در حال بارگذاری ...
Sadegh Khademi - Optimized Header
Sadegh Khademi

منازل السائرین 299

متن درس





کتاب منازل السائرین: باب الشکر

منازل السائرین: باب الشکر

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۲۹۹)


مقدمه: شکر، منزلگاه سلوک عرفانی

باب الشکر، یکی از منازل برجسته در سلوک عرفانی کتاب «منازل السائرین» خواجه عبدالله انصاری، منزلگاهی است که سالک را از سپاس‌گزاری ظاهری بر نعمت‌های الهی به مرتبه‌ای متعالی از شکر بر ذات حق‌تعالی رهنمون می‌سازد. این مقام، در درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۲۹۹، مورخ ۲/۱۱/۱۳۸۸) با ژرف‌نگری و دقتی عالمانه بررسی شده است.

درنگ: شکر، چونان پلی است که سالک را از نعمت‌های ظاهری به ذات بی‌کران الهی متصل می‌سازد، و در مراتب سه‌گانه‌اش، از شکر بر خیرات تا شکر بر ذات حق، سیر تکامل روح انسانی را نمایان می‌کند.

بخش اول: مراتب شکر در سلوک عرفانی

مرتبه‌بندی مقام شکر

مقام شکر، در عرفان اسلامی، به سه مرتبه متمایز تقسیم شده است: شکر محاب (شکر بر نعمت‌های مطلوب)، شکر مكاره (شکر بر بلایا) و شکر محبوب (شکر بر ذات الهی). این مراتب، چونان نردبانی معنوی، سالک را از سطحی ابتدایی به اوج سلوک عرفانی هدایت می‌کنند. شکر محاب، مرتبه‌ای است که در آن، سپاس‌گزاری بر خیرات و نعمت‌های ظاهری، چون سلامت، مال و عافیت، صورت می‌گیرد. شکر مكاره، گامی والاتر است که سالک در آن، بلایا و مصائب را نیز نعمت الهی می‌بیند و با رضایت یا صبر، شکر می‌گزارد. شکر محبوب، قله این سلوک است که در آن، سالک فارغ از خیر و شر، تنها به سبب محبت به ذات حق‌تعالی سپاس می‌گوید.

این تقسیم‌بندی، چونان آیینه‌ای است که سیر تکاملی روح انسانی را بازمی‌تاباند: از شکر بر نعمت‌های مادی که حتی غیرمؤمنان نیز در آن شریک‌اند، تا شکر بر مصائب که نشانه تسلیم و رضا است، و نهایتاً شکر بر ذات الهی که تجلی فنا و وصول به قرب حق است.

شکر محاب: مرتبه ابتدایی

شکر محاب، شکر بر نعمت‌های مطلوب و خیرات الهی است که به دلیل لطف و کرم حق‌تعالی به انسان ارزانی شده‌اند. این مرتبه، ابتدایی‌ترین سطح شکر است که در آن، انسان به مقتضای فطرت خویش، در برابر نعمت‌هایی چون رزق، سلامت و امنیت، سپاس‌گزار است. نکته شگفت‌آور آن است که این شکر، نه‌تنها در میان مؤمنان، بلکه در میان پیروان ادیان دیگر، نظیر نصاری، یهود و مجوس، نیز مشترک است. این امر، نشان‌دهنده فطری بودن شکر محاب و جایگاه آن به‌عنوان پایه‌ای برای مراتب والاتر است.

از منظر الهی، این شکر، جلوه‌ای از سعة بر البارى، یعنی گستردگی رحمت حق‌تعالی، است. خداوند متعال، حتی این شکر ابتدایی را به‌عنوان شکر می‌پذیرد و بر آن وعده زیاده و پاداش می‌دهد. این پذیرش، چونان دری گشوده است که سالک را به ادامه مسیر سلوک دعوت می‌کند.

