در حال بارگذاری ...
Sadegh Khademi - Optimized Header
Sadegh Khademi

منازل السائرین 222

متن درس





حریم حق: تبیین مقام حرمت در سلوک عرفانی

حریم حق: تبیین مقام حرمت در سلوک عرفانی

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه 222)

دیباچه

سلوک عرفانی، سفری است عمیق و ژرف که سالک را از تاریکی‌های نفس به سوی نور بی‌کران الهی هدایت می‌کند. «منازل السائرین» خواجه عبدالله انصاری، چونان مشعلی فروزان، این مسیر پرپیچ‌وخم را برای سالکان روشن می‌سازد. مقام حرمت، یکی از منازل کلیدی در این سیر و سلوک، سالک را به رعایت حدود الهی و دوری از محرمات فرا می‌خواند.

بخش نخست: درآمدی بر مقام حرمت

آغاز با نام حق

درس‌گفتار با ذکر بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ آغاز می‌شود، که چونان کلیدی معنوی، درهای حکمت و معرفت را می‌گشاید. این عبارت، نشانه‌ای از تقدس موضوع و توکل سالک به ذات اقدس الهی در مسیر سلوک است. مقام حرمت، به‌عنوان یکی از مراتب والای قسم معاملات، سالک را به رعایت حدود الهی و پرهیز از محرمات ملزم می‌کند.

استناد قرآنی به مقام حرمت

متن با استناد به آیه شریفه وَمَنْ يُعَظِّمْ حُرُمَاتِ اللَّهِ فَهُوَ خَيْرٌ لَهُ عِنْدَ رَبِّهِ (حج: ۳۰؛ : «و هر کس حرمت‌های خدا را بزرگ دارد، آن برای او نزد پروردگارش بهتر است») آغاز می‌شود. این آیه، به‌صراحت بر اهمیت تعظیم حرمات الهی تأکید دارد و با موضوع مقام حرمت تناسب کامل دارد. حرمات در این آیه، به معنای حدود و محرمات الهی است که رعایت آن‌ها برای سالک در مسیر سلوک ضروری است.

درنگ: آیه وَمَنْ يُعَظِّمْ حُرُمَاتِ اللَّهِ، مبنای قرآنی مقام حرمت است و سالک را به رعایت حدود الهی و دوری از محرمات فرا می‌خواند.

تناسب آیه با مقام حرمت

آیه مذکور، به دلیل اشاره مستقیم به حرمات الهی، با موضوع مقام حرمت کاملاً همخوان است و نص صریحی در این باب محسوب می‌شود. برخلاف برخی ابواب که ممکن است تناسب آیه با موضوع مورد بحث ضعیف باشد، در این مقام، آیه به‌طور مستقیم به مفهوم حرمت اشاره دارد و مبنای محکمی برای تبیین این مقام فراهم می‌آورد.

درنگ: تناسب کامل آیه با مقام حرمت، این مقام را از منظر شرعی و عرفانی تقویت می‌کند و مبنایی استوار برای سلوک سالک فراهم می‌آورد.

بخش دوم: نقد تفسیر شارح در باب حرمات

خطای مفهومی شارح

شارح، حرمات را به «الحقوق الواجبة المراعاة و التعظیم» تفسیر کرده و آن را با واجبات و طاعات خلط نموده است. این تفسیر، از نظر لغوی و اصطلاحی نادرست است، زیرا حرمات در لغت به معنای محرمات و ممنوعات است، در حالی که حقوق واجبه به واجبات و طاعات اشاره دارد که ماهیتی ایجابی دارند.

تحلیل خطای شارح

این خلط مبحث، ناشی از عدم دقت لغوی و اصطلاحی شارح است. حرمات، به معنای حدود و ممنوعات الهی است که جنبه‌ای نفی و بازدارنده دارند، در حالی که واجبات و طاعات، ماهیتی ایجابی و ایجادکننده دارند. این خطا، نشان‌دهنده ضعف روش‌شناسی شارح در تبیین مفاهیم عرفانی است و ضرورت رجوع به منابع لغوی را برجسته می‌سازد.

