در حال بارگذاری ...
Sadegh Khademi - Optimized Header
Sadegh Khademi

منازل السائرین 268

متن درس





منازل السائرین: تحلیل و تبیین باب الثقة

منازل السائرین: تحلیل و تبیین باب الثقة

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۲۶۸)

مقدمه

در سیر و سلوک عرفانی، باب الثقة به‌منزله پلی است که سالک را از معاملات ظاهری به سوی اخلاق باطنی هدایت می‌کند. این مقام، که در کلام خواجه عبدالله انصاری در «منازل السائرین» به‌عنوان یکی از مراتب متعالی معاملات عرفانی معرفی شده، جوهره‌ای است که توکل، تفویض، و تسليم را در خود نهفته دارد. آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، در درس‌گفتار جلسه ۲۶۸، با نگاهی نقادانه و عمیق، به تبیین این مقام پرداخته و با رد تفاسیر جبرگرایانه، ثقه را قوتی برای حرکت، تلاش، و اختیار سالک معرفی کرده‌اند. با استعانت از قرآن کریم و احادیث شریفه، این متن به دنبال اصلاح برداشت‌های نادرست و بازگرداندن ثقه به جایگاه اصلی آن به‌عنوان نردبانی برای عروج معنوی است.

بخش اول: جایگاه باب الثقة در معاملات عرفانی

معنای معاملات عرفانی و نقش ثقه

باب الثقة، در سلسله مراتب معاملات عرفانی، پس از توکل و تفویض و پیش از تسليم قرار دارد. معاملات عرفانی، به‌منزله مبادی اخلاق، سالک را از تعاملات مادی به سوی مقامات معنوی رهنمون می‌سازد. ثقه، در این میان، چونان مشعلی است که راه سالک را در تاریکی تردیدها روشن می‌کند. این مقام، نه‌تنها اطمینان قلبی به خداوند را در دل سالک می‌نشاند، بلکه او را به بیعتی عاشقانه با حق دعوت می‌کند.

درنگ: ثقه، بیعت قلبی سالک با خداوند است که او را از معامله مادی به سوی اخلاق الهی هدایت می‌کند.

إِنَّ الَّذِينَ يُبَايِعُونَكَ إِنَّمَا يُبَايِعُونَ اللَّهَ يَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَيْدِيهِمْ (سوره فتح، آیه ۱۰). : «بی‌گمان کسانی که با تو بیعت می‌کنند، جز این نیست که با خدا بیعت می‌کنند؛ دست خدا بالای دست‌های آنان است.»

این آیه شریفه، ثقه را به‌منزله بیعتی قلبی با خداوند ترسیم می‌کند که سالک را به معامله‌ای مسئولانه و عاشقانه با حق می‌رساند. در این مقام، سالک نه‌تنها از تکیه بر غیرخدا بازمی‌ماند، بلکه با اطمینان به تکفل الهی، به سوی تسلیم کامل گام برمی‌دارد.

ثقه به‌منزله گذرگاه اخلاق

معاملات عرفانی، برخلاف اخلاق که به باطن انسان بازمی‌گردد، در ظاهر به تعامل سالک با خداوند می‌پردازد. ثقه، به‌عنوان آخرین حلقه از این زنجیره، سالک را آماده می‌سازد تا از معامله به اخلاق درآید. این مقام، چونان پلی است که سالک را از کسبی بودن به سوی وصولی بودن هدایت می‌کند. آیت‌الله نکونام قدس‌سره تأکید دارند که ثقه، نه‌تنها پایان معاملات، بلکه آغاز سفری عمیق‌تر به سوی مقامات باطنی است.

بخش دوم: ماهیت و جوهره باب الثقة

ثقه: روح توکل، تفویض، و تسليم

ثقه، در کلام خواجه عبدالله انصاری، جوهره سه مقام توکل، تفویض، و تسليم است. این مقام، با استعاره‌های بدیع و ژرف توصیف شده است: «سواد عين التوكل» (نقطه سیاه چشم توکل)، «نقطة دائرة التفويض» (مرکز دایره تفویض)، و «سويداء قلب التسليم» (خون دل تسليم). این استعاره‌ها، ثقه را چونان هسته‌ای معرفی می‌کنند که حیات این سه مقام را تأمین می‌کند.

