در حال بارگذاری ...
Sadegh Khademi - Optimized Header
Sadegh Khademi

منازل السائرین 199

متن درس





منازل السائرین: تبیین مراتب تبتل و اوائل الجمع

منازل السائرین: تبیین مراتب تبتل و اوائل الجمع

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۱۹۹)

مقدمه: درآمدی بر مراتب تبتل و اوائل الجمع

سلوک عرفانی، سفری است معنوی که سالک را از قیود طبیعت مادی به سوی افق‌های متعالی معرفت و قرب الهی رهنمون می‌سازد. در این مسیر، مفاهیم «تبتل» و «اوائل الجمع» به مثابه منزلگاه‌هایی بنیادین، نقش کلیدی در هدایت سالک به سوی مقامات عالی عرفانی ایفا می‌کنند. تبتل، به معنای توجه خالص به ذات اقدس الهی، و اوائل الجمع، به عنوان مرحله‌ای از درک وحدت در کثرت ظهورات الهی، دو مفهوم عمیق و پیچیده در عرفان اسلامی‌اند که در کتاب ارزشمند «منازل السائرین» اثر خواجه عبدالله انصاری به زیبایی تبیین شده‌اند. این نوشتار، با تکیه بر درس‌گفتار جلسه ۱۹۹، به بررسی دقیق و تفصیلی این دو مفهوم می‌پردازد.

بخش اول: مراتب تبتل و طلب مقام سابقین

مرتبه سوم تبتل: توجه کامل به حق

در مرتبه سوم تبتل، سالک به مرحله‌ای می‌رسد که توجه او به ذات اقدس الهی کامل شده و قلبش از هرگونه تعلق به غیر حق آزاد می‌گردد. این مرتبه، که اوج توجه معنوی است، سالک را به طلب مقام سابقین رهنمون می‌سازد، مقامی که در قرآن کریم چنین توصیف شده است:

السَّابِقُونَ السَّابِقُونَ * أُولَئِكَ الْمُقَرَّبُونَ

: «و پیشگامان پیشگام، آنان مقربانند» (سوره واقعه، آیات ۱۰-۱۱). این آیه، به جایگاه والای سابقین اشاره دارد که به دلیل پیشگامی در معرفت و توجه به حق، به مقام قرب الهی نائل می‌شوند. طلب این مقام، به سان طلوع خورشیدی در قلب سالک است که تاریکی‌های تعلقات را می‌زداید و او را به سوی نور معرفت هدایت می‌کند.

درنگ: طلب مقام سابقین

مرتبه سوم تبتل، سالک را به طلب مقام سابقین رهنمون می‌سازد که نشانه اوج توجه به حق و رهایی از تعلقات مادی است.

تبتل: توجه به حق، نه انقطاع

تبتل، برخلاف برداشت‌های نادرست، به معنای انقطاع یا قطع کامل از دنیا نیست، بلکه توجه خالص و بی‌قید به ذات الهی است. این توجه، قلب سالک را از میل به دنیا آزاد کرده و او را به سوی قرب الهی سوق می‌دهد. تبتل، به سان بالی است که سالک را از قفس تعلقات مادی رها ساخته و به سوی آسمان معرفت پرواز می‌دهد. این مفهوم، بر ضرورت تمرکز بر حق تأکید دارد و هرگونه شاغل یا مانع را از قلب سالک دور می‌سازد.

درنگ: ماهیت تبتل

تبتل، توجه خالص به حق است که سالک را از تعلقات مادی رها ساخته و به سوی قرب الهی هدایت می‌کند، نه صرف انقطاع از دنیا.

برق و شرق: ظهور و بقا در تبتل

در مراتب تبتل، دو مفهوم کلیدی «برق» و «شرق» مطرح می‌شوند. برق، به معنای ظهور و فنای زودگذر نور الهی است که به سان جرقه‌ای در قلب سالک ظاهر شده و محو می‌گردد. اما شرق، که مرتبه‌ای متعالی‌تر است، به ظهور و بقای نور الهی اشاره دارد. این تمایز، به سان تفاوت میان جرقه‌ای زودگذر و خورشیدی پایدار است که قلب سالک را به نور معرفت روشن می‌سازد. شرق، اوج تبتل است که سالک را به سوی بقای در حضور الهی رهنمون می‌کند.

درنگ: برق و شرق

برق، ظهور و فنای زودگذر نور الهی است، در حالی که شرق، ظهور و بقای پایدار آن در قلب سالک را نشان می‌دهد.