درنگ: تفسیر نادرست شارح از حرمات به‌عنوان حقوق واجبه، خلط بین محرمات (نفی) و واجبات (ایجابی) را نشان می‌دهد و بر ضرورت دقت لغوی تأکید دارد.

بخش سوم: تمایز حرمات و شعائر

ماهیت نفی و اثباتی

حرمات، دارای جنبه نفی و منع هستند، مانند پرهیز از قتل و غیبت، در حالی که شعائر، مانند طواف و صفا و مروه، جنبه‌ای ایجابی و اثباتی دارند. این تمایز، یکی از ارکان اصلی فهم مقام حرمت است.

تحلیل تمایز

این تفاوت، به سالک کمک می‌کند تا بین ترک گناه و انجام طاعت تمایز قائل شود. حرمات، سالک را به دوری از محرمات و حفظ حدود الهی ملزم می‌کند، در حالی که شعائر، او را به انجام اعمال عبادی و مثبت فرا می‌خواند. این تمایز، به سالک امکان می‌دهد تا جایگاه هر یک را در سلوک خود به‌درستی درک کند.

درنگ: حرمات، با ماهیت نفی و منع، سالک را به دوری از گناه هدایت می‌کنند، در حالی که شعائر، با ماهیت ایجابی، او را به انجام طاعات فرا می‌خوانند.

بخش چهارم: مفهوم تحرج در مقام حرمت

تعریف تحرج

خواجه انصاری، حرمت را به تحرج تعریف کرده است، یعنی به تنگنا افتادن نفس در برابر گناه و خودداری از مخالفت‌ها و تجاسر (جسارت به گناه). تحرج، حالتی روانی و معنوی است که سالک در آن با وسوسه‌های نفسانی مواجه شده و برای پرهیز از گناه تلاش می‌کند.

تحلیل مفهوم تحرج

تحرج، به معنای کشمکش درونی بین نفس و عقل است که سالک را به سوی ترک گناه هدایت می‌کند. این حالت، نشان‌دهنده پویایی مقام حرمت است که سالک را در برابر وسوسه‌های نفسانی به چالش می‌کشد و او را به حفظ حدود الهی ملزم می‌سازد.

درنگ: تحرج، کشمکش درونی نفس در برابر گناه است که سالک را به دوری از مخالفت‌ها و تجاسر هدایت می‌کند.

بخش پنجم: تمایز واجبات و محرمات

ماهیت ایجابی و نفی واجبات و محرمات

واجبات، مانند نماز و روزه، دارای ماهیتی ایجابی و ایجادکننده هستند، در حالی که محرمات، مانند غیبت و قتل، ماهیتی نفی و ترک دارند. در واجبات، هم اراده و هم عمل ایجابی است، اما در محرمات، اراده ایجابی است (اراده ترک گناه)، ولی متعلق آن نفی و ترک است.

تحلیل تمایز

این تمایز، به پیچیدگی‌های روان‌شناختی و معنوی در مواجهه با تکالیف الهی اشاره دارد. سالک برای انجام واجبات و ترک محرمات، نیازمند اراده‌ای قوی است، اما ماهیت این اراده در هر یک متفاوت است. این تفاوت، به سالک کمک می‌کند تا جایگاه هر یک را در سلوک خود درک کند.

درنگ: واجبات، با ماهیت ایجابی، به انجام عمل فرا می‌خوانند، در حالی که محرمات، با ماهیت نفی، به ترک گناه ملزم می‌سازند.

بخش ششم: تمثیل دیوار و قاشق

تبیین مفهوم حرمت

حرمت، به معنای منع است، مانند اینکه دیوار، قاشق نیست. این تمثیل، تفاوت بین حرمات و طاعات را به‌صورت انتزاعی نشان می‌دهد. حرمات، به معنای پرهیز و دوری از چیزی است که ممنوع شده، در حالی که طاعات، به معنای انجام عملی مثبت و ایجابی است.

تحلیل تمثیل

این تمثیل، به روشنی تفاوت بین حرمات و طاعات را نشان می‌دهد. همان‌گونه که دیوار، قاشق نیست، حرمات نیز با طاعات متفاوت است. این انتزاع ذهنی، به سالک کمک می‌کند تا مفهوم حرمت را به‌عنوان یک مقام بازدارنده و نفی درک کند.

