در حال بارگذاری ...
Sadegh Khademi - Optimized Header
Sadegh Khademi

منازل السائرین 233

متن درس





منازل السائرین: اخلاص در سلوک عرفانی و نقش معرفت در عمل

منازل السائرین: اخلاص در سلوک عرفانی و نقش معرفت در عمل

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۲۳۳)

مقدمه: اخلاص، جوهره سلوک عرفانی

سلوک عرفانی، سفری است معنوی که سالک را به سوی قرب الهی رهنمون می‌سازد، و اخلاص، چون گوهری درخشان، قلب این سفر است. اخلاص، رهایی از هرگونه خودبینی، ریا، و شرک است، حالتی که عمل را از آلودگی‌های نفسانی پاک کرده و به سوی خدا سوق می‌دهد. درس‌گفتار حاضر، برگرفته از کلام آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، به تبیین اخلاص در باب عمل و مراتب آن پرداخته و با تأکید بر نقش معرفت به عنوان مقدمه اخلاص، راهکارهایی برای صیانت عمل از آفات نفسانی ارائه می‌دهد.

بخش اول: مفهوم اخلاص و چالش‌های عمل

اخلاص: خلاص از غیر

اخلاص، چون چشمه‌ای زلال، سالک را از هرگونه تعلق به غیر خدا آزاد می‌سازد. این مفهوم، به معنای خلاص و رهایی از شرک، ریا، و خودبینی است، چنان‌که حافظ فرمود: «تو خود حجاب خودی، حافظ از میان برخیز». خودبینی، چون حجابی تاریک، مانع اخلاص است و سالک را به خودمحوری و ریا سوق می‌دهد. اخلاص حقیقی، در نفی کامل خود و نسبت دادن همه چیز به خدا نهفته است، حالتی که عمل را از هرگونه آلودگی نفسانی مصون می‌دارد.

درنگ: اخلاص، رهایی از خودبینی و نسبت دادن عمل به خداست، که سالک را از شرک و ریا مصون می‌دارد.

چالش عمل در سلوک عرفانی

عمل، چون شمشیری دو لبه، در سلوک عرفانی جایگاه ویژه‌ای دارد. ترک عمل، سالک را به فسق و فساد اخلاقی می‌کشاند، اما انجام عمل بدون اخلاص، به ریا و شرک خفی منجر می‌شود. این دوگانه، سالک را در تنگنایی قرار می‌دهد که تنها با معرفت الهی قابل حل است. عمل، اگر با خودبینی همراه باشد، چون باتلاقی است که سالک هرچه بیشتر در آن دست و پا زند، فروتر می‌رود. راه‌حل، در تصفیه نیت و نسبت دادن عمل به خدا نهفته است.

شرک خفی در باب افعال

باب افعال، به دلیل تمرکز بر عمل و عامل، زمینه‌ساز شرک خفی است. حتی تصور اینکه سالک عمل را به خود نسبت دهد، اخلاص را مخدوش می‌کند. خود مفهوم اخلاص، اگر با توجه به عمل همراه باشد، ممکن است به خودبینی آلوده شود. اخلاص حقیقی، خلاص از هرگونه خودیت است، حالتی که سالک عمل را نه از خود، بلکه از خدا می‌بیند و از ادعای مالکیت بر آن دست می‌کشد.

بخش دوم: مراتب اخلاص در باب عمل

مرتبه اول: اخراج رویت العمل من العمل

مرتبه نخست اخلاص، اخراج رویت العمل از عمل است، یعنی سالک نباید عمل را ببیند و آن را به خود نسبت دهد. عمل، چون جویباری است که از چشمه الهی جاری شده، و سالک تنها مجرای آن است. نسبت دادن عمل به خود، چون ادعای مالکیت بر این جویبار، ریشه شرک خفی است. سالک باید عمل را موهبتی الهی بداند و از خودستایی پرهیز کند. این مرتبه، سالک را از خطر خودبینی مصون می‌دارد و عمل را به خدا منسوب می‌سازد.

درنگ: اخراج رویت العمل، سالک را از خودبینی در عمل آزاد کرده و عمل را به خدا منسوب می‌سازد.

