در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

منازل السائرین 296

متن درس





کتاب منازل السائرین: باب الشکر

کتاب منازل السائرین: باب الشکر

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۲۹۶)

مقدمه: شکر در سیر و سلوک عرفانی

مفهوم شکر، به‌عنوان یکی از مقامات والای عرفانی در مسیر سلوک، جایگاهی بنیادین در تعالیم دینی و عرفانی دارد. این مقام، نه‌تنها در رابطه انسان با خداوند متعال، بلکه در مناسبات انسانی نیز نقشی محوری ایفا می‌کند. در درس‌گفتار شماره ۲۹۶ از سلسله مباحث منازل السائرین، که به قلم و بیان آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره نگاشته و ارائه شده، موضوع شکر با نگاهی عمیق و نقادانه مورد کاوش قرار گرفته است. این نوشتار، با تجمیع محتوای درس‌گفتار مذکور و تحلیل‌های تفصیلی، به بازنویسی این مقام در قالبی علمی و دانشگاهی می‌پردازد. شکر، در این منظر، نه‌صرفاً عملی زبانی، بلکه فرایندی معرفتی، قلبی و عملی است که در پیوند با نعمت و منعم، انسان را به سوی کمال رهنمون می‌سازد. این بخش، با تکیه بر آیات قرآن کریم، حدیث قدسی منسوب به حضرت داود (ع) و نقدهای عالمانه، به تبیین این مفهوم می‌پردازد.

بخش اول: چیستی شکر و نقد تعریف خواجه

تعریف شکر و اختلاف با خواجه

در این درس‌گفتار، شکر به‌عنوان فعل عبد نسبت به معرفت نعمت از منعم تعریف شده است، در حالی که خواجه، شکر را صرفاً معرفت نعمت دانسته است. این اختلاف، ریشه در تحلیل لغوی و معرفتی دارد. شکر، به مثابه گلی است که در باغ معرفت می‌روید، اما خود معرفت نیست. معرفت به نعمت و منعم، شرط لازم برای شکر است، اما شکر، عملی است که در پی این معرفت ظهور می‌یابد، مانند گفتن «دست شما درد نکند» در برابر محبت دریافت‌شده.

درنگ: شکر، فعل عبد است که در پی معرفت به نعمت و منعم بروز می‌یابد، نه خود معرفت. این تمایز، از اهم نکات معرفتی در تبیین شکر است.

برای فهم این تمایز، تمثیلی روشن ارائه شده است: اگر کسی به شما لیوانی آب دهد و شما او را نبینید، آب را می‌نوشید و می‌روید. اما اگر بدانید که این آب از سوی فردی خاص به شما رسیده، با گفتن «دست شما درد نکند»، شکر او را به جای می‌آورید. این عمل، شکر است، نه صرف معرفت به آب یا دهنده آن. بنابراین، معرفت، مبدأ شکر است، نه خود شکر.

جمع‌بندی بخش اول

این بخش، با نقد تعریف خواجه از شکر، بر اهمیت دقت در تعریف لغوی تأکید می‌ورزد. شکر، به‌عنوان فعل عبد، نیازمند سه مبدأ است: نعمت، منعم و معرفت به نعمت از منعم. این تبیین، شکر را از معرفت متمایز ساخته و آن را در جایگاه عملی متعالی قرار می‌دهد.

بخش دوم: حدیث قدسی و مسئله تسلسل

متن حدیث قدسی

درس‌گفتار به حدیث قدسی منسوب به حضرت داود (ع) استناد می‌کند که در آن، داود می‌پرسد:

«يا رب كيف أشكرك و الشكر نعمة أخرى منك احتاج إليها إلى شكر آخر؟»

خداوند در پاسخ می‌فرماید:

«يا داود إذا علمت أن ما بك من نعمة فمني فقد شكرتني».

ترجمه این حدیث [مطلب حذف شد] ، چنین است: «داود گفت: پروردگارا، چگونه تو را شکر کنم، در حالی که شکر خود نعمت دیگری از توست که به شکر دیگری نیاز دارد؟ خداوند به او وحی کرد: ای داود، هنگامی که دانستی هر نعمتی که در توست از من است، تو مرا شکر کرده‌ای.»

درنگ: حدیث قدسی، معرفت به منشأ نعمت را شکر می‌داند، اما این تعریف، با چالش تسلسل مواجه است، زیرا معرفت نیز نعمتی است که خود نیازمند شکر است.

