در حال بارگذاری ...
Sadegh Khademi - Optimized Header
Sadegh Khademi

منازل السائرین 214

متن درس





رعایت اوقات: سیر به سوی صفا در سلوک عرفانی

رعایت اوقات: سیر به سوی صفا در سلوک عرفانی

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۲۱۴)

دیباچه

سلوک عرفانی، سفری است از ظلمت نفسانی به سوی نور بی‌کران الهی، که سالک در آن، با گذر از منازل و مراتب، وجود خویش را در پرتو انوار حق صیقل می‌دهد. «منازل السائرین» خواجه عبدالله انصاری، نقشه‌ای دقیق و نظام‌مند برای این سفر معنوی ارائه می‌دهد. این کتاب، با الهام از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، به تبیین مفهوم «رعایت اوقات» در قسم معاملات می‌پردازد.

بخش نخست: درآمدی بر رعایت در سلوک عرفانی

آغاز با نام حق

درس‌گفتار با ذکر بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ آغاز می‌شود، که چونان کلیدی معنوی، درهای حکمت را می‌گشاید. این عبارت، نشانه‌ای از تقدس موضوع و توکل سالک به ذات اقدس الهی در سیر و سلوک است. رعایت، به عنوان یکی از باب‌های بنیادین قسم معاملات در منازل السائرین، در این درس‌گفتار با تأکید بر مرتبه سوم آن، یعنی رعایت اوقات، مورد بررسی قرار گرفته است.

اهمیت رعایت اوقات

رعایت اوقات، به معنای مدیریت و کنترل زمان در مسیر کمال معنوی است که سالک را ملزم می‌کند در هر گام (خطوه) توقف کند و با تأمل، از شتابزدگی نفسانی پرهیز نماید. این توقف، به مثابه ترمزی است که سالک را از انحراف در برابر شبهات و موانع معنوی حفظ می‌کند. رعایت اوقات، فراتر از نظم ظاهری، هماهنگی با اراده الهی و همگامی با وقت حق را طلب می‌کند.

درنگ: رعایت اوقات، به معنای توقف در هر گام و هماهنگی با اراده الهی است که سالک را از شتابزدگی نفسانی و انحراف حفظ می‌کند.

بخش دوم: مراتب سه‌گانه رعایت

تقسیم‌بندی رعایت

رعایت در سلوک عرفانی به سه مرتبه تقسیم می‌شود: نخست، رعایت اعمال، که ظرف تخلیص فعل و پالایش رفتارهای ظاهری است؛ دوم، رعایت احوال، که ظرف تخلیص دل و تهذیب حالات درونی است؛ و سوم، رعایت اوقات، که ظرف تخلیص نفس و رهایی از نفسانیات و خصوصیات است. این تقسیم‌بندی، سیری تکاملی را نشان می‌دهد که از ظاهر به باطن و از باطن به حقیقت پیش می‌رود.

تبیین مراتب

رعایت اعمال، سالک را به اصلاح معاملات و پایبندی به احکام الهی هدایت می‌کند. رعایت احوال، با پالایش قلب از آلودگی‌های باطنی، سالک را به اخلاص نزدیک‌تر می‌سازد. رعایت اوقات، به عنوان بالاترین مرتبه، نفس را از ویژگی‌ها و نفسانیات پاک کرده و سالک را به مقامی می‌رساند که جز خدا نبیند. در این مرتبه، افعال، کردار و کمال سالک، ظرف فعل حق می‌شود، نه فعل نفس.

درنگ: رعایت اوقات، با پالایش نفس از نفسانیات، سالک را به مقامی می‌رساند که افعال و کمالش ظرف فعل حق گردد.

بخش سوم: هدف و آثار رعایت اوقات

رسیدن به وقت حق

هدف نهایی رعایت اوقات، دستیابی به مقامی است که وقت سالک با وقت حق هم‌راستا شود. در این مرتبه، سالک از خودیت رها شده و وجودش در اراده الهی مستغرق می‌گردد. فعل او فعل حق، و کمال او کمال حق می‌شود. این مقام، به مثابه محو شدن پروانه در نور شمع، نشانه فنای فی‌الله و شهود الهی است.