مرتبه دوم: خلاص من طلب العوض

مرتبه دوم اخلاص، رهایی از طلب پاداش یا ثواب برای عمل است. سالک نباید عمل را به معامله‌ای نفسانی تبدیل کند که در آن، ثواب یا پاداش انگیزه اصلی باشد. عمل خالص، چون گلی است که به عشق جمال الهی شکوفا می‌شود، نه برای کسب سود. طلب عوض، اخلاص را مخدوش می‌کند و عمل را به انگیزه‌های مادی یا معنوی آلوده می‌سازد. سالک باید عمل را برای قرب به خدا و به انگیزه عشق الهی انجام دهد.

مرتبه سوم: نزول عن الرضا بالعمل

مرتبه سوم اخلاص، عدم رضایت از عمل و پرهیز از خودستایی است. سالک نباید از عمل خود راضی باشد، زیرا رضایت، نشانه خودبینی است. عمل، در برابر عظمت الهی، همواره ناقص است و سالک باید به دنبال کمال بیشتر باشد. اولیای خدا، با وجود عبادات عظیم، هرگز از عمل خود راضی نبودند و آن را در برابر کمال الهی ناچیز می‌دیدند. این تواضع، اخلاص را حفظ کرده و سالک را به سوی رشد مداوم سوق می‌دهد.

بخش سوم: اولیای خدا و الگوی اخلاص

تواضع اولیای خدا در برابر عمل

اولیای خدا، چون ائمه معصومین، با وجود عبادات فراوان، هرگز از عمل خود راضی نبودند. ایشان، عمل خود را در برابر عظمت الهی ناچیز می‌دیدند و با تواضع، خود را مقصر و ناقص می‌دانستند. این عدم رضایت، نتیجه معرفت عمیق به کمال الهی بود که اخلاص ایشان را حفظ می‌کرد. سیره اولیا، چون آیینه‌ای شفاف، الگویی برای سالکان است که اخلاص را در تواضع و نفی خود جست‌وجو کنند.

درنگ: اولیای خدا با تواضع و عدم رضایت از عمل، الگویی بی‌نقص برای اخلاص در سلوک ارائه می‌دهند.

نقد رضایت نفسانی در دنیای مدرن

حتی در دنیای مدرن، افراد موفق چون ورزشکاران و هنرپیشگان، از رضایت زودهنگام پرهیز می‌کنند و به دنبال بهبود مداوم هستند. این پویایی، در سلوک عرفانی نیز ضروری است. رضایت از عمل، چون ایستگاهی که سالک در آن توقف کند، مانع رشد معنوی است. سالک باید، مانند اولیای خدا، همواره در حال صعود به سوی کمال باشد و از توقف در دستاوردها اجتناب کند.

داستان استاد بزرگوار

استاد بزرگواری که از نوشته‌های خود راضی نبود، نمونه‌ای از تواضع و اخلاص است. ایشان، به دلیل معرفت عمیق، هرچه می‌نوشتند، ناقص می‌دیدند و از انتشار آن پرهیز می‌کردند. این تواضع، مانع از خودستایی شد، هرچند جامعه از دانش ایشان بهره چندانی نبرد. این داستان، نشان‌دهنده اهمیت عدم رضایت از عمل و جست‌وجوی کمال در سلوک عرفانی است.

بخش چهارم: نقش معرفت در اخلاص

تقدم حکمت نظری بر حکمت عملی

معرفت، چون کلیدی طلایی، مقدم بر عمل است. حکمت نظری (معرفت) بر حکمت عملی (عمل) برتری دارد، زیرا بدون معرفت، عمل به ریا و شرک آلوده می‌شود. معرفت، به معنای درک اینکه عمل از خداست، سالک را از خودبینی و طلب پاداش آزاد می‌کند. بدون این معرفت، عمل یا به ترک (فسق) منجر می‌شود یا به ریا و خودستایی. حکمت نظری، پایه‌ای برای اصلاح نیت و اخلاص در عمل است.

درنگ: معرفت، به عنوان مقدمه اخلاص، عمل را از آلودگی‌های نفسانی پاک کرده و به سوی خدا سوق می‌دهد.

عمل به عنوان موهبت الهی

سالک باید عمل را موهبتی الهی بداند، مانند بارانی که از ناودان دست او جاری شده است. این دیدگاه، سالک را از ادعای مالکیت بر عمل آزاد می‌کند و اخلاص را تضمین می‌کند. عمل، نه نتیجه تلاش شخصی، بلکه عنایتی الهی است که خدا به دست سالک جاری ساخته. این معرفت، سالک را از خودستایی و طلب عوض مصون می‌دارد.

