در حال بارگذاری ...
Sadegh Khademi - Optimized Header
Sadegh Khademi

منازل السائرین 235

متن درس





کتاب منازل السائرین: مراتب اخلاص در سلوک عرفانی

کتاب منازل السائرین: مراتب اخلاص در سلوک عرفانی

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه 235)

مقدمه: تبیین اخلاص به مثابه قله سلوک عرفانی

اخلاص، چونان گوهری درخشان در گنجینه سلوک عرفانی است که سالک را از قید خودیت و غیریت رها ساخته و به سوی توحید کامل رهنمون می‌شود. این مقام، که در مراتب عالی خود به خلاص از عمل می‌رسد، نه تنها نفی ریا و سالوس، بلکه انقطاع کامل از هرچه غیر خداست را در بر دارد. درس‌گفتار جلسه 235 از مجموعه منازل السائرین، ارائه‌شده در تاریخ ۱۸ بهمن ۱۳۸۶ هجری شمسی، به تبیین مراتب اخلاص، با تأکید بر مرتبه سوم یعنی «اخلاص العمل بالخلاص من العمل»، اختصاص دارد.

بخش اول: مراتب اخلاص و چالش‌های سلوک

مرتبه اول: پارادوکس عمل

در مرتبه نخست اخلاص، سالک با تناقضی بنیادین در عمل مواجه می‌شود: «إِنْ لَمْ يَعْمَلْ يَخْرَبُ، وَإِنْ عَمِلَ يَخْرَبُهُ الْعَمَلُ». اگر سالک از عمل دست کشد، از بی‌عملی به خسران افتد، و اگر عمل کند، نقص در اخلاص، او را به هلاکت کشاند. این پارادوکس، چونان دو راهی است که سالک را در تنگنای انتخاب قرار می‌دهد: یا بی‌عملی که به سستی و تباهی منجر شود، یا عملی که به دلیل تعلق به خودیت، او را از مسیر حق دور سازد.

این تناقض، ریشه در گرفتاری سالک به خودبینی دارد. در این مرحله، او هنوز عمل را به خود نسبت می‌دهد و از توحید افعالی، که تنها خدا را فاعل حقیقی می‌داند، فاصله دارد. این دشواری، سالک را به سوی مرتبه دوم هدایت می‌کند، جایی که آگاهی از نقص عمل، زمینه‌ساز تحول معنوی او می‌شود.

درنگ: در مرتبه اول اخلاص، سالک در پارادوکسی گرفتار است که بی‌عملی او را به خسران و عمل ناقص او را به هلاکت می‌کشاند، زیرا هنوز به خودیت و فاعلیت خویش وابسته است.

مرتبه دوم: خجالت از نقص عمل

در مرتبه دوم، سالک به مقام «الْخَجَلُ مِنَ الْعَمَلِ» می‌رسد. او با تمام کوشش و همت، از قصور و کاستی عمل خود شرمنده است. این خجالت، چونان آینه‌ای است که عیوب عمل را به سالک نشان می‌دهد و او را به آگاهی از نقصان خویش رهنمون می‌سازد. با این حال، این شرمندگی همچنان نشانه‌ای از تعلق به عمل است، زیرا سالک هنوز خود را فاعل می‌بیند و از ناکافی بودن فعل خویش رنج می‌برد.

این مرحله، پلی است به سوی مرتبه سوم، جایی که سالک باید از این خجالت نیز رها شود و عمل را یکسره به خدا نسبت دهد. خجالت، هرچند نشانه‌ای از رشد معنوی است، اما تا زمانی که سالک خود را در نسبت با عمل می‌بیند، مانع از تحقق اخلاص کامل می‌شود.

درنگ: خجالت از نقص عمل در مرتبه دوم، نشانه آگاهی سالک از قصور خویش است، اما همچنان بیانگر تعلق او به فاعلیت عمل است.

