در حال بارگذاری ...
Sadegh Khademi - Optimized Header
Sadegh Khademi

منازل السائرین 278

متن درس





منازل السائرین: صبر، خویشتن‌داری عرفانی در برابر ناآرامی باطن

منازل السائرین: صبر، خویشتن‌داری عرفانی در برابر ناآرامی باطن

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۲۷۸)

مقدمه

باب الصبر، چونان ستونی استوار در بنای سلوک عرفانی، در «منازل السائرین» خواجه عبدالله انصاری جایگاهی بی‌مانند دارد. این مقام، که در درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۲۷۸) به تفصیل بررسی شده، صبر را نه‌تنها تحمل سختی‌ها، بلکه خویشتن‌داری آگاهانه در برابر ناآرامی‌های باطنی (جزع کامن) و پرهیز از شکایت به غیر (شکوى إلى الغیر) می‌داند، در حالی که شکایت به درگاه الهی (شکوى إلى الله) را جزء لاینفک آن معرفی می‌کند. صبر، در این منظر، چونان کوره‌ای است که نفس سالک را از ناخالصی‌های نفسانی صیقل داده و او را به سوی مراتب عالی‌تر سلوک رهنمون می‌سازد. این

بخش نخست: تبیین مفهوم و چیستی صبر

تعریف صبر: خویشتن‌داری در برابر جزع کامن

صبر، در «منازل السائرین»، به «حبس النفس عن جزع کامن عن الشکوى» تعریف شده است، یعنی بازداشتن نفس از ناآرامی پنهان باطنی (جزع کامن) به‌واسطه پرهیز از شکایت به غیر. این تعریف، صبر را نه تحملی منفعلانه، بلکه کنترلی فعال و آگاهانه بر نفس معرفی می‌کند که سالک را از بروز ناآرامی‌های درونی در گفتار و رفتار بازمی‌دارد. جزع کامن، به ناآرامی پنهانی اشاره دارد که در باطن سالک وجود دارد، اما به‌واسطه خویشتن‌داری، در ظاهر آشکار نمی‌شود. این خویشتن‌داری، چونان سپری است که قلب سالک را از آشوب‌های نفسانی حفظ کرده و او را در مسیر سلوک استوار می‌سازد.

﴿وَلَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِنَ الْأَمْوَالِ وَالْأَنْفُسِ وَالثَّمَرَاتِ ۗ وَبَشِّرِ الصَّابِرِينَ﴾ (سوره بقره: ۱۵۵، : «و البته شما را به چیزی از ترس و گرسنگی و کاستی در اموال و جان‌ها و محصولات می‌آزماییم، و صابران را بشارت ده»).

این آیه شریفه از قرآن کریم، صبر را چونان صفتی برجسته برای مواجهه با آزمون‌های الهی معرفی می‌کند که سالک را به بشارت‌های الهی رهنمون می‌سازد.

درنگ: صبر، خویشتن‌داری آگاهانه نفس از جزع کامن (ناآرامی پنهان) است که از طریق پرهیز و از شکایت به غیر محقق می‌شود و نشانه‌ای از کنترل فعال نفس در سلوک عرفانی است.

خویشتن‌داری: محور اصلی صبر

محور صبر، «حبس النفس» یا خویشتن‌داری است که به معنای کنترل نفس در برابر فشارها و ناآرامی‌های درونی تعریف می‌شود. این خویشتن‌داری، فراتر از سرکوب احساسات، مدیریت آگاهانه نفس است که سالک را از آشکار شدن جزع در رفتار و گفتار بازمی‌دارد. سالک صبور، چونان باغبانی است که نهال نفس خویش را از طوفان‌های نفسانی حفظ می‌کند و با اراده‌ای استوار، آن را به سوی کمال هدایت می‌نماید. این کنترل، نیازمند بصیرت و تمرین مداوم است تا نفس در برابر سختی‌ها و ناملایمات، آرام و استوار بماند.

خویشتن‌داری، به‌عنوان پایه صبر، سالک را از بی‌تابی و آشوب درونی بازمی‌دارد و او را به سوی اطمینانی معنوی سوق می‌دهد. این مقام، چونان پلی است که سالک را از ناآرامی‌های نفسانی به سوی آرامش الهی عبور می‌دهد.

درنگ: خویشتن‌داری، محور صبر است و به معنای مدیریت آگاهانه نفس در برابر ناآرامی‌های درونی است که سالک را از بی‌تابی حفظ می‌کند.

