در حال بارگذاری ...
Sadegh Khademi - Optimized Header
Sadegh Khademi

منازل السائرین 244

متن درس





منازل السائرین: استقامت در سلوک، مرتبه نخست اجتهاد و اقتصاد

منازل السائرین: استقامت در سلوک، مرتبه نخست اجتهاد و اقتصاد

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۲۴۴)

دیباچه

کتاب «منازل السائرین» اثر خواجه عبدالله انصاری، چونان چراغی فروزان، راه سالکان طریق حقیقت را روشن می‌سازد و با تبیین منازل سلوک، نقشه‌ای دقیق برای پیمایش مسیر قرب الهی ارائه می‌دهد. این نوشتار، بازنویسی و تحلیلی جامع از درس‌گفتار جلسه ۲۴۴ (مورخ ۶/۲/۱۳۸۷) است که به مرتبه نخست استقامت، یعنی «استقامت در اجتهاد توأم با اقتصاد»، اختصاص دارد. استقامت، به مثابه ستون فقرات سلوک عرفانی، سالک را به پایداری در مسیر حق وامی‌دارد و با قوام و استحکام درونی، او را از سستی و انحراف مصون می‌دارد. هدف، تبیین جایگاه استقامت در سلوک، مراتب آن، ضرورت اجتهاد و اقتصاد، و پرهیز از آفاتی چون افراط، تفریط و بدعت است تا سالک با آگاهی به اصول شرعی و اخلاص، مسیر قرب الهی را بپیماید.

بخش نخست: مفهوم استقامت و جایگاه آن در سلوک

تعریف استقامت و اهمیت آن

استقامت، به مثابه عنصری بنیادین در سلوک عرفانی، قوام و استحکام حرکت سالک در مسیر قرب الهی را تضمین می‌کند. این مفهوم، چونان نیرویی محرکه، سالک را از سستی و انحراف بازمی‌دارد و به او توان می‌بخشد تا در برابر وسوسه‌های نفس و چالش‌های مسیر، پایداری ورزد. استقامت، نیازمند قوام درونی، انس با هدف سلوک، و انرژی برای بقا و ماندگاری است. بدون این عناصر، هیچ پیشرفتی در مسیر معنوی ممکن نیست، چنان‌که نفس، با تمایل به رهایی و سستی، مانع از تکمیل اعمال می‌شود.

درنگ: استقامت، چونان ستونی استوار در بنای سلوک، سالک را از سستی و انحراف مصون می‌دارد و با قوام درونی، او را به سوی قرب الهی هدایت می‌کند.

استقامت، نه تنها در سلوک، بلکه در هر کاری که نیازمند پایداری و اتمام است، ضرورتی انکارناپذیر دارد. همان‌گونه که یک بنای عظیم بدون ستون‌های محکم فرو می‌ریزد، سلوک سالک نیز بدون استقامت، به ناتمامی و شکست می‌انجامد. این مفهوم، با تأکید بر اتمام و تکمیل عمل، به مثابه مقاومتی است که کار را به سرانجام می‌رساند و از ناقص ماندن آن جلوگیری می‌کند.

میدان استقامت: از وادی تا روابی

میدان استقامت، گستره‌ای است که از «وادی» (دره) تا «روابی» (قله‌ها) امتداد دارد. در وادی، استقامت بدون اشراف و رویت است، مانند سالکی که در تاریکی مسیر، با ایمان و توکل گام برمی‌دارد. اما در روابی، استقامت با رویت و مشاهدات همراه است، که این امر، به دلیل آگاهی و شهود عمیق‌تر، آن را سنگین‌تر و دشوارتر می‌سازد. این تفاوت، مانند حرکت از ظلمت به نور است که هرچند روشنایی را به ارمغان می‌آورد، اما مسئولیت و بار معنوی را نیز افزایش می‌دهد.

درنگ: میدان استقامت، چونان سفری از وادی ظلمت تا قله‌های نور، سالک را در هر مرتبه به پایداری با آگاهی و شهود دعوت می‌کند.

این میدان، نشان‌دهنده پویایی سلوک است که در هر مرحله، از سالک استقامتی متناسب با سطح آگاهی و مسئولیت او طلب می‌کند. در وادی، سالک با محدودیت‌های ادراکی مواجه است، اما در قله‌ها، با شهود حقیقت، بار استقامت سنگین‌تر می‌شود، چنان‌که کوهنوردی در قله، به دلیل وزش بادهای تند و دید وسیع، دشوارتر از حرکت در دره است.

