در حال بارگذاری ...
Sadegh Khademi - Optimized Header
Sadegh Khademi

منازل السائرین 255

متن درس





منازل السائرین: تأملاتی در توکل و سلوک عرفانی

منازل السائرین: تأملاتی در توکل و سلوک عرفانی

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۲۵۵)

مقدمه: سفری در مسیر توکل و شهود

سلوک عرفانی، سفری است بسوی حقیقت که سالک در آن با عبور از حجاب‌های نفس، به شهود حق نائل می‌گردد. در این مسیر، توکل به‌عنوان یکی از منازل کلیدی، جایگاه ویژه‌ای دارد. درس‌گفتار حاضر، شرحی است بر دیدار حسين بن منصور (حلاج) با ابراهيم خواص در بیابانی بی‌آب‌و‌علف، که به نقد سلوک ابراهيم در توکل و دعوت او به فنای در توحید و شهود حق می‌پردازد. این متن، با تأمل در مفاهیم عمیق عرفانی، نقد روایات فاقد سند، و رد دیدگاه‌های افراطی که توکل را با ذلت و فقر خودخواسته پیوند می‌زنند، عرفانی متعادل و منطبق با کرامت انسانی ارائه می‌کند.

بخش اول: دیدار در بیابان: گفت‌وگوی دو سالک

روایت دیدار حسين بن منصور و ابراهيم خواص

در بیابانی که نه واج و نه باران، حسين بن منصور با ابراهيم خواص دیدار می‌کند و از حال او می‌پرسد. ابراهيم پاسخ می‌دهد که در صحراها و برارا می‌گردد، جاهایی که آب، درخت، سبزه، و باران نیست، تا صحت توکل خود را بیازماید. این دیدار، تمثیلی است از گفت‌وگوی دو سالک که هرکدام در مرتبه‌ای از سلوک ایستاده‌اند. حسين، با سؤالم از حال ابراهيم، او را به تأمل در کیفیت توکلش دعوت می‌کند.

﴿وَعَلَى اللَّهِ فَلْتَوَكَّلُوا إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ﴾ (سوره مائده، آیه ۲۳، : «و بر خدا توکل کنید اگر مؤمنید») این آیه شریفه از قرآن کریم، توکل را با ایمان پیوند می‌زند و بر ضرورت اعتماد به خداوند در همه حالات تأکید دارد. سلوک ابراهيم، گرچه با ترک اسباب همراه است، اما حسين آن را به سوی مراتب بالاتر هدایت می‌کند.

درنگ: دیدار حسين و ابراهيم، نمادی از گفت‌وگوی عرفانی است که سالک را از خودسازی نفسانی به شهود حق رهنمون می‌سازد. توکل، نه در ترک افراطی اسباب، بلکه در اعتماد به خداوند در بستر ایمان معنا می‌یابد.

نقد سلوک ابراهيم: از عمران باطن به فنای در توحید

حسين، سلوک ابراهيم را به دلیل تمرکز بر عمران باطن (خودسازی نفسانی) ناکافی می‌داند و او را به فنای در توحید و شهود حق دعوت می‌کند. ابراهيم، با گزاردن در بیابان‌های بی‌آب و علف، به دنبال آزمودن توکل خود است، اما حسين این را کافی نمی‌داند و می‌فرماید: «اذا افنيت عمرك فى عمران باطنك، فاين الفناء فى التوحيد؟» (اگر عمرت را صرف خودسازی نفسانی کردی، پس فنای در توحید کجاست؟). این نقد، بر اولویت شهود حق بر خودسازی نفسانی تأکید دارد.

﴿كُلُّ شَيْءٍ هَالِكٌ إِلَّا وَجْهَهُ﴾ (سوره قصص، آیه ۸۸، : «هر چیزی جز وجه او نابودشدنی است») این آیه شریفه از قرآن کریم، بر فنای همه‌چیز در برابر وجه الهی تأکید می‌ورزد. حسين، ابراهيم را به سوی این مقام والا دعوت می‌کند، جایی که سالک خود را در فعل حق فانی می‌بیند.

بخش دوم: قمع نفس و رهایی از تعلقات نفسانی

ضرورت قمع نفس در سلوک عرفانی

حسين به ابراهيم توصیه می‌کند که نفس خود را قمع کند و از تشرف (شرافت ظاهری) و تعزز (عزت نفسانی) رها شود تا توکلش تصحیح گردد. قمع نفس، به معنای سركوب صفات نفسانی نظیر تکبر و خودبینی است، نه تحقیر خود. حسين، ابراهيم را از حفظ شرف ظاهری (مانند آبرو و عزت اجتماعی) برحذر می‌دارد، زیرا این‌ها مانع توکل خالص‌اند.

