در حال بارگذاری ...
Sadegh Khademi - Optimized Header
Sadegh Khademi

منازل السائرین 224

متن درس





بازنویسی علمی باب الحرمة و خصومت با حق از منازل السائرین

بازنویسی علمی باب الحرمة و خصومت با حق از منازل السائرین

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۲۲۴)

مقدمه: تبیین علمی باب الحرمة و خصومت با حق

کتاب «منازل السائرین» اثر خواجه عبدالله انصاری، یکی از شاهکارهای عرفان اسلامی است که با ساختاری منظم و دقیق، مراحل سلوک معنوی را در قالب صد منزل و سیصد زیرمنزل ترسیم می‌کند. این اثر، چون نردبانی است که سالک را از پایه‌های ابتدایی معرفت به قله‌های کمال معنوی رهنمون می‌سازد. در این میان، «باب الحرمة»، به‌عنوان سومین منزل از بخش معاملات، بر رعایت حدود الهی و بزرگ‌داشت حرمات خداوند تأکید دارد. درس‌گفتار آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره در جلسه ۲۲۴، به تبیین عمیق این باب و تحلیل مفهوم خصومت با حق پرداخته و با استناد به آیات قرآنی، رابطه انسان با خداوند را در پرتو حرمت الهی و خطرات جدال با حق بررسی کرده است.

بخش اول: ساختار منازل السائرین و جایگاه باب الحرمة

ساختار کلی منازل السائرین

کتاب «منازل السائرین» با ساختاری نظام‌مند، مراحل سلوک عرفانی را در سه بخش اصلی تقسیم‌بندی کرده است: بدایات، ابواب و معاملات. بدایات، شامل ده منزل است که هر یک سه زیرمنزل دارد و به مبانی اولیه سلوک می‌پردازد. ابواب، متشکل از ده باب است که به مراحل میانی منتهی می‌شود. معاملات، به‌عنوان ظرف جزا، عمل و اکتساب، مراتبی چون رعایت، مراقبت، حرمت، اخلاص، تهذیب، استقامت، توکل، تفویض و تسلیم را در بر می‌گیرد. این ساختار، همانند نقشه‌ای دقیق، مسیر سالک را روشن می‌سازد و از پراکندگی در سلوک جلوگیری می‌کند.

درنگ: ساختار منازل السائرین، چارچوبی روش‌شناختی برای تربیت معنوی ارائه می‌دهد که هر مرحله، پیش‌نیازی برای مراحل بعدی است، و معاملات، به‌عنوان مرحله نهایی، اوج تعهد عملی سالک را نشان می‌دهد.

تحلیل: این تقسیم‌بندی، نشان‌دهنده رویکردی تدریجی و منظم در سلوک عرفانی است که از شناخت مبانی (بدایات) به التزام عملی (معاملات) پیش می‌رود. این چارچوب، گویی باغی است که سالک در آن گام برمی‌دارد و هر منزل، گلی است که باید با دقت چیده شود تا به کمال برسد.

جایگاه باب الحرمة در معاملات

باب الحرمة، به‌عنوان سومین منزل از معاملات، بر رعایت حریم الهی و بزرگ‌داشت حرمت‌های خداوند تأکید دارد. این بابRezvan Media Groupباب، خود شامل سه زیرمنزل است که هر یک، جنبه‌ای از التزام به حدود الهی را تبیین می‌کند. مفهوم حرمت، به معنای حفظ حدود الهی، شامل رعایت اوامر (واجبات) و اجتناب از منهیات (محرمات) است.

تحلیل: حرمت، در این مقام، به مثابه حریمی است که سالک را از لغزش در ورطه گناه بازمی‌دارد و او را به سوی تقوای عملی هدایت می‌کند. این مفهوم، محوریت التزام عملی به شریعت را در سلوک عرفانی برجسته می‌سازد.