جمع‌بندی بخش اول

مراتب اولیه اخلاص، سالک را با چالش‌های بنیادین مواجه می‌سازد. در مرتبه اول، پارادوکس عمل او را در تنگنای انتخاب قرار می‌دهد، و در مرتبه دوم، خجالت از نقص عمل، نشانه‌ای از رشد معنوی اوست. این مراحل، چون پله‌هایی هستند که سالک را به سوی مرتبه سوم، یعنی خلاص از عمل، هدایت می‌کنند. این مراتب، ضرورت هوشیاری و رهایی از خودیت را در سلوک عرفانی برجسته می‌سازند.

بخش دوم: مرتبه سوم اخلاص: خلاص از عمل

تعریف اخلاص به خلاص

مرتبه سوم اخلاص، با عبارت «وَالدَّرَجَةُ الثَّالثَةُ إِخْلَاصُ الْعَمَلِ بِالْخَلَاصِ مِنَ الْعَمَلِ تَدَعُهُ يَصِيرَ مَسِيرَ الْعِلْمِ وَتَصِيرُ أَنْتَ مُشَاهِدًا لِلْحُكْمِ حُرًّا مِنْ رِقِّ الرَّسْمِ» معرفی شده است. در این مقام، اخلاص به معنای رهایی کامل از تعلق به عمل و نسبت دادن آن به علم الهی است. سالک، چونان خود را از قید عمل آزاد می‌کند و عمل را به حول و قوه‌ی الهی می‌سپرد، به مشاهدة حکم الهی نایل می‌شود و از بند غیریت و صور ظاهری رها می‌گردد.

این مرتبه، اوج توحید افعالی است که در آن سالک هیچ فاعلی جز خدا را مؤثر نمی‌بیند. او با گفتن «بِحَوْلِ اللَّهِ وَقُوَّتِهِ أَقُومُ وَأَقْعُدُ»، فاعل بودن خود را نفی کرده و همه امور را به خدا نسبت می‌دهد. این دیدگاه، چونان کلیدی است که قفل خودیت را گشوده و سالک را به آزادی معنوی می‌رساند.

درنگ: اخلاص در مرتبه سوم، به معنای خلاص از تعلق به عمل و نسبت دادن آن به حول و قوه الهی است، که سالک را به مشاهدة حکم الهی و آزادی از غیریت رهنمون می‌سازد.

نفی غیریت و رهایی از رسم

عبارت «حُرًّا مِنْ رِقِّ الرَّسْمِ» به آزادی سالک از قید آثار صوری و ظاهری اشاره دارد. رسم، چونان پرده‌ای است که حقیقت را می‌پوشاند و سالک را به تعلقات ظاهری گرفتار می‌سازد. در این مقام، سالک از هرگونه غیریت، اعم از خود یا خلق، رها شده و تنها خدا را مؤثر می‌بیند. این آزادی، نتیجه انقطاع کامل به سوی حق تعالی است که سالک را از قضاوت‌های خلقی و تعاریف صوری آزاد می‌کند.

در منطق، رسم در مقابل حد (تعریف حقیقی) قرار دارد و به تعاریف ظاهری و صوری اشاره می‌کند. در عرفان، رسم به هرآنچه غیر خداست، از جمله آثار خلقی و تعلقات نفسانی، اطلاق می‌شود. سالک مخلص، چونان از این رسوم رها می‌شود و تنها حقیقت الهی را مشاهده می‌کند.

درنگ: رهایی از «رق الرسم»، به معنای آزادی از تعلقات صوری و غیریت است که سالک را به سوی توحید کامل و مشاهدة حقیقت الهی هدایت می‌کند.

تبیین توحید افعالی

مرتبه سوم اخلاص، ریشه در توحید افعالی دارد که همه امور را از خدا می‌داند و به او بازمی‌گرداند: «كُلُّهَا مِنْهُ وَرَاجِعَةٌ إِلَيْهِ». سالک در این مقام، خود را صرفاً ظرف ظهور فعل الهی می‌بیند و از هرگونه ادعای فاعلیت، حتی در قالب خجالت یا افتخار، آزاد می‌شود. این دیدگاه، چونان دری است که به سوی شهود الهی گشوده می‌شود و سالک را به بندگی خالص برای خدا می‌رساند.