آیه شریفه قرآن کریم در این‌باره می‌فرماید: لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَأَزِيدَنَّكُمْ وَلَئِنْ كَفَرْتُمْ إِنَّ عَذَابِي لَشَدِيدٌ (سوره ابراهیم، آیه ۷). ترجمه: «اگر شکر کنید، حتماً به شما افزون می‌دهم و اگر ناسپاسی کنید، همانا عذاب من سخت است.»

این آیه، وعده الهی به افزایش نعمت در برابر شکر را آشکار می‌سازد. تهدید به عذاب در صورت کفر، نه به معنای عذاب مستقیم، بلکه به ناسپاسی از نعمت اشاره دارد که خود، محرومیت از رحمت الهی را در پی دارد. این نکته، با رحمت واسعه الهی هم‌خوانی دارد و سالک را به شکرگزاری ترغیب می‌کند.

درنگ: شکر محاب، چونان نهالی است که در خاک فطرت انسانی کاشته شده و با پذیرش رحمت الهی، به درختی تنومند از سلوک معنوی بدل می‌گردد.

جمع‌بندی بخش اول

بخش نخست، به تبیین مراتب شکر و جایگاه شکر محاب به‌عنوان مرتبه ابتدایی پرداخت. شکر محاب، با فطری بودن و اشتراک در میان انسان‌ها، نقطه آغاز سلوک عرفانی است. وعده الهی به افزایش نعمت در برابر این شکر، نشانه‌ای از رحمت بی‌کران حق‌تعالی است که سالک را به ادامه مسیر دعوت می‌کند. این مرتبه، چونان دروازه‌ای است که سالک را به سوی مراتب والاتر، یعنی شکر مكاره و شکر محبوب، رهنمون می‌سازد.

بخش دوم: شکر مكاره، مرتبه تسلیم و رضا

شکر مكاره: شکر بر بلایا

شکر مكاره، مرتبه‌ای والاتر از شکر محاب است که در آن، سالک بر بلایا و مصائبی که ظاهر خوشایندی ندارند، مانند بیماری، فقدان یا سختی، شکر می‌گزارد. این مرتبه، نشانه‌ای از ارتقای سالک به سطحی است که در آن، اراده الهی را در همه امور، اعم از خیر و شر ظاهری، می‌پذیرد. شکر مكاره، نیازمند تسلیم و رضا به مشیت الهی است و سالک را از تعلقات نفسانی رها می‌سازد.

این شکر، چونان کیمیایی است که مصائب را به نعمت بدل می‌کند. سالک در این مقام، بلا را نه‌تنها تحمل می‌کند، بلکه آن را جلوه‌ای از لطف الهی می‌بیند و با سپاس‌گزاری، به مقام قرب نزدیک‌تر می‌شود.

تقسیم شکر مكاره به دو قسم

شکر مكاره، به دو نوع تقسیم می‌شود: شکر بالرضا (شکر با رضایت قلبی) و شکر بالصبر (شکر با صبر ظاهری). شکر بالرضا، مرتبه‌ای است که در آن، سالک مكروه را مانند محاب، نعمت می‌بیند و با رضایت کامل شکر می‌کند. این دیدگاه، به وحدت‌نگری سالک اشاره دارد که در آن، خیر و شر ظاهری، هر دو جلوه اراده الهی‌اند. مثال ادبی «زخم خونین اگر به نشود، به باشد» به زیبایی این رضایت را به تصویر می‌کشد: سالک، زخم را نه‌تنها تحمل می‌کند، بلکه آن را چون مرهمی از جانب محبوب می‌پذیرد.

شکر بالصبر، مرتبه‌ای پایین‌تر است که در آن، سالک با وجود عدم رضایت درونی، از سر ادب و صبر، شکر می‌کند و از جسارت در برابر خدا پرهیز می‌ورزد. این شکر، در واقع صبر در برابر مولاست، نه شکر حقیقی. سالک در این مرحله، هنوز به مقام رضا نرسیده، اما با ادب و صبر، خود را در مسیر سلوک حفظ می‌کند.

