در حال بارگذاری ...
Sadegh Khademi - Optimized Header
Sadegh Khademi

منازل السائرین 251

متن درس





منازل السائرین: تأملاتی در مراتب توکل عامه

منازل السائرین: تأملاتی در مراتب توکل عامه

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۲۵۱)

دیباچه

سلوک عرفانی، چونان سفری است در گستره بی‌کران معرفت الهی، که سالک در آن با تکیه بر توکل، گام در مسیر قرب به حق می‌نهد. توکل، به مثابه ستونی استوار در بنای عرفان، روح سلوک را از اسارت قیود مادی رها ساخته و به سوی حقیقت مطلق رهنمون می‌سازد. در این نوشتار، که برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره در جلسه ۲۵۱ است، مراتب توکل عامه با دقت و ژرف‌نگری بررسی می‌شود. این مراتب، که در قیاس با توکل خاص و اخص از قیوداتی چون طلب و اسباب برخوردارند، در عین سادگی، بستری برای تأملات عمیق عرفانی فراهم می‌آورند. با نگاهی علمی و آکادمیک، این متن به تبیین مرتبه نخست توکل عامه، نقد دیدگاه‌های جبرگرایانه، و تأکید بر عرفان مبتنی بر عشق الهی می‌پردازد. آیات قرآن کریم، روایات، و تحلیل‌های روان‌شناختی در این مسیر، چراغ راه‌اند.

بخش یکم: مراتب توکل عامه و ویژگی‌های مرتبه نخست

مفهوم توکل عامه و مراتب آن

توکل عامه، به مثابه دروازه‌ای است که سالک را به سوی اعتماد به تدبیر الهی فرا می‌خواند، اما در این مرتبه، قیوداتی چون طلب، اسباب، و اشتغال نفس، سایه‌ای بر خلوص توکل می‌افکنند. این مراتب سه‌گانه، که هر یک به گونه‌ای خاص با اسباب و طلب پیوند دارند، در قیاس با توکل خاص، که تنها به حق نظر دارد، در مرتبه‌ای فروتر قرار می‌گیرند. مرتبه نخست توکل عامه، با ویژگی‌هایی چون طلب خیر، پیگیری اسباب، اشتغال نفس، نفع خلق، و ترک دعوی، سالک را به تلاشی آگاهانه در مسیر الهی دعوت می‌کند.

درنگ: مراتب سه‌گانه توکل عامه

توکل عامه دارای سه مرتبه است که مرتبه نخست آن، توکل همراه با طلب، تعاطی اسباب، اشتغال نفس، نفع خلق، و ترک دعوی است. این مرتبه، سالک را به تلاش در مسیر خیر و پرهیز از خودستایی فرا می‌خواند.

مرتبه نخست توکل عامه، با تکیه بر عبارت قرآنی ﴿وَعَلَى اللَّهِ فَتَوَكَّلُوا إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ﴾ (مائده: ۲۳، : «و بر خدا توکل کنید اگر مؤمنید»)، بر پیوند ایمان و توکل تأکید دارد. این مرتبه، سالک را به تلاشی هدفمند در کنار توکل دعوت می‌کند، چنان‌که ضرب‌المثل «زانوی اشتر را ببند» به زیبایی این مفهوم را به تصویر می‌کشد.

ویژگی‌های مرتبه نخست توکل عامه

مرتبه نخست توکل عامه، چونان نهالی است که در خاک اسباب روییده و با آب طلب و اشتغال آبیاری می‌شود. این مرتبه، پنج ویژگی برجسته دارد:

  1. طلب: خواستن خیر با نیت خدمت به خلق و پرهیز از شر.
  2. تعاطی اسباب: پیگیری اسباب مادی، مانند تلاش برای کسب رزق، در کنار توکل به خدا.
  3. اشتغال نفس: مشغول ساختن نفس به کار خیر برای پرهیز از بطالت.
  4. نفع خلق: خدمت به دیگران و افزودن خیر به جامعه.
  5. ترک دعوی: پرهیز از خودستایی و ادعای بزرگی، که سالک را از فروافتادن به ورطه غرور مصون می‌دارد.

