در حال بارگذاری ...
Sadegh Khademi - Optimized Header
Sadegh Khademi

منازل السائرین 290

متن درس





منازل السائرین: تبیین باب الرضا

منازل السائرین: تبیین باب الرضا

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه 290)

دیباچه

در سیر و سلوک عرفانی، مقام رضا چونان قله‌ای رفیع در میان منازل معنوی می‌درخشد که سالک را به تسلیم کامل در برابر قضا و قدر الهی و رهایی از نفسانیات هدایت می‌کند. این مقام، که در کتاب شریف منازل السائرین خواجه عبدالله انصاری به‌عنوان یکی از مقامات والای خُلق معرفی شده، نشانه‌ای از رضایت متقابل میان بنده و خداست. در این نوشتار، با تکیه بر درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره در جلسه 290، باب الرضا با زبانی علمی تبیین می‌گردد. مفاهیم کلیدی چون استواء الحالات، رضایت به مخلوقات، و رهایی از طمع، همراه با تحلیل‌های عمیق و پیوندهای قرآنی، به‌گونه‌ای منسجم ارائه می‌شوند.

بخش نخست: تعریف و جایگاه رضا در سلوک عرفانی

رضا: تسلیم در برابر قضا و قدر الهی

رضا، به معنای رضایت کامل سالک به هر آنچه خداوند در قضا و قدر خویش برای او مقدر کرده، یکی از مقامات برجسته در سیر و سلوک عرفانی است. این رضایت، نشانه‌ای از رضایت خداوند از بنده است و سالک را به مرتبه‌ای از قرب الهی می‌رساند که در آن، قلب از هرگونه سخط و نارضایتی آزاد می‌شود. رضا، چونان کلیدی است که درهای تعلقات نفسانی را می‌گشاید و سالک را به سوی آرامش ابدی در اراده الهی هدایت می‌کند. این مقام، با آیه شریفه رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ (سوره مائده، آیه ۱۱۹) همخوانی دارد که می‌فرماید: «خداوند از آن‌ها خشنود شد و آن‌ها نیز از او خشنود شدند» ().

درنگ: رضا، رضایت کامل سالک به قضا و قدر الهی است که نشانه رضایت خداوند از او بوده و قلب را از سخط و نارضایتی آزاد می‌کند.

نقش نفس در مقام رضا

سالک در آغاز مقام رضا، گرچه هنوز تحت تأثیر نفس خویش است، اما این نفس به جای سخط و نارضایتی، راضی به اراده الهی است. این رضایت، گامی بنیادین در مسیر کمال عرفانی است، اما وجود نفس، نقصی است که باید در مراحل بعدی سلوک برطرف شود. سالک، چونان مسافری است که در ابتدای راه، بار نفسانی خویش را به دوش می‌کشد، اما با رضایت به قضای الهی، این بار را سبک‌تر می‌سازد تا در نهایت به مقام بی‌نفسی نائل گردد.

درنگ: سالک در مقام رضا، گرچه هنوز نفسانیتی دارد، اما با رضایت به قضای الهی، گام نخست را برای رهایی از نفس برمی‌دارد.

ضرورت رفع نقص نفس

وجود نفس در سالک، نشانه‌ای از نقص اولیه است که باید در سیر تدریجی سلوک برطرف شود. رضا، به‌عنوان پلی میان نفسانیات و فنا در اراده الهی، سالک را به سوی مرتبه‌ای هدایت می‌کند که در آن، نفس به‌کلی محو شده و اراده او در اراده حق فانی می‌گردد. این فرآیند، چونان کیمیاگری معنوی است که خاک نفسانی را به طلای خلوص تبدیل می‌کند و سالک را به مقام خاصان عرفان می‌رساند.

بخش دوم: ارتباط متقابل رضا بین خدا و بنده

رضایت الهی، مقدمه رضایت بنده

رضایت خداوند از بنده، شرط لازم برای رضایت بنده از خداست. اگر دل سالک به قضای الهی راضی باشد، این رضایت، نشانه‌ای از خشنودی خداوند از اوست. برعکس، اگر سالک از قضای الهی ناراضی باشد، این نارضایتی، نشانه دوری از رضایت الهی است. این ارتباط دوسویه، چونان آیینه‌ای است که رضایت بنده را در پرتو رضایت الهی بازمی‌تاباند و معیاری برای سنجش مقام معنوی او فراهم می‌آورد.

