متن درس
منازل السائرین: مراقبه حقی و ترک مراقبت در سلوک عرفانی
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۲۲۰)
دیباچه
کتاب شریف «منازل السائرین» اثر خواجه عبدالله انصاری، چونان مشعلی فروزان، راه سلوک عرفانی را برای سالکان طریق حقیقت روشن میسازد. در این اثر، مراحل تعالی معنوی با بیانی ژرف و عمیق تبیین شده و باب مراقبه بهعنوان یکی از منازل کلیدی، سالک را به سوی آگاهی و تسلیم در برابر اراده الهی رهنمون میگردد. درسگفتار جلسه ۲۲۰، ارائهشده توسط آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، به تبیین مرتبه سوم مراقبه، یعنی مراقبه حقی و ترک مراقبت، میپردازد. این مرتبه، اوج سلوک عرفانی است که در آن سالک از قیود مراقبتهای نفسانی و قلبی رها شده و تحت حفاظت و هدایت مستقیم الهی قرار میگیرد.
بخش نخست: تبیین مراتب مراقبه و جایگاه مراقبه حقی
مفهوم مراقبه و مراتب سهگانه آن
مراقبه، یکی از منازل اساسی سلوک عرفانی در «منازل السائرین»، به معنای هوشیاری و آگاهی سالک در مسیر تقرب به حق تعالی است. این منزل، سالک را به سوی تسلیم و فنای در اراده الهی هدایت میکند. درسگفتار، مراقبه را در سه مرتبه نفسی، قلبی و حقی تقسیمبندی میکند که هر یک نشاندهنده مرحلهای از تکامل معنوی سالک است. مراقبه نفسی، مرحله ابتدایی است که در آن سالک با نظارت بر اعمال ظاهری خود، تلاش میکند رفتارش را با احکام شرعی و اخلاقی هماهنگ سازد. این مراقبه، چونان تلاش باغبانی است که نهالی نوپا را از آفات حفظ میکند. مراقبه قلبی، مرتبه متوسط است که در آن سالک به تهذیب قلب پرداخته و از عرض (خودنمایی)، اعتراض، اعراض و تعرض در برابر مشیت الهی پرهیز میکند. این مرحله، چونان آیینهای است که سالک در آن قلب خود را از غبار خودبینی پاک میسازد. مراقبه حقی، مرتبه نهایی است که در آن خداوند خود عهدهدار حفظ و هدایت سالک شده و او را از هر خطا و لغزش مصون میدارد. این مرتبه، چونان اقیانوسی بیکران است که سالک در آن غرق شده و از خودیت رها میگردد.
درنگ: مراقبه در سه مرتبه نفسی، قلبی و حقی تقسیم میشود که مراقبه حقی، اوج سلوک عرفانی است و سالک را تحت حفاظت مستقیم الهی قرار میدهد.
مراقبه حقی: ترک مراقبت
مرتبه سوم مراقبه، که به مراقبه حقی یا ترک مراقبت معروف است، منزلگاهی متعالی است که سالک از قید مراقبت خودآگاه رها شده و امر هدایت و صیانت خود را به خداوند واگذار میکند. این مرتبه، به معنای بینیازی از اعمال قواعد و ضوابط به صورت خودآگاه است، زیرا رفتار و کردار سالک به ملکهای الهی تبدیل شده و به طور طبیعی با حقیقت هماهنگ است. درسگفتار با مثالی از علم منطق و ادبیات این مفهوم را تبیین میکند: همانگونه که یک مبتدی قواعد را آگاهانه اعمال میکند، استاد به مرتبهای میرسد که قواعد در وجودش ملکه شده و بدون نیاز به تفکر، درست عمل میکند. در مراقبه حقی، خداوند چونان رقیبی هوشیار، سالک را از هر گزند و خطا حفظ میکند. این حالت، چونان پرندهای است که در آسمان رحمت الهی پرواز میکند و هر حرکتش با نسیم عنایت حق هماهنگ است.
درنگ: مراقبه حقی، ترک مراقبت است که در آن سالک از قید مراقبت خودآگاه رها شده و تحت صیانت و هدایت مستقیم الهی قرار میگیرد.
