متن درس
کتاب منازل السائرین: صیانت سرور و عظمت مقام حب
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۲۳۰)
مقدمه: تبیین صیانت سرور در سلوک عرفانی
مقام سرور، چونان نسیمی است که از قرب الهی بر جان سالک میوزد و او را به شادی و آرامشی معنوی میرساند. با این حال، این مقام، در معرض رهزنی خطرناک به نام «امنیت کاذب» قرار دارد که ممکن است سالک را به غفلت از مکر الهی و خودمانی شدن با حق تعالی سوق دهد. این نوشتار، برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره در جلسه ۲۳۰، به بررسی عمیق صیانت سرور در باب حرمت و برتری مقام حب بر آن میپردازد
بخش اول: مفهوم سرور و ضرورت صیانت آن
تعریف سرور در سلوک عرفانی
سرور، حالتی از شادی و فرح معنوی است که از قرب به حق تعالی در مقام حرمت پدیدار میشود. این حالت، چونان گلی است که در باغ معرفت میشکفد و جان سالک را از عطر الهی سرمست میسازد. با این حال، سرور باید از آفت امنیت کاذب مصون بماند، زیرا غفلت از مکر الهی ممکن است سالک را به ورطه خودبینی و بیادبی در برابر حق سوق دهد.
درنگ: سرور، شادی ناشی از قرب الهی است که باید با حفظ ادب و خوف از مکر الهی صیانت شود تا به امنیت کاذب منجر نگردد.
خطر امنیت کاذب
امنیت کاذب، تصور مصونیت از امتحانات و عذاب الهی به دلیل قرب به حق است. این آفت، چونان سایهای تاریک است که نور سرور را میپوشاند و سالک را به خودمانی شدن با خدا و غفلت از عظمت ربوبیت سوق میدهد. صیانت سرور، نیازمند حفظ ادب و هوشیاری مداوم در برابر مکر الهی است.
قرآن کریم در این باره هشدار میدهد:
أَفَأَمِنُوا مَكْرَ اللَّهِ ۚ فَلَا يَأْمَنُ مَكْرَ اللَّهِ إِلَّا الْقَوْمُ الْخَاسِرُونَ
(الأعراف: ۹۹)؛ : «آیا از مکر خدا ایمن شدند؟ پس جز قوم زیانکار از مکر خدا ایمن نشوند.»
این آیه، چونان چراغی است که سالک را از غفلت برحذر میدارد و او را به حفظ خوف و رجاء در هر مرتبه از سلوک دعوت میکند.
تحلیل مفهوم صیانت
صیانت سرور، به معنای حفظ این حالت معنوی از آفات نفسانی و غفلت از عظمت الهی است. سالک باید در قرب الهی، همواره خود را در معرض امتحانات الهی ببیند و از تصور مصونیت پرهیز کند. این هوشیاری، چونان سپری است که سالک را از سقوط معنوی محافظت میکند و او را به سوی اخلاص کامل رهنمون میسازد.
بخش دوم: مراتب حرمت و رهزنهای آن
سه مرتبه حرمت
باب حرمت شامل سه مرتبه انبساط، سرور، و شهود است که هر یک رهزنی خاص دارد. انبساط، گشایش معرفتی است که باید از جرأت و بیادبی مصون بماند. سرور، آرامش ناشی از قرب است که باید از امنیت کاذب محافظت شود. شهود، رویت حق است که باید از تعلق به اسباب و خودبینی آزاد گردد.
درنگ: مراتب حرمت (انبساط، سرور، شهود) هر یک رهزنی دارند که صیانت از آنها، سالک را به سوی اخلاص کامل هدایت میکند.
تحلیل مراتب و رهزنها
این سه مرتبه، چونان پلههای نردبانی هستند که سالک را به سوی قله معرفت بالا میبرند. هر پله، امتحانی خاص دارد که برای سنجش اخلاص و پایداری سالک طراحی شده است. انبساط، اگر با بیادبی همراه شود، به گستاخی منجر میشود. سرور، اگر با امنیت کاذب درآمیزد، به غفلت میانجامد. شهود، اگر به خودبینی آلوده گردد، از حقیقت دور میافتد. این ساختار، ظرافت سلوک عرفانی و ضرورت هوشیاری مداوم را نشان میدهد.
مکر الهی به عنوان امتحان
مکر الهی، در این درسگفتار به معنای امتحانات و آزمونهای الهی است که برای جداسازی سالکان صادق از مدعیان قرار داده شدهاند. این امتحانات، چونان موانعی در یک مسابقه، ممکن است قرب را به دوری تبدیل کنند، اگر سالک از هوشیاری و ادب غفلت ورزد.
مثالی از این امتحانات، مانند راه رفتن بر قلهای است که هر لحظه ممکن است زیر پای سالک خالی شود. بسیاری از بندگان خدا که به قرب رسیدند، به دلیل غفلت از مکر الهی، به حرمان و دوری گرفتار شدند. این حقیقت، سالک را به حفظ خوف و رجاء در هر مرتبه دعوت میکند.
