در حال بارگذاری ...
Sadegh Khademi - Optimized Header
Sadegh Khademi

منازل السائرین 253

متن درس

 

منازل السائرین: تأملاتی در مقام توکل

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۲۵۳)

دیباچه

کتاب «منازل السائرین»، اثر گران‌سنگ خواجه عبدالله انصاری، از برجسته‌ترین آثار عرفان اسلامی است که مراحل سلوک الی‌الله را با دقتی بی‌نظیر ترسیم می‌کند. مقام توکل، به‌عنوان یکی از ارکان بنیادین این سلوک، در درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره با ژرف‌نگری و تبیینی عالمانه مورد بررسی قرار گرفته است.

توکل، چونان پلی است که سالک را از ظواهر اسباب به سوی باطن حقیقت رهنمون می‌سازد. این مقام، نه‌تنها از تعلقات نفسانی رهایی می‌بخشد، بلکه با پیوند دادن تلاش ظاهری و خلوص باطنی، سالک را به افق‌های توحید عملی هدایت می‌کند. در این اثر، با استناد به آیات قرآن کریم و تمثیلات عرفانی، تلاش شده است تا زوایای این مقام به‌گونه‌ای روشن و عمیق تبیین گردد.

بخش نخست: مراتب توکل و صفات عارف متوکل

مقدمه‌ای بر مقام توکل

مقام توکل، از منظر عرفان اسلامی، منزلگاهی است که سالک در آن، قلب خود را از وابستگی به اسباب ظاهری رها ساخته و به حبل متین الهی متمسک می‌شود. این مقام، با استناد به آیه شریفه بِسْمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحْمَٰنِ ٱلرَّحِيمِ (سوره حمد، آیه ۱)، در درس‌گفتارهای آیت‌الله نکونام به‌عنوان یکی از ارکان سلوک معرفی شده است. توکل، در مرتبه نخست، با پنج صفت ممتاز (طلب، سبب‌سازی، شغل، خیر به خلق، و ترک ادعا) تعریف می‌گردد و در مرتبه دوم، با ترک طلب و ترک سبب، به انقطاع کامل از اسباب ظاهری منتهی می‌شود.

توکل، چونان درختی است که ریشه در ایمان دارد و شاخسار آن، سالک را به سوی آسمان توحید می‌کشاند. این مقام، نه‌تنها از خودبینی و تعلقات نفسانی رهایی می‌بخشد، بلکه با تأکید بر تلاش مسئولانه و خلوص قلبی، سالک را به مشاهده فعل الهی در همه اسباب هدایت می‌کند.

درنگ: توکل، اعتماد کامل به خداوند و رهایی از تعلقات نفسانی است که سالک را از وابستگی به اسباب ظاهری به سوی توحید عملی رهنمون می‌سازد.

مرتبه نخست توکل: پنج صفت عارف متوکل

در مرتبه نخست توکل، عارف متوکل با پنج صفت متمایز شناخته می‌شود:

  1. طلب: سالک باید با انگیزه‌ای الهی، به سوی خیر و کمال گام بردارد. طلب، چونان جرقه‌ای است که آتش معرفت را در قلب سالک برمی‌افروزد.
  2. سبب‌سازی: عارف، اسباب ظاهری را به‌عنوان مظهر فعل الهی به کار می‌گیرد، نه آنکه به آن‌ها تعلق خاطر یابد. این صفت، با آیه شریفه وَمَنْ يَتَّقِ ٱللَّهَ يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجًا ۝ وَيَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لَا يَحْتَسِبُ (سوره طلاق، آیات ۲-۳) همخوانی دارد که بر رزق الهی در سایه تقوا و توکل تأکید می‌کند.
  3. شغل: بیکاری، با مقام عرفان سازگار نیست. سالک باید در مسیر خیر و خدمت به خلق، فعال و پویا باشد. شغل، چونان جریانی است که حیات معنوی سالک را تداوم می‌بخشد.
  4. خیر به خلق: عارف، خیر خود را در خیر رساندن به دیگران می‌بیند. این صفت، با حدیث شریف «خَيْرُ النَّاسِ مَنْ يَنْفَعُ النَّاسَ» پیوندی عمیق دارد.
  5. ترک ادعا: عارف، از خودنمایی و ادعای مقامات معنوی پرهیز می‌کند. ترک ادعا، چونان آینه‌ای است که خلوص باطن سالک را نمایان می‌سازد.

