در حال بارگذاری ...
Sadegh Khademi - Optimized Header
Sadegh Khademi

منازل السائرین 287

متن درس




منازل السائرین: تبیین مقام رضا در سیر و سلوک عرفانی

منازل السائرین: تبیین مقام رضا در سلوک عرفانی

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۲۸۷)

مقدمه

سلوک عرفانی، سفری است باطنی که سالک را از ظلمات نفس به نور الهی رهنمون می‌سازد. در این مسیر، مقامات معنوی چون نردبانی استوار، روح را به سوی کمال و قرب الهی هدایت می‌کنند. کتاب «منازل السائرین» اثر خواجه عبدالله انصاری، نقشه‌ای دقیق از این سفر ارائه می‌دهد که مراحل آن از بدایات تا حقیقت را دربرمی‌گیرد. در میان این مقامات، باب الرضا به‌منزله یکی از ارکان کلیدی سلوک عرفانی، نقشی بی‌بدیل در محو صفات نفسانی و هم‌راستایی با اراده الهی ایفا می‌کند. رضا، که در تعریف عرفانی به محو صفات عبد در صفات حق معنا شده، سالک را به آرامشی الهی می‌رساند که در آن، اراده، رضا، و سخط او با اراده، رضا، و سخط حق جایگزین می‌گردد. درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره در جلسه ۲۸۷، با نگاهی عمیق و نقادانه، مقام رضا را با استناد به آیات قرآن کریم، روایات، و تحلیل‌های عرفانی تبیین کرده‌اند.

بخش اول: جایگاه و تعریف رضا در سلوک عرفانی

تعریف رضا و اهمیت آن

رضا، در سلوک عرفانی، به‌عنوان محو صفات عبد در صفات حق تعریف شده است: «الرضا برضا الله تعالى هو محو الحق تعالى صفات العبد بصفاته». در این مقام، اراده حق جای اراده عبد، رضا حق جای رضا عبد، و سخط حق جای سخط عبد می‌نشیند. این تعریف، رضا را به‌منزله تسلیمی کامل به مشیت الهی معرفی می‌کند که در آن، سالک از خودیت نفسانی رها شده و با اراده الهی هم‌راستا می‌گردد. رضا، چونان نسیمی الهی است که بر قلب سالک می‌وزد و او را از پراکندگی نفس به سوی آرامش و انس با حق هدایت می‌کند.

درنگ: رضا، محو صفات عبد در صفات حق است که سالک را به تسلیم کامل در برابر اراده الهی می‌رساند.

نفس راضی و ویژگی‌های آن

نفس راضی، نفسی است که مطیع رضای حق بوده و از سخط، مخالفت، و نارضایتی نسبت به گذشته یا آینده فارغ است. این نفس، هرچند هویت خود را حفظ می‌کند، از میل‌ها و حظوظ نفسانی تهی شده و به آرامشی الهی دست می‌یابد. سالک راضی، نه به گذشته افسوس می‌خورد، نه برای آینده نگران است، و نه طلب چیزی بیش از مراد خدا دارد. این حالت، چونان آینه‌ای صاف است که نور الهی را منعکس می‌کند و قلب را از غیریت با حق پاک می‌سازد.

درنگ: نفس راضی، با تسلیم به رضای حق، از سخط و نارضایتی فارغ شده و به آرامش الهی می‌رسد.

وقوف صادق در مقام رضا

شارح «منازل السائرین»، رضا را «اسم للوقوف الصادق» تعریف کرده، به معنای توقف سالک در مراد خدا بدون طلب تقدم، تأخر، زیاده، یا تغییر. این وقوف صادق، نشانه تسلیم کامل است که سالک در آن، نه به دنبال پیشی گرفتن است، نه تأخیر می‌جوید، و نه خواستار تغییر در مشیت الهی است. این حالت، چونان ایستادن در ساحتی است که جز اراده حق، هیچ میلی در آن راه ندارد.

درنگ: وقوف صادق، توقف در مراد خدا بدون طلب تغییر یا زیاده است که نشانه تسلیم کامل سالک است.

