در حال بارگذاری ...
Sadegh Khademi - Optimized Header
Sadegh Khademi

منازل السائرین 242

متن درس





منازل السائرین: استقامت، استواری قصد در سلوک الی الله

منازل السائرین: استقامت، استواری قصد در سلوک الی الله

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه 242)

دیباچه

کتاب حاضر، بازنویسی علمی و جامع درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره در شرح باب الاستقامة از «منازل السائرین»، اثر جاودان خواجه عبدالله انصاری، عارف سده پنجم هجری است. این اثر، استقامت را به‌عنوان استوای قصد در سلوک الی الله معرفی می‌کند که پس از تهذیب و پیش از توکل، نقشی بنیادین در استواری نیت سالک ایفا می‌نماید. استقامت، مانند ستونی است که بنای سلوک را در برابر تندبادهای نفسانی و آزمون‌های الهی استوار نگه می‌دارد.

بخش نخست: مفهوم و جایگاه استقامت در سلوک

تعریف استقامت

استقامت، استوای قصد در سلوک الی الله است، به معنای صاف و محکم نگه داشتن نیت در مسیر خدا. این استقامت، مرحله‌ای مقدماتی نسبت به استقامت در سلوک فی الله (استقامت اسمائی) است که در آن، سالک بین اسمای الهی دست‌به‌دست می‌شود. استقامت در قصد، مانند کشیدن خطی مستقیم است که سالک را از انحرافات نفسانی و خارجی حفظ می‌کند، در حالی که استقامت اسمائی، مانند سفری پرفرازونشیب در دریای اسمای الهی است.

استقامت در قصد، برای مریدین در مرتبه معاملات است، در حالی که استقامت فی الله، برای محبوین یا منتهین از محبوین در اتصاف به صفات الهی رخ می‌دهد. این تمایز، مانند تفاوت میان ساختن پایه‌ای محکم برای بنای سلوک و حرکت در طبقات بالای آن است.

درنگ: استقامت، استوای قصد در سلوک الی الله است که مانند خطی مستقیم، نیت سالک را از انحراف حفظ می‌کند، اما پایین‌تر از استقامت اسمائی در سلوک فی الله است.

ساختار منازل السائرین

منازل السائرین شامل ده باب کلی، صد باب متوسط، و سیصد قسمت است که سلوک را به‌صورت نظام‌مند تقسیم‌بندی می‌کند. باب الاستقامة، پس از باب التهذیب و پیش از باب التوکل قرار دارد و در مرتبه سوم، یعنی معاملات، واقع شده است. معاملات، مرحله‌ای است که سالک با نیت، قصد، و عمل خود معامله می‌کند تا به تصفیه و استواری نفس دست یابد.

این ساختار، مانند نقشه‌ای است که مسیر سلوک را از بدایات (یقظه، توبه، محاسبه) تا ابواب (حزن، خوف، خشوع) و معاملات (رعایت، مراقبه، اخلاص) نشان می‌دهد. استقامت، در این میان، مانند پلی است که سالک را از تهذیب به توکل می‌رساند.

جمع‌بندی بخش نخست

استقامت، استوای قصد در سلوک است که در مرتبه معاملات، پس از تهذیب و پیش از توکل قرار دارد. این مفهوم، با تمایز از استقامت اسمائی، برای مریدین در حفظ نیت خالص تعریف می‌شود. ساختار منازل السائرین، جایگاه نظام‌مند استقامت را در سلوک عرفانی نشان می‌دهد.

بخش دوم: رابطه تهذیب، استقامت، و توکل

ضرورت تهذیب برای استقامت

تهذیب، مقدمه استقامت است، زیرا ناخالصی‌ها را از قصد پاک می‌کند. بدون تهذیب، قصد پوك، توخالی، یا سست نمی‌تواند در برابر فشارهای سلوک مقاومت کند. تهذیب، مانند استحکام‌بخشی به ماده‌ای شکننده، نیت را مقاوم می‌سازد تا در برابر آزمون‌های نفسانی و الهی پایدار بماند.

قصد تهذیب‌نشده، مانند چوبی پوسیده یا شیشه‌ای نازک است که با اولین فشار می‌شکند. تهذیب، ناخالصی‌های نفسانی مانند عادات ناپسند، باورهای نادرست، و علایق باطنی را حذف می‌کند تا قصد، مانند آهن محکم، در برابر فشارها استوار شود.