نقد بیان خواجه عبدالله انصاری
درسگفتار، بیان خواجه عبدالله انصاری در تبیین مراتب مراقبه را ناقص میداند، بهویژه در مرتبه دوم (مراقبه قلبی) که تنها به رفع عرض اشاره شده و از موانع دیگر نظیر اعتراض، اعراض و تعرض غفلت شده است. آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، با تکمیل این بیان، مرتبه دوم را به رفع تمامی موانع نفسانی گسترش میدهند و مرتبه سوم را به مراقبه حقی ارتقا میبخشند. این نقد، چونان افزودن حلقههای گمشده به زنجیر سلوک است که انسجام و جامعیت آن را تضمین میکند. مرتبه سوم، برخلاف بیان خواجه که با الفاظ ازل و ابد پیچیده شده، به زبانی روشن به مراقبت بلا مراقبت یا رقبة الحق تعریف میشود.
درنگ: بیان خواجه عبدالله انصاری در تبیین مراتب مراقبه ناقص است و مرتبه سوم به مراقبه حقی یا ترک مراقبت تکمیل میشود.
جمعبندی بخش نخست
بخش نخست، به تبیین مراتب سهگانه مراقبه و جایگاه ویژه مراقبه حقی پرداخت. مراقبه نفسی، قلبی و حقی، مراحل تکامل سالک را از خودمحوری به خدامحوری نشان میدهند. مراقبه حقی، اوج این سلوک است که در آن سالک از قید مراقبت رها شده و تحت حفاظت الهی قرار میگیرد. نقد بیان خواجه و تکمیل آن، انسجام مفهومی این مرتبه را تقویت میکند. این بخش، پایهای برای فهم عمیقتر ویژگیها و آثار مراقبه حقی فراهم میسازد.
بخش دوم: ویژگیها و آثار مراقبه حقی
عصمت و صیانت الهی
در مراقبه حقی، خداوند سالک را مصون و معصوم میسازد و او را از هر گزند و خطا حفظ میکند. این عصمت، نتیجه اجتبای الهی، اصطفای الهی و ارتضای الهی است که سالک را به مقامی میرساند که حتی در مواجهه با زهر یا نان حرام، به طور غریزی از آن پرهیز میکند. درسگفتار، این صیانت را با مثالی روشن میکند: سالک در این مقام، چونان کسی است که زهر از گلویش پایین نمیرود یا نان حرام حالش را دگرگون میسازد. این حفاظت، نشانهای از عنایت ویژه الهی است که سالک را از آفات نفسانی و شیطانی در امان میدارد. این حالت، چونان سپری الهی است که سالک را در برابر طوفانهای نفسانی حفظ میکند.
درنگ: در مراقبه حقی، خداوند سالک را مصون و معصوم ساخته و از هر گزند و خطا حفظ میکند.
رقبة الحق: گردن پروردگار
مفهوم «رقبة الحق» یا گردن پروردگار، نمادی از مقام والای اولیای خدا در مراقبه حقی است. در این مقام، سالک به درجهای از تسلیم و اتحاد با اراده الهی میرسد که هیچ نیرویی نمیتواند این پیوند را بشکند. درسگفتار، این مفهوم را با تمثیلی ژرف تبیین میکند: رقبة الحق، چونان گردنی است که برای جمجمه حقیقت الهی نگه داشته شده و از هر گزندی مصون است. اولیای خدا در این مقام، چونان شاخهای هستند که با نسیم اراده الهی حرکت میکنند و هیچ مقاومتی در برابر آن ندارند. این حالت، تجلی کامل آیه شریفه يَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَيْدِيهِمْ (الفتح: ۱۰) است که به معنای برتری قدرت الهی بر همه قدرتهاست (: «دست خدا بالای دستهای آنهاست»).
درنگ: رقبة الحق، نمادی از اتحاد کامل سالک با اراده الهی است که او را از هر گزندی مصون میدارد.
