در حال بارگذاری ...
Sadegh Khademi - Optimized Header
Sadegh Khademi

منازل السائرین 276

متن درس





منازل السائرین: تبیین مقام اخلاق در سلوک عرفانی

منازل السائرین: تبیین مقام اخلاق در سلوک عرفانی

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۲۷۶)

مقدمه

سلوک عرفانی، چونان سفری است که سالک را از ظلمت نفس به سوی نور الهی رهنمون می‌سازد. در این مسیر، مقامات معنوی چون نردبان‌هایی هستند که روح را به سوی کمال و قرب الهی بالا می‌برند. کتاب «منازل السائرین» خواجه عبدالله انصاری، نقشه‌ای ژرف از این سفر ارائه می‌دهد که مراحل آن از بدایات تا حقیقت را دربرمی‌گیرد. در این میان، مقام اخلاق، به‌منزله گذرگاهی کلیدی، سالک را از معاملات ظاهری به سوی تهذیب باطنی هدایت می‌کند. درس‌گفتار آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره در جلسه ۲۷۶، با نگاهی عمیق و نقادانه، این مقام را با استناد به قرآن کریم، احادیث شریفه، و تحلیل‌های عرفانی تبیین کرده است

قسم الاخلاق، نردبان تهذیب نفس

معرفی قسم الاخلاق و ساختار آن

قسم الاخلاق، به‌منزله چهارمین مرحله از سلوک عرفانی در «منازل السائرین»، شامل ده باب است: صبر، رضا، شکر، حیاء، صدق، ایثار، خلق، تواضع، فتوة، و انبساط. این ابواب، چونان مراتبی تدریجی، سالک را از تحمل سختی‌ها به سوی گشادگی باطنی و شادمانی معنوی هدایت می‌کنند. صبر، چونان پایه‌ای استوار، سالک را به پذیرش مشیت الهی دعوت می‌کند؛ رضا، او را به خشنودی از قضای الهی می‌رساند؛ شکر، سپاس‌گزاری از نعمات را می‌آموزد؛ حیاء، شرم و فروتنی در برابر خدا و خلق را پرورش می‌دهد؛ صدق، اخلاص در نیت و عمل را استوار می‌سازد؛ ایثار، گذشت و اولویت دادن به دیگران را ترویج می‌کند؛ خلق، رفتار پسندیده را نهادینه می‌کند؛ تواضع، سالک را از تکبر دور می‌دارد؛ فتوة، جوانمردی و آزادمنشی را به او می‌بخشد؛ و انبساط، گشادگی روحی و فقدان حزن باطنی را به ارمغان می‌آورد.

درنگ: قسم الاخلاق، با ده باب خود، سالک را از صبر به انبساط هدایت می‌کند و نردبانی برای تهذیب نفس است.

جایگاه قسم الاخلاق در سیر و سلوک

سلوک عرفانی در «منازل السائرین» به چهار مرحله تقسیم می‌شود: بدایات، ابواب، معاملات، و اخلاق. بدایات، مرحله آغازین است که شامل بیداری (یقظه)، توبه، محاسبه نفس، ریاضت، و سماع است. این مرحله، چونان تمرینی سنگین، با خستگی و سختی همراه است. ابواب، مرحله سبک‌باری است که با حالاتی نظیر حزن، خوف، خشوع، زهد، ورع، تبتل، رجاء، و رغبت، سالک را از تعلقات مادی رها می‌سازد. معاملات، مرحله تعامل معنوی با خداوند است که با اخلاص، مراقبه، و تهذیب نفس همراه است. قسم الاخلاق، به‌منزله مقصد این مراحل، بر ساختن خلقیات متعالی تمرکز دارد و سالک را به اصلاح صفات درونی دعوت می‌کند.

درنگ: قسم الاخلاق، مرحله چهارم سلوک است که سالک را به پرورش فضایل اخلاقی و تهذیب باطنی هدایت می‌کند.

سبک‌باری و مکافات در مراحل سلوک

مرحله ابواب، به‌منزله نسیمی خنک، سالک را از خستگی بدایات رها می‌کند. حالاتی نظیر حزن، خوف، و زهد، چونان ابزارهایی برای سبک‌باری، او را از تعلقات مادی آزاد می‌سازند. در مرحله معاملات، سالک با مکافات‌های معنوی مواجه می‌شود که چونان آتش گدازنده، ناخالصی‌های نفس را می‌زدایند. این مکافات، آزمون‌هایی هستند که سالک را برای ورود به قسم الاخلاق آماده می‌کنند.