این ویژگی‌ها، سالک را به سلوکی عملی و متعهدانه فرا می‌خوانند. آیه ﴿وَمَنْ يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ﴾ (طلاق: ۳، : «و هر که بر خدا توکل کند، او برایش بس است») بر کفایت الهی در کنار تلاش تأکید دارد. سالک در این مرتبه، خود را در اسباب شریک می‌بیند، اما با ترک دعوی، از فروافتادن به دام خودبینی در امان می‌ماند.

جمع‌بندی بخش یکم

مرتبه نخست توکل عامه، سالک را به تلاشی آگاهانه در کنار اعتماد به خدا دعوت می‌کند. این مرتبه، با ویژگی‌هایی چون طلب، اسباب، اشتغال، نفع خلق، و ترک دعوی، بستری برای سلوک عملی فراهم می‌آورد. آیات قرآن کریم، چون چراغی روشنگر، این مسیر را نورانی می‌سازند.

بخش دوم: تمایز توکل عامه و خاص

تفاوت‌های بنیادین توکل عامه و خاص

توکل عامه، چونان رودی است که با سنگ‌های اسباب و طلب، مسیر خود را می‌پیماید، حال آن‌که توکل خاص، چونان جریانی زلال، تنها به سوی حق جاری است. توکل عامه، به دلیل قیوداتی چون طلب و اسباب، نوعی شراک با نفس و اسباب دارد، در حالی که توکل خاص، در مقام لا ينظر إلا إلى الله، از هر قیدی آزاد است. این تمایز، در شهود فنای افعال کل در فعل حق آشکار می‌شود، جایی که سالک خاص، اسباب را نه مستقل، بلکه ظهور فعل الهی می‌بیند.

درنگ: تمایز توکل عامه و خاص

توکل عامه با قیوداتی چون طلب و اسباب همراه است، اما توکل خاص، با شهود فنای افعال کل در فعل حق، تنها به خدا نظر دارد و از اسباب و خلق غافل است.

آیه ﴿وَتَوَكَّلْ عَلَى الْحَيِّ الَّذِي لَا يَمُوتُ﴾ (فرقان: ۵۸، : «و بر زنده‌ای که نمی‌میرد توکل کن») بر خلوص توکل خاص تأکید دارد. سالک خاص، در این مقام، همه افعال را در فعل حق فانی می‌بیند، چنان‌که آیه ﴿وَمَا رَمَيْتَ إِذْ رَمَيْتَ وَلَٰكِنَّ اللَّهَ رَمَىٰ﴾ (انفال: ۱۷، : «و تو [پیامبر] تیر نینداختی هنگامی که تیر انداختی، بلکه خدا انداخت») این حقیقت را به زیبایی بیان می‌کند.

نقد دیدگاه‌های جبرگرایانه

دیدگاه‌هایی که عالم را اسیر قدرت الهی می‌دانند، چونان زنجیری بر پای معرفت عرفانی‌اند. این دیدگاه، با استعاره‌هایی چون «شیر نر خون‌خوار» یا «اسارت عالم»، خدا را به ظالمی بی‌رحم و عالم را به زندانی بی‌اراده تشبیه می‌کند. چنین برداشتی، با عرفان مبتنی بر عشق الهی، که عالم را ظهور لطف و رحمانیت حق می‌داند، ناسازگار است. آیه ﴿الرَّحْمَٰنُ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوَىٰ﴾ (طه: ۵، : «رحمان بر عرش استیلا یافت») بر رحمانیت خدا در تدبیر عالم تأکید دارد.

درنگ: رد جبرگرایی

دیدگاه اسارت عالم، که خدا را به ظالمی بی‌رحم و عالم را به اسیری بی‌اراده تشبیه می‌کند، با عرفان عاشقانه، که عالم را ظهور عشق الهی می‌داند، ناسازگار است.

