متن درس
منازل السائرین: استقامت، روح سلوک از تفرقه تا وحدت
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه 243)
مقدمه: استقامت، پلی از درههای تفرقه به قلههای وحدت
استقامت، چون روحی است که حیاتبخش احوال و اعمال سالک در مسیر سلوک عرفانی است. این درسگفتار، برگرفته از کلام آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، مراتب استقامت را در سه سطح قوام عملی، حالی، و ذاتی تبیین میکند و با استعارهای بدیع، مسیر سلوک را از وهاد التفرق (درههای تفرقه) تا روابی الجمع (قلههای وحدت) ترسیم مینماید. استقامت، سالک را از محدودیتهای خلقی به تجلیات احدیت هدایت کرده و در مقام جمع الجمع، او را به وحدت ذاتی میرساند.
بخش اول: مفهوم استقامت و مراتب آن
استقامت: روح حیاتبخش سلوک
استقامت، چون روحی است که به احوال سالک حیات و به اعمال عامه قوام میبخشد. بدون استقامت، احوال متلاشی و اعمال بیاثر میشوند، مانند جسدی که روح از آن جدا شده باشد. این حقیقت، در سلوک عرفانی نقشی محوری دارد و سالک را در مسیر قرب الهی پایدار میسازد. آیه شریفه قرآن کریم:
وَالَّذِينَ جَاهَدُوا فِينَا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنَا
: و کسانی که در راه ما کوشیدند، بهیقین راههای خود را به آنان مینمایانیم (عنکبوت: ۶۹).
بر نقش استقامت بهعنوان زمینهساز هدایت و حیات معنوی تأکید دارد.
درنگ: استقامت، مانند روح، احوال سالک را زنده و اعمال عامه را پویا میکند. |
سه مرتبه استقامت
استقامت در سلوک دارای سه مرتبه است: قوام عملی، که برای عامه در ظرف اعمال است؛ قوام حالی یا صفاتی، که برای متوسطین در ظرف احوال و اسماء الهی است؛ و قوام ذاتی یا جمع الجمع، که برای کاملین در ظرف ذات و استقامت مطلق است. این مراتب، سلوک را بهصورت سلسلهمراتبی از اعمال ظاهری تا وحدت ذاتی ترسیم میکنند. قوام عملی، به پایداری در عبادات شرعی مانند نماز اشاره دارد؛ قوام حالی، به ثبات در حالات نفسانی در مواجهه با اسماء الهی؛ و قوام ذاتی، به استقامت مطلق در مقام بقاء بعد فناء.
تقسیمبندی به فرق، فرق الجمع، و جمع الجمع
مراتب استقامت به سه ظرف تقسیم میشود: فرق، که تفرقه در اعمال است و برای عامه؛ فرق الجمع، که تفرقه در احوال است و برای متوسطین؛ و جمع الجمع، که وحدت ذاتی است و برای کاملین. در فرق، عامه در برخی اعمال پایدارند و در برخی خیر؛ در فرق الجمع، متوسطین در برخی حالات یا اسماء پایدارند، اما ممکن است تحت تأثیر کثرت قرار گیرند؛ و در جمع الجمع، کاملین فارغ از تفاوت اعمال، حالات، یا بلایا، در همهچیز استقامت دارند. آیه شریفه قرآن کریم:
فَاسْتَقِيمُوا إِلَيْهِ
: پس بهسوی او استقامت ورزید (شوری: ۱۵).
به استقامت بهسوی احدیت اشاره دارد.
بخش دوم: استعاره وهاد و روابی در سلوک
وهاد التفرق و روابی الجمع
استقامت، چون پلی است که سالک را از وهاد التفرق (درههای تفرقه) به روابی الجمع (قلههای وحدت) هدایت میکند. وهاد، نماد رسوم خلقی و محجوبیت از حقیقت است، درحالیکه روابی، نماد تجلیات احدیت و اشراف بر همهچیز. سالک در درهها، جز محدودیت نمیبیند، اما در قلهها به شهود کامل میرسد. این استعاره، مسیر سلوک را از پستی کثرت به بلندی وحدت ترسیم میکند. آیه شریفه قرآن کریم:
قُلْ إِنَّ صَلَاتِي وَنُسُكِي… لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ
: بگو: بهراستی نماز من و قربانیام… برای خداوند، پروردگار جهانیان است (انعام: ۱۶۲).