درنگ: ثقه، مانند نقطه سیاه چشم، توکل را بینا می‌کند؛ مانند مرکز دایره، تفویض را استوار می‌سازد؛ و همچون خون دل، حیات تسليم را جاری می‌کند.

إِلَّا مَنْ أَتَى اللَّهَ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ (سوره شعراء، آیه ۸۹). ترجمه: «مگر کسی که با دلی پاک به سوی خدا آید.»

این آیه کریم، ثقه را به‌منظور قلب سلیم معرفی می‌کند که سالک را به تسلیمی خالص و عاری از شرک و تردید هدایت می‌نماید. ثقه، چونان چشمه‌ای است که از قلب سالک می‌جوشد و او را به سوی اطمینان و آرامش رهنمون می‌سازد.

مراتب سه‌گانه ثقه

ثقه، در سیر و سلوک عرفانی، دارای سه مرتبه است که هر یک، سالک را به مرحله‌ای عمیق‌تر از اطمینان به خداوند می‌رساند:

  1. درجه اول: یأس من العباد – ناامیدی از خلق و اطمینان به خداوند. این مرتبه، سالک را از تکیه بر غیرخدا بازمی‌دارد و او را به سوی اطمینان خالص به حق هدایت می‌کند.
  2. درجه دوم: عدم المقاومة في قبال الحق – عدم مقاومت در برابر اراده الهی با حفظ اختیار. این مرتبه، تسلیم را در برابر خواست خداوند می‌طلبد، اما تأکید دارد که این تسلیم نباید به جبر منجر شود.
  3. درجه سوم: معاینة ازلیة الحق – شهود ازلیت حق برای رهایی از زحمات قصد، وظایف محافظت، و تکیه بر اسباب و وسایل. این مرتبه، سالک را به درک تقدیرات الهی می‌رساند، اما تفسیر نادرست آن به جبرگرایی منجر شده است.

وَمَنْ يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ (سوره طلاق، آیه ۳). ترجمه: «و هر کس بر خدا توکل کند، او برایش بس است.»

این آیه شریفه، مراتب ثقه را از توکل آغازین تا شهود و تسلیم متعالی ترسیم می‌کند، اما تأکید دارد که این اطمینان، با تلاش و اختیار سالک منافاتی ندارد.

جمع‌بندی بخش دوم

ثقه، به‌منزله جوهره توکل، تفویض، و تسليم، سالک را به اطمینان خالص به خداوند هدایت می‌کند. مراتب سه‌گانه آن، از یأس از خلق تا شهود ازلیت حق، راهی است که سالک را از تردید به یقین می‌رساند. اما تفسیر صحیح این مراتب، نیازمند دوری از جبرگرایی و تأکید بر اختیار و تلاش است.

بخش سوم: نقد جبرگرایی در تفسیر ثقه

نقد مرتبه سوم: معاینة ازلیة الحق

مرتبه سوم ثقه، که به شهود ازلیت حق اشاره دارد، در کلام خواجه عبدالله با عبارتی ژرف توصیف شده است: «معاینة ازلیة الحل لیتخلص عن محن القصود و تکالیف الحمایات و التعریف على مدارج الوسائل». این عبارت، سالک را به درک تقدیرات ازلی دعوت می‌کند تا از زحمات قصد، وظایف محافظت، و تکیه بر اسباب رهایی یابد. اما آیت‌الله نکونام قدس‌سره این تفسیر را به دلیل ترویج جبرگرایی مورد نقد شدید قرار داده‌اند. ایشان معتقدند که چنین برداشتی، سالک را به خمودیت، بی‌خیالی، و انفعال می‌کشاند و تلاش و اختیار را نفی می‌کند.

درنگ: تفسیر جبرگرایانه معاینة ازلیة الحق، سالک را به انفعال و بی‌مسئولیتی سوق می‌دهد و با شرع و عقل در تضاد است.