جایگاه رضا در مراتب سلوک

رضا، در مراتب سلوک، جایگاهی چندگانه دارد: اولین مقام برای منتهین (اهل خصوص)، آخرین مقام برای مبتدیان، و مقام متوسط برای متوسطین. این تقسیم‌بندی، رضا را به‌منزله پلی بین بدایت و نهایت سلوک معرفی می‌کند. برای منتهین، رضا نقطه آغاز فنای توحیدی است؛ برای متوسطین، نشانه پیشرفت در سلوک؛ و برای مبتدیان، دشوارترین مقام به دلیل نیاز به فنای اراده و ترک حظوظ نفسانی. این جایگاه چندگانه، چونان نردبانی است که سالک را از مراتب پایین به سوی قله‌های توحید هدایت می‌کند.

درنگ: رضا، پلی بین بدایت و نهایت سلوک است که برای منتهین آغاز، برای متوسطین میانه، و برای مبتدیان پایان است.

دشواری رضا برای مبتدیان

رضا برای مبتدیان، به دلیل نیاز به فنای اراده و ترک حظوظ نفسانی، دشوارترین مقام است. نفس مبتدی، که هنوز با میل‌ها و هوس‌های نفسانی عجین است، در برابر محو اراده مقاومت می‌کند. این دشواری، چونان باری سنگین است که تنها با مجاهده نفسانی و تصفیه قلب برداشته می‌شود. درس‌گفتار تأکید می‌کند که مبتدیان، به دلیل تعلق به نفس، از تسلیم کامل به اراده حق بازمی‌مانند.

درنگ: رضا برای مبتدیان دشوار است، زیرا فنای اراده و ترک حظوظ نفسانی نیازمند مجاهده‌ای عظیم است.

نقد لفظ «عامه» و اصلاح ادبیات عرفانی

درس‌گفتار به استفاده از لفظ «عامه» در متون عرفانی انتقاد کرده و پیشنهاد می‌کند به‌جای آن، «مبتدیان» استفاده شود تا از بی‌احترامی به مردم جلوگیری گردد. این نقد، رویکردی اخلاقی و جامعه‌شناختی در ادبیات عرفانی ارائه می‌دهد. لفظ «عامه»، که گاه به معنای نادانی یا عوام‌زدگی به کار می‌رود، با کرامت انسانی و ادب دینی مغایر است. این پیشنهاد، چونان چراغی است که ضرورت بازنگری در ادبیات عرفانی را روشن می‌سازد و بر احترام به همه اقشار جامعه تأکید دارد.

درنگ: لفظ «عامه» در ادبیات عرفانی باید با «مبتدیان» جایگزین شود تا از بی‌احترامی به مردم جلوگیری گردد.

جمع‌بندی بخش اول

باب الرضا، به‌منزله یکی از ارکان کلیدی سلوک عرفانی، سالک را از خودیت نفسانی به سوی تسلیم کامل در برابر اراده الهی هدایت می‌کند. تعریف رضا به‌عنوان محو صفات عبد در صفات حق، این مقام را به مرحله‌ای از فنای صفتی معرفی می‌کند که مقدمه توحید افعالی است. نفس راضی، با فارغ شدن از سخط و نارضایتی، به آرامشی الهی دست می‌یابد. وقوف صادق، نشانه تسلیم کامل به مراد خداست که سالک را از طلب تغییر یا زیاده بازمی‌دارد. جایگاه چندگانه رضا در مراتب سلوک، آن را به پلی بین بدایت و نهایت تبدیل کرده است. دشواری رضا برای مبتدیان، به دلیل نیاز به فنای اراده، بر ضرورت مجاهده نفسانی تأکید دارد. نقد لفظ «عامه» و پیشنهاد اصلاح ادبیات عرفانی، بر احترام به کرامت انسانی و بازنگری در متون عرفانی دلالت می‌کند.