جزع کامن: ضرورت ناآرامی باطنی در صبر

صبر، در جایی معنا می‌یابد که ناآرامی باطنی (جزع کامن) وجود داشته باشد، اما به‌واسطه خویشتن‌داری، در ظاهر آشکار نشود. اگر ناآرامی باطنی وجود نداشته باشد، حالت سالک به رضا یا شکر تبدیل می‌شود، که مراتبی بالاتر از صبرند. جزع کامن، چونان آتشی در باطن سالک است که با خویشتن‌داری مهار شده و از شعله‌ور شدن در ظاهر بازمی‌ماند. این ناآرامی، نشانه‌ای از مواجهه سالک با سختی‌ها و آزمون‌های الهی است که صبر را به ابزاری برای غلبه بر این چالش‌ها تبدیل می‌کند.

تمایز صبر از رضا، در وجود این ناآرامی نهفته است. رضا، حالتی است که سالک در آن هیچ نا؆رامی باطنی ندارد و با قضا و قدر الهی کاملاً همراه است، در حالی که صبر، مقامی است که سالک با ناآرامی‌های نفسانی دست‌وپنجه نرم می‌کند و با خویشتن‌داری، آن‌ها را مهار می‌نماید.

درنگ: صبر، در حضور جزع کامن (ناآرامی پنهان) معنا می‌یابد و با نبود ناآرامی، به رضا یا شکر تبدیل می‌شود، که مراتبی بالاتر از صبرند.

چهار صفت بنیادین صبر

صبر، با چهار ویژگی اساسی تعریف می‌شود که آن را از سایر حالات نفسانی متمایز می‌سازد:

  • خویشتن‌داری (حبس النفس): کنترل آگاهانه نفس در برابر ناآرامی‌ها، که محور عملی صبر است.
  • ناآرامی باطنی (جزع کامن): وجود ناآرامی پنهان در باطن، که زمینه‌ساز ضرورت صبر است.
  • شکایت به حق (شکوى إلى الله): توسل به درگاه الهی، که نشانه تواضع و توکل سالک است.
  • پرهیز از شکایت به غیر (عدم شکوى إلى الغیر): دوری از وابستگی به خلق، که سالک را در مسیر توحید نگه می‌دارد.

این چهار صفت، چونان ارکان بنایی استوار، صبر را به مقامی جامع و چندوجهی تبدیل می‌کنند. سالک با رعایت این شروط، از غرور و شرک دوری جسته و به توحید و تواضع نزدیک می‌شود. فقدان هر یک از این صفات، صبر را ناقص کرده و سالک را در دام تجلد یا وابستگی به غیر می‌افکند.

درنگ: صبر با چهار صفت خویشتن‌داری، جزع کامن، شکوى إلى الله و عدم شکوى إلى الغیر تعریف می‌شود که آن را به مقامی جامع و متمایز تبدیل می‌کند.

جمع‌بندی بخش نخست

صبر، در «منازل السائرین»، به‌عنوان خویشتن‌داری آگاهانه در برابر جزع کامن و پرهیز از شکایت به غیر تعریف می‌شود. این مقام، با چهار صفت بنیادین (خویشتن‌داری، ناآرامی باطنی، شکایت به حق، و عدم شکایت به غیر) مشخص می‌گردد که سالک را از بی‌تابی و وابستگی به خلق بازمی‌دارد. آیه ﴿وَلَنَبْلُوَنَّكُمْ﴾ از قرآن کریم، صبر را صفتی برجسته برای مواجهه با آزمون‌های الهی معرفی می‌کند. صبر، چونان کیمیایی است که نفس سالک را از ناآرامی‌های نفسانی پاک کرده و او را به سوی مراتب عالی‌تر سلوک هدایت می‌نماید.

بخش دوم: شکوى إلى الله و تمایز آن از شکوى إلى الغیر

شکوى إلى الله: نشانه تواضع و توکل

شکوى إلى الله، نه‌تنها با صبر منافاتی ندارد، بلکه جزء لاینفک آن است. این شکایت، نشانه تواضع و توسل سالک به درگاه الهی است که او را از غرور و خودبینی حفظ می‌کند. سالک صبور، چونان مسافری خسته در بیابان است که به چشمه زلال الهی پناه می‌برد و با شکایت به حق، دل خویش را از اضطراب رها می‌سازد. عدم شکایت به خدا، نشانه غرور یا تجلد است که سالک را از تواضع و ارتباط با حق دور می‌کند.

﴿إِنَّمَا أَشْكُو بَثِّي وَحُزْنِي إِلَى اللَّهِ﴾ (سوره یوسف: ۸۶، : «من تنها شکایت غم و اندوهم را به خدا می‌برم»).

این آیه شریفه از قرآن کریم، شکوى إلى الله را در سیره حضرت یعقوب (ع) نشان می‌دهد که با توسل به حق، صبر خویش را در برابر اندوه جدایی از یوسف کامل کرد.

