در حال بارگذاری ...
Sadegh Khademi - Optimized Header
Sadegh Khademi

منازل السائرین 260

متن درس






منازل السائرین: تبیین توکل، تفویض، و تسلیم در سلوک انبیا

منازل السائرین: تبیین توکل، تفویض، و تسلیم در سلوک انبیا

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۲۶۰)

دیباچه

این اثر، بازنویسی و تحلیلی عمیق از درس‌گفتار منازل السائرین (جلسه ۲۶۰، تاریخ ۳۰/۸/۱۳۸۷) است که به بررسی تفاوت‌های توکل، تفویض، و تسلیم در سلوک عرفانی و تبیین جایگاه این مفاهیم در سلوک انبیا می‌پردازد. با استناد به آیات قرآن کریم و دعای پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله پیش از خواب، این درس‌گفتار تأکید دارد که توکل انبیا، به دلیل واگذاری مطلق و خودواگذاری کامل، مصداق تفویض و تسلیم است و نباید در باب معاملات عوام بررسی شود.

بخش اول: تمایز توکل، تفویض، و تسلیم

تعریف و تمایز اصطلاحی

توکل، تفویض، و تسلیم، سه مرتبه متمایز در سلوک عرفانی‌اند. توکل، واگذاری نسبی امور به خداوند متعال با حفظ مصلحت شخصی است، گویی سالک بخشی از امور را به خدا می‌سپارد، اما همچنان به خیر خود می‌اندیشد. تفویض، واگذاری مطلق امور، اعم از خیر و شر، به اراده الهی است، بدون دخالت اراده شخصی. تسلیم، اوج این مراتب است که در آن، سالک نه تنها امور، بلکه وجود خویش را به خدا واگذار می‌کند، به گونه‌ای که خود را در برابر مشیت الهی چون برگی در باد می‌بیند. این تمایزات اصطلاحی، در سلوک عوام معنا می‌یابد، اما در انبیا، به دلیل کمال معرفتی، این سه مرتبه مصداقاً یکی می‌شوند.

درنگ: توکل، واگذاری نسبی؛ تفویض، واگذاری مطلق؛ و تسلیم، خودواگذاری کامل است، اما در انبیا، این سه به دلیل کمال معرفتی، مصداقاً یکی‌اند.

تفویض و تسلیم در انبیا

در سلوک انبیا، توکل، تفویض، و تسلیم، به دلیل اطلاق و خودواگذاری کامل، در هم تنیده‌اند. انبیا، امور خود را مطلقاً به خداوند متعال سپردند، بدون قید خیر یا شر، و وجود خویش را در برابر اراده الهی تسلیم کردند. قرآن کریم، این خودواگذاری را ستوده است: وَمَنْ يُسْلِمْ وَجْهَهُ إِلَى اللَّهِ وَهُوَ مُحْسِنٌ فَقَدِ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَى (لقمان: ۲۲، : «و هر کس روی خود را به خدا تسلیم کند در حالی که نیکوکار است، به دستگیره محکم چنگ زده»). این آیه، تسلیم را اوج ایمان می‌داند، که در انبیا به صورت کامل متجلی است.

درنگ: توکل انبیا، به دلیل واگذاری مطلق و خودواگذاری کامل، مصداق تفویض و تسلیم است.

بخش دوم: توکل انبیا در آیات قرآن کریم

هود علیه‌السلام: تفویض در برابر کید قوم

حضرت هود علیه‌السلام، در برابر اتهام جنون از سوی قوم خود، که گفتند: إِنْ نَقُولُ إِلَّا اعْتَرَاكَ بَعْضُ آلِهَتِنَا بِسُوءٍ (غافر: ۴۴، : «ما جز این نمی‌گوییم که برخی از خدایانمان به تو آسیبی رسانده‌اند»)، با مباهله و واگذاری مطلق امور به خدا پاسخ داد: أَفَوَّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ (غافر: ۴۴، : «من کار خود را به خدا واگذار می‌کنم»). او قوم را به آوردن همه خدایانشان برای کید دعوت کرد: فَكِيدُونِي جَمِيعًا ثُمَّ لَا تُنْظِرُونَ، نشان‌دهنده اطلاق واگذاری او به خداوند متعال. این واگذاری، نه توکل نسبی، بلکه تفویض مطلق است، زیرا خیر و شر را دربرمی‌گیرد.

درنگ: توکل هود علیه‌السلام، با واگذاری مطلق امور به خدا در برابر کید قوم، مصداق تفویض است.