پیامدهای فقدان استقامت

فقدان استقامت، به ناتمامی و ناکامی در سلوک منجر می‌شود. نفس اماره، با تمایل به سستی و رهایی، سالک را از تکمیل اعمال بازمی‌دارد و او را به سوی انحراف و پوکی می‌کشاند. کسی که کار را ناقص می‌گذارد، فاقد قوام و استحکام درونی است و نمی‌تواند زیر بار مسئولیت‌های سلوک ایستادگی کند. این امر، مانند بنایی است که به دلیل ضعف مصالح، پیش از اتمام فرو می‌ریزد.

درنگ: فقدان استقامت، چونان ترک در بنای سلوک، سالک را به ناتمامی و انحراف می‌کشاند و او را از قرب الهی محروم می‌سازد.

برای پرهیز از این پیامدها، توصیه به اتمام و تکمیل عمل شده است: «وَ عَلَیْکُمْ بِالْإِتْمَامِ وَ التَّمِیمِ». این توصیه، سالک را به پایداری و مقاومت در برابر سستی دعوت می‌کند، چنان‌که کارگری که یک روز از کار غفلت کند، از ادامه مسیر بازمی‌ماند.

جمع‌بندی بخش نخست

استقامت، عنصری بنیادین در سلوک عرفانی است که با قوام، انس و انرژی بقا، سالک را از سستی و انحراف مصون می‌دارد. میدان استقامت، از وادی تا روابی امتداد دارد و در هر مرحله، متناسب با سطح آگاهی و شهود، پایداری متفاوتی را طلب می‌کند. فقدان استقامت، به ناتمامی و ناکامی منجر می‌شود، در حالی که اتمام و تکمیل عمل، نشانه اقتدار و استحکام درونی است. این بخش، چارچوبی نظری برای فهم جایگاه استقامت در سلوک ارائه می‌دهد و بر ضرورت پایداری در مسیر قرب الهی تأکید دارد.

بخش دوم: مراتب استقامت و درجات آن

مراتب سه‌گانه استقامت

استقامت، دارای سه مرتبه است که هر یک، مرحله‌ای از سیر تکاملی سالک را نشان می‌دهد:

  1. استقامت قصدی: مرتبه ابتدایی که نیت و قصد سالک برای حرکت در مسیر سلوک شکل می‌گیرد. این مرتبه، مانند بذری است که در خاک دل کاشته می‌شود.
  2. استقامت اسمی (متوسطین): مرتبه میانی که به پایداری در انجام اعمال عبادی با رعایت اعتدال اشاره دارد. این مرتبه، مانند نهالی است که نیازمند مراقبت و آبیاری است.
  3. استقامت مطلق: مرتبه عالی که ظرف کلی استقامت بوده و سالک را در تمامی مراحل سلوک همراهی می‌کند. این مرتبه، مانند درختی تنومند است که در برابر طوفان‌ها استوار می‌ماند.

درنگ: مراتب سه‌گانه استقامت، چونان نردبانی است که سالک را از نیت اولیه به پایداری مطلق در مسیر قرب الهی رهنمون می‌شود.

این مراتب، سلسله‌مراتبی تکاملی را نشان می‌دهند که از نیت خالص آغاز شده و به جامعیت در پایداری می‌رسد. استقامت قصدی، پایه حرکت معنوی است، استقامت اسمی، ثبات در عمل را تضمین می‌کند، و استقامت مطلق، سالک را به کمال پایداری در تمامی ابعاد سلوک می‌رساند.

درجات استقامت

استقامت، دارای سه درجه است که درجه نخست آن، «استقامت در اجتهاد توأم با اقتصاد» است. این درجه، به تلاش مستمر و متعادل در انجام اعمال عبادی اشاره دارد که نه به افراط منجر شود و نه به تفریط. اجتهاد، به معنای کوشش شدید و هدفمند است، و اقتصاد، به معنای میانه‌روی، تضمین‌کننده توازن در عمل است.

درنگ: درجه نخست استقامت، چونان جویباری زلال، با اجتهاد و اقتصاد، سالک را به سوی کمال معنوی هدایت می‌کند.

این درجه، مانند حرکت در مسیری هموار است که سالک با تلاش و اعتدال، از انحرافات نفسانی و شرعی مصون می‌ماند. اجتهاد، نیروی محرکه عمل است، و اقتصاد، چارچوبی برای تنظیم آن، تا سالک از زیاده‌روی یا سستی در امان بماند.

