در حال بارگذاری ...
Sadegh Khademi - Optimized Header
Sadegh Khademi

منازل السائرین 205

متن درس





رجاء ارباب القلوب: تأملی در مرتبه سوم امید در منازل السائرین

رجاء ارباب القلوب: تأملی در مرتبه سوم امید در منازل السائرین

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه 205)

مقدمه: درآمدی بر مراتب رجاء در سلوک عرفانی

کتاب شریف منازل السائرین، اثر جاودان خواجه عبدالله انصاری، نقشه‌ای است معنوی که مراحل سلوک عرفانی را با دقتی بی‌نظیر ترسیم می‌کند. در این میان، باب رجاء، به‌عنوان یکی از منازل کلیدی، جایگاه ویژه‌ای دارد. رجاء یا امید به رحمت الهی، چونان بالی است که سالک را به سوی قله‌های قرب الهی فرا می‌خواند. درس‌گفتار شماره 205، با تمرکز بر مرتبه سوم رجاء، یعنی «رجاء ارباب القلوب»، به تبیین اشتياق لقاء الحق و زهد در خلق می‌پردازد.

بخش اول: مراتب رجاء و جایگاه ارباب القلوب

مراتب سه‌گانه رجاء

رجاء در منازل السائرین، در سه مرتبه متعالی تبیین شده است: نخست، رجاء برای ثواب، که با اجتهاد و کوشش همراه است؛ دوم، رجاء برای پندار، که در باب ریاضت، دل را از تعلقات صافی می‌کند؛ و سوم، رجاء برای دیدار یا لقاء الحق، که مختص ارباب القلوب است. این مرتبه سوم، چونان قله‌ای است که سالک پس از پیمودن راه‌های دشوار ریاضت، بر آن ایستاده و از افق قلب خویش، نور حق را به تماشا می‌نشیند. این رجاء، نه در پی تصور خدا (پندار)، بلکه در جست‌وجوی شهود اوست.

درنگ: رجاء ارباب القلوب، امید به لقاء الحق است که از پندار به دیدار و از تصور به شهود ارتقا می‌یابد.

تفاوت ارباب القلوب با ارباب ریاضت

ارباب ریاضت، با علم، شریعت و هدف‌مندی، دل خویش را از تعلقات غیرالهی پاک می‌کنند، اما ارباب القلوب، با قلبی صاف و آماده، حق را در دل جای داده‌اند: «صَفَتْ قُلُوبُهُمْ بِالرِّيَاضَةِ». اینان، نه در پی تصفیه دل، بلکه در جست‌وجوی ملاقات با محبوب‌اند. اگر ارباب ریاضت، چونان باغبانی‌اند که خاک را برای کاشت آماده می‌کنند، ارباب القلوب، چونان عاشقی‌اند که گل معشوق را در باغ دل کاشته و از عطر آن مست می‌شوند.

بخش دوم: شوق و اشتياق در مسیر رجاء

شوق: حالتی در فقدان

شوق، حالتی است که با فقدان و هجران همراه است. در مراتب اول و دوم رجاء، سالک، مانند تشنه‌ای که در جست‌وجوی آب می‌گردد، به دنبال مطلوب خویش است. شوق، چونان آهی است که از سینه عاشق در فراق معشوق برمی‌خیزد. این حالت، در باب ریاضت، سالک را به سوی صافی دل و دوری از تعلقات سوق می‌دهد، اما همچنان با حسرت و فقدان همراه است.

اشتياق: وجدان و شدت قرب

اشتياق، برخلاف شوق، با وجدان و قرب به حق همراه است: «وَهُوَ شِدَّةُ الشَّعَفِ بِزِيَادَةِ الْقُرْبِ». ارباب القلوب، مانند تشنه‌ای که آب را یافته و بر لبان خشکیده‌اش نهاده، حق را می‌نوشند، اما هرچه بیشتر می‌نوشند، تشنه‌تر می‌شوند. این تشنگی، نه به نابودی، بلکه به وسعت قلب می‌انجامد، چنان‌که دریای الهی، هرچه بیشتر مصرف شود، ظرفیت بیشتری به سالک عطا می‌کند. این اشتياق، پس از وصل نیز ادامه دارد و سالک را به سوی تجلیات غیرمتناهی حق هدایت می‌کند.

درنگ: اشتياق، برخلاف شوق که در فقدان است، با قرب و وجدان همراه است و پس از وصل نیز استمرار می‌یابد.

مثال‌های روان‌شناختی شوق و اشتياق

برای تبیین تفاوت شوق و اشتياق، متن از تمثیلات عینی بهره می‌گیرد. شوق، مانند کودکی است که با گرسنگی، شیر را تندتند می‌نوشد، اما به دلیل وجود هوا (تعلقات)، سکسکه می‌کند. در مقابل، ارباب القلوب، چونان تشنه‌ای‌اند که آب را بدون اختلال می‌نوشند، زیرا ریاضت، هوای تعلقات را از قلبشان زدوده است. این تمثیلات، اشتياق را به‌عنوان حالتی شهودی و عاطفی روشن می‌سازند که قلب را به سوی حق می‌گشاید.

