متن درس
رغبة: شوق متعالی در منزلگاههای سلوک عرفانی
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۲۰۶)
دیباچه
در منظومه عرفان اسلامی، رغبة بهسان گوهری درخشان در سلسله منازل سلوک میدرخشد و قلب سالک را با شوق و دلبستگی به سوی حقتعالی هدایت میکند. این مقام، که در کتاب منازل السائرین خواجه عبدالله انصاری بهعنوان آخرین منزل قسم ابواب معرفی شده، پلی است میان حالات درونی سالک و اعمال بیرونی او در قسم معاملات. درسگفتار شماره ۲۰۶، با تبیینی عمیق و عرفانی از این مقام، رغبة را بهعنوان شوقی متعالی معرفی میکند که با یقین به تحقق مطلوب و استجابت دعا همراه است.
رغبة، منزلتی است که سالک را از امید محض (رجاء) به سوی یقین و تحقق هدایت میکند. این مقام، با استناد به آیات قرآن کریم و نمونههای قرآنی از انبیاء الهی، مانند حضرت یونس و زکریا، بهعنوان نقطه اوج قسم ابواب معرفی میشود. تمامی جزئیات درسگفتار، از تمایز رغبة و رجاء تا نقش رهبة و خشوع در تکمیل این مقام، با شرح و تفصیل کامل منتقل شدهاند.
بخش نخست: جایگاه رغبة در سلوک عرفانی
ساختار منازل السائرین
منازل السائرین، اثر گرانسنگ خواجه عبدالله انصاری، سلوک عرفانی را در سه قسم اصلی سامان داده است: بدایات، ابواب، و معاملات. قسم بدایات، شامل منازلی چون یقظه، توبه، محاسبه، و انابه است که سالک را در مراحل ابتدایی بیداری و بازگشت به سوی خدا هدایت میکند. قسم ابواب، که موضوع بحث حاضر است، شامل منازلی چون حزن، خوف، اشفاق، خشوع، اخبات، زهد، ورع، تبتل، رجاء، و رغبة است. رغبة، بهعنوان آخرین منزل این قسم، سالک را برای ورود به قسم معاملات آماده میسازد، جایی که اعمال خیر و عبادات به ثمر مینشینند.
این ساختار، مانند نردبانی است که سالک را پلهپله از تاریکیهای نفس به سوی نور الهی هدایت میکند. رغبة، مانند قلهای است در پایان قسم ابواب، که سالک از آن به افق معاملات مینگرد و با شوقی متعالی، گام در مسیر اعمال صالح مینهد.
درنگ: رغبة، آخرین منزل قسم ابواب، سالک را برای ورود به قسم معاملات آماده میسازد.
استناد به قرآن کریم
درسگفتار با استناد به آیه ۹۰ سوره انبیاء، جایگاه رغبة را تبیین میکند:
إِنَّهُمْ كَانُوا يُسَارِعُونَ فِي الْخَيْرَاتِ وَيَدْعُونَنَا رَغَبًا وَرَهَبًا وَكَانُوا لَنَا خَاشِعِينَ
: «آنان در کارهای نیک شتاب میورزیدند و ما را با شوق و بیم میخواندند و در برابر ما فروتن بودند.»
این آیه، رغبة (شوق و دلبستگی به خدا) و رهبة (خوف و ترس از خدا) را بهعنوان صفات برجسته انبیاء و اولیاء معرفی میکند. ترکیب رغبة و رهبة، همراه با خشوع، حالتی متعادل در سلوک ایجاد میکند که سالک را به سوی استجابت دعا و تمکین در نزول خیرات هدایت مینماید. این آیه، مانند آیینهای است که سیره انبیاء را در برابر سالک قرار میدهد و او را به سوی شوق، خوف، و فروتنی رهنمون میسازد.
درنگ: آیه ۹۰ سوره انبیاء، رغبة و رهبة را بهعنوان صفات انبیاء در مسیر استجابت دعا معرفی میکند.
جایگاه رغبة پس از رجاء
رغبة، منزلتی است که پس از رجاء و پیش از قسم معاملات قرار دارد. رجاء، امید در حالت فقدان است، در حالی که رغبة، شوق در حالت وجدان و تحقق است. درسگفتار تأکید میورزد که رجاء، مانند شوقی است به چیزی که هنوز در دسترس نیست، اما رغبة، مانند اشتیاقی است به چیزی که در حضور سالک محقق شده است. این تمایز، رغبة را بهعنوان منزلتی متعالیتر معرفی میکند که با یقین و تحقق همراه است.