بخش دوم: معرفت، محور سلوک عرفانی

اهمیت معرفت بر عمل

در سلوک عرفانی، معرفت بر عمل مقدم است، زیرا ارزش هر عملی به میزان معرفتی است که آن را همراهی می‌کند. عمل بدون معرفت، به سان تلاشی بیهوده است که سالک را خسته کرده و به مقصد نمی‌رساند. در قرآن کریم، به بی‌ثمری اعمال بدون معرفت چنین اشاره شده است:

حَمَّالَةَ الْحَطَبِ * فِي جِيدِهَا حَبْلٌ مِنْ مَسَدٍ

: «هیزم‌کش، که در گردنش ریسمانی از لیف خرماست» (سوره مسد، آیات ۴-۵). این آیه، به بی‌ثمری اعمال بدون پشتوانه معرفتی اشاره دارد که مانند هیزم‌کشی است که جز خستگی و بی‌حاصلی نتیجه‌ای ندارد.

به سان کارمندی که حقوقش بر اساس پایه علمی او تعیین می‌شود، نه صرفاً میزان کارش، در سلوک نیز معرفت، پایه و اساس ارزش عمل است. سالکی که معرفتی عمیق دارد، با عملی اندک به اوج می‌رسد، اما بدون معرفت، انبوه اعمال نیز او را به مقصد نمی‌رساند.

درنگ: معرفت، محور عمل

معرفت، محور اصلی سلوک است که ارزش عمل را تعیین می‌کند؛ عمل بدون معرفت، جز خستگی و بی‌ثمری نتیجه‌ای ندارد.

نقد اعمال فراوان بدون معرفت

برخی افراد، با انجام اعمال فراوان نظیر حج یا نماز، تصور می‌کنند که به مقصد الهی نزدیک شده‌اند، اما بدون معرفت، این اعمال ارزش معنوی لازم را ندارند. به عنوان مثال، ممکن است فردی بیش از پیامبر اکرم (ص) به حج رفته یا نماز خوانده باشد، اما به دلیل فقدان معرفت، به مقامات عالی نرسیده است. این نقد، به سان هشداری است که سالک را از غرق شدن در کمیت اعمال بازمی‌دارد و او را به سوی کیفیت معرفتی هدایت می‌کند.

درنگ: کیفیت معرفتی

اعمال فراوان بدون معرفت، سالک را به مقصد نمی‌رساند؛ کیفیت معرفتی عمل، کلید وصول به مقامات عالی است.

اصلاح ذهن و عقاید

پیش از انباشت اعمال، اصلاح ذهن و عقاید ضروری است تا معرفت و ادراک تقویت شود. ذهن سالک، به سان زمینی است که اگر از سنگلاخ‌های شبهات و کدورت‌ها پاک نشود، بذر اعمال در آن به ثمر نمی‌نشیند. اصلاح عقاید، زمینه‌ساز معرفت عمیق و سلوک مؤثر است و سالک را از دام اعمال بی‌ثمر رها می‌سازد.

درنگ: اصلاح ذهن

اصلاح ذهن و عقاید، پیش‌نیاز معرفت و سلوک مؤثر است که قلب سالک را برای دریافت نور الهی آماده می‌سازد.

بخش سوم: شك، مانع اصلی سلوک

شك، دشمن معرفت و پیشرفت

شك، بیش از کمبود عمل، سالک را از پیشرفت در مسیر سلوک بازمی‌دارد. این مانع روان‌شناختی و معنوی، به سان سدی است که جریان معرفت را متوقف کرده و سالک را زمین‌گیر می‌سازد. برای مثال، اگر سالکی یقین داشته باشد که با عملی خاص به وصال الهی می‌رسد، شك او را از اقدام بازمی‌دارد، نه کمبود عمل. در مواجهه با شهادت، مانند شهادت امام حسین (ع)، شك مانع اصلی است که سالک را از فداکاری بازمی‌دارد.

شك، به سان اسهالی معنوی است که هرچه سالک عمل کند، به دلیل عدم جذب معرفت، نتیجه‌ای حاصل نمی‌شود. این تشبیه، به زیبایی نشان می‌دهد که شك، مانع بهره‌مندی از اعمال و معارف است و رفع آن، مانند سفت کردن معده، لازمه رشد معنوی است.

درنگ: شك، مانع اصلی

شك، بیش از کمبود عمل، سالک را از پیشرفت بازمی‌دارد و به سان اسهالی معنوی، مانع جذب معرفت و رشد معنوی است.