درنگ: شکر بالرضا، چونان گوهری است که در دل بلا می‌درخشد و سالک را به وحدت‌نگری و تسلیم کامل به اراده الهی رهنمون می‌سازد.

تمایز شکر و صبر

تمایز میان شکر و صبر، از نکات بنیادین در این مقام است. شکر، در مقابل نعمت است، اما صبر، در مقابل مكروه. اگر سالک مكروه را نعمت ببیند، شاکر است؛ اما اگر تنها صبر کند، صبور است، نه شاکر. این تمایز، بر اهمیت نگرش عرفانی به مكاره تأکید دارد. شکر حقیقی، نیازمند تغییر نگاه سالک به بلایا به‌عنوان نعمت الهی است، نگاهی که تنها در پرتو رضا و تسلیم به مشیت الهی پدید می‌آید.

قرآن کریم در این‌باره می‌فرماید: وَقَلِيلٌ مِنْ عِبَادِيَ الشَّكُورُ (سوره سبا، آیه ۱۳). ترجمه: «و اندکی از بندگانم شکرگزارند.»

این آیه، به ندرت شاکران حقیقی اشاره دارد که شکرشان، هم بر محاب و هم بر مكاره، با رضایت قلبی همراه است. این شاکران، عارفانی‌اند که به مقام رضا رسیده و همه امور را نعمت الهی می‌بینند.

مثال‌های عملی از شکر مكاره

برای روشن‌تر شدن مفهوم شکر مكاره، دو مثال عملی ارائه شده است. نخست، خاطره‌ای از سختی‌های سفر در زمستان، که سالک با شکر بر سرما و برف، آن را شیرین و گوارا می‌یابد. این تجربه، نشان‌دهنده شکر بالرضا است که در آن، سالک با تغییر نگاه به مكاره، آن را به تجربه‌ای معنوی و دل‌انگیز بدل می‌کند. دوم، سیره امام رضا علیه‌السلام که در برابر هشام فرمودند: «ما راضی‌ایم به رضای خدا»، چه خیر باشد و چه بلا. این نمونه، اوج شکر بالرضا را در سیره معصومین به تصویر می‌کشد و نشان می‌دهد که رضایت به اراده الهی، نشانه کمال عرفانی است.

خطر افراط در شکر مكاره

تأکید بیش از حد بر شکر مكاره، بدون پذیرش محاب، به انحرافاتی نظیر سادیسم یا بیماری روانی منجر می‌شود. شکر حقیقی، شامل پذیرش هر دو محاب و مكاره است. سالک باید در خیر و شر، هر دو را جلوه اراده الهی ببیند و با تعادل، شکر گزارد. این تعادل، چونان کشتی‌ای است که سالک را از گرداب‌های انحراب مصون می‌دارد.

درنگ: شکر مكاره، چونان آتشی است که در کوره مصائب، طلای خالص رضا و تسلیم را از وجود سالک استخراج می‌کند.

جمع‌بندی بخش دوم

شکر مكاره، مرتبه‌ای است که سالک در آن، با شکر بر بلایا، به تسلیمی عمیق و رضای الهی دست می‌یابد. این شکر، در دو نوع بالرضا و بالصبر، از صبر ظاهری به رضایت قلبی ارتقا می‌یابد. تمایز شکر و صبر، و مثال‌های عملی، مانند سیره امام رضا علیه‌السلام، نشان‌دهنده عمق این مقام در سلوک عرفانی است. هشدار به خطر افراط، بر ضرورت تعادل در شکر تأکید دارد و سالک را به پذیرش هر دو خیر و شر به‌عنوان نعمت الهی دعوت می‌کند.