﴿وَلَا تَمْشِ فِي الْأَرْضِ مَرَحًا﴾ (سوره اسراء، آیه ۳۷، : «و در زمین با تکبر راه مرو») این آیه شریفه از قرآن کریم، بر پرهیز از تکبر و خودبزرگ‌بینی تأکید دارد. قمع نفس، سالک را از تعلقات نفسانی آزاد می‌سازد و او را برای توکل خالص آماده می‌کند.

درنگ: قمع نفس، سركوب صفات نفسانی نظیر تکبر است، نه تحقیر خود. سالک باید از شرف ظاهری و تعزز نفسانی رها شود تا توکلش به کمال برسد.

نقد پیوند توکل با ذلت و فقر خودخواسته

برخی دیدگاه‌های عرفانی که توکل را با ذلت، فقر خودخواسته، و ترک شرف پیوند می‌زنند، به‌عنوان خرافه و استثمار نفسانی نقد شده‌اند. این رویکردها، با شرافت انسانی و عقلانیت ناسازگارند. توکل، مستلزم تحقیر خود نیست، بلکه با عزت نفس و پرهیز از تکبر سازگار است.

﴿وَلَقَدْ كَرَّمْنَا بَنِي آدَمَ﴾ (سوره اسراء، آیه ۷۰، : «و به‌راستی فرزندان آدم را گرامی داشتیم») این آیه شریفه از قرآن کریم، بر کرامت ذاتی انسان تأکید می‌ورزد. عرفان حقیقی، سالک را به حفظ شرافت انسانی در کنار توکل دعوت می‌کند.

بخش سوم: نقد روایات و رفتارهای نامتعارف

نقد روایات عرفانی فاقد سند

روایاتی مانند داستان حسين بن منصور و ابراهيم خواص، به دلیل فقدان سند و انحراف از عقلانیت، مورد تردید قرار گرفته‌اند. این روایات ممکن است توسط افراد رند یا برای خوار کردن مسلمین جعل شده باشند. پذیرش بی‌چون‌وچرای چنین روایاتی، به خوش‌باوری و انحراف از حقیقت می‌انجامد.

﴿وَلَا تَقْفُ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ﴾ (سوره اسراء، آیه ۳۶، : «و چیزی را که به آن علم نداری دنبال مکن») این آیه شریفه از قرآن کریم، بر ضرورت علم و یقین در پذیرش روایات تأکید دارد. نقد تاریخی و عقلانی روایات، از اصول اساسی پژوهش عرفانی است.

درنگ: روایات عرفانی فاقد سند، ممکن است جعلی یا استثماری باشند. پذیرش آن‌ها نیازمند نقد تاریخی و عقلانی است.

نقد رفتارهای نامتعارف در عرفان

رفتارهای نامتعارف، مانند گدایی نمایشی، ظاهر غیرمتعارف (نظیر گیس بلند یا ریش نامرتب)، یا تحقیر خود، نشانه مشکلات نفسانی‌اند و با عرفان حقیقی ناسازگارند. عرفان، با تعادل عقلانی و وزانت سازگار است، نه با افراط و تفریط.

﴿وَلَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ﴾ (سوره احزاب، آیه ۲۱، : «و برای شما در رسول خدا الگویی نیکوست») این آیه شریفه از قرآن کریم، بر الگوگیری از تعادل و وزانت پیامبر اکرم (ص) تأکید دارد. سالک عارف، باید وزانت عقلانی خود را حفظ کند.

بخش چهارم: عرفان حقیقی و رام کردن نفس

عرفان: رام کردن نفس، نه سركوب آن

عرفان، به معنای رام کردن نفس از طریق ایجاد تعادل است، نه سركوب یا تحقیر آن. رام کردن، نفس را از تکبر و خودبینی آزاد می‌کند، اما رم دادن (رها کردن نفس)، آن را به انحراف می‌کشاند. تمثیل سوارکار و اسب، این تعادل را به زیبایی نشان می‌دهد: سوارکار، اسب را با مهربانی و تنبیه مناسب رام می‌کند، نه با خشونت.

