متن درس
باب الرضا: تبیین عرفانی مقام رضا در سلوک معنوی
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۲۹۱)
مقدمه: رضا، قله خشنودی در سلوک عرفانی
باب الرضا، از منازل رفیع سلوک عرفانی در *منازل السائرین* خواجه عبدالله انصاری، سالک را به مقام خشنودی کامل از اراده الهی فرا میخواند. این مقام، چون گوهری درخشان در مسیر کمال معنوی، سالک را به تسلیم آگاهانه در برابر قضای حق و انبساط دل در برابر هر آنچه از جانب او میرسد، هدایت میکند. رضا، نه تنها پذیرش منفعلانه مقدرات، بلکه انتخابی عاشقانه برای هماهنگی با اراده الهی است که سالک را از بند تعلقات نفسانی رها ساخته و به صلحی فراگیر با حق و خلق میرساند.
بخش نخست: چیستی مقام رضا و ویژگیهای آن
تعریف مقام رضا: خشنودی کامل از اراده الهی
مقام رضا، به معنای خشنودی کامل سالک از اراده الهی است، بهگونهای که در برابر خیر و شر، نعمت و بلا، و رخاء و شدت، حالاتش یکسان میماند. این استواء الحالات، چون آینهای صیقلیافته، دل سالک را از واکنشهای نفسانی پالایش کرده و او را به هماهنگی با مشیت الهی رهنمون میسازد. سالک در این مقام، نه از حصول مطلوب شادمان میشود و نه از فقدان آن محزون میگردد، بلکه خشنودیاش تنها به اراده حق وابسته است.
رضا بهعنوان اطاعت از اراده الهی
رضا، میل به آنچه حق میخواهد و خشنودی از هر آنچه خداوند مقدر کرده است، اعم از بلا یا پاداش، مصیبت یا خیرات، تعریف میشود. این مقام، چون جریانی زلال، اراده سالک را با اراده الهی همسو میسازد و هر آنچه از جانب خدا آید، برای او گوارا میشود. سالک راضی، چون درختی استوار در برابر طوفانهای بلا، با تسلیم و خشنودی، به قضای الهی تن میدهد.
استواء الحالات: رهایی از عواطف نفسانی
استواء الحالات، نشانهای از رهایی سالک از بند عواطف نفسانی است. او نه به سبب حصول مطلوب به فرح نفسانی میرسد و نه به دلیل فقدان آن به حزن نفسانی گرفتار میشود. عواطفش، چون پرندهای آزاد، تنها به سوی حق پرواز میکند و شادی و اندوهش تابع اراده الهی است. این ویژگی، سالک را به مقامی میرساند که نعمت و بلا، شدت و رخاء، و سراء و ضراء برایش یکسان است.
جمعبندی بخش نخست
مقام رضا، قلهای است که سالک را به خشنودی کامل از اراده الهی و رهایی از تعلقات نفسانی هدایت میکند. استواء الحالات، چون کلیدی طلایی، دل سالک را از واکنشهای نفسانی پالایش کرده و او را به هماهنگی با مشیت حق رهنمون میسازد. این مقام، با تسلیم اراده سالک به اراده الهی، او را به صلحی درونی و فراگیر میرساند.
بخش دوم: رضا و رابطه با خلق
رضا از خلق: محبت به بندگان خدا
سالک در مقام رضا، نهتنها از خدا راضی است، بلکه از خلق نیز خشنود میشود و با مخلوقات بهعنوان بندگان خدا با محبت و صفا برخورد میکند. این خشنودی، چون نسیمی روحافزا، دل سالک را به سوی محبت به خلق هدایت میکند و او را از عداوت و کینه دور میسازد. سالک راضی، خلق را جلوهای از فعل الهی میبیند و با آنها به وحدتنگری عرفانی میرسد.
نقد فقدان محبت به خلق در جامعه
جامعه کنونی، از فقدان محبت و صفا میان خلق رنج میبرد. حتی پیوندهای خانوادگی، که زمانی سرشار از دلتنگی و محبت بود، از گرمی و صمیمیت خالی شده است. این کاستی، چون سایهای سنگین، مانع تحقق مقام رضا در سلوک اجتماعی میشود. سالک باید دلش برای خلق خدا تنگ شود و با آنها پیوندی عاطفی و معنوی برقرار کند، چنانکه گویی خلق، آیینههای تجلی حقاند.
دل صاف: نشانه مقام رضا
سالک راضی، دلی صاف و خالص دارد که از کینه، عداوت و دلخوری پالایش شده است. این صافی دل، چون چشمهای زلال، سالک را به خشنودی الهی مشغول میسازد و او را از آلودگیهای نفسانی دور نگه میدارد. چنین دلی، آماده پذیرش نور الهی است و در برابر بدیها، خیر و محبت نثار میکند.