رجاء، مانند نهالی است که در انتظار باران امید میکارد، اما رغبة، مانند درختی است که میوههای تحقق را به بار مینشاند. این مقام، سالک را از احتمال به یقین هدایت میکند.
درنگ: رغبة، شوقی متعالیتر از رجاء است که با یقین و تحقق همراه است.
جمعبندی بخش نخست
رغبة، بهعنوان آخرین منزل قسم ابواب در منازل السائرین، نقطه اوج حالات درونی سالک است که او را برای ورود به قسم معاملات آماده میسازد. این مقام، با استناد به آیه ۹۰ سوره انبیاء، شوق و دلبستگی به خدا را بهعنوان صفتی متعالی معرفی میکند که با رهبة و خشوع همراه است. تمایز رغبة از رجاء، بر جایگاه متعالیتر آن بهعنوان منزلتی همراه با یقین تأکید دارد. رغبة، مانند پلی است که سالک را از ساحت امید به ساحت تحقق و استجابت هدایت میکند.
بخش دوم: رغبة در سیره انبیاء
دعای حضرت یونس: رجاء در اضطرار
درسگفتار به داستان حضرت یونس اشاره دارد و آیه ۸۷ سوره انبیاء را شاهد میآورد:
وَذَا النُّونِ إِذْ ذَهَبَ مُغَاضِبًا فَظَنَّ أَنْ لَنْ نَقْدِرَ عَلَيْهِ فَنَادَى فِي الظُّلُمَاتِ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحَانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ
: «و ذوالنون را [یاد کن] هنگامی که خشمگین رفت و پنداشت که ما بر او تنگ نمیگیریم. پس در تاریکیها ندا داد که: جز تو معبودی نیست، منزهی تو، بهراستی من از ستمکاران بودم.»
دعای حضرت یونس در ظلمات، نمونهای از رجاء در حالت اضطرار است. هنگامی که او در دل ماهی و در تاریکیهای دریا قرار گرفت، گمان کرد که راه نجاتی نیست. اما با تسبیح خدا و اعتراف به ظلم خویش، به سوی حق پناه برد و دعایش مستجاب شد. این دعا، مانند فریادی است که از اعماق تاریکی به سوی نور الهی بلند میشود و سالک را به سوی نجات هدایت میکند.
درسگفتار تأکید میورزد که این دعا، در لحظهای از ترس و اضطرار سروده شد، مانند کودکی که در تاریکی از ترس آواز میخواند. اما این آواز، نه از سر ضعف، بلکه از عمق ایمان و امید به رحمت الهی سرچشمه میگرفت.
درنگ: دعای حضرت یونس در ظلمات، نمونهای از رجاء در اضطرار است که به استجابت و نجات منجر شد.
دعای حضرت زکریا: رغبة در خشوع
درسگفتار به دعای حضرت زکریا اشاره دارد و آیه ۸۹ سوره انبیاء را شاهد میآورد:
وَزَكَرِيَّا إِذْ نَادَى رَبَّهُ رَبِّ لَا تَذَرْنِي فَرْدًا وَأَنْتَ خَيْرُ الْوَارِثِينَ
: «و زکریا را [یاد کن] هنگامی که پروردگارش را ندا داد: پروردگارا، مرا تنها مگذار و تو بهترین وارثانی.»
دعای حضرت زکریا، که از غربت و تنهایی ناشی میشود، با خشوع و شوق به خدا سروده شد. این دعا، به استجابت و اعطای فرزند (یحیی) و اصلاح همسرش منجر شد. درسگفتار تأکید میورزد که این دعا، نمونهای از رغبة است، زیرا با یقین به تحقق خیرات الهی همراه بود. حضرت زکریا، در اوج غربت و در پایان عمر، با شوقی متعالی به سوی خدا ندا داد و به خیرات الهی دست یافت.
این دعا، مانند نسیمی است که از صحرای غربت به سوی باغ رحمت الهی میوزد و میوههای خیرات را به بار میآورد. رغبة زکریا، مانند ابری است که باران استجابت را بر زمین قلب او فرو میریزد.