درنگ: تمثیل دیوار و قاشق، تفاوت بین حرمات (نفی و منع) و طاعات (ایجابی و انجام) را به روشنی نشان می‌دهد.

بخش هفتم: اراده در واجبات و محرمات

نقش اراده

هم واجبات و هم محرمات، نیازمند اراده‌ای ایجادی هستند، اما متعلق اراده در واجبات، انجام فعل است و در محرمات، ترک فعل. این تفاوت، به پیچیدگی‌های روان‌شناختی و معنوی در مواجهه با تکالیف الهی اشاره دارد.

تحلیل نقش اراده

اراده، رکن اساسی در سلوک عرفانی است. سالک برای انجام واجبات، مانند نماز، نیازمند اراده‌ای است که به عمل منجر شود، اما در ترک محرمات، مانند غیبت، اراده او به سوی ترک عمل هدایت می‌شود. این تمایز، به سالک کمک می‌کند تا با آگاهی بیشتری در مسیر سلوک گام بردارد.

درنگ: اراده در واجبات به انجام فعل و در محرمات به ترک فعل هدایت می‌شود، که نشان‌دهنده تفاوت در ماهیت این دو مقام است.

بخش هشتم: مثال‌های عملی واجبات و محرمات

شعائر و محرمات در حج

در حج، شعائر مانند طواف و صفا و مروه، ماهیتی ایجابی دارند، اما محرمات، مانند پرهیز از قتل و غیبت، ماهیتی نفی هستند. این مثال، تفاوت بین واجبات و محرمات را در عمل نشان می‌دهد.

تحلیل مثال

این مثال، به روشنی تفاوت بین شعائر و حرمات را در عمل نشان می‌دهد. شعائر، به‌عنوان اعمال عبادی مثبت، سالک را به سوی انجام عمل هدایت می‌کنند، در حالی که حرمات، او را از انجام اعمال منفی بازمی‌دارند. این تمایز، به سالک کمک می‌کند تا حدود الهی را در اعمال عبادی خود رعایت کند.

درنگ: در حج، شعائر مانند طواف، ایجابی و محرمات مانند پرهیز از قتل، نفی هستند، که تفاوت بین این دو را در عمل نشان می‌دهد.

بخش نهم: نقد اصول فقهی شارح

خطای اصولی شارح

شارح، با خلط حرمات با واجبات، از نظر اصولی دچار خطا شده است. این خلط، ناشی از عدم دقت در معنای لغوی و اصطلاحی حرمات است.

تحلیل نقد

این نقد، بر اهمیت دقت اصولی و لغوی در تفسیر متون عرفانی تأکید دارد. شارح، با معادل دانستن حرمات با حقوق واجبه، از معنای اصلی حرمات فاصله گرفته و باعث ابهام در تبیین مفهوم حرمت شده است. این خطا، ضرورت رجوع به منابع لغوی و اصولی را برجسته می‌سازد.

درنگ: خلط حرمات با واجبات توسط شارح، نشان‌دهنده خطای اصولی و ضرورت دقت در معنای لغوی و اصطلاحی حرمات است.

بخش دهم: تفاوت عارف عالم و عالم عارف

خواجه انصاری و شارح

خواجه انصاری، به‌عنوان عارف عالم، از روی تجربه عرفانی سخن گفته، اما شارح (کاشانی)، به‌عنوان عالم عارف، از منظر علمی به عرفان نزدیک شده و دقت کافی نداشته است.

تحلیل تفاوت

این تمایز، نشان‌دهنده تفاوت در رویکردهای عرفانی است. عارف عالم، عرفان را از درون تجربه کرده و سپس علم را به آن افزوده، در حالی که عالم عارف، از طریق مطالعه به عرفان رسیده و ممکن است فاقد عمق تجربی باشد. این تفاوت، بر کیفیت تفسیر و تبیین مفاهیم عرفانی تأثیر می‌گذارد.