نفی حول و قوه شخصی

سالک باید خود را فاقد حول و قوه بداند و همه چیز را به خدا نسبت دهد، چنان‌که در قرآن کریم آمده است:

لَا حَوْلَ وَلَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ

: هیچ نیرو و توانی جز از خدا نیست.


این ذکر، اصل توحید افعالی را بیان می‌کند که همه قدرت و توانایی از خداست. سالک با این معرفت، از ادعای مالکیت بر عمل دست می‌کشد و به اخلاص می‌رسد.

بخش پنجم: نقد خودستایی و پویایی در سلوک

نقد رضایت و توقف علمی

رضایت از دستاوردها، چه در علم و چه در عمل معنوی، مانع رشد است. در حوزه‌های علمیه، یادگیری تا پایان عمر ادامه دارد، اما در دانشگاه‌ها، مفهوم «فارغ‌التحصیلی» رشد را متوقف می‌کند. این نقد، به ضرورت پویایی در سلوک عرفانی اشاره دارد. سالک باید، مانند طلاب حوزه، همواره در حال رشد و تکامل باشد و از رضایت زودهنگام پرهیز کند.

نقد خودستایی در عمل

خودستایی در عمل، مانند رضایت از نماز یا حج، به ریا و شرک خفی منجر می‌شود. سالک باید از لذت نفسانی عمل، مانند «کیف کردن» از عبادت، پرهیز کند و آن را موهبتی الهی ببیند. خودستایی، چون آتشی سوزان، اخلاص را نابود می‌کند و سالک را از قرب الهی دور می‌سازد.

گناهکاران و اخلاص

گناهکاران، به دلیل انکسار و تواضع، گاهی از ریا و خودستایی مصون‌اند، در حالی که عبادت‌کنندگان ممکن است به ریا گرفتار شوند. این پارادوکس، اهمیت نیت و تواضع را نشان می‌دهد. گناهکار با دل شکسته، به اخلاص نزدیک‌تر است تا عبادت‌کننده‌ای که از عمل خود راضی است.

درنگ: تواضع و انکسار، حتی در گناهکاران، به اخلاص نزدیک‌تر است تا خودستایی در عبادت‌کنندگان.

بخش ششم: معرفت، فناء فی الحق، و قرب الهی

معرفت و فناء فی الحق

هدف از عمل، نه خود عمل، بلکه معرفت و فناء فی الحق است. عمل، چون پلی است که به سوی معرفت و قرب الهی هدایت می‌کند، اما سالک باید از آن عبور کند تا به مقصد برسد. فناء فی الحق، محو شدن خود در خدا، بالاترین مرتبه اخلاص است. این معرفت، عمل را از خود ارزشمندی آزاد کرده و به سوی خدا سوق می‌دهد.

عمل بدون معرفت: باتلاقی خطرناک

عمل بدون معرفت، مانند باتلاقی است که سالک هرچه در آن دست و پا زند، فروتر می‌رود. این عمل، به ریا، قسوت قلب، و خودستایی منجر می‌شود و سالک را از خدا دور می‌کند. معرفت، چون نوری هدایتگر، سالک را از این خطر نجات می‌دهد و عمل را به وسیله‌ای برای قرب الهی تبدیل می‌کند.

همه چیز من الله است

سالک باید همه چیز، از جمله عمل، را از خدا بداند. این اصل توحید افعالی، پایه اخلاص است. سالک، خود را فعل خدا می‌بیند و همه چیز را به او نسبت می‌دهد. این معرفت، مانند چشمه‌ای زلال، اخلاص را در قلب سالک جاری می‌سازد و او را از ادعای مالکیت بر عمل آزاد می‌کند.

اهمیت معرفت در قرب الهی

معرفت، کلید قرب الهی است. عمل بدون معرفت، به ریا و شرک منجر می‌شود، اما با معرفت، حتی دو رکعت نماز ارزشی فراتر از ثقلین پیدا می‌کند. معرفت، عمل را از آلودگی‌های نفسانی پاک کرده و به سوی خدا سوق می‌دهد. این دیدگاه، اولویت حکمت نظری بر حکمت عملی را تأیید می‌کند.

درنگ: معرفت، عمل را به وسیله‌ای برای قرب الهی تبدیل کرده و ارزش آن را فراتر از ثقلین می‌برد.