این صفات، توکل را به‌عنوان ترکیبی از تلاش ظاهری و خلوص باطنی تعریف می‌کنند. سالک، در این مرتبه، با حفظ فعالیت در اسباب ظاهری، قلب خود را از تعلق به آن‌ها پاک می‌سازد و همه چیز را از خداوند می‌بیند.

مرتبه دوم توکل: ترک طلب و ترک سبب

در مرتبه دوم توکل، سالک از طلب و سبب‌سازی ظاهری فراتر می‌رود و به انقطاع قلبی از اسباب می‌رسد. این ترک، به معنای بی‌عملی یا اهمال نیست، بلکه رهایی قلب از وابستگی به اسباب ظاهری است. سالک، در این مرتبه، چونان پرنده‌ای است که بال‌هایش را به نسیم توکل الهی می‌سپارد و در عین پرواز، از اسارت زمین رها می‌شود.

این مرتبه، با دعای «إِلَهِي هَبْ لِي كَمَالَ الْإِنْقِطَاعِ» پیوند دارد که به انقطاع قلبی از غیر خدا اشاره می‌کند. سالک، در این مقام، اسباب را مظهر فعل الهی می‌بیند و از تعلق به آن‌ها رهایی می‌یابد.

درنگ: مرتبه دوم توکل، انقطاع قلبی از اسباب است، نه ترک تلاش ظاهری. این مقام، سالک را به شهود حقیقت الهی نزدیک‌تر می‌کند.

جمع‌بندی بخش نخست

بخش نخست، با تبیین مراتب توکل و صفات عارف متوکل، چارچوبی روشن برای فهم این مقام ارائه داد. مرتبه نخست، با تأکید بر تلاش مسئولانه و خلوص باطنی، سالک را به فعالیت در اسباب ظاهری دعوت می‌کند، در حالی که مرتبه دوم، با انقطاع قلبی، او را به سوی توحید افعالی هدایت می‌سازد. این دو مرتبه، مکمل یکدیگرند و توکل را به‌عنوان مقامی جامع و پویا معرفی می‌کنند.

بخش دوم: نقد سوء‌تفاهمات و تبیین مصادیق توکل

نقد سوء‌تفاهم از توکل

یکی از آسیب‌های رایج در فهم توکل، برداشت نادرست از آن به‌عنوان ترک تلاش و بی‌عملی است. این سوء‌تفاهم، که گاه به انحرافات شبه‌قلندری منجر شده، عرفان اسلامی را از مسیر اصیل خود منحرف ساخته و به فقر، ناتوانی و فلاکت دامن زده است. آیت‌الله نکونام، با نقدی صریح، این برداشت را مردود دانسته و تأکید می‌کنند که توکل، ترک اسباب ظاهری نیست، بلکه دیدن اسباب به‌عنوان مظهر فعل الهی است.

این نقد، چونان چراغی است که تاریکی‌های انحراف را روشن می‌سازد و عرفان را با عمل‌گرایی و مسئولیت‌پذیری اجتماعی پیوند می‌دهد. توکل، سالک را به تلاش مسئولانه و توکل قلبی دعوت می‌کند، نه به انفعال و وابستگی.

مصادیق اجتماعی و سیاسی سوء‌تفاهم

آیت‌الله نکونام، با اشاره به وضعیت برخی کشورهای اسلامی مانند عراق و افغانستان، به نتایج منفی سوء‌تفاهم از توکل پرداخته‌اند. این جوامع، که گاه به دلیل ترک اسباب و اهمال در تلاش، به ضعف و ناتوانی گرفتار شده‌اند، نمونه‌ای از آسیب‌های این برداشت نادرست‌اند. توکل، به معنای رها کردن اسباب و انتظار معجزه نیست، بلکه تلاشی است آگاهانه در مسیر خیر، همراه با اعتماد به خداوند.

این مثال‌ها، چونان آینه‌ای هستند که پیامدهای انفعال را به سالک نشان می‌دهند و او را به پویایی و مسئولیت‌پذیری فرا می‌خوانند.

توکل و امکانات مادی

توکل، با برخورداری از امکانات مادی منافاتی ندارد. سالک می‌تواند از نعمت‌های الهی بهره‌مند باشد، مشروط بر آنکه آن‌ها را از خداوند ببیند و به آن‌ها تعلق خاطر نیابد. این اصل، با عبارت «بِحَوْلِ اللَّهِ وَقُوَّتِهِ أَقُومُ وَأَقْعُدُ» تبیین شده است که بر توحید افعالی تأکید دارد.

سالک، در این مقام، چونان کشاورزی است که بذر می‌کارد و به باران الهی اعتماد دارد، اما از کوشش در کشتزار خود غفلت نمی‌ورزد.