استقامت، مقدمه توکل

استقامت، سالک را به جرات و اطمینان برای توکل می‌رساند. بدون مقاومت، سالک از واگذاری کامل به خدا می‌ترسد و دل به توکل نمی‌دهد. استقامت، مانند جوش دادن تیرآهن ضعیف، قصد را برای تحمل بار سنگین توکل آماده می‌کند.

توکل، مانند سپردن خود به دریای الهی است که تنها با اطمینان حاصل از استقامت ممکن می‌شود. سالک مقاوم، مانند بنایی است که پایه‌هایش با تهذیب محکم شده و ستون‌هایش با استقامت استوار گشته تا بار توکل را تحمل کند.

درنگ: تهذیب، مانند محکم کردن پایه‌های بنای سلوک، قصد را برای استقامت آماده می‌کند، و استقامت، مانند ستونی استوار، سالک را به توکل می‌رساند.

سلسله‌مراتب تهذیب، استقامت، و توکل

تهذیب، استقامت، و توکل، سلسله‌مراتبی پیوسته در سلوک‌اند. تهذیب، قصد را از ناخالصی‌ها پاک می‌کند. استقامت، این قصد را در برابر فشارها مقاوم می‌سازد. توکل، واگذاری کامل به خداست که تنها با اطمینان حاصل از استقامت ممکن می‌شود. این سلسله‌مراتب، مانند ساختمانی است که پایه‌هایش با تهذیب، ستون‌هایش با استقامت، و سقفش با توکل کامل می‌شود.

درس‌گفتار، با تشبیه قصد به موادی مانند چوب، آهن، یا شیشه، نشان می‌دهد که بدون تهذیب، قصد شکننده است و بدون استقامت، توکل ناپایدار خواهد بود. این پیوستگی، مانند زنجیره‌ای است که سالک را از بدایات به مقامات عالی سلوک هدایت می‌کند.

جمع‌بندی بخش دوم

تهذیب، استقامت، و توکل، مراحل پیوسته‌ای در سلوک‌اند که قصد را از ناخالصی‌ها پاک، مقاوم، و آماده واگذاری به خدا می‌کنند. تهذیب، پایه استقامت است، و استقامت، مقدمه توکل. این سلسله‌مراتب، مانند بنایی است که با استحکام پایه و ستون، به کمال می‌رسد.

بخش سوم: انواع استقامت و مراتب آن

دو نوع استقامت

استقامت دو نوع است: ۱) استقامت در قصد (سلوک الی الله)، که در مرتبه معاملات و برای مریدین است؛ ۲) استقامت در سلوک فی الله (استقامت اسمائی)، که برای محبوین یا منتهین از محبوین و در اتصاف به صفات الهی است. استقامت در قصد، حفظ نیت تهذیب‌شده در برابر فشارهای نفسانی و خارجی است، در حالی که استقامت اسمائی، حرکت بین اسمای الهی با تحمل قبض و بسط‌های آن است.

استقامت در قصد، مانند نگهبانی است که از گنج نیت محافظت می‌کند. استقامت اسمائی، مانند مسافری است که در دریای اسمای الهی، از موجی به موج دیگر دست‌به‌دست می‌شود و با هر موج، آزمونی سنگین‌تر را تحمل می‌کند.

استقامت در قصد

استقامت در قصد، حفظ نیت تهذیب‌شده در مرتبه معاملات است. سالک باید مانند نگهبانی هوشیار، قصد خود را از انحرافات نفسانی و خارجی حفظ کند. این استقامت، مانند کشیدن خطی مستقیم در مسیر سلوک است که هرگونه کجی را اصلاح می‌کند.

درس‌گفتار، تأکید می‌کند که سالک در این مرحله، باید مراقب باشد تا نیتش در برابر وسوسه‌ها، عادات، یا فشارهای خارجی منحرف نشود. این مراقبت، مانند حفاظت از شمعی است که در برابر بادهای نفسانی، شعله‌اش را استوار نگه می‌دارد.

استقامت اسمائی

استقامت فی الله (اسمائی)، حرکت بین اسمای الهی، مانند از رحمان به رحیم، قهار به لطیف، یا برعکس، است. این حرکت، با قبض و بسط‌های سنگین همراه است که سالک را در برابر آزمون‌های متضاد اسمایی مقاوم می‌سازد. درس‌گفتار، با نقل قول ابویزید بسطامی، این حرکت را به حشر از یک اسم به اسم دیگر تشبیه می‌کند.