درنگ: شکوى إلى الله، نشانه تواضع و توکل است که صبر را کامل کرده و سالک را از غرور و تجلد حفظ می‌کند.

شکوى إلى الغیر: نقض صبر و نشانه شرک

شکوى إلى الغیر، به معنای وابستگی به خلق و خروج از مقام صبر است که با سلوک عرفانی ناسازگار است. این شکایت، چونان گره‌ای است که سالک را به بند خلق می‌کشد و او را از توحید و اطمینان به حق دور می‌سازد. سالک صبور، با پرهیز از شکایت به غیر، قلب خویش را به سوی حق معطوف می‌دارد و از وابستگی به اسباب ظاهری رها می‌شود. این پرهیز، نشانه‌ای از توحید عملی است که سالک را در مسیر سلوک استوار نگه می‌دارد.

تفاوت شکوى إلى الله و شکوى إلى الغیر، در جهت‌گیری قلب سالک نهفته است. شکایت به حق، قلب را به سوی نور الهی هدایت می‌کند، در حالی که شکایت به غیر، آن را در تاریکی وابستگی فرو می‌برد.

درنگ: شکوى إلى الغیر، صبر را نقض کرده و نشانه شرک است، در حالی که پرهیز از آن، سالک را به توحید و اطمینان به حق رهنمون می‌سازد.

صبر انبیا: الگویی برای شکوى إلى الله

انبیا، به‌ویژه حضرت ایوب (ع) و حضرت یعقوب (ع)، نمونه‌های برجسته صبرند که با شکوى إلى الله و پرهیز از شکوى إلى الغیر، مقام صبر خویش را به کمال رساندند. حضرت ایوب (ع)، در مواجهه با رنج و عذاب، به درگاه الهی شکایت برد و گفت:

﴿أَنِّي مَسَّنِيَ الشَّيْطَانُ بِنُصْبٍ وَعَذَابٍ﴾ (سوره ص: ۴۱، : «شیطان مرا به رنج و عذاب دچار کرده است»).

خداوند، ایوب (ع) را به سبب صبر و بازگشت مستمر به حق (اواب بودن) ستایش کرد:

﴿إِنَّا وَجَدْنَاهُ صَابِرًا نِعْمَ الْعَبْدُ إِنَّهُ أَوَّابٌ﴾ (سوره ص: ۴۴، : «ما او را شکیبا یافتیم، چه بنده نیکویی که او بسیار بازگشت‌کننده [به‌سوی خدا] بود»).

همچنین، حضرت یعقوب (ع) در اندوه جدایی از یوسف، تنها به خدا شکایت کرد و با این عمل، صبر خویش را نشان داد. این سیره انبیا، چونان مشعلی فروزان، سالک را به تقلید از این الگوهای والا دعوت می‌کند.

درنگ: انبیا، مانند ایوب و یعقوب، با شکوى إلى الله و پرهیز از شکوى إلى الغیر، الگوهای برجسته صبرند که سالک را به تواضع و توکل هدایت می‌کنند.

جمع‌بندی بخش دوم

شکوى إلى الله، جزء لاینفک صبر است که سالک را از غرور و تجلد حفظ کرده و به تواضع و توکل رهنمون می‌سازد. در مقابل، شکوى إلى الغیر، صبر را نقض کرده و نشانه شرک و وابستگی به خلق است. انبیا، مانند ایوب و یعقوب، با شکایت به حق و پرهیز از شکایت به غیر، الگوهای والای صبر ارائه داده‌اند. آیات قرآن کریم، مانند ﴿إِنَّمَا أَشْكُو بَثِّي﴾ و ﴿إِنَّا وَجَدْنَاهُ صَابِرًا﴾، این اصول را تأیید می‌کنند. صبر، با این تمایز، چونان نردبانی است که سالک را از تاریکی وابستگی به خلق به سوی نور توحید بالا می‌برد.

بخش سوم: تمایز صبر از تجلد و رضا

تجلد: غرور در برابر شکوى إلى الله

تجلد، به معنای خودداری کاذب از شکایت بدون توسل به حق، نشانه غرور و خودبینی است که سالک را از تواضع و ارتباط با حق دور می‌کند. سالک متجلد، چونان کسی است که در برابر طوفان، خود را بی‌نیاز از پناهگاه الهی می‌بیند و با تکبر، از شکایت به حق امتناع می‌ورزد. این حالت، نه‌تنها صبر نیست، بلکه مانعی در مسیر سلوک است که سالک را در دام انانیت و خودبینی گرفتار می‌سازد.

تفاوت صبر و تجلد، در شکوى إلى الله نهفته است. صبر، با توسل به حق، تواضع را حفظ می‌کند، در حالی که تجلد، با انکار نیاز به حق، به غرور می‌انجامد.