عدم تخاصم با خلق
سالک راضی، به چیزی که در دسترسش نیست میل ندارد و از اینرو، با خلق تخاصم نمیکند. او خلق را تحت اراده خدا میبیند و با آنها به صفا و صلح رفتار میکند. این ویژگی، چون پلی استوار، سالک را به صلحجویی و وحدتنگری هدایت میکند و او را از درگیریهای نفسانی بازمیدارد.
جمعبندی بخش دوم
رضا از خلق، محبت و صفا با بندگان خداست که سالک را به وحدتنگری و رهایی از عداوت هدایت میکند. نقد فقدان محبت در جامعه، ضرورت پیوند عاطفی با خلق را آشکار میسازد. دل صاف و عدم تخاصم، نشانههای این مقاماند که سالک را به صلحی اجتماعی و معنوی رهنمون میکنند.
بخش سوم: دعا و سؤال در مقام رضا
عدم الحاح در دعا
سالک راضی در دعا و درخواست، الحاح و اصرار ندارد و هر آنچه خدا مصلحت بداند، میپذیرد. این ویژگی، چون نشانهای از اعتماد به حکمت الهی، سالک را از اصرار نفسانی بازمیدارد و او را به تسلیم کامل در برابر خدا هدایت میکند. دعای سالک، چون زمزمهای عاشقانه، تنها به اذن الهی و با ادب و جمال عرضه میشود.
سؤال به اذن الهی
سالک تنها زمانی سؤال میکند که به اذن الهی باشد و سؤالش با جمال و بدون الحاح است. قرآن کریم در این باره میفرماید: «ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ» (سوره غافر، آیه ۶۰).
: «مرا بخوانید تا شما را اجابت کنم.»
این آیه، دعا را عملی عبادی و نه نفسانی معرفی میکند که سالک راضی با رعایت ادب و به قدر امر الهی انجام میدهد.
جمال در سؤال و طلب
سالک در سؤال و طلب، جمال و ادب را رعایت میکند و از اصرار و الحاح پرهیز مینماید. این جمال، چون گلی معطر، رفتار سالک را از نفسانیت پالایش کرده و او را به وقار و صفا مزین میسازد. سؤال او، نه از سر نیاز نفسانی، بلکه از سر تسلیم به اراده الهی است.
جمعبندی بخش سوم
دعا و سؤال در مقام رضا، با ادب، جمال و عدم الحاح همراه است. سالک تنها به اذن الهی و با رعایت وقار سؤال میکند، نشانهای از اعتماد به حکمت حق. این ویژگی، دعا را به عملی عبادی و عاشقانه بدل میسازد که سالک را به قرب الهی نزدیکتر میکند.
بخش چهارم: رهزنهای مقام رضا
بیخیالی و لاابالیگری
یکی از رهزنهای مقام رضا، بیخیالی و لاابالیگری است که به معنای ترک تلاش و کوشش است. سالک راضی، هرگز از تلاش دست نمیکشد، بلکه با تمام توان کوشش میکند و نتیجه را به خدا واگذار مینماید. این مقام، چون دریایی ژرف، سالک را به تعادل میان تلاش و تسلیم دعوت میکند.
جبرگرایی و نفی اختیار
رهزن دیگر، جبرگرایی است که اراده و اختیار انسان را نفی میکند. قرآن کریم در این باره میفرماید: «إِنَّا هَدَيْنَاهُ السَّبِيلَ إِمَّا شَاكِرًا وَإِمَّا كَفُورًا» (سوره انسان، آیه ۳).
: «ما راه را به او نشان دادیم، یا شاکر است یا کافر.»
این آیه، بر نقش اختیار انسان در پذیرش یا رد هدایت الهی تأکید دارد و نشان میدهد که رضا، انتخابی آگاهانه است، نه جبری.
نقد عبارت «إسراء تحت حكم الله تعالى»
عبارت «إسراء تحت حكم الله تعالى» (اسیر بودن تحت حکم خدا)، به دلیل دلالت بر جبرگرایی، مورد نقد قرار گرفته است. حرکت خلق، نه به معنای اسارت، بلکه به اقتضای الهی است. سالک راضی، خلق را تحت اراده خدا میبیند، اما این دیدگاه با اختیار انسانی سازگار است و جبر را نفی میکند.