یعقوب علیه‌السلام: تفویض در حفظ فرزندان

حضرت یعقوب علیه‌السلام، به فرزندانش توصیه کرد که از یک دروازه وارد نشوند: يَا بَنِيَّ لَا تَدْخُلُوا مِنْ بَابٍ وَاحِدٍ وَادْخُلُوا مِنْ أَبْوَابٍ مُتَفَرِّقَةٍ (یوسف: ۶۷، : «ای فرزندانم، از یک دروازه وارد نشوید و از دروازه‌های مختلف وارد شوید»). او با آگاهی از ناتوانی خود در برابر قضای الهی، گفت: وَمَا أُغْنِي عَنْكُمْ مِنَ اللَّهِ مِنْ شَيْءٍ إِنِ الْحُكْمُ إِلَّا لِلَّهِ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ (یوسف: ۶۷، : «و من نمی‌توانم شما را از [اراده] خدا بی‌نیاز کنم. فرمان جز از آن خدا نیست. بر او توکل کردم»). این واگذاری مطلق، که خیر و شر را می‌پذیرد، تفویض است، نه توکل نسبی.

درنگ: توکل یعقوب علیه‌السلام، با واگذاری مطلق حفظ فرزندان به خدا، مصداق تفویض است.

پیامبر اکرم و اصحاب: تفویض در میدان جنگ

پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله و اصحابشان، در برابر تهدید دشمنان که گفتند: إِنَّ النَّاسَ قَدْ جَمَعُوا لَكُمْ فَاخْشَوْهُمْ (آل‌عمران: ۱۷۳، : «مردم علیه شما گرد آمده‌اند، پس از آن‌ها بترسید»)، با پاسخ فَزَادَهُمْ إِيمَانًا وَقَالُوا حَسْبُنَا اللَّهُ وَنِعْمَ الْوَكِيلُ (آل‌عمران: ۱۷۳، : «ولی این بر ایمانشان افزود و گفتند: خدا ما را بس است و چه نیکو وکیلی است»)، ایمان خود را تقویت کردند. این واگذاری مطلق، که ترس را به شجاعت بدل کرد، تفویض است. از منظر روان‌شناختی، تهدید، شجاعت مؤمنان را برمی‌انگیزد، در حالی که منافقان را تضعیف می‌کند: إِنَّمَا ذَٰلِكُمُ الشَّيْطَانُ يُخَوِّفُ أَوْلِيَاءَهُ (آل‌عمران: ۱۷۵، : «این شیطان است که دوستانش را می‌ترساند»).

درنگ: توکل پیامبر و اصحاب، با واگذاری مطلق در برابر تهدید دشمنان و تقویت ایمان، مصداق تفویض است.

بخش سوم: دعای پیامبر و تفویض در لحظه خواب

دعای پیش از خواب: تسلیم و تفویض

پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله، پیش از خواب می‌فرمود: «اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْلَمْتُ نَفْسِي إِلَيْكَ وَأَلْجَأْتُ ظَهْرِي إِلَيْكَ وَفَوَّضْتُ أَمْرِي إِلَيْكَ». این دعا، خودواگذاری (تسلیم) و واگذاری امر (تفویض) را در لحظه بی‌دفاعی خواب نشان می‌دهد. پیامبر، وجود خویش را به خدا سپرد، گویی در پناه الهی چون کودکی در آغوش مادر آرام گرفت. این دعا، با آیه قُلْ لَنْ يُصِيبَنَا إِلَّا مَا كَتَبَ اللَّهُ لَنَا (توبه: ۵۱، : «بگو جز آنچه خدا برایمان نوشته، به ما نمی‌رسد») هم‌خوانی دارد، که اطلاق واگذاری را تأیید می‌کند.

درنگ: دعای پیامبر پیش از خواب، با خودواگذاری و واگذاری امر، مصداق تسلیم و تفویض است.

تفویض، اوسع از توکل

تفویض، به دلیل شمول خیر و شر و خودواگذاری، معنایی وسیع‌تر از توکل دارد. توکل، خیر را در نظر می‌گیرد، اما تفویض، خیر و شر را به اراده الهی می‌سپارد، گویی سالک خود را به دریای مشیت الهی افکنده است. این وسعت معنایی، در انبیا با تسلیم (انقیاد کلی به خدا) هم‌خوانی دارد: وَمَا تَشَاءُونَ إِلَّا أَنْ يَشَاءَ اللَّهُ (انسان: ۳۰، : «و جز آنچه خدا بخواهد، نمی‌خواهید»). انبیا، با پذیرش مشیت الهی، تفویض و تسلیم را محقق کردند.

درنگ: تفویض، با شمول خیر و شر و انقیاد کلی، معنایی اوسع از توکل دارد و در انبیا با تسلیم هم‌خوانی دارد.

