متن درس
تبتل و سیر به سوی مقام سابقون در عرفان اسلامی
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۱۹۸)
مقدمه: تبتل، گوهر توجه خالص به حق
تبتل، به مثابه نگینی درخشان در تاج عرفان اسلامی، نمایانگر توجه بیچون و چرا به ذات اقدس الهی است. این مقام، که در سلوک عرفانی جایگاهی بس والا دارد، سالک را از قید تعلقات نفسانی و غیریت رها ساخته، به سوی وحدت با حقیقت رهنمون میسازد. در این اثر، با استناد به درسگفتار ارزشمند آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره در جلسه ۱۹۸ از شرح منازل السائرین خواجه عبدالله انصاری، مراتب تبتل و چگونگی اتصال به مقام سابقون با نگاهی عمیق و علمی بررسی میگردد. این درسگفتار، با تبیین مرتبه سوم تبتل و تأکید بر تجرید انقطاع به سوی سابقون، راهنمایی جامع برای سالکان و پژوهشگران عرفان اسلامی ارائه میدهد.
این اثر در سه بخش اصلی سامان یافته است: بخش نخست، به تبیین مفهوم تبتل و مراتب آن میپردازد؛ بخش دوم، مقام سابقون و ویژگیهای فرا زمانی ایشان را کاوش میکند؛ و بخش سوم، با تمرکز بر مرتبه سوم تبتل، راهکارهای عملی و معنوی اتصال به این مقام را شرح میدهد.
بخش نخست: مفهوم تبتل و مراتب آن در سلوک عرفانی
تعریف تبتل: توجه خالص به حق
تبتل، در اصطلاح عرفانی، به معنای توجه کامل و بیغش به ذات الهی است که سالک را از اسارت نفس و غیریت رها میسازد. این مقام، نه به معنای بریدن از عالم، بلکه به مثابه حضور در عالم با قلبی معطوف به حق است. آیتالله نکونام قدسسره میفرمایند: «تبتل كه توجه به حق بود فرمودند كه سه مرتبه دارد و هر مرتبه سه مرتبه دارد». این تعریف، تبتل را به سان درختی تنومند به تصویر میکشد که ریشههایش در مراتب اولیه و شاخسارهایش در مراتب عالی سلوک گسترده است.
درنگ: تبتل، توجه خالص به حق است که در سه مرتبه اصلی و هر مرتبه با سه زیرمرتبه تعریف میشود. این ساختار، سلوک عرفانی را به مثابه سفری نظاممند و تدریجی به سوی حق ترسیم میکند. |
مرتبه نخست تبتل: ترک نفس
مرتبه نخست تبتل، به ترک حظوظ نفسانی اختصاص دارد. در این مرحله، سالک با مهار تمایلات نفسانی، خود را از اسارت خویشتن رها میسازد. آیتالله نکونام میفرمایند: «مرتبه اول ايشان گفتند كه ترك نفس». این ترک، به سان پاکسازی زمین دل از علفهای هرز نفسانی است تا بذر معرفت الهی در آن کاشته شود.
مرتبه دوم تبتل: ترک غیر و نفس
در مرتبه دوم، سالک نه تنها از حظوظ نفسانی، بلکه از توجه به غیر حق نیز اعراض میکند. این اعراض، به معنای بیاعتنایی به عالم و آدم نیست، بلکه به مثابه عدم اصالتدادن به غیر در برابر حق است. به فرموده ایشان: «دوم غير، ترك غير و ترك نفس». این مرحله، به سان گذر از دریای متلاطم غیریت است که سالک را به ساحل آرام توجه به حق میرساند. در این مرتبه، سالک به «برق» توجه میرسد، جرقههایی گذرا که نشانههای اولیه شهود حقاند.
مرتبه سوم تبتل: تجرید به سوی سابقون
مرتبه سوم تبتل، اوج این مقام عرفانی است که سالک با تجرید انقطاع به سوی سابقون، به توجه کامل به حق دست مییابد. این تجرید، به معنای رهایی از هرگونه غیریت و اتصال به مقام فرا زمانیان است. آیتالله نکونام میفرمایند: «مرتبه سوم تجريد الى السبق خودش را به سابقون مرتبط بكند». این مرحله، به سان صعود به قلهای است که سالک از فراز آن، جز نور حق را نمیبیند و به «شرق» توجه، یعنی نور ماندگار الهی، دست مییابد.