قرآن کریم در این باره می‌فرماید:

وَاعْلَمُوا أَنَّمَا أَمْوَالُكُمْ وَأَوْلَادُكُمْ فِتْنَةٌ وَأَنَّ اللَّهَ عِنْدَهُ أَجْرٌ عَظِيمٌ

(الأنفال: ۲۸)؛ : «و بدانید که اموال و فرزندانتان وسیله آزمایش‌اند، و خداست که پاداشی بزرگ نزد اوست.»

این آیه، چونان چراغی است که سالک را به نفی تعلقات و نسبت دادن همه امور به خدا دعوت می‌کند.

جمع‌بندی بخش دوم

مرتبه سوم اخلاص، قله سلوک عرفانی است که سالک را از تعلق به عمل و غیریت رها ساخته و به مشاهدة حکم الهی می‌رساند. این مقام، با نفی خودیت و نسبت دادن همه امور به خدا، سالک را به آزادی از رسوم صوری و بندگی خالص برای حق تعالی هدایت می‌کند. توحید افعالی، مبنای این مرتبه است که سالک را از هرگونه ادعای فاعلیت آزاد می‌سازد.

بخش سوم: چالش‌های اخلاص و خطر عظیم مخلصان

خطر عظیم مخلصان

درس‌گفتار به حدیثی اشاره دارد که می‌فرماید: «وَالْمُخْلِصُونَ فِي خَطَرٍ عَظِيمٍ». این کلام، چونان هشداری است که دشواری و حساسیت مقام اخلاص را نشان می‌دهد. مخلصان در معرض خطرند، زیرا هرگونه لغزش در نیت، از جمله خودبینی یا ریا، ممکن است آنها را از این مقام ساقط کند. این خطر، چونان سایه‌ای است که بر مسیر سلوک افتاده و سالک را به هوشیاری مداوم دعوت می‌کند.

وسوسه‌های نفس و شیطان، از جمله‌ی این تهدیدات‌اند که ممکن است سالک را به تصور فاعلیت خود یا جلب رضایت خلق سوق دهند. این امر، ضرورت توکل و توسل مداوم به خدا را برجسته می‌سازد.

درنگ: مخلصان در معرض خطر عظیم قرار دارند، زیرا هر لغزش در نیت ممکن است آنها را از مقام اخلاص ساقط کرده و به خودبینی یا ریا گرفتار سازد.

مثال فقهی: دشواری شهادت

درس با مثالی فقهی، دشواری اخلاص را تبیین می‌کند: شهادت به زنا، که باید «كَالْمِيلِ فِي الْمِكْحَلَةِ» باشد، عملاً غیرممکن است، مگر با نیت خالص و قربة إلی الله. این مثال، مانند استعاره‌ای است که ظرافت و دشواری اخلاص را نشان می‌دهد. شهادت در چنین شرایطی، نیازمند نفی کامل خودبینی و غیبی است، زیرا شاهد باید بدون هیچ انگیزه نفسانی، تنها برای خدا عمل کند.

این دشواری، بیانگر آن است که اخلاص در عمل، مانند راه رفتن بر لبه تیغ است. سالک باید با نهایت دقت و خلوص، از هرگونه تعلق به خود یا خلق آزاد شود. این مثال، چالش‌های عملی تحقق اخلاص را به زیبایی به تصویر می‌کشد.

درنگ: مثال فقهی شهادت به زنا، دشواری اخلاص را نشان می‌دهد، زیرا این عمل تنها با نیت خالص و رهایی از خودبینی ممکن است.

جمع‌بندی بخش سوم

مقام اخلاص، هرچند والا، با خطرات عظیمی همراه است که سالک را به هوشیاری مداوم دعوت می‌کند. وسوسه‌های نفس و دشواری‌های عمل، از جمله چالش‌هایی هستند که ممکن است سالک را از این مقام ساقط کنند. مثال فقهی شهادت، ظرافت و دشواری این مقام را نشان می‌دهد و سالک را به نفع خود و غیریت فرا می‌خواند.