بخش دوم: مراتب حرمت الهی و انگیزه‌های عبادت

مراتب حرمت الهی

باب الحرمة دارای سه مرتبه است که بالاترین آن، تعظیم خداوند به‌خاطر ذات اوست، نه به دلیل ترس از عقوبت، طمع به پاداش یا ریا. این مرتبه، نشان‌دهنده بندگی خالص است که در آن، سالک خداوند را به دلیل عظمت ذاتی او بزرگ می‌شمارد.

درنگ: تعظیم الهی، همانند گلی است که از بوستان اخلاص می‌روید و سالک را به سوی کمال معنوی رهنمون می‌سازد، در حالی که عبادت از سر ترس یا طمع، ریشه در خودپرستی دارد.

تحلیل: این تمایز، به تفاوت میان انگیزه‌های درونی و بیرونی در عبادت اشاره دارد. عبادت خالص، عملی است که از معرفت و عشق به خداوند سرچشمه می‌گیرد، در حالی که عبادت ناشی از ترس یا طمع، به خودمحوری و منافع نفسانی وابسته است.

عبادت از سر اکراه و ترس از عقوبت

عبادت انسان ممکن است از دو انگیزه نشأت گیرد: طوع (اختیار و رغبت) یا اکراه (اجبار و ترس). عبادتی که صرفاً به دلیل ترس از عقوبت انجام شود، در حقیقت عبادت نفس است، نه خداوند. انسان در این حالت، به‌دنبال نجات خویش از عذاب است و این رویکرد، حرمت الهی را نادیده می‌گیرد.

تحلیل: این نوع عبادت، گویی سایه‌ای است که بر نور بندگی اصیل می‌افتد. انسان در این حالت، به جای تسلیم در برابر خداوند، درگیر منفعت‌طلبی نفسانی است و این امر، او را از مقامات عالی سلوک دور می‌کند.

دو دسته از بندگان خدا

بندگان خدا به دو گروه تقسیم می‌شوند: گروهی که اطاعتشان از سر حرمت الهی و عدم مخالفت با خداوند است، و گروهی که از ترس عقوبت یا به امید پاداش عمل می‌کنند. گروه اول، در مسیر بندگی خالص قرار دارند.

تحلیل: این تقسیم‌بندی، همانند آینه‌ای است که تفاوت میان بندگی خالص و بندگی مبتنی بر منافع شخصی را بازمی‌تاباند. گروه اول، با معرفت به خداوند، از مخالفت با او پرهیز می‌کنند، در حالی که گروه دوم، تحت تأثیر عوامل خارجی عمل می‌کنند.

تفاوت حرمت الهی و ترس از عقوبت

مخالفت نکردن با خداوند می‌تواند از دو انگیزه ناشی شود: حرمت الهی یا ترس از عقوبت. حرمت الهی، عملی خالص و مبتنی بر شناخت خداوند است، در حالی که ترس از عقوبت، عملی نفسانی و خودمحور است.

درنگ: حرمت الهی، چون چشمه‌ای زلال است که از معرفت و اخلاص سرچشمه می‌گیرد، اما ترس از عقوبت، گویی باتلاقی است که انسان را در خودمحوری فرو می‌برد.

تحلیل: این تمایز، بر اهمیت نیت در اعمال تأکید دارد. حرمت الهی، نشانه‌ای از معرفت و اخلاص است، در حالی که ترس از عقوبت، به نوعی خودپرستی منجر می‌شود که انسان را از مسیر بندگی اصیل دور می‌کند.

بخش سوم: خصومت و جدال با حق

تعظیم نفس به‌جای تعظیم الهی

هنگامی که انسان به‌جای تعظیم خداوند، به تعظیم نفس خویش می‌پردازد، این عمل به خصومت با حق منجر می‌شود. تعظیم نفس، نشانه‌ای از خودمحوری است که انسان را از مقام بندگی اصیل دور می‌کند.

تحلیل: این خصومت، گویی پرده‌ای است که بر حقیقت بندگی می‌افتد و انسان را در ورطه خودپرستی گرفتار می‌سازد. تعظیم نفس، مانع از رسیدن به مقام تسلیم و اخلاص می‌شود.