تفاوت برق و اشراق در تبتل
یکی از تمثیلات بدیع درسگفتار، تمایز میان «برق» و «شرق» است. برق، به جرقههای گذرای شهود در مرتبه دوم تبتل اشاره دارد که گاه پدیدار و گاه محو میگردد. اما شرق، نور پایدار و ماندگاری است که در مرتبه سوم حاصل میشود. ایشان میفرمایند: «در مرتبه دوم به برق افتاد … در مرتبه سوم از بروق حركت مىكند به اشراق ميافتد». این تمثیل، به سان تفاوت میان فروغ لحظهای آذرخش و تابش مداوم آفتاب است که دو مرحله متفاوت سلوک را به زیبایی ترسیم میکند.
درنگ: تفاوت برق و اشراق، نشاندهنده گذر از حالات موقتی شهود در مرتبه دوم تبتل به استقرار پایدار در نور الهی در مرتبه سوم است. این تمثیل، پویایی و تکامل سلوک عرفانی را به تصویر میکشد. |
جمعبندی بخش نخست
تبتل، به عنوان توجه خالص به حق، در سه مرتبه تعریف میشود که هر یک، مرحلهای از سلوک عرفانی را نمایندگی میکند. مرتبه نخست، با ترک نفس، سالک را از اسارت خویشتن رها میسازد؛ مرتبه دوم، با ترک غیر و نفس، او را به جرقههای شهود میرساند؛ و مرتبه سوم، با تجرید به سوی سابقون، او را به نور ماندگار الهی متصل میکند. این ساختار، عرفان اسلامی را به مثابه علمی نظاممند و تدریجی معرفی میکند که سالک را گام به گام به سوی حق هدایت مینماید.
بخش دوم: مقام سابقون و ویژگیهای فرا زمانی ایشان
سابقون: فرا زمانیان در سلوک عرفانی
سابقون، در اصطلاح عرفانی، به کسانی اطلاق میشود که از محدودیتهای زمان و مکان فراتر رفته، به مقام قرب الهی دست یافتهاند. آیتالله نکونام میفرمایند: «سابقون … كسانى كه فرازمانى هستند». این ویژگی، سابقون را از افراد عادی متمایز میسازد، چرا که مقام معنوی ایشان، وابسته به زمان یا مکان خاصی نیست. قرآن کریم در توصیف ایشان میفرماید: وَالسَّابِقُونَ السَّابِقُونَ * أُولَئِكَ الْمُقَرَّبُونَ (الواقعة: ۱۰-۱۱، : «و پیشگامان پیشگامان، آنانند که مقربان هستند»).
فرا زمانی بودن اولیای معصومین
اولیای معصومین علیهمالسلام، به دلیل مقام فرازمانی خود، در هر عصر و زمانی برتر از دیگران هستند. آیتالله نکونام با صراحت میفرمایند: «خود اولياى معصومين فرازمانى بودند … هر روز كه باشند برتر از همه هستند». این ویژگی، جایگاه بیبدیل معصومین را در عرفان اسلامی تثبیت میکند و هرگونه ادعای برتری بر ایشان را به دلیل مقام فرازمانیشان باطل میسازد.
درنگ: اولیای معصومین علیهمالسلام، به عنوان سابقون فرازمانی، در هر عصر مرجع عرفان حقیقیاند و ادعای برتری بر ایشان، به دلیل مقام بیمانندشان، نادرست است. |
ویژگیهای سابقون در مرتبه سوم تبتل
اتصال به سابقون در مرتبه سوم تبتل، با سه ویژگی برجسته همراه است: اعراض کامل از غیر، توجه به وصول به حق، و تمرکز بر خدا به عنوان تنها مقصود. ایشان میفرمایند: «توجه به سابقون … اعراض از غير را دارد ترك به غير را دارد توجه به اصول را دارد و در تير رسش جز خدا نمىبيند». این ویژگیها، سالک را به خلوص کامل در سلوک رهنمون میسازند، به گونهای که جز حق را در تیررس خویش نمیبیند.
جمعبندی بخش دوم
سابقون، به عنوان فرا زمانیان در سلوک عرفانی، الگوهای بیمانندی هستند که سالک را به سوی قرب الهی هدایت میکنند. فرا زمانی بودن اولیای معصومین، جایگاه بیبدیل ایشان را در عرفان اسلامی تثبیت میکند و هرگونه ادعای برتری بر آنان را باطل میسازد. اتصال به سابقون، با اعراض از غیر، توجه به وصول، و تمرکز بر حق، سالک را به کمال تبتل میرساند.