جمع‌بندی بخش دوم

مراتب سه‌گانه استقامت (قصدی، اسمی، مطلق) و درجات آن، چارچوبی تکاملی برای سلوک عرفانی ارائه می‌دهند. استقامت قصدی، نیت اولیه را شکل می‌دهد، استقامت اسمی، ثبات در عمل را تضمین می‌کند، و استقامت مطلق، پایداری جامع را به ارمغان می‌آورد. درجه نخست استقامت، با تأکید بر اجتهاد و اقتصاد، سالک را به تلاش متعادل و هدفمند دعوت می‌کند. این بخش، نقشه‌ای دقیق برای پیمایش مراحل اولیه سلوک ارائه می‌دهد.

بخش سوم: اجتهاد و اقتصاد در استقامت

تعریف اجتهاد

اجتهاد، به معنای تلاش شدید، کوشش مستمر و هدفمند است که سالک را به سوی انجام اعمال عبادی و سلوکی رهنمون می‌شود. این مفهوم، مانند چنگ زدن به ریسمان الهی است که با زحمت و پشتکار، سالک را از سقوط در پرتگاه نفسانیات نجات می‌دهد. اجتهاد، کاری نیست که به آسانی و بدون زحمت به دست آید، بلکه نیازمند استفراغ الوسع، یعنی به کار گرفتن تمامی قوا و توان درونی است.

درنگ: اجتهاد، چونان مشعلی فروزان، با تلاش و پشتکار، مسیر سلوک را روشن می‌سازد و سالک را از تاریکی سستی رهایی می‌بخشد.

برای مثال، سالکی که با سختی و کوشش، عبادتی را انجام می‌دهد، مانند کشاورزی است که با زحمت، زمین را شخم می‌زند تا بذر ایمان را در آن بکارد. این تلاش، از کارهای عادی و سرسری متمایز است و نیازمند اقتدار و استحکام درونی است.

اقتصاد و میانه‌روی

اقتصاد، به معنای میانه‌روی و اعتدال در عمل است که سالک را از افراط و تفریط مصون می‌دارد. این مفهوم، مانند ترازویی دقیق است که عمل را با میزان شرع و اخلاص می‌سنجد. اقتصاد، با رعایت اذن شرعی و پرهیز از خودسری، تضمین‌کننده صحت و سلامت عمل است. سالک باید اعمال خود را با اذن شرعی انجام دهد و از تجاوز به حدود علم و اخلاص پرهیز کند.

درنگ: اقتصاد، چونان ترازویی زرین، عمل را با میزان شرع و اخلاص می‌سنجد و سالک را از انحرافات نفسانی حفظ می‌کند.

اقتصاد، سالک را به انجام عملی دعوت می‌کند که نه به زیاده‌روی منجر شود و نه به سستی. این میانه‌روی، مانند جویباری است که نه طغیان می‌کند و نه خشک می‌شود، بلکه با جریان متعادل، زمین سلوک را سیراب می‌سازد.

آفات اجتهاد و اقتصاد

اجتهاد و اقتصاد، در معرض سه آفت اصلی قرار دارند:

  1. تجاوز از رسم علم: انجام عملی که با شرع مطابقت ندارد و از خودسری نشأت می‌گیرد.
  2. تجاوز از حد اخلاص: انجام عملی با نیت غیرالهی، مانند ریا یا طلب موهبت‌های مادی.
  3. مخالفت با نهج سنت: اختراع عبادتی که با شرع همخوانی ندارد و به بدعت منجر می‌شود.

درنگ: آفات اجتهاد و اقتصاد، چونان سایه‌هایی تاریک، عمل را از نور اخلاص و شرع محروم می‌کنند و سالک را به گمراهی می‌کشانند.

این آفات، مانند موانعی در مسیر جویبار سلوک، جریان عمل را مختل می‌کنند. سالک باید با هوشیاری، عمل خود را از این آلودگی‌ها مصون نگه دارد تا به مقصد قرب الهی برسد.

جمع‌بندی بخش سوم

اجتهاد و اقتصاد، دو بال استقامت در سلوک عرفانی‌اند که سالک را به سوی کمال معنوی هدایت می‌کنند. اجتهاد، با تلاش مستمر، نیروی محرکه عمل است، و اقتصاد، با میانه‌روی، توازن و صحت آن را تضمین می‌کند. آفاتی چون تجاوز از رسم علم، حد اخلاص و نهج سنت، عمل را از ارزش معنوی تهی می‌کنند. سالک باید با رعایت شرع و اخلاص، از این آفات پرهیز کند تا استقامت او به ثمر نشیند.