بخش سوم: داستان فقرا و جوان خندان
روایت داستان
درسگفتار به داستانی از اسمعي اشاره دارد که گروهی از فقرا در ساحلی از خوف خدا گریه میکردند، اما جوانی در میان آنها میخندید. هنگامی که از او درباره علت خندهاش پرسیدند، او با سرودن شعری پاسخ داد که نشاندهنده مقام حب او بود.
این داستان، چونان آینهای است که دو رویکرد در سلوک را بازتاب میدهد: رویکرد خوفمحور گریهکنندگان و رویکرد حبمحور جوان خندان.
مضمون شعر جوان
جوان در شعر خود اظهار داشت که دیگران از خوف جهنم یا طمع به بهشت عبادت میکنند، اما او به دلیل عشق به خدا، به بهشت یا جهنم اهمیتی نمیدهد. او گفت: «من برای حب الهی بدلی نمیخواهم و حتی اگر به جهنم فرستاده شوم، فریاد خواهم زد که عاشق مولای جلیلم.»
درنگ: جوان خندان، با اظهار حب الهی فراتر از خوف و طمع، مقام حب را به عنوان مرتبهای برتر از حرمت معرفی میکند.
نقد جرأت جوان
راوی به جوان هشدار داد که این ادعای عشق، جرأتی بر حبیب (خدا) است و پرسید: «اگر خدا تو را نپذیرد و به جهنم بفرستد، چه خواهی کرد؟» این نقد، نشاندهنده نگرانی از بیادبی و غفلت در برابر عظمت الهی است و جوان را به محافظهکاری دعوت میکند.
پاسخ جوان به نقد
جوان پاسخ داد که اگر حب او را به وصال نرساند، در جهنم نیز فریاد خواهد زد: «انی احبک» و عشق خود به مولای جلیل را حفظ خواهد کرد. او اظهار داشت که حتی در عذاب، نعره خواهد کشید که عاشق خداست و از مشرکین خواهد خواست برای او گریه کنند، زیرا حب او صادق نبوده است.
این پاسخ، چونان شعلهای است که تاریکی عذاب را روشن میسازد و عظمت مقام حب را نشان میدهد.
بخش چهارم: مقام حب و برتری آن بر حرمت
تبیین مقام حب
مقام حب، قله سلوک عرفانی است که سالک در آن از هرگونه انگیزه نفسانی، اعم از خوف از جهنم یا طمع به بهشت، رها میشود. این مقام، چونان دری است که به سوی شهود الهی گشوده میشود و سالک را به رستگاری کامل میرساند.
درسگفتار تأکید دارد که جوان خندان در مرتبه حب است، که فراتر از مرتبه حرمت قرار دارد. در این مقام، سالک از امن و مکر فراتر رفته و تنها به عشق الهی پایبند است.
درنگ: مقام حب، مرتبهای برتر از حرمت است که سالک را از خوف، طمع، و امنیت کاذب رها ساخته و به عشق خالص الهی متصل میکند.
بیان امیرالمؤمنین علیهالسلام
درسگفتار به کلامی از امیرالمؤمنین علیهالسلام اشاره دارد که فرمود: «لا خوفاً من نارک و لا طمعاً لجنتک، بل وجدتک أهلاً للعبادة» (نه از ترس جهنم تو و نه به طمع بهشت تو، بلکه تو را شایسته عبادت یافتم). این بیان، مبنای مقام حب در عرفان شیعی است و نشاندهنده اخلاص کامل در عبادت است.
این کلام، چونان گوهری است که در گنجینه معارف شیعی میدرخشد و سالک را به عبادت از روی معرفت و عشق دعوت میکند.
دعای شعبانیه و حب الهی
درسگفتار به دعای شعبانیه اشاره دارد که در آن، سالک با اعتراف به گناهان و ضعفهایش، از خدا طلب مغفرت و قرب میکند. این دعا، نمونهای از مناجات عاشقانه است که حب الهی را در قلب سالک مینشاند.
در این دعا، سالک میگوید: «إلهی إن أخذتنی بجرمی أخذتک بعفوک، و إن أخذتنی بذنوبی أخذتک بمغفرتک، و إن أدخلتنی النار أعلمت أهلها أنی أحبک» (خدایا، اگر مرا به جرمم بگیری، من تو را به عفوت میگیرم؛ اگر مرا به گناهانم بگیری، من تو را به مغفرتت میگیرم؛ و اگر مرا به جهنم ببری، به اهل آن اعلام میکنم که تو را دوست دارم).
این بیان، چونان نغمهای عاشقانه است که در آسمان معرفت طنینانداز میشود و پایداری حب الهی را در هر شرایط نشان میدهد.
