در حال بارگذاری ...
Sadegh Khademi - Optimized Header
Sadegh Khademi

منازل السائرین 257

متن درس





منازل السائرین: تأملاتی در باب التفویض

منازل السائرین: تأملاتی در باب التفویض

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۲۵۷)

دیباچه

سلوک عرفانی، سفری است در گستره بی‌کران معرفت الهی که سالک با تکیه بر مراتب توکل و تفویض، گام در مسیر قرب به حق می‌نهد. باب التفویض، به مثابه قله‌ای رفیع در سلسله‌مراتب سلوک، جایگاه ویژه‌ای در عرفان اسلامی دارد. این مقام، که در قیاس با توکل از لطافت و خلوص بیشتری برخوردار است، سالک را به واگذاری کامل امور به خداوند، فارغ از هرگونه قید و شرط، دعوت می‌کند. در این نوشتار، که برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره در جلسه ۲۵۷ است، باب التفویض با نگاهی علمی، عرفانی و فلسفی بررسی می‌شود. محور بحث، آیه شریفه ﴿وَأُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبَادِ﴾ (غافر: ۴۴، : «و من کار خود را به خدا واگذار می‌کنم، که خدا به بندگان [خود] بیناست») است که از زبان مؤمن آل فرعون نقل شده و تجلی شجاعت، معرفت و تسلیم محض او را در برابر اراده الهی به نمایش می‌گذارد. متن حاضر، با ساختاری علمی و دانشگاهی، به تبیین تفاوت‌های تفویض و توکل، نقد دیدگاه‌های جبرگرایانه، و تأکید بر رحمانیت الهی در سلوک عرفانی می‌پردازد.

بخش یکم: مفهوم تفویض و جایگاه آن در سلوک عرفانی

تفویض در قرآن کریم: مرتبه‌ای استثنایی

تفویض، به معنای واگذاری کامل امور به خداوند بدون دخالت نفس یا اسباب ظاهری، در قرآن کریم تنها یک‌بار به صورت فعلی در آیه ﴿وَأُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبَادِ﴾ (غافر: ۴۴) ذکر شده است. این ندرت، نشان‌دهنده عظمت و دشواری این مقام است که نیازمند شجاعت، معرفت و تسلیم محض است. مؤمن آل فرعون، که این سخن را در برابر فرعون، نماد استکبار و طغیان، بر زبان می‌آورد، نمونه‌ای برجسته از این مقام را به تصویر می‌کشد. این واگذاری، نه از سر ناتوانی، بلکه از سر آگاهی به بصیرت و حکمت الهی صورت می‌گیرد.

درنگ: ندرت تفویض در قرآن کریم

واژه تفویض تنها یک‌بار در قرآن کریم به صورت فعلی ذکر شده که نشان‌دهنده جایگاه استثنایی و دشواری این مقام در سلوک عرفانی است. این ندرت، با صفت صمد در سوره اخلاص قابل مقایسه است.

تفویض، چونان گوهری نایاب در گنجینه سلوک، نیازمند گذر از مراتب توکل و رسیدن به تسلیم کامل است. این مقام، سالک را به چشم‌پوشی از اسباب ظاهری و واگذاری امور به مالک مطلق دعوت می‌کند، چنان‌که آیه مذکور بر پیوند این عمل با بصیرت الهی تأکید دارد.

مؤمن آل فرعون: تجلی شجاعت و معرفت

مؤمن آل فرعون، که قرآن کریم او را با عنوان الَّذِي آمَنَ معرفی می‌کند، در شرایطی مخاطره‌آمیز سخن می‌گوید. فرعون، با ادعای ربوبیت و طغیان، هرگونه مخالفت را سرکوب می‌کند، اما این مؤمن با شجاعت و بدون تقیه، ایمان خود را ابراز کرده و امور خود را به خداوند می‌سپارد. او قوم خود را به راه رشد دعوت می‌کند و می‌فرماید: ﴿يَا قَوْمِ مَا لِي أَدْعُوكُمْ إِلَى النَّجَاةِ وَتَدْعُونَنِي إِلَى النَّارِ﴾ (غافر: ۴۱، : «و ای قوم من، چرا شما را به نجات فرا می‌خوانم و حال آنکه شما مرا به سوی آتش می‌خوانید؟»). این دعوت، نشان‌دهنده رسالت او در هدایت دیگران است.