درگیری میان نفس و خداوند

انسانی که از ترس عقوبت عمل می‌کند، درگیر نزاع درونی میان نفس و خداوند است. نفس او تمایل به گناه دارد، اما ترس از عذاب، او را به اطاعت وا می‌دارد. این درگیری، نشانه‌ای از عدم خلوص است.

تحلیل: این تعارض درونی، همانند طوفانی است که آرامش روح سالک را برهم می‌زند. انسان در این حالت، به‌جای تسلیم در برابر خداوند، درگیر جدال با نفس خویش است که این امر، مانع از رسیدن به مقام تعظیم الهی می‌شود.

آزادی نفس در غیاب ترس از عقوبت

در غیاب ترس از عقوبت، نفس انسان به سمت طغیان و تخطی تمایل دارد. این تمایل، نشان‌دهنده ضعف در تعظیم الهی و غلبه نفس اماره است.

تحلیل: نفس اماره، گویی اسبی سرکش است که بدون لگام الهی، به سوی پرتگاه گناه می‌تازد. تربیت نفس و تقویت معرفت الهی، تنها راه مهار این سرکشی است.

خصومت به دلیل ناتوانی در غلبه بر نفس

ناتوانی در کنترل نفس، انسان را به خصومت با خداوند سوق می‌دهد. در مقابل، اگر انسان بر نفس خود غلبه کند، ممکن است به صلح ظاهری با خداوند برسد، اما این صلح، لزوماً از حرمت الهی ناشی نمی‌شود.

درنگ: ناتوانی در غلبه بر نفس، گویی زنجیری است که انسان را به سوی خصومت با حق می‌کشاند، در حالی که تربیت نفس، پلی است به سوی تسلیم و بندگی.

تحلیل: این پویایی، نشان‌دهنده اهمیت تربیت معنوی است. بدون تربیت نفس، انسان یا با خداوند درگیر می‌شود یا به صلحی ظاهری و غیرخالص می‌رسد که فاقد ارزش معنوی است.

خصومت به دلیل دفع مضرات نفسانی

عملی که به دلیل دفع مضرات نفسانی انجام می‌شود، فاقد حرمت الهی است. چنین عملی، به‌جای تعظیم خداوند، به نفع نفس انسان انجام می‌شود.

تحلیل: این نوع عمل، گویی سایه‌ای است که بر نور بندگی می‌افتد. عمل برای دفع ضررهای نفسانی، فاقد ارزش معنوی است و نمی‌تواند انسان را به مقامات عالی سلوک برساند.

بخش چهارم: استنادات قرآنی و تبیین خصومت با حق

استناد به آیه ۱۸ سوره زخرف

متن اصلی به آیه ۱۸ سوره زخرف استناد می‌کند:

أَوَمَن يُنَشَّأُ فِي الْحِلْيَةِ وَهُوَ فِي الْخِصَامِ غَيْرُ مُبِينٍ

: آیا کسی که در زر و زیور پرورده شده و در [هنگام] جدال، [سخنش] روشن نیست؟

تحلیل: این آیه، به افرادی اشاره دارد که در خصومت خود آشکار نیستند، گویی در پرده نفاق یا عدم صراحت پنهان شده‌اند. این عدم وضوح، نشانه‌ای از ضعف در موضع‌گیری و گمراهی در برابر حق است.

استناد به آیه ۱۰۹ سوره نساء

آیه دیگری که متن به آن استناد می‌کند، آیه ۱۰۹ سوره نساء است:

هَا أَنْتُمْ هَؤُلَاءِ جَادَلْتُمْ عَنْهُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا فَمَنْ يُجَادِلُ اللَّهَ عَنْهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ

: هان، این شمایید که در زندگی دنیا از ایشان [به دفاع] مجادله کردید؛ پس چه کسی در روز قیامت با خدا از [جانب] آنها مجادله خواهد کرد؟

تحلیل: این آیه، به دفاع از خائنان در دنیا اشاره دارد که نشانه‌ای از گمراهی است، زیرا در قیامت هیچ‌کس جرات چنین جدالی را ندارد. این امر، خطرات خصومت با حق را برجسته می‌سازد.

