متن درس
معاملات و اخلاص: تبیین نظاممند سلوک در منازل السائرین
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۲۱۱)
دیباچه
سلوک عرفانی، چونان سفری است از ظلمت خویشتن به سوی نور بیکران الهی، که سالک در آن، با گذر از منازل و مقامات، وجود خود را در پرتو انوار حق صیقل میدهد. «منازل السائرین»، اثر گرانسنگ خواجه عبدالله انصاری، نقشهای جامع و نظاممند برای این سفر معنوی ارائه میدهد. این کتاب، با الهام از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، به تبیین قسم معاملات و اصول بنیادین سلوک عرفانی میپردازد.
بخش نخست: درآمدی بر ساختار منازل السائرین
تقسیمبندی دهگانه منازل
خواجه عبدالله انصاری، سلوک عرفانی را به ده قسم تقسیم کرده است که از بدایات و ابواب آغاز شده و به معاملات، اخلاق، اصول، احوال، ولایات، حقایق و نهایات تمامیتها میرسد. این تقسیمبندی، نقشهای جامع برای سیر و سلوک سالک ارائه میدهد، که هر قسم، مرحلهای از رشد معنوی را تبیین میکند. بدایات، به مراحل ابتدایی آگاهی و عمل اشاره دارد، در حالی که نهایات، به مقامات عالی و کمال عرفانی دلالت میکند.
درنگ: تقسیمبندی دهگانه خواجه عبدالله انصاری، با نظمی سلسلهمراتبی، سالک را از مراحل ابتدایی آگاهی به سوی کمال نهایی هدایت میکند.
بخش دوم: قسم معاملات و اصول
جایگاه اصول در سلوک
در نظام عرفانی خواجه، قسم «اصول» به عنوان قسم پنجم معرفی شده که شالوده و پایه کار عرفانی محسوب میشود. این قسم، به مثابه ستونی استوار، مراحل ابتدایی (بدایات و ابواب) را به مراحل پیشرفتهتر (احوال و ولایات) پیوند میدهد. اصول، قواعد و معیارهای بنیادینی هستند که سالک باید آنها را در رفتار و نیت خود نهادینه کند. این قسم، احتمالاً به مفاهیمی چون توحید، اخلاص و تقوا اشاره دارد، که ریشه در آیات قرآن کریم، مانند إِنَّ ٱلدِّينَ عِندَ [مطلب حذف شد] : «بیتردید، دین نزد خدا اسلام است»)، دارند.
ساختار معاملات: از رعایت تا تسلیم
قسم معاملات، که موضوع اصلی این درسگفتار است، شامل ده باب است که از «رعایت» آغاز شده و به «تسلیم» ختم میشود. رعایت، به مراقبت معنوی و پایبندی به احکام الهی اشاره دارد، در حالی که تسلیم، پذیرش کامل اراده الهی را نشان میدهد. این بابها، جنبههای عملی سلوک را تبیین میکنند و سالک را به سوی تعاملات معنوی و اخلاقی هدایت میکنند.
بخش سوم: نظاممندی منازل السائرین
تقسیمبندی بابها و مراتب
هر یک از ده قسم منازل السائرین، به ده باب تقسیم شده که در مجموع، صد باب را تشکیل میدهد. هر باب نیز به سه مرتبه تقسیم میشود، که در نتیجه، سیصد منزل پدید میآید. برای مثال، باب رعایت یا تسلیم، هر یک به سه مرتبه تقسیم میشوند که میتوانند به مراحل شریعت (تسلیم ظاهری)، طریقت (تسلیم قلبی) و حقیقت (تسلیم وجودی) اشاره داشته باشند. این ساختار سهگانه، سیر تدریجی سالک را از مراحل ابتدایی به سوی کمال نشان میدهد.
درنگ: ساختار سیصدگانه منازل السائرین، با ده قسم، صد باب و سیصد مرتبه، نقشهای دقیق و نظاممند برای سلوک عرفانی ارائه میدهد.
عدد سیصد و جامعیت سلوک
عدد سیصد، که عنوان «منازل السائرین» از آن برگرفته شده، نمادی از جامعیت و کمال در سلوک عرفانی است. این ساختار عددی، با الهام از سنتهای قرآنی و عرفانی، امکان طی مسیر معنوی را به صورت مشخص و قابل اندازهگیری فراهم میکند. آیاتی مانند وَٱللَّهُ [مطلب حذف شد] : «و خداوند شکیبایان را دوست دارد») بر صبر و استقامت در این منازل تأکید دارند.
بخش چهارم: مقایسه با فتوحات مکیه
تفاوتهای ساختاری با ابن عربی
محیالدین ابن عربی در «فتوحات مکیه»، منازل را در شش باب کلی تقسیمبندی کرده که از معارف آغاز شده و به معاملات، اصول، منازل، منازلات و مقامات میرسد. در این نظام، اصول در جایگاه سوم قرار دارد، در حالی که در منازل السائرین، اصول قسم پنجم است. این تفاوت، نشاندهنده دیدگاههای متفاوت دو عارف در تبیین سلوک است. ابن عربی با تأکید بر معارف، بر شناخت الهی تمرکز دارد، در حالی که خواجه عبدالله با آغاز از بدایات، بر مراحل عملی تأکید میکند.