بخش سوم: شکر محبوب، اوج سلوک عرفانی

شکر محبوب: شکر بر ذات الهی

شکر محبوب، مرتبه سوم و اوج سلوک عرفانی است که در آن، سالک فارغ از محاب یا مكاره، تنها به دلیل محبت به ذات حق‌تعالی شکر می‌کند. این شکر، نشانه‌ای از فنا و وصول به مقام قرب است که در آن، سالک همه چیز را نعمت الهی می‌بیند و جز به ذات حق، به چیز دیگری توجه ندارد. شکر محبوب، چونان دریایی بی‌کران است که سالک در آن غرق محبت الهی می‌شود و جز او را نمی‌بیند.

این مرتبه، نیازمند معرفتی است که در پرتو عشق الهی به دست می‌آید. سالک در این مقام، نه به نعمت می‌بیند، نه به بلا، بلکه تنها به ذات محبوب نظر دارد و سپاسش، تنها برای اوست.

درنگ: شکر محبوب، چونان خورشیدی است که در افق قلب سالک طلوع می‌کند و همه خیر و شر را در نور محبت الهی محو می‌سازد.

شکر به‌عنوان کرامت انسانی

یکی از نکات محوری در این درس‌گفتار، تأکید بر شکر به‌عنوان کرامت انسانی، نه وجوب فقهی است. برخلاف دیدگاه متکلمان، که شکر منعم را واجب می‌دانند، شکر در اینجا، پاسخ فطری و اختیاری انسان به جود الهی است. وجوب شکر، آن را به اجبار و قانون تبدیل می‌کند و از ارزش اخلاقی آن می‌کاهد. شکر، چونان گلی است که در باغ فطرت انسانی می‌روید و با کرامت و ادب، به سوی پروردگار عرضه می‌شود.

مثالی در این‌باره روشنگر است: اگر کسی به دیگری آب دهد و او شکر نکند، بی‌ادبی است، اما واجب نیست. شکر، نشانه کرامت و تربیت انسانی است، نه تکلیف اجبارآمیز. این دیدگاه، شکر را به‌عنوان فضیلتی اخلاقی و عرفانی معرفی می‌کند که با اختیار و فطرت انسانی پیوند دارد.

نقد دیدگاه متکلمان

متکلمان با واجب دانستن شکر، آن را به اجبار و قانون تبدیل کرده‌اند، که با حکمت الهی سازگار نیست. این نقد، بر تفاوت میان دین حکمی و دین کلامی تأکید دارد. شکر، به‌عنوان پاسخ فطری به جود الهی، نباید به اجبار فقهی تقلیل یابد. این رویکرد، چونان زنجیری است که روح شکر را در بند می‌کشد و از پرواز به سوی معانی متعالی بازمی‌دارد.

روایت «لا یرد الاحسان الا الحمار» (احسان را جز خر رد نمی‌کند) نیز بر اهمیت کرامت انسانی در شکر تأکید دارد. رد نعمت، نشانه نقص در فطرت و تربیت است، اما این نقص، به معنای وجوب شکر نیست، بلکه به بی‌ادبی و فقدان فضیلت اشاره دارد.

شکر به‌عنوان نعمت جدید

شکر خود، نعمتی است که نیازمند شکر دیگری است. این چرخه شکر، به سعة بر الهی بازمی‌گردد که هر نعمتی را با نعمت دیگر همراه می‌سازد. این تسلسل، چونان رودی است که از سرچشمه رحمت الهی جاری می‌شود و سالک را به سوی دریای بی‌کران جود حق هدایت می‌کند.

درنگ: شکر، چونان نعمتی است که خود، نعمت دیگری را می‌طلبد و در این چرخه بی‌پایان، سالک را به رحمت بی‌کران الهی پیوند می‌دهد.

نقد خرید و فروش قرآن کریم

یکی از مباحث حاشیه‌ای، اما عمیق، در این درس‌گفتار، نقد ممنوعیت خرید و فروش قرآن کریم است. استدلال می‌شود که ممنوعیت فروش قرآن، به معنای تحریف آیات الهی است، نه فروش کتاب مادی آن.

قرآن کریم در این‌باره می‌فرماید: َلَا تَشْتَرُوا بِآيَاتِي ثَمَنًا قَ لِيلًا (سوره بقره، آیه ۴۱). ترجمه: «و آیات مرا به بهای اندک نفروشید.»