یقین، کلید فداکاری

یقین، به سان نوری است که شك را از قلب سالک می‌زداید و او را برای فداکاری و شهادت آماده می‌سازد. اگر سالک به وصال الهی یقین داشته باشد، هیچ مانعی نمی‌تواند او را از اقدام بازدارد. این یقین، به سان بالی است که سالک را به سوی اوج معرفت و قرب الهی پرواز می‌دهد.

درنگ: نقش یقین

یقین، کلید فداکاری و پیشرفت در سلوک است که شك را از قلب سالک زدوده و او را به سوی قرب الهی هدایت می‌کند.

بخش چهارم: اوائل الجمع و ظهورات الهی

اوائل الجمع: درک وحدت در کثرت

اوائل الجمع، مرحله‌ای ابتدایی از درک وحدت الهی است که سالک با ظهورات متعدد الهی، یا به تعبیر عرفانی «سبحات الوجه»، مواجه می‌شود. سبحات الوجه، به سان چهره‌های متعدد الهی است که هر یک از زاویه‌ای خاص، جلوه‌ای از ذات اقدس الهی را نشان می‌دهد. این ظهورات، مانند نقش‌هایی هستند که در هر نگاه، جلوه‌ای متفاوت از حقیقت الهی را به سالک نشان می‌دهند.

اوائل الجمع، به سان بندرگاهی پیچیده است که سالک بدون هدایت مربی، ممکن است در آن گمراه یا سرگردان شود. این مرحله، نیازمند توجه به اسما و صفات الهی است تا سالک از سردرگمی و انحطاط در امان بماند.

درنگ: سبحات الوجه

سبحات الوجه، ظهورات متعدد الهی‌اند که در اوائل الجمع، سالک را به درک وحدت در کثرت هدایت می‌کنند.

نقش مربی در اوائل الجمع

در اوائل الجمع، نقش مربی به سان فانوس دریایی است که سالک را از گمراهی در امواج ظهورات الهی حفظ می‌کند. بدون هدایت مربی، سالک ممکن است در پیچیدگی‌های این مرحله گمراه شده یا به انحطاط و انکار بیفتد. مربی، با راهنمایی از طریق اسما و صفات الهی، مسیر صحیح را به سالک نشان می‌دهد و او را از خطر سرگردانی در امان می‌دارد.

درنگ: ضرورت مربی

مربی در اوائل الجمع، به سان راهنمایی است که سالک را از گمراهی و سرگردانی در ظهورات الهی حفظ می‌کند.

خطر گمراهی در اوائل الجمع

اوائل الجمع، به دلیل پیچیدگی و تنوع ظهورات الهی، مرحله‌ای پرخطر است. سالک بدون هدایت مربی، ممکن است در این مرحله گمراه شده یا به دلیل ترس و سردرگمی، از ادامه مسیر بازماند. این مرحله، به سان اقیانوسی است که بدون قطب‌نما، سالک را در امواج خود غرق می‌کند. برخی، به دلیل فقدان هدایت، حتی به انکار حقایق الهی می‌رسند و از مسیر سلوک منحرف می‌شوند.

درنگ: خطر اوائل الجمع

اوائل الجمع، به دلیل پیچیدگی ظهورات الهی، مرحله‌ای پرخطر است که بدون مربی، سالک را به گمراهی یا انحطاط می‌کشاند.

نقد عبادات بی‌هدف

اذکار و عبادات بدون هدایت مربی، به سان خوردن مشت‌مشت قرص از داروخانه بدون نسخه است که به جای درمان، به مرگ یا گمراهی منجر می‌شود. این تشبیه، خطرات اعمال عبادی بی‌هدف را به زیبایی نشان می‌دهد. عبادات باید با معرفت و تحت نظارت مربی انجام شوند تا سالک را به سوی مقصد الهی هدایت کنند.

درنگ: عبادات هدفمند

عبادات بدون هدایت مربی و معرفت، به گمراهی منجر می‌شوند؛ هدفمندی و نظارت مربی، شرط اثربخشی عبادات است.

بخش پنجم: سه شرط وصول به مقام سابقین

استقامت: ثبات در مسیر حق

استقامت، به معنای ثبات در مسیر حق، یکی از سه شرط اساسی برای وصول به مقام سابقین است. این شرط، در قرآن کریم چنین مورد تأکید قرار گرفته است:

فَاسْتَقِيمُوا إِلَيْهِ

: «به سوی او استقامت ورزید» (سوره فصلت، آیه ۶). استقامت، به سان ستونی است که بنای سلوک را استوار نگه می‌دارد و سالک را در برابر نوسانات و تردیدها مقاوم می‌سازد.