درنگ: تجلد، خودداری کاذب از شکایت بدون توسل به حق است که نشانه غرور بوده و صبر را نقض می‌کند.

رضا: مرتبه‌ای فراتر از صبر

رضا، مرتبه‌ای بالاتر از صبر است که در آن، سالک هیچ ناآرامی باطنی ندارد و با قضا و قدر الهی کاملاً همراه است. صبر، در حضور جزع کامن معنا می‌یابد، اما رضا، حالتی است که ناآرامی جای خود را به پذیرش و خرسندی می‌دهد. سالک راضی، چونان دریایی آرام است که هیچ موجی از ناآرامی بر آن نمی‌خیزد و با اطمینان به حکمت الهی، از هرگونه شکایت، حتی به حق، بی‌نیاز می‌شود.

این تمایز، جایگاه صبر را در سلوک مشخص می‌کند. صبر، مرحله‌ای ابتدایی است که سالک با ناآرامی‌های نفسانی مواجه است، در حالی که رضا، مقامی والاست که سالک در آن به کمال آرامش و تسلیم دست می‌یابد.

درنگ: رضا، مرتبه‌ای بالاتر از صبر است که با نبود ناآرامی باطنی و پذیرش کامل قضا و قدر الهی مشخص می‌شود.

جمع‌بندی بخش سوم

صبر، از تجلد و رضا متمایز است. تجلد، خودداری کاذب بدون توسل به حق است که به غرور می‌انجامد، در حالی که صبر، با شکوى إلى الله، تواضع را حفظ می‌کند. رضا، مرتبه‌ای بالاتر از صبر است که با نبود ناآرامی باطنی و پذیرش کامل قضا و قدر الهی مشخص می‌شود. این تمایزات، صبر را به‌عنوان مقامی ابتدایی اما بنیادین در سلوک عرفانی معرفی می‌کنند که سالک را به سوی مراتب بالاتر هدایت می‌نماید.

بخش چهارم: کتمان جزع و نقض صبر

کتمان جزع: شرط اساسی صبر

کتمان جزع، یعنی پنهان نگه داشتن ناآرامی باطنی، شرط اساسی صبر است. هرگونه اظهار جزع، چه در گفتار، رفتار یا حتی در خلوت، صبر را نقض می‌کند. سالک صبور، چونان گوهری است که در صدف خویش پنهان می‌ماند و ناآرامی‌های باطنی را حتی در خلوت آشکار نمی‌کند. این کتمان، نشانه تسلط کامل بر نفس است که سالک را از بی‌تابی و آشوب درونی حفظ می‌کند.

اظهار جزع، حتی بدون شکایت به غیر، صبر را باطل می‌کند. برای مثال، ترجیح شربت به آمپول به دلیل عدم تحمل درد، نشانه‌ای از اظهار جزع است که صبر را نقض می‌کند. سالک باید در همه حال، حتی در مواجهه با سختی‌های کوچک، ناآرامی خود را پنهان نگه دارد.

درنگ: کتمان جزع، شرط اساسی صبر است و هرگونه اظهار جزع، حتی در خلوت، صبر را نقض می‌کند.

اقسام اظهار جزع

اظهار جزع، به سه حالت تقسیم می‌شود:

  • اظهار جزع با شکایت به غیر: بدترین حالت، که هم صبر را نقض می‌کند و هم به شرک می‌انجامد.
  • اظهار جزع بدون شکایت به غیر: حالتی متوسط، مانند بی‌تابی در خلوت، که باز هم صبر را باطل می‌کند.
  • کتمان جزع بدون شکایت: تنها حالت صبر واقعی، که در آن ناآرامی کاملاً پنهان می‌ماند.

این تقسیم‌بندی، دامنه صبر را محدود و دقیق می‌کند. سالک باید از هرگونه اظهار جزع، حتی در خلوت، پرهیز کند تا به صبر واقعی دست یابد. این کتمان، چونان پرده‌ای است که ناآرامی‌های باطنی را از دید خلق و حتی خود سالک پنهان می‌دارد.

درنگ: اظهار جزع، چه با شکایت به غیر و چه بدون آن، صبر را نقض می‌کند؛ تنها کتمان کامل جزع، صبر واقعی را محقق می‌سازد.

شکوى إلى النفس: نقض صبر در خلوت

شکوى إلى النفس، یعنی خودگویی درونی یا بی‌تابی در خلوت، نیز نوعی اظهار جزع است که صبر را نقض می‌کند. سالک صبور، حتی در لایه‌های درونی نفس، ناآرامی را آشکار نمی‌کند و با تسلط کامل، جزع را مهار می‌نماید. این کتمان، چونان آتشی است که در زیر خاکستر پنهان می‌ماند و هیچ شعله‌ای از آن به بیرون نمی‌جهد.

