متن درس
تبتل و اتصال به مقام سابقون در سلوک عرفانی
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۱۹۶)
مقدمه: تبیین تبتل در منظومه عرفان اسلامی
تبتل، به مثابه گوهر تابناک توجه خالص به حق، در سلوک عرفانی جایگاهی رفیع دارد. این مقام، که از توجه بیچون و چرا به ذات اقدس الهی سرچشمه میگیرد، سالک را از بند تعلقات نفسانی و غیریت رها ساخته، به سوی وحدت با حقیقت رهنمون میسازد. در این اثر، با استناد به درسگفتار ارزشمند آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره در جلسه ۱۹۶ از شرح منازل السائرین خواجه عبدالله انصاری، مرتبه سوم تبتل و چگونگی اتصال سالک به مقام سابقون تبیین میگردد. این مقام، که با تجرید انقطاع به سوی سابقون، تصحیح استقامت، استغراق در قصد وصول، و نظر به اوائل الجمع تحقق مییابد، به منزله قلهای است که سالک در آن جز ذات حق را نمیبیند.
ساختار این اثر، بر پایه سه بخش اصلی استوار است: بخش نخست به تبیین مفهوم تبتل و مراتب آن اختصاص دارد؛ بخش دوم، مقام سابقون و ویژگیهای فرا زمانی ایشان را بررسی میکند؛ و بخش سوم، با تمرکز بر مرتبه سوم تبتل، راهکارهای عملی و معنوی اتصال به این مقام را شرح میدهد. هر بخش، با زیرعناوین تخصصی و جمعبندیهای تفصیلی، به غنای محتوایی اثر میافزاید.
بخش نخست: مفهوم تبتل و مراتب آن در سلوک عرفانی
تعریف تبتل: توجه خالص به حق
تبتل، در لغت به معنای انقطاع و توجه کامل به سوی حق است، اما در اصطلاح عرفانی، این واژه فراتر از انقطاع ظاهری، به توجهی عمیق و بیغش به ذات الهی اشاره دارد. این توجه، نه به معنای بریدن از عالم، بلکه به مثابه حضور در عالم با قلبی معطوف به حق است. آیتالله نکونام قدسسره در درسگفتار خویش، تبتل را چنین توصیف میفرمایند: «تبتل كه توجه به حق بود، فرودن كه سه مرتبه دارد و هر مرتبه سه مرتبه دارد». این تعریف، تبتل را به سان درختی تناور به تصویر میکشد که ریشههایش در مراتب اولیه و شاخسارهایش در مراتب عالی سلوک گسترده است.
درنگ: تبتل، توجه خالص به حق است که در سه مرتبه اصلی و هر مرتبه با سه زیرمرتبه تعریف میشود. این ساختار، سلوک عرفانی را به مثابه سفری نظاممند و تدریجی به سوی حق ترسیم میکند. |
مرتبه نخست تبتل: ترک نفس
مرتبه نخست تبتل، به ترک حظوظ نفسانی اختصاص دارد. سالک در این مرحله، با کنترل تمایلات نفسانی، خود را از اسارت خویشتن رها میسازد. این ترک، نه به معنای نابودی نفس، بلکه به مثابه مهار آن در راستای مقاصد الهی است. به فرموده آیتالله نکونام: «مرتبه اول ايشن گفتند كه ترك نفس». این مرحله، به سان پاکسازی زمین دل از خار و خاشاک نفسانی است تا بذر معرفت الهی در آن رویش یابد.
مرتبه دوم تبتل: ترک غیر و نفس
در مرتبه دوم، سالک نه تنها از حظوظ نفسانی، بلکه از توجه به غیر حق نیز اعراض میکند. این اعراض، به معنای بیاعتنایی به عالم و آدم نیست، بلکه به مثابه عدم اصالتدادن به غیر در برابر حق است. آیتالله نکونام میفرمایند: «دوم غير ترك غير و ترك نفس». این مرتبه، به سان گذر از دریای متلاطم غیریت است که سالک را به ساحل آرام توجه به حق میرساند. در این مرحله، سالک به «برق» توجه میرسد، جرقههایی گذرا که نشانههای اولیه شهود حقاند.
مرتبه سوم تبتل: تجرید به سوی سابقون
مرتبه سوم تبتل، اوج این مقام عرفانی است که سالک با تجرید انقطاع به سوی سابقون، به توجه کامل به حق دست مییابد. این تجرید، به معنای رهایی از هرگونه غیریت و اتصال به مقام فرا زمانیان است. آیتالله نکونام در این باره میفرمایند: «مرتبه سوم تجريد الى السبق خودش را به سابقون مرتبط كند». این مرحله، به سان صعود به قلهای است که سالک از فراز آن، جز نور حق را نمیبیند و به «شرق» توجه، یعنی نور ماندگار الهی، دست مییابد.
