متن درس
منازل السائرین: تهذیب، محنت سلوک و ناز نفس
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه 237)
دیباچه
کتاب حاضر، بازنویسی علمی و جامع درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره در شرح باب تهذیب از «منازل السائرین»، اثر ارزشمند خواجه عبدالله انصاری، عارف برجسته سده پنجم هجری است. این اثر، تهذیب را بهعنوان محنت ارباب بدایات و شرعی از شرایع ریاضت معرفی میکند که از اخلاص فراتر میرود و معرفت و عمل را در بر میگیرد. تهذیب، مانند کورهای است که ناخالصیهای نفس را میگدازد و سالک را به سوی تطهیر و قرب الهی رهنمون میسازد.
بخش نخست: تبیین مفهوم تهذیب و جایگاه آن در سلوک
تعریف تهذیب و برتری آن بر اخلاص
تهذیب، محنت ارباب بدایات و شرعی از شرایع ریاضت است که مرحلهای پیشرفتهتر از اخلاص در سلوک عرفانی به شمار میرود. در حالی که اخلاص تنها به خلوص عمل محدود میشود، تهذیب معرفت و عمل را در بر میگیرد و سالک را به سوی تصفیه کامل نفس هدایت میکند. این برتری، مانند تفاوت نوری است که نه تنها روشنایی میبخشد، بلکه گرمایی عمیق برای گداختن ناخالصیها فراهم میآورد.
تهذیب، به معنای تعذیب (عذاب) است، زیرا مستلزم سوزاندن نخالههای نفسانی و رهایی از علایق باطنی و ظاهری است. این فرآیند، مانند قرار گرفتن آهن در کوره، دردناک اما ضروری است تا نفس از زوائد پاک شود و به تطهیر و تخلیص برسد.
درنگ: تهذیب، محنت سلوک است که با معرفت و عمل، از اخلاص فراتر میرود و نفس را مانند آهن گداخته در کوره، از ناخالصیها پاک میسازد.
چهار مرتبه تهذیب
تهذیب دارای چهار مرتبه است: علم، خلق، ادب، و عمل. علم، معرفت الهی و خودشناسی است که خلق را آشکار میسازد. خلق، باطن اخلاقی سالک است که با ادب تشخص مییابد. ادب، بروز ظاهری خلق در رفتار متعالی است. عمل، تجلی هماهنگ این سه مرتبه در کردار سالک است. این چهار مرتبه، مانند اجزای بنایی هستند که هر یک، نقشی اساسی در استحام سلوک ایفا میکنند.
علم، مانند چراغی است که مسیر را روشن میکند. خلق، ریشههای درونی اخلاق را تشکیل میدهد. ادب، مانند شاخههایی است که از این ریشه میروید و زیبایی میآفریند. عمل، میوهای است که از این هماهنگی به بار مینشیند. تهذیب، نیازمند توازن و هماهنگی این مراتب است تا سالک به کمال معنوی دست یابد.
تمایز خلق و ادب
خلق، باطن انسان و اخلاق درونی اوست که ریشه در نژاد، نسل، و معرفت دارد. ادب، ظاهر خلق و نمودار رفتار متعالی است که از خلق سرچشمه میگیرد. این تمایز، مانند تفاوت بین ریشه و شاخه درختی است: ریشه، در عمق زمین پنهان است، اما شاخه، زیبایی خود را در ظاهر نشان میدهد.
خلق، به دو بخش علمی و عقلی تقسیم میشود. برخی خلقیات، از نژاد و ذات سرچشمه میگیرند، و برخی دیگر، از معرفت و معلومات انسان نشأت میگیرند. ادب، بروز اجتماعی و اخلاقی خلق است که با ریاضت صیقل مییابد و سالک را به سوی کمال ظاهری و باطنی هدایت میکند.
جمعبندی بخش نخست
تهذیب، مرحلهای فراتر از اخلاص است که با معرفت و عمل، نفس را از ناخالصیها پاک میسازد. چهار مرتبه علم، خلق، ادب، و عمل، ابعاد مختلف این فرآیند را تشکیل میدهند. تمایز خلق و ادب، اهمیت توازن باطن و ظاهر را نشان میدهد. تهذیب، مانند کورهای است که با عذاب نفسانی، سالک را به سوی تطهیر و قرب الهی رهنمون میسازد.