سالک در استقامت اسمائی، مانند مسافری است که اسمای الهی او را دست‌به‌دست می‌کنند. او گاه در لطافت اسم لطیف غرق می‌شود و گاه در شدت اسم قهار آزموده می‌گردد. این پویایی، مانند رقصی است که سالک را در میان امواج اسمای الهی به سوی حقیقت هدایت می‌کند.

درنگ: استقامت اسمائی، مانند سفری پرفرازونشیب در دریای اسمای الهی است که سالک را با قبض و بسط‌های سنگین از یک اسم به اسم دیگر هدایت می‌کند.

استقامت مطلقه

استقامت مطلقه، مربوط به مقام جمع الجمع و بقا بعد الفناء است که برای پیامبر اکرم (ص) در آیه «فَاسْتَقِمْ کَمَا أُمِرْتَ» مأموریت یافته است. این استقامت، فراتر از استقامت فی الله و مختص اولیای کامل است که در احدیت سیر می‌کنند.

استقامت مطلقه، مانند ایستادن در قله‌ای است که تمام عوالم در آن جمع شده و سالک، پس از فنای کامل، به بقای الهی می‌رسد. این مرتبه، مانند نوری است که تمام ظلمات را در خود حل می‌کند و تنها برای پیامبر و اولیای کامل دست‌یافتنی است.

مراتب استقامت و مخاطبان

استقامت در قصد، برای مریدین است که در مرتبه معاملات نیت خود را حفظ می‌کنند. استقامت فی الله، برای محبوین یا منتهین از محبوین است که در اسمای الهی سیر می‌کنند. استقامت مطلقه، برای پیامبر و اولیای کامل است که در مقام احدیت و جمع الجمع استقامت می‌ورزند.

این تقسیم‌بندی، مانند نردبانی است که هر پله‌اش متناسب با ظرفیت سالک طراحی شده است. مریدین در پایین‌ترین پله، محبوین در پله‌های میانی، و اولیای کامل در بالاترین پله قرار دارند.

جمع‌بندی بخش سوم

استقامت، در سه مرتبه قصد، اسمائی، و مطلقه تعریف می‌شود که هر یک متناسب با مریدین، محبوین، و اولیای کامل است. استقامت در قصد، نیت را حفظ می‌کند. استقامت اسمائی، سالک را در اسمای الهی مقاوم می‌سازد. استقامت مطلقه، مختص مقام جمع الجمع است. این مراتب، مانند پله‌هایی هستند که سالک را به سوی کمال سلوک هدایت می‌کنند.

بخش چهارم: آیات قرآنی و تبیین استقامت

آیات قرآنی استقامت

درس‌گفتار، دو آیه از قرآن کریم را برای تبیین استقامت ذکر می‌کند:

فَاسْتَقِيمُوا إِلَيْهِ وَاسْتَغْفِرُوهُ
(: «پس به‌سوی او استقامت ورزید و از او آمرزش بخواهید»، فصلت: ۶)

فَاسْتَقِمْ کَمَا أُمِرْتَ وَمَنْ تَابَ مَعَکَ
(: «پس همان‌گونه که فرمان یافته‌ای استقامت کن و هر که با تو توبه کرده [نیز چنین کند]»، هود: ۱۱۲)

آیه فصلت، به دلیل عام بودن و همراهی با «قل» و «استغفروه»، به استقامت در قصد اشاره دارد و برای مریدین در معاملات است. آیه هود، با خطاب مستقیم، مفرد، و بدون «قل»، به استقامت اسمائی و مقامات عالی‌تر مربوط است که مختص پیامبر و اولیای کامل است.

تفاوت لفظی آیات

آیه فصلت، با لفظ جمع («فاستقیموا») و همراهی با «قل»، عام و برای همه مریدین است. آیه هود، با لفظ مفرد («فاستقم»)، خطاب مستقیم، و بدون «قل»، خاص و برای پیامبر اکرم (ص) است. این تفاوت لفظی، مانند تفاوت میان دعوتی همگانی و فرمانی ویژه است که مراتب استقامت را روشن می‌کند.

درس‌گفتار، با نقد شارح که به این تفاوت‌ها توجه کافی نکرده، تأکید می‌کند که آیات قرآنی، کلید فهم دقیق استقامت‌اند. آیه فصلت، استقامت در معاملات را نشان می‌دهد، در حالی که آیه هود، به استقامت اسمائی و مطلقه اشاره دارد.