درنگ: توکل، با امکانات مادی منافاتی ندارد. سالک، امکانات را لطف الهی می‌بیند و از تعلق به آن‌ها رها می‌شود.

کمال انقطاع: صفتی قلبی

کمال انقطاع، وصفی قلبی است، نه فقر و نداری. دعای «إِلَهِي هَبْ لِي كَمَالَ الْإِنْقِطَاعِ» به رهایی قلب از تعلقات غیر الهی اشاره دارد، نه ترک مادیات. این اصل، با آیه شریفه فَمَنْ يُرِدِ ٱللَّهُ أَنْ يَهْدِيَهُ يَشْرَحْ صَدْرَهُ لِلْإِسْلَامِ (سوره انعام، آیه ۱۲۵) همخوانی دارد که بر شرح صدر الهی تأکید می‌کند.

انقطاع، چونان نسیمی است که غبار تعلقات را از قلب سالک می‌زداید و او را به سوی نور توحید رهنمون می‌سازد.

مثال حضرت ابراهیم (ع) و انقطاع

حضرت ابراهیم (ع)، با گفتن «بَكَّ اللَّهُ» به جبرئیل (ع)، اوج انقطاع را به نمایش گذاشت. او، که حقیقت الهی را مشاهده می‌کرد، به سبب ظاهری نیازی نداشت. این مثال، با آیه شریفه إِنَّنِي مَعَكُمَا أَسْمَعُ وَأَرَىٰ (سوره طه، آیه ۴۶) پیوند دارد که حضور الهی را تأیید می‌کند.

ابراهیم (ع)، چونان ستاره‌ای است که در آسمان توحید می‌درخشد و سالک را به رهایی از اسباب ظاهری فرا می‌خواند.

مثال امام حسین (ع) و تلاش در عین شهود

امام حسین (ع)، با وجود شهود شهادت، به تلاش و مبارزه ادامه داد و تسلیم نشد. این نمونه، توکل را با عمل مسئولانه پیوند می‌دهد. سالک، در عین شهود حقیقت، به اسباب ظاهری عمل می‌کند و از بی‌عملی پرهیز می‌ورزد.

امام حسین (ع)، چونان مشعلی است که راه توکل و تلاش را در تاریکی‌های تردید روشن می‌سازد.

درنگ: توکل، با تلاش مسئولانه سازگار است. سالک، در عین شهود حقیقت، به اسباب ظاهری عمل می‌کند.

جمع‌بندی بخش دوم

بخش دوم، با نقد سوء‌تفاهمات و ارائه مصادیق توکل، به تبیین دقیق این مقام پرداخت. توکل، نه‌تنها با تلاش و امکانات مادی منافاتی ندارد، بلکه با انقطاع قلبی و خیر به خلق، سالک را به سوی کمال هدایت می‌کند. مثال‌های ابراهیم (ع) و امام حسین (ع)، این مقام را در عمل به نمایش می‌گذارند.

بخش سوم: توکل و فضیلت‌های عرفانی

کمال انقطاع در انبیا

حضرت ابراهیم (ع)، نسبت به حضرت سلیمان (ع)، از کمال انقطاع بیشتری برخوردار بود. سلیمان (ع)، در برابر یال اسب‌ها دچار لغزش شد، در حالی که ابراهیم (ع) با آیه شریفه سُبُّوحٌ قُدُّوسٌ رَبُّنَا وَرَبُّ ٱلْمَلَائِكَةِ وَٱلرُّوحِ (سوره بقره، آیه ۳۰، در تفاسیر) به کمال توحید دست یافت.

این مقایسه، چونان ترازویی است که درجات انقطاع را می‌سنجد و سالک را به تأمل در مراتب توحید دعوت می‌کند.

حالت انقطاع

فرد در انقطاع، با وجود بهره‌مندی از امکانات، هیچ‌چیز را به خود نسبت نمی دهد و از تعریف‌های رندانه پرهیز می کند، اما تعریف‌های صادقانه را برای خدا می پذیرد. این نمونه، انقطاع قلبی را در عمل نشان می‌دهد.

ولی منقطع چونان آیینه‌ای است که خلوص و توکل را در برابر چشمان سالک قرار می‌دهد.

شغل نفس و قوت عقل

شغل نفس، برای سالک مبتدی لازم است تا از بیکاری و اسارت نفس رها شود. اما با قوت عقل، سالک به فراغت نفس می‌رسد و نفس را تحت کنترل درمی‌آورد. این اصل، پیشرفت در سلوک را نشان می‌دهد.