جمعبندی بخش چهارم
رهزنهای مقام رضا، بیخیالی و جبرگراییاند که سالک را از تلاش و اختیار بازمیدارند. رضا، تعادل میان کوشش و تسلیم است که با اختیار آگاهانه و اعتماد به حکمت الهی همراه است. نقد جبرگرایی، ضرورت حفظ این تعادل را آشکار میسازد.
بخش پنجم: تفاوت عارف و قلندر در مقام رضا
عارف: پایبندی به شرع و عقل
عارف، با استناد به شرع و عقل سخن میگوید و از انحرافات قلندری و درویشی پرهیز میکند. او مانند مجتهدی است که با دقت و استدلال عمل میکند و از سخنان غیرمستند دوری میجوید. این پایبندی، چون نوری هدایتگر، عارف را در مسیر رضا به سوی حق نگاه میدارد.
قلندر: انحراف از استناد
قلندر، ممکن است بدون استناد به شرع و عقل، به سخنان غیرمستند روی آورد، مانند روضهخوانی که بدون سند سخن میگوید. این انحراف، چون سایهای گمراهکننده، او را از مقام رضا دور میسازد و به لاابالیگری یا جبرگرایی میکشاند.
مثال مجتهد و روضهخوان
تفاوت عارف و قلندر، مانند تفاوت مجتهد و روضهخوان است. مجتهد، با استناد به منابع معتبر، سخن میگوید و از خطا پرهیز میکند، در حالی که روضهخوان ممکن است بدون سند، به لفاظی بپردازد. عارف، با دقت و استدلال، رضا را به مقامی مستدل و شرعی بدل میسازد.
جمعبندی بخش پنجم
تفاوت عارف و قلندر، در پایبندی به شرع و عقل است. عارف، با استناد و دقت، رضا را به مقامی مستدل و معنوی بدل میکند، در حالی که قلندر، با انحراف از استناد، به گمراهی میرسد. مثال مجتهد و روضهخوان، این تفاوت را روشن میسازد.
بخش ششم: شرایط و آثار مقام رضا
شرایط مقام رضا
مقام رضا، دارای سه شرط است: استواء الحالات، عدم فرح نفسانی به حصول مطلوب، و عدم حزن نفسانی به فقدان آن. این شرایط، چون ستونهای استوار، سالک را به خشنودی حقمدار هدایت میکنند و او را از عواطف نفسانی رها میسازند.
فرح و حزن وابسته به حق
فرح و حزن سالک در مقام رضا، به حق وابسته است، نه به نفس. او به دلیل حصول مطلوب شاد نمیشود و به دلیل فقدان آن محزون نمیگردد، بلکه عواطفش تابع اراده حق است. این ویژگی، چون نوری درخشان، دل سالک را به خداگرایی مزین میسازد.
یکسانی نعمت و بلا
در مقام رضا، نعمت و بلا، شدت و رخاء، و سراء و ضراء برای سالک یکسان است، زیرا او تنها به اراده خدا مینگرد. این وحدتنگری، چون دریایی بیکران، سالک را از دوگانهنگری خیر و شر رها ساخته و به خشنودی الهی میرساند.
دیدگاه سالک به مقدرات
سالک هر آنچه را برایش مقدر شده به دست میآورد و آنچه مقدر نیست را ممتنع میبیند. او خدا را متهم نمیکند و از طمع به غیرمقدرات آزاد است. این معرفت، چون سپری استوار، سالک را از خودفریبی و نگرانی حفظ میکند.
جمعبندی بخش ششم
مقام رضا، با شرایط استواء الحالات، عدم فرح و حزن نفسانی، و وحدتنگری در نعمت و بلا، سالک را به خشنودی الهی هدایت میکند. دیدگاه او به مقدرات، نشانه معرفت و اعتماد به حکمت الهی است که او را از طمع و نگرانی رها میسازد.
بخش هفتم: رضا و صلح کل
رضا بهعنوان صلح کل
سالک در مقام رضا، به صلح کل میرسد و با همه بندگان خدا همراه و همدل است، بدون آنکه به کسی بیاحترامی یا ستم کند. این صلح، چون آسمانی بیابر، دل سالک را به محبت بیقید و شرط مزین میسازد و او را به وحدتنگری عرفانی هدایت میکند.
انبساط دل در مقام رضا
رضا، به معنای انبساط و باز بودن دل است که سالک را به محبت و صفا با همه موجودات هدایت میکند. این انبساط، چون یکی از اسماء الهی، در دل سالک متجلی میشود و او را به سوی خشنودی بیکران سوق میدهد.