استغفار، شیر اطمینان

در آیه فصلت، استغفار به‌عنوان شیر اطمینان عمل می‌کند که فشار استقامت را تعدیل می‌نماید. بدون استغفار، سالک به «ویل» (هلاکت) گرفتار می‌شود، چنان‌که مشرکین به دلیل انکار زکات و آخرت، به این سرنوشت دچار شدند. استغفار، مانند سوپاپ اطمینانی است که از انفجار فشارهای سلوک جلوگیری می‌کند.

درس‌گفتار، با تشبیه استغفار به شیر اطمینان آبگرمکن، نشان می‌دهد که این عمل، سالک را از انحراف و هلاکت حفظ می‌کند و به او اجازه می‌دهد تا در مسیر استقامت پایدار بماند.

درنگ: استغفار، مانند شیر اطمینانی است که فشار استقامت را تعدیل می‌کند و سالک را از هلاکت نفسانی حفظ می‌نماید.

نقد شارح

درس‌گفتار، شارح را به دلیل عدم توجه کافی به آیات قرآنی و توضیحات ناکافی مورد نقد قرار می‌دهد. استناد به قرآن کریم، برای تبیین مفاهیم عرفانی ضروری است، زیرا آیات، مانند نوری هستند که تاریکی‌های معرفتی را روشن می‌کنند. شارح، با گذر خلاصه از آیات، فرصت تبیین دقیق استقامت را از دست داده است.

این نقد، مانند هشداری است که پژوهشگران عرفان را به بهره‌گیری از قرآن کریم در تحلیل مفاهیم دعوت می‌کند. آیات فصلت و هود، با تمایز لفظی و معنایی، کلید فهم مراتب استقامت‌اند.

جمع‌بندی بخش چهارم

آیات قرآنی فصلت و هود، مراتب استقامت را روشن می‌کنند: اولی برای مریدین در معاملات و دومی برای اولیای کامل در استقامت اسمائی و مطلقه. استغفار، شیر اطمینان استقامت است که سالک را از هلاکت حفظ می‌کند. نقد شارح، بر ضرورت استناد به قرآن کریم تأکید دارد. این آیات، مانند چراغ‌هایی هستند که مسیر استقامت را برای سالک روشن می‌سازند.

بخش پنجم: قبض و بسط در سلوک

قبض و بسط در سلوک

سلوک، شامل قبض (فشار) و بسط (گشایش) در سه سطح است: قبض فعلی (افعال)، قبض وصفی (صفات)، و قبض اسمائی (اسما). قبض فعلی، مانند غرق شدن در نعمت‌هایی چون علم، زیبایی، یا ثروت است که سالک را می‌آزماید. قبض وصفی، در عبادت، قرب، یا صفات باطنی رخ می‌دهد. قبض اسمائی، فشار ناشی از حرکت بین اسمای متضاد، مانند قهار و لطیف، است.

درس‌گفتار، با تشبیه قبض به تله‌هایی در مسیر سلوک، تأکید می‌کند که استقامت، کلید عبور از این آزمون‌هاست. سالک، مانند مسافری است که در هر مرحله، با فشارها و گشایش‌های جدیدی مواجه می‌شود و باید مقاوم بماند.

خطر قبض در سلوک

قبض‌های فعلی، وصفی، و اسمائی، می‌توانند سالک را از سلوک بازدارند. قبض فعلی، مانند خفه شدن در نعمت‌ها، سالک را با لذت‌های ظاهری گمراه می‌کند. قبض وصفی، مانند مشکل در عبادت، او را از قرب الهی دور می‌سازد. قبض اسمائی، مانند فشار اسم قهار، ممکن است سالک را از ادامه مسیر بازدارد.

درس‌گفتار، با مثال‌هایی مانند غرق شدن در علم، زیبایی، یا ثروت، نشان می‌دهد که قبض، مانند دام‌هایی است که سالک را در مراحل مختلف به چالش می‌کشد. استقامت، مانند سپری است که او را از این خطرات حفظ می‌کند.

درنگ: قبض‌های فعلی، وصفی، و اسمائی، مانند تله‌هایی در سلوک‌اند که استقامت، سالک را از آنها عبور می‌دهد.