منازل در برابر مقامات
خواجه عبدالله در منازل السائرین، بر منازل تمرکز دارد و به مقامات اشارهای نمیکند، در حالی که ابن عربی به مقامات نیز توجه نشان میدهد. منازل، به مراحل پویا و گذرای سلوک اشاره دارند، در حالی که مقامات، حالات ثابت و پایدار سالک را نشان میدهند. این تمایز، تفاوت در هدفگذاری دو عارف را آشکار میسازد. آیاتی مانند إِنَّ ٱلَّذِينَ قَالُوا رَبُّنَا ٱللَّهُ [مطلب حذف شد] : «بیگمان کسانی که گفتند پروردگار ما خداست، سپس پایداری ورزیدند») به مقام استقامت اشاره دارند.
بخش پنجم: سه مرحله اصلی سلوک
جوهره سلوک در سه مرحله
متن، با وجود تنوع در تقسیمبندیهای عددی (هفت، ده، سیصد یا هزار)، تأکید میکند که اصل سلوک در سه مرحله خلاصه میشود: نخست، «از غیر بگذر»، یعنی قطع طمع به دیگران و رهایی از تعلقات مادی؛ دوم، «از خودت بگذر»، که به فنای نفس و گذشتن از خودخواهی اشاره دارد؛ و سوم، «طمع از خدا بردار»، که به اخلاص کامل و پرستش خدا برای ذات او منجر میشود. این سه مرحله، عصاره سلوک عرفانی را تشکیل میدهند.
درنگ: سلوک عرفانی در سه مرحله خلاصه میشود: از غیر بگذر، از خودت بگذر، و طمع از خدا بردار، که سالک را به اخلاص کامل هدایت میکند.
نقد طمع به دیگران
متن، با لحنی انتقادی، به کسانی اشاره میکند که برای دیگران و با طمع عمل میکنند. این رفتار، که با مثالهایی طنزآمیز مانند انجام اعمال برای جلب توجه مردم تصویر شده، مانعی در سلوک عرفانی است. سالک باید از هرگونه وابستگی به غیر خدا آزاد شود. این مفهوم با آیه وَلَا تَشْتَرُوا بِـَٔايَـٰتِى [مطلب حذف شد] : «و آیات مرا به بهای ناچیز نفروشید») همراستاست، که بر پرهیز از منفعتطلبی در امور معنوی تأکید دارد.
نقد عبادت منفعتطلبانه
متن، با تمثیلی طنزآمیز، عبادت منفعتطلبانه را به شخصی تشبیه میکند که به دلیل نیاز و طمع، پیوسته با دیگری تماس میگیرد، اما در نبود نیاز، حتی سلام او را پاسخ نمیدهد. عبادت برای منافع شخصی، نشانهای از طمع است که سالک را از اخلاص دور میکند. این مفهوم با آیه وَمِنَ ٱلنَّاسِ مَن يَعْبُدُ ٱللَّهَ [مطلب حذف شد] : «و از مردم کسی است که خدا را به گونهای میپرستد که گویی بر لبهای است») همخوانی دارد.
بخش ششم: اخلاص، هدف نهایی سلوک
رهایی از طمع و رسیدن به اخلاص
متن، در پایان، بر ضرورت رهایی از هرگونه طمع، حتی نسبت به خدا، تأکید میکند. سالک باید خدا را برای ذات او پرستش کند، نه برای کسب منافع. این اخلاص، بالاترین مرتبه سلوک است که سالک را به قرب الهی میرساند. آیه قُلْ إِنِّىٓ أُمِرْتُ أَنْ أَعْبُدَ ٱللَّهَ مُخْلِصًا [مطلب حذف شد] : «بگو من مأمورم که خدا را در حالی که دین را برای او خالص کردهام بپرستم») این مفهوم را تأیید میکند.
تمثیلات و اهمیت اخلاص
متن، با تمثیلاتی مانند تماس مداوم برای نیاز شخصی، نشان میدهد که عبادت با طمع، مانند معاملهای است که در آن، خدا وسیلهای برای کسب منفعت میشود. سالک حقیقی، چونان عاشقی است که معشوق را برای ذات او میجوید، نه برای بهرهای مادی یا معنوی. این اخلاص، سالک را از بند خود و غیر آزاد میسازد و او را به مقام قرب الهی میرساند.
درنگ: اخلاص، هدف نهایی سلوک است که سالک را از طمع به غیر و حتی به خدا آزاد کرده و به قرب الهی میرساند.
بخش هفتم: جمعبندی و خاتمه
«منازل السائرین» خواجه عبدالله انصاری، با ساختار نظاممند خود، یکی از برجستهترین متون عرفانی اسلامی است که مراحل سلوک را با دقتی بینظیر تبیین میکند. قسم معاملات، با بابهایی چون رعایت و تسلیم، جنبههای عملی سلوک را روشن میسازد، در حالی که اصول، شالوده نظری و عملی آن را تشکیل میدهد. مقایسه با فتوحات مکیه ابن عربی، غنای سنت عرفانی و انعطافپذیری آن را نشان میدهد. سه مرحله اصلی سلوک – از غیر بگذر، از خودت بگذر، و طمع از خدا بردار – عصاره عرفان اسلامی را در اخلاص و قرب الهی خلاصه میکنند. [مطلب حذف شد] ، این مفاهیم را با ریشههای دینی پیوند میدهند و اهمیت آنها را در چارچوب عرفان اسلامی برجسته میکنند.
با نظارت صادق خادمی