بخش چهارم: اذن شرعی و نهج سنت در عبادت

انواع اذن در عبادت

اذن در عبادت، به دو نوع تقسیم می‌شود:

  1. اذن کلی: دستورات کلی شرع، مانند مستحب بودن برخی نمازها و دعاها، که چارچوبی عمومی برای عبادت فراهم می‌کنند.
  2. اذن خاص: تجویز خاص برای انجام عمل معین، مانند تجویز پزشک برای مصرف داروی خاص، که به شرایط و نیازهای سالک بستگی دارد.

درنگ: اذن شرعی، چونان کلیدی زرین، درهای عبادت را به سوی قرب الهی می‌گشاید و سالک را از خودسری مصون می‌دارد.

این تقسیم‌بندی، مانند نظام پزشکی است که داروها را با تأیید استاندارد و تجویز پزشک ارائه می‌دهد. اذن کلی، استانداردهای شرعی را مشخص می‌کند، و اذن خاص، انتخاب دقیق عمل را با توجه به شرایط سالک تضمین می‌کند. این ساختار، از خودسری و اعمال غیرمستند جلوگیری می‌کند.

تشبیه به نظام پزشکی

عبادت، مانند مصرف دارو در نظام پزشکی، نیازمند تأیید شرعی و تجویز خاص است. همان‌گونه که داروی بدون تأیید استاندارد یا تجویز پزشک مضر است، عبادت بدون اذن شرعی نیز به انحراف و گمراهی منجر می‌شود. برای مثال، سالکی که دعایی مستحب را بدون توجه به شرایط خود می‌خواند، مانند بیماری است که دارویی تأییدشده را بدون تجویز پزشک مصرف می‌کند.

درنگ: عبادت، چونان دارویی شفابخش، با اذن شرعی و تجویز خاص، سالک را به سوی سلامت معنوی هدایت می‌کند.

این تشبیه، نظام‌مندی و دقت در سلوک را برجسته می‌کند. رعایت اذن شرعی، مانند پایبندی به استانداردهای پزشکی، از انحرافات و آسیب‌های معنوی جلوگیری می‌کند.

خطر خودسری و بدعت

خودسری در عبادت، مانند اختراع دارو بدون تأیید استاندارد، جرم محسوب می‌شود و به گمراهی منجر می‌گردد. عبادتی که با نهج سنت مطابقت نداشته باشد، به بدعت و اسارت نفس در حظوظ نفسانی می‌انجامد. این امر، مانند اختراع عبادتی من‌درآوردی است که سالک را از مسیر حق دور می‌کند.

درنگ: خودسری در عبادت، چونان سرابی در بیابان سلوک، سالک را به بدعت و گمراهی می‌کشاند و از قرب الهی محروم می‌سازد.

برای مثال، سالکی که عبادتی خودساخته انجام می‌دهد، مانند پزشکی است که دارویی غیراستاندارد تجویز می‌کند. این عمل، نه تنها به هدف معنوی نمی‌رسد، بلکه نفس را در دام استبداد و انانیت گرفتار می‌کند.

جمع‌بندی بخش چهارم

اذن شرعی و نهج سنت، چارچوبی دقیق برای عبادت در سلوک عرفانی ارائه می‌دهند. اذن کلی و خاص، مانند استاندارد و تجویز در نظام پزشکی، از خودسری و انحراف جلوگیری می‌کنند. خودسری و بدعت، عبادت را به گمراهی و اسارت نفس تبدیل می‌کنند. سالک باید با پایبندی به شرع و نهج سنت، عبادت خود را به سوی قرب الهی هدایت کند.

بخش پنجم: اخلاص و پرهیز از آفات نفسانی

اخلاص در عبادت

اخلاص، به معنای انجام عبادت برای خدا و پرهیز از اهداف غیرالهی است. عبادتی که با نیت غیرخدایی، مانند ریا یا طلب موهبت‌های مادی، انجام شود، از اخلاص خارج است و به ریاضت نفسانی تبدیل می‌شود. این مفهوم، مانند گوهری ناب است که عبادت را از آلودگی‌های نفسانی پاک می‌سازد.