مثالهای تاریخی از حفاظت الهی
درسگفتار، با ذکر مثالهایی از اولیای خدا، نشان میدهد که خداوند چگونه بندگان خاص خود را از گزند دشمنان حفظ میکند. در یکی از این نمونهها، فردی جاهل به علما توهین میکند، اما به دلیل حفاظت الهی، قادر به آسیب رساندن به اولیای خدا نمیشود. این حفاظت، چونان دیواری نفوذناپذیر است که دشمنان را از رسیدن به مقصود بازمیدارد. مثال دیگر، حفاظت الهی از اولیای خدا در برابر قاتلان است که در برزخ آشکار میشود، جایی که خداوند به سالک نشان میدهد چگونه قاتلانش را از میان برده و او را حفظ کرده است. این نمونهها، تجلی آیه وَاللَّهُ مُحِيطٌ بِكُلِّ شَيْءٍ (النساء: ۱۲۶) هستند که به معنای احاطه کامل خداوند بر همه چیز است (: «خداوند به همه چیز احاطه دارد»).
درنگ: خداوند اولیای خود را در مراقبه حقی از گزند دشمنان حفظ میکند، چنانکه در برزخ آشکار میشود.
جمعبندی بخش دوم
بخش دوم، به بررسی ویژگیها و آثار مراقبه حقی، از جمله عصمت و صیانت الهی، مفهوم رقبة الحق و مثالهای تاریخی از حفاظت الهی پرداخت. این ویژگیها، سالک را از ضعف و خطا رها کرده و او را به سوی تسلیم کامل در برابر اراده الهی هدایت میکنند. رقبة الحق، بهعنوان نمادی از اتحاد با حقیقت الهی، جایگاه والای اولیای خدا را نشان میدهد. این بخش، مراقبه حقی را بهعنوان منزلگاهی متعالی معرفی میکند که سالک در آن با نور الهی همنوا میشود.
بخش سوم: مفاهیم ازل، ابد و شهود توحید در مراقبه حقی
مراقبة الازل و مطالعة عین السبق
درسگفتار به «مراقبة الازل بمطالبة عين السبق استقبالا لعلم التوحيد» اشاره دارد که به معنای مراقبت از ازل با مشاهده حقیقت پیشین و استقبال از علم توحید است. «عين السبق» به حقیقت ذاتی الهی اشاره دارد که در ازل، پیش از خلقت هر موجودی، مقدم است. سالک در این مرحله، با شهود تقدم ذاتی خداوند بر همه چیزات، به علم توحید ذاتی میرسد که در آن خداوند بهعنوان پرچمدار هستی شناخته میشود. این مراقبت، چونان دریچهای است که سالک از آن حقیقت ازلی را مشاهده کرده و به وحدت با آن نائل میشود. این مفهوم، با آیه شریفه وَهُوَ الْقَاهِرُ فَوْقَ عِبَادِهِ (الأنعام: ۱۸) همراستاست که به معنای چیرگی خداوند بر بندگانش است (: «او بر بندگانش چیره است»).
درنگ: مراقبة الازل، شهود تقدم ذاتی خداوند است که سالک را به علم توحید ذاتی رهنمون میسازد.
ظهور اشارات الازل در احائین الابد
درسگفتار، «مراقبة ظهور اشارات الازل على احائين الابد» را به معنای مشاهده نشانههای ازلی در زمانهای ابدی تبیین میکند. اشارات الازل، به اعیان ثابته یا حقایق ثابت ازلی در علم الهی اشاره دارد که در زمانهای ابدی (احائین الابد) به ظهور میرسند. سالک در این مرحله، با شهود این حقایق، به درک وحدت وجود و تقدم الهی بر همه چیز میرسد. این شهود، چونان پازلی است که قطعات آن توسط خداوند در زمانهای معین چیده شده و سالک، با مشاهده این نظم الهی، به حقیقت توحید نائل میشود. این مفهوم، با نظریه اعیان ثابته در عرفان نظری ابنعربی همخوانی دارد که حقایق ازلی را در علم الهی ثابت و در زمانهای مختلف متجلی میداند.
درنگ: ظهور اشارات الازل در احاحین الابد، شهود اعیان ثابته است که سالک را به وحدت وجود هدایت میکند.