وی با انتخاب واژه مُسْرِفِينَ (اسراف‌کنندگان) به جای واژه‌های قهری مانند کافرین یا جبارین، حکمت و لطافت خود را در دعوت به نمایش می‌گذارد. اسراف در اینجا به معنای تلف کردن عمر و فرصت‌های الهی است که قوم را به تأمل در رفتار خود دعوت می‌کند. این انتخاب، دعوت او را از خشونت دور ساخته و به موعظه حسنه نزدیک می‌سازد.

درنگ: حکمت در دعوت مؤمن آل فرعون

مؤمن آل فرعون با انتخاب واژه مسرفین به جای کافرین یا جبارین، قوم خود را با لطافت و حکمت به سوی حقیقت هدایت می‌کند، که نشان‌دهنده عمق معرفت و اخلاق ایمانی اوست.

خداوند او را از شر مکر فرعونیان حفظ کرده و آل فرعون را به عذاب گرفتار ساخت: ﴿فَوَقَاهُ اللَّهُ سَيِّئَاتِ مَا مَكَرُوا وَحَاقَ بِآلِ فِرْعَوْنَ سُوءُ الْعَذَابِ﴾ (غافر: ۴۵، : «پس خدا او را از آسیب‌های آنچه تدبیر کرده بودند حفظ کرد و عذاب بد به آل فرعون رسید»). این حفاظت، پاداش تفویض و تسلیم اوست که او را تحت ولایت الهی قرار داده است.

جمع‌بندی بخش یکم

تفویض، به عنوان مقامی استثنایی در سلوک عرفانی، با ندرت کاربرد در قرآن کریم و تجلی در کلام مؤمن آل فرعون، جایگاه ویژه‌ای دارد. این مقام، با شجاعت، معرفت و تسلیم محض همراه است و سالک را به واگذاری کامل امور به خداوند دعوت می‌کند. مؤمن آل فرعون، با دعوت حکیمانه و انتخاب واژه‌های لطیف، نمونه‌ای برجسته از این مقام را به نمایش می‌گذارد.

بخش دوم: تمایز تفویض و توکل

تفویض: مرتبه‌ای لطیف‌تر از توکل

تفویض، در قیاس با توکل، از لطافت و خلوص بیشتری برخوردار است، زیرا توکل ممکن است با نوعی مماثلت (تشابه) بین بنده و خدا همراه باشد، در حالی که تفویض این مماثلت را نفی می‌کند. در توکل، بنده خداوند را وکیل خود می‌داند، که این وکالت ممکن است به همسانی بین وکیل و موکل منجر شود. این مماثلت، به دلیل محدودیت‌های انسانی، نقصی در مرتبه توکل ایجاد می‌کند. اما در تفویض، بنده هیچ‌گونه همسانی را فرض نمی‌کند و امور خود را به‌طور کامل به مالک مطلق واگذار می‌کند.

درنگ: تفاوت ساختاری توکل و تفویض

در توکل، بنده اسباب را می‌بیند و به خداوند وکالت می‌دهد، اما در تفویض، بدون توجه به اسباب، امور را به‌طور کامل به خداوند واگذار می‌کند، که این خلوص، تفویض را به فنای فی‌الله نزدیک‌تر می‌سازد.

تفویض، چونان جریانی زلال، از قیود اسباب و شروط آزاد است. آیه ﴿وَأُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ﴾ بر این آزادی تأکید دارد، در حالی که آیاتی چون ﴿وَعَلَى اللَّهِ فَتَوَكَّلُوا إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ﴾ (مائده: ۲۳، : «و بر خدا توکل کنید اگر مؤمنید») توکل را با اسباب و تلاش پیوند می‌زنند.

نقص‌های وکالت در برابر تفویض

وکالت، به دلیل قیود و شروط، نقص‌هایی دارد. در وکالت، رابطه بین وکیل و موکل با شروطی مانند پذیرش وکالت یا امکان عزل وکیل محدود می‌شود. این قیود، وکالت را به یک رابطه حقوقی تقلیل می‌دهد. اما تفویض، عاری از این قیود است و بنده امور را به‌طور کامل به خداوند می‌سپارد. این واگذاری، نه از سر ناتوانی، بلکه از سر معرفت به مالکیت مطلق الهی صورت می‌گیرد.