درنگ: دعای حضرت زکریا، نمونهای از رغبة در خشوع است که به استجابت و خیرات الهی منجر شد.
اصلاح زوجه و درمان نازایی
درسگفتار به آیه «وَأَصْلَحْنَا لَهُ زَوْجَهُ» اشاره دارد و تأکید میورزد که نازایی، کاستی مقطعی است و همه نازاییها قابل اصلاحاند. خداوند همسر زکریا را اصلاح کرد، نه به معنای تغییر ظاهری، بلکه به معنای رفع موانع خلقی برای تحقق خیرات، مانند فرزندآوری.
این اصلاح، مانند کلیدی است که قفل موانع خلقت را میگشاید و راه را برای نزول خیرات هموار میسازد. درسگفتار این دیدگاه را بهعنوان یک اصل الهیاتی معرفی میکند که خلقت الهی را عاری از نقص ذاتی میداند. رغبة، با ایجاد امید به تحقق خیرات، سالک را به سوی این دیدگاه هدایت میکند.
درنگ: اصلاح زوجه زکریا، نشانه رفع موانع خلقی برای تحقق خیرات است و نازایی را کاستی مقطعی میداند.
تفضیل انبیاء
درسگفتار به تفاوت مراتب انبیاء، مانند یونس و زکریا، اشاره دارد و تأکید میورزد که زکریا، به دلیل شتاب در خیرات و خشوع، در مرتبهای بالاتر از یونس قرار دارد. دعای یونس در اضطرار و ترس بود، در حالی که دعای زکریا با شوق و یقین همراه بود. این تفاوت، به مفهوم تفضیل انبیاء (فَضَّلْنَا بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ) اشاره دارد.
تفضیل انبیاء، مانند ترازویی است که مراتب فضیلت را با مثقالهای ایمان و عمل میسنجد. زکریا، با رغبة و خشوع، در قلهای بالاتر از یونس ایستاده است، که دعایش در ظلمات اضطرار سروده شد.
درنگ: زکریا، به دلیل رغبة و خشوع، در مرتبهای بالاتر از یونس قرار دارد.
جمعبندی بخش دوم
سیره انبیاء، مانند یونس و زکریا، جایگاه رغبة را در سلوک عرفانی روشن میسازد. دعای یونس، نمونهای از رجاء در اضطرار است که به نجات منجر شد، در حالی که دعای زکریا، با رغبة و خشوع، به خیرات متعالی دست یافت. اصلاح زوجه زکریا، نشانهای از رفع موانع خلقی برای تحقق خیرات است. تفضیل انبیاء، مراتب فضیلت را در سلوک نمایان میکند و رغبة را بهعنوان منزلتی متعالیتر از رجاء معرفی مینماید. این نمونهها، مانند آیینههاییاند که نور رغبة را بر قلب سالک میتابانند.
بخش سوم: ویژگیها و فواید رغبة
تمایز رجاء و رغبة
درسگفتار، تمایز میان رجاء و رغبة را با دقتی عرفانی تبیین میکند. رجاء، امید در حالت فقدان است و با طمع (امید به چیزی که ممکن است محقق نشود) همراه است. اما رغبة، شوق در حالت وجدان است و با یقین به تحقق مطلوب همراه است. مثال شوق و اشتیاق، این تفاوت را روشن میسازد: شوق، طلب چیزی است که هنوز محقق نشده، مانند کودکی که در جستوجوی سینه مادر است؛ اما اشتیاق، طلب چیزی است که در دسترس است، مانند کودکی که سینه مادر را میمکد و باز هم میخواهد.
رجاء، مانند مسافری است که در انتظار رسیدن به مقصد گام برمیدارد، اما رغبة، مانند ساکنی است که در مقصد ایستاده و با شوق به آن دل بسته است. این تمایز، رغبة را بهعنوان منزلتی متعالیتر معرفی میکند.
درنگ: رجاء، امید در فقدان است، اما رغبة، شوق در وجدان و یقین به تحقق است.
رغبة و استجابت دعا
رغبة، منزلتی است که با استجابت دعا همراه است. درسگفتار تأکید میورزد که سالک در این مقام، به تمکین و نزول خیرات میرسد، مانند ابری که باران را فرو میریزد. این مقام، مانند کلیدی است که درهای استجابت را میگشاید و قلب سالک را از خیرات الهی سیراب میکند.