دو نوع خصومت با خداوند

خصومت با خداوند به دو شکل رخ می‌دهد: خصومت نفسانی (به دلیل تمایلات شخصی) و خصومت غیرنفسانی (به نمایندگی از دیگران). هر دو نوع، مانع از رسیدن به مقام بندگی خالص می‌شوند.

درنگ: خصومت با حق، گویی طوفانی است که کشتی بندگی را در هم می‌شکند، چه این خصومت به خاطر نفس باشد و چه به نمایندگی از دیگران.

تحلیل: این دو نوع خصومت، نشان‌دهنده انحراف از مسیر بندگی است. انسان در این حالت، به جای تسلیم، در برابر امر الهی می‌ایستد و این امر، به خسران دنیا و آخرت منجر می‌شود.

تفسیر «في الخصام غير مبين»

عبارت «في الخصام غير مبين» در آیه زخرف، به عدم وضوح در خصومت اشاره دارد که می‌تواند به نفاق یا عدم صراحت در موضع‌گیری تعبیر شود. این ویژگی، نشانه‌ای از ضعف معنوی و گمراهی است.

تحلیل: این عدم وضوح، گویی پرده‌ای است که حقیقت نیت انسان را پنهان می‌کند. انسان در این حالت، نه تنها با خداوند درگیر است، بلکه حتی در خصومت خود نیز صراحت ندارد، که این امر، گمراهی او را تشدید می‌کند.

بخش پنجم: عوامل خصومت با حق

تشدید خصومت در سنین بالا

با افزایش سن و بهبود وضعیت مادی یا اجتماعی، برخی افراد به‌جای شکرگزاری، با خداوند درگیر می‌شوند و نعمت‌های دریافتی را به خود نسبت می‌دهند.

تحلیل: این خصومت، گویی سایه‌ای است که بر نور شکرگزاری می‌افتد. انسان در این حالت، به جای دیدن دست الهی در نعمت‌ها، خود را صاحب آنها می‌داند و این امر، به جدال با حق منجر می‌شود.

مثال تاریخی از خصومت با خداوند

مثال تاریخی طلاب حوزه‌های علمیه که پس از سال‌ها سختی، با امر الهی به تبلیغ دین به دلیل مشکلات گذشته مخالفت می‌کنند، نشان‌دهنده خصومت با خداوند است. آنها خداوند را مسئول سختی‌های خود می‌دانند.

تحلیل: این مثال، همانند آینه‌ای است که خطای نسبت دادن مشکلات به خداوند را بازمی‌تاباند. انسان در این حالت، به جای تسلیم، با منطقی ظاهری، با حق به جدال می‌پردازد.

منطق ظاهری در خصومت با خداوند

افرادی که با خداوند به خصومت می‌پردازند، اغلب منطقی ظاهری برای توجیه رفتار خود ارائه می‌دهند، اما این منطق، ریشه در عدم معرفت به خداوند دارد.

درنگ: منطق ظاهری خصومت با حق، گویی نقابی است که جهل به حکمت الهی را پنهان می‌کند و انسان را از مسیر بندگی دور می‌سازد.

تحلیل: این منطق، ناشی از تمرکز بر مشکلات مادی و نادیده گرفتن حکمت الهی است. انسان در این حالت، به جای دیدن نقش خداوند در تمام امور، تنها به سختی‌های خود توجه می‌کند.

مالکیت الهی بر همه امور

معرفت به اینکه همه امور از خداوند است، مانع از خصومت با او می‌شود. این معرفت، انسان را به تسلیم و تعظیم الهی سوق می‌دهد.

تحلیل: این معرفت، گویی مشعلی است که تاریکی خودمحوری را روشن می‌کند. انسان با درک مالکیت الهی، از جدال با حق پرهیز می‌کند و به مقام تسلیم می‌رسد.