بخش چهارم: رهایی از قضاوت خلق و توکل به خدا

داستان ملا و الاغ: تمثیلی برای رهایی

درس‌گفتار با داستان تمثیل «ملا و الاغ» به ضرورت رهایی از قضاوت‌های خلقی اشاره دارد. در این داستان، هر انتخاب ملا (سوار شدن، پیاده رفتن، یا همراهی با فرزند) مورد نقد قرار می‌گیرد. این تمثیل، چونان آینه‌ای است که بیهودگی توجه به رسوم خلقی را نشان می‌دهد. سالک باید از تأثیرپذیری قضاوت‌های دیگران آزاد شود و عمل را تنها به خدا نسبت دهد.

این داستان، درس عمیقی در بردارد: سالک مخلص باید از قید خلق و رسوم صوری رها شود و تنها به رضایت الهی بیندیشد. هرگونه تعلق به قضاوت خلق، مانع از تحق اخلاص است.

درنگ: داستان ملا و الاغ، ضرورت رهایی از قضاوت‌های خلقی را نشان می‌دهد، زیرا سالک مخلص باید عمل را تنها برای خدا انجام دهد.

آزادی از رق خلق

عبارت «حُرًّا مِنْ رِقِّ الْخَلْقِ» به آزادی سالک از بندگی غیر خدا اشاره دارد. سالک در این مقام، از هرگونه وابستگی به خلق، اعم از ترس، ریا، یا سالوس، رها می‌شود و تنها خدا را مؤثر می‌داند. این آزادی، چونان نسیمی است که بندهای تعلقات را می‌گسلد و سالک را به سوی بندگی خالص هدایت می‌کند.

سالک مخلص، دیگر نگران حفظ آبرو یا موقعیت نیست، زیرا همه امور را به خدا می‌سپارد. این دیدگاه، او را از بزدلی، ترس، و ریا آزاد می‌سازد و به شجاعت معنوی می‌رساند.

درنگ: آزادی از «رق الخلق»، سالک را از ترس، ریا، و سالوس رها ساخته و به بندگی خالص برای خدا هدایت می‌کند.

مثال حضرت یوسف: توکل کامل

درس‌گفتار به سخن حضرت یوسف علیه‌السلام استناد می‌کند که فرمود:

إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ إِلَّا مَا رَحِمَ رَبِّي

(یوسف: ۵۳)؛ : «نفس قطعاً به بدی فرمان می‌دهد، مگر آنچه را پروردگارم رحم کند.»

این کلام، چونان گوهری است که توکل کامل حضرت یوسف را به رحمت الهی نشان می‌دهد. او نفس را فاعل نمی‌داند و رهایی از شر آن را به رحمت خدا نسبت می‌دهد. این توکل، الگویی برای سالک است که باید همه امور، حتی نجات از وسوسه‌های نفس، را به خدا واگذار کند.

این دیدگاه، بیانگر آن است که سالک مخلص، حتی در برابر شرور نفس، خود را فاعل نمی‌بیند و همه چیز را به عنایت الهی می‌سپارد.

درنگ: سخن حضرت یوسف، توکل کامل به رحمت الهی را نشان می‌دهد که سالک را از ادعای فاعلیت نفس رها می‌سازد.

جمع‌بندی بخش چهارم

رهایی از قضاوت خلق و توکل به خدا، از ارکان اصلی مقام اخلاص است. داستان ملا و الاغ، بیهودگی توجه به رسوم خلقی را نشان می‌دهد، و آزادی از رق خلق، سالک را به بندگی خالص هدایت می‌کند. سخن حضرت یوسف، الگویی از توکل کامل است که سالک را به نفی فاعلیت نفس و اعتماد به عنایت الهی دعوت می‌کند.

بخش پنجم: نفی خودبینی و تکبر

خطر تکبر در اعمال خیر

درس‌گفتار هشدار می‌دهد که اگر سالک به اعمال خیر خود ببالد، به تکبر گرفتار شده و آلوده می‌گردد. تکبر، چونان آفتی است که میوه‌های عمل را تباه می‌سازد. سالک مخلص، حتی در برابر اعمال خیر، خود را فاعل نمی‌بیند و از هرگونه ادعای فاعلیت، اعم از افتخار یا خجالت، آزاد می‌شود.