استجابت در رغبة، مانند بارانی است که از ابر شوق سالک فرو میریزد و زمین قلب او را به باغی پرثمر تبدیل میکند. این مقام، نشانهای از آمادگی سالک برای دریافت رحمت الهی است.
درنگ: رغبة، با استجابت دعا همراه است و سالک را به تمکین و نزول خیرات هدایت میکند.
رغبة و رهبة: تعادل عرفانی
رغبة بدون رهبة کامل نیست. رهبة (ترس و خشیت از خدا) مکمل رغبة است و سالک را از خودمحوری و غرور حفظ میکند. درسگفتار تأکید میورزد که رغبة، مانند گلی است که در سایه رهبة میروید و از آفت غرور در امان میماند. این تعادل، سالک را از هدر رفتن زحمات سلوک محافظت میکند.
رغبة و رهبة، مانند دو بال پرندهایاند که سالک را به سوی آسمان استجابت بلند میکنند. بدون رهبة، رغبة به رجاء فرو میکاهد و از کمال بازمیماند.
درنگ: رغبة بدون رهبة کامل نیست و تعادل این دو، سالک را به کمال هدایت میکند.
خشوع در رغبة
خشوع در مقام رغبة، با خشوع پیشین در قسم ابواب متفاوت است. خشوع پیش از رغبة، مقدمهای برای این مقام است، اما خشوع پس از رغبة، حالتی متعالیتر است که با یقین و استجابت همراه است. درسگفتار تأکید میورزد که خشوع در رغبة، مانند میوهای است که در باغ شوق و یقین به بار مینشیند.
خشوع رغبة، مانند سجدهای است که سالک در برابر عظمت استجابت به جای میآورد. این خشوع، نشانهای از تکامل حالات عرفانی سالک است.
درنگ: خشوع در رغبة، حالتی متعالیتر از خشوع پیشین است که با یقین و استجابت همراه است.
جمعبندی بخش سوم
رغبة، با ویژگیهایی چون تمایز از رجاء، استجابت دعا، تعادل با رهبة، و خشوع متعالی، منزلتی پویا و کلیدی در سلوک عرفانی است. این مقام، سالک را از امید محض به یقین و تحقق هدایت میکند و قلب او را به نور استجابت روشن میسازد. رغبة، مانند ابری است که با رهبة و خشوع، باران خیرات را بر زمین سلوک فرو میریزد.
بخش چهارم: رغبة و تمکین
رغبة: سلوک بر تحقق
درسگفتار تأکید میورزد که رغبة، سلوک در طلب چیزی است که وقوع آن محقق شده است. در این مقام، مطلوب سالک یقیناً محقق میشود. این ویژگی، رغبة را از رجاء متمایز میسازد، زیرا رجاء با احتمال و طمع همراه است، اما رغبة با یقین و تحقق.
رغبة، مانند سفری است که سالک در آن به مقصد رسیده و با شوق به تماشای آن نشسته است. این مقام، نشانهای از تمکین و آمادگی برای دریافت خیرات الهی است.
درنگ: رغبة، سلوک بر تحقق است و مطلوب سالک را یقیناً محقق میکند.
تمکین و نزول خیرات
رغبة، مقام تمکین و نزول خیرات است. سالک در این مقام، مانند ابری است که آماده ریزش باران خیرات است. درسگفتار تأکید میورزد که تمکین، حالتی است که سالک به آمادگی کامل برای دریافت رحمت الهی میرسد. این آمادگی، نتیجه شتاب در خیرات و ترکیب رغبة و رهبة است.
تمکین، مانند ظرفی است که قلب سالک را برای دریافت خیرات الهی آماده میسازد. رغبة، مانند کلیدی است که این ظرف را پر از نور و رحمت میکند.
درنگ: رغبة، مقام تمکین است و سالک را به نزول خیرات هدایت میکند.
نقد دعای مفرط
درسگفتار هشدار میدهد که اولیاء خدا کمتر دعا میکنند، اما دعایشان مقرون به استجابت است. دعای مفرط، مانند ابری بدون باران است که نتیجهای ندارد. اولیاء، به دلیل تمکین و رغبة، دعایی دارند که مانند ابر بارانزا به استجابت میرسد.
دعای مفرط، مانند بادهایی است که ابرهای خالی را در آسمان پراکنده میکنند. اما دعای اولیاء، مانند بارانی است که زمین قلب را سیراب میسازد.