این نکته، صبر را به مقامی عمیق و دشوار تبدیل می‌کند که نیازمند تهذیب نفس و تمرین مداوم است. سالک باید حتی در خلوت، از شکایت به خود پرهیز کند تا صبرش کامل شود.

درنگ: شکوى إلى النفس، نوعی اظهار جزع است که صبر را نقض می‌کند؛ صبر واقعی، حتی در خلوت، ناآرامی را پنهان نگه می‌دارد.

جمع‌بندی بخش چهارم

کتمان جزع، شرط اساسی صبر است و هرگونه اظهار جزع، چه در گفتار، رفتار یا خلوت، صبر را نقض می‌کند. اظهار جزع به سه حالت تقسیم می‌شود: با شکایت به غیر، بدون شکایت در خلوت، و کتمان کامل جزع، که تنها حالت سوم صبر واقعی را محقق می‌سازد. شکوى إلى النفس نیز صبر را باطل می‌کند، زیرا حتی در خلوت، ناآرامی نباید آشکار شود. این اصول، صبر را به مقامی دشوار اما بنیادین در سلوک عرفانی تبدیل می‌کنند که نیازمند تسلط کامل بر نفس است.

بخش پنجم: نقد تعریف شارح و ساختار صبر

نقد ساختار تعریف شارح

شارح «منازل السائرین»، صبر را به «حبس النفس عن اظهار الجزع بالشكاية إلى الغير» تعریف کرده که این تعریف، با محدود کردن اظهار جزع به شکوى إلى الغیر، از جامعیت لازم برخوردار نیست. در تعریف اصلی، صبر به «حبس النفس عن الشکوى على جزع کامن» پیشنهاد شده که با قرار دادن شکوى به‌عنوان محور اولیه و جزع کامن به‌عنوان صفت ثانویه، مفهوم صبر را دقیق‌تر منتقل می‌کند. این ترتیب، رابطه بین شکوى و جزع کامن را واضح‌تر ساخته و از ابهام جلوگیری می‌کند.

نقد شارح، بر اهمیت دقت در ساختار عبارات عرفانی تأکید دارد. تعریف پیشنهادی، چونان آینه‌ای صاف، حقیقت صبر را بدون تحریف بازتاب می‌دهد و سالک را به فهمی عمیق‌تر هدایت می‌کند.

درنگ: تعریف پیشنهادی «حبس النفس عن الشکوى على جزع کامن» از تعریف شارح جامع‌تر است، زیرا رابطه شکوى و جزع کامن را دقیق‌تر تبیین می‌کند.

شروط نقض صبر

صبر، با شروط خاصی محقق می‌شود: خویشتن‌داری، وجود جزع کامن، پرهیز از شکوى إلى الغیر، و شکوى إلى الله. فقدان هر یک از این شروط، صبر را نقض می‌کند:

  • عدم خویشتن‌داری: بی‌تابی و آشوب درونی، صبر را باطل می‌کند.
  • عدم جزع کامن: نبود ناآرامی باطنی، حالت را به رضا تبدیل می‌کند.
  • شکوى إلى الغیر: وابستگی به خلق، صبر را نقض می‌کند.
  • عدم شکوى إلى الله: غرور و تجلد، مانع صبر واقعی می‌شود.

این شروط، صبر را به مقامی دقیق و محدود تعریف می‌کنند که سالک باید با بصیرت و تمرین، آن‌ها را رعایت کند تا از دام تجلد یا شرک رها شود.

درنگ: فقدان خویشتن‌داری، جزع کامن، شکوى إلى الله یا وجود شکوى إلى الغیر، صبر را نقض می‌کند و سالک را از این مقام دور می‌سازد.

نقد تعریف طلمسانی

تعریف طلمسانی از صبر، به «حبس النفس على المكروه و عقل اللسان عن الشکوى» محدود شده که ناقص است، زیرا تنها به صبر بر مکروه و بستن زبان از شکایت اشاره دارد و جنبه‌های کلیدی مانند کتمان جزع و شکوى إلى الله را نادیده می‌گیرد. این تعریف، صبر را به تجلد نزدیک می‌کند و از جامعیت لازم برخوردار نیست. تعریف اصلی، با دربرگرفتن چهار صفت صبر، جامع‌تر و دقیق‌تر است.

نقد طلمسانی، بر اهمیت جامعیت در تعریف مفاهیم عرفانی تأکید دارد. صبر، چونان دریایی عمیق است که نمی‌توان آن را به ساحلی محدود کرد.