نعم المولى و نعم الوکیل

متن، با استناد به آیه نَعْمَ الْمَوْلَىٰ وَنِعْمَ الْوَكِيلُ (الأنفال: ۴۰؛ : «چه نیکو مولا و چه نیکو وکیلی»)، بر جایگزینی خدا به جای خود تأکید دارد. این جایگزینی، سعادتی عظیم برای سالک به ارمغان می‌آورد، زیرا او با واگذاری امر به خداوند، از بند نفسانیات آزاد شده و خداوند را محور تمامی افعال و احوال خویش قرار می‌دهد.

بخش چهارم: توقف و هوشیاری در سلوک

توقف در برابر شبهات

سالک باید در هر گام (خطوه) با توقف (یَقِفْ) از شتابزدگی نفسانی جلوگیری کند. این توقف، به مثابه احتیاط در فقه، سالک را از خطا و انحراف مصون می‌دارد. متن، با تشبیه به سوارکار ماهر که اسب تیزرو (رخش) را در لحظه متوقف می‌کند، بر سرعت عمل و دقت در این توقف تأکید دارد. برخلاف قاطر یا الاغ که با تأخیر می‌ایستد، سالک باید در برابر شبهات، بی‌درنگ واکنش نشان دهد.

نقد شتابزدگی

متن، شتابزدگی را مانعی بزرگ در سلوک می‌داند. بسیاری از انسان‌ها قوه محرکه قوی دارند، اما قوه بازدارنده (ترمز) ضعیف است. این عدم تعادل، مانند گاز دادن بدون ترمز، به انحراف و نابودی منجر می‌شود. آیه وَمَنْ يُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُولَٰئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ (الحشر: ۹؛ : «و هر کس از بخل نفس خویش مصون ماند، آنان همان رستگارانند»)، بر اهمیت خویشتن‌داری و توقف در برابر تمایلات نفسانی تأکید دارد.

درنگ: توقف در برابر شبهات، مانند ترمز سوارکار ماهر، سالک را از شتابزدگی و انحراف در سلوک حفظ می‌کند.

بخش پنجم: غیبت و صفا در سلوک

غیبت از خطوه

سالک، پس از توقف در هر گام، باید از خطوه غایب شود، یعنی خود را در آن نبیند. این غیبت دو نوع است: غیبت کدر، که به دلیل تاریکی و آلودگی نفسانی است، و غیبت صفایی، که به دلیل شدت نور الهی رخ می‌دهد. غیبت صفایی، نشانه محو شدن در حضور الهی است که سالک از خودبینی رها شده و تنها خدا را مشاهده می‌کند.

عبور از شهود صفا

سالک باید از شهود صفا نیز فراتر رود و حتی صفا را نبیند، بلکه تنها خدا را ببیند. این مرحله، اوج رعایت و صون نفس است. اگر سالک صفا را به خود نسبت دهد، دچار «کدر علی کدر» می‌شود، یعنی تاریکی نفس بر تاریکی فعل نفسانی افزوده می‌گردد. متن، با تأکید بر اینکه هیچ چیز جز خدا حقیقت ندارد (لا حَقِيقَةَ لَهَا), بر توحید افعالی و ذاتی اصرار می‌ورزد.

درنگ: سالک باید از شهود صفا عبور کرده و تنها خدا را ببیند، زیرا نسبت دادن صفا به خود، کدر بر کدر است.

بخش ششم: تصحیح گام‌ها و روش سلوک

تصحیح هر خطوه

سالک باید هر گام (خطوه) را تصحیح کرده و آن را کامل کند، مانند سفت کردن پایه‌های یک بنا. این تصحیح، نیازمند دقت و نظم است تا هر مرحله به کمال برسد. متن، با مقایسه روش‌های سنتی و مدرن یادگیری، بر اهمیت تثبیت هر مرحله تأکید دارد. در روش سنتی، هر علم به طور کامل آموخته و تثبیت می‌شد، در حالی که روش‌های مدرن، با شتابزدگی، به پراکندگی و سطحی‌نگری منجر می‌شوند.