تفاوت برق و شرق در تبتل
یکی از تمثیلات بدیع در این درسگفتار، تمایز میان «برق» و «شرق» است. برق، به جرقههای گذرای شهود در مرتبه دوم تبتل اشاره دارد که گاه پدیدار میشود و گاه محو میگردد. اما شرق، نور پایدار و ماندگاری است که در مرتبه سوم حاصل میشود. به فرموده آیتالله نکونام: «در مرتبه دوم به برق افتاد … در مرتبه سوم به شرق مىافتد». این تمثیل، به سان تفاوت میان فروغ لحظهای آذرخش و تابش مداوم آفتاب است که دو مرحله متفاوت سلوک را به زیبایی ترسیم میکند.
درنگ: تفاوت برق و شرق، نشاندهنده گذر از حالات موقتی شهود در مرتبه دوم تبتل به استقرار پایدار در نور الهی در مرتبه سوم است. این تمثیل، پویایی و تکامل سلوک عرفانی را به تصویر میکشد. |
جمعبندی بخش نخست
تبتل، به عنوان توجه خالص به حق، در سه مرتبه تعریف میشود که هر یک، مرحلهای از سلوک عرفانی را نمایندگی میکند. مرتبه نخست، با ترک نفس، سالک را از اسارت خویشتن رها میسازد؛ مرتبه دوم، با ترک غیر و نفس، او را به جرقههای شهود میرساند؛ و مرتبه سوم، با تجرید به سوی سابقون، او را به نور ماندگار الهی متصل میکند. این ساختار، عرفان اسلامی را به مثابه علمی نظاممند و تدریجی معرفی میکند که سالک را گام به گام به سوی حق هدایت مینماید.
بخش دوم: مقام سابقون و ویژگیهای فرا زمانی ایشان
سابقون: فرا زمانیان در سلوک عرفانی
سابقون، در اصطلاح عرفانی، به کسانی اطلاق میشود که از محدودیتهای زمان و مکان فراتر رفته، به مقام قرب الهی دست یافتهاند. اینان، به تعبیر آیتالله نکونام، «كسانى كه فرا زمانى هستند». این ویژگی، سابقون را از افراد عادی متمایز میسازد، چرا که مقام معنوی ایشان، وابسته به زمان یا مکان خاصی نیست. قرآن کریم در توصیف ایشان میفرماید: وَالسَّابِقُونَ السَّابِقُونَ * أُولَئِكَ الْمُقَرَّبُونَ (الواقعة: ۱۰-۱۱، : «و پیشگامان پیشگامان، آنانند که مقربان هستند»).
نقد ادعای برتری بر معصومین
یکی از نکات برجسته درسگفتار، نقد ادعای برتری عرفانی بر معصومین علیهمالسلام است. آیتالله نکونام با صراحت میفرمایند: «يك كسى بگويد من … از اميرمومنان … خيلى بيشتر عرفان مىدانم اين طور نيست». این ادعا، به دلیل فرا زمانی بودن معصومین، باطل است، چرا که ایشان به عنوان سابقون، در هر عصر مرجع عرفان حقیقیاند. این نقد، جایگاه بیبدیل معصومین را در منظومه عرفان اسلامی تثبیت میکند.
درنگ: معصومین علیهمالسلام، به عنوان سابقون فرا زمانی، در هر عصر مرجع عرفان حقیقیاند و ادعای برتری بر ایشان، به دلیل مقام بیمانندشان، نادرست است. |
ویژگیهای سابقون در مرتبه سوم تبتل
اتصال به سابقون در مرتبه سوم تبتل، با سه ویژگی برجسته همراه است: اعراض کامل از غیر، توجه به وصول به حق، و تمرکز بر خدا به عنوان تنها مقصود. آیتالله نکونام میفرمایند: «توجه به سابقون … اعراض از غير را دارد ترك به غير را دارد توجه به وصول را دارد». این ویژگیها، سالک را به خلوص کامل در سلوک رهنمون میسازند، به گونهای که جز حق را در تیررس خویش نمیبیند.
جمعبندی بخش دوم
سابقون، به عنوان فرا زمانیان در سلوک عرفانی، الگوهای بیمانندی هستند که سالک را به سوی قرب الهی هدایت میکنند. فرا زمانی بودن ایشان، جایگاه بیبدیل معصومین را در عرفان اسلامی تثبیت میکند و هرگونه ادعای برتری بر آنان را باطل میسازد. اتصال به سابقون، با اعراض از غیر، توجه به وصول، و تمرکز بر حق، سالک را به کمال تبتل میرساند.
بخش سوم: مرتبه سوم تبتل و راهکارهای اتصال به سابقون
تجرید انقطاع به سوی سابقون
مرتبه سوم تبتل، با «تجريد الانقطاع الى السبق» تعریف میشود، که به معنای توجه کامل به سابقون و رهایی از هرگونه غیریت است. آیتالله نکونام تأکید میفرمایند: «تجريد الانقطاع يعنى التوجه نه بريدن». این تجرید، به سان رهایی پرندهای از قفس غیریت است که بالهایش را به سوی آسمان بیکران حق میگشاید.
نقد انقطاع به معنای بریدن
یکی از نکات محوری درسگفتار، نقد انقطاع به معنای بریدن از عالم است. آیتالله نکونام میفرمایند: «انقطاعى در كار نيست توجه به حق است … بريدن قلندرى است». این نقد، عرفان اسلامی را از رهبانیت و رویکردهای قلندرانه متمایز میکند. سالک عارف، با کنترل تعلقات، در عالم حضور فعال دارد و آن را در پرتو حق معنا میکند.