مراقبة الخلاص: رهایی از قید مراقبه
«مراقبة الخلاص من رقة المراقبة» به معنای رهایی از قید مراقبت است که در آن سالک از هرگونه خودآگاهی در مراقبه آزاد شده و امر هدایت را به خداوند واگذار میکند. این رهایی، چونان محو شدن قطرهای در اقیانوس بیکران الهی است که سالک را از قیود نفسانی و قلبی آزاد میسازد. درسگفتار، این حالت را با تمثیلی از چاقویی که تیز شده اما به دلیل حفاظت الهی به سالک آسیب نمیرساند، تبیین میکند. این مفهوم، با آیه شریفه وَاللَّهُ مُحِيطٌ بِكُلِّ شَيْءٍ (النساء: ۱۲۶) همراستاست که به معنای احاطه کامل خداوند بر همه چیز است (: «خداوند به همه چیز احاطه دارد»).
درنگ: مراقبة الخلاص، رهایی از قید مراقبت است که سالک را به تسلیم کامل در برابر اراده الهی میرساند.
شهود معنای ازل
شهود معنای ازل، به معنای مشاهده حقیقت اولیهای است که هیچ آغازی برای آن متصور نیست. سالک در این مرحله، با شهود تقدم ذاتی خداوند، به درک عمیقی از توحید ذاتی میرسد. این شهود، چونان کلیدی است که درهای وحدت وجود را به روی سالک میگشاید و او را از قیود زمانی و مکانی رها میکند. درسگفتار، این مفهوم را با اشاره به تقدم الهی بر زمان، دهر و سرمد تبیین میکند، جایی که خداوند بر همه چیز مقدم است و هیچ موجودی از حیطه مشیت او خارج نیست.
درنگ: شهود معنای ازل، درک توحید ذاتی است که سالک را از قیود زمانی و مکانی آزاد میکند.
استقبال آیة التوحید الکبری
«استقبالا لآية التوحيد الكبرى» به معنای آمادگی برای پذیرش تجلی توحید ذاتی است. سالک در این مرحله، با تهیة استعداد و آمادهسازی قلب، خود را برای دریافت نور تجلی الهی مهیا میکند. این تجلی، چونان آفتابی است که تاریکی خودیت را از قلب سالک میزداید و او را به مقام فنای کامل و وحدت با حقیقت الهی میرساند. این مفهوم، با آیه شریفه كُلُّ شَيْءٍ هَالِكٌ إِلَّا وَجْهَهُ (القصص: ۸۸) همخوانی دارد که به معنای نابودشدنی بودن هر چیز جز وجه الهی است (: «هر چیزی جز وجه او نابودشدنی است»).
درنگ: استقبال آیة التوحید الکبری، آمادگی برای دریافت تجلی توحید ذاتی است که سالک را به فنای فیالله میرساند.
جمعبندی بخش سوم
بخش سوم، به بررسی مفاهیم ازل، ابد و شهود توحید در مراقبه حقی پرداخت. مراقبة الازل، ظهور اشارات الازل، مراقبة الخلاص، شهود معنای ازل و استقبال آیة التوحید الکبری، همگی نشاندهنده سیر سالک به سوی وحدت وجود و فنای فیالله هستند. این مفاهیم، با تمثیلات و آیات قرآنی، جایگاه والای مراقبه حقی را در سلوک عرفانی تبیین میکنند. این بخش، مراقبه حقی را بهعنوان منزلگاهی معرفی میکند که سالک در آن با حقیقت الهی یکی میشود.
بخش چهارم: اولیای خدا و مراقبه حقی
حفاظت الهی از اولیای خدا
درسگفتار، با ذکر مثالهایی از اولیای خدا، مانند امام حسین (ع) و امام حسن (ع) نشان میدهد که خداوند چگونه بندگان خاص خود را در مراقبه حقی از گزند دشمنان حفظ میکند یا به شهادت میرساند، بر اساس مشیت الهی. در نمونهای از امام حسن (ع)، با وجود مواجهه با دشمنانی مانند شمر، حفاظت الهی او را زنده نگه داشت، در حالی که امام حسین (ع) به شهادت رسید. این تفاوت، چونان نشانهای از مشیت الهی است که سالک را در مسیر اراده حق هدایت میکند. مثال دیگر، حفاظت از اولیای الهی عصر غیبت در برابر دشمنان است که نشاندهنده رقبة الحق و صیانت الهی است.
درنگ: خداوند اولیای خود را در مراقبه حقی از گزند دشمنان حفظ میکند یا بر اساس مشیت الهی به شهادت میرساند.