بخش چهارم: نقد کاربرد آیات انبیا در باب توکل

نقد خلط مراتب عرفانی

توکل عوام، در باب معاملات (مسیر العامه) و در درجات عام، خاص، و اخص تعریف می‌شود، اما توکل انبیا، در مراتب اخص‌الخواص، مانند یقین، سکینه، و ولایات، قرار دارد. آوردن آیات انبیا در باب توکل عوام، خلط مبادی عرفانی (معاملات) با مراتب عالی (اودیه و ولایات) است. انبیا، به دلیل کمال معرفتی، در وادی‌های یقین، وجد، و غرق سیر می‌کردند، نه در معاملات. آیه أَلَا إِنَّ أَوْلِيَاءَ اللَّهِ لَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ (یونس: ۶۲، : «آگاه باشید که اولیای خدا نه ترسی دارند و نه اندوهگین می‌شوند») مرتبه اولیا را نشان می‌دهد.

درنگ: آیات توکل انبیا، به دلیل قرار گرفتن در مراتب اخص‌الخواص، نباید در باب معاملات عوام بررسی شود.

ضرورت مثال‌های مناسب برای عوام

برای تبیین توکل در باب معاملات، باید از مثال‌های سالکان معمولی، مانند منصور حلاج یا ابوسعید ابوالخیر، استفاده شود، نه انبیا، که در مراتب یقین و ولایات‌اند. خلط این دو، به فهم نادرست می‌انجامد. آیه وَاتَّبِعْ سَبِيلَ مَنْ أَنَابَ إِلَيَّ (لقمان: ۱۵، : «و راه کسی را که به سوی من بازگشت کرده، پیروی کن») بر تبیین سلوک برای عوام تأکید دارد. مثال‌های عوام، توکل را برای سالکان مبتدی روشن می‌سازد.

درنگ: توکل عوام، با مثال‌هایی از سالکان معمولی تبیین می‌شود، نه انبیا، که در مراتب اخص‌الخواص‌اند.

نقد نسخه‌های کتاب منازل السائرین

برخی آیات در نسخه‌های منازل السائرین ممکن است الحاقی و فاقد تحلیل باشند، که نشان‌دهنده ضعف تدوین یا تحریف است. نبود تحلیل برای این آیات، احتمال افزوده شدن آن‌ها توسط ناسخان را مطرح می‌کند. آیه وَلَا تَقْفُ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ (اسراء: ۳۶، : «و چیزی را که به آن علم نداری دنبال مکن») بر لزوم یقین در پذیرش متون تأکید دارد. نقد تاریخی و متنی، برای پالایش این نسخه‌ها ضروری است.

درنگ: برخی آیات در نسخه‌های منازل السائرین ممکن است الحاقی باشند و نقد متنی آن‌ها ضروری است.

بخش پنجم: روان‌شناسی ایمان و جایگاه انبیا

روان‌شناسی ایمان در برابر تهدید

تهدید دشمنان، ایمان مؤمنان را تقویت می‌کند، اما منافقان را به ترس می‌کشاند. این اصل، در پاسخ اصحاب پیامبر به تهدید دشمنان دیده می‌شود: فَزَادَهُمْ إِيمَانًا (آل‌عمران: ۱۷۳). از منظر روان‌شناختی، شجاعت در برابر تهدید، نشانه ایمان کامل است، در حالی که ترس، نفاق را آشکار می‌سازد. این تفاوت، چون آینه‌ای است که جوهره ایمان و نفاق را نمایان می‌کند.

درنگ: تهدید، ایمان مؤمنان را تقویت و نفاق منافقان را آشکار می‌کند، که نشانه شجاعت ایمانی است.

انبیا فراتر از معاملات

انبیا، در مراتب اصول، اودیه، و ولایات سیر می‌کردند، نه معاملات. توکل آن‌ها، در باب یقین، سکینه، و وجد بررسی می‌شود، نه توکل نسبی عوام. انبیا، چون ستارگان در آسمان معرفت، در وادی‌های عالی سلوک می‌درخشیدند، و آوردن آیات آن‌ها در باب معاملات، چون فروکاستن نور ستاره به شمع است. آیه إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ إِذَا ذُكِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ (انفال: ۲، : «مؤمنان کسانی‌اند که چون خدا یاد شود، دل‌هایشان بلرزد») مراتب عالی ایمان را نشان می‌دهد.

درنگ: انبیا، در مراتب یقین و ولایات‌اند و توکل آن‌ها باید در این مراتب بررسی شود، نه معاملات.