بخش دوم: ریاضت و محنت، جوهره تهذیب
نقش ریاضت و محنت در تهذیب
تهذیب، نیازمند ریاضت است و ریاضت، با محنت (سختی و عذاب) همراه است. محنت، امتحانی توأم با مشقت است که برخلاف امتحان معمولی، آزادی عمل کمتری دارد. این محنت، مانند آزمونی است که سالک را در برابر مقاومتهای نفسانی میسنجد و او را به سوی رهایی از زوائد هدایت میکند.
محنت، از ریشه «محن» به معنای سختی و عذاب، با امتحان تفاوت دارد. امتحان، ممکن است ساده و بدون مشقت باشد، اما محنت، فرآیندی دردناک است که سالک را از ناخالصیهای علم، خلق، ادب، و عمل پاک میسازد. این فرآیند، مانند گداختن طلا در کوره است که ناخالصیها را میسوزاند و جوهره ناب را آشکار میکند.
تفاوت محنت و امتحان
محنت، امتحانی توأم با سختی است، در حالی که هر امتحانی لزوماً محنت نیست. درسگفتار، با نقد دیدگاه شارح که محنت را صرفاً امتحان میداند، تأکید میکند که محنت، نوع خاصی از امتحان است که با عذاب و مشقت همراه است. این تمایز، مانند تفاوت بین شستوشوی ساده و کندن زخمی عمیق است: اولی آسان، اما دومی دردناک و عمیق است.
محنت، سالک را در برابر سختیهای نفسانی قرار میدهد و او را وادار میکند تا با تحمل عذاب، از علایق و عادات نادرست رهایی یابد. این فرآیند، مانند آزمونی است که تنها با تسلیم و پایداری میتوان از آن سربلند بیرون آمد.
درنگ: محنت، امتحانی عذابآور است که سالک را از ناخالصیهای نفسانی پاک میسازد، مانند کورهای که طلا را از زوائد جدا میکند.
تهذیب به معنای تعذیب، نه تطهیر یا تخلیص
تهذیب، تعذیب (عذاب) است، نه تطهیر یا تخلیص. تطهیر (پاکی) و تخلیص (رهایی)، نتایج تعذیباند، نه خود آن. درسگفتار، با نقد دیدگاه شارح که تهذیب را با تطهیر یا تخلیص یکسان میداند، تأکید میکند که تعذیب، جوهره تهذیب است. این فرآیند، مانند قرار گرفتن در شکنجهای معنوی است که ناخالصیها را میسوزاند و سپس به تطهیر و تخلیص میرسد.
تعذیب، مستلزم سوزاندن نخالههای نفسانی، مانند عادات، باورهای نادرست، و علایق باطنی است. این فرآیند، مانند کندن گوشت از استخوان، دردناک است، اما نتیجه آن، پاکی و رهایی نفس است.
جمعبندی بخش دوم
ریاضت و محنت، جوهره تهذیباند که با عذاب نفسانی، سالک را از ناخالصیها پاک میسازند. محنت، امتحانی توأم با سختی است که با امتحان معمولی تفاوت دارد. تهذیب، تعذیب است، نه تطهیر یا تخلیص، و این فرآیند عذابآور، مقدمهای برای رهایی و پاکی نفس است.
بخش سوم: نقش مربی و شرعیت در تهذیب
نقش مربی در تهذیب
تهذیب، نیازمند مربی آگاه و بصیر است که سالک را در رفع اشکالات علم، خلق، ادب، و عمل هدایت کند. اعتقاد به مربی، مانند تیر یا شاسی در ساختمان، پایه استحکام سلوک است. بدون این اعتقاد، سالک نمیتواند در برابر مقاومتهای نفسانی پایدار بماند و تهذیب به نتیجه نمیرسد.