﴿وَالَّذِينَ جَاهَدُوا فِينَا لَنَهْدَدِيَنَّهُمْ سُبُلَنَا﴾ (سوره عنکبوت، آیه ۶۹، : «و کسانی که در راه ما جهاد کنند، به راه‌های خود هدایتشان می‌کنیم») این آیه شریفه از قرآن کریم، جهاد با نفس را راه هدایت می‌داند.

درنگ: عرفان، رام کردن نفس از طریق تعادل است، نه سركوب یا تحقیر. نفس رام‌شده، در خدمت سلوک قرار می‌گیرد.

مراقبه و تعادل نفس

مراقبه، حالتی است که نفس متعادل و رام‌شده به آن دست می‌یابد. انزوا و گرسنگی (مانند سلوک ابراهيم در بیابان)، نفس را ناتوان می‌کند. تمثیل آماده‌سازی خودرو برای سفر، ضرورت تعادل نفس را نشان می‌دهد: همان‌گونه که خودرو برای سفر به سرویس کامل نیاز دارد، نفس نیز برای مراقبه باید متعادل و آماده باشد.

ﴯيَا أَيُّّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ اتَّقُوا اللّهَ وَلْتَنظُرْ نَفْسٌ مَا قَدَّمَتْ لِغَدٍ﴾ (سوره حشر، آیه ۱۸، : «ای مؤمنان، از خدا پروا کنید و هر نفسی بنگرد که برای فردا چه پیش فرستاده») این آیه شریفه از قرآن کریم، بر مراقبه با آمادگی نفس تأکید دارد.

بخش پنجم: نقد ادعاهای غیرعقلانی و عرفان استثماری

نقد ادعای چشم بزرخی

ادعاهایی مانند چشم برزخی یا افشای عیوب دیگران، غیرعقلانی و نشانه عصیان‌اند. انبیا و ائمه (ع)، با وجود علم به عیوب، آن‌ها را افشا نکردند. این رفتارها، سوءاستفاده از خوش‌باوری مردم و انحراف از عرفان حقیقی است.

﴿وَلَا تَجَسَّسُوا﴾ (سوره حجرات، آیه ۱۲، : «و جاسوسی نکنید») این آیه شریفه از قرآن کریم، بر پرهیز از افشای عیوب تأکید دارد. ادعاهای غیرعقلانی، با سیره انبیا و ائمه ناسازگار است.

درنگ: ادعای چشم برزخی و افشای عیوب، نشانه عصیان و سوءاستفاده است. عرفان حقیقی، با پهنان‌داری و عقلانیت سازگار است.

نقد عرفان‌های استثماری

عرفان‌هایی که سالک را به ذلت، فقر خودخواسته، یا ترک شرف دعوت می‌کنند، استثمار نفسانی و فریب‌اند. این رویکردها، با کمال انسانی و عرفان حقیقی (رام کردن نفس) ناسازگارند. عرفان، صفات نقص مانند تکبر را برطرف می‌کند، نه شرافت را.

﴿إنَّ الَّذِينَ آمَنُواْ وَوَعَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ سَيَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمَنُ وُدًّا﴾ (سوره مریم، آیه ۹۶، : «کسانی که ایمان آوردند و کارهای شایسته کردند، خداوند برایشان محبت قرار می‌دهد») این آیه شریفه از قرآن کریم، بر کمال ایمان و عمل صالح تأکید دارد.

بخش ششم: توکل و حفظ شرافت انسانی

توکل و عزت نفس

توکل با شرافت و عزت انسانی منافاتی ندارد. انبیا، با وجود استهزاء، شرافت خود را حفظ کردند و ذلت خودخواسته را نپذیرفتند.

﴿وَمَا يَأْتِي مِن نَبِيٍّ إِلَّا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُونَ﴾ (سوره حجر، آیه ۵۱، : «و هیچ پیامبری نیامد مگر اینکه او را مسخره کردند») این آیه شریفه از قرآن کریم، نشان می‌دهد که انبیا در برابر استهزاء، عزت خود را حفظ کردند.

درنگ: توکل، با عزت نفس و شرافت انسانی سازگار است. انبیا با حفظ شرافت، در برابر استهزاء ایستادگی کردند.

نقد گدایی و تحقیر نفس

گدایی و تحقیر نفس، مانند دستور کاسه‌گدایی در برخی عرفان‌های سنتی، با عرفان حقیقی ناسازگار است و نشانه استثمار نفسانی است. عرفان، سالک را به حفظ کرامت دعوت می‌کند، نه تحقیر.

﴿وَأَمَّا السَّائِلَ فَلَا تَنْهَرْ﴾ (سوره ضحی، آیه ۱۰, : «و سائل را مران») این آیه شریفه از قرآن کریم، بر احترام به سائل تأکید دارد، نه تشویق به گدایی.