نقد پاسخ الهی و مسئله تسلسل

درس‌گفتار، با جسارتی عالمانه، پاسخ خداوند به داود را مورد نقد قرار می‌دهد. اگر معرفت به نعمت، شکر تلقی شود، این معرفت خود نعمتی است که نیازمند شکر دیگری است، و این زنجیره به تسلسل می‌انجامد. این نقد، مانند شمشیری است که پرده‌های ابهام را می‌درد و نشان می‌دهد که پاسخ الهی، گرچه ظاهراً تسلسل را رفع می‌کند، اما در باطن، مشکل را به قلمرو معرفت منتقل کرده است.

تمثیل دیگری در اینجا روشنگر است: مانند بیماری که به پزشک مراجعه کند و پزشک بگوید: «برای درمان، تنها به بیماری خود آگاه باش»، اما آگاهی نیز خود بیماری جدیدی است که درمان می‌طلبد. این تسلسل، معضلی فلسفی است که درس‌گفتار با طنزی عالمانه به آن اشاره می‌کند، گویی داود، با خوش‌بینی، پاسخ خداوند را پذیرفته، اما تسلسل همچنان پابرجاست.

رفع تعارض: اطلاق جزء بر کل

برای رفع تعارض بین حدیث و تعریف شکر، درس‌گفتار پیشنهاد می‌کند که اطلاق معرفت به شکر در حدیث، از باب اطلاق جزء بر کل است، مانند اطلاق طهارت به عبادت. معرفت، به‌عنوان مبدأ شکر، می‌تواند به‌صورت مجازی شکر نامیده شود، اما شکر کامل، عملی است که در پی معرفت ظهور می‌یابد.

درنگ: اطلاق معرفت به شکر، از باب سببیت است، نه تعریف کامل شکر. این تحلیل، حدیث را با تعریف لغوی شکر سازگار می‌سازد.

جمع‌بندی بخش دوم

این بخش، با تحلیل حدیث قدسی و طرح مسئله تسلسل، به عمق چالش‌های معرفتی شکر می‌پردازد. نقد پاسخ الهی و پیشنهاد اطلاق جزء بر کل، نشان‌دهنده رویکردی آزاداندیشانه و عالمانه است که ضمن احترام به متون دینی، به تحلیل دقیق و منطقی آن‌ها می‌پردازد.

بخش سوم: تقسیم‌بندی شکر و مراتب آن

اقسام شکر

شکر در این درس‌گفتار به سه قسم تقسیم شده است:

  1. شکر بالقلب: ادراک اینکه نعمت از منعم است، مانند نوری که در دل سالک می‌تابد و منشأ الهی نعمت را روشن می‌سازد.
  2. شکر باللسان: ثنا و ستایش منعم، مانند سرود سپاسی که از زبان جاری می‌شود.
  3. شکر بالجوارح: طاعت منعم، مانند راه‌رفتن در مسیر حق با گام‌های استوار.
درنگ: شکر قلبی، لسانی و جوارحی، سه مرتبه از شکر هستند که هر یک در جایگاه خود، انسان را به منعم نزدیک‌تر می‌سازد.

نقد ترتیب اقسام شکر

درس‌گفتار، با دقت، ترتیب این تقسیم‌بندی را نقد می‌کند. لسان، خود یکی از جوارح است، لذا شکر لسانی بخشی از شکر جوارحی است. این نقد، مانند ترازویی است که وزن دقیق هر مرتبه را می‌سنجد و نشان می‌دهد که شکر قلبی و جوارحی، به دلیل عمق و تلاش بیشتر، از شکر لسانی برترند.

شکر جوارحی، مانند عرق‌ریزان در مسیر طاعت، ارزشی والاتر دارد، زیرا مستلزم تلاش و پایمردی است. شکر قلبی، چون ریشه در معرفت باطنی دارد، بالاترین مرتبه است. اما شکر لسانی، گرچه به دلیل وضوح و دلالت لفظی، نمود بیشتری دارد، از نظر ارزش، در مرتبه‌ای پایین‌تر قرار می‌گیرد.

جمع‌بندی بخش سوم

این بخش، با تقسیم‌بندی شکر به سه مرتبه و نقد ترتیب آن، به تبیین دقیق مراتب شکر می‌پردازد. شکر قلبی و جوارحی، به دلیل عمق و تلاش، بر شکر لسانی تقدم دارند، اما شکر لسانی، به دلیل نقشش در اظهار و ثبت، جایگاهی کلیدی در روابط انسانی و الهی دارد.