عشق و فقدان برش در عرفان
عرفان اسلامی، در مرتبه تبتل، به عشق به حق تبدیل میشود که در آن، بریدن و جدایی جایی ندارد. آیتالله نکونام میفرمایند: «در عشق بريدن نيست … عاشق نيست عارف نيست». این عشق، به سان رودی است که در مسیر معشوق الهی جاری است و همه موانع را در خود حل میکند.
درنگ: عرفان اسلامی، مبتنی بر عشق به حق است که در آن، بریدن از عالم جایی ندارد. سالک عاشق، با حضور در عالم، همه چیز را در پرتو حق معنا میکند. |
نقد شك و شرط در سلوک
شك و شرط، دو مانع اصلی در سلوک عرفانیاند. آیتالله نکونام با تأکید میفرمایند: «در عرفان نه شرط بكن نه شك بكن … شك نكن، شرط نكن». شك، استقامت را سست میکند و شرط، سالک را در بند خواستههای نفسانی نگه میدارد. این اصل، به سان چراغی است که راه سالک را از تاریکی تردید و تعلق روشن میسازد.
تصحیح استقامت: پایه سلوک
تصحیح استقامت، به معنای رفع وابستگی به غیر و محکم کردن قوام معنوی سالک است. آیتالله نکونام میفرمایند: «بتصحيح الاستقامة … يعنى وابسته غير نباشد». این استقامت، به سان ستونی است که بنای سلوک بر آن استوار میشود. سالک با رفع شك و شرط، قلب خود را از تردید و غیریت پاک میکند.
استغراق در قصد وصول
استغراق، به معنای غرق شدن در طلب وصول به حق است که سالک را به عمق بیشتری در سلوک سوق میدهد. آیتالله نکونام میفرمایند: «و الاستغراق فى قصد الوصول … هر چه عمق پيدا مىكند باز هم مىرود». این استغراق، به سان غواصی در اقیانوس بیکران حق است که هرچه پیشتر میرود، گوهرهای نفیستری مییابد.
نظر به اوائل الجمع
نظر به اوائل الجمع، به معنای تمرکز کامل بر خدا به عنوان غایت سلوک است. آیتالله نکونام میفرمایند: «و النظر الى اوائل الجمع … در تير رس پروردگار است». این نظر، به سان تیراندازی است که جز هدف الهی را در نظر ندارد و همه وجودش به سوی آن معطوف است.
استقامت در برابر حق: تبیین قرآنی
استقامت در برابر حق، وظیفهای الهی است که در قرآن کریم مورد تأکید قرار گرفته است. فَاسْتَقِيمُوا إِلَيْهِ وَاسْتَغْفِرُوهُ (فصلت: ۶، : «پس به سوی او استقامت ورزید و از او آمرزش بخواهید»). آیتالله نکونام این آیه را به عنوان مبنای استقامت در سلوک تفسیر میکنند و میفرمایند: «استقامت داشته باش در مقابل حق».
عشق بیقید به خدا
عشق حقیقی به خدا، بیقید و شرط است و حتی در فقدان همه داراییهای الهی، پابرجاست. آیتالله نکونام با تمثیلی بدیع میفرمایند: «انى احبك … اگر خدياى را از تو بگيرند … باز هم ما انى احبك». این عشق، به سان شعلهای است که در هیچ طوفانی خاموش نمیشود.
درنگ: عشق بیقید به خدا، اوج تبتل است که سالک را حتی در تصور محرومیت از داراییهای الهی، به دوستداری حق وامیدارد. |
جمعبندی بخش سوم
مرتبه سوم تبتل، با تجرید انقطاع به سوی سابقون، تصحیح استقامت، استغراق در وصول، و نظر به اوائل الجمع، سالک را به کمال توجه به حق میرساند. این مرتبه، با عشق بیقید به خدا، نقد شك و شرط، و حضور در عالم با قلبی معطوف به حق، عرفان اسلامی را به مثابه راهی پویا و متعادل معرفی میکند.
جمعبندی نهایی
تبتل، به عنوان یکی از مقامات رفیع سلوک عرفانی، سالک را از مراتب اولیه ترک نفس به سوی اتصال به مقام سابقون هدایت میکند. این مقام، که با تجرید انقطاع، تصحیح استقامت، استغراق در وصول، و نظر به اوائل الجمع تحقق مییابد، به مثابه قلهای است که سالک از فراز آن، جز نور حق را نمیبیند. درسگفتار آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، با تبیین دقیق این مرتبه و نقد انحرافاتی چون بریدن قلندرانه و گدایی از حق، راهنمایی ارزشمند برای سالکان و پژوهشگران ارائه میدهد. تمثیلات بدیعی چون برق و شرق، و تأکید بر عشق بیقید به خدا، این اثر را به منبعی غنی و الهامبخش برای فهم عرفان اسلامی تبدیل کرده است.
با نظارت صادق خادمی |