تنزیل و انزال در سلوک اولیای خدا
درسگفتار، به تفاوت میان انزال (ظهور دفعی) و تنزیل (ظهور تدریجی) در سلوک اولیای خدا اشاره دارد. اولیای خدا، مانند امیرالمؤمنین (ع)، حقایق ازلی را در شهود خود (انزال) میبینند و در زمانهای معین، این حقایق در عالم ناسوت (تنزیل) متجلی میشود. این شهود، آنها را به مقام آرامش و تسلیم در برابر مشیت الهی میرساند. درسگفتار، با ذکر نمونهای از امیرالمؤمنین (ع) که شهادت خود را پیش از وقوع آن در شهود دیده بود، این مفهوم را تبیین میکند. این حالت، چونان تماشای طوماری است که حقایق ازلی در آن نگاشته شده و در زمانهای معین گشوده میشود.
درنگ: اولیای خدا حقایق ازلی را در انزال میبینند و در تنزیل متجلی میسازند، که نشانه تسلیم کامل آنهاست.
قبر اولیای خدا
درسگفتار، به ویژگیهای خاص قبر اولیای خدا اشاره دارد که به صورت بکر و آماده برای آنها ساخته شده است. قبر اولیای خدا، مانند قبر امام رضا (ع)، به صورت اختصاصی برای آنها طراحی شده و از هرگونه آلودگی یا استفاده غیرمرتبط مصون است. درسگفتار، با مثالی از قبر امام رضا (ع) که با آب و ماهی همراه بود، این تقدس را تبیین میکند. این قبرها، چونان لباسهایی هستند که بهطور اختصاصی برای بدن اولیای خدا دوخته شده و از هر عیبی مبرا هستند. این مفهوم، نشاندهنده مقام والای اولیای خدا در نزد خداوند است که حتی در مرگ نیز تحت عنایت خاص الهی قرار دارند.
درنگ: قبر اولیای خدا به صورت بکر و اختصاصی برای آنها ساخته شده و نشانه تقدس و عنایت الهی است.
جمعبندی بخش چهارم
بخش چهارم، به بررسی جایگاه اولیای خدا در مراقبه حقی، حفاظت الهی از آنها، تفاوت انزال و تنزیل در سلوکشان، و ویژگیهای خاص قبر آنها پرداخت. اولیای خدا در این مقام، تحت مشیت و عنایت الهی قرار دارند و حقایق ازلی را در شهود خود متجلی میسازند. قبرهای بکر و مقدس آنها، نشانهای از مقام والای آنها در نزد خداوند است. این بخش، مراقبه حقی را بهعنوان منزلگاهی معرفی میکند که اولیای خدا در آن به کمال تسلیم و وحدت با حق میرسند.
جمعبندی نهایی
درسگفتار جلسه ۲۲۰ «منازل السائرین»، به تبیین مرتبه سوم مراقبه، یعنی مراقبه حقی و ترک مراقبت، پرداخته و جایگاه والای این منزل را در سلوک عرفانی نشان داده است. مراقبه در سه مرتبه نفسی، قلبی و حقی، سیر تکاملی سالک را از خودمحوری به خدامحوری ترسیم میکند. مراقبه حقی، اوج این سلوک است که در آن سالک از قید مراقبت خودآگاه رها شده و تحت صیانت و هدایت مستقیم الهی قرار میگیرد. مفاهیم رقبة الحق، شهود معنای ازل، ظهور اشارات الازل، مراقبة الخلاص و استقبال آیة التوحید الکبری، همگی نشاندهنده اتحاد کامل سالک با حقیقت الهی هستند. مثالهای تاریخی از اولیای خدا، مانند امام حسین (ع) و امام حسن، این مفاهیم را با شواهد عینی تبیین کرده و جایگاه اولیای خدا را در مراقبه حقی نشان میدهند. نقد بیان خواجه عبدالله انصاری و تکمیل آن، انسجام مفهومی این مرتبه را تقویت کرده و مراقبه حقی را بهعنوان منزلگاهی متعالی معرفی میکند که سالک در آن به فنای فیالله و وحدت با حقیقت الهی میرسد.
با نظارت صادق خادمی