تشبیه سالک در استقامت اسمائی

سالک در استقامت اسمائی، مانند مسافری است که اسمای الهی او را دست‌به‌دست می‌کنند. او گاه در لطافت اسم لطیف غرق می‌شود و گاه در شدت اسم قهار آزموده می‌گردد. این حرکت، پر از قبض و بسط است که سالک را در برابر آزمون‌های متضاد مقاوم می‌سازد.

درس‌گفتار، با نقل قول ابویزید بسطامی، این حرکت را به حشر از یک اسم به اسم دیگر تشبیه می‌کند. سالک، مانند پرنده‌ای است که در آسمان اسمای الهی پرواز می‌کند و با هر بال زدن، به سوی حقیقت نزدیک‌تر می‌شود.

جمع‌بندی بخش پنجم

قبض و بسط، آزمون‌های سلوک در سه سطح فعلی، وصفی، و اسمائی‌اند که سالک را با فشارها و گشایش‌های مختلف می‌آزمایند. قبض، مانند تله‌هایی است که استقامت، کلید عبور از آنهاست. سالک در استقامت اسمائی، مانند مسافری است که در میان اسمای الهی دست‌به‌دست می‌شود و با هر آزمون، مقاوم‌تر می‌گردد.

بخش ششم: حشر و وصول به ذات

حشر در سلوک

حشر در سلوک، چهار نوع است: فعلی (افعال نیک)، وصفی (تخلق به صفات)، اسمائی (حرکت بین اسما)، و ذاتی (وصول به ذات). حشر فعلی، شامل کمالات اخلاقی و اعمال نیک است. حشر وصفی، تخلق به صفات الهی است. حشر اسمائی، حرکت از یک اسم به اسم دیگر، مانند از رحمان به رحیم، است. حشر ذاتی، وصول به ذات الهی در مقام احدیت است.

درس‌گفتار، با تشبیه حشر اسمائی به دست‌به‌دست شدن سالک بین اسمای الهی، نشان می‌دهد که استقامت اسمائی، به حشر اسمائی منجر می‌شود. این حرکت، مانند سفری است که سالک را از ظاهر به باطن و از اسما به ذات هدایت می‌کند.

وصول به ذات

وصول به ذات، مرحله نهایی سلوک است که پس از عبور از قبض‌های فعلی، وصفی، و اسمائی ممکن می‌شود. این مرحله، مختص محبوین و اولیای کامل است که در مقام احدیت سیر می‌کنند. درس‌گفتار، با تشبیه سالک به گرگ باران‌دیده، نشان می‌دهد که وصول به ذات، نیازمند تحمل آزمون‌های سنگین و پختگی کامل است.

وصول به ذات، مانند رسیدن به ساحل پس از سفری طوفانی در دریای اسمای الهی است. سالک، پس از عبور از امواج قبض و بسط، به آرامش احدیت می‌رسد.

تشخیص محب و محبوب

محبوبین، با بوی خاص خود، مانند برنج اعلا، از محبین متمایز می‌شوند. سالک با تجربه، می‌تواند محب یا محبوب بودن را تشخیص دهد. درس‌گفتار، با تشبیه محبوبین به برنجی که عطرش با گرم شدن آشکار می‌شود، نشان می‌دهد که محبوبین، به دلیل عبور از قبض‌های سنگین، عطر و بوی خاصی دارند.

این تمایز، مانند تفاوت میان دانه‌ای معمولی و گوهری نفیس است. محبوبین، با پختگی حاصل از آزمون‌های سلوک، عطر معرفت و قرب الهی را منتشر می‌کنند.

درنگ: وصول به ذات، مانند رسیدن به ساحل پس از سفری طوفانی در دریای اسمای الهی است که تنها با استقامت در قبض‌های سنگین ممکن می‌شود.

جمع‌بندی بخش ششم

حشر در سلوک، شامل مراحل فعلی، وصفی، اسمائی، و ذاتی است که سالک را از اعمال نیک به وصول به ذات هدایت می‌کند. وصول به ذات، مرحله نهایی سلوک است که نیازمند استقامت در قبض‌های سنگین است. تمایز محب و محبوب، مانند تفاوت عطر برنج اعلا و معمولی، پختگی محبوبین را نشان می‌دهد.