خداوند نه وکیل است و نه موکل، بلکه مالک بالعزة و بالقدرة است. توصیف خداوند به‌عنوان وکیل یا موکل، به دلیل مماثلت با صفات انسانی، نقصی در معرفت ایجاد می‌کند. با این حال، قرآن کریم به بندگان اجازه داده است که از تعابیر وکالت استفاده کنند، مانند ﴿نِعْمَ الْمَوْلَىٰ وَنِعْمَ النَّصِيرُ﴾ (انفال: ۴۰، : «چه نیکو مولا و چه نیکو یاوری است»). این تعابیر، با آگاهی از عظمت الهی، برای تقریب ذهن بندگان به کار می‌روند.

درنگ: مالکیت مطلق الهی

خداوند نه وکیل است و نه موکل، بلکه مالک بالعزة و بالقدرة است. تفویض، با واگذاری امور به این مالک مطلق، از نقص‌های وکالت مبراست.

تفویض، چونان سپردن کشتی وجود به دریای بی‌کران اراده الهی، بنده را از بند قیود و شروط رها می‌سازد و به مقام تسلیم محض رهنمون می‌کند.

جمع‌بندی بخش دوم

تفویض، با لطافت و خلوص بیشتر نسبت به توکل، سالک را به واگذاری کامل امور به خداوند دعوت می‌کند. این مقام، با نفی مماثلت و قیود وکالت، بنده را به تسلیم محض و اتصال به مالکیت مطلق الهی هدایت می‌کند. تفاوت ساختاری توکل و تفویض، در چشم‌پوشی از اسباب و رهایی از شروط نهفته است.

بخش سوم: نقد دیدگاه‌های جبرگرایانه و تأکید بر رحمانیت

نقد حدیث منسوب به معرفة الجبار

حدیث منسوب به «أول العلم معرفة الجبار و آخر العلم تفویض الأمر إلیه» مورد نقد قرار گرفته است، زیرا آغاز معرفت الهی با صفت جبار، که از اسمای ثانوی است، مناسب نیست. صفت جبار، در مرتبه‌ای پایین‌تر از اسمای رحمانی مانند رحمان و رحیم قرار دارد و ممکن است به برداشت‌هایی قهری و خشن از خداوند منجر شود. معرفت الهی باید با اسمای رحمانی آغاز شود، چنان‌که قرآن کریم در سوره حمد با ﴿بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ﴾ (حمد: ۱، : «به نام خداوند رحمان رحیم») بر رحمانیت و رحیمیت تأکید می‌کند.

درنگ: آغاز معرفت با رحمانیت

معرفت الهی باید با اسمای رحمانی مانند رحمان و رحیم آغاز شود، نه جبار، تا از برداشت‌های قهری و خشن جلوگیری گردد.

تفویض، به معنای واگذاری امور به خداوند رحمان، رحیم، کریم و ودود است، نه جبار. این واگذاری، از سر معرفت به صفات جمالی الهی صورت می‌گیرد و بنده را به عشق و تسلیم هدایت می‌کند.

تأثیر فرهنگ خشونت بر معرفت الهی

فرهنگ خشونت و استضعاف، معرفت الهی را تحت تأثیر قرار داده و به جای تأکید بر رحمانیت، بر صفات قهری مانند جبار تمرکز کرده است. جوامع مستضعف، به دلیل تجربه‌های تاریخی، ممکن است به صفات قهری گرایش یابند، که این گرایش مانع درک لطافت و رحمانیت الهی می‌شود. این فرهنگ، در اوایل انقلاب ۵۷ نیز با تأکید بر عباراتی چون «قاسم الجبارین» نمود یافت، که به جای رحمانیت، بر قهری بودن خداوند متمرکز بود.

قرآن کریم، با آیاتی چون ﴿وَرَحْمَتِي وَسِعَتْ كُلَّ شَيْءٍ﴾ (اعراف: ۱۵۶، : «و رحمتم هر چیزی را فرا گرفته است»)، رحمت واسعه الهی را برجسته می‌سازد. این رحمت، بستری برای تفویض و تسلیم فراهم می‌کند.