قرآن کریم در این باره می‌فرماید:

فَلَا تَمُنُّوا عَلَى اللَّهِ إِسْلَامَكُمْ بَلِ اللَّهُ يَمُنُّ عَلَيْكُمْ أَنْ هَدَاكُمْ لِلْإِيمَانِ

(البقرة: ۱۶۴)؛ : «پس بر خدا به سبب اسلامتان منّت ننهید، بلکه خداست که بر شما منت می‌نهد که شما را به ایمان هدایت کرده است.»

این آیه، چونان نوری است که سالک را از تکبر بر اعمال خویش برحذر می‌دارد و او را به شکر عنایت الهی دعوت می‌کند.

درنگ: تکبر بر اعمال خیر، سالک را از اخلاص دور ساخته و او را به خودبینی گرفتار می‌کند، در حالی که همه امور از عنایت خداست.

رهایی از تعلق به عمل

سالک مخلص، از تعلق به عمل، حتی در قالب افتخار یا خجالت، رها می‌شود. او عمل را به خدا نسبت می‌دهد و خود را صرفاً ظرف ظهور فعل الهی می‌بیند. این رهایی، چونان گسستن زنجیرهایی است که سالک را به خودیت و غیریت بسته‌اند و او را به سوی آزادی معنوی هدایت می‌کنند.

این دیدگاه، سالک را از ترس از دست دادن موقعیت یا آبرو آزاد می‌سازد، زیرا او همه امور را به خدا می‌سپارد و از هرگونه ادعای مالکیت بر عمل دوری می‌جوید.

جمع‌بندی بخش پنجم

نفی خودبینی و تکبر، از ارکان اصلی مقام اخلاص است. سالک مخلص، از تعلق به اعمال خیر خود رها شده و همه را به عنایت الهی نسبت می‌دهد. این دیدگاه، او را از آفت تکبر و ادعای فاعلیت حفظ کرده و به سوی بندگی خالص هدایت می‌کند.

بخش ششم: اخلاص و بندگی خالص برای خدا

بندگی خالص: هدف نهایی اخلاص

درس‌گفتار نتیجه می‌گیرد که اخلاص، به معنای «عَبْدًا خَالِصًا لِلَّهِ» شدن و رهایی از «رِقِّ الْكَوْنِ بِأَسْرِهِ» است. این مقام، قله سلوک عرفانی است که سالک به بندگی خالص برای خدا می‌رسد و از هرگونه تعلق به غیر خدا آزاد می‌شود. بندگی خالص، چونان مقصدی است که همه راه‌های سلوک به آن منتهی می‌شوند.

در این مقام، سالک از ریا، سالوس، و ترس از غیر خدا رها شده و تنها خدا را مؤثر می‌بیند. این دیدگاه، او را از شربت غیریت و خودیت پاک می‌سازد و به توحید کامل می‌رساند.

درنگ: اخلاص، سالک را به بندگی خالص برای خدا می‌رساند و او را از شرق غیریت و تعلقات جهانی آزاد می‌سازد.

دعای پایانی: توکل به کرم الهی

درس‌گفتار با دعایی پایان می‌یابد که بیانگر توکل کامل به کرم الهی است: «اللَّهُمَّ أَنْتَ أَكْرَمُ مِنْ أَنْ تُضَيِّعَ مَنْ رَبَّيْتَهُ». این دعا، چونان نغمه‌ای عاشقانه است که سالک را به اعتماد به عنایت الهی دعوت می‌کند. خدا، کریم‌تر از آن است که بنده‌ای را که تربیت کرده، ضایع سازد یا او را از قرب خویش دور کند.

این دعا، سالک را به شکر نعمت‌های الهی و اعتماد به لطف بی‌کران حق تعالی فرا می‌خواند، و او را از ترس و بزدلی در برابر قضاوت خلق رها می‌سازد.

جمع‌بندی بخش ششم

بندگی خالص برای خدا، هدف نهایی مقام اخلاص است که سالک را از هرگونه تعلق به غیر خدا رها ساخته و به توحید کامل می‌رساند. دعای پایانی، توکل به کرم الهی را نشان می‌دهد که سالک را از ترس و تعلقات آزاد می‌کند و به سوی قرب الهی هدایت می‌نماید.