درنگ: رضایت بنده از قضای الهی، بازتاب رضایت خداوند از اوست و نارضایتی بنده، نشانه دوری از خشنودی الهی است.

آیه قرآنی و تبیین رضایت متقابل

آیه شریفه رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ (سوره مائده، آیه ۱۱۹) مبنای قرآنی مقام رضا را تشکیل می‌دهد. این آیه، بر ارتباط متقابل میان رضایت الهی و رضایت بنده تأکید دارد و نشان می‌دهد که رضایت بنده از خدا، نتیجه خشنودی خداوند از اوست. این اصل قرآنی، چونان چراغی روشن، مسیر سلوک را برای سالک نورانی می‌سازد و او را به سوی قرب الهی هدایت می‌کند.

بخش سوم: ویژگی‌های مقام رضا

استواء الحالات: تعادل در همه شرایط

اولین ویژگی مقام رضا، استواء الحالات است که سالک در آن، در برابر هر شرایطی، چه جلال و چه جمال، چه سختی و چه راحتی، حالتی یکسان دارد. او خیر و شر ظاهری را یکسان می‌بیند و همه را در پرتو اراده الهی می‌نگرد. این صفت، چونان سپری است که سالک را از تأثیرات متغیر شرایط بیرونی حفظ می‌کند و او را در آرامش درونی استوار می‌سازد.

درنگ: استواء الحالات، تعادل درونی سالک در برابر خیر و شر ظاهری است که او را از قضاوت‌های نفسانی آزاد می‌کند.

رضایت به خیر و شر الهی

سالک در مقام رضا، به هر خیر و شری که از جانب خداوند نصیبش شود، راضی است و آن را در راستای اراده الهی می‌بیند. این رضایت، نشانه توکل کامل و رهایی از تمایزات نفسانی میان خیر و شر است. سالک، چونان درختی تناور، در برابر طوفان‌های قضا و قدر استوار می‌ماند و همه را به دیده خیر می‌نگرد.

بخش چهارم: رضایت به مخلوقات و رفتار با خلق

رضایت به مخلوقات: قلب سلیم و محبت فراگیر

دومین ویژگی مقام رضا، رضایت به مخلوقات است. سالک در این مقام، از هیچ بنده‌ای ناراضی نیست، حتی اگر بدی ببیند، و با همه با محبت و نرمی رفتار می‌کند. این صفت، نشانه قلب سلیم است که از قساوت، خشم و سخط آزاد شده و همه خلق را در جایگاه عیال الهی می‌بیند. سالک، چونان آیینه‌ای صاف، نور محبت را به همه بازمی‌تاباند و از کینه و نفرت رها می‌گردد.

درنگ: رضایت به مخلوقات، نشانه قلب سلیم سالک است که با محبت و نرمی با همه خلق رفتار می‌کند.

خلق به‌عنوان عیال و رسول خدا

سالک در مقام رضا، همه مخلوقات را به‌عنوان عیال و رسول خدا می‌بیند، چه مؤمن و چه کافر، چه خوب و چه بد. این دیدگاه، ریشه در اصل قرآنی الْخَلْقُ عِيَالُ اللَّهِ دارد که خلق را وابستگان خدا می‌داند. سالک، چونان مادری مهربان، همه خلق را در آغوش محبت خویش جای می‌دهد و با احترام و محبت با آن‌ها رفتار می‌کند، زیرا همه از جانب خدا آمده‌اند.

درنگ: همه مخلوقات، به‌عنوان عیال و رسول خدا، شایسته محبت و احترام‌اند، زیرا از جانب حق آمده‌اند.

بندگى، بالاترین عنوان خلق

عنوان «بنده خدا» از عناوین خویشاوندی مانند پسر، دختر، عمو یا دایی برتر است، زیرا بندگى، اساس رسالت انبیا و اولیا بوده است. در قرآن کریم، پیامبر اکرم (ص) به‌عنوان عَبْدُهُ وَرَسُولُهُ معرفی شده که نشان‌دهنده اولویت عبودیت بر رسالت است. سالک با این دیدگاه، همه خلق را در جایگاه والای بندگى می‌بیند و با احترام با آن‌ها مواجه می‌شود.

