در حال بارگذاری ...
Sadegh Khademi - Optimized Header
Sadegh Khademi

منازل السائرین 229

متن درس





منازل السائرین: مرتبه سوم حرمت و صیانت انبساط

منازل السائرین: مرتبه سوم حرمت و صیانت انبساط

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۲۲۹)

دیباچه

کتاب منازل السائرین، اثری عرفانی و ژرف از خواجه عبدالله انصاری، راهنمای سالکان طریق حقیقت است که مراتب سلوک را با دقتی بی‌نظیر ترسیم می‌کند. در این بخش، که برگرفته از درس‌گفتار جلسه ۲۲۹ (مورخ ۱/۹/۱۳۸۶) است، مرتبه سوم حرمت با تمرکز بر صیانت انبساط مورد بررسی قرار می‌گیرد. این مرتبه، ویژه اهل مشاهده است که در آن، انبساطِ ناشی از قرب الهی، نیازمند حفظ ادب و فروتنی در برابر خداوند است.

بخش نخست: تبیین مرتبه سوم حرمت و صیانت انبساط

تعریف مرتبه سوم حرمت

مرتبه سوم حرمت، ویژه اهل مشاهده است که حال غالب بر آنان، انبساط ناشی از قرب و معرفت الهی است. انبساط، گشایش روحی و نزدیکی به خداوند است که سالک را در معرض خطر بی‌احتیاطی قرار می‌دهد. صیانت انبساط، به معنای حفظ این مقام از آلودگی به جرات و بی‌باکی در برابر عظمت الهی است، چنان‌که سالک با خضوع و ادب، حرمت قرب را پاس دارد.

درنگ: صیانت انبساط، چونان نگهبانی است که دروازه قلب سالک را از هجوم بی‌ادبی و جرات حفظ می‌کند، تا در اوج قرب، فروتنی و خضوع او را زینت دهد.

انبساط، چونان نسیمی است که از باغ قرب الهی می‌وزد و روح سالک را نوازش می‌دهد، اما بی‌توجهی به ادب، این نسیم را به طوفانی ویرانگر بدل می‌کند. برای نمونه، سخنان بی‌حرمتی چون «خداوند در آستین من است» یا «خداوند از ناف من بیرون آمد»، نشانه نقض صیانت انبساط است که از سالک سلب توفیق می‌کند.

اهمیت حفظ ادب در برابر خداوند

حفظ ادب، جوهره صیانت انبساط است. سالک در مرتبه انبساط، به دلیل نزدیکی به خداوند، ممکن است دچار غفلت شود و با گفتار یا رفتار بی‌ادبانه، حرمت مقام الهی را خدشه‌دار کند. این اصل، چونان چراغی است که مسیر سلوک را روشن می‌سازد و سالک را از پرتگاه جرات و بی‌باکی بازمی‌دارد.

بخش دوم: نقد دیدگاه شارح درباره حضرت موسی (ع)

بررسی ادعای شارح

شارح منازل السائرین مدعی است که حضرت موسی (ع)، پیامبر اولوالعزم، در برخی رفتارها صیانت انبساط را رعایت نکرده و با خداوند به‌گونه‌ای سخن گفته که گویی با «پسرخاله» خود گفت‌وگو می‌کند. این ادعا، با استناد به آیات قرآنی و روایات، نادرست و بی‌اساس دانسته شده است.

حضرت موسی (ع)، به عنوان پیامبری معصوم، در تمامی تعاملات خود با خداوند، ادب و فروتنی را رعایت کرده است. برای نمونه، در آیه شریفه ﴿رَبِّ إِنِّي لِمَا أَنْزَلْتَ إِلَيَّ مِنْ خَيْرٍ فَقِيرٌ﴾ (قصص: ۲۴، : «پروردگارا، من به هر خیری که بر من نازل کنی نیازمندم»)، موسی (ع) با ادب و خضوع، خیر الهی را طلب می‌کند، نه با جرات یا بی‌باکی.

درنگ: حضرت موسی (ع)، چونان آیینه‌ای زلال، ادب و فروتنی را در برابر خداوند متجلی ساخته و هرگز از مرز صیانت انبساط فراتر نرفته است.

استناد به روایات در توجیه رفتار موسی (ع)

روایات معتبر، مانند «یا موسی، سلنی ولو ملح عجینک» (ای موسی، از من بخواه، حتی نمک خمیرت را)، نشان می‌دهد که خداوند خود به موسی (ع) اجازه داده هر نیازی، حتی جزئی، را از او طلب کند. این دعوت الهی، زمینه‌ساز درخواست‌های موسی (ع) بوده و این درخواست‌ها، نه جرات، بلکه امتثال امر الهی و نشانه ادب است.