بخش پنجم: انی احبک به عنوان ذکر خفی
تکرار انی احبک
درسگفتار، «انی احبک» (دوستت دارم) را به عنوان ذکری خفی معرفی میکند که سالک باید آن را مدام تکرار کند، حتی بدون عصمت یا عمل کامل. این ذکر، چونان کلیدی است که قفل قلب را گشوده و آن را به حب الهی متصل میکند.
درنگ: تکرار «انی احبک» به عنوان ذکری خفی، قلب سالک را به حب الهی عادت داده و او را از تعلقات نفسانی رها میسازد.
روانشناسی حب الهی
درسگفتار ادعا میکند که تکرار «انی احبک» به تدریج حب الهی را در دل سالک مینشاند، همانگونه که تکرار اعمال در روانشناسی رفتار را شکل میدهد. این دیدگاه، با اصول روانشناسی رفتارگرا همخوانی دارد که تکرار یک کلام یا رفتار، آن را در ناخودآگاه نهادینه میکند.
این تکرار، چونان کاشتن بذری است که به تدریج در خاک قلب جوانه میزند و درخت عشق الهی را بارور میسازد.
امتحانات الهی و پایداری در حب
درسگفتار هشدار میدهد که خدا با امتحانات (ریگ، سنگ، بلا) حب سالک را میسنجد. تنها کسی که در این امتحانات «انی احبک» را حفظ کند، به سعادت میرسد. این پایداری، چونان ستونی است که بنای سلوک را استوار نگه میدارد.
بخش ششم: نقد کپیکاری معارف شیعی
غارت معارف شیعه
درسگفتار به کپیکاری معارف شیعی توسط دیگران انتقاد کرده و ادعا میکند که بیانات معصومین، مانند کلام امیرالمؤمنین علیهالسلام و دعای شعبانیه، به صورت شعر و داستانهای غیرمستند مانند داستان اسمعي ارائه شدهاند.
این نقد، چونان هشداری است که پژوهشگران را به استناد به منابع اصیل شیعی مانند نهجالبلاغه و دعاهای معصومین دعوت میکند.
تحلیل نقد
کپیکاری معارف شیعی، ارزش معرفتی بیانات معصومین را کاهش میدهد و عرفان را به سطح داستانهای غیرعلمی تنزل میدهد. درسگفتار تأکید دارد که بیاناتی مانند «لا خوفاً من نارک و لا طمعاً لجنتک» از امیرالمؤمنین علیهالسلام، هزار و چهارصد سال پیش بیان شده و داستانهای غیرمستند مانند روایت اسمعي، ارزش اصیل این معارف را خدشهدار میکنند.
درنگ: معارف شیعی، مانند بیانات معصومین، باید از منابع اصیل استخراج شوند و از کپیکاری و استنادات غیرمستند پرهیز گردد.
بخش هفتم: عشق الهی و تحولآفرینی آن
عشق به خدا و پایداری در سختیها
درسگفتار، عشق به خدا را نیرویی معرفی میکند که سالک را در برابر سختیها پایدار میسازد و او را از ترس و تعلقات رها میکند. این عشق، چونان شعلهای است که تاریکی عذاب را روشن میسازد و سالک را به شجاعت اظهار «انی احبک» در هر شرایط وامیدارد.
جهنم به گلستان
درسگفتار ادعا میکند که خدا میتواند با فرستادن یک ولی به جهنم، آن را به گلستان تبدیل کند، زیرا عشق او جهنم را متحول میسازد. این ایده، چونان نغمهای است که قدرت تحولآفرین حب الهی را ستایش میکند.
سالک در مقام حب، حتی در جهنم، فریاد میزند: «انی احبک» و این اظهار، محیط عذاب را به فضایی از قرب و معرفت تبدیل میکند.
نتیجهگیری: حب الهی، قله سلوک عرفانی
مقام سرور، چونان گلی در باغ سلوک است که باید از آفت امنیت کاذب صیانت شود. درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره در جلسه ۲۳۰، با تبیین صیانت سرور و برتری مقام حب، سالک را به سوی اخلاص کامل هدایت میکند. داستان جوان خندان، تمایز بین رویکرد خوفمحور و حبمحور را نشان میدهد، در حالی که بیانات معصومین، بهویژه امیرالمؤمنین علیهالسلام و دعای شعبانیه، مبنای اصیل مقام حب را تشکیل میدهند. تکرار «انی احبک» به عنوان ذکری خفی، قلب سالک را به عشق الهی متصل میکند و او را در برابر امتحانات الهی پایدار میسازد. نقد کپیکاری معارف شیعی، بر ضرورت استناد به منابع اصیل تأکید دارد. در نهایت، حب الهی، چونان قلهای است که سالک را به رستگاری میرساند، مشروط بر اینکه در سختیها پایدار بماند و عشق خود را در هر شرایط حفظ کند.
با نظارت صادق خادمی