درنگ: اخلاص، چونان گوهری زرین، عبادت را از آلودگی‌های نفسانی پاک می‌سازد و به سوی قرب الهی هدایت می‌کند.

برای مثال، سالکی که نماز را برای کسب موهبتی معنوی یا مادی می‌خواند، مانند ورزشکاری است که برای پیروزی در مسابقه تلاش می‌کند، نه برای سلامتی. این عمل، از عبادت به ریاضت تبدیل می‌شود و از ارزش معنوی تهی می‌گردد.

آفات تجاوز از اخلاص

تجاوز از حد اخلاص، به سه آفت منجر می‌شود:

  1. ریا: انجام عبادت برای جلب توجه دیگران.
  2. طلب اجر و عوض: انتظار پاداش مادی یا معنوی از عبادت.
  3. طلب غرض: انجام عبادت برای دستیابی به اهداف غیرالهی، مانند دیدار جن یا ملائکه.

درنگ: تجاوز از اخلاص، چونان دامی نفسانی، عبادت را به ریا و طلب غرض آلوده می‌کند و سالک را از قرب الهی دور می‌سازد.

این آفات، مانند سمومی هستند که قلب عبادت را مسموم می‌کنند. سالک باید با هوشیاری، نیت خود را از این آلودگی‌ها پاک نگه دارد تا عبادتش به ثمر نشیند.

جمع‌بندی بخش پنجم

اخلاص، هسته مرکزی عبادت است که آن را از آلودگی‌های نفسانی پاک می‌سازد. تجاوز از حد اخلاص، به ریا، طلب اجر و طلب غرض منجر می‌شود و عبادت را فاسد می‌کند. سالک باید با نیت خالص و پرهیز از اهداف غیرالهی، عبادت خود را به سوی قرب الهی هدایت کند.

بخش ششم: تفاوت عبادت اخباری و انشایی

عبادت اخباری

عبادت اخباری، به عبادتی گفته می‌شود که برای کسب ثواب انجام می‌شود و نتایج محدودی دارد. این عبادت، مانند خواندن دعایی بدون توجه به معنای آن است که صرفاً برای پاداش اخروی انجام می‌شود. چنین عبادتی، مانند بذری است که در خاک کم‌عمق کاشته می‌شود و ریشه عمیقی نمی‌دواند.

درنگ: عبادت اخباری، چونان بذری در خاک کم‌عمق، ثوابی محدود به ارمغان می‌آورد، اما به تکامل معنوی منجر نمی‌شود.

برای مثال، سالکی که مفاتیح را بدون فهم و نیت عمیق می‌خواند، مانند بیماری است که دارویی را برای رفع عطش می‌خورد، نه برای درمان.

عبادت انشایی

عبادت انشایی، با هدف درمان و تکامل معنوی انجام می‌شود و نتایج عمیق‌تری به همراه دارد. این عبادت، مانند دارویی است که با تجویز دقیق، بیماری نفس را درمان می‌کند. عبادت انشایی، سالک را به اصلاح و ارتقای معنوی رهنمون می‌شود و او را از نقص به کمال می‌رساند.

درنگ: عبادت انشایی، چونان دارویی شفابخش، با نیت درمان و تکامل، سالک را به سوی قرب الهی هدایت می‌کند.

برای مثال، سالکی که با نیت خالص و فهم عمیق، نمازی را می‌خواند، مانند بیماری است که دارویی را با تجویز پزشک مصرف می‌کند تا به سلامت کامل برسد.

جمع‌بندی بخش ششم

تفاوت عبادت اخباری و انشایی، در نیت و هدف آنهاست. عبادت اخباری، با هدف ثواب، نتایج محدودی دارد، در حالی که عبادت انشایی، با هدف درمان و تکامل، سالک را به سوی قرب الهی هدایت می‌کند. این تمایز، بر اهمیت نیت و فهم عمیق در عبادت تأکید دارد.

بخش هفتم: اقتدار و پرهیز از افراط و تفریط

اقتدار در استقامت

استقامت، نیازمند اقتدار درونی است که سالک را از سستی و زیاده‌روی مصون می‌دارد. اقتدار، مانند نیرویی است که بنای سلوک را استوار نگه می‌دارد. بدون اقتدار، استقامت باطل می‌شود و سالک به فتور (سستی) یا غلو (زیاده‌روی) گرفتار می‌گردد. این مفهوم، با آیه ﴿فَمِنْهُمْ مُقْتَصِدٌ﴾ (سوره مائده: ۶۶، : «و از آنان كسانى هستند كه ميانه‌روى پيشه كرده‌اند») پیوند دارد که به اهمیت اعتدال و اقتدار اشاره می‌کند.