بخش سوم: لقاء الحق و زهد در خلق

لقاء الحق: از دیدار تا شهود

رجاء ارباب القلوب، امید به لقاء الحق است: «وَهُوَ رَجَاءُ لِقَاءِ الْحَقِّ عَزَّ وَجَلَّ». این لقاء، فراتر از دیدار ظاهری، به لمس و شهود باطنی اشاره دارد. سالک، با قلب صاف، خدا را در تجلیات گوناگون اسماء و صفات ملاقات می‌کند. این شهود، چونان نوشیدن از چشمه‌ای بی‌پایان است که هر قطره‌اش، سالک را به سوی مرتبه‌ای نوین از قرب می‌برد.

منقض للعيش و زهد در خلق

رجاء در مرتبه سوم، عیش ناسوتی را منقض کرده و سالک را نسبت به خلق زاهد می‌سازد: «الْمُنْقَضُ لِلْعَيْشِ وَالْمُزْهِدُ فِي الْخَلْقِ». این زهد، نه از سر اجبار، بلکه از شدت رغبت به حق است. سالک، با التذاذ به عیش حقیقی، از حسرت خلق بی‌نیاز می‌شود. او، مانند کسی است که پس از اقامت در کاخی باشکوه، به کلبه‌ای محقر بازنمی‌گردد، زیرا دلش به نور حق روشن شده است.

درنگ: رجاء ارباب القلوب، عیش ناسوتی را منقض کرده و با زهد در خلق، سالک را به التذاذ عیش حقیقی می‌رساند.

رزق رحمانی و بی‌نیازی از دنیا

ارباب القلوب، با «خوردن خدا» یا رزق رحمانی، از حسرت دنیا رها می‌شوند. این رزق، شهود و اتصال به حق است که قلب را سیراب می‌کند. برخلاف دنیا که زیاده‌طلبی آن به فلاکت می‌انجامد، رزق الهی، مانند دریای بی‌کران، ظرفیت قلب را افزایش می‌دهد. سالک، حتی در صورت از دست دادن دنیا، متأثر نمی‌شود، زیرا دلش به نور حق آرام گرفته است.

بخش چهارم: نقد فرهنگ دنیاگرایی و جایگاه محبت

نقد خلق در پی حلو المزاق

متن، با استناد به شعر «وَمَا فِي الْخَلْقِ أَشْقَى مِنْ مُحِبٍّ وَإِنْ وَجَدَ الْهَوَى حُلْوَ الْمَزَاقِ»، به نقد خلقی می‌پردازد که در پی لذت و کام‌جویی‌اند. خلق، به دنبال «حلو المزاق» یا لذت شیرین هستند و دین، به جای هدایت این میل به سوی کمال، با تحقیر دنیا، آن‌ها را دفع کرده است. دین باید لذت‌جویی را در چارچوب الهی هدایت کند، نه انکار، تا خلق را به سوی حقیقت رهنمون شود.

محبت و اشقی بودن محب

محب، اشقی خلق است، زیرا یا در فراق به شوق و یا در وصل به خوف فراق گریان است: «تَرَاهُ بَاكِيًا فِي كُلِّ حِينٍ مَخَافَةَ فِرْقَةٍ أَوْ لِاشْتِيَاقٍ». این اشقی، نه رنج منفی، بلکه تلاش عاشقانه برای قرب به محبوب است. محب، مانند پرنده‌ای است که در قفس فراق یا در آسمان وصل، همواره بال می‌زند و آرام نمی‌گیرد.

درنگ: محب، اشقی خلق است، زیرا در فراق به شوق و در وصل به خوف فراق گریان است، اما این اشقی، تلاشی عاشقانه برای قرب به حق است.

بخش پنجم: رجاء به‌عنوان مقدمه رغبت

رجاء و صفت قلبی

رجاء، صفتی قلبی است که سالک را از پشت در ابواب به داخل هدایت می‌کند. این صفت، مقدمه رغبت است، جایی که سالک به معاملات خیر، مانند نماز و روزه، روی می‌آورد. رجاء، مانند کلیدی است که درِ رغبت را می‌گشاید و سالک را به سوی کاسبی با خدا رهنمون می‌شود.

ورود به معاملات خیر

پس از رجاء، سالک به رغبت می‌رسد و وارد معاملات خیر می‌شود. این معاملات، مانند کاسبی با خداست که در آن، سالک با عبادات خویش، سود قرب الهی را طلب می‌کند. این مرحله، چونان بازار معنوی است که سالک در آن، با سرمایه دل، به تجارت با حق می‌پردازد.

بخش ششم: استمرار اشتياق و نقش ریاضت

استمرار اشتياق پس از وصل

اشتياق، برخلاف شوق، پس از وصل نیز ادامه دارد: «وَلِذَلِكَ يَبْقَى بَعْدَ الْوَصْلِ». قرآن کریم در این باره می‌فرماید:

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا آمِنُوا

(نساء: ۱۳۶، : «ای کسانی که ایمان آورده‌اید، ایمان بیاورید»).