درنگ: نقد فرهنگ خشونت

فرهنگ خشونت و استضعاف، با تأکید بر صفات قهری، از معرفت به رحمانیت الهی باز می‌دارد. تفویض، با تکیه بر رحمانیت، بنده را به عشق و تسلیم هدایت می‌کند.

بازسازی فرهنگ دینی بر اساس رحمانیت و لطافت الهی، ضرورتی است که تفویض را به مقامی عاشقانه و معرفتی تبدیل می‌کند.

جمع‌بندی بخش سوم

نقد دیدگاه‌های جبرگرایانه و تأکید بر رحمانیت الهی، مسیر سلوک را از قهری بودن به سوی لطافت و عشق هدایت می‌کند. تفویض، با واگذاری امور به خداوند رحمان، بنده را از ترس و خودبینی رها ساخته و به معرفت عاشقانه رهنمون می‌سازد. نقد فرهنگ خشونت، ضرورت بازسازی فرهنگ دینی بر اساس رحمانیت را برجسته می‌کند.

بخش چهارم: اخلاق ایمانی و نقش تفویض در اصلاح جامعه

رفتار مؤمن در برابر قوی و ضعیف

مؤمن واقعی، در برابر قوی استقامت می‌کند و در برابر ضعیف، نرمش نشان می‌دهد. این رفتار، که ریشه در معرفت و تسلیم دارد، در کلام مؤمن آل فرعون متجلی است. او در برابر فرعون، با شجاعت سخن می‌گوید و در برابر قوم خود، با لطافت و حکمت دعوت می‌کند. این اخلاق، با آیه ﴿أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَمَاءُ بَيْنَهُمْ﴾ (فتح: ۲۹، : «بر کافران سخت‌گیر و با یکدیگر مهربان») هم‌خوانی دارد.

درنگ: اخلاق ایمانی

مؤمن در برابر قوی استقامت و در برابر ضعیف نرمش نشان می‌دهد، که این رفتار، نتیجه معرفت و تسلیم در برابر خداوند است.

تفویض، بنده را به این اخلاق والا سوق می‌دهد، که در آن شجاعت و لطافت در کنار یکدیگر قرار می‌گیرند.

نقد انحرافات فرهنگی در انقلاب

انحرافات فرهنگی در اوایل انقلاب، با تأکید بر صفات قهری مانند «قاسم الجبارین»، از رحمانیت الهی فاصله گرفت. این انحراف، به خشونت و قهری بودن در فرهنگ دینی منجر شد و مانع تحقق تفویض به‌عنوان مقامی عرفانی گردید. بازنگری در فرهنگ دینی، با تأکید بر رحمانیت و لطافت، می‌تواند جامعه را به سوی معرفت و تسلیم هدایت کند.

قرآن کریم، با آیاتی چون ﴿ادْعُ إِلَىٰ سَبِيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ﴾ (نحل: ۱۲۵، : «با حکمت و موعظه نیکو به راه پروردگارت دعوت کن»)، بر دعوت با حکمت و لطافت تأکید دارد. تفویض، به‌عنوان مقامی عرفانی، نیازمند چنین رویکردی است.

درنگ: بازسازی فرهنگ دینی

تأکید بر رحمانیت و لطافت الهی، می‌تواند فرهنگ دینی را از انحرافات قهری نجات داده و به سوی معرفت و تسلیم هدایت کند.

تفویض، نه‌تنها در سلوک فردی، بلکه در اصلاح فرهنگ اجتماعی نیز نقش کلیدی دارد.

جمع‌بندی بخش چهارم

تفویض، با پرورش اخلاق ایمانی و تأکید بر رحمانیت، بنده را به شجاعت در برابر قوی و لطافت در برابر ضعیف هدایت می‌کند. نقد انحرافات فرهنگی و بازسازی فرهنگ دینی بر اساس رحمانیت، تفویض را به مقامی عرفانی و اجتماعی تبدیل می‌کند که جامعه را به سوی معرفت و تسلیم رهنمون می‌سازد.