شادی دل و رهایی از کینه
سالک راضی، دلی شاد و خشنود دارد که از کینه، عداوت و دلخوری خالی است. او حتی در برابر بدیها، خیر و محبت نثار میکند، نشانهای از اوج کمال معنوی که دلش را به صفا و شادی مزین میسازد.
تطهیر دل در شب
سالک هر شب دل خود را تطهیر میکند و از هر کینه و دلخوری آزاد میشود. این تطهیر، چون آیینی مقدس، دل او را برای پذیرش نور الهی آماده میسازد و نشانهای از صافی و خلوص در مقام رضاست.
جمعبندی بخش هفتم
رضا، صلح کل است که سالک را به محبت بیقید و شرط و انبساط دل هدایت میکند. شادی دل، رهایی از کینه و تطهیر شبانه، نشانههای این مقاماند که سالک را به صفا و خشنودی الهی رهنمون میسازند.
بخش هشتم: آزمایش دل در مقام رضا
آزمایش دل در برابر خلق
سالک برای آزمایش دل خود، باید ببیند از چند نفر خوشش میآید و آیا میتواند با همه خلق به صفا رفتار کند. این آزمایش، چون آینهای زلال، میزان پیشرفت او در مقام رضا را نشان میدهد و او را به خودشناسی و تطهیر دل دعوت میکند.
حرمت بنده خدا
بنده خدا، بالاترین حرمت را دارد، حتی فراتر از اولاد پیامبر. سالک باید به این حرمت احترام بگذارد، زیرا خلق، جلوههای فعل الهیاند. این اصل، چون نوری هدایتگر، سالک را به احترام و محبت به خلق دعوت میکند.
مؤمن افضل از کعبه
روایت «المؤمن أفضل من الكعبة» بر برتری مؤمن بر کعبه تأکید دارد. این روایت، ارزش معنوی انسان مؤمن را نشان میدهد و احترام به خلق را بخشی از سلوک عرفانی معرفی میکند. سالک راضی، خلق را چون کعبهای زنده طواف میکند.
جمعبندی بخش هشتم
آزمایش دل در برابر خلق، روشی عملی برای ارزیابی مقام رضاست که سالک را به خودشناسی و محبت هدایت میکند. حرمت بنده خدا و برتری مؤمن بر کعبه، ضرورت احترام به خلق را در سلوک عرفانی آشکار میسازد.
بخش نهم: استنادات قرآنی و روایی در مقام رضا
نصرت الهی و رضا
قرآن کریم میفرماید: «إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ يَنْصُرْكُمْ» (سوره محمد، آیه ۷).
: «اگر خدا را یاری کنید، او شما را یاری میکند.»
این آیه، پیوند میان رضا و نصرت الهی را نشان میدهد و رضایت از خلق را زمینهساز یاری خدا معرفی میکند.
روایت «من کان لله کان الله له»
روایت «من کان لله کان الله له» (هر که برای خدا باشد، خدا برای اوست) بر اهمیت اخلاص و تسلیم در برابر خدا تأکید دارد. این روایت، مقام رضا را نتیجه اخلاص معرفی میکند و سالک را به خشنودی حقمدار هدایت میکند.
جمعبندی بخش نهم
استنادات قرآنی و روایی، عمق مقام رضا را روشن میسازند. آیه نصرت الهی و روایت «من کان لله»، پیوند رضا با اخلاص و یاری حق را نشان میدهند و سالک را به تسلیم و خشنودی هدایت میکنند.
جمعبندی نهایی
باب الرضا، چون قلهای رفیع در سلوک عرفانی، سالک را به خشنودی کامل از اراده الهی و صفا با خلق خدا هدایت میکند. این مقام، با استواء الحالات، رهایی از عواطف نفسانی، و هماهنگی با اراده حق تعریف میشود. سالک راضی، نهتنها از خدا خشنود است، بلکه با خلق به محبت و صفا رفتار میکند و از کینه، عداوت و الحاح در دعا آزاد میشود. رهزنهای این مقام، بیخیالی و جبرگراییاند که سالک را از تلاش و اختیار بازمیدارند. تفاوت عارف و قلندر، در پایبندی به شرع و عقل است که رضا را به مقامی مستدل بدل میسازد. شرایط رضا، انبساط دل، صلح کل و احترام به حرمت خلق، سالک را به وحدتنگری و محبت بیقید و شرط رهنمون میکنند. استنادات قرآنی و روایی، عمق این مقام را روشن ساخته و آن را بهعنوان نتیجه اخلاص و تسلیم معرفی مینمایند. این مقام، چون دریایی بیکران، سالک را به سوی کمال معنوی و قرب الهی هدایت میکند.
با نظارت صادق خادمی