درنگ: اقتدار، چونان نیرویی استوار، استقامت را از سستی و زیاده‌روی مصون می‌دارد و بنای سلوک را استحکام می‌بخشد.

برای مثال، سالکی که با قدرت و پشتکار عبادت می‌کند، مانند ورزشکاری است که با تمرین مستمر، بدن خود را قوی می‌سازد. فقدان اقتدار، مانند ضعف در عضلات، سالک را به ناتوانی می‌کشاند.

مذموم بودن افراط و تفریط

افراط (غلو) و تفریط (تقصیر)، هر دو مذموم‌اند و سالک را از مسیر اعتدال دور می‌کنند. افراط، به زیاده‌روی و خستگی منجر می‌شود، و تفریط، به سستی و ناتمامی. سالک باید در میانه‌روی (توسط) ثابت‌قدم باشد، مانند ترازویی که نه به یک سو سنگینی می‌کند و نه به سوی دیگر.

درنگ: افراط و تفریط، چونان دو پرتگاه در مسیر سلوک، سالک را از اعتدال دور می‌کنند و به خستگی یا سستی می‌کشانند.

برای مثال، سالکی که بیش از حد عبادت می‌کند، مانند ورزشکاری است که با تمرین بیش از حد، بدن خود را فرسوده می‌سازد. در مقابل، سالکی که سستی می‌ورزد، مانند ورزشکاری است که از تمرین غفلت می‌کند و ضعیف می‌ماند.

جمع‌بندی بخش هفتم

اقتدار و اعتدال، دو رکن اساسی استقامت در سلوک‌اند. اقتدار، استقامت را از سستی و زیاده‌روی مصون می‌دارد، و اعتدال، سالک را در مسیر میانه‌روی نگه می‌دارد. افراط و تفریط، به عنوان دو آفت اصلی، سالک را از هدف سلوک دور می‌کنند. این بخش، بر ضرورت اقتدار و میانه‌روی در استقامت تأکید دارد.

بخش هشتم: پیامدهای انحراف از استقامت

سستی و خستگی

انحراف از استقامت، به سستی (فتور) و خستگی (کلال) منجر می‌شود. سالک بدون اقتدار، مانند چاقویی کند است که از بریدن بازمی‌ماند. این سستی، نشاط سلوک را از بین می‌برد و سالک را به کراهت و ناتوانی می‌کشاند.

درنگ: سستی، چونان زنگاری بر تیغه سلوک، نشاط و اقتدار سالک را از بین می‌برد و او را به ناتوانی می‌کشاند.

برای مثال، سالکی که از عبادت خسته می‌شود، مانند ماشینی است که به دلیل عدم استفاده، زنگ می‌زند و از کار می‌افتد. این سستی، نتیجه فقدان اقتدار و اجتهاد است.

زیاده‌روی و گمراهی

زیاده‌روی (غلو)، به خستگی و ملالت منجر می‌شود و سالک را از مسیر اعتدال دور می‌کند. عبادتی که با زیاده‌روی انجام شود، مانند دارویی است که بیش از حد مصرف شده و به جای درمان، مسمومیت می‌آورد. این امر، سالک را به گمراهی و فساد عمل می‌کشاند.

درنگ: زیاده‌روی، چونان طغیان جویبار، سالک را از اعتدال دور می‌کند و به گمراهی و فساد عمل می‌کشاند.

برای مثال، سالکی که بیش از حد نماز می‌خواند تا موهبتی کسب کند، مانند بیماری است که دارویی را بیش از حد مصرف می‌کند و به جای شفا، به بیماری می‌افتد.

جمع‌بندی بخش هشتم

انحراف از استقامت، به سستی و زیاده‌روی منجر می‌شود که هر دو سالک را از مسیر سلوک دور می‌کنند. سستی، نشاط و اقتدار را از بین می‌برد، و زیاده‌روی، به خستگی و گمراهی می‌انجامد. سالک باید با اقتدار و اعتدال، از این انحرافات پرهیز کند تا به مقصد قرب الهی برسد.