مربی، مانند آهنگر ماهری است که آهن خام نفس را در کوره ریاضت میگدازد و آن را به شکلی زیبا و کارآمد درمیآورد. درسگفتار، با تأکید بر اهمیت مربی، هشدار میدهد که سالک بدون تسلیم در برابر هدایت او، به جایی نمیرسد.
شرعیت به عنوان باشگاه ریاضت
شرعیت اسلام، یکی از باشگاههای ریاضت است که با همراهی معصومین، کتاب، سنت، علم، و عالم، سالک را به تهذیب میرساند. شرعیت، مانند سنگهای کنار نهر، نقطه آغاز سلوک است که سالک را به سوی طريقت و حقیقت هدایت میکند.
درسگفتار، شرعیت را بهعنوان ورودی سلوک معرفی میکند که بستری برای تمرین خیر و تربیت نفس فراهم میآورد. این شرع، مانند پلی است که سالک را از ظاهر به باطن و از بدایات به حقیقت میرساند.
شرعیت، طريقت، و حقیقت
شرعیت، طريقت، و حقیقت، مراحل تکاملی سلوکاند. شرعیت، مانند سنگهای کنار نهر، ورودی سلوک است. طريقت، مانند حرکت در نهر، مرحلهای است که سالک به آب میزند. حقیقت، مانند دریای معرفت، مقصد نهایی سلوک است. این تقسیمبندی، مانند نقشهای است که مسیر سلوک را از آغاز تا پایان نشان میدهد.
شرعیت، سالک را به عمل به احکام و تمرین خیر دعوت میکند. طريقت، او را به سوی قلب و باطن هدایت میکند. حقیقت، غرق شدن در معرفت الهی است. این مراحل، مانند پلههایی هستند که سالک را به سوی کمال میبرند.
درنگ: شرعیت، مانند پلی است که سالک را از بدایات به طريقت و حقیقت میرساند، و مربی، مانند راهنمایی است که او را در این مسیر هدایت میکند.
جمعبندی بخش سوم
مربی و شرعیت، دو رکن اساسی تهذیباند. مربی، با هدایت آگاهانه، و شرعیت، با فراهم کردن بستر ریاضت، سالک را به سوی تصفیه نفس میبرند. تقسیمبندی شرعیت، طريقت، و حقیقت، سیر تکاملی سلوک را نشان میدهد و اهمیت آغاز از شرع را برجسته میسازد.
بخش چهارم: تربیت نفس با خیر و ناز
تربیت نفس با خیر
نفس، باید با خیر (نه خشونت) تربیت شود تا مطیع قلب شود و در توجه و سیر به سوی حق همراهی کند. خیر، مانند آبی گوارا است که نفس را سیراب میکند و به سوی اطاعت هدایت مینماید. درسگفتار، با نقد روشهای خشن، تأکید میکند که خشونت، نفس را به مقاومت و فرار وا میدارد.
تربیت نفس با خیر، مانند رام کردن حیوانی وحشی است که با دعوا و فشار، رم میکند، اما با ناز و محبت، همراه میشود. این رویکرد، نفس را به سوی عمل خیر و اطاعت قلب هدایت میکند.
ناز در سلوک
ناز، عنصر کلیدی تهذیب است که شامل ناز سالک، ناز عابد، و ناز معبود میشود. ناز، برخلاف خشونت، قلب را مطیع میکند و نفس را به سوی قرب الهی سوق میدهد. درسگفتار، با اشاره به شعر شیخ بهایی، ناز را مانند سوختن شمع میداند که روشنایی میبخشد و اشک میریزد.
ناز، مانند نسیمی است که نفس را به سوی معرفت و عشق الهی میوزاند. آن، برخلاف خشونتهای سنتی که نفس را مانند حیوانی سرکش با زنجیر میبندد، آن را با عشق و دعوت نرم رام میکند.
نماز، نیاز، و ناز
نماز، نیاز (بده، نه بگیر)، و ناز، سه عنصر مکمل سلوکاند. سالک باید بدون منت، خیر بدهد و با ناز معبود، به قرب الهی برسد. درسگفتار، با استناد به آیات قرآن کریم، تأکید میکند که نماز بدون نیاز و ناز، ارزش خود را از دست میدهد.