بر ضرورت توجه به وحدت در سلوک تأکید دارد.
درنگ: استقامت، سالک را از درههای تفرقه به قلههای وحدت هدایت میکند. |
تفاوت وهاد و روابی در شهود
وهاد، به دلیل قرار گرفتن در پستی، سالک را از شهود حقیقت محروم میکند، درحالیکه روابی، به دلیل بلندی، امکان اشراف و شهود کامل را فراهم میسازد. در درهها، سالک محجوب است و جز محدودیت نمیبیند، اما در قلهها، به تجلیات احدیت دست مییابد. آیه شریفه قرآن کریم:
فَمَنْ يُرِدِ اللَّهُ أَنْ يَهْدِيَهُ يَشْرَحْ صَدْرَهُ لِلْإِسْلَامِ
: پس هر که را خدا بخواهد هدایت کند، سینهاش را برای اسلام میگشاید (انعام: ۱۲۵).
بر گشایش شهود در اثر هدایت تأکید دارد.
خطر و ثواب در وهاد و روابی
در وهاد، خطر کمتر اما شهود محدود است؛ در روابی، خطر بیشتر اما شهود کامل است. درهها، به دلیل محجوبیت، امنیت ظاهری دارند، اما سالک را از حقیقت دور نگه میدارند. قلهها، به دلیل اشراف، خطر بیشتری دارند، اما شهود کامل را ممکن میسازند. استقامت، سالک را در هر دو ظرف از سقوط حفظ میکند. آیه شریفه قرآن کریم:
وَمَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجًا
: و هر که از خدا پروا کند، برای او راه خروجی قرار میدهد (طلاق: ۲).
بر حمایت الهی در مسیر استقامت تأکید دارد.
بخش سوم: تفاوت مراتب استقامت
استقامت در عمل، حال، و ذات
استقامت در عمل، برای عامه، به پایداری در عبادات ظاهری مانند نماز و روزه محدود است. استقامت در حال، برای متوسطین، به ثبات در احوال نفسانی در مواجهه با اسماء الهی مربوط است. استقامت در ذات، برای کاملین، استقامت مطلق در برابر همه بلایا و حالات است و در مقام جمع الجمع رخ میدهد. آیه شریفه قرآن کریم:
فَاسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ وَمَنْ تَابَ مَعَكَ
: پس همانگونه که فرمان یافتهای، استقامت ورز و نیز کسی که با تو توبه کرده است (هود: ۱۱۲).
بر استقامت مطلق و همراهی امت با نبی تأکید دارد.
درنگ: استقامت در ذات، سنگینتر و مطلقتر از استقامت در عمل و حال است. |
استقامت مطلق و مقام جمع الجمع
استقامت مطلق، در مقام جمع الجمع و بقاء بعد فناء رخ میدهد، جایی که سالک در تمام اسماء الهی قوام یافته و به احدیت ذات متصل میشود. در این مقام، تفاوت اعمال، حالات، یا بلایا از بین میرود و سالک در همهچیز استقامت دارد. این مقام، عین تفرید و احدیت است، جایی که سالک جز ذات الهی به چیزی نظر ندارد. آیه شریفه قرآن کریم:
فَاسْتَقِيمُوا إِلَيْهِ
: پس بهسوی او استقامت ورزید (شوری: ۱۵).
به این استقامت مطلق اشاره دارد.
استقامت در حق، سنگینتر از عمل و حال
استقامت در حق، که در مقام جمع الجمع رخ میدهد، به دلیل اتصال به ذات الهی و رهایی از هر قید، سنگینترین مرتبه است. برخلاف استقامت در عمل، که محدود به عبادات است، و استقامت در حال، که محدود به احوال، استقامت در حق مطلق و فراگیر است. این مرتبه، سالک را به وحدت ذاتی میرساند.
