبتل فعلی است که سالک با ترک رجا، خوف و مبالات به خلق، به توجه باطنی به حق دست می‌یابد.

سالک در این مرتبه، باید سه عیب نفسانی را ترک کند:

  • رجا به خلق: امیدی که سالک به غیر خدا می‌بندد، باید با توکل به حق جایگزین شود.
  • خوف از خلق: ترس از غیر خدا، با تسلیم به حق رفع می‌شود.
  • مبالات به خلق: توجه به غیر خدا، با شهود حقیقت حق برطرف می‌شود.

تبتل و حظوظ بالحق

تبتل، به معنای ترک حظوظ مشروع نیست. حظوظ بالحق، مانند عشق به زندگی و شیعیان، که در سیره ائمه (ع) مشهود است، با تبتل منافاتی ندارد. سالک می‌تواند از لذت‌های مشروع بهره‌مند شود، مشروط بر آن‌که به سوی خدا جهت‌گیری داشته باشند.

درنگ: حظوظ بالحق، مانند لذت‌های مشروع، با تبتل سازگار است، مشروط بر آن‌که به سوی خدا جهت‌گیری داشته باشند.

این دیدگاه، تبتل را با زندگی متعادل و شرعی هم‌راستا می‌کند. سالک تبتل‌مند، نه‌تنها از حظوظ مشروع دوری نمی‌کند، بلکه آن‌ها را در مسیر حق قرار می‌دهد.

جمع‌بندی بخش چهارمین

تبتل، به عنوان یکی از ابواب ابتدایی سلوک، سالک را به توجه به خدا در عبادت و زندگی هدایت می‌کند. مرتبه اول تبتل، با ترک عیوب نفسانی، سالک را از شرک خفی رها می‌سازد. حظوظ بالحق، با تبتل سازگار است و سالک را به زندگی متعادل دعوت می‌کند. تبتل، به مثابه گامی استوار، سالک را به سوی مراحل بالاتر سلوک رهنمون می‌شود.

نتیجه‌گیری کلی

تبتل در منازل السائرین، به مثابه چشمه‌ای زلال، سالک را به توجه باطنی به حق و دوری از رجا، خوف و مبالات به خلق هدایت می‌کند. نقد تفاسیر نادرست زهد و تبتل، بر ضرورت اعتدال و حضور در جامعه تأکید دارد. تبتل، با قنوت در نماز، حضور قلب در ذکر و اخلاص در عبادت، سالک را از غفلت به سوی وصل باطنی به حق می‌رساند. سیره اولیای کامل، مانند پیامبر اکرم (ص) و عالمان ربانی، تبتل را در بستر جامعه و همراه با مسئولیت‌پذیری متجلی می‌سازد. این نوشتار، با بازخوانی درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، تبتل را به زبانی فاخر و علمی برای مخاطبان متخصص تبیین می‌نماید.

با نظارت صادق خادمی


کوئیز

به سوالات زیر پاسخ داده و در پایان، نتیجه را با پاسخنامه مقایسه کنید.

1. بر اساس متن درسگفتار، واژه 'تبتل' در قرآن کریم چند بار و در کدام سوره ذکر شده است؟

2. طبق متن، معنای اصلی 'تبتل' چیست؟

3. کدام شارح منازل السائرین، طبق متن، از دیگری بهتر دانسته شده است؟

4. بر اساس متن، آیه 'له دعوة الحق' در کدام سوره قرار دارد؟

5. طبق متن، مفهوم 'تبتل' در فقه به چه عملی استناد داده شده است؟

6. مفهوم 'تبتل' در متن به معنای انقطاع کامل از خلق و ترک دنیا و لذات آن است.

7. بر اساس متن، تبتل در روایات به معنای بلند کردن دست‌ها در قنوت نماز است.

8. متن درسگفتار بیان می‌کند که شارح کاشانی کتاب خود را بدون استفاده از متن تلمسانی نوشته است.

9. طبق متن، پیامبر اکرم در غار حرا به تبتل و انقطاع پرداخت تا وحی بر او نازل شد.

10. بر اساس متن، مفهوم 'تبتل' در اسلام به معنای رهبانیت و جدایی کامل از جامعه است.

11. تفاوت اصلی بین 'تبتل' به معنای توجه به خدا و 'رهبانیت' طبق متن چیست؟

12. چرا در متن گفته شده که تعریف 'تبتل' به انقطاع از خلق، انحرافی است؟

13. بر اساس متن، چرا به حضرت مریم و حضرت فاطمه 'بتول' گفته شده است؟

14. طبق متن، چرا پیامبر اکرم در غار حرا به تبتل پرداخت؟

15. مفهوم 'تجرید محض' در متن چگونه با 'تبتل' تمایز داده شده است؟

پاسخنامه

1. دو بار در سوره مزمل

2. توجه کامل به خداوند بدون غفلت

3. کاشانی

4. سوره رعد

5. قنوت در نماز

6. نادرست

7. درست

8. نادرست

9. درست

10. نادرست

11. تبتل به معنای توجه کامل به خدا بدون غفلت است، در حالی که رهبانیت به معنای جدایی از جامعه و ترک دنیا است، که در اسلام مذموم شمرده شده است.

12. زیرا این تعریف به اشتباه تبتل را به جدایی از جامعه و ترک زندگی اجتماعی معنا کرده، در حالی که تبتل به معنای توجه به خدا در دل جامعه است.

13. چون آن‌ها از نظر معنوی و اخلاص به خدا اختصاص یافته و از دیگران متمایز شده‌اند.

14. برای آماده‌سازی جهت دریافت وحی، که حالتی موقت و خاص برای او بود.

15. تجرید محض به مراحل نهایی عرفان و توحید مربوط است، اما تبتل در مراحل ابتدایی و به معنای توجه به خدا بدون غفلت است.

فوتر بهینه‌شده