سلوک عرفانی، مشابه تمرینات جسمانی و فکری است. همان‌گونه که ورزشکار با تناوب فشار و استراحت، بدن خود را تقویت می‌کند، سالک نیز با ریاضت و سبک‌باری، روح خود را برای تحمل مکافات‌های بعدی آماده می‌سازد. دانشجویی که برای امتحان آماده می‌شود، ابتدا با تلاش فشرده و سپس با استراحت، انرژی خود را حفظ می‌کند. این تعادل، در سلوک عرفانی نیز ضروری است.

درنگ: سبک‌باری در ابواب و مکافات در معاملات، سالک را برای ورود به قسم الاخلاق آماده می‌سازد.

ورود به قسم الاخلاق و اهمیت تسلیم

ورود به قسم الاخلاق، مستلزم تسلیم کامل سالک در برابر اراده الهی است. تسلیم، چونان کلیدی است که درهای اخلاق را به روی سالک می‌گشاید. این تسلیم، با سختی همراه است، زیرا نیازمند چشم‌پوشی از خودخواهی و پذیرش کامل قضای الهی است. سالک، در این مرحله، از تمرکز بر اعمال خارجی به اصلاح صفات درونی سوق داده می‌شود.

قُلْ لَنْ يُصِيبَنَا إِلَّا مَا كَتَبَ اللَّهُ لَنَا هُوَ مَوْلَانَا ۚ وَعَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ (سوره توبه، آیه ۵۱). : «بگو: جز آنچه خدا برای ما نوشته، چیزی به ما نمی‌رسد. او مولای ماست و مؤمنان باید بر خدا توکل کنند.»

این آیه کریم، تسلیم را به‌منزله پذیرش مشیت الهی معرفی می‌کند که سالک را به سوی تهذیب اخلاقی هدایت می‌نماید.

صبر، پایه اخلاق

صبر، اولین باب از ابواب اخلاق، به‌منزله بنیانی استوار است که سالک را به تحمل آگاهانه سختی‌ها و پذیرش دستورات الهی دعوت می‌کند. متن، با تشبیه سالک به «مرغ زیرک» که در دام افتاده و باید تحمل کند، بر اهمیت صبر تأکید می‌کند. در مقابل، «مرغ خنگ» (نماد نفس ناآگاه) در برابر سختی‌ها مقاومت کرده و به هلاکت می‌رسد.

سالک، با صبر، چونان کبکی نجیب و گران‌بها، ارزشی والا می‌یابد، در حالی که نفس ناآگاه، مانند کبوترهای گوشتی ارزان، در برابر مکافات‌ها فرومی‌پاشد. صبر، فراتر از تحمل منفعلانه، پذیرش فعال و آگاهانه مشیت الهی است که پایه‌ای برای پرورش سایر فضایل اخلاقی می‌شود.

درنگ: صبر، پایه‌ای استوار برای پرورش فضایل اخلاقی است که سالک را به پذیرش آگاهانه مشیت الهی دعوت می‌کند.

سیر تدریجی از صبر به انبساط

سالک در قسم الاخلاق، از صبر به رضا، شکر، حیاء، صدق، ایثار، خلق، تواضع، فتوة، و نهایتاً انبساط پیشرفت می‌کند. این سیر تدریجی، چونان سفری است که از تحمل سختی‌ها به شادمانی باطنی می‌رسد. انبساط، به‌منزله مقصد این سفر، حالتی از گشادگی روحی و فقدان حزن درونی است. این حالت، با بشره (شادمانی ظاهری) متفاوت است، زیرا بشره ممکن است با حزن درونی همراه باشد، اما انبساط، طهارت و استحکام باطنی را نشان می‌دهد.

سالک، در این مسیر، با مکافات‌های فزاینده مواجه می‌شود. این مکافات، چونان آتش گدازنده، ناخالصی‌های نفس را می‌زدایند و سالک را به سوی تهذیب کامل سوق می‌دهند. انبساط، نشانه‌ای از وصول به مرتبه‌ای است که سالک با تمامی قضای الهی هم‌سو شده و هیچ مقاومتی در برابر اراده خداوند ندارد.

درنگ: انبساط، حالتی از طهارت و استحکام باطنی است که سالک را از حزن درونی رها می‌کند.

تمایز اخلاق و ادب

قسم الاخلاق، بین اخلاق (صفات باطنی) و ادب (رفتار خارجی) تمایز قائل می‌شود. اخلاق، به صفات درونی نظیر صبر، صدق، و تواضع اشاره دارد، در حالی که ادب، به اعمال و رفتار ظاهری مانند احترام و خوش‌رفتاری مربوط است. این دو، چونان باطن و ظاهر انسان، مکمل یکدیگرند و هماهنگی آن‌ها در سلوک عرفانی ضروری است.