بخش چهارم: نقش استقامت در سلوک
استقامت بهعنوان واسطه بین قاصد و مقصود
استقامت، مانند پلی بین قاصد (سالک) و مقصود (حق)، او را از محدودیتهای خلقی به تجلیات الهی میرساند. این برزخ، مانع توقف در تفرقه و انگیزه صعود به وحدت است. آیه شریفه قرآن کریم:
وَلَوِ اسْتَقَامُوا عَلَى الطَّرِيقَةِ لَأَسْقَيْنَاهُمْ مَاءً غَدَقًا
: و اگر بر راه راست استقامت میورزیدند، بهیقین از آبی فراوان سیرابشان میکردیم (جن: ۱۶).
بر نتیجه استقامت در رسیدن به مقصود تأکید دارد.
درنگ: استقامت، مانند پلی، سالک را از تفرقه به وحدت هدایت میکند. |
نقش استقامت در حیات احوال و اعمال
استقامت، احوال سالک را زنده و اعمال عامه را پویا میکند. برای عامه، استقامت در اعمال، به نظم و تربیت منجر میشود؛ برای سالک، استقامت در احوال، او را در مواجهه با اسماء و بلایا پایدار میسازد. آیه شریفه قرآن کریم:
ثُمَّ اسْتَقَامُوا قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ
: سپس استقامت ورزیدند و گفتند: پروردگار ما خداست (فصلت: ۳۰).
نشان میدهد که استقامت، زمینهساز ثبات در ایمان است.
استقامت و نتیجه آن
استقامت، نتیجهبخش است و فقدان آن، به مشکلات منجر میشود. آیات متعدد قرآن کریم، مانند ﴿ثُمَّ اسْتَقَامُوا﴾ و ﴿وَلَوِ اسْتَقَامُوا عَلَى الطَّرِيقَةِ﴾، بر ثواب استقامت و عواقب فقدان آن تأکید دارند. استقامت، زمینهساز فیض و هدایت الهی است و سالک را از دشواریها مصون میدارد.
بخش پنجم: قوام، صفتی الهی در استقامت
قوام بهعنوان صفت الهی
قوام، از اسماء الهی مانند قائم و قویم است و سالک باید برای کسب آن از خدا استمداد جوید. این صفت، ثبات و ماندگاری را به ارمغان میآورد و سالک را در مراتب سلوک پایدار میسازد. آیه شریفه قرآن کریم:
اللَّهُ لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ
: خدا، هیچ معبودی جز او نیست، زنده و قائم است (بقره: ۲۵۵).
بر قیومیت الهی تأکید دارد.
درنگ: قوام، صفتی الهی است که سالک را در مراتب سلوک پایدار میسازد. |
استمداد از خدا برای کسب قوام
سالک باید با توکل و استمداد از خدا، قوام را در خود تقویت کند. این صفت، او را از نوسانات نفسانی و وسوسههای خلقی حفظ کرده و در مسیر استقامت یاری میدهد. قوام، مانند ستونی است که بنای سلوک را استوار نگه میدارد.
قوام در مراتب مختلف سلوک
قوام عملی، برای عامه، به پایداری در اعمال شرعی منجر میشود. قوام حالی، برای متوسطین، به ثبات در احوال و مواجهه با اسماء الهی کمک میکند. قوام ذاتی، برای کاملین، استقامت مطلق در ذات الهی است و در مقام جمع الجمع متجلی میشود.
نتیجهگیری: استقامت، راهنمایی به سوی احدیت
این درسگفتار، با تبیین مراتب استقامت در سه سطح قوام عملی، حالی، و ذاتی، راهنمایی است برای سالکان در مسیر سلوک. استقامت، مانند روح، احوال و اعمال را زنده میکند و سالک را از وهاد التفرق به روابی الجمع هدایت مینماید. آیات قرآن کریم، مانند ﴿فَاسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ﴾ و ﴿فَاسْتَقِيمُوا إِلَيْهِ﴾، بر ضرورت استقامت مطلق بهسوی احدیت تأکید دارند. استعاره وهاد و روابی، مسیر سلوک را از محجوبیت به شهود کامل ترسیم میکند. قوام، بهعنوان صفتی الهی، سالک را در همه مراتب از سقوط حفظ کرده و به وحدت ذاتی میرساند. این اصول، چارچوبی علمی و معنوی برای فهم استقامت در سلوک ارائه میدهند.
|