درنگ: تعریف طلمسانی، با محدود شدن به صبر بر مکروه و حذف کتمان جزع و شکوى إلى الله، ناقص است و صبر را به تجلد نزدیک می‌کند.

جمع‌بندی بخش پنجم

تعریف شارح، با محدود کردن اظهار جزع به شکوى إلى الغیر، و تعریف طلمسانی، با تمرکز بر صبر بر مکروه، از جامعیت لازم برخوردار نیستند. تعریف پیشنهادی «حبس النفس عن الشکوى على جزع کامن»، با تبیین دقیق رابطه شکوى و جزع کامن، صبر را به‌صورت جامع‌تر ارائه می‌دهد. شروط نقض صبر، شامل فقدان خویشتن‌داری، جزع کامن، شکوى إلى الله یا وجود شکوى إلى الغیر است. این نقدها، صبر را به‌عنوان مقامی چندوجهی معرفی می‌کنند که نیازمند دقت در تبیین و رعایت شروط آن است.

بخش ششم: صبر بر مکروه و محبوب

صبر بر مکروه و محبوب: تقسیم‌بندی جامع

صبر، نه‌تنها بر مکروه (امور ناخوشایند) بلکه بر محبوب (امور خوشایند) نیز لازم است. امیرالمؤمنین (ع) صبر را به دو قسم تقسیم کرده‌اند:

  • صبر بر مکروه: تحمل سختی‌ها و ناملایمات، مانند درد جسمانی یا مصیبت.
  • صبر بر محبوب: کنترل نفس در برابر لذت‌ها و تمایلات، مانند پرهیز از حرام یا رعایت روزه.

این تقسیم‌بندی، صبر را به صفتی فراگیر تبدیل می‌کند که هم در مواجهه با سختی‌ها و هم در کنترل تمایلات نفسانی کاربرد دارد. صبر بر محبوب، چونان نگهبانی است که نفس را از لغزش در برابر لذت‌های مشروع یا نامشروع حفظ می‌کند.

درنگ: صبر، شامل صبر بر مکروه (سختی‌ها) و صبر بر محبوب (لذت‌ها) است که آن را به صفتی جامع و فراگیر تبدیل می‌کند.

صبر بر محبوب در زندگی روزمره

صبر بر محبوب، در زندگی روزمره نمودهای عینی دارد. برای مثال، پرهیز از مال حرام، رعایت روزه در برابر آب خنک، یا کنترل نفس در برابر لذت‌های مجاز، نمونه‌هایی از صبر بر محبوب‌اند. سالک با این صبر، نفس خویش را از تمایلات مهار کرده و به تقرب الهی نائل می‌شود. این صبر، چونان سپری است که قلب سالک را از وسوسه‌های نفسانی حفظ می‌کند.

این جنبه از صبر، اهمیت آن را در تهذیب نفس و تقوا نشان می‌دهد. سالک با صبر بر محبوب، از گناه دوری جسته و به سوی کمال معنوی گام برمی‌دارد.

درنگ: صبر بر محبوب، مانند پرهیز از حرام یا رعایت روزه، نشانه تقوا و کنترل نفس است که سالک را به تقرب الهی هدایت می‌کند.

جمع‌بندی بخش ششم

صبر، به دو قسم صبر بر مکروه و صبر بر محبوب تقسیم می‌شود که توسط امیرالمؤمنین (ع) تبیین شده است. صبر بر مکروه، تحمل سختی‌هاست، و صبر بر محبوب، کنترل نفس در برابر لذت‌هاست. صبر بر محبوب، در زندگی روزمره، مانند پرهیز از حرام یا رعایت روزه، نمود می‌یابد و نشانه تقواست. این تقسیم‌بندی، صبر را به صفتی جامع و فراگیر تبدیل می‌کند که سالک را در همه ابعاد زندگی به سوی کمال هدایت می‌نماید.

بخش هفتم: صبر در سیره عملی رزمندگان و شهدا

صبر رزمندگان: الگویی عینی

رزمندگان و شهدا، به‌ویژه در جبهه‌های دفاع مقدس، نمونه‌های عینی صبرند که با تحمل دردها و سختی‌ها بدون اظهار جزع، به مقامات والای معنوی دست یافتند. این صابران، چونان ستارگانی در آسمان سلوک می‌درخشند که با کتمان جزع و پرهیز از شکوى إلى الغیر، صبر خویش را به نمایش گذاشتند. برای مثال، رزمندگانی که با وجود درد شدید، ناآرامی خود را پنهان کرده و حتی در برابر دیگران از سلامت خویش سخن می‌گفتند، الگویی عملی برای سالکان ارائه کردند.