درنگ: استقامت

استقامت، پایه‌ای‌ترین شرط سلوک است که سالک را در برابر شبهات و تردیدها مقاوم ساخته و به سوی حق هدایت می‌کند.

استغراق: غرق شدن در قصد وصول

استغراق، به معنای غرق شدن در قصد وصول به حق است، به گونه‌ای که هیچ شاغلی سالک را از خدا مشغول نکند. این حالت، به سان دریایی است که سالک در آن غوطه‌ور شده و جز حق، هیچ چیز در وجودش جای ندارد. استغراق، قلب سالک را از هرگونه تعلق و مانع آزاد کرده و او را به سوی قرب الهی سوق می‌دهد.

درنگ: استغراق

استغراق، تمرکز کامل بر حق است که سالک را از هر شاغل و مانعی آزاد کرده و به سوی وصول هدایت می‌کند.

نظر به اوائل الجمع: درک نور احدیت

نظر به اوائل الجمع، به معنای توجه به وحدت الهی با استیلای نور احدیت است، نه خود احدیت. این مرحله، به سان طلوع نوری است که سایه وحدت را بر قلب سالک می‌افکند و او را به سوی درک ظهورات الهی هدایت می‌کند. اوائل الجمع، مرحله‌ای ابتدایی از توحید است که سالک را با اسما و صفات الهی آشنا می‌سازد.

درنگ: نور احدیت

نظر به اوائل الجمع، درک وحدت الهی با استیلای نور احدیت است که سالک را به سوی توحید هدایت می‌کند.

بخش ششم: نقد تفاسیر نادرست و ضرورت هدایت

نقد تفاسیر نادرست از تبتل و اوائل الجمع

تفاسیر نادرست از مفاهیم تبتل و اوائل الجمع، به دلیل عدم دقت در معنا کردن این اصطلاحات، می‌توانند سالک را از مسیر صحیح منحرف کنند. برخی، تبتل را به انقطاع صرف معنا کرده‌اند، در حالی که تبتل، توجه خالص به حق است. همچنین، اوائل الجمع به اشتباه به عنوان مرحله‌ای ساده تلقی شده، در حالی که این مرحله، پیچیدگی‌ها و ظرایف خاص خود را دارد.

درنگ: دقت در تفسیر

تفاسیر نادرست از تبتل و اوائل الجمع، سالک را از مسیر صحیح منحرف می‌کنند؛ دقت در معنا کردن این مفاهیم، ضروری است.

نقد مثال مولوی

مثال مولوی درباره فیل در طویله، به دلیل سادگی و عدم تناسب با عظمت سبحات الوجه، مورد نقد قرار گرفته است. سبحات الوجه، به سان چهره‌های متعالی الهی است که هر یک جلوه‌ای از ذات حق را نشان می‌دهد، نه مانند فیل در تاریکی که تنها بخشی از آن لمس می‌شود. این نقد، بر ضرورت استفاده از تمثیلات دقیق و متناسب با مفاهیم عرفانی تأکید دارد.

درنگ: تمثیلات دقیق

تمثیلات باید با عظمت مفاهیم عرفانی مانند سبحات الوجه تناسب داشته باشند تا سالک را به درک صحیح هدایت کنند.

بخش هفتم: ارتباط تبتل و رجاء

ورود به مقام رجاء

پس از عبور از اوائل الجمع، سالک وارد مقام رجاء می‌شود که نشانه امیدواری به قرب الهی است. رجاء، به سان نسیمی است که پس از طی مسیر دشوار تبتل، قلب سالک را نوازش داده و او را به ادامه سلوک امیدوار می‌سازد. این ارتباط، نشان‌دهنده پیوستگی مراحل سلوک است که هر یک، سالک را به مرحله‌ای متعالی‌تر هدایت می‌کند.

درنگ: رجاء

رجاء، مرحله‌ای است که پس از تبتل و اوائل الجمع، قلب سالک را به امید قرب الهی روشن می‌سازد.

محبوبین و محبین در سلوک

محبوبین الهی، به دلیل عنایت خاص الهی، مراحل اوائل الجمع را در عالم نطفه یا خواب طی می‌کنند، در حالی که محبین با زحمت و تلاش این مسیر را می‌پیمایند. این تفاوت، به سان مسافرانی است که برخی در خواب به مقصد می‌رسند و برخی با رنج و کوشش راه را طی می‌کنند. محبوبین، به دلیل لطف الهی، مسیر را سریع‌تر طی می‌کنند، اما محبین با استقامت و معرفت، به همان مقصد می‌رسند.