درنگ: بندگى، عنوانی برتر از خویشاوندی است و خلق را در جایگاه عیال الهی قرار می‌دهد.

کمک به ظالم و مظلوم

سالک در مقام رضا، به ظالم و مظلوم کمک می‌کند: به مظلوم با حمایت و به ظالم با جلوگیری از ظلم او. این اصل، برگرفته از حدیث شریف كُونُوا لِلظَّالِمِ وَالْمَظْلُومِ عَوْنًا است که رویکرد اصلاحی سالک را نشان می‌دهد. او به جای دشمنی، به اصلاح و خیرخواهی برای همه می‌پردازد، چونان باغبانی که هم به نهال ضعیف آب می‌دهد و هم شاخه‌های کج را راست می‌کند.

درنگ: سالک به مظلوم با حمایت و به ظالم با اصلاح کمک می‌کند، در راستای خیرخواهی برای همه خلق.

اجتناب از خشونت و محبت به خلق

خشونت و تندی نسبت به خلق، نتیجه فرهنگ‌های غیرالهی است که از دوران شاهان به ارث رسیده است. سالک در مقام رضا، با محبت به خوب و بد رفتار می‌کند، به خوب برای تشویق به خیر و به بد برای اصلاح بدی. این رویکرد، چونان نسیمی ملایم، قلب‌ها را نرم می‌کند و از خشم و کینه می‌رهاند.

درنگ: سالک با محبت به خوب و بد رفتار می‌کند و از خشونت و تندی که ریشه در فرهنگ‌های غیرالهی دارد، پرهیز می‌نماید.

بخش پنجم: رفع طمع و الحاح در دعا

رفع طمع: سومین صفت رضا

سومین ویژگی مقام رضا، رهایی از طمع و گدایی از خداست. سالک در این مقام، از خداوند چیزی نمی‌خواهد و به آنچه مقدر شده، راضی است. او، چونان دریایی آرام، از امواج طمع و الحاح آزاد شده و به اراده الهی تسلیم است. این صفت، نشانه بی‌نیازی درونی و توکل کامل به خداست.

درنگ: سالک در مقام رضا، از طمع و گدایی آزاد شده و به قضای الهی با توکل کامل راضی است.

خطر الحاح در دعا

الحاح و اصرار در دعا ممکن است به دریافت چیزی منجر شود که به ضرر سالک باشد. سالک راضی، به قضای الهی اعتماد می‌کند و از اصرار نفسانی پرهیز می‌نماید. این اعتماد، چونان سپردن خویش به جریان رودی زلال، سالک را به ساحل امن الهی می‌رساند، در حالی که اصرار نفسانی، چونان باری سنگین، او را به ورطه زیان می‌کشاند.

درنگ: الحاح در دعا ممکن است به نتایج زیان‌بار منجر شود، اما سالک راضی به قضای الهی اعتماد می‌کند.

بخش ششم: صفا و جلا در مقام رضا

قلب سلیم و آیینه‌سان

سالک در مقام رضا، دلی صاف و آیینه‌سان دارد که همه خلق را با محبت می‌بیند و از بغض، کینه و سخط آزاد است. این قلب سلیم، چونان آیینه‌ای صیقلی، نور الهی را بازمی‌تاباند و همه را در جایگاه خویشان و نزدیکان می‌بیند. این صفت، با آیه شریفه إِلَّا مَنْ أَتَى اللَّهَ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ (سوره شعراء، آیه ۸۹) همخوانی دارد که می‌فرماید: «مگر کسی که با دلی سلیم به سوی خدا آید» ().

درنگ: قلب سلیم سالک در مقام رضا، چون آیینه‌ای صاف، همه خلق را با محبت می‌بیند و از کینه و سخط آزاد است.

خطر نارضایتی و تأثیرات آن

نارضایتی از خلق، به بیماری‌های روحی و جسمی مانند خشم، کینه و حتی بیماری‌های جسمانی منجر می‌شود. سالک در مقام رضا، از این آفات رها شده و با صفا و محبت، سلامت روح و جسم خویش را حفظ می‌کند. این رضایت، چونان اکسیری است که قلب را از زنگار نفسانیات پاک می‌سازد و به سوی سلامت ابدی هدایت می‌کند.

درنگ: نارضایتی از خلق، به بیماری‌های روحی و جسمی منجر می‌شود، اما رضایت، سلامت درونی سالک را تضمین می‌کند.