درنگ: اخلاق، صفات باطنی، و ادب، رفتار خارجی است که هماهنگی آن‌ها در سلوک عرفانی ضروری است.

اخلاق به‌منزله مواریث معاملات

شارح «منازل السائرین» تأکید می‌کند که اخلاق، نتیجه معاملات قلبی با خداوند است. این معاملات، با نیت‌های صادقانه، ملکات (صفات پایدار) را در نفس ایجاد می‌کنند که منجر به صدور افعال محموده (اعمال پسندیده) بدون نیاز به تأمل می‌شود. این ملکات، برخلاف عادات طبیعی، از اراده آگاهانه و تمرین مستمر ناشی می‌شوند.

نورانیت نفس، که از معاملات صادقانه با خداوند حاصل می‌شود، صفات اخلاقی را در نفس آشکار می‌کند. این صفات، به طور بالقوه در همه انسان‌ها وجود دارند، اما نورانیت ناشی از تهذیب، آن‌ها را به فعلیت می‌رساند. نورانیت، چونان چراغی است که خیرات نهفته در نفس را روشن می‌کند.

درنگ: اخلاق، نتیجه معاملات قلبی است که با نورانیت نفس، خیرات نهفته را به فعلیت می‌رساند.

شرعیت، طریقت، و حقیقت

سلوک عرفانی، بر یکپارچگی شرعیت (قوانین ظاهری)، طریقت (راه باطنی)، و حقیقت (وصول به ذات الهی) تأکید دارد. این سه، به‌منزله شط، رود، و دریا، به صورت مشاعی در هر عمل سلوکی حضور دارند. شرعیت، چونان پوست گردو، از طریقت و حقیقت محافظت می‌کند. بدون شرعیت، طریقت به انحراف می‌رود و حقیقت، دست‌نیافتنی می‌شود.

تشبیه شرعیت به پوست گردو، اهمیت حفظ آن را نشان می‌دهد. گردویی بدون پوست، چونان طریقت بدون شرعیت، به آشغال تبدیل می‌شود و ممکن است مضر باشد. شرعیت، نسخه‌ای است که تا وصول به یقین، همراه سالک است.

وَاعْبُدْ رَبَّكَ حَتَّىٰ يَأْتِيَكَ الْيَقِينُ (سوره حجر، آیه ۹۹). : «و پروردگارت را بپرست تا یقین به تو آید.»

این آیه کریم، بر ضرورت حفظ شرعیت تا پایان سلوک تأکید دارد. شرعیت، طریقت، و حقیقت، چونان اجزای یکپارچه، سالک را به سوی کمال هدایت می‌کنند.

درنگ: شرعیت، طریقت، و حقیقت، به صورت مشاعی در هر عمل سلوکی حضور دارند و جدایی آن‌ها به انحراف می‌انجامد.

نقد استفاده از آیه قرآنی

شارح «منازل السائرین» برای تبیین قسم الاخلاق، به آیات ۵ تا ۷ سوره لیل استناد کرده است:

فَأَمَّا مَنْ أَعْطَىٰ وَاتَّقَىٰ ۝ وَصَدَّقَ بِالْحُسْنَىٰ ۝ فَسَنُيَسِّرُهُ لِلْيُسْرَىٰ (سوره لیل، آیات ۵-۷). : «اما کسی که [مال خود را] داد و پروا کرد ۝ و [وعده‌ی] نیکو را تصدیق نمود ۝ به زودی او را برای [رسیدن به] آسانی آماده می‌کنیم.»

این آیه، بر اعطا (بخشش)، تقوا، و تصدیق حسنی تأکید دارد. با این حال، نقد شده است که این آیه به معاملات (معاوضه) مربوط است، نه اخلاق که بر صفات درونی تمرکز دارد. اعطا، به دلیل ماهیت خارجی‌اش، به معاملات نزدیک‌تر است. همچنین، «یسرى» (آسانی) در این آیه، با سختی‌ها و مکافات‌های قسم الاخلاق سازگار نیست، زیرا سالک در این مرحله با گردنه‌ها و آزمون‌های دشوار مواجه می‌شود.

درنگ: آیه ۹۲:۵-۷ به معاملات مربوط است، نه اخلاق، که بر صفات درونی تمرکز دارد.