بخش دوم: تبیین عرفانی و فلسفی مقام رضا

فنای اراده و مراتب فنا

رضا، به‌عنوان فنای اراده در اراده حق، اولین گام در مسیر فناست که سالک را از خودیت نفسانی رها می‌کند. این فنا، به‌ترتیب در فعل، صفت، و ذات تکامل می‌یابد و به توحید ذاتی منجر می‌شود. درس‌گفتار تأکید می‌کند که فنای اراده، پیش‌نیاز فنای صفتی و ذاتی است. این فرآیند، چونان سفری است که سالک را از ظلمت نفس به نور توحید هدایت می‌کند، و رضا، دروازه ورود به این مسیر است.

درنگ: رضا، فنای اراده در اراده حق است که مقدمه فنای صفتی و ذاتی در مسیر توحید است.

روایت بایزید بسطامی و نقد آن

درس‌گفتار به روایت بایزید بسطامی اشاره می‌کند که در پاسخ به پرسش «ما ترید؟» گفته است: «ارید ان لا ارید» (اراده می‌کنم که اراده نکنم). این روایت، به فنای اراده اشاره دارد، اما درس‌گفتار آن را ناقص می‌داند، زیرا اراده عدم اراده همچنان نشانه‌ای از نفس است. مقام متعالی‌تر، حالتی است که سالک به‌کلی از اراده تهی می‌شود. این نقد، چونان آینه‌ای است که محدودیت‌های مراتب پایین‌تر سلوک را آشکار می‌سازد.

درنگ: روایت «ارید ان لا ارید» بایزید، به دلیل حضور نفس، ناقص است و مقام متعالی‌تر، تهی شدن کامل از اراده است.

نقد اعتبار تاریخی روایات عرفانی

درس‌گفتار، روایات تاریخی مانند روایت بایزید را با دیده تردید می‌نگرد و تاریخ را «انبار ضایعات» می‌داند که فاقد اعتبار کامل است. این نقد، رویکردی روش‌شناختی در بررسی متون عرفانی ارائه می‌دهد. تأکید بر عدم اعتماد به روایات بدون سند معتبر، از ساده‌لوحی و بزرگ‌نمایی جلوگیری می‌کند. این دیدگاه، چونان غربال است که حقیقت را از داستان‌های بی‌اساس جدا می‌سازد.

درنگ: روایات تاریخی عرفانی، به دلیل فقدان اعتبار کامل، باید با تردید بررسی شوند.

تفاوت رضا با بی‌خیالی

رضا با بی‌خیالی متفاوت است، زیرا سالک راضی با اراده حق حرکت می‌کند، نه با بی‌توجهی یا سستی. بی‌خیالی، حالتی انفعالی و نفسانی است، اما رضا، حالتی فعال و الهی است که سالک در آن، با مشیت حق هماهنگ شده و از خودیت فارغ می‌شود. این تمایز، چونان خطی است که نور الهی را از تاریکی نفسانی جدا می‌کند.

درنگ: رضا، حالتی فعال و الهی است که با بی‌خیالی نفسانی تفاوت دارد.

فاعلیت الهی و مقایسه با رضا

درس‌گفتار، فاعلیت خدا را با عشق (بالعشق) تعریف کرده و آن را برتر از فاعلیت بالرضا (مشائیان) می‌داند، زیرا رضا نفس زاید دارد. این دیدگاه، با فلسفه ملاصدرا و عرفان نظری هم‌خوانی دارد. فاعلیت بالعشق، به وحدت وجودی و ظهورات الهی اشاره دارد، درحالی‌که رضا، به دلیل حضور نفس، ناقص است. این تبیین، چونان دری است که به سوی درک عمیق‌تر توحید گشوده می‌شود.

درنگ: فاعلیت بالعشق، به دلیل فقدان نفس زاید، برتر از فاعلیت بالرضا است.

نقش نفس در مقام رضا

رضا، به دلیل حضور نفس (هرچند مطیع)، از توحید کامل فاصله دارد و به متوسطین اختصاص دارد. نفس راضی، اگرچه مطیع حق است، اما وجودش مانع فنای کامل می‌شود. این محدودیت، رضا را در مرتبه‌ای میانی قرار می‌دهد که مقدمه توحید ذاتی است. این حالت، چونان پلی است که سالک را از نفس به سوی بی‌نفسی هدایت می‌کند.

