متن درس
منازل السائرین: مرتبه سوم رغبت و مقام شهود
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۲۱۰)
مقدمه: تبیین مرتبه سوم رغبت در سلوک عرفانی
در سیر و سلوک عرفانی، رغبت بهعنوان یکی از مقامات بنیادین، سالک را به سوی قرب الهی رهنمون میسازد. این مقام، که در منازل السائرین خواجه عبدالله انصاری به تفصیل بیان شده، در مرتبه سوم خود، یعنی رغبت اهل شهود، به اوج تعالی میرسد. مرتبه سوم رغبت، که موضوع این نوشتار است، سالک را به مقام روئت حق و شهود بیواسطه الهی میرساند، جایی که عبادت نه از سر وظیفه یا طمع ثواب، بلکه از شوق دیدار معشوق حقیقی انجام میشود. این مقام، با ویژگیهای تقیه (کتمان یافتههای معنوی) و نقیه (صفا و پاکی دل از کثرت و غیریت) شناخته میشود و سالک را به وحدت با حق نزدیک میسازد.
بخش اول: تبیین مفهوم رغبت و مراتب آن
آغاز با ذکر بسم الله الرحمن الرحیم
بِسْمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحْمَٰنِ ٱلرَّحِيمِ
این نوشتار، که برگرفته از درسگفتار شماره ۲۱۰ منازل السائرین است، با ذکر نام خداوند رحمان و رحیم آغاز میشود. این ذکر، نشانهای از نیت خالص و توحیدی در سلوک عرفانی است که سالک را به سوی مقصد اعلی هدایت میکند. مرتبه سوم رغبت، که موضوع این بخش است، به رغبت اهل شهود اختصاص دارد و نقطه اوج سیر رغبت در مسیر تقرب به خداوند محسوب میشود.
تقسیمبندی مراتب رغبت
رغبت در سلوک عرفانی به سه مرتبه تقسیم میشود: مرتبه اول، رغبت العلم، که مبتنی بر معرفت نظری است؛ مرتبه دوم، رغبت الاحسان، که بر تصور مشاهده حق (كَأَنَّكَ تَرَاهُ) استوار است؛ و مرتبه سوم، رغبت اهل شهود، که به روئت بیواسطه حق (كَانَ يَرَاهُ) منتهی میشود. این تقسیمبندی، سیر تکاملی سالک را از علم به احسان و نهایتاً به شهود ترسیم میکند، گویی که روح او از کرانههای معرفت به دریای بیکران مشاهده حق وارد میشود.
ویژگیهای رغبت اهل شهود
رغبت اهل شهود، حالتی است که سالک در آن خداوند را بهصورت مستقیم مشاهده میکند (كَانَ يَرَاهُ)، نه اینکه صرفاً تصور کند او را میبیند (كَأَنَّكَ تَرَاهُ) یا خداوند او را ببیند (إِنَّهُ يَرَاهُ). این مقام، سالک را به شوق عمیق دیدار حق وامیدارد، گویی که روح او در آینه وجود الهی خود را بازمییابد. این شهود، با دو ویژگی تقیه و نقیه مشخص میشود: تقیه، به معنای کتمان یافتههای معنوی و حفظ اسرار الهی است، و نقیه، به صفا و پاکی دل از هرگونه کثرت و غیریت اشاره دارد.
تقیه و نقیه: ارکان مقام شهود
تقیه، به معنای پنهانسازی مقامات معنوی، سالک را از خودنمایی و ریاکاری بازمیدارد، گویی که گنج معرفت را در صندوقچه دل نهان میسازد. نقیه، صفا و پاکی دل از تعلقات غیرالهی است که سالک را به وحدت با حق رهنمون میشود. این دو ویژگی، همچون دو بال، سالک را از کثرت و غیریت آزاد کرده و به سوی آسمان توحید پرواز میدهند. در این مقام، دل سالک از هرچه غیر خداست خالی میشود و تمام توجه او به سوی معشوق حقیقی معطوف میگردد.
جمعبندی بخش اول
مرتبه سوم رغبت، بهعنوان اوج سلوک در باب رغبت، سالک را به مقام شهود حق میرساند. این مقام، با ویژگیهای تقیه و نقیه، دل سالک را از کثرت و غیریت پاک کرده و او را به وحدت با حق نزدیک میسازد. تقسیمبندی رغبت به سه مرتبه، سیر تکاملی سالک را از معرفت نظری به احسان و نهایتاً به شهود بیواسطه ترسیم میکند. این بخش، با تبیین مفاهیم بنیادین رغبت، زمینه را برای بررسی عمیقتر مقام شهود در بخشهای بعدی فراهم میآورد.