نتیجه‌گیری: اخلاص، پلی به سوی فناء فی الحق

این درس‌گفتار، با تبیین اخلاص در باب عمل و مراتب آن، راهنمایی است برای سالکان راه حق. اخلاص، در سه مرتبه اخراج رویت العمل، خلاص من طلب العوض، و نزول عن الرضا بالعمل، سالک را از خودبینی، ریا، و شرک خفی آزاد می‌سازد. معرفت، به عنوان مقدمه اخلاص، عمل را از آلودگی‌های نفسانی پاک کرده و به سوی خدا سوق می‌دهد. اولیای خدا، با تواضع و عدم رضایت از عمل، الگویی بی‌نقص برای سالکان‌اند. نقد رضایت زودهنگام و تأکید بر پویایی علمی و معنوی، اهمیت رشد مداوم را نشان می‌دهد. عمل بدون معرفت، چون باتلاقی خطرناک، سالک را به ریا و قسوت قلب می‌کشاند، اما با معرفت، به پلی برای فناء فی الحق تبدیل می‌شود. در نهایت، اخلاص حقیقی، در نفی خود و نسبت دادن همه چیز به خدا نهفته است، که سالک را به قرب الهی و کمال معنوی هدایت می‌کند.

با نظارت صادق خادمی


کوئیز

به سوالات زیر پاسخ داده و در پایان، نتیجه را با پاسخنامه مقایسه کنید.

1. بر اساس متن درسگفتار، اخلاص به چه معناست؟

2. طبق متن، اولین مرتبه اخلاص چیست؟

3. در متن، چه چیزی باعث می‌شود عمل از اخلاص خارج شود؟

4. طبق متن، چرا نباید از عمل راضی شد؟

5. در متن، مطلوب اصلی از عمل چیست؟

6. طبق متن، اخلاص به معنای انجام عمل برای کسب ثواب و پاداش است.

7. مرتبه اول اخلاص شامل اخراج روية العمل من العمل است.

8. در متن، تأکید شده که عمل بدون معرفت به اخلاص منجر نمی‌شود.

9. مطابق متن، رضایت از عمل باعث رشد و پیشرفت سالک می‌شود.

10. طبق متن، عمل اگر به خدا نسبت داده شود، سالک از طلب عوض دست می‌کشد.

11. منظور از اخراج روية العمل من العمل در متن چیست؟

12. چرا طبق متن، طلب عوض از عمل با اخلاص ناسازگار است؟

13. چرا در متن تأکید شده که نباید از عمل راضی شد؟

14. طبق متن، چرا معرفت مقدم بر عمل است؟

15. منظور از فناء فی الحق در متن چیست؟

پاسخنامه

1. رهایی از غیر و شرك

2. اخراج روية العمل من العمل

3. دیدن عمل به‌عنوان کار خود

4. چون رضایت باعث توقف رشد می‌شود

5. معرفت و فناء فی الحق

6. نادرست

7. درست

8. درست

9. نادرست

10. درست

11. به معنای این است که سالک عمل را به‌عنوان کار خود نبیند و آن را به خدا نسبت دهد.

12. زیرا طلب عوض نشان‌دهنده این است که سالک عمل را از خود می‌بیند، نه از خدا.

13. چون رضایت از عمل باعث توقف رشد می‌شود و سالک را از تلاش برای بهتر شدن بازمی‌دارد.

14. زیرا بدون معرفت، عمل به شرك و ریا آلوده می‌شود و اخلاص حاصل نمی‌گردد.

15. به معنای محو شدن خود در برابر حق و دیدن همه اعمال به‌عنوان فعل خدا است.

منو جستجو پیام روز: آهنگ تصویر غزل تازه‌ها
منو
مفهوم غفلت و بازتعریف آن غفلت، به مثابه پرده‌ای تاریک بر قلب و ذهن انسان، ریشه اصلی کاستی‌های اوست. برخلاف تعریف سنتی که غفلت را به ترک عبادت یا گناه محدود می‌کند، غفلت در معنای اصیل خود، بی‌توجهی به اقتدار الهی و عظمت عالم است. این غفلت، همانند سایه‌ای سنگین، انسان را از درک حقایق غیبی و معرفت الهی محروم می‌سازد.

آهنگ فعلی

آرشیو آهنگ‌ها

آرشیو خالی است.

تصویر فعلی

تصویر فعلی

آرشیو تصاویر

آرشیو خالی است.

غزل

فوتر بهینه‌شده