قوت عقل، چونان کلیدی است که قفل‌های نفس را می‌گشاید و سالک را به آزادی معنوی رهنمون می‌سازد.

خیر به خلق و فضیلت

عارف، باید خیر به خلق برساند، چنان‌که حدیث شریف «خَيْرُ النَّاسِ مَنْ يَنْفَعُ النَّاسَ» بر آن تأکید دارد. شر داشتن، با توکل و عرفان سازگار نیست.

خیر به خلق، چونان جویباری است که باغ عرفان را سیراب می‌کند و سالک را به فضیلت رهنمون می‌سازد.

درنگ: خیر به خلق، نشانه توکل و فضیلت است. عارف، با خیر رساندن به دیگران، به کمال سلوک نزدیک‌تر می‌شود.

کشف صریح از خیر و شر

سالک، با مشاهده خیر و شر در دیگران، خود را محک می‌زند. لذت بردن از خیر و رنج بردن از شر، نشانه سلامت روحی است. بی‌تفاوتی به خیر و شر، نقصی در سلوک را نشان می‌دهد.

این معیار، چونان آینه‌ای است که سلامت روح سالک را بازتاب می‌دهد و او را به خودشناسی دعوت می‌کند.

ترک ادعا و خطر خودبینی

ترک ادعا، از شروط اصلی توکل است. ادعا، سالک را به فتنه و خودبینی می‌کشاند. این اصل، با آیه شریفه وَأَمَّا تَرْكُ ٱلدَّعْوَىٰ فَلَأَنَّهُ إِنْ تَجَرَّدَ تبیین شده است.

ترک ادعا، چونان سپری است که سالک را از تیرهای عجب و ریا محافظت می‌کند.

خطر قداست ظاهری

انقطاع ظاهری از اسباب و حسن ظن مردم، ممکن است سالک را به فتنه و خودبینی بکشاند. این هشدار، با آیه شریفه وَهُوَ خَيْرُ ٱلْمَاكِرِينَ (سوره آل‌عمران، آیه ۵۴) مرتبط است که بر مکر الهی و خطر خودبینی تأکید دارد.

قداست ظاهری، چونان سرابی است که سالک را از حقیقت دور می‌سازد و او را به ورطه خودبینی می‌کشاند.

سادگی و رهایی از بیماری‌های نفسانی

سادگی و تشبه به عوام، سالک را از بیماری‌های نفسانی مانند عجب و ریا نجات می‌دهد. این اصل، با عبارت «الْخَلَاصُ مِنْ هَذِهِ الْأَمْرَاضِ» تبیین شده است.

سادگی، چونان آبی زلال است که قلب سالک را از آلودگی‌های نفسانی پاک می‌سازد.

نقد اطوار و ریا

اطوار و ریا، مانند خودنمایی در ظاهر و رفتار، سالک را از حقیقت دور می‌کند. این نقد، با آیه شریفه وَلَا تَكُونُوا كَٱلَّذِينَ نَسُوا ٱللَّهَ فَأَنْسَاهُمْ أَنفُسَهُمْ (سوره حشر، آیه ۱۹) مرتبط است که بر خطر غفلت از خدا هشدار می‌دهد.

اطوار، چونان زنجیری است که سالک را در بند خودنمایی اسیر می‌سازد.

مثال حاجی سبزواری و سادگی

حاجی سبزواری، با سادگی و پرهیز از اطوار، الگویی از عرفان عملی ارائه داد. او، با دوری از خودنمایی، خلوص و توکل را در رفتار خود متجلی ساخت.

حاجی سبزواری، چونان گلی است که در باغ عرفان، بی‌تکلف و ساده می‌شکفد.

هدایت الهی و توکل

هدایت، تنها از خداست، چنان‌که آیه شریفه وَٱللَّهُ ٱلْهَادِي بر آن تأکید دارد. سالک، خود را ظرف ظهور فعل الهی می‌بیند و به هدایت الهی اعتماد می‌کند.

هدایت الهی، چونان نوری است که مسیر توکل را برای سالک روشن می‌سازد.

درنگ: هدایت، تنها از خداست. سالک، با توکل، خود را ظرف ظهور فعل الهی می‌بیند.

جمع‌بندی بخش سوم

بخش سوم، با تبیین فضیلت‌های عرفانی و نقد انحرافات، به تکمیل تصویر توکل پرداخت. خیر به خلق، سادگی، ترک ادعا و هدایت الهی، از ارکان این مقام‌اند که سالک را به کمال سلوک رهنمون می‌سازند. مثال‌های انبیا و حاجی سبزواری، این فضیلت‌ها را در عمل به نمایش می‌گذارند.