بخش دوم: شهود و معامله با خداوند
شهود رویتی در برابر شهود علمی و احسانی
شهود در مرتبه سوم رغبت، شهود رویتی است که از شهود علمی (مرتبه اول) و شهود احسانی (مرتبه دوم) متمایز است. شهود رویتی، مشاهده مستقیم و بیواسطه حق است که سالک را از تصور مشاهده (كَأَنَّكَ تَرَاهُ) فراتر میبرد. در این مقام، سالک گویی در برابر معشوق حقیقی ایستاده و او را با چشم دل میبیند. این شهود، نیازمند تهذیب کامل نفس و دوری از تعلقات نفسانی است، چنانکه سالک حتی از انتخاب مکان خنک برای نماز پرهیز میکند تا دلش از هرگونه تعلق آزاد شود.
عبادت در مقام شهود
در مقام شهود، عبادت سالک نه از سر وجوب یا طمع ثواب، بلکه از شوق دیدار حق سرچشمه میگیرد. نماز در این مقام، همچون پلی است که سالک را به ساحل مشاهده الهی میرساند. سالک در این حالت، گویی در هر رکعت نماز، معشوق را میبیند و با او به گفتوگو مینشیند. این عبادت، نشانه خلوص کامل و اتصال به خداوند است که سالک را از هرگونه انگیزه مادی یا وظیفهای آزاد میسازد.
معامله با خداوند در مقام شهود
سالک در مقام شهود، با آگاهی از هویت الهی طرف معامله، وارد تعامل عاشقانه و آگاهانه با خداوند میشود. این معامله، که مبتنی بر شناخت و روئت حق است، از معاملات دنیوی متمایز است. سالک در این مقام، اعمال خود را نه برای کسب منفعت مادی، بلکه برای تقرب به معشوق حقیقی انجام میدهد، گویی که هر عمل او نامهای عاشقانه به سوی خداوند است.
معراج مؤمن در مقام شهود
معراج مؤمن، که در روایات بهعنوان نتیجه نماز ذکر شده، در این مقام به ظرف روئت حق اشاره دارد. این معراج، نقطه آغاز مقام شهود است که سالک را به تجربهای عمیق از حضور الهی میرساند. در این حالت، سالک گویی در آسمان معرفت پرواز میکند و با هر عبادت، به ساحت قدس الهی نزدیکتر میشود.
جمعبندی بخش دوم
مقام شهود، بهعنوان اوج مرتبه سوم رغبت، سالک را به مشاهده بیواسطه حق و تعامل عاشقانه با او میرساند. عبادت در این مقام، از شوق دیدار حق سرچشمه میگیرد و معراج مؤمن، نقطه عطفی در سلوک اوست. معامله با خداوند، که مبتنی بر شناخت و روئت حق است، سالک را از تعلقات دنیوی آزاد کرده و به سوی وحدت با معشوق حقیقی هدایت میکند. این بخش، با تبیین ابعاد مختلف شهود، زمینه را برای بررسی تشرف و ویژگیهای آن در بخش بعدی فراهم میسازد.
بخش سوم: تشرف و ویژگیهای آن در مقام شهود
تشرف: شرف روئت حق
تشرف، به معنای دستیابی به شرف قرب حق و روئت الهی، یکی از ویژگیهای برجسته رغبت اهل شهود است. این مقام، با تقیه (کتمان یافتهها) و نقیه (صفا و پاکی دل) همراه است و سالک را به سوی وحدت با حق هدایت میکند. تشرف، گویی سالک را به بارگاه الهی وارد میسازد، جایی که او با شرافت مشاهده معشوق، از هرگونه کثرت و غیریت آزاد میشود.
تفاوت تشرف و تشوف
در برخی نسخههای منازل السائرین، میان واژههای تشرف و تشوف اختلاف وجود دارد. تشرف، به معنای روئت حق بدون لقا (وصال کامل) است، در حالی که تشوف، به توجه به غیریت اشاره دارد. شارح، تشرف را ترجیح میدهد، زیرا این واژه بر روئت حق بهعنوان هدف اصلی مقام شهود تأکید دارد. تشرف، گویی سالک را به آستانه بارگاه الهی میرساند، اما هنوز اثنينيت (دوگانگی) میان او و معشوق باقی است.
تشرف بهعنوان زمینه لقا
تشرف، زمینهای برای لقا است، اما هنوز به وصال کامل منجر نشده است. در این مقام، سالک در حالت روئت حق قرار دارد، اما اثنينيت همچنان وجود دارد. این حالت، گویی که سالک در آستانه وصال ایستاده و معشوق را میبیند، اما هنوز به آغوش او نرسیده است. این فاصله ظریف، سالک را به سلوک بیشتر وامیدارد تا به وحدت کامل با حق دست یابد.
تفاوت بابهای تفعل، تفعيل و استفعال
تفاوت میان بابهای تفعل (تشرف: دفعي بودن)، تفعيل (تشريف: قصد فاعلي)، و استفعال (استشراف: طلب) نشاندهنده دقت زبانی و مفهومی در عرفان اسلامی است. تشرف، به معنای دستیابی به شرف روئت بدون لقا، با تشوف (توجه به غیریت) و استشراف (طلب قرب) تفاوت دارد. این تمایز، بر اهمیت انتخاب واژه مناسب برای تبیین مقامات عرفانی تأکید دارد، گویی که هر واژه، کلیدی است برای گشودن دریچهای از معرفت.