نتیجه‌گیری کلی

باب التفویض، به‌عنوان یکی از مراتب عالی سلوک عرفانی، سالک را به واگذاری کامل امور به خداوند، فارغ از اسباب و قیود، دعوت می‌کند. این مقام، با لطافت و خلوص بیشتر نسبت به توکل، بنده را به تسلیم محض و فنای فی‌الله رهنمون می‌سازد. مؤمن آل فرعون، با شجاعت، حکمت و لطافت در دعوت، نمونه‌ای برجسته از این مقام است که با واگذاری امور به خداوند بصیر، از شر مکر فرعونیان حفظ شد. نقد دیدگاه‌های جبرگرایانه و تأکید بر رحمانیت الهی، تفویض را به عملی عاشقانه و معرفتی تبدیل می‌کند که از ترس و خودبینی مبراست. بازسازی فرهنگ دینی بر اساس رحمانیت، نه‌تنها سلوک فردی، بلکه اصلاح جامعه را نیز در پی دارد. آیات قرآن کریم، چون مشعل‌هایی فروزان، این مسیر را روشن می‌سازند و سالک را به سوی معرفتی عمیق‌تر هدایت می‌کنند.

با نظارت صادق خادمی


کوئیز

به سوالات زیر پاسخ داده و در پایان، نتیجه را با پاسخنامه مقایسه کنید.

1. بر اساس متن درسگفتار، تفویض در مقایسه با توکل چه ویژگی‌ای دارد؟

2. طبق متن، چرا در توکل نقص وجود دارد؟

3. در متن، مومن آل فرعون با چه عبارتی امر خود را به خدا واگذار کرد؟

4. طبق متن، چند بار در قرآن کریم عبارت مرتبط با تفویض به صورت فعلی آمده است؟

5. در متن، چرا تفویض الامر الی الله به رحمان و رحیم نسبت داده شده است؟

6. طبق متن، توکل به دلیل نبود مماثلت با خدا از تفویض برتر است.

7. مطابق متن، تفویض الامر الی الله به معنای واگذاری کامل بدون توجه به توان یا ناتوانی است.

8. در متن، عبارت 'نعم المولی و نعم الوکیل' نقص وکالت را نشان می‌دهد.

9. طبق متن، مومن آل فرعون به دلیل ترس از فرعون امر خود را به خدا واگذار کرد.

10. مطابق متن، تفویض به معنای واگذاری به خدایی است که بصیر بالعباد است.

11. منظور از مماثلت در توکل طبق متن چیست؟

12. چرا در متن تفویض از توکل لطیف‌تر دانسته شده است؟

13. طبق متن، چرا مومن آل فرعون امر خود را به خدا واگذار کرد؟

14. در متن، چرا جباریت خدا به عنوان دلیل تفویض رد شده است؟

15. طبق متن، تفاوت اصلی توکل و تفویض در چیست؟

پاسخنامه

1. لطیف‌تر از توکل است

2. به دلیل مماثلت با خدا

3. افوض امری الی الله

4. یک بار

5. به دلیل رحمت و کرامت خدا

6. نادرست

7. درست

8. نادرست

9. نادرست

10. درست

11. مماثلت در توکل به معنای شباهت دادن خود با خدا در نقش وکیل یا موکل است.

12. زیرا تفویض فاقد مماثلت و قیود وکالت بوده و امر را کاملاً به خدا واگذار می‌کند.

13. چون خدا را بصیر بالعباد می‌دانست و به علم و عدالت او اعتماد داشت.

14. زیرا تفویض باید به رحمانیت و کرامت خدا باشد، نه جباریت که صفت ثانویه است.

15. توکل با اسباب و مماثلت همراه است، اما تفویض واگذاری کامل بدون سبب و مماثلت است.

منو جستجو پیام روز: آهنگ تصویر غزل تازه‌ها
منو
مفهوم غفلت و بازتعریف آن غفلت، به مثابه پرده‌ای تاریک بر قلب و ذهن انسان، ریشه اصلی کاستی‌های اوست. برخلاف تعریف سنتی که غفلت را به ترک عبادت یا گناه محدود می‌کند، غفلت در معنای اصیل خود، بی‌توجهی به اقتدار الهی و عظمت عالم است. این غفلت، همانند سایه‌ای سنگین، انسان را از درک حقایق غیبی و معرفت الهی محروم می‌سازد.

آهنگ فعلی

آرشیو آهنگ‌ها

آرشیو خالی است.

تصویر فعلی

تصویر فعلی

آرشیو تصاویر

آرشیو خالی است.

غزل

فوتر بهینه‌شده