وَيُقِيمُونَ الصَّلَاةَ [مطلب حذف شد] : «و نماز را بهپا دارند و زکات را بدهند»، بقره: ۸۳)
این آیه شریفه از قرآن کریم، بر ضرورت همراهی نماز با ایثار خیر تأکید دارد. نیاز، به معنای دادن خیر بدون انتظار پاداش، و ناز، عشق به معبود، مکمل نماز در سلوکاند.
درنگ: ناز، مانند نسیمی است که نفس را به سوی قرب الهی میوزاند، و همراه با نماز و نیاز، سالک را به کمال سلوک میرساند.
نقد مزدوری در عمل
سالک نباید عمل را برای پاداش (قران گرفتن) انجام دهد، بلکه باید خیر بدهد (قران دادن) تا از مزدوری به سلوک برسد. درسگفتار، با استناد به آیه قرآن کریم، مزدوری را مانعی برای اخلاص و تهذیب میداند.
لَا [مطلب حذف شد] : «منت مگذار که بسیار کردهای»، مدثر: ۶)
این آیه شریفه از قرآن کریم، بر پرهیز از منتگذاری در عمل خیر تأکید دارد. سالک باید با نیت ایثار و بدون انتظار پاداش عمل کند تا به تهذیب نزدیک شود.
جمعبندی بخش چهارم
تربیت نفس با خیر و ناز، راهی مؤثر برای تهذیب است که برخلاف خشونت، نفس را رام و همراه میکند. نماز، نیاز، و ناز، مکمل یکدیگر در سلوکاند و سالک را به قرب الهی هدایت میکنند. نقد مزدوری، بر اهمیت اخلاص در عمل تأکید دارد و آیات قرآن کریم، چارچوبی روشن برای این اصول ارائه میدهند.
بخش پنجم: تسلیم و انعطافپذیری در بدایات
اهمیت تسلیم در تهذیب
تهذیب، نیازمند تسلیم کامل در برابر مربی و شرعیت است. بدون تسلیم، سالک نمیتواند نخالههای نفسانی را کنار بگذارد. درسگفتار، تسلیم را مانند نهالی نرم میداند که در برابر هدایت مربی منعطف میشود و به کمال میرسد.
تسلیم، مانند سپردن خود به دستان آهنگر ماهری است که آهن خام را به شکلی زیبا درمیآورد. سالک باید مقاومتهای نفسانی را کنار بگذارد و با اعتماد به مربی، در مسیر تهذیب گام بردارد.
انعطافپذیری در بدایات
سالک در بدایات، مانند نهال، انعطافپذیر است و به راحتی میتواند خود را با هدایت مربی هماهنگ کند. اما با افزایش سن و تجربه، مانند درخت، سختتر میشود و تهذیب دشوارتر میگردد. درسگفتار، با تشبیه سالک به نهال و درخت، اهمیت شروع زودهنگام سلوک را نشان میدهد.
انعطافپذیری در بدایات، مانند خاک نرمی است که بذر رشد را به راحتی میپذیرد. اما در مراحل بعدی، مانند خاک سفت، مقاومت بیشتری ایجاد میکند و تغییر را دشوار میسازد.
داستان عالم و انعطافناپذیری
درسگفتار، داستان عالمی را نقل میکند که در سنین بالا به دنبال عرفان بود، اما به دلیل انعطافناپذیری و عادات ریشهدار، نتوانست تهابد یابد. این عالم، مانند درخت چناری بود که با جرقهای از عرفان، انگیزه یافت، اما به دلیل سختی تغییر، در بدایات متوقف ماند.
این داستان، مانند هشداری است که سالک را به آغاز زودهنگام سلوک و انعطافپذیری در برابر هدایت دعوت میکند. انعطافناپذیری، مانند دیواری است که مسیر تهذیب را سد میکند.
درنگ: انعطافپذیری در بدایات، مانند نهالی نرم است که به راحتی هدایت میشود، اما انعطافناپذیری، مانند درخت چنار، تهذیب را دشوار میسازد.