آغاز فنا در مقام شهود
رغبت اهل شهود، بهعنوان ابتدای فنا، سالک را از توجه به خود و غیر خدا بینیاز میکند. در این مقام، سالک گویی در دریای شهود حق غرق شده و تمام وجودش در مشاهده معشوق مستغرق میگردد. این فنا، نقطه عطفی در سلوک است که سالک را از کثرت و غیریت آزاد کرده و به سوی وحدت با حق هدایت میکند.
جمعبندی بخش سوم
تشرف، بهعنوان یکی از ویژگیهای برجسته رغبت اهل شهود، سالک را به شرف روئت حق میرساند. تفاوت تشرف با تشوف و استشراف، دقت مفهومی عرفان اسلامی را نشان میدهد. این مقام، زمینه لقا را فراهم میآورد، اما اثنينيت همچنان مانع وصال کامل است. آغاز فنا در این مقام، سالک را از کثرت و غیریت آزاد کرده و به سوی وحدت با حق هدایت میکند. این بخش، با تبیین ویژگیهای تشرف، زمینه را برای بررسی مقامات متعالیتر در بخش بعدی فراهم میسازد.
بخش چهارم: مقامات روح، خفا و اخفا و نقد آداب ظاهری
مقامات روح، خفا و اخفا
مقامات روح، خفا و اخفا، به مراحل متعالی سلوک اشاره دارند که سالک را به مراتب عمیقتری از معرفت و قرب الهی میرسانند. مقام شهود، در سطح خفا یا روح قرار دارد و سالک را به تجربهای عمیق از حضور الهی میرساند. این مقامات، گویی که سالک را از ظلمات نفس به نور معرفت رهنمون میسازند و او را در ساحت قدس الهی جای میدهند.
نقد آداب ظاهری در سلوک
درسگفتار به نقد آداب ظاهری، مانند دولا شدن یا زانو زدن در برابر مرشدان، میپردازد و تأکید میکند که در خاندان عصمت و طهارت، چنین رفتارهایی جایی ندارد. این نقد، بر اهمیت خلوص نیت و دوری از خودنمایی تأکید دارد. در سلوک راستین، سالک باید به جای تمرکز بر ظواهر، بر اطاعت و عمل به دستورات الهی متمرکز شود. این اصل، با آیه کریمه إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ ٱللَّهَ فَٱتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ ٱللَّهُ (آل عمران: ۳۱، : «اگر خدا را دوست دارید، از من پیروی کنید تا خدا شما را دوست بدارد») همخوانی دارد.
اهمیت اطاعت و عمل در سلوک
اطاعت و عمل به دستورات الهی، مهمترین وظیفه سالک در مسیر سلوک است. این امر، بر هرگونه رفتار ظاهری یا خودنمایی اولویت دارد. سالک در این مقام، گویی با گوش جان به ندای حق گوش میسپارد و با عمل خالص، به سوی قرب الهی گام برمیدارد. این اصل، پیوند عمیق عرفان و شریعت را نشان میدهد و سالک را به سوی کمال هدایت میکند.
تفاوت خدای بهشتی و خدای هیهات
درسگفتار به تفاوت میان خدای بهشتی (خداوند در مراتب پایینتر سلوک، که مقصد بهشتطلبان است) و خدای هیهات (خداوند در مقام فنا و وصال) اشاره میکند. خدای هیهات، هدف نهایی سالک واصل است که از هرگونه تعلق مادی یا بهشتی آزاد شده و تنها به دیدار معشوق حقیقی میاندیشد. این تمایز، گویی که سالک را از کرانههای بهشت به افق بیکران وصال الهی رهنمون میسازد.
جمعبندی بخش چهارم
مقامات روح، خفا و اخفا، سالک را به مراتب عمیق معرفت و قرب الهی میرسانند. نقد آداب ظاهری و تأکید بر اطاعت و عمل، پیوند عرفان و شریعت را نشان میدهد. تفاوت خدای بهشتی و خدای هیهات، سیر تکاملی سالک از بهشتطلبی به وصال الهی را ترسیم میکند. این بخش، با تبیین این مفاهیم، زمینه را برای جمعبندی نهایی فراهم میسازد.
جمعبندی نهایی
مرتبه سوم رغبت، بهعنوان اوج سلوک در باب رغبت، سالک را به مقام شهود حق و قرب الهی میرساند. در این مقام، عبادت از شوق دیدار حق سرچشمه میگیرد و ویژگیهای تقیه و نقیه، دل سالک را از کثرت و غیریت پاک میکنند. تشرف، بهعنوان شرف روئت حق، سالک را به آستانه وصال میرساند، اما اثنينيت همچنان مانع لقا است. معامله با خداوند، که مبتنی بر شناخت و عشق به حق است، از معاملات دنیوی متمایز است. نقد آداب ظاهری و تأکید بر اطاعت و عمل، پیوند عرفان و شریعت را نشان میدهد.