این آیه، به استمرار ایمان و اشتياق اشاره دارد. سالک، پس از وصل، همچنان به سوی مراتب بالاتر قرب می‌شتابد و از حق خسته نمی‌شود.

نقش ریاضت در آماده‌سازی قلب

ریاضت در مرتبه دوم، قلب را از تعلقات غیرالهی پاک کرده و برای مرتبه سوم آماده می‌سازد. این تصفیه، مانند زدودن غبار از آیینه‌ای است که نور حق را منعکس می‌کند. ارباب القلوب، با قلبی صاف، حق را بدون اختلال تعلقات می‌نوشند و از «سکسکه» ناشی از هوای نفس در امان‌اند.

نتیجه‌گیری: رجاء ارباب القلوب و راهی به سوی رغبت

باب رجاء در درس‌گفتار شماره 205، با تمرکز بر مرتبه سوم، یعنی رجاء ارباب القلوب، به‌عنوان اشتياق به لقاء الحق و زهد در خلق تبیین شده است. ارباب القلوب، با قلبی صاف از ریاضت، حق را ملاقات کرده و با اشتياقی که پس از وصل نیز ادامه دارد، از عیش ناسوتی بی‌نیاز می‌شوند. تمایز شوق و اشتياق، نقش کلیدی در فهم این مرتبه دارد. نقد فرهنگ دنیاگرایی، ضرورت هدایت لذت‌جویی خلق به سوی کمال را نشان می‌دهد. رجاء، به‌عنوان صفتی قلبی، مقدمه رغبت و ورود به معاملات خیر است.

با نظارت صادق خادمی


کوئیز

به سوالات زیر پاسخ داده و در پایان، نتیجه را با پاسخنامه مقایسه کنید.

1. طبق درسگفتار، مرتبه سوم رجاء به چه چیزی اشاره دارد؟

2. در درسگفتار، ارباب القلوب به چه کسانی اطلاق می‌شود؟

3. بر اساس متن، تفاوت اصلی شوق و اشتياق چیست؟

4. طبق درسگفتار، ویژگی اصلی ارباب القلوب چیست؟

5. در درسگفتار، نتیجه اشتياق به خدا چیست؟

6. ارباب القلوب در درسگفتار کسانی هستند که دیگر تعلق به غیر خدا ندارند.

7. شوق در مرتبه سوم رجاء به معنای وجدان و یافتن حق است.

8. ریاضت در مرتبه دوم رجاء برای تطهیر قلب انجام می‌شود.

9. ارباب القلوب حسرت دنیا را در دل دارند.

10. اشتياق در درسگفتار به معنای شدت قرب به خداست.

11. تفاوت اصلی بین شوق و اشتياق در درسگفتار چیست؟

12. چرا ارباب القلوب حسرت دنیا ندارند؟

13. منظور از «منقض للعیش» در درسگفتار چیست؟

14. چگونه ریاضت به اشتياق در مرتبه سوم رجاء منجر می‌شود؟

15. چرا درسگفتار محبت را بالاترین تلاش خلق می‌داند؟

پاسخنامه

1. دیدار حق

2. کسانی که قلبشان را تطهیر کرده‌اند

3. شوق قبل از وجدان و اشتياق بعد از وجدان است

4. اشتياق به لقاء الحق

5. نقض عیش دنیوی

6. درست

7. نادرست

8. درست

9. نادرست

10. درست

11. شوق به معنای فقدان و هجران است، در حالی که اشتياق به معنای وجدان و شدت قرب به خداست.

12. زیرا آن‌ها با لقاء الحق به عیش حقیقی رسیده‌اند و تعلق به خلق ندارند.

13. نقض عیش به معنای از بین رفتن جذابیت زندگی دنیوی برای ارباب القلوب است.

14. ریاضت قلب را از تعلقات غیرخدا پاک کرده و زمینه را برای اشتياق به لقاء الحق فراهم می‌کند.

15. زیرا محبت به دنبال کاميابی و شیرینی زندگی است که خلق را به حرکت وا می‌دارد.

منو جستجو پیام روز: آهنگ تصویر غزل تازه‌ها
منو
مفهوم غفلت و بازتعریف آن غفلت، به مثابه پرده‌ای تاریک بر قلب و ذهن انسان، ریشه اصلی کاستی‌های اوست. برخلاف تعریف سنتی که غفلت را به ترک عبادت یا گناه محدود می‌کند، غفلت در معنای اصیل خود، بی‌توجهی به اقتدار الهی و عظمت عالم است. این غفلت، همانند سایه‌ای سنگین، انسان را از درک حقایق غیبی و معرفت الهی محروم می‌سازد.

آهنگ فعلی

آرشیو آهنگ‌ها

آرشیو خالی است.

تصویر فعلی

تصویر فعلی

آرشیو تصاویر

آرشیو خالی است.

غزل

فوتر بهینه‌شده