عرفان، چونان علمی دقیق و مدرن، هرگونه تحریف یا جبرگرایی را افشا می‌کند. آیه ﴿كُلُّ شَيْءٍ هَالِكٌ إِلَّا وَجْهَهُ﴾ (قصص: ۸۸، : «هر چیزی جز وجه او نابودشدنی است») بر ظهور وجه الهی در عالم تأکید دارد. این اصل، عالم را نه میدان جبر، بلکه بستری برای تجلی عشق الهی می‌داند.

جمع‌بندی بخش دوم

تمایز توکل عامه و خاص، در قیودات و خلوص نهفته است. توکل خاص، با شهود فنای افعال در فعل حق، سالک را به مقام وحدت رهنمون می‌سازد، در حالی که توکل عامه، با اسباب و طلب، در مرتبه‌ای فروتر قرار دارد. نقد دیدگاه‌های جبرگرایانه، عرفان را به سوی عشق و رحمانیت الهی سوق می‌دهد.

بخش سوم: ضرورت اشتغال نفس و نقد بطالت

توصیه منصور حلاج به اشتغال نفس

منصور حلاج، در وصیتی به احمد بن فاتک، می‌فرماید: «نفست را مشغول کن، وگرنه تو را مشغول می‌کند.» این سخن، چونان گوهری درخشان در گنجینه عرفان، بر ضرورت اشتغال نفس به کار خیر تأکید دارد. بطالت، چونان سمی مهلک، نفس را به سوی انحراف و فساد سوق می‌دهد. آیه ﴿وَمَنْ يَعْشُ عَنْ ذِكْرِ الرَّحْمَٰنِ نُقَيِّضْ لَهُ شَيْطَانًا﴾ (زخرف: ۳۶، : «و هر که از یاد رحمان غافل شود، برایش شیطانی می‌گماریم») بر خطر بطالت و غفلت از یاد خدا تأکید دارد.

درنگ: اشتغال نفس

اشتغال نفس به کار خیر، مانع انحراف و فساد است. منصور حلاج، با توصیه «نفست را مشغول کن»، بر ضرورت فعالیت سازنده در سلوک تأکید می‌کند.

این توصیه، ریشه در روان‌شناسی عرفانی دارد که بطالت را زمینه‌ساز وسوسه شیطان می‌داند. سالک، با مشغول ساختن نفس به خیر و صلاح، از فروافتادن به ورطه شر مصون می‌ماند.

خطر بطالت در جوانی و پیری

بطالت، چونان آتشی نهان، در جوانی به انحراف و در پیری به حرص و وهم منجر می‌شود. جوان بطالت‌زده، به اتباع هوای نفس و گناه گرفتار می‌آید، و پیر بطالت‌زده، در دام حسرت و طمع گرفتار می‌شود. شعر «الفراغ والشباب والجدة مفسدة للمرء» این خطر را با افزودن امکانات (جدة) تشدید می‌کند. آیه ﴿وَلَا تَتَّبِعِ الْهَوَىٰ فَيُضِلَّكَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ﴾ (ص: ۲۶، : «و از هوای نفس پیروی مکن که تو را از راه خدا گمراه می‌کند») بر خطر هوای نفس تأکید دارد.

درنگ: خطر بطالت

بطالت در جوانی به گناه و در پیری به حرص و حسرت منجر می‌شود. اشتغال به خیر، سالک را از این خطرات مصون می‌دارد.

تحلیل روان‌شناختی متن، با دیدگاه‌های مدرن درباره نقش فعالیت در سلامت روان هم‌خوانی دارد. جوانان، به دلیل خام بودن، و پیران، به دلیل قوت وهم، در برابر بطالت آسیب‌پذیرند. اشتغال، چونان سپری استوار، نفس را از انحراف حفظ می‌کند.

تفاوت قوت عقل و ضعف نفس

روایت «علامة قوة العقل الوحدة» از اصول کافی، نشان می‌دهد که افراد قوی‌العقل از تنهایی بهره می‌برند و به تأمل و خودسازی می‌رسند، اما ضعف‌النفس‌ها در تنهایی به وسوسه شیطان گرفتار می‌شوند. آیه ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَلْتَنْظُرْ نَفْسٌ مَا قَدَّمَتْ لِغَدٍ﴾ (حشر: ۱۸، : «ای مؤمنان، از خدا پروا کنید و هر نفسی بنگرد که برای فردا چه پیش فرستاده») بر خودسازی در تنهایی تأکید دارد.