بخش چهارم: شکر در قرآن کریم و ادب الهی

شکر در مقابل کفر

درس‌گفتار، با استناد به آیات قرآن کریم، شکر را در مقابل کفر قرار می‌دهد. شکر، اظهار نعمت است، در حالی که کفر، کتمان نعمت. آیات مورد اشاره عبارتند از:

  • إِنْ تَكْفُرُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَنِيٌّ عَنْكُمْ ۖ وَلَا يَرْضَىٰ لِعِبَادِهِ الْكُفْرَ ۖ وَإِنْ تَشْكُرُوا يَرْضَهُ لَكُمْ (سوره [مطلب حذف شد] : اگر کفر ورزید، خدا از شما بی‌نیاز است و برای بندگانش کفر را نمی‌پسندد، و اگر شکر کنید، آن را برای شما می‌پسندد.
  • هَٰذَا مِنْ فَضْلِ رَبِّي لِيَبْلُوَنِي أَأَشْكُرُ أَمْ أَكْفُرُ (سوره [مطلب حذف شد] : این از فضل پروردگارم است تا مرا بیازماید که آیا شکر می‌کنم یا کفر می‌ورزم.
  • وَمَنْ شَكَرَ فَإِنَّمَا يَشْكُرُ لِنَفْسِهِ ۖ وَمَنْ كَفَرَ فَإِنَّ اللَّهَ غَنِيٌّ حَمِيدქ (سوره [مطلب حذف شد] : و هر کس شکر کند، به سود خود شکر می‌کند، و هر کس کفر ورزد، خدا بی‌نیاز و ستوده است.
درنگ: شکر در قرآن کریم، اظهار نعمت در برابر کتمان نعمت (کفر) است. این تقابل، شکر را به‌عنوان عملی در راستای ایمان و اسلام تبیین می‌کند.

ادب الهی در قرآن کریم

درس‌گفتار، با تحلیل آیه وَمَنْ كَفَرَ فَإِنَّ اللَّهَ غَنِيٌّ حَمِيدٌ، بر ادب الهی تأکید می‌کند. خداوند، به جای گفتن «یکفر لنفسه» (کفر به زیان خود اوست)، از عبارت «غنی حمید» استفاده کرده تا از توهین مستقیم به کافر پرهیز کند. این ادب، مانند نسیمی است که کرامت انسانی را نوازش می‌دهد و الگویی برای رفتار مهربانانه در مواجهه با دیگران ارائه می‌دهد.

تفسیر «قالوا سلاما»

درس‌گفتار، آیه إِذَا خَاطَبَهُمُ الْجَاهِلُونَ قَالُوا سَلَامًا (سوره فرقان، آیه ۲۵) را به معنای دعوت به مهربانی و انتقال نادان به منطقه سلامت تفسیر می‌کند. «قالوا سلاما»، مانند دعوتی است به سوی رفاقت و انس، نه تکرار لفظ سلام به قصد تحقیر.

درنگ: تفسیر «قالوا سلاما» به معنای کشاندن نادان به منطقه سلامت، بر اهمیت مهربانی و انس در روابط انسانی تأکید دارد.

جمع‌بندی بخش چهارم

این بخش، با استناد به آیات قرآن کریم، شکر را به‌عنوان اظهار نعمت در مقابل کفر تعریف می‌کند و ادب الهی را به‌عنوان الگویی برای رفتار انسانی معرفی می‌نماید. تفسیر آیه «قالوا سلاما»، بر اهمیت مهربانی در مواجهه با نادانی تأکید دارد.

بخش پنجم: شکر لسانی و نقش آن در روابط انسانی

اهمیت شکر لسانی

درس‌گفتار، شکر لسانی را به‌عنوان ابزار اظهار محبت و دلخوری در روابط انسانی برجسته می‌سازد. پنهان‌سازی احساسات، مانند باتلاقی است که کینه و قساوت را در دل می‌پروراند، در حالی که اظهار محبت، مانند گفتن «دوستت دارم»، به تزاید عشق و انس می‌انجامد.

درنگ: شکر لسانی، با اظهار محبت و دلخوری، کینه‌ها را کاهش داده و روابط انسانی را صاف و صمیمی می‌سازد.

نقد تربیت اجتماعی

درس‌گفتار، با تمثیلات روزمره، از فرهنگ پنهان‌سازی احساسات انتقاد می‌کند. مانند پدری که از گفتن «دوستت دارم» به فرزندش امتناع می‌ورزد، این پنهان‌سازی به کینه و جدایی منجر می‌شود. اظهار محبت، مانند جویباری است که قلب‌ها را سیراب می‌کند و روابط را به سوی صفا و صمیمیت هدایت می‌نماید.