وَأَنْ لَيْسَ لِلْإِنْسَانِ إِلَّا مَا سَعَى (سوره نجم، آیه ۳۹). ترجمه: «و اینکه برای انسان جز آنچه کوشیده است، نیست.»

این آیه کریم، تلاش را شرط نتیجه می‌داند و هرگونه تفسیر جبرگرایانه را که تلاش را نفی کند، رد می‌کند. آیت‌الله نکونام تأکید دارند که شهود ازلیت حق، نباید به معنای نفی اسباب و تلاش باشد، بلکه باید قوت‌بخش حرکت سالک گردد.

تأثیر جبرگرایی بر مسلمین

آیت‌الله نکونام قدس‌سره، جبرگرایی را ابزاری استعماری می‌دانند که توسط خلفای جور، از جمله بنی‌امیه و بنی‌عباس، در جوامع اسلامی ترویج شد. این تفکر، با شعارهایی مانند «هرچه خدا بخواهد همان می‌شود» و «تلاش بی‌فایده است»، روحیه مقاومت و تلاش را در مسلمین تضعیف کرد. نتیجه آن، عقب‌ماندگی فرهنگی، علمی، و اجتماعی مسلمین در برابر تمدن‌های دیگر بود. ایشان تأکید دارند که این تفسیر، برخلاف عرفان ناب و شرعیت اسلامی، با نفوذ استعمار به‌عنوان ابزاری برای سلطه بر مسلمین استفاده شد.

وَلَالَا تَهُنُواْ وَلَا تَحْزَنُواْ وَأَأنْتُمُ الْأَعْلَوْنَ إن كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ (سوره آل‌عمران، آیه 139). ترجمه: «و سست نشوید و غمگین مباشید، که اگر مؤمن باشید، شما برترید.»دهید

این آیه شریفه، ایمان و ثقه را به‌منزله قوت و برتری معرفی می‌کند و هرگونه ضعف یا انفعال را نفی می‌کند. جبرگرایی، برخلاف این آیه، مسلمین را به خمودی و ضعف کشاند.

جمع‌بندی بخش سوم

تفسیر جبرگرایانه مرتبه سوم ثقه، نه‌تنها با قرآن کریم و عقل در تضاد است، بلکه نتیجه نفوذ استعمار و ترویج جبر توسط خلفای جور است. ثقه باید قوت‌بخش تلاش و اختیار باشد، نه عاملی برای خمودیت و بی‌مسئولیتی.

بسم الله الرابع: استناد به احادیث و تفسیر اقتضایی

حدیث پیامبر اکرم (ص) به ابن عباس

آیت‌الله نکونام به حدیثی از پیامبر اکرم (ص) استناد کرده‌اند که خطاب به ابن عباس فرمودند: «إعْلَمْ یَا بنَیَّ أَنَّ الْأُمَّةَ إنِ اجْتَمَعُوا عَلَى أَنْ یَنْفَعُوكَ بِشَیْءٍ لَنْ یَنْفَعُوكَ إِلَّا بِمَا كَتَبَ اللَّهُ لَكَ…» (بدان ای فرزند، اگر همه امت جمع شوند تا به تو نفع یا ضرری برسانند، جز آنچه خداوند برایت نوشته، نمی‌توانند). این حدیث، بر ارجاع نهایی نفع و ضرر به اراده الهی تأکید دارد.

آیت‌الله نکونام این حدیث را اقتضایی تفسیر می‌کنند، نه جبری. نفع و ضرر نهایی به خواست خداوند وابسته است، اما این اراده با تلاش و اختیار انسان محقق می‌شود. این تفسیر، با دعا، شفاعت، و بهره‌گیری از اسباب سازگار است.

قُلْ لَنْ یُصِيبَناَابَنَا إِلَّا مَا كَتَبَ اللَّهُ لَناَنَا هُوَ مَوْلَاناَانَا ۚ وَعَلَى اللَّخِ فَلْیَتَوَكَّلِلُ الْمُتَوَكَّلُونَ (سوره توبه، آیه 51). ترجمه: «بگو: جز آنچه خدا برای ما نوشته، چیزی به ما نمی‌رسد. او مولای ماست و مؤمنان باید بر خدا توکل کنند.»)