درنگ: خواجه انصاری، به‌عنوان عارف عالم، با تجربه عرفانی سخن گفته، اما شارح، به‌عنوان عالم عارف، فاقد عمق تجربی است.

بخش یازدهم: تمثیل کشاورزی و چسبیده و چکیده

عارف چکیده و چسبیده

عارف چکیده، کسی است که ذاتاً عارف است، مانند کشاورزی که نسل‌هاست با زمین مانوس است، اما عارف چسبیده، مانند کسی است که به‌تازگی کشاورزی را آموخته و فاقد عمق تجربی است.

تحلیل تمثیل

این تمثیل، تفاوت بین عرفان ذاتی و اکتسابی را به‌خوبی نشان می‌دهد. عارف چکیده، به دلیل تجربه عمیق و ذاتی، درک دقیق‌تری از مفاهیم عرفانی دارد، در حالی که عارف چسبیده، ممکن است به دلیل فقدان تجربه، در تبیین مفاهیم دچار خطا شود.

درنگ: عارف چکیده، با تجربه ذاتی، درک عمیق‌تری از عرفان دارد، در حالی که عارف چسبیده، فاقد این عمق است.

بخش دوازدهم: نقد لغوی شارح

عدم استناد به منابع لغوی

شارح، بدون استناد به کتب لغت، حرمات را به حقوق واجبه تفسیر کرده که از نظر لغوی نادرست است.

تحلیل نقد

این نقد، بر اهمیت رجوع به منابع لغوی در تفسیر متون تأکید دارد. حرمات، در لغت به معنای ممنوعات است و نباید با واجبات خلط شود. این خطا، نشان‌دهنده ضعف در روش‌شناسی شارح در برخورد با مفاهیم است.

درنگ: عدم استناد شارح به منابع لغوی، باعث تفسیر نادرست حرمات به‌عنوان حقوق واجبه شده است.

بخش سیزدهم: اهمیت یادگیری زبان و معنا

ضرورت تسلط بر زبان

پیش از ورود به علوم دینی، تسلط بر زبان عربی و معانی کلمات ضروری است تا از تفسیرهای نادرست جلوگیری شود.

تحلیل اهمیت

تسلط بر زبان و لغت، پایه‌ای برای فهم دقیق متون دینی و عرفانی است. بدون این تسلط، تفسیرها ممکن است به انحراف کشیده شوند و معانی اصلی تحریف شوند. این نکته، بر ضرورت آموزش زبان و لغت پیش از ورود به علوم دینی تأکید دارد.

درنگ: تسلط بر زبان عربی و معانی کلمات، پیش‌نیاز فهم دقیق متون دینی و عرفانی است.

بخش چهاردهم: تعریف تحرج توسط خواجه

تحرج و دوری از گناه

خواجه، حرمت را به تحرج تعریف کرده، یعنی به تنگنا افتادن نفس در برابر گناه و خودداری از مخالفت‌ها و تجاسر. این تعریف، حرمت را به‌عنوان یک حالت روانی و معنوی معرفی می‌کند.

تحلیل تعریف

تحرج، نشان‌دهنده کشمکش درونی بین نفس و عقل است که سالک را به سوی ترک گناه هدایت می‌کند. این حالت، مقام حرمت را به‌عنوان یک مقام فعال و پویا معرفی می‌کند که سالک را در برابر وسوسه‌های نفسانی به چالش می‌کشد.

درنگ: تحرج، به معنای به تنگنا افتادن نفس در برابر گناه، سالک را به دوری از مخالفت‌ها و تجاسر هدایت می‌کند.

بخش پانزدهم: تفاوت باب تفعل و تفعیل در تحرج

دقت در انتخاب واژه

خواجه از باب تفعل (تحرج) استفاده کرده، نه تفعیل (تحریج)، زیرا تحرج در معصیت غالباً غیرآگاهانه است، در حالی که تحریج، به معنای آگاهانه دور کردن است.

تحلیل تفاوت

این تمایز، نشان‌دهنده دقت خواجه در انتخاب واژه است. تحرج در باب تفعل، به معنای به تنگنا افتادن غیرارادی است، که به واقعیت روان‌شناختی گناه اشاره دارد. این انتخاب، نشان‌دهنده عمق درک خواجه از پیچیدگی‌های روان‌شناختی در مواجهه با گناه است.