بخش نهم: هدف عبادت و مرافقت با امر الهی

هدف عبادت

هدف عبادت، مرافقت با امر الهی و رهایی از دواعي نفسانی است. عبادت، مانند همراهی با کاروانی الهی است که سالک را به سوی مقصد حق هدایت می‌کند. این مرافقت، نیازمند انخلاع از خواسته‌های نفسانی و شهوات است تا عبادت، خالص برای خدا باشد.

درنگ: عبادت، چونان همراهی با کاروانی الهی، سالک را به سوی مرافقت با امر خدا و رهایی از نفسانیات هدایت می‌کند.

برای مثال، سالکی که با نیت خالص عبادت می‌کند، مانند مسافری است که با کاروان حق همراه می‌شود و از گمراهی در امان می‌ماند.

پیامد انحراف از سنت

انحراف از نهج سنت، به همراهی با نفس و شیطان منجر می‌شود و سالک را در آتش گمراهی قرار می‌دهد. عبادتی که با سنت مطابقت نداشته باشد، مانند راهی است که به پرتگاه می‌رسد. این انحراف، نفس را در اسارت حظوظ نفسانی قرار می‌دهد و سالک را از برکت متابعت محروم می‌سازد.

درنگ: انحراف از سنت، چونان گم شدن در بیابان سلوک، سالک را به همراهی با شیطان و آتش گمراهی می‌کشاند.

این امر، با آیه ﴿إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اللَّهُ﴾ (سوره آل‌عمران: ۳۱، : «اگر خدا را دوست داريد، از من پيروى كنيد تا خدا شما را دوست بدارد») پیوند دارد که بر اهمیت متابعت از سنت تأکید می‌کند.

جمع‌بندی بخش نهم

هدف عبادت، مرافقت با امر الهی و رهایی از نفسانیات است. انحراف از نهج سنت، به گمراهی و اسارت نفس منجر می‌شود و سالک را از برکت متابعت محروم می‌کند. سالک باید با پایبندی به سنت و نیت خالص، عبادت خود را به سوی قرب الهی هدایت کند.

بخش دهم: تناسب و تمکین در عبادت

تناسب در عبادت

عبادت، باید با تناسب و خلوص همراه باشد. این تناسب، از طریق تبعیت از شرع و نیت خالص برای خدا محقق می‌شود. عبادت، مانند جامه‌ای است که باید به اندازه و با دوخت شرعی بر قامت سالک دوخته شود تا او را در برابر سرمای نفسانیات حفظ کند.

درنگ: تناسب در عبادت، چونان جامه‌ای شرعی، سالک را با خلوص و تبعیت از شرع، به سوی قرب الهی می‌پوشاند.

برای مثال، سالکی که عبادت را با میزان شرع و اخلاص انجام می‌دهد، مانند خیاطی است که جامه‌ای متناسب و زیبا می‌دوزد.

عبادت به مثابه تمکین برای مولا

عبادت، تمکین برای مولا (خدا) است که با اذن شرع و با هدف تقرب به خدا انجام می‌شود. این تمکین، مانند تسلیم در برابر فرمان پادشاهی حکیم است که سالک را به سوی سعادت هدایت می‌کند. عبادت، باید با امر الهی و غایت خدایی همراه باشد تا به هدف خود برسد.

درنگ: عبادت، چونان تسلیم در برابر مولا، با اذن شرع و نیت خالص، سالک را به سوی تقرب الهی رهنمون می‌شود.

این تمکین، سالک را از انحرافات نفسانی و بدعت مصون می‌دارد و او را به سوی مقصد حق هدایت می‌کند.

جمع‌بندی بخش دهم

تناسب و تمکین، دو رکن اساسی عبادت در سلوک‌اند. تناسب، با تبعیت از شرع و خلوص، عبادت را به سوی هدف الهی هدایت می‌کند، و تمکین، با تسلیم در برابر امر خدا، سالک را به تقرب می‌رساند. این بخش، بر ضرورت پایبندی به شرع و نیت خالص در عبادت تأکید دارد.