بخش سوم: مرتبه سوم تبتل و راهکارهای اتصال به سابقون
تجرید انقطاع به سوی سابقون
مرتبه سوم تبتل، با «تجريد الانقطاع الى السبق» تعریف میشود، که به معنای توجه کامل به سابقون و رهایی از هرگونه غیریت است. آیتالله نکونام تأکید میفرمایند: «تجريد و انقطاع يعنى التوجه نه بريدن». این تجرید، به سان رهایی پرندهای از قفس غیریت است که بالهایش را به سوی آسمان بیکران حق میگشاید.
نقد انقطاع به معنای بریدن
یکی از نکات محوری درسگفتار، نقد انقطاع به معنای بریدن از عالم است. ایشان میفرمایند: «انقطاعى در كار نيست توجه به حق است … بريدن قلندرى است». این نقد، عرفان اسلامی را از رهبانیت و رویکردهای قلندرانه متمایز میکند. سالک عارف، با کنترل تعلقات، در عالم حضور فعال دارد و آن را در پرتو حق معنا میکند.
عرفان بدون بریدن و شرطگذاری
عرفان حقیقی، مبتنی بر کنترل و هدایت است، نه بریدن و حذف. آیتالله نکونام میفرمایند: «rect
ما از هيچ چيز نمىبريم فقط كنترل مىكنيم … در عشق بريدن نيست». این دیدگاه، عرفان را به مثابه سفری معرفی میکند که در آن، سالک با هدایت نفس و روابط خود، به سوی خدا حرکت میکند، نه با حذف آنها.
درنگ: عرفان اسلامی، مبتنی بر عشق و توجه به حق است که در آن، بریدن از عالم جایی ندارد. سالک عارف، با حضور در عالم، همه چیز را در پرتو حق معنا میکند. |
نقد شك و شرط در سلوک
شك و شرط، دو مانع اصلی در سلوک عرفانیاند. آیتالله نکونام با تأکید میفرمایند: «در عرفان نه شرط بكن نه شك بكن … شك نكن، شرط نكن». شك، استقامت را سست میکند و شرط، سالک را در بند خواستههای نفسانی نگه میدارد. این اصل، به سان چراغی است که راه سالک را از تاریکی تردید و تعلق روشن میسازد.
تصحيح الاستقامة: پایه سلوک
تصحيح الاستقامة، به معنای محکم کردن استقامت با کنار گذاشتن وابستگی به غیر و رفع شك و شرط است. ایشان میفرمایند: «بتصحيح الاستقامه … يعنى وابستهى غير نباشد». این استقامت، به سان ستونی است که بنای سلوک بر آن استوار میشود. سالک با رفع شك و شرط، قلب خود را از تردید و غیریت پاک میکند.
استغراق در قصد وصول
استغراق، به معنای غرق شدن در طلب وصول به حق است که سالک را به عمق بیشتری در سلوک سوق میدهد. آیتالله نکونام میفرمایند: «و الاستغراق فى قصد الوصول … هرچى عمق پيدا مىكند باز هم ميره». این استغراق، به سان غواصی در اقیانوس بیکران حق است که هرچه پیشتر میرود، گوهرهای نفیستری مییابد.
نظر به اوائل الجمع
نظر به اوائل الجمع، به معنای تمرکز کامل بر خدا به عنوان تنها غایت است. ایشان میفرمایند: «و النظر الى اوائل الجمع همهاش در تيررس پروردگاره خدا را مىبيند». این نظر، به سان تیراندازی است که جز هدف الهی را در نظر ندارد و همه وجودش به سوی آن معطوف است.
استقامت در برابر حق: تبیین قرآنی
استقامت در برابر حق، وظیفهای الهی است که در قرآن کریم مورد تأکید قرار گرفته است. فَاسْتَقِيمُوا إِلَيْهِ وَاسْتَغْفِرُوهُ (فصلت: ۶، : «پس به سوی او استقامت ورزید و از او آمرزش بخواهید»). آیتالله نکونام این آیه را به عنوان مبنای استقامت در سلوک تفسیر میکنند و میفرمایند: «استقامت داشته باش در مقابل حق».