درنگ: حضور نفس در رضا، آن را از توحید کامل دور کرده و به مرتبه‌ای میانی اختصاص می‌دهد.

تصفیه نفس و تساوی امور

سالک راضی، نفس خود را از صفات نفسانی تصفیه کرده و همه امور (خیر، شر، خوب، بد) را برایش یکسان می‌کند. این تصفیه، کلید رضا است که سالک را از تعلقات نفسانی رها کرده و به تسلیم کامل در برابر مشیت الهی می‌رساند. این حالت، چونان چشمه‌ای زلال است که از قلب سالک می‌جوشد و او را به ساحت توحید نزدیک می‌کند.

درنگ: تصفیه نفس، کلید رضا است که همه امور را برای سالک یکسان می‌کند.

جمع‌بندی بخش دوم

مقام رضا، به‌عنوان فنای اراده در اراده حق، سالک را از خودیت نفسانی به سوی توحید افعالی و صفتی هدایت می‌کند. نقد روایت بایزید و تأکید بر ناقص بودن اراده عدم اراده، بر محدودیت‌های مراتب پایین‌تر سلوک دلالت دارد. نقد روایات تاریخی، رویکردی روش‌شناختی در بررسی متون عرفانی ارائه می‌دهد. تفاوت رضا با بی‌خیالی، بر فعال و الهی بودن این مقام تأکید دارد. تبیین فاعلیت بالعشق، عمق فلسفی و عرفانی رضا را روشن می‌سازد. حضور نفس در رضا، آن را به مرتبه‌ای میانی تبدیل کرده که مقدمه فنای ذاتی است. تصفیه نفس، کلید دستیابی به این مقام است که سالک را به تسلیم کامل در برابر مشیت الهی می‌رساند.

بخش سوم: مسئولیت اجتماعی و رضا در زندگی روزمره

استناد به حدیث «من اصبح»

درس‌گفتار به حدیث شریف «مَنْ أَصْبَحَ وَلَمْ یَهْتَمَّ بِأُمُورِ الْمُسْلِمِینَ فَلَیْسَ بِمُسْلِمٍ» استناد کرده و تأکید می‌کند که شب، زمان اهتمام به گرفتاری‌های دیگران است.

مَنْ أَصْبَحَ وَلَمْ یَهْتَمَّ بِأُمُورِ الْمُسْلِمِینَ فَلَیْسَ بِمُسْلِمٍ (: «کسی که صبح کند و به امور مسلمانان اهتمام نورزد، مسلمان نیست.»)

این حدیث، بر مسئولیت اجتماعی مؤمن تأکید دارد. اشاره به شب، نشان‌دهنده اوج گرفتاری‌ها و نیاز به بیداری معنوی است. درس‌گفتار، با تبیین این حدیث، شب را زمانی می‌داند که در آن، درد و پرشانی دیگران شدت می‌یابد و مؤمن باید به فکر رفع گرفتاری‌ها باشد. این دیدگاه، چونان نوری است که مسئولیت اجتماعی را در سلوک عرفانی روشن می‌سازد.

درنگ: حدیث «من اصبح»، بر اهتمام شبانه به گرفتاری‌های دیگران تأکید دارد که نشانه ایمان واقعی است.

اهتمام شبانه و بیداری معنوی

درس‌گفتار، با تحلیل حدیث «من اصبح»، بر اهمیت بیداری شبانه برای اهتمام به امور دیگران تأکید می‌کند. شب، زمانی است که گرفتاری‌ها، بیماری‌ها، و پرشانی‌ها شدت می‌یابد. مؤمن راضی، با بیداری در این زمان، به فکر رفع نیازهای دیگران است. این بیداری، چونان چراغی است که در تاریکی شب، مسیر خدمت به خلق را روشن می‌کند. درس‌گفتار، با تمثیلی از اولیای خدا، به حضور شبانه ایشان در خانه فقرا اشاره می‌کند که نشانه تعهد به خیر جمعی است.

درنگ: بیداری شبانه برای اهتمام به دیگران، نشانه تعهد مؤمن راضی به خیر جمعی است.