نتیجه‌گیری نهایی

کتاب حاضر، با بازنویسی درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره در شرح باب الاستقامة از «منازل السائرین»، به تبیین استقامت به‌عنوان استوای قصد در سلوک الی الله پرداخته است. استقامت، در سه مرتبه قصد، اسمائی، و مطلقه، نقشی محوری در استواری نیت و حرکت سالک ایفا می‌کند. تهذیب، پایه استقامت، و استقامت، مقدمه توکل است. آیات قرآنی فصلت و هود، مراتب استقامت را روشن می‌کنند: اولی برای مریدین و دومی برای اولیای کامل. استغفار، شیر اطمینان استقامت است که سالک را از هلاکت حفظ می‌کند. قبض و بسط در سطوح فعلی، وصفی، و اسمائی، آزمون‌های سلوک‌اند که استقامت، کلید عبور از آنهاست. حشر، از فعلی تا ذاتی، مراحل تکامل سالک را نشان می‌دهد، و وصول به ذات، هدف نهایی سلوک است. تمایز محب و محبوب، پختگی حاصل از آزمون‌های سنگین را برجسته می‌سازد.

با نظارت صادق خادمی


کوئیز

به سوالات زیر پاسخ داده و در پایان، نتیجه را با پاسخنامه مقایسه کنید.

1. مفهوم اصلی «استقامت» در درسگفتار چیست؟

2. طبق درسگفتار، جایگاه استقامت در منازل السایرین کجاست؟

3. کدام آیه قرآنی در درسگفتار به عنوان استناد برای استقامت ذکر شده است؟

4. بر اساس درسگفتار، استقامت در قصد نسبت به استقامت در سلوک فی الله چه تفاوتی دارد؟

5. طبق درسگفتار، استقامت مطلقه برای چه کسانی است؟

6. استقامت در درسگفتار نیازی به تهذیب ندارد.

7. آیه «فاستقم کما امرت» در درسگفتار به استقامت اسمی اشاره دارد.

8. استقامت در قصد برای مریدین و استقامت فی الله برای متوسطین است.

9. طبق درسگفتار، استقامت در قصد مقدمه‌ای برای توکل است.

10. استقامت فی الله در درسگفتار به معنای سلوک در معاملات است.

11. تفاوت اصلی بین استقامت در قصد و استقامت فی الله در درسگفتار چیست؟

12. چرا تهذیب در درسگفتار مقدمه استقامت معرفی شده است؟

13. منظور از «قبض اسمی» در درسگفتار چیست؟

14. چگونه آیه «فاستقیموا الیه» در درسگفتار با استقامت در قصد مرتبط است؟

15. چرا استقامت مطلقه در درسگفتار به مقام جمع الجمع مرتبط است؟

پاسخنامه

1. استوای قصد در سلوک به سوی خدا

2. بعد از تهذیب و قبل از توکل

3. فاستقیموا الیه

4. استقامت در قصد دون رتبه استقامت در سلوک فی الله است

5. محبوبین

6. نادرست

7. درست

8. نادرست

9. درست

10. نادرست

11. استقامت در قصد به استوای قصد در سلوک به سوی خدا مربوط است، اما استقامت فی الله به اتصاف به صفات الهی در سلوک اشاره دارد.

12. زیرا تهذیب ناخالصی‌ها را از قصد پاک می‌کند تا سالک بتواند مقاوم شود.

13. قبض اسمی به حالتی اشاره دارد که سالک در سلوک از یک اسم الهی به اسم دیگر منتقل می‌شود و ممکن است در این انتقال دچار محدودیت شود.

14. این آیه به استوای قصد در سلوک به سوی خدا اشاره دارد که در سطح معاملات و برای مریدین است.

15. زیرا استقامت مطلقه در مقام بقا بعد از فناء و احدیت قرار دارد که بالاترین مرتبه سلوک است.

منو جستجو پیام روز: آهنگ تصویر غزل تازه‌ها
منو
مفهوم غفلت و بازتعریف آن غفلت، به مثابه پرده‌ای تاریک بر قلب و ذهن انسان، ریشه اصلی کاستی‌های اوست. برخلاف تعریف سنتی که غفلت را به ترک عبادت یا گناه محدود می‌کند، غفلت در معنای اصیل خود، بی‌توجهی به اقتدار الهی و عظمت عالم است. این غفلت، همانند سایه‌ای سنگین، انسان را از درک حقایق غیبی و معرفت الهی محروم می‌سازد.

آهنگ فعلی

آرشیو آهنگ‌ها

آرشیو خالی است.

تصویر فعلی

تصویر فعلی

آرشیو تصاویر

آرشیو خالی است.

غزل

فوتر بهینه‌شده