عشق عرفانی و تسلیم به خدا
عشق عرفانی، به معنای تسلیم کامل به اراده معشوق الهی است که سالک را در هر شرایطی به دنبال خدا میکشاند. ایشان میفرمایند: «عشق اينه كه دنبال معشوقش راه افتاده … هر جا تو مىگى بريم». این عشق، به سان رودی است که در مسیر معشوق الهی جاری است و همه موانع را در خود حل میکند.
عشق حقیقی و بیاعتنایی به دارایی خدا
عشق حقیقی، به ذات خدا معطوف است، نه به داراییها و صفات او. آیتالله نکونام با تمثیلی بدیع میفرمایند: «انسان با خدا اگر بتواند … خدايا اگر خدايى را از تو بگيرند و تو سر كوچهى ما بنشينى و گدايى كنى من مىايم ميگم أني أحبك دوست دارم». این عشق، به سان شعلهای است که در هیچ طوفانی خاموش نمیشود.
درنگ: عشق حقیقی به خدا، بیقید و شرط است و حتی در تصور محرومیت از داراییهای الهی، به دوستداری حق ادامه مییابد. |
نقد گدایی از خدا
طلب گداییگونه از خدا، نشانه کوچکی و تنگنظری است. آیتالله نکونام میفرمایند: «همهاش گدا هستند همهاش نظر تنگ هستند … ميگه اين را به من بده آن را بده». این نقد، بر اخلاص در عبادت تأکید دارد. سالک واقعی، خدا را برای ذاتش میخواهد، نه برای نعماتش.
نقد شارح و محدودیتهای تفسیر
تفسیر شارح از مرتبه سوم تبتل، به دلیل محدودیتهای بیانی، ناقص است. ایشان میفرمایند: «اين بيانى كه اين جا دارد … خيلى بسته است ناقص هست معنا هم نشده». این نقد، بر نیاز به تبیین دقیقتر مفاهیم عرفانی تأکید دارد.
استقامت در صفات و ذات حق
استقامت در صفات (في الله) و ذات (بالله) حق، مرتبهای خاص است که پس از فناء در حق و بقاء به حق حاصل میشود. آیتالله نکونام میفرمایند: «للاستقامه فى الله و بالله … يعنى استقامت در صفات حق شرنگ صفات ميريزد به سر سالك تكه پارهاش ميكند». این استقامت، به سان ایستادگی در برابر طوفان صفات و ذات الهی است که سالک را به مقام بقاء میرساند.
مقام خاصه الخاصه
مرتبه سوم تبتل، به مقام خاصه الخاصه منتهی میشود که نشانهای از کمال عرفانی است. ایشان میفرمایند: «فانها مقام خاصه الخاصه … حالا در ظرف سوم به اين جا نرسيده تازه». این مقام، به اوج سلوک عرفانی اشاره دارد که در آن، سالک به نزدیکی کامل به خدا میرسد.
جمعبندی بخش سوم
مرتبه سوم تبتل، با تجرید انقطاع به سوی سابقون، تصحيح الاستقامة، استغراق در وصول، و نظر به اوائل الجمع، سالک را به کمال توجه به حق میرساند. این مرتبه، با عشق بیقید به خدا، نقد شك و شرط، و حضور در عالم با قلبی معطوف به حق، عرفان اسلامی را به مثابه راهی پویا و متعادل معرفی میکند.
جمعبندی نهایی
تبتل، به عنوان یکی از مقامات رفیع سلوک عرفانی، سالک را از مراتب اولیه ترک نفس به سوی اتصال به مقام سابقون هدایت میکند. این مقام، که با تجرید انقطاع، تصحيح الاستقامة، استغراق در وصول، و نظر به اوائل الجمع تحقق مییابد، به مثابه قلهای است که سالک از فراز آن، جز نور حق را نمیبیند. درسگفتار آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، با تبیین دقیق این مرتبه و نقد انحرافاتی چون بریدن قلندرانه و گدایی از حق، راهنمایی ارزشمند برای سالکان و پژوهشگران ارائه میدهد. تمثیلات بدیعی چون برق و اشراق، و تأکید بر عشق بیقید به خدا، این اثر را به منبعی غنی و الهامبخش برای فهم عرفان اسلامی تبدیل کرده است.
با نظارت صادق خادمی |