شکر به‌عنوان اسلام و ایمان

درس‌گفتار، با استناد به قرآن کریم، شکر را به‌عنوان اسلام و ایمان معرفی می‌کند، زیرا هر دو در مقابل کفر قرار دارند و بیانگر اظهار نعمت‌های الهی هستند. شکر، مانند پلی است که انسان را از کتمان نعمت به سوی اظهار و تسلیم الهی رهنمون می‌سازد.

جمع‌بندی بخش پنجم

این بخش، بر نقش شکر لسانی در روابط انسانی و الهی تأکید دارد. شکر، به‌عنوان اظهار نعمت، نه‌تنها در رابطه با خداوند، بلکه در مناسبات انسانی نیز نقشی کلیدی ایفا می‌کند و به‌عنوان مظهر اسلام و ایمان، انسان را به سوی کمال هدایت می‌نماید.

جمع‌بندی نهایی

کتاب منازل السائرین: باب الشکر، با تکیه بر درس‌گفتار شماره ۲۹۶ آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، به تبیین مفهوم شکر در ابعاد معرفتی، زبانی و عملی پرداخته است. این نوشتار، با نقد تعریف خواجه، تحلیل حدیث قدسی و استناد به آیات قرآن کریم، شکر را به‌عنوان فعل عبد در برابر معرفت نعمت از منعم تعریف کرده و آن را از معرفت متمایز می‌سازد. تقسیم‌بندی شکر به قلبی، لسانی و جوارحی، و تأکید بر نقش شکر لسانی در روابط انسانی، از برجسته‌ترین نکات این درس‌گفتار است. ادب الهی در قرآن کریم و تفسیر آیه «قالوا سلاما»، الگویی برای رفتار مهربانانه ارائه می‌دهد. این نوشتار، با زبانی فاخر و علمی، تلاش کرده است تا مفاهیم عمیق عرفانی را برای مخاطبان متخصص و دانشگاهی به‌گونه‌ای روشن و جذاب ارائه نماید.

با نظارت صادق خادمی


کوئیز

به سوالات زیر پاسخ داده و در پایان، نتیجه را با پاسخنامه مقایسه کنید.

1. طبق درسگفتار، شکر به چه معناست؟

2. بر اساس درسگفتار، حدیث داوود علیه‌السلام چه مشکلی را مطرح می‌کند؟

3. طبق درسگفتار، پاسخ خدا به داوود علیه‌السلام درباره شکر چیست؟

4. درسگفتار چند نوع شکر را نام می‌برد؟

5. کدام یک از موارد زیر به عنوان شکر بالجوارح در درسگفتار تعریف شده است؟

6. درسگفتار بیان می‌کند که معرفت به نعمت از منعم خود به تنهایی شکر است.

7. طبق درسگفتار، شکر باللسان از شکر بالجوارح ارزش بیشتری دارد.

8. درسگفتار معتقد است که شکر در قرآن مقابل کفر قرار گرفته است.

9. بر اساس درسگفتار، معرفت به نعمت بدون فعل عبد شکر محسوب می‌شود.

10. درسگفتار بیان می‌کند که شکر بالقلب ادراک نعمت از منعم است.

11. طبق درسگفتار، چرا داوود علیه‌السلام از تسلسل در شکر نگران بود؟

12. درسگفتار چگونه شکر بالقلب را تعریف می‌کند؟

13. چرا درسگفتار شکر باللسان را دارای نمود بیشتری می‌داند؟

14. طبق درسگفتار، شکر در قرآن چه مفهومی در مقابل کفر دارد؟

15. چرا درسگفتار شکر بالجوارح را بالاتر از شکر باللسان می‌داند؟

پاسخنامه

1. فعل عبد نسبت به معرفت نعمت از منعم

2. تسلسل در شکر به دلیل نعمت بودن شکر

3. معرفت به نعمت از خدا خود شکر است

4. سه نوع

5. اطاعت از منعم

6. نادرست

7. نادرست

8. درست

9. نادرست

10. درست

11. زیرا شکر خود نعمتی است که نیازمند شکر دیگری است و این تسلسل ادامه می‌یابد.

12. شکر بالقلب ادراک این است که نعمت از منعم است و در قلب جای می‌گیرد.

13. زیرا شکر باللسان به دلیل دلالت لفظی، ظاهری‌تر و گویاتر از شکر بالقلب و جوارح است.

14. شکر در قرآن به معنای اظهار نعمت است، در حالی که کفر کتمان نعمت است.

15. زیرا شکر بالجوارح اطاعت عملی از منعم است که ارزشی عمیق‌تر از اظهار زبانی دارد.