بخش هفتم: نمونه‌های عملی از مقام رضا

صفا در رفتار علامه طباطبایی

علامه طباطبایی، با تواضع و صفا، حتی غریبه‌ها را از خود برتر می‌دید و از قضاوت و تکبر پرهیز داشت. ایشان، چونان ستاره‌ای در آسمان معرفت، با نجابت و طهارت، همه را با دیده احترام می‌نگریستند و از هرگونه خودبرتربینی آزاد بودند. این رفتار، نمونه‌ای عملی از مقام رضا است که سالک را به سوی قلب سلیم هدایت می‌کند.

درنگ: تواضع و صفا در رفتار علامه طباطبایی، نمونه‌ای عملی از مقام رضا و قلب سلیم است.

صفا در رفتار عامه مردم

نمونه‌ای از یک میوه‌فروش که از دیدن محبت بین مردم شاد می‌شد، نشان‌دهنده صفا و رضایت در نگاه به خلق است. این فرد، با قلب صاف، از دیدن پیوندهای انسانی شادمان می‌گشت و با محبت به خلق می‌نگریست. این نمونه، چونان گلی در باغ عرفان، نشان می‌دهد که مقام رضا حتی در افراد عادی نیز می‌تواند تجلی یابد.

درنگ: صفا و رضایت در نگاه عامه مردم، مانند میوه‌فروش، نشانه تجلی مقام رضا در زندگی روزمره است.

بخش هشتم: محبت و تواضع در برابر خلق

اجتناب از تکبر و خودبرتربینی

سالک در مقام رضا، از تکبر و خودبرتربینی پرهیز می‌کند و با محبت و تواضع با خلق رفتار می‌نماید. او، چونان نسیمی که همه را نوازش می‌دهد، از قضاوت‌های منفی مانند شمر یا حرمله دیدن خلق اجتناب می‌کند و همه را در جایگاه بندگان خدا می‌بیند. این رویکرد، قلب را از زنگار خودمحوری پاک می‌سازد و به سوی وحدت با خلق هدایت می‌کند.

درنگ: سالک با تواضع و محبت، از تکبر و قضاوت‌های منفی نسبت به خلق پرهیز می‌کند.

سلام به خلق خدا

سالک در مقام رضا، به همه خلق، حتی بی‌صدا، سلام می‌کند و آن‌ها را به‌عنوان بندگان خدا مورد محبت قرار می‌دهد. این سلام، چونان پلی است که قلب سالک را به قلب خلق پیوند می‌دهد و او را به سوی وحدت با عیال الهی هدایت می‌کند. سالک، با این عمل، چونان پرنده‌ای که بر فراز آسمان معرفت پرواز می‌کند، همه را در آغوش محبت خویش جای می‌دهد.

درنگ: سلام به خلق، نشانه محبت فراگیر سالک است که او را به وحدت با عیال الهی می‌رساند.

بخش نهم: فنا در اراده الهی

خروج از حظوظ نفسانی

سالک در مقام رضا، از حظوظ نفسانی خارج شده و اراده خود را در اراده الهی فانی می‌کند. این فنا، چونان محو شدن قطره‌ای در اقیانوس بی‌کران حق، سالک را از خودمحوری و نفسانیات آزاد می‌سازد و به سوی مقام خاصان عرفان هدایت می‌کند.

درنگ: سالک در مقام رضا، با فنا در اراده الهی، از حظوظ نفسانی آزاد می‌شود.

خروج از صفت و موصوف

رضا، ابتدا با خروج از صفت نفسانی آغاز می‌شود و سپس به خروج از موصوف (نفس) منجر می‌گردد. این فرآیند، چونان سفری است که از اصلاح صفات نفسانی آغاز شده و به محو کامل نفس در اراده الهی می‌رسد. سالک، با این سیر، از بند نفسانیات رها شده و به سوی وحدت با حق گام برمی‌دارد.

درنگ: رضا، سالک را از صفت نفسانی به سوی محو نفس در اراده الهی هدایت می‌کند.