نقد خودخواهی نفسانی

درس‌گفتار، به خودخواهی انسان‌ها در تأمین نیازهای شخصی (مانند خرید برنج فقط برای خود) انتقاد کرده و خواستار توجه به دیگران است. این خودخواهی، ریشه در نفس اماره دارد که سالک را از خیر جمعی بازمی‌دارد. رضا، مستلزم رفع این خودخواهی و تقسیم خیر با دیگران است، که به عدالت اجتماعی منجر می‌شود. این نقد، چونان آینه‌ای است که عیوب نفسانی را آشکار می‌سازد و سالک را به سوی اصلاح دعوت می‌کند.

درنگ: رضا، با رفع خودخواهی نفسانی، سالک را به خیر جمعی و عدالت اجتماعی هدایت می‌کند.

تفاوت رضا با ترجیح نفسانی

رضا با ترجیح نفسانی (مانند ترجیح فرزندان خود بر دیگران) متفاوت است و مستلزم تساوی در خیرخواهی است. سالک راضی، خیر را برای همه یکسان می‌خواهد، بدون تبعیض. این تساوی، نشانه رفع خودیت و تحقق عدالت معنوی است. این حالت، چونان دشتی هموار است که نور خیر الهی بر همه آن به یکسان می‌تابد.

درنگ: رضا، خیر را برای همه یکسان می‌خواهد و از ترجیح نفسانی به دور است.

مسئولیت اجتماعی در مقام رضا

سالک راضی، ضمن رضایت به رضای خدا، به دیگران اهتمام می‌ورزد و از خودخواهی نفسانی پرهیز می‌کند. این اهتمام، نه‌تنها تسلیم معنوی، بلکه تعهد به خیر جمعی را ترویج می‌کند. درس‌گفتار، با تمثیلی از تأمین نیازهای خانواده، تأکید می‌کند که سالک نباید وظایف شخصی را نادیده بگیرد، اما از «زورچپانی» نفسانی پرهیز کند و به فکر دیگران نیز باشد. این تعادل، چونان ترازویی است که وظایف شخصی و اجتماعی را به عدالت می‌سنجد.

درنگ: رضا، تعادل بین وظایف شخصی و مسئولیت اجتماعی را برقرار می‌کند.

نقد رفتار روزمره و ضرورت خیر جمعی

درس‌گفتار، رفتار روزمره انسان‌ها را که تنها به فکر تأمین نیازهای خود هستند، نقد می‌کند و خواستار توجه به خیر جمعی است. سالک راضی، با تقسیم خیر (مانند برنج) با دیگران، جامعه را به سوی عدالت و تعادل سوق می‌دهد. این نقد، چونان بیدارباشی است که سالک را از غفلت نفس به سوی خدمت به خلق هدایت می‌کند.

درنگ: سالک راضی، با تقسیم خیر با دیگران، جامعه را به عدالت و تعادل هدایت می‌کند.

جمع‌بندی بخش سوم

مقام رضا، نه‌تنها تسلیم معنوی در برابر اراده الهی، بلکه تعهد به خیر جمعی و مسئولیت اجتماعی را دربرمی‌گیرد. حدیث «من اصبح»، بر اهتمام شبانه به گرفتاری‌های دیگران تأکید دارد که نشانه ایمان واقعی است. بیداری شبانه، سالک را به خدمت به خلق هدایت می‌کند. نقد خودخواهی نفسانی و ترجیح نفسانی، بر ضرورت رفع خودیت و تحقق عدالت معنوی دلالت دارد. رضا، با برقراری تعادل بین وظایف شخصی و اجتماعی، جامعه را به سوی عدالت و تعادل سوق می‌دهد. این بخش، با تبیین پیوند رضا و مسئولیت اجتماعی، اهمیت این مقام را در زندگی روزمره روشن می‌سازد.