درنگ: استفاده خواجه از باب تفعل (تحرج) به جای تفعیل (تحریج)، نشان‌دهنده غیرارادی بودن کشمکش در برابر گناه است.

بخش شانزدهم: مثال یوسف و زلیخا

نقش رحمت الهی

در داستان یوسف، تحرج او در برابر گناه، نتیجه رحمت الهی (إِلَّا مَا رَحِمَ رَبِّي) بوده و نشان‌دهنده نقش فیض الهی در دوری از گناه است.

تحلیل مثال

این مثال، بر نقش رحمت الهی در حفاظت از سالک تأکید دارد. یوسف، به دلیل دریافت برهان ربانی (لَوْلَا أَنْ رَأَىٰ بُرْهَانَ رَبِّهِ)، از گناه دور ماند. این نکته، نشان‌دهنده تأثیر فیض الهی در مقام تحرج و حفاظت سالک از گناه است.

درنگ: تحرج یوسف در برابر گناه، نتیجه رحمت الهی و دریافت برهان ربانی است.

بخش هفدهم: روان‌شناسی تحرج

کشمکش درونی

تحرج در معصیت، به دلیل کشمکش درونی بین نفس، عقل، وجدان و عوامل دیگر، حالتی پیچیده و غیرارادی است. این کشمکش، ممکن است تحت تأثیر عوامل مختلفی مانند عقل، وجدان یا دعای دیگران باشد.

تحلیل روان‌شناختی

این نکته، به پیچیدگی‌های روان‌شناختی در مواجهه با گناه اشاره دارد. سالک در مقام حرمت، با وسوسه‌های متعدد مواجه می‌شود و تحرج، نتیجه این درگیری درونی است. عوامل مختلفی، از جمله عقل، وجدان و حتی دعای دیگران، می‌توانند در این کشمکش نقش داشته باشند.

درنگ: تحرج، نتیجه کشمکش درونی بین نفس، عقل و وجدان است که سالک را در برابر گناه به چالش می‌کشد.

بخش هجدهم: تفاوت طاعت و معصیت از نظر روان‌شناختی

سهولت طاعت و دشواری معصیت

در طاعت، تحرج و کشمکش درونی کمتر است، زیرا ماهیت آن ایجابی است، اما در معصیت، تحرج به دلیل وسوسه‌های نفسانی برجسته‌تر است.

تحلیل تفاوت

این تفاوت، نشان‌دهنده سهولت نسبی انجام طاعات در مقایسه با ترک معاصی است. طاعات، به دلیل ماهیت ایجابی، با اراده و عمل همراه هستند، اما معاصی، به دلیل وسوسه‌های نفسانی، سالک را در موقعیت دشوارتری قرار می‌دهند.

درنگ: طاعت، به دلیل ماهیت ایجابی، با سهولت بیشتری انجام می‌شود، اما معصیت، به دلیل وسوسه‌های نفسانی، تحرج بیشتری ایجاد می‌کند.

بخش نوزدهم: اهمیت ترک معصیت در برابر کثرت طاعات

تأثیر مخرب گناه

یک گناه می‌تواند اثر هزار طاعت را از بین ببرد، در حالی که کثرت طاعات، لزوماً انسان را به کمال نمی‌رساند.

تحلیل اهمیت

این نکته، بر اهمیت ترک گناه در سلوک عرفانی تأکید دارد. گناه، به دلیل تأثیر مخربش، می‌تواند سالک را از مسیر کمال دور کند، در حالی که طاعات، هرچند ارزشمند، بدون ترک گناه ممکن است اثر کامل خود را نداشته باشند.

درنگ: یک گناه می‌تواند اثر طاعات را از بین ببرد، در حالی که کثرت طاعات، بدون ترک گناه، به کمال منجر نمی‌شود.

بخش بیستم: تمثیل رانندگی و ترمز

حرمات به‌سان ترمز

حرمات، مانند ترمز در رانندگی است که برای جلوگیری از خطر ضروری است، در حالی که طاعات، مانند گاز دادن و حرکت به جلو هستند. راننده حرفه‌ای، با حداقل ترمز و بوق، مسیر را طی می‌کند.