سختی رهایی از علایق نفسانی
رهایی از علایق نفسانی، مانند علم، خلق، و ادب، دشوار است، زیرا ریشه در نطفه، لقمه، و عادات دارند. این فرآیند، مانند کشیدن دندانی دردناک، تعذیب و محنت است. درسگفتار، با نقل داستان عالمی که به عادت ناپسند خود وابسته بود، این سختی را نشان میدهد.
علایق نفسانی، مانند زنجیرهایی هستند که نفس را اسیر میکنند. رهایی از آنها، نیازمند تحمل عذاب و تسلیم در برابر هدایت مربی است.
جمعبندی بخش پنجم
تسلیم و انعطافپذیری، دو رکن اساسی تهذیب در بدایاتاند. سالک باید مانند نهالی نرم، خود را در برابر هدایت مربی منعطف کند. داستان عالم، سختی تهذیب در مراحل بعدی را نشان میدهد. رهایی از علایق نفسانی، فرآیندی عذابآور اما ضروری است که سالک را به سوی تطهیر هدایت میکند.
بخش ششم: توجه و سیر، اصول حرکت در سلوک
توجه مقدم بر سیر
توجه (نگاه به هدف) مقدم بر سیر (حرکت) است. سالک باید ابتدا مقصد را ببیند، سپس به سوی حق حرکت کند. درسگفتار، با تشبیه توجه به نگاه به آن سوی جوی قبل از پریدن، این اصل را تبیین میکند.
توجه، مانند قطبنمایی است که مسیر سلوک را نشان میدهد. بدون توجه به مقصد، حرکت سالک بیهدف و ناکارآمد خواهد بود. این اصل، مانند دعوتی است به نیت خالص و هدفگذاری دقیق در سلوک.
تربیت نفس برای همراهی
نفس باید تربیت شود تا مشایعت کند و ممانعت نکند. درسگفتار، با نقد روشهای خشن که نفس را به فرار و مقاومت وا میدارند، تأکید میکند که نفس باید با خیر و ناز رام شود تا در سیر به سوی حق همراهی کند.
نفس، مانند حیوانی است که با فشار، رم میکند، اما با ناز و محبت، همراه میشود. این تربیت، مانند نرم کردن خاک برای کاشت بذر است که نفس را برای حرکت در سلوک آماده میکند.
درنگ: توجه، مانند قطبنمایی است که مسیر سلوک را نشان میدهد، و تربیت نفس با ناز، آن را برای همراهی در سیر به سوی حق آماده میسازد.
جمعبندی بخش ششم
توجه و سیر، دو اصل اساسی حرکت در سلوکاند. توجه، مقصد را روشن میکند، و تربیت نفس با خیر و ناز، آن را برای همراهی در سیر آماده میسازد. این اصول، مانند نقشه و وسیلهای هستند که سالک را به سوی حقیقت هدایت میکنند.
نتیجهگیری نهایی
کتاب حاضر، با بازنویسی درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره در شرح باب تهذیب از «منازل السائرین»، به تبیین تهذیب بهعنوان محنت ارباب بدایات و شرعی از شرایع ریاضت پرداخته است. تهذیب، فرآیندی عذابآور اما رهاییبخش است که با معرفت، عمل، و چهار مرتبه علم، خلق، ادب، و عمل، نفس را از ناخالصیها پاک میسازد. محنت، جوهره این فرآیند است که با تسلیم در برابر مربی و شرعیت، به تطهیر و تخلیص میرسد. شرعیت، طريقت، و حقیقت، مراحل تکاملی سلوکاند که سالک را از بدایات به دریاى معرفت هدایت میکنند. ناز، برخلاف خشونت، نفس را رام و همراه میسازد و با نماز و نیاز، به قرب الهی میرساند. نقد مزدوری و تأکید بر خیر بیمنت، اخلاص در عمل را برجسته میکند. انعطافپذیری در بدایات و توجه مقدم بر سیر، اصول حرکت در سلوکاند.
با نظارت صادق خادمی