این صبر، از مفهومی نظری به واقعیتی عینی تبدیل شده و نشان‌دهنده عمق تهذیب نفس در این افراد است. آن‌ها با تحمل سختی‌ها، چونان کوره‌ای الهی، پخته و صیقل یافتند.

درنگ: رزمندگان و شهدا، با کتمان جزع و تحمل سختی‌ها بدون شکوى إلى الغیر، الگوهای عینی صبر در سلوک عرفانی‌اند.

صبر و شهادت: کمال صبر

صبر در برابر سختی‌ها، حتی اگر به شهادت منجر شود، ارزشمند است و سالک را به مقام جهاد فی سبیل الله می‌رساند. قرآن کریم می‌فرماید:

﴿يُجَاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ﴾ (سوره توبه: ۲۰، : «[آنان که] در راه خدا با اموال و جان‌هایشان جهاد می‌کنند»).

شهدا، با صبر در برابر سختی‌ها و کتمان جزع، به سعادت شهادت نائل شدند و صبر خویش را به کمال رساندند. این مقام، چونان قله‌ای رفیع است که سالک با صبر و جهاد به آن دست می‌یابد.

درنگ: صبر در برابر سختی‌ها، حتی تا سرحد شهادت، سالک را به مقام جهاد فی سبیل الله و سعادت ابدی رهنمون می‌سازد.

جمع‌بندی بخش هفتم

رزمندگان و شهدا، با کتمان جزع و تحمل سختی‌ها بدون شکوى إلى الغیر، الگوهای عینی صبر در سلوک عرفانی ارائه داده‌اند. صبر آن‌ها، که حتی تا سرحد شهادت امتداد یافت، نشانه تهذیب نفس و تقرب به حق است. آیه ﴿يُجَاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ﴾ از قرآن کریم، این صبر را به‌عنوان بخشی از جهاد معرفی می‌کند. این سیره، صبر را از نظریه به عملی والا تبدیل کرده و سالک را به تقلید از این الگوها دعوت می‌نماید.

بخش هشتم: صبر به‌عنوان ابزار پختگی معنوی

صبر: کوره پختگی نفس

صبر، فرآیندی برای پختگی و تهذیب نفس است که سالک را از ناخالصی‌های نفسانی پاک می‌کند. سختی‌ها و ناملایمات، چونان آتشی در کوره الهی‌اند که نفس سالک را صیقل داده و او را به سوی کمال معنوی هدایت می‌کنند. سالک صبور، با تحمل این سختی‌ها، چونان طلایی است که در کوره گداخته شده و از هر ناخالصی رها می‌گردد.

این تمثیل، صبر را به‌عنوان ابزاری برای تصفیه نفس معرفی می‌کند که سالک را از ناآرامی‌های نفسانی به سوی آرامش الهی رهنمون می‌سازد.

درنگ: صبر، کوره‌ای برای پختگی نفس است که با تحمل سختی‌ها، سالک را از ناخالصی‌های نفسانی پاک می‌کند.

تفاوت افراد در صبر

افراد، به دلیل تفاوت‌های شخصیتی و نفسانی، در صبر رفتارهای متفاوتی دارند. برخی به‌سرعت جزع خود را اظهار می‌کنند، در حالی که صابران، با کتمان ناآرامی، به مقام صبر دست می‌یابند. این تفاوت، چونان تنوع رنگ‌ها در باغ آفرینش است که هر کس با تمرین و تهذیب، می‌تواند به صبر نزدیک شود. سالک باید با آگاهی و اراده، نفس خویش را به سوی کتمان جزع هدایت کند تا در این مسیر به کمال برسد.

این تنوع، بر ضرورت تمرین و تهذیب نفس تأکید دارد. صبر، مقامی است که با تلاش و ممارست به دست می‌آید و هر سالک، با توجه به ظرفیت خویش، در این مسیر گام برمی‌دارد.

درنگ: تفاوت افراد در صبر، به تنوع نفسانی آن‌ها بازمی‌گردد؛ صابران با تمرین و کتمان جزع، به این مقام دست می‌یابند.

جمع‌بندی بخش هشتم

صبر، کوره‌ای برای پختگی نفس است که با تحمل سختی‌ها، سالک را از ناخالصی‌های نفسانی پاک می‌کند. تفاوت افراد در صبر، به تنوع نفسانی آن‌ها بازمی‌گردد، اما با تمرین و تهذیب، هر سالک می‌تواند به این مقام دست یابد. صبر، چونان کیمیایی است که نفس را از ناآرامی به سوی آرامش الهی هدایت می‌کند و سالک را به سوی کمال معنوی رهنمون می‌سازد.