درنگ: قوت عقل و ضعف نفس

افراد قوی‌العقل در تنهایی به خودسازی می‌رسند، اما ضعف‌النفس‌ها نیازمند اشتغال‌اند تا از انحراف مصون بمانند.

این تمایز، بر تفاوت نیازهای نفسانی در سلوک تأکید می‌کند. افراد ضعیف‌النفس، برای مصون ماندن از وسوسه، باید نفس خود را به کار خیر مشغول سازند.

جمع‌بندی بخش سوم

اشتغال نفس، چونان کلیدی است که قفل انحراف را می‌گشاید. توصیه منصور حلاج، تحلیل روان‌شناختی بطالت، و روایات، بر ضرورت فعالیت سازنده تأکید دارند. تمایز قوت عقل و ضعف نفس، راهنمای سالک در انتخاب مسیر مناسب سلوک است.

بخش چهارم: حکمت آفرینش و نقش اسباب

ضرورت اسباب در حکمت آفرینش

حکمت آفرینش، چونان تابلویی است که با قلم اسباب نقش بسته است. حذف اسباب، مانند دندان، مرگ، یا شکار، به فساد عالم منجر می‌شود، چنان‌که توکل عامه بدون اسباب ناقص است. مثال جنگل و شکار، ضرورت تعادل اسباب را به زیبایی نشان می‌دهد: حذف شکار، به افزایش بی‌رویه حیوانات و نابودی جنگل می‌انجامد. آیه ﴿وَخَلَقَ كُلَّ شَيْءٍ فَقَدَّرَهُ تَقْدِيرًا﴾ (فرقان: ۲، : «و هر چیزی را آفرید و آن را به‌دقت مقدر کرد») بر حکمت تدبیر الهی تأکید دارد.

درنگ: حکمت آفرینش

اسباب، چونان ابزارهایی در دست تدبیر الهی، نظم عالم را حفظ می‌کنند. حذف آن‌ها، به فساد و بی‌نظمی منجر می‌شود.

این اصل، بر پیوند توکل عامه و اسباب تأکید می‌کند. سالک عامه، با پیگیری اسباب، در مسیر حکمت الهی گام برمی‌دارد.

نقد استعاره‌های جبرگرایانه

استعاره‌هایی چون «شیر نر خون‌خوار» یا «اسارت عالم»، چونان غباری بر آینه عرفان، حقیقت را تحریف می‌کنند. عالم، نه میدان جبر، بلکه بستری برای ظهور عشق الهی است. آیه ﴿وَهُوَ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ بِالْحَقِّ﴾ (انعام: ۷۳، : «و اوست که آسمان‌ها و زمین را به حق آفرید») بر خلقت عالم بر اساس حق تأکید دارد.

درنگ: عرفان عاشقانه

عالم، ظهور عشق الهی است، نه میدان جبر. استعاره‌های جبرگرایانه، با تحریف حقیقت، از عرفان عاشقانه دورند.

عرفان، چونان علمی دقیق، این تحریفات را افشا می‌کند و سالک را به سوی شهود وجه الهی در عالم رهنمون می‌سازد.

جمع‌بندی بخش چهارم

حکمت آفرینش، در گرو اسباب است که نظم عالم را حفظ می‌کنند. نقد استعاره‌های جبرگرایانه، عرفان را به سوی عشق و رحمانیت الهی سوق می‌دهد. این اصول، سالک را به تأمل در نقش اسباب و حقیقت عالم دعوت می‌کنند.