جمع‌بندی

قسم الاخلاق، نردبانی است که سالک را از تسلیم به انبساط باطنی هدایت می‌کند. این مرحله، با ده باب خود، سالک را به پرورش فضایل اخلاقی دعوت می‌کند. تمایز بین اخلاق و ادب، اهمیت هماهنگی باطن و ظاهر را نشان می‌دهد. اخلاق، به‌منزله مواریث معاملات، از نورانیت نفس ناشی می‌شود و ملکات نفسانی را ایجاد می‌کند. یکپارچگی شرعیت، طریقت، و حقیقت، ضرورت حفظ شرعیت در تمام مراحل سلوک را تأکید می‌کند. نقد استفاده از آیه قرآنی، دقت علمی در تحلیل مفاهیم عرفانی را نشان می‌دهد.

نتیجه‌گیری کلی

مقام اخلاق، چونان بالی، سالک را در سلوک عرفانی به سوی قرب الهی پرواز می‌دهد. قسم الاخلاق، با ده باب خود، سالک را از صبر به انبساط هدایت می‌کند و او را به تهذیب نفس و پرورش فضایل اخلاقی فرا می‌خواند.

با نظارت صادق خادمی


کوئیز

به سوالات زیر پاسخ داده و در پایان، نتیجه را با پاسخنامه مقایسه کنید.

1. بر اساس متن درسگفتار، قسم اخلاق شامل چند باب است؟

2. طبق متن، اولین باب از قسم اخلاق چیست؟

3. بر اساس متن، ویژگی اصلی باب اخلاق در مقایسه با باب معاملات چیست؟

4. طبق متن، انبساط در باب اخلاق به چه معناست؟

5. بر اساس متن، تفاوت اصلی اخلاق و ادب چیست؟

6. متن ادعا می‌کند که قسم اخلاق پس از بدایات، ابواب و معاملات قرار دارد.

7. بر اساس متن، انبساط به معنای خندیدن و شادی ظاهری است.

8. متن تأکید دارد که اخلاق نتیجه معاملات قلبیه با خداست.

9. شارح در متن معتقد است که افعال محموده در باب اخلاق همیشه به‌صورت عادتی صادر می‌شوند.

10. بر اساس متن، شريعت، طريقت و حقيقت به‌صورت مشاعی در هر عمل وجود دارند.

11. چرا طبق متن، سالك در باب اخلاق باید صبر کند؟

12. منظور از هيئات راسخه در نفس چیست؟

13. چگونه انبساط در باب اخلاق از بشر متفاوت است؟

14. چرا طبق متن، شريعت و طريقت از هم جدا نمی‌شوند؟

15. تفاوت اصلی بین افعال محموده ارادی و عادتی چیست؟

پاسخنامه

1. ده باب

2. صبر

3. مكافات سالك و تحمل سختی‌ها

4. گستردگی، صلابت و طهارت نفس

5. اخلاق به خصوصیات باطنی و ادب به رفتار ظاهری مربوط است

6. درست

7. نادرست

8. درست

9. نادرست

10. درست

11. زیرا سالك پس از تسليم، با مكافات مواجه شده و نیاز به تحمل و صبوري دارد.

12. هيئات راسخه به ویژگی‌های پایدار و نورانی در نفس اشاره دارد که از معاملات قلبیه ناشی می‌شود.

13. انبساط به معنای گستردگی و طهارت نفس بدون حزن است، در حالی که بشر ممکن است حزن داشته باشد.

14. زیرا شريعت، طريقت و حقيقت به‌صورت مشاعی در هر عمل وجود دارند و جدایی آن‌ها به گمراهی منجر می‌شود.

15. افعال محموده ارادی با نیت و آگاهی صادر می‌شوند، اما افعال عادتی به‌صورت طبیعی و بدون اراده‌اند.

منو جستجو پیام روز: آهنگ تصویر غزل تازه‌ها
منو
مفهوم غفلت و بازتعریف آن غفلت، به مثابه پرده‌ای تاریک بر قلب و ذهن انسان، ریشه اصلی کاستی‌های اوست. برخلاف تعریف سنتی که غفلت را به ترک عبادت یا گناه محدود می‌کند، غفلت در معنای اصیل خود، بی‌توجهی به اقتدار الهی و عظمت عالم است. این غفلت، همانند سایه‌ای سنگین، انسان را از درک حقایق غیبی و معرفت الهی محروم می‌سازد.

آهنگ فعلی

آرشیو آهنگ‌ها

آرشیو خالی است.

تصویر فعلی

تصویر فعلی

آرشیو تصاویر

آرشیو خالی است.

غزل

فوتر بهینه‌شده