حدیحدیث اممیر و صالحین

«إنْنَ الْمَرْءَ لَیَحْزَنُ بِماَيَا لَمْ یَكِلْنَ لِیُدْرَكَهُ وَیَيَفَرَحُ بِماَبَ لَمْ یَكْیُنْ لَيَفَوْتَهُ» (انسان برای چیزی که قرار نبود به دست آورد محزون می‌شود و برای چیزی که قرار نبود از دست بدهد شاد می‌شود.) این حدیث، انسان را از خیال‌پردازی و غصه بی‌مورد بازمی‌دارد، اما به معنای نفی تلاش نیست.

درنگ: احادیث مرتبط با ثقه، اقتضایی تفسیر می‌شوند و تلاش و دعا را تقویت می‌کنند، نه اینکه آن‌ها را نفی کنند.

آیت‌الله نکونام تأکید دارند که این حدیث، انسان را به دوری از خیال‌پردازی دعوت می‌کند، نه به بی‌خیالی. ثقه، انسان را به تلاش واقعی و استفاده از اسباب هدایت می‌کند.

جمع‌بندی بخش چهارم

احادیث پیامبر اکرم (ص) و امیرالمؤمنین (ع)، ثقه را به‌منزله قوتی برای حرکت و تلاش معرفی می‌کنند. تفسیر اقتضایی این احادیث، با شرع و عقل سازگار و جبر را رد می‌کند.

بسم الله الخامس: ثقة به‌منزله قوت حرکت و رد جبر

ثقة: امید و شجاعت سالک

ثقة بالله، قوتی است که سالک را امیدوار، شجاع، و نترس می‌کند. این مقام، مانند نردبانی است که سالک را به سوی عروج معنوی هدایت می‌کند. آیت‌الله نکونام تأکید دارند که ثقه، نه‌تنها بی‌خیالی را ترویج نمی‌دهد، بلکه سالک را به کوشش، محافظت، و بهره‌گیری از اسباب تشویق می‌کند.

إنَّا هَدَيْنَاهُ السَّبَيْلَ إِمَّا شَاكِرًا وَإِمَّا كَفُورًا (سوره انسان، آیه 3). ترجمه: «ما راه را به او نشان دادیم، یا سپاسگزار است یا ناسپاس.»

این آیه شریفه، اختیار انسان را در چارچوب اقتضائات الهی تبیین می‌کند. ثقه، این اختیار را تقویت می‌کند و سالک را به شکر و تلاش هدایت می‌نماید.

درنگ: ثقة بالله، سالک را به تلاش، محافظت، و بهره‌گیری از اسباب دعوت می‌کند و با جبر در تضاد است.

جمع‌بندی بخش پنجم

ثقة بالله، قوتی است که سالک را به حرکت، تلاش، و محافظت هدایت می‌کند. این مقام، با رد جبر، انسان را مختار و مسئول می‌داند و او را به سوی عروج معنوی رهنمون می‌سازد.

نتیجه‌گیری کلی

باب الثقة در منازل السائرین، به‌منزله مشعلی است که سالک را از تردیدها به سوی یقین هدایت می‌کند. این مقام، جوهره توکل، تفویض، و تسليم است و با مراتب سه‌گانه خود، سالک را از یأس از خلق به شهود ازلیت حق می‌رساند. اما تفسیر جبرگرایانه مرتبه سوم، که تلاش و اختیار را نفی می‌کند، مورد نقد قرار گرفته است. آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره با استناد به آیات قرآن کریم و احادیث شریفه، ثقه را قوتی برای حرکت، شجاعت، و تلاش معرفی کرده‌اند. این مقام، نه‌تنها با شرع و عقل سازگار است، بلکه سالک را به محافظت، کوشش، و بهره‌گیری از اسباب دعوت می‌کند. اصلاح برداشت‌های نادرست از ثقه، نیازمند بازگشت به عرفان ناب و شرعیت اسلامی است که انسان را مختار، مسئول، و قوت‌مند می‌بیند.

با نظارت صادق خادمی


فوتر بهینه‌شده