نتیجه‌گیری کلی

این نوشتار، با تأمل در مراتب توکل عامه، راهی به سوی فهم عمیق‌تر سلوک عرفانی گشوده است. مرتبه نخست توکل عامه، با طلب، اسباب، اشتغال، نفع خلق، و ترک دعوی، سالک را به تلاشی متعهدانه در مسیر الهی دعوت می‌کند. تمایز توکل عامه و خاص، بر خلوص و شهود در سلوک تأکید دارد. نقد دیدگاه‌های جبرگرایانه، عالم را نه اسیر، بلکه ظهور عشق الهی می‌داند. توصیه منصور حلاج به اشتغال نفس، و تحلیل روان‌شناختی بطالت، بر ضرورت فعالیت سازنده تأکید دارند. آیات قرآن کریم، چون مشعل‌هایی فروزان، این مسیر را روشن می‌سازند. این تأملات، سالک را به سوی معرفتی عمیق‌تر و سلوکی آگاهانه‌تر رهنمون می‌سازند.

با نظارت صادق خادمی


کوئیز

به سوالات زیر پاسخ داده و در پایان، نتیجه را با پاسخنامه مقایسه کنید.

1. بر اساس متن درسگفتار، تواضع به چند نوع تقسیم شده است؟

2. طبق متن، تواضع للدین به چه معناست؟

3. بر اساس متن، یکی از مراتب تواضع للخلق چیست؟

4. طبق متن، چرا تواضع به کافر از نظر برخی غیرجایز دانسته شده است؟

5. بر اساس متن، معنای آیه 'انما المؤمنون اخوة' چیست؟

6. بر اساس متن، تواضع للدین به معنای پذیرش احکام دین بدون یقین است.

7. متن درسگفتار بیان می‌کند که تواضع به کافر در همه شرایط ممنوع است.

8. طبق متن، اگر کسی عذرخواهی کرد، حتی اگر دروغ باشد، باید عذرش را پذیرفت.

9. متن اشاره دارد که تواضع به کافر می‌تواند به الفت و کاهش دشمنی منجر شود.

10. بر اساس متن، تواضع به کافر همیشه به ذلت منجر می‌شود.

11. طبق متن، تفاوت تواضع و ذلت چیست؟

12. چرا طبق متن، تواضع للدین باید با یقین همراه باشد؟

13. منظور از 'ترضی بمن رضی الحق به' در متن چیست؟

14. بر اساس متن، چرا نباید حق دشمن را ضایع کرد؟

15. طبق متن، چرا تواضع به کافر می‌تواند مفید باشد؟

پاسخنامه

1. سه نوع

2. پذیرفتن احکام دین بدون شک و با یقین

3. رضایت از برادر مسلمان

4. چون شرعاً برای مؤمن جایز نیست

5. مؤمنان با یکدیگر برادرند

6. نادرست

7. نادرست

8. درست

9. درست

10. نادرست

11. تواضع پایین آمدن آگاهانه برای حق و خیر است، اما ذلت فرو رفتن در خواری و ناپسند است.

12. زیرا پذیرش بدون یقین، سادگی است و ممکن است به پذیرش دین‌های جعلی منجر شود.

13. یعنی رضایت داشتن از کسی که خدا او را به عنوان بنده خود پذیرفته است.

14. زیرا ضایع کردن حق دشمن، برخلاف انصاف و تواضع للخلق است.

15. زیرا می‌تواند به الفت، کاهش دشمنی و جذب کافر به دین منجر شود.

منو جستجو پیام روز: آهنگ تصویر غزل تازه‌ها
منو
مفهوم غفلت و بازتعریف آن غفلت، به مثابه پرده‌ای تاریک بر قلب و ذهن انسان، ریشه اصلی کاستی‌های اوست. برخلاف تعریف سنتی که غفلت را به ترک عبادت یا گناه محدود می‌کند، غفلت در معنای اصیل خود، بی‌توجهی به اقتدار الهی و عظمت عالم است. این غفلت، همانند سایه‌ای سنگین، انسان را از درک حقایق غیبی و معرفت الهی محروم می‌سازد.

آهنگ فعلی

آرشیو آهنگ‌ها

آرشیو خالی است.

تصویر فعلی

تصویر فعلی

آرشیو تصاویر

آرشیو خالی است.

غزل

فوتر بهینه‌شده