درنگ: محبوبین و محبین

محبوبین با عنایت الهی و محبین با تلاش و معرفت، مراحل سلوک را طی می‌کنند و به مقامات عالی می‌رسند.

جمع‌بندی: سفری به سوی معرفت و قرب الهی

درس‌گفتار جلسه ۱۹۹ از «منازل السائرین»، تبیینی عمیق و جامع از مراتب تبتل و اوائل الجمع ارائه می‌دهد. تبتل، به عنوان توجه خالص به حق، و اوائل الجمع، به عنوان درک وحدت در کثرت ظهورات الهی، دو منزلگاه کلیدی در سلوک عرفانی‌اند که سالک را به سوی مقام سابقین هدایت می‌کنند. معرفت، محور اصلی سلوک است که ارزش عمل را تعیین کرده و شك، به عنوان مانع اصلی، سالک را از پیشرفت بازمی‌دارد. سه شرط استقامت، استغراق و نظر به اوائل الجمع، چارچوبی جامع برای وصول به مقامات عالی ارائه می‌دهند. اوائل الجمع، به دلیل پیچیدگی و تنوع ظهورات الهی، نیازمند هدایت مربی است تا سالک از گمراهی و انحطاط در امان بماند.

با نظارت صادق خادمی


کوئیز

به سوالات زیر پاسخ داده و در پایان، نتیجه را با پاسخنامه مقایسه کنید.

1. طبق متن درسگفتار، مرتبه سوم تبتل به چه معناست؟

2. بر اساس متن، ارزش عمل به چه چیزی وابسته است؟

3. طبق متن، ویژگی اصلی مقام سابقین چیست؟

4. در متن، استغراق در قصد وصول به چه معناست؟

5. طبق متن، سبحات الوجه به چه اشاره دارد؟

6. طبق متن، معرفت بدون عمل ممکن نیست، اما عمل بدون معرفت ممکن است.

7. متن بیان می‌کند که تبتل به معنای انقطاع کامل از دنیا و نفس است.

8. بر اساس متن، مشکل اصلی افراد در مسیر عرفان، کمبود عمل است نه کمبود معرفت.

9. متن اشاره می‌کند که اوائل الجمع نیازمند مربی است تا سالک گمراه نشود.

10. طبق متن، سبحات الوجه به معنای ظهورات مختلف حق در ظرف توحید است.

11. تفاوت اصلی بین برق و شرق در ظرف تبتل چیست؟

12. چرا متن بر اهمیت معرفت بیش از عمل تأکید دارد؟

13. طبق متن، چرا اوائل الجمع نیازمند مربی است؟

14. متن چگونه شک را مانع اصلی در مسیر عرفان توصیف می‌کند؟

15. سبحات الوجه در ظرف اوائل الجمع به چه معناست؟

پاسخنامه

1. توجه به خدا و طلب مقام سابقین

2. میزان معرفت همراه با عمل

3. معرفت و عدم وجود شک در جان

4. عدم وجود مانع برای توجه به خدا

5. چهره‌های متعدد وجه حق در اوائل الجمع

6. درست

7. نادرست

8. نادرست

9. درست

10. نادرست

11. برق به ظهور و فنا اشاره دارد، در حالی که شرق به ظهور و بقا و اشراقات سبحات الوجه مربوط است.

12. زیرا معرفت ارزش عمل را تعیین می‌کند و بدون آن، عمل به اتلاف وقت منجر می‌شود.

13. زیرا سالک در اوائل الجمع با ظهورات مختلف حق روبرو می‌شود و بدون مربی ممکن است گمراه شود.

14. شک باعث زمین‌گیر شدن انسان می‌شود و مانع وصول به معرفت و مقام سابقین است.

15. سبحات الوجه به ظهورات و چهره‌های متعدد حق در ابتدای جمع اشاره دارد.

منو جستجو پیام روز: آهنگ تصویر غزل تازه‌ها
منو
مفهوم غفلت و بازتعریف آن غفلت، به مثابه پرده‌ای تاریک بر قلب و ذهن انسان، ریشه اصلی کاستی‌های اوست. برخلاف تعریف سنتی که غفلت را به ترک عبادت یا گناه محدود می‌کند، غفلت در معنای اصیل خود، بی‌توجهی به اقتدار الهی و عظمت عالم است. این غفلت، همانند سایه‌ای سنگین، انسان را از درک حقایق غیبی و معرفت الهی محروم می‌سازد.

آهنگ فعلی

آرشیو آهنگ‌ها

آرشیو خالی است.

تصویر فعلی

تصویر فعلی

آرشیو تصاویر

آرشیو خالی است.

غزل

فوتر بهینه‌شده