درنگ: اولیاء خدا کمتر دعا میکنند، اما دعایشان با تمکین و رغبة به استجابت میرسد.
جمعبندی بخش چهارم
رغبة، بهعنوان مقام تمکین، سالک را به سوی تحقق مطلوب و نزول خیرات هدایت میکند. این مقام، با سلوک بر تحقق و آمادگی برای دریافت رحمت الهی، قلب سالک را به نور استجابت روشن میسازد. نقد دعای مفرط، بر اهمیت کیفیت دعا در برابر کمیت آن تأکید دارد. رغبة، مانند ابری است که با تمکین، باران خیرات را بر زمین سلوک فرو میریزد.
بخش پنجم: نقد دیدگاههای الهیاتی
نقد تنزیه انبیاء
درسگفتار به نقد دیدگاههایی میپردازد که انبیاء را به خطا متهم میکنند و تلاش برای تنزیه (پاکسازی) آنها را نادرست میداند. انبیاء، به دلیل مقام عصمت، از خطا مصوناند و نیازی به تنزیه ندارند. دعای انبیاء در حالت اضطرار، مانند یونس و زکریا، نشانه ضعف نیست، بلکه جلوهای از رغبة و استجابت است.
تنزیه انبیاء، مانند تلاش برای پاک کردن آفتابی است که خود از هر پلیدی مبراست. عصمت انبیاء، مانند نوری است که هیچ سایهای بر آن نمیافتد.
درنگ: انبیاء معصوماند و دعایشان در اضطرار، جلوهای از رغبة و استجابت است.
تفضیل انبیاء و عصمت
درسگفتار تأکید میورزد که تفاوت میان انبیاء، در مراتب فضیلت آنهاست، نه در عصمت. همه انبیاء ظرف عصمت را دارند، اما مراتب فضیلت آنها، مانند زکریا و یونس، متفاوت است. این تفاوت، مانند ستارگانی است که در آسمان نبوت میدرخشند، هر یک با نوری خاص.
تفضیل انبیاء، مانند ترازویی است که فضیلتها را با مثقالهای ایمان و عمل میسنجد. عصمت، مانند پایهای است که این ترازو بر آن استوار است.
درنگ: تفاوت انبیاء در مراتب فضیلت است، اما همه آنها از عصمت برخوردارند.
جمعبندی بخش پنجم
نقد دیدگاههای نادرست درباره انبیاء، جایگاه الهیاتی رغبة را در چارچوب کلام شیعی تقویت میکند. عصمت انبیاء، دعای آنها را در حالت اضطرار به جلوهای از رغبة و استجابت تبدیل میکند. تفضیل انبیاء، مراتب فضیلت را نمایان میسازد، در حالی که عصمت، پایه مشترک همه آنهاست. این نقدها، مانند چراغهاییاند که مسیر سلوک را از تاریکیهای شبهه روشن میکنند.
جمعبندی نهایی
درسگفتار شماره ۲۰۶ منازل السائرین، با تبیین مقام رغبة، نوری درخشان بر مسیر سلوک عرفانی میتاباند. رغبة، بهعنوان آخرین منزل قسم ابواب، سالک را از ساحت امید (رجاء) به ساحت یقین و تحقق هدایت میکند. این مقام، با استناد به آیه ۹۰ سوره انبیاء، شوق و دلبستگی به خدا را بهعنوان صفتی متعالی معرفی میکند که با رهبة و خشوع همراه است. نمونههای قرآنی از دعای حضرت یونس و زکریا، ارتباط رغبة با استجابت را روشن میسازند. تمایز رغبة از رجاء، نقش رهبة در تکمیل آن، و خشوع متعالی در این مقام، رغبة را به منزلتی پویا و کلیدی تبدیل میکنند.
رغبة، با ایجاد تمکین و نزول خیرات، قلب سالک را به نور استجابت روشن میسازد. نقد دعای مفرط و دیدگاههای نادرست درباره انبیاء، جایگاه الهیاتی این مقام را تقویت میکند. رغبة، مانند ابری است که با شوق و خشوع، باران خیرات را بر زمین سلوک فرو میریزد و سالک را به سوی معاملات الهی هدایت میکند.
«اللَّهُمْ صَلْ عَلَى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ»
با نظارت صادق خادمی