جمع‌بندی نهایی

مرتبه نخست استقامت، یعنی استقامت در اجتهاد توأم با اقتصاد، سالک را به تلاش متعادل و هدفمند در مسیر سلوک دعوت می‌کند. استقامت، با قوام، اقتدار و انرژی بقا، ستون فقرات سلوک عرفانی است که سالک را از سستی و انحراف مصون می‌دارد. مراتب سه‌گانه استقامت (قصدی، اسمی، مطلق) و میدان آن، از وادی تا روابی، سیر تکاملی سالک را نشان می‌دهند. اجتهاد، نیروی محرکه عمل است، و اقتصاد، با میانه‌روی، توازن آن را تضمین می‌کند. اذن شرعی و نهج سنت، چارچوبی دقیق برای عبادت ارائه می‌دهند و از خودسری و بدعت جلوگیری می‌کنند. اخلاص، هسته مرکزی عبادت است که آن را از ریا و طلب غرض پاک می‌سازد. عبادت انشایی، با هدف درمان و تکامل، از عبادت اخباری متمایز است و سالک را به سوی قرب الهی هدایت می‌کند. افراط و تفریط، به عنوان آفات اصلی، سالک را به خستگی یا سستی می‌کشانند، در حالی که اقتدار و اعتدال، استقامت را استحکام می‌بخشند. هدف عبادت، مرافقت با امر الهی و رهایی از نفسانیات است، و انحراف از سنت، به گمراهی و اسارت نفس می‌انجامد. آیات قرآن کریم، مانند ﴿فَمِنْهُمْ مُقْتَصِدٌ﴾ و ﴿إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اللَّهُ﴾، چارچوبی روشن برای فهم این مرتبه ارائه می‌دهند. استقامت، با تناسب و تمکین، سالک را به سوی قرب الهی رهنمون می‌شود و او را از گمراهی و ناکامی مصون می‌دارد.

با نظارت صادق خادمی


کوئیز

به سوالات زیر پاسخ داده و در پایان، نتیجه را با پاسخنامه مقایسه کنید.

1. طبق متن درسگفتار، مرتبه اول استقامت چیست؟

2. بر اساس متن، منظور از 'اقتصاد' در اجتهاد چیست؟

3. متن به چه چیزی به عنوان شرط اصلی عبادت اشاره می‌کند؟

4. طبق متن، نتیجه تجاوز از حد اخلاص چیست؟

5. بر اساس متن، استقامت در روابی با چه چیزی همراه است؟

6. استقامت بدون قوام و اقتدار ممکن است.

7. طبق متن، اجتهاد به معنای کوشش شدید همراه با زحمت است.

8. متن بیان می‌کند که عبادت باید بدون اذن شرعی انجام شود.

9. افراط و تفریط در عمل هر دو مذموم هستند.

10. عبادت برای غیر خدا، مانند طلب موهبت، به گمراهی منجر می‌شود.

11. منظور از 'لا عاديا رسم العلم' در متن چیست؟

12. چرا استقامت در سلوک ضروری است؟

13. تفاوت اذن کلی و اذن خاص در عبادت چیست؟

14. چرا تجاوز از حد اخلاص به ریا منجر می‌شود؟

15. نتیجه مخالفت با نهج سنه چیست؟

پاسخنامه

1. استقامت در اجتهاد همراه با اقتصاد

2. تعادل و میانه‌روی در عمل

3. پیروی از نهج سنه

4. افتادن در ریا یا طلب غیر خدا

5. رويت و مشاهدات

6. نادرست

7. درست

8. نادرست

9. درست

10. درست

11. عمل باید مطابق شرع و بدون اختراع از پیش خود باشد.

12. زیرا بدون استقامت، کار ناقص می‌ماند و قوام لازم برای پیشرفت حاصل نمی‌شود.

13. اذن کلی از شرع است، اما اذن خاص توسط مربی برای تعیین نوع و مقدار عمل داده می‌شود.

14. زیرا نیتی جز خدا، مانند طلب موهبت یا اجر، عمل را آلوده می‌کند.

15. مخالفت با نهج سنه به بدعت و گمراهی منجر می‌شود.

منو جستجو پیام روز: آهنگ تصویر غزل تازه‌ها
منو
مفهوم غفلت و بازتعریف آن غفلت، به مثابه پرده‌ای تاریک بر قلب و ذهن انسان، ریشه اصلی کاستی‌های اوست. برخلاف تعریف سنتی که غفلت را به ترک عبادت یا گناه محدود می‌کند، غفلت در معنای اصیل خود، بی‌توجهی به اقتدار الهی و عظمت عالم است. این غفلت، همانند سایه‌ای سنگین، انسان را از درک حقایق غیبی و معرفت الهی محروم می‌سازد.

آهنگ فعلی

آرشیو آهنگ‌ها

آرشیو خالی است.

تصویر فعلی

تصویر فعلی

آرشیو تصاویر

آرشیو خالی است.

غزل

فوتر بهینه‌شده