نتیجه‌گیری نهایی

کتاب پیش‌رو، با بازنویسی درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره در جلسه ۲۵۳، به تبیین مقام توکل در «منازل السائرین» پرداخت. این مقام، با مراتب دوگانه خود (پنج صفت در مرتبه نخست و انقطاع قلبی در مرتبه دوم)، سالک را از تعلقات نفسانی رها ساخته و به توحید عملی هدایت می‌کند. نقد سوء‌تفاهمات، مانند قلندرگرایی و خودنمایی، عرفان را از انحرافات مصون می‌دارد. مثال‌های ابراهیم (ع)، امام حسین (ع) و حاجی سبزواری، توکل را با عمل مسئولانه، سادگی و خلوص پیوند می‌دهند.

توکل، چونان دری است که به باغ توحید گشوده می‌شود و سالک را به مشاهده جمال الهی دعوت می‌کند.

با نظارت صادق خادمی

 

کوئیز

به سوالات زیر پاسخ داده و در پایان، نتیجه را با پاسخنامه مقایسه کنید.

1. بر اساس درسگفتار، کدام یک از ویژگی‌های زیر جزو پنج صفت عارف سالک متوکل در مرتبه اول نیست؟

2. طبق متن، ترك طلب و ترك سبب در مرتبه دوم توکل به چه معناست؟

3. بر اساس درسگفتار، كمال انقطاع به چه معناست؟

4. طبق متن، چرا عارف باید از شر دوری کند؟

5. بر اساس درسگفتار، خطر حسن ظن مردم نسبت به عارف چیست؟

6. عارف سالک متوکل در مرتبه اول باید مدعی باشد و ادعای عرفان کند.

7. ترک طلب و ترک سبب در مرتبه دوم توکل به معنای بیکاری و انتظار رزق بدون تلاش است.

8. کمال انقطاع به معنای نداشتن امکانات مادی و بیچارگی است.

9. عارف باید خیرش به مردم برسد و از شر دوری کند.

10. حسن ظن مردم به عارف همیشه به نفع اوست و او را به کمال می‌رساند.

11. پنج صفت عارف سالک متوکل در مرتبه اول چیست؟

12. چرا ترک طلب و ترک سبب در مرتبه دوم توکل نادرست است؟

13. کمال انقطاع چگونه صفتی است؟

14. چرا عارف باید از ادعا دوری کند؟

15. چگونه خیر الناس بودن نشانه عارف حقیقی است؟

پاسخنامه

1. ادعا کردن

2. بی‌توجهی به کار و تلاش و انتظار رزق بدون عمل

3. وصف قلبی دل نبستن به غیر خدا

4. چون عارف باید خیرش به مردم برسد

5. ممکن است او را به فتنه و ادعا بکشاند

6. نادرست

7. درست

8. نادرست

9. درست

10. نادرست

11. طلب، سبب‌سازی، شغل خیر، نفع رساندن به مردم، و ترک ادعا.

12. زیرا منجر به بیکاری، تن‌پروری و انتظار رزق بدون تلاش می‌شود که با توکل حقیقی سازگار نیست.

13. کمال انقطاع وصف قلبی است که دل به غیر خدا نبندد، نه ترک امکانات مادی.

14. زیرا ادعا کردن عارف را به فتنه و خودبزرگ‌بینی می‌کشاند و از حقیقت دور می‌کند.

15. عارف حقیقی خیرش به مردم می‌رسد و از شر دوری می‌کند، زیرا دنبال فضیلت است.

منو جستجو پیام روز: آهنگ تصویر غزل تازه‌ها
منو
مفهوم غفلت و بازتعریف آن غفلت، به مثابه پرده‌ای تاریک بر قلب و ذهن انسان، ریشه اصلی کاستی‌های اوست. برخلاف تعریف سنتی که غفلت را به ترک عبادت یا گناه محدود می‌کند، غفلت در معنای اصیل خود، بی‌توجهی به اقتدار الهی و عظمت عالم است. این غفلت، همانند سایه‌ای سنگین، انسان را از درک حقایق غیبی و معرفت الهی محروم می‌سازد.

آهنگ فعلی

آرشیو آهنگ‌ها

آرشیو خالی است.

تصویر فعلی

تصویر فعلی

آرشیو تصاویر

آرشیو خالی است.

غزل

فوتر بهینه‌شده