جمع‌بندی

این اثر، با تأمل در دیدار حسين بن منصور و ابراهيم خواص، به نقد سلوک توکل و دعوت به شهود حق پرداخته است. تأکید بر قمع نفس، رهایی از تعلقات نفسانی، و نقد دیدگاه‌های افراطی که توکل را با ذلت پیوند می‌زنند، عرفانی متعادل و منطبق با کرامت انسانی ارائه می‌دهد. آیات قرآن کریم، چارچوبی عقلانی برای سلوک فراهم آورده و نقد روایات فاقد سند و رفتارهای نامتعارف، بر اهمیت عقلانیت در عرفان تأکید دارد. عرفان حقیقی، رام کردن نفس است که سالک را به تعادل و کمال رهنمون می‌سازد.

با نظارت صادق خادمی


کوئیز

به سوالات زیر پاسخ داده و در پایان، نتیجه را با پاسخنامه مقایسه کنید.

1. طبق درسگفتار، ابراهیم الخواص در چه مکانی با حسین بن منصور ملاقات کرد؟

2. بر اساس متن، پاسخ حسین بن منصور به ابراهیم الخواص درباره توکل چه بود؟

3. در درسگفتار، قمع نفس به چه معناست؟

4. طبق متن، واجبات طريقه شامل چه چیزی است؟

5. بر اساس درسگفتار، عرفان با کدام صفت منافات دارد؟

6. طبق درسگفتار، توکل به معنای ترک کامل اسباب و رفتن به بیابان است.

7. متن بیان می‌کند که عرفان با صفات نقص مانند استکبار و خودخواهی منافات دارد.

8. بر اساس درسگفتار، ابراهیم الخواص به دلیل ترک اسباب به فنای در توحید رسید.

9. درسگفتار تأکید دارد که رام کردن نفس به جای سركوب خشن آن، برای توکل ضروری است.

10. طبق متن، انبیاء برای توکل خود را عمداً ذلیل و فقیر می‌کردند.

11. تفاوت اصلی بین رام کردن نفس و رم دادن نفس چیست؟

12. چرا درسگفتار قمع نفس را به معنای سركوب خشن نفی می‌کند؟

13. منظور از واجبات طريقه در درسگفتار چیست؟

14. چرا درسگفتار ترک شرافت و عزت را برای توکل نادرست می‌داند؟

15. چگونه حسین بن منصور ابراهیم الخواص را نقد کرد؟

پاسخنامه

1. بیابان‌های بدون آب و گیاه

2. مشغول باطن خودت هستی، نه حق

3. سركوب و خرد کردن نفس

4. مراقبه، حضور و عمارت اوقات

5. استکبار

6. نادرست

7. درست

8. نادرست

9. درست

10. نادرست

11. رام کردن نفس یعنی متعادل کردن آن برای همراهی، اما رم دادن نفس یعنی تسلط نفس بر انسان و پرت کردن او به انحراف.

12. زیرا سركوب خشن نفس را رم می‌دهد، در حالی که عرفان به رام کردن و متعادل کردن نفس نیاز دارد.

13. واجبات طريقه شامل مراقبه، حضور و عمارت اوقات است، نه صرفاً واجبات شرعی مانند نماز و روزه.

14. زیرا عرفان با صفات نقص مانند استکبار منافات دارد، اما شرافت و عزت ذاتی را حفظ می‌کند.

15. حسین بن منصور گفت که ابراهیم مشغول باطن خود است و به جای فنای در توحید، در عمران باطن خود غرق شده است.

منو جستجو پیام روز: آهنگ تصویر غزل تازه‌ها
منو
مفهوم غفلت و بازتعریف آن غفلت، به مثابه پرده‌ای تاریک بر قلب و ذهن انسان، ریشه اصلی کاستی‌های اوست. برخلاف تعریف سنتی که غفلت را به ترک عبادت یا گناه محدود می‌کند، غفلت در معنای اصیل خود، بی‌توجهی به اقتدار الهی و عظمت عالم است. این غفلت، همانند سایه‌ای سنگین، انسان را از درک حقایق غیبی و معرفت الهی محروم می‌سازد.

آهنگ فعلی

آرشیو آهنگ‌ها

آرشیو خالی است.

تصویر فعلی

تصویر فعلی

آرشیو تصاویر

آرشیو خالی است.

غزل

فوتر بهینه‌شده