جمع‌بندی نهایی

باب الرضا در منازل السائرین، مقام والایی است که سالک را به تسلیم کامل در برابر قضا و قدر الهی و رضایت به خلق و خدا هدایت می‌کند. این مقام، با ویژگی‌هایی چون استواء الحالات، رضایت به مخلوقات و رهایی از طمع مشخص می‌شود و قلب سالک را از خشم، کینه و نفسانیات آزاد می‌سازد. آیه شریفه رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ (سوره مائده، آیه ۱۱۹) مبنای قرآنی این مقام است که بر ارتباط متقابل میان رضا الهی و رضا بنده تأکید دارد. سالک در این مقام، با قلب سلیم و صاف، همه خلق را به‌عنوان عیال و رسول خدا می‌بیند و با محبت و تواضع با آن‌ها رفتار می‌کند. نمونه‌های عملی مانند رفتار علامه طباطبایی و حتی افراد عادی مانند میوه‌فروش، نشان‌دهنده تجلی این مقام در زندگی روزمره است. در نهایت، مقام رضا، سالک را به فنا در اراده الهی و رهایی از نفسانیات می‌رساند، که اوج سلوک عرفانی و نشانه قرب به خداست.

با نظارت صادق خادمی


کوئیز

به سوالات زیر پاسخ داده و در پایان، نتیجه را با پاسخنامه مقایسه کنید.

1. طبق درسگفتار، رضا به چه معناست؟

2. بر اساس درسگفتار، علامت رضایت خدا از بنده چیست؟

3. طبق درسگفتار، چند صفت برای رضا ذکر شده است؟

4. کدام یک از موارد زیر به عنوان یکی از صفات رضا در درسگفتار ذکر شده است؟

5. بر اساس درسگفتار، رضایت از خلق به چه معناست؟

6. درسگفتار بیان می‌کند که رضایت بنده از خدا نشانه رضایت خدا از بنده است.

7. طبق درسگفتار، کسی که به مقام رضا می‌رسد، همچنان از بندگان خدا ناراضی است.

8. درسگفتار معتقد است که رضا به معنای نبود هیچ‌گونه نفس در سالک است.

9. بر اساس درسگفتار، استواء الحالات یعنی یکسان بودن حال سالک در برابر خیر و شر.

10. درسگفتار بیان می‌کند که سالک در مقام رضا الحاح در دعا دارد.

11. منظور از استواء الحالات در مقام رضا طبق درسگفتار چیست؟

12. چرا درسگفتار رضایت از خلق را از صفات رضا می‌داند؟

13. طبق درسگفتار، چرا سالک در مقام رضا الحاح در دعا ندارد؟

14. درسگفتار چگونه خلق را در مقام رضا توصیف می‌کند؟

15. چرا درسگفتار رضا را از اوائل مسالک اهل الخصوص می‌داند؟

پاسخنامه

1. خشنودی از قضا و قدر الهی

2. رضایت بنده از قضای الهی

3. سه صفت

4. استواء الحالات

5. عدم سخت‌گیری و خشم نسبت به بندگان

6. درست

7. نادرست

8. نادرست

9. درست

10. نادرست

11. استواء الحالات یعنی یکسان بودن حال سالک در برابر خیر و شر، جلال و جمال الهی.

12. زیرا سالک در مقام رضا از بندگان خدا خشم و سخط ندارد و با آن‌ها با محبت رفتار می‌کند.

13. زیرا سالک راضی به قضای الهی است و نیازی به اصرار و طمع در دعا ندارد.

14. خلق به عنوان عیال الله و رسول الله دیده می‌شوند که از جانب خدا آمده‌اند.

15. زیرا رضا با خروج از نفسانیات و فنای اراده در اراده الهی همراه است.

منو جستجو پیام روز: آهنگ تصویر غزل تازه‌ها
منو
مفهوم غفلت و بازتعریف آن غفلت، به مثابه پرده‌ای تاریک بر قلب و ذهن انسان، ریشه اصلی کاستی‌های اوست. برخلاف تعریف سنتی که غفلت را به ترک عبادت یا گناه محدود می‌کند، غفلت در معنای اصیل خود، بی‌توجهی به اقتدار الهی و عظمت عالم است. این غفلت، همانند سایه‌ای سنگین، انسان را از درک حقایق غیبی و معرفت الهی محروم می‌سازد.

آهنگ فعلی

آرشیو آهنگ‌ها

آرشیو خالی است.

تصویر فعلی

تصویر فعلی

آرشیو تصاویر

آرشیو خالی است.

غزل

فوتر بهینه‌شده