برای مثال، هنگامی که موسی (ع) در کنار دیوار می‌نشیند و می‌فرماید ﴿رَبِّ إِنِّي لِمَا أَنْزَلْتَ إِلَيَّ مِنْ خَيْرٍ فَقِيرٌ﴾، به‌جای درخواست صریح همسر، با ادب و به‌صورت کلی خیر را طلب می‌کند. این خیر، به ازدواج با دختری از خاندان شعیب (ع) منجر می‌شود که نشانه‌ای از لطف الهی و صیانت انبساط موسی (ع) است.

نقد روان‌شناختی درخواست رؤیت خداوند

شارح، درخواست موسی (ع) در آیه ﴿رَبِّ أَرِنِي أَنْظُرْ إِلَيْكَ﴾ (اعراف: ۱۴۳، : «پروردگارا، خود را به من بنمای تا به تو بنگرم») را نشانه جرات و بی‌ادبی دانسته است. این ادعا نیز رد شده و درخواست موسی (ع) نتیجه طبیعی گفت‌وگوی الهی با اوست.

در آیه شریفه ﴿وَلَمَّا جَاءَ مُوسَىٰ لِمِيقَاتِنَا وَكَلَّمَهُ رَبُّهُ قَالَ رَبِّ أَرِنِي أَنْظُرْ إِلَيْكَ﴾ (اعراف: ۱۴۳)، خداوند ابتدا با موسی (ع) سخن گفته و این گفت‌وگو، اشتیاق فطری برای رؤیت را در او برانگیخته است. از منظر روان‌شناختی، شنیدن کلام، به‌طور طبیعی میل به دیدن گوینده را ایجاد می‌کند. این اشتیاق، نه جرات، بلکه نشانه قرب و معرفت موسی (ع) است.

درنگ: درخواست رؤیت خداوند توسط موسی (ع)، چونان گلی است که در باغ گفت‌وگوی الهی شکوفا شده و نشانه عشق و اشتیاق فطری او به معرفت بیشتر است.

دفاع از موسی (ع) در آیه رجفه

در آیه ﴿وَلَمَّا أَخَذَتْهُمُ الرَّجْفَةُ قَالَ رَبِّ لَوْ شِئْتَ أَهْلَكْتَهُمْ مِنْ قَبْلُ وَإِيَّايَ﴾ (اعراف: ۱۵۵، : «و چون زلزله آنها را فرو گرفت، گفت: پروردگارا، اگر می‌خواستی پیش از این آنها و مرا هلاک می‌کردی»)، موسی (ع) با منطق و ادب از امت خود دفاع می‌کند. او هفتاد نفر از بهترین افراد قوم را به میقات الهی آورده، اما با وقوع زلزله، آنان هلاک می‌شوند. موسی (ع) با استدلال می‌فرماید که اگر خداوند قصد هلاک داشت، می‌توانست پیش‌تر این کار را انجام دهد. این گفتار، نه اعتراض، بلکه دفاع مسئولانه از امت و طلب مغفرت است.

موسی (ع) در ادامه می‌فرماید: ﴿أَتُهْلِكُنَا بِمَا فَعَلَ السُّفَهَاءُ مِنَّا﴾ («آیا ما را به سبب آنچه سفیهان ما کردند هلاک می‌کنی؟») و در پایان، با خضوع کامل می‌گوید: ﴿أَنْتَ وَلِيُّنَا فَاغْفِرْ لَنَا وَارْحَمْنَا﴾ («تو سرپرست مایی، پس ما را بیامرز و بر ما رحم کن»). این سخنان، اوج ادب و فروتنی را نشان می‌دهد.

بخش سوم: نقد مقایسه موسی (ع) با عرفا

نادرستی مقایسه موسی (ع) با عرفا

شارح، حضرت موسی (ع) را با عرفایی چون جنید بغدادی، شبلی و منصور حلاج مقایسه کرده و مدعی است که آنان صیانت انبساط را رعایت کردند، اما موسی (ع) خیر. این مقایسه، به دلیل تفاوت مراتب وجودی و عصمت، نادرست و بی‌اساس است.

موسی (ع)، به عنوان پیامبر اولوالعزم و معصوم، در تمامی رفتارها ادب و صیانت را رعایت کرده است. عرفا، با وجود جایگاه احتمالی در عرفان، فاقد عصمت‌اند و گزارش‌های تاریخی درباره آنان، به دلیل فقدان اسناد معتبر، قابل اعتماد نیستند.