جمع‌بندی و نتیجه‌گیری

این اثر، با بازنویسی درس‌گفتار منازل السائرین (جلسه ۲۶۰)، به تبیین تفاوت توکل، تفویض، و تسلیم پرداخته و تأکید دارد که توکل انبیا، به دلیل واگذاری مطلق و خودواگذاری کامل، مصداق تفویض و تسلیم است. آیات قرآن کریم، مانند أَفَوَّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ (هود)، عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ (یعقوب)، و حَسْبُنَا اللَّهُ وَنِعْمَ الْوَكِيلُ (پیامبر و اصحاب)، این اطلاق را نشان می‌دهند. دعای پیامبر پیش از خواب، خودواگذاری کامل را متجلی می‌سازد. نقد کاربرد آیات انبیا در باب معاملات عوام، بر ضرورت تطبیق این آیات با مراتب یقین و ولایات تأکید دارد. خلط مراتب عرفانی و استفاده از مثال‌های نامناسب، به فهم نادرست می‌انجامد. عرفان حقیقی، با تبیین مراتب سلوک و انتخاب مثال‌های مناسب، سالک را به سوی معرفت متعادل هدایت می‌کند. این اثر، دعوتی است به بازاندیشی در مراتب عرفانی و پالایش متون برای ارائه عرفانی عقلانی و منطبق با قرآن کریم.

با نظارت صادق خادمی


کوئیز

به سوالات زیر پاسخ داده و در پایان، نتیجه را با پاسخنامه مقایسه کنید.

1. طبق درسگفتار، تفاوت اصلی بین توکل و تفویض چیست؟

2. بر اساس درسگفتار، تسليم به چه معناست؟

3. کدام آیه در درسگفتار به عنوان نمونه توکل حضرت یعقوب ذکر شده است؟

4. طبق درسگفتار، توکل انبیاء در قرآن به چه معنا تفسیر شده است؟

5. در درسگفتار، چرا توکل انبیاء با توکل عامه متفاوت است؟

6. طبق درسگفتار، توکل انبیاء در قرآن صرفاً واگذاری نسبی است.

7. آیه «حسبنا الله و نعم الوکیل» در درسگفتار به عنوان نمونه‌ای از تفویض ذکر شده است.

8. درسگفتار بیان می‌کند که توکل، تفویض و تسلیم در انبیاء مصداقاً یکسان هستند.

9. طبق درسگفتار، توکل عامه در سطح معاملات است و با توکل انبیاء متفاوت است.

10. درسگفتار معتقد است که آیات مربوط به انبیاء برای توکل عامه مناسب هستند.

11. تفاوت اصلی بین توکل، تفویض و تسلیم در درسگفتار چیست؟

12. چرا درسگفتار آیات توکل انبیاء را برای معاملات عامه نامناسب می‌داند؟

13. منظور از «ان الحکم الا لله علیه توکلت» در داستان حضرت یعقوب چیست؟

14. چرا توکل انبیاء در درسگفتار به تفویض تشبیه شده است؟

15. نقش آیه «حسبنا الله و نعم الوکیل» در درسگفتار چیست؟

پاسخنامه

1. توکل واگذاری نسبی و تفویض واگذاری مطلق است

2. خودواگذاری کامل به خدا

3. ان الحکم الا لله علیه توکلت

4. واگذاری مطلق و تفویض

5. چون توکل انبیاء مطلق و در حد تفویض بود

6. نادرست

7. درست

8. درست

9. درست

10. نادرست

11. توکل واگذاری نسبی، تفویض واگذاری مطلق امر و تسلیم خودواگذاری کامل به خداست.

12. زیرا توکل انبیاء مطلق و در حد تفویض و تسلیم است، در حالی که معاملات عامه به توکل نسبی مربوط است.

13. یعقوب امر حفاظت از فرزندانش را مطلقاً به خدا واگذار کرد و به حکمت الهی توکل نمود.

14. زیرا توکل انبیاء واگذاری مطلق امر به خدا بدون قید و شرط است، مانند تفویض.

15. این آیه نشان‌دهنده توکل مطلق پیامبر و یارانش به خدا در برابر دشمنان است.

منو جستجو پیام روز: آهنگ تصویر غزل تازه‌ها
منو
مفهوم غفلت و بازتعریف آن غفلت، به مثابه پرده‌ای تاریک بر قلب و ذهن انسان، ریشه اصلی کاستی‌های اوست. برخلاف تعریف سنتی که غفلت را به ترک عبادت یا گناه محدود می‌کند، غفلت در معنای اصیل خود، بی‌توجهی به اقتدار الهی و عظمت عالم است. این غفلت، همانند سایه‌ای سنگین، انسان را از درک حقایق غیبی و معرفت الهی محروم می‌سازد.

آهنگ فعلی

آرشیو آهنگ‌ها

آرشیو خالی است.

تصویر فعلی

تصویر فعلی

آرشیو تصاویر

آرشیو خالی است.

غزل

فوتر بهینه‌شده