تحلیل تمثیل

این تمثیل، اهمیت حرمات را به‌خوبی نشان می‌دهد. همان‌گونه که ترمز در رانندگی برای حفظ ایمنی حیاتی است، حرمات نیز در سلوک برای جلوگیری از انحراف و گناه ضروری هستند. سالک حرفه‌ای، با تحرج و دوری از گناه، به کمال می‌رسد.

درنگ: حرمات، مانند ترمز در رانندگی، برای جلوگیری از انحراف و گناه ضروری است، در حالی که طاعات، مانند گاز دادن، به حرکت رو به جلو کمک می‌کند.

بخش بیست‌ویکم: اولیاء خدا و فقدان تحرج

اطمینان اولیاء

اولیاء خدا، در ترک گناه دچار تحرج و کشمکش نمی‌شوند، زیرا به مقام اطمینان و یقین رسیده‌اند.

تحلیل اطمینان

این نکته، به تفاوت بین سالکان عادی و اولیاء خدا اشاره دارد. اولیاء، به دلیل قرب به حق و اطمینان قلبی، در ترک گناه دچار تردید و کشمکش نمی‌شوند و با قاطعیت در مسیر حق گام برمی‌دارند.

درنگ: اولیاء خدا، به دلیل اطمینان و یقین، در ترک گناه دچار تحرج نمی‌شوند.

بخش بیست‌ودوم: مثال امام حسین و یارانش

عشق الهی در کربلا

امام حسین و یارانش در کربلا، بدون تحرج و با عشق الهی، در برابر ظلم ایستادگی کردند و نمونه‌ای از سلوک بی‌تردید بودند.

تحلیل مثال

این مثال، اوج مقام حرمت را نشان می‌دهد. امام حسین و یارانش، با اتکا به عشق الهی و یقین به حق، بدون هیچ تردید و تحرجی، در مسیر حق ایستادگی کردند و نمونه‌ای از سلوک کامل در مقام حرمت ارائه دادند.

درنگ: امام حسین و یارانش، با عشق الهی و بدون تحرج، نمونه‌ای از سلوک کامل در مقام حرمت ارائه دادند.

بخش بیست‌وسوم: نقد فقهی نماز در شرایط خطر

نماز امام حسین

نماز امام حسین در میدان جنگ، که به‌رغم خطر تیراندازی ادامه یافت، از نظر فقهی ممکن است باطل تلقی شود، اما از منظر عرفانی، نمونه‌ای از عشق و تسلیم به حق است.

تحلیل نقد

این نکته، تفاوت بین نگاه فقهی و عرفانی را برجسته می‌کند. در فقه، حفظ جان مقدم است و نماز در شرایط خطر ممکن است باطل شود، اما در عرفان، عشق به حق و تسلیم کامل، ارزشی فراتر از احکام ظاهری دارد.

درنگ: نماز امام حسین در میدان جنگ، از منظر عرفانی، نمونه‌ای از عشق و تسلیم به حق است، هرچند از نظر فقهی ممکن است باطل تلقی شود.

بخش بیست‌وچهارم: جمع‌بندی و خاتمه

باب الحرمة در منازل السائرین، به‌عنوان یکی از منازل کلیدی سلوک عرفانی، بر اهمیت رعایت حرمات الهی و دوری از محرمات تأکید دارد. این مقام، با مفهوم تحرج و به تنگنا افتادن نفس در برابر گناه، سالک را به خودداری از مخالفت‌ها و تجاسر هدایت می‌کند. تمایز بین حرمات (نفی و ترک) و شعائر (ایجاب و انجام)، یکی از نکات محوری این باب است که به سالک کمک می‌کند تا جایگاه هر یک را در سلوک خود درک کند. نقد شارح به دلیل خلط حرمات با حقوق واجبه، نشان‌دهنده اهمیت دقت لغوی و اصطلاحی در تفسیر متون عرفانی است. خواجه انصاری، به‌عنوان عارف عالم، با انتخاب واژه تحرج و تأکید بر کشمکش درونی در برابر گناه، عمق روان‌شناختی و معنوی این مقام را به‌خوبی تبیین کرده است. تمثیل‌هایی مانند رانندگی و ترمز، و مثال‌هایی مانند یوسف و امام حسین، به روشن شدن این مفهوم کمک کرده و نشان‌دهنده تفاوت بین سلوک عادی و سلوک اولیاء خدا هستند.