نتیجه‌گیری کلی: اخلاص، قله توحید و آزادی معنوی

درس‌گفتار جلسه 235 از منازل السائرین، با تبیین مراتب اخلاص، سالک را به سوی قله سلوک عرفانی هدایت می‌کند. مرتبه سوم، یعنی «اخلاص العمل بالخلاص من العمل»، اوج این مقام است که سالک را از تعلق به عمل و خودبینی رها ساخته و به مشاهدة حکم الهی می‌رساند. این مرتبه، ریشه در توحید افعالی دارد که همه امور را به خدا نسبت می‌دهد و سالک را از قید رسوم صوری و قضاوت خلق آزاد می‌کند. چالش‌های مراتب اولیه، خطر عظیم مخلصان، و ضرورت رهایی از خودبینی و قضاوت خلق، دشواری این مسیر را نشان می‌دهد. مثال‌های تمثیلی، مانند داستان ملا و الاغ، و استناد به آیات قرآن کریم و سخنان انبیا، عظمت و ظرافت این مقام را به تصویر می‌کشند. اخلاص، نه تنها نفی ریا و سالوس، بلکه انقطاع کامل از غیریت و خودیت است که سالک را به بندگی خالص برای خدا می‌رساند. دعای پایانی، چونان نوری است که این مسیر را روشن می‌سازد و سالک را به توکل به کرم الهی دعوت می‌کند.

با نظارت صادق خادمی


کوئیز

به سوالات زیر پاسخ داده و در پایان، نتیجه را با پاسخنامه مقایسه کنید.

1. بر اساس درسگفتار، درجه سوم اخلاص عمل به چه معناست؟

2. طبق متن، سالک در مرتبه سوم اخلاص به چه مقامی می‌رسد؟

3. در درسگفتار، عبارت «به حول الله و قوته اقوم و اقعد» به چه معناست؟

4. بر اساس متن، رسم به چه معناست؟

5. طبق درسگفتار، نتیجه اخلاص عمل چیست؟

6. اخلاص عمل در مرتبه سوم به معنای انجام عمل برای کسب آبرو است.

7. سالک در مرتبه سوم اخلاص، عمل را به خدا نسبت می‌دهد و خود را از آن خلاص می‌کند.

8. خجالت از عمل در مرتبه سوم اخلاص همچنان وجود دارد.

9. رسم به معنای آثار ظاهری و غیرحقیقی است که سالک باید از آن آزاد شود.

10. مخلصین از هرگونه ریا و سالوس آزاد نیستند.

11. تفاوت اصلی بین مرتبه دوم و سوم اخلاص چیست؟

12. چرا اخلاص عمل به خلاص شدن از عمل منجر می‌شود؟

13. مفهوم «حرا من رق الرسم» در درسگفتار چیست؟

14. چرا مخلصین در خطر عظیم هستند؟

15. چگونه سالک در مرتبه سوم اخلاص از ریا و سالوس آزاد می‌شود؟

پاسخنامه

1. خلاص شدن از عمل

2. مشاهده احکام الهی و آزاد شدن از رق رسم

3. انجام عمل به نیروی خدا

4. آثار صوری و ظاهری

5. آزادی از رق خلق و رسم

6. نادرست

7. درست

8. نادرست

9. درست

10. نادرست

11. مرتبه دوم اخلاص با خجالت از قصور عمل همراه است، در حالی که مرتبه سوم خلاص شدن از عمل و نسبت دادن آن به خداست.

12. زیرا سالک در مرتبه سوم همه اعمال را به خدا نسبت می‌دهد و خود را از غیریت و مالکیت عمل آزاد می‌کند.

13. به معنای آزادی از وابستگی به آثار ظاهری و غیرحقیقی و رهایی از دلبستگی به غیر خداست.

14. زیرا رسیدن به مقام اخلاص که همه اعمال را به خدا نسبت دهند و از غیریت آزاد شوند، بسیار دشوار است.

15. سالک با نسبت دادن همه اعمال به خدا و رهایی از غیریت، از ریا و سالوس آزاد می‌شود.

فوتر بهینه‌شده