نتیجه‌گیری کلی

باب الرضا در «منازل السائرین»، چونان نردبانی است که سالک را از ظلمت نفس به نور توحید هدایت می‌کند. رضا، به‌عنوان محو صفات عبد در صفات حق، سالک را به تسلیم کامل در برابر اراده الهی می‌رساند. این مقام، با ویژگی‌هایی نظیر فنای اراده، تصفیه نفس، و تساوی امور، سالک را از خودیت نفسانی رها کرده و به آرامشی الهی می‌رساند. جایگاه چندگانه رضا، آن را به پلی بین بدایت و نهایت سلوک تبدیل کرده است. نقد لفظ «عامه» و پیشنهاد اصلاح ادبیات عرفانی، بر احترام به کرامت انسانی تأکید دارد. حدیث «من اصبح»، رضا را با مسئولیت اجتماعی پیوند می‌دهد و بر اهتمام شبانه به دیگران تأکید می‌کند. نقد روایات تاریخی و تبیین فاعلیت بالعشق، عمق فلسفی و عرفانی این مقام را روشن می‌سازد. رضا، نه‌تنها تسلیم معنوی، بلکه تعهد به خیر جمعی را ترویج می‌کند و جامعه را به عدالت و تعادل سوق می‌دهد.

با نظارت صادق خادمی

کوئیز

به سوالات زیر پاسخ داده و در پایان، نتیجه را با پاسخنامه مقایسه کنید.

1. بر اساس متن درسگفتار، مقام رضا چه جایگاهی در سلوک دارد؟

2. طبق متن، رضا به چه معناست؟

3. در متن، وقوف صادق در مقام رضا به چه معناست؟

4. طبق متن، چرا مقام رضا برای مبتدی سخت‌ترین مقام است؟

5. بر اساس متن، کدام ویژگی در مقام رضا از سالک سلب می‌شود؟

6. طبق متن، در مقام رضا، سالک هیچ سخط یا نارضایتی ندارد.

7. مطابق متن، مقام رضا بالاترین مقام توحید است.

8. در متن، رضا به معنای بی‌خیالی یا بی‌تفاوتی است.

9. طبق متن، سالک در مقام رضا همچنان نفس دارد اما مطيع نفس حق است.

10. مطابق متن، مقام رضا برای منتهی آسان‌ترین مقام است.

11. طبق متن، چرا سالک در مقام رضا از گذشته و آینده ناراضی نیست؟

12. منظور از 'محو صفات عبد بصفاته' در تعریف رضا چیست؟

13. چرا در متن، مقام رضا برای مبتدی سخت‌ترین مقام دانسته شده است؟

14. طبق متن، تفاوت مقام رضا با بی‌خیالی چیست؟

15. در متن، چرا رضا از اوائل مسالک اهل خصوص محسوب می‌شود؟

پاسخنامه

1. مقام متوسط

2. محو صفات عبد با صفات حق

3. هماهنگی با مراد خدا

4. چون مستلزم ترک حظوظ است

5. اراده مستقل

6. درست

7. نادرست

8. نادرست

9. درست

10. درست

11. زیرا اراده او با اراده حق هماهنگ شده و جز به مراد حق چیزی نمی‌خواهد.

12. یعنی اراده و رضا و سخط عبد جای خود را به اراده و رضا و سخط حق می‌دهد.

13. چون مستلزم ترک حظوظ و اراده نفسانی است که برای مبتدی دشوار است.

14. رضا هماهنگی با اراده حق است، اما بی‌خیالی بی‌توجهی به خیر و شر است.

15. زیرا اولین گام منتهی در فنای توحیدی است که اراده عبد در اراده حق محو می‌شود.

منو جستجو پیام روز: آهنگ تصویر غزل تازه‌ها
منو
مفهوم غفلت و بازتعریف آن غفلت، به مثابه پرده‌ای تاریک بر قلب و ذهن انسان، ریشه اصلی کاستی‌های اوست. برخلاف تعریف سنتی که غفلت را به ترک عبادت یا گناه محدود می‌کند، غفلت در معنای اصیل خود، بی‌توجهی به اقتدار الهی و عظمت عالم است. این غفلت، همانند سایه‌ای سنگین، انسان را از درک حقایق غیبی و معرفت الهی محروم می‌سازد.

آهنگ فعلی

آرشیو آهنگ‌ها

آرشیو خالی است.

تصویر فعلی

تصویر فعلی

آرشیو تصاویر

آرشیو خالی است.

غزل

فوتر بهینه‌شده