درنگ: مقایسه موسی (ع)، چونان خورشید عصمت، با عرفا، که چون ستارگان‌اند، خطایی است که از تفاوت مراتب وجودی غفلت می‌ورزد.

نقد گزارش‌های تاریخی درباره عرفا

گزارش‌های تاریخی درباره عرفا، مانند جنید، شبلی و حلاج، به دلیل تأثیر حب و بغض، مزدوری یا اغراض سیاسی، فاقد اعتبارند. برای نمونه، ممکن است حلاج به دلیل شیعه بودن یا آزادی‌خواهی کشته شده باشد، نه کفر. یا تعریف‌های اغراق‌آمیز از جنید و شبلی، نتیجه همسویی با دولت‌ها باشد. این اصل، بر احتیاط در پذیرش گزارش‌های تاریخی تأکید دارد.

خطر قضاوت درباره شخصیت‌های تاریخی

قضاوت درباره شخصیت‌های تاریخی بدون سند معتبر، ممکن است به ظلم و بدهکاری در قیامت منجر شود. اظهارنظرهایی مانند «حلاج بی‌حرمت بود» یا «جنید صیانت داشت»، بدون سند، خطرناک است. این اصل، بر پرهیز از قضاوت‌های بی‌اساس تأکید می‌ورزد.

بخش چهارم: صیانت انبساط در رفتار معصومان

الگوی صیانت انبساط در صحیفه سجادیه

صیانت انبساط در رفتار معصومان، به‌ویژه امام سجاد (ع)، به صورت کامل متجلی است. صحیفه سجادیه، با زبانی سرشار از خضوع و کرنش، الگویی بی‌نظیر از ادب در برابر خداوند ارائه می‌دهد. دعاهایی چون «سبوح قدوس رب الملائکة و الروح»، نشانه اوج فروتنی و صیانت انبساط است.

درنگ: صحیفه سجادیه، چونان گنجینه‌ای از ادب و خضوع، راهنمای سالکان در حفظ صیانت انبساط و دوری از بی‌حرمتی است.

نقد شطحیات عرفا

شطحیات برخی عرفا، مانند ادعای «خداوند در آستین من است» یا «خداوند از ناف من بیرون آمد»، نشانه نقض صیانت انبساط و بی‌ادبی است. این سخنان، با رفتار معصومان، که همواره خضوع را حفظ کرده‌اند، سازگار نیست.

صیانت انبساط در رفتار ائمه معصومین

معصومان، با وجود اوج معرفت و قرب، همواره خضوع و فروتنی را پاس داشته‌اند. برای نمونه، دعاهای امام علی (ع) در نهج‌البلاغه و رفتار امام باقر (ع)، سرشار از ادب و خاکساری است. این خضوع، صیانت انبساط را تضمین می‌کند.

بخش پنجم: انتقال به مرتبه سرور و هشدار درباره مکر الهی

تبیین مرتبه سرور

پس از انبساط، سالک به مرتبه سرور می‌رسد که با عشق و حب به خداوند همراه است. سرور، چونان چشمه‌ای است که از قرب الهی می‌جوشد، اما سالک باید از خطر غرور و غفلت، که تحت عنوان مکر الهی شناخته می‌شود، برحذر باشد.

درنگ: مرتبه سرور، چونان قله‌ای است که سالک را به اوج عشق الهی می‌رساند، اما مکر الهی، چونان ابری است که هوشیاری او را می‌طلبد.

استناد به دعای شعبانیه

دعای شعبانیه، که در اقبال ابن طاووس نقل شده، حالات ضحک (خنده) و گریه سالک را در مرتبه سرور تبیین می‌کند. ضحک، نشانه شادی از قرب الهی، و گریه، نشانه خوف از دوری است. این دعا، الگویی معتبر برای فهم حالات عرفانی ارائه می‌دهد.

بخش ششم: نقد سنت‌های اجتماعی در خواستگاری

چالش با سنت‌های غیرشرعی

متن به نقد سنت‌های اجتماعی پرداخته که خواستگاری را صرفاً وظیفه مرد می‌دانند. این محدودیت، با شرع و آیات قرآن کریم منافاتی ندارد و زنان نیز می‌توانند خواستگار باشند. در داستان موسی (ع)، دختران شعیب به استقبال او می‌روند و این اقدام، منجر به ازدواجی نیکو می‌شود.

این اصل، چونان کلیدی است که قفل خرافات اجتماعی را می‌گشاید و بر بازنگری در سنت‌های غیرمستند تأکید دارد. برای نمونه، آیه ﴿رَبِّ إِنِّي لِمَا أَنْزَلَتَ إِلَيَّ مِنْ خَيْرٍ فَقِيرٌ﴾، که به درخواست خیر (همسر صالح) اشاره دارد، نشان می‌دهد که ادب در بیان نیاز، نه تنها مانع خواستگاری نیست، بلکه آن را متعالی می‌سازد.