بخش ششم: نقش ذکر در دفع خصومت و آفات

اهمیت ذکر توحیدی و استغفار

ذکر «لا إله إلا الله» و «استغفر الله» به‌عنوان دو ذکر کلیدی برای دفع بلایا و مشکلات معرفی شده‌اند که انسان را از خصومت با خداوند حفظ می‌کنند.

درنگ: ذکر توحید و استغفار، گویی دو بال‌اند که انسان را از ورطه خصومت با حق به سوی آسمان بندگی پرواز می‌دهند.

تحلیل: ذکر توحید، انسان را به معرفت الهی نزدیک می‌کند و استغفار، او را از گناهان پاک می‌سازد. این دو ذکر، انسان را از درگیری با خداوند محافظت می‌کنند.

نقش ذکر در دفع آفات و مشکلات

این اذکار، نقش کلیدی در دفع آفات، تطهیر نفس، و حفظ سلامت معنوی و جسمانی دارند. مداومت بر این اذکار، انسان را در مسیر تسلیم و تعظیم الهی قرار می‌دهد.

تحلیل: این اذکار، همانند سپری هستند که انسان را از بلایای دنیا و آخرت محافظت می‌کنند. مداومت بر آنها، قلب را از آلودگی گناه پاک می‌سازد و انسان را به سوی سلامت معنوی هدایت می‌کند.

تأثیر ذکر در لحظه مرگ

مداومت بر ذکر «لا إله إلا الله» و «استغفر الله» در طول زندگی، انسان را در لحظه مرگ از خصومت با خداوند بازمی‌دارد و او را به سوی تسلیم هدایت می‌کند.

تحلیل: این اذکار، گویی نوری هستند که در سکرات موت، مسیر سالک را روشن می‌کنند. انسان با عادت به این اذکار، در لحظه مرگ با آرامش به سوی خداوند می‌رود.

بخش هفتم: تسلیم و بندگی خالص

تسلیم کامل در برابر امر الهی

تسلیم کامل در برابر امر الهی، نشانه‌ای از بندگی خالص است که در آن، انسان همه امور خود را به خداوند واگذار می‌کند.

إِنَّ صَلَاتِي وَنُسُكِي وَمَحْيَايَ وَمَمَاتِي لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ

: بگو: همانا نماز من و قربانی‌ام و زندگی‌ام و مرگم برای خداوند، پروردگار جهانیان است.

درنگ: تسلیم کامل، گویی دری است که به سوی باغ بندگی خالص گشوده می‌شود و انسان را از هرگونه خصومت با حق بازمی‌دارد.

تحلیل: این آیه، نشان‌دهنده اوج بندگی است که در آن، انسان تمام وجود خود را وقف خداوند می‌کند. این تسلیم، مانع از هرگونه جدال با حق می‌شود.

خطر خصومت در لحظه مرگ

انسان در لحظه مرگ، ممکن است به دلیل عدم تسلیم، با خداوند درگیر شود. این خصومت، نتیجه غفلت از معرفت الهی و غلبه نفس اماره است.

تحلیل: لحظه مرگ، گویی آینه‌ای است که حقیقت بندگی انسان را بازمی‌تاباند. عدم تسلیم، انسان را به ورطه خصومت با حق می‌کشاند، در حالی که معرفت و تسلیم، او را به آرامش می‌رساند.

جمع‌بندی: حرمت الهی، سپری در برابر خصومت با حق

باب الحرمة در «منازل السائرین»، با تأکید بر بزرگ‌داشت حرمات الهی و پرهیز از خصومت با حق، راهنمایی جامع برای سلوک معنوی ارائه می‌دهد. این باب، با استناد به آیات قرآنی سوره‌های زخرف و نساء، بر ضرورت تعظیم الهی به‌خاطر ذات خداوند تأکید دارد، نه به دلیل ترس از عقوبت یا طمع به پاداش. خصومت با خداوند، چه به دلیل نفس و چه به نمایندگی از دیگران، انسان را از مسیر بندگی خالص دور می‌کند و به خسران دنیا و آخرت منجر می‌شود. ذکر «لا إله إلا الله» و «استغفر الله» به‌عنوان ابزارهایی معنوی، انسان را از آفات و مشکلات محافظت کرده و به سوی تسلیم و بندگی خالص هدایت می‌کند.