در پایان، دعای اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ, به‌عنوان ختمی معنوی، بر پیوند این سلوک با معنویت شیعی تأکید می‌ورزد.

با نظارت صادق خادمی


کوئیز

به سوالات زیر پاسخ داده و در پایان، نتیجه را با پاسخنامه مقایسه کنید.

1. بر اساس متن درسگفتار، معنای اصلی «حرمت» چیست؟

2. کدام آیه در متن به عنوان نمونه‌ای مناسب برای باب حرمت ذکر شده است؟

3. طبق متن، تفاوت اصلی بین «حرمت» و «شعائر» چیست؟

4. بر اساس متن، چرا شارح در تعریف حرمت دچار اشکال شده است؟

5. طبق متن، «تحرج» در باب حرمت به چه معناست؟

6. آیه «ومن یعظم حرمات الله» در متن برای باب حرمت مناسب دانسته شده است.

7. بر اساس متن، طاعت و حرمت هر دو دارای ظرف اراده ایجابی هستند.

8. شارح در متن معتقد است که حرمت به معنای حقوق واجبه و طاعت است.

9. متن ادعا می‌کند که تحرج در باب طاعت به اندازه معصیت اهمیت دارد.

10. بر اساس متن، خواجه انصاری حرمت را به معنای دوری از مخالفت‌ها و تجاسر تعریف کرده است.

11. تفاوت اصلی بین «طاعت» و «حرمت» طبق متن چیست؟

12. چرا شارح در متن مورد انتقاد قرار گرفته است؟

13. منظور از «تحرج» در تعریف خواجه انصاری چیست؟

14. چرا آیه «ومن یعظم حرمات الله» برای باب حرمت مناسب است؟

15. چرا در متن گفته شده که معصیت از نظر روان‌شناختی تحرج بیشتری نسبت به طاعت ایجاد می‌کند؟

پاسخنامه

1. منع و دوری از معاصی

2. ومن یعظم حرمات الله

3. حرمت نفعی و شعائر ایجابی است

4. چون حرمت را با طاعت و واجبات مخلوط کرده است

5. فشار بر نفس برای دوری از معاصی

6. درست

7. درست

8. درست

9. نادرست

10. درست

11. طاعت ایجابی و به معنای انجام فعل است، در حالی که حرمت نفعی و به معنای دوری از معصیت است.

12. شارح حرمت را با طاعت و حقوق واجبه مخلوط کرده و معنای لغوی آن را نادیده گرفته است.

13. تحرج به معنای فشار بر نفس برای دوری از مخالفت‌ها و تجاسر است.

14. این آیه به طور مستقیم به بزرگ شمردن حریم‌های الهی و دوری از معاصی اشاره دارد.

15. معصیت باعث تضاد درونی و فشار نفس می‌شود، در حالی که طاعت ایجابی و ساده‌تر است.

منو جستجو پیام روز: آهنگ تصویر غزل تازه‌ها
منو
مفهوم غفلت و بازتعریف آن غفلت، به مثابه پرده‌ای تاریک بر قلب و ذهن انسان، ریشه اصلی کاستی‌های اوست. برخلاف تعریف سنتی که غفلت را به ترک عبادت یا گناه محدود می‌کند، غفلت در معنای اصیل خود، بی‌توجهی به اقتدار الهی و عظمت عالم است. این غفلت، همانند سایه‌ای سنگین، انسان را از درک حقایق غیبی و معرفت الهی محروم می‌سازد.

آهنگ فعلی

آرشیو آهنگ‌ها

آرشیو خالی است.

تصویر فعلی

تصویر فعلی

آرشیو تصاویر

آرشیو خالی است.

غزل

فوتر بهینه‌شده