نتیجه‌گیری کلی

این اثر، با بازنویسی درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۲۷۸)، به تبیین باب الصبر در «منازل السائرین» پرداخته و صبر را به‌عنوان خویشتن‌داری عرفانی در برابر ناآرامی باطنی معرفی کرده است. صبر، با چهار صفت خویشتن‌داری، کتمان جزع، شکوى إلى الله و عدم شکوى إلى الغیر، مقامی بنیادین در سلوک عرفانی است که سالک را از غرور، شرک و بی‌تابی حفظ می‌کند. انبیا، مانند ایوب و یعقوب، با شکایت به حق و پرهیز از شکایت به خلق، الگوهای والای صبر ارائه داده‌اند. نقد تعریف شارح و طلمسانی، بر جامعیت تعریف اصلی تأکید دارد که صبر را نه‌تنها بر مکروه، بلکه بر محبوب نیز شامل می‌شود. صبر رزمندگان و شهدا، این مقام را از نظریه به عملی عینی تبدیل کرده و نشان‌دهنده عمق تهذیب نفس است. آیات قرآن کریم، مانند ﴿وَلَنَبْلُوَنَّكُمْ﴾، ﴿إِنَّمَا أَشْكُو بَثِّي﴾ و ﴿إِنَّا وَجَدْنَاهُ صَابِرًا﴾، عصاره این مقام را بیان می‌کنند. صبر، چونان نردبانی است که سالک را از ناآرامی‌های نفسانی به سوی آرامش الهی و کمال معنوی بالا می‌برد.

با نظارت صادق خادمی


کوئیز

به سوالات زیر پاسخ داده و در پایان، نتیجه را با پاسخنامه مقایسه کنید.

1. طبق درسگفتار، صبر به چه معناست؟

2. بر اساس درسگفتار، چند صفت برای تعریف صبر ذکر شده است؟

3. کدام ویژگی در درسگفتار به عنوان یکی از خصوصیات صبر ذکر شده است؟

4. طبق درسگفتار، اگر جزع ظاهر شود و شکایتی به غیر نباشد، آیا صبر محسوب می‌شود؟

5. بر اساس درسگفتار، صبر بر چه چیزی شامل می‌شود؟

6. درسگفتار بیان می‌کند که صبر به معنای نبود هیچ‌گونه ناآرامی در باطن است.

7. طبق درسگفتار، شکوای به خدا در باب صبر مانعی ندارد.

8. درسگفتار معتقد است که اظهار جزع حتی بدون شکایت به غیر، صبر را نقض می‌کند.

9. بر اساس درسگفتار، اگر کسی شکوای به خدا نکند، صبر او کامل است.

10. درسگفتار صبر را فقط به تحمل مکروه محدود می‌کند.

11. منظور از حبس النفس در تعریف صبر طبق درسگفتار چیست؟

12. چرا درسگفتار شکوای به غیر را در صبر نفی می‌کند؟

13. تفاوت صبر و رضا در درسگفتار چیست؟

14. چرا درسگفتار تجلد را صبر نمی‌داند؟

15. طبق درسگفتار، صبر بر محبوب به چه معناست؟

پاسخنامه

1. کنترل نفس از ناآرامی و شکایت به غیر

2. چهار صفت

3. شکوای به خدا

4. خیر، صبر نیست

5. هم بر مکروه و هم بر محبوب

6. نادرست

7. درست

8. درست

9. نادرست

10. نادرست

11. حبس النفس به معنای کنترل و خویشتن‌داری نفس در برابر ناآرامی و سختی‌هاست.

12. زیرا شکوای به غیر، جزع را ظاهر می‌کند و صبر را نقض می‌کند.

13. صبر با ناآرامی باطنی همراه است، اما رضا ناآرامی ندارد و رضایت کامل است.

14. زیرا تجلد نشانه غرور یا بی‌باکی است، نه تحمل همراه با شکوای به خدا.

15. صبر بر محبوب یعنی کنترل نفس در برابر لذت‌ها یا خواسته‌های حرام.

منو جستجو پیام روز: آهنگ تصویر غزل تازه‌ها
منو
مفهوم غفلت و بازتعریف آن غفلت، به مثابه پرده‌ای تاریک بر قلب و ذهن انسان، ریشه اصلی کاستی‌های اوست. برخلاف تعریف سنتی که غفلت را به ترک عبادت یا گناه محدود می‌کند، غفلت در معنای اصیل خود، بی‌توجهی به اقتدار الهی و عظمت عالم است. این غفلت، همانند سایه‌ای سنگین، انسان را از درک حقایق غیبی و معرفت الهی محروم می‌سازد.

آهنگ فعلی

آرشیو آهنگ‌ها

آرشیو خالی است.

تصویر فعلی

تصویر فعلی

آرشیو تصاویر

آرشیو خالی است.

غزل

فوتر بهینه‌شده