با نظارت صادق خادمی


کوئیز

به سوالات زیر پاسخ داده و در پایان، نتیجه را با پاسخنامه مقایسه کنید.

1. بر اساس درسگفتار، حرمت به چند درجه تقسیم می‌شود؟

2. طبق متن، اولین مرتبه درجه اول حرمت چیست؟

3. در درسگفتار، انجام عبادت به دلیل ترس از عقوبت به چه تعبیری توصیف شده است؟

4. بر اساس متن، انجام عبادت برای کسب اجر چه نتیجه‌ای دارد؟

5. طبق درسگفتار، کدام ویژگی مانع از ریا در عبادت می‌شود؟

6. حرمت حق به معنای انجام عبادت یا ترک معصیت به دلیل ترس از عقوبت است.

7. طبق متن، درجه اول حرمت شامل سه مرتبه است: تعظیم امر، تعظیم نهی، و ترک ریا.

8. انجام عبادت به دلیل طلب اجر، نشانه حرمت حق است.

9. کسی که عبادت را به دلیل حرمت حق انجام می‌دهد، نمی‌تواند ریا کند.

10. خصومت با نفس به معنای انجام عبادت به دلیل عشق به خدا است.

11. تفاوت اصلی بین حرمت حق و خصومت با نفس چیست؟

12. چرا انجام عبادت برای کسب اجر به ریا منجر می‌شود؟

13. مفهوم تعظیم امر و نهی در درجه اول حرمت چیست؟

14. چرا عبادت به دلیل ریا نشانه عبادت نفس است؟

15. چگونه حرمت حق مانع از ریا در عبادت می‌شود؟

پاسخنامه

1. سه درجه

2. تعظیم امر الهی

3. خصومت با نفس

4. فرد مسترق للاجره می‌شود

5. حرمت حق

6. نادرست

7. درست

8. نادرست

9. درست

10. نادرست

11. حرمت حق به معنای انجام عبادت یا ترک معصیت به دلیل تعظیم خدا است، در حالی که خصومت با نفس به معنای ترک گناه به دلیل ترس از عقوبت است.

12. زیرا عبادت برای کسب اجر، حظ نفس را دنبال می‌کند و فرد را به سوی توجه به غیر خدا سوق می‌دهد.

13. تعظیم امر و نهی یعنی اوامر و نواهی الهی را بزرگ شمردن و به دلیل حرمت حق به آن‌ها عمل کردن.

14. زیرا ریا به معنای انجام عبادت برای دیده شدن توسط غیر خدا است که حظ نفس را دنبال می‌کند.

15. حرمت حق باعث می‌شود سالک جز خدا را نبیند و عبادت را تنها برای خدا انجام دهد.

منو جستجو پیام روز: آهنگ تصویر غزل تازه‌ها
منو
مفهوم غفلت و بازتعریف آن غفلت، به مثابه پرده‌ای تاریک بر قلب و ذهن انسان، ریشه اصلی کاستی‌های اوست. برخلاف تعریف سنتی که غفلت را به ترک عبادت یا گناه محدود می‌کند، غفلت در معنای اصیل خود، بی‌توجهی به اقتدار الهی و عظمت عالم است. این غفلت، همانند سایه‌ای سنگین، انسان را از درک حقایق غیبی و معرفت الهی محروم می‌سازد.

آهنگ فعلی

آرشیو آهنگ‌ها

آرشیو خالی است.

تصویر فعلی

تصویر فعلی

آرشیو تصاویر

آرشیو خالی است.

غزل

فوتر بهینه‌شده