رابطه استاد و شاگرد

در روش سنتی، رابطه استاد و شاگرد دوسویه بود، به‌گونه‌ای که گاه هر یک از دیگری می‌آموخت. این رابطه، فراتر از انتقال دانش، به تبادل معنوی و تکامل متقابل منجر می‌شد. استاد معرفت و شریعت، هر یک نقش مکمل دیگری را ایفا می‌کردند. این تعامل، نشان‌دهنده عمق و غنای معنوی در سلوک عرفانی است.

بخش هفتم: جذبه الهی و حرکت به سوی خدا

خروج از عهده عمل

سالک باید از عهده عمل خود خارج شود، یعنی آن را کامل کرده و از شرایط و احکام آن فراتر رود. این فرآیند، مانند تکمیل یک مرحله و آماده‌سازی برای مرحله بعدی است. خطوه، به معنای پیش‌روی به سوی خدا در سیر معنوی تعریف شده، و سالک باید بدون تجاوز از حدود آن، هر گام را با دقت بردارد.

جذبه الهی

در مراحل مرتفع، حرکت سالک به واسطه جذبه الهی است، نه پای خود. او در این مقام، خود را نمی‌بیند و تنها خدا را مشاهده می‌کند. این حالت، مانند دستی است که سالک را به بالا می‌کشد، نشانه لطف و عنایت الهی است. سالک نباید از خدا پیشی بگیرد و باید حرکت خود را با اراده الهی هماهنگ کند.

درنگ: جذبه الهی، سالک را از خودیت رها کرده و حرکت او را با اراده الهی هماهنگ می‌سازد.

بخش هشتم: صفا و رهایی از رسم نفس

صفا و رسم نفس

صفا، به معنای خلوص از رسم نفس، یعنی رهایی از ویژگی‌ها و صفات نفسانی است. سالک باید از تمامی حجاب‌ها، حتی صفا، عبور کند تا تنها خدا را ببیند. رسم نفس، شامل افکار، صفات و افعال نفسانی است که ممکن است مانع شهود الهی شوند. تمامی این‌ها، شئون الهی هستند و ذات واقعی ندارند.

عدم احتجاب به صفات و افعال

سالک نباید به واسطه صفات و افعال خود از خدا محجوب شود. او باید در همه حال، تنها خدا را ببیند و از نسبت دادن افعال به خود پرهیز کند. اگر سالک افعال را به خود نسبت دهد، دچار کدر بر کدر می‌شود، که تاریکی نفس و فعل نفسانی را تشدید می‌کند.

بخش نهم: سیر الی الله و مراقبت

حرمت به سوی خدا

سیر به سوی خدا، حرکت از نفس به سوی حق است. سالک باید نفس خود را از تعلقات خالی کرده و به خدا متصل شود. این حرکت، نیازمند خلوت کردن نفس و سبک شدن از نفسانیات است. متن، با تأکید بر اینکه سالک باید صفا را نیز نبیند، بر ضرورت رهایی از خودبینی حتی در مراحل بالای سلوک اصرار می‌ورزد.

رعایت و مراقبت

رعایت اعمال، احوال و اوقات، مقدمه‌ای برای ورود به مرحله مراقبت است. سالک با رعایت دقیق، به مقامی می‌رسد که فعل، حال و وقت خود را با خدا هماهنگ می‌کند. این هماهنگی، او را به صون و رعایت کامل نفس هدایت کرده و برای مراحل بعدی سلوک آماده می‌سازد.

درنگ: رعایت اعمال، احوال و اوقات، سالک را به مراقبت هدایت می‌کند، جایی که فعل، حال و وقت او با خدا هماهنگ می‌شود.