درنگ: نقد سنت‌های غیرشرعی، چونان نسیمی است که غبار خرافات اجتماعی را می‌زداید و راه را برای رفتارهای مشروع و عادلانه هموار می‌کند.

جمع‌بندی

مرتبه سوم حرمت در منازل السائرین، بر صیانت انبساط و حفظ ادب در برابر خداوند تأکید دارد. حضرت موسی (ع)، با رفتارهایی چون درخواست خیر و رؤیت خداوند، الگویی از ادب و فروتنی ارائه داده است. نقد دیدگاه شارح نشان می‌دهد که این ادعاها، با آیات قرآن کریم، مانند ﴿رَبِّ إِنِّي لِمَا أَنْزَلَتَ إِلَيَّ مِنْ خَيْرٍ فَقِيرٌ و رَبِّ أَرِنِي أَنْظُرْ إِلَيْكَ﴾، سازگار نیست. مقایسه موسی (ع) با عرفا، به دلیل تفاوت مراتب و فقدان اسناد معتبر، نادرست است. صحیفه سجادیه و دعاهای معصومان، الگوی کامل صیانت انبساط را ترسیم می‌کنند. انتقال به مرتبه سرور، با هشدار درباره مکر الهی و استناد به دعای شعبانیه، بر هوشیاری در مراتب عرفانی تأکید دارد. این اصول، چارچوبی علمی و عمیق برای حفظ حرمت الهی ارائه می‌دهند.

با نظارت صادق خادمی


کوئیز

به سوالات زیر پاسخ داده و در پایان، نتیجه را با پاسخنامه مقایسه کنید.

1. بر اساس درسگفتار، درجه سوم حرمت با چه ویژگی‌ای مرتبط است؟

2. طبق متن، صیانت انبساط به چه معناست؟

3. بر اساس درسگفتار، درخواست حضرت موسی (ع) از خدا با چه عبارتی بیان شده است؟

4. در درسگفتار، درخواست موسی (ع) برای دیدن خدا (ارنی انظر الیک) به چه تعبیری توصیف شده است؟

5. طبق متن، صیانت انبساط در رفتار امام سجاد (ع) چگونه نمود یافته است؟

6. در درسگفتار، درخواست موسی (ع) از خدا برای خیر، نشانه بی‌حرمتی و جسارت است.

7. صیانت انبساط به معنای حفظ معرفت و قرب به خدا بدون آلودگی به جرات است.

8. طبق متن، شطحیات گفتن نشانه صیانت انبساط در عرفان است.

9. موسی (ع) در آیه اعراف (155) از خدا طلب مغفرت کرد و این نشانه ادب اوست.

10. درسگفتار، تاریخ عرفان را معتبر و بدون تحریف می‌داند.

11. تفاوت اصلی بین صیانت انبساط و جرات چیست؟

12. چرا درخواست موسی (ع) برای دیدن خدا (ارنی انظر الیک) جرات محسوب نمی‌شود؟

13. مفهوم صیانت انبساط در صحیفه سجادیه چگونه نمود یافته است؟

14. چرا درسگفتار تاریخ عرفان را غیرقابل اعتماد می‌داند؟

15. علت تأکید درسگفتار بر ادب موسی (ع) در درخواست خیر چیست؟

پاسخنامه

1. انبساط

2. حفظ حرمت انبساط از آلودگی به جرات

3. رب انی لما انزلت الی من خیر فقیر

4. طبیعت انسانی برای شناخت متکلم

5. خضوع و فروتنی در برابر خدا

6. نادرست

7. درست

8. نادرست

9. درست

10. نادرست

11. صیانت انبساط حفظ معرفت و قرب به خدا با خضوع است، در حالی که جرات بی‌باکی و جسارت در برابر خداست.

12. زیرا این درخواست از طبیعت انسانی برای شناخت متکلم ناشی می‌شود، نه از جسارت یا بی‌ادبی.

13. صیانت انبساط در صحیفه سجادیه با خضوع، فروتنی و بزرگ شمردن خدا در برابر عظمت او نمود یافته است.

14. زیرا تاریخ عرفان اغلب توسط مزدوران یا با حب و بغض نوشته شده و فاقد اسناد معتبر است.

15. زیرا موسی (ع) با عبارت مودبانه «رب انی لما انزلت الی من خیر فقیر» خیر را طلب کرد.

فوتر بهینه‌شده