بخش دهم: جمع‌بندی و خاتمه

رعایت اوقات، به عنوان یکی از مراتب بنیادین سلوک در منازل السائرین، سالک را به سوی صفا و شهود الهی هدایت می‌کند. این مرتبه، با توقف در هر گام، تصحیح خطوه‌ها و رهایی از خودیت، سالک را از نفسانیات پاک کرده و به مقام فنای فی‌الله می‌رساند. آیات قرآن کریم، مانند نَعْمَ الْمَوْلَىٰ وَنِعْمَ الْوَكِيلُ و وَمَنْ يُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُولَٰئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ, بر اهمیت توکل و خویشتن‌داری در این مسیر تأکید دارند. جذبه الهی، سالک را از حرکت با پای خود به حرکت با اراده حق منتقل می‌کند، و صفا، با عبور از رسم نفس، او را به وحدت با خدا می‌رساند.

در پایان، دعای اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ, به‌عنوان ختمی معنوی، بر پیوند این سلوک با معنویت شیعی تأکید می‌ورزد.

با نظارت صادق خادمی


کوئیز

به سوالات زیر پاسخ داده و در پایان، نتیجه را با پاسخنامه مقایسه کنید.

1. طبق متن درسگفتار، رعايت اوقات به چه معناست؟

2. بر اساس متن، کدام مرحله از رعايت به ظرف معاملات اشاره دارد؟

3. عبارت 'نعم المولى و نعم الوكيل' در متن به چه معناست؟

4. طبق متن، ویژگی اصلی 'يقف مع خطوه' چیست؟

5. در متن، 'يوق شح نفسه' به چه کسانی اشاره دارد؟

6. رعايت اعمال به تخليص دل از حالات نفسانی مربوط است.

7. طبق متن، غیبت صفا به معنای ندیدن کمال به دلیل روشنی شدید است.

8. در مسیر کمال، سالک باید از خدا جلو بیفتد تا به صفا برسد.

9. رعايت اوقات به معنای کنترل وقت و تبدیل آن به وقت حق است.

10. متن بیان می‌کند که کمال الحق همان کمال العبد است.

11. تفاوت اصلی بین رعايت اعمال و رعايت اوقات چیست؟

12. چرا سالک در مسیر کمال باید 'يقف مع خطوه' کند؟

13. غیبت صفا در متن به چه معناست؟

14. چرا طبق متن، دیدن صفا از خود به کدورت منجر می‌شود؟

15. منظور از 'جذبه الهی' در متن چیست؟

پاسخنامه

1. تخليص نفس از خصوصيات و نفسانيت‌ها

2. رعايت اعمال

3. قرار دادن خدا به جای خود

4. ایستادن و کنترل هر گام

5. کسانی که ترمز می‌گیرند و رستگار می‌شوند

6. نادرست

7. درست

8. نادرست

9. درست

10. نادرست

11. رعايت اعمال به تخليص فعل مربوط است، در حالی که رعايت اوقات به تخليص نفس از نفسانيت‌ها اشاره دارد.

12. برای کنترل هر گام و اصلاح آن تا به کمال حق برسد.

13. ندیدن کمال به دلیل روشنی شدید، نه تاریکی یا کدورت.

14. زیرا دیدن صفا از خود، فعل را به نفس نسبت می‌دهد، نه به خدا.

15. کشیده شدن سالک به سوی خدا توسط لطف الهی، نه با نیروی نفس.

منو جستجو پیام روز: آهنگ تصویر غزل تازه‌ها
منو
مفهوم غفلت و بازتعریف آن غفلت، به مثابه پرده‌ای تاریک بر قلب و ذهن انسان، ریشه اصلی کاستی‌های اوست. برخلاف تعریف سنتی که غفلت را به ترک عبادت یا گناه محدود می‌کند، غفلت در معنای اصیل خود، بی‌توجهی به اقتدار الهی و عظمت عالم است. این غفلت، همانند سایه‌ای سنگین، انسان را از درک حقایق غیبی و معرفت الهی محروم می‌سازد.

آهنگ فعلی

آرشیو آهنگ‌ها

آرشیو خالی است.

تصویر فعلی

تصویر فعلی

آرشیو تصاویر

آرشیو خالی است.

غزل

فوتر بهینه‌شده