این آیه، به تحریف و سوءاستفاده از آیات الهی برای منافع مادی اشاره دارد، نه فروش کتاب قرآن به‌عنوان محصولی که حاصل زحمت انسانی است. این تمایز، نشان‌دهنده رویکرد حکمی و عرفانی به مسئله است که احکام کلامی را از حکمت الهی دور می‌داند.

شکر در حیوانات

برای نقد وجوب شکر، استدلالی طنزآمیز مطرح شده است: اگر شکر منعم واجب باشد، باید برای حیوانات نیز واجب باشد، زیرا خداوند به آن‌ها نیز نعمت داده است. این استدلال، غیرمنطقی بودن وجوب شکر را نشان می‌دهد. شکر، به‌عنوان کرامت انسانی، مختص انسان است که با اختیار و آگاهی، به جود الهی پاسخ می‌دهد.

قرآن کریم، شکر را به انسان اختصاص داده و از تسبیح و سجده موجودات سخن می‌گوید، اما شکر را برای آن‌ها ذکر نمی‌کند. این تمایز، بر نقش ویژه انسان در شکرگذاری به‌عنوان موجودی مختار و ناطق تأکید دارد.

جمع‌بندی بخش سوم

شکر محبوب، اوج سلوک عرفانی است که در آن، سالک با محبت به ذات حق، فارغ از خیر و شر، شکر می‌کند. تأکید بر شکر به‌عنوان کرامت انسانی، نقد وجوب شکر در نزد متکلمان، و تبیین شکر به‌عنوان نعمت جدید، عمق این مقام را نشان می‌دهد. نقد خرید و فروش قرآن کریم و استدلال درباره حیوانات، رویکرد حکمی و عرفانی به شکر را تقویت می‌کند. این بخش، سالک را به شکر به‌عنوان راهی به سوی قرب الهی دعوت می‌کند.

نتیجه‌گیری کلان

باب الشکر در «منازل السائرین»، چونان چراغی در مسیر سلوک عرفانی، سالک را از شکر ظاهری به شکر باطنی و نهایتاً به شکر بر ذات حق هدایت می‌کند. مراتب سه‌گانه شکر، از شکر محاب تا شکر مكاره و شکر محبوب، سیر تکامل روح انسانی را به تصویر می‌کشند. شکر محاب، با فطری بودن، دروازه سلوک است. شکر مكاره، با تسلیمی و رضا، سالک را از تعلقات رها می‌کند. شکر محبوب، با محبت به ذات حق، اوج قرب الهی است.

نقد دیدگاه‌های کلامی، نظیر وجوب شکر و ممنوعیت خرید و فروش قرآن کریم، نشان‌دهنده رویکرد حکمی و عرفانی است که شکر را به‌عنوان فضیلتی فطری و اختیاری معرفی می‌کند. آیات قرآن کریم، سیره معصومین، و مثال‌های عملی، این مفاهیم را روشن‌تر می‌سازند.

با نظارت صادق خادمی


کوئیز

به سوالات زیر پاسخ داده و در پایان، نتیجه را با پاسخنامه مقایسه کنید.

1. بر اساس متن درسگفتار، شکر در چند مرتبه تقسیم‌بندی شده است؟

2. طبق متن، شکر محاب به چه معناست؟

3. در متن، شکر مکاره به چند قسم تقسیم شده است؟

4. بر اساس متن، شکر بالصبر در برابر مکاره به چه معناست؟

5. طبق متن، چه کسانی در شکر محاب با مسلمانان شریک هستند؟

6. طبق متن، شکر بالرضا در برابر مکاره به معنای رضایت کامل از مکروه است.

7. مطابق متن، شکر محاب بالاترین مرتبه شکر است.

8. در متن، شکر بالصبر در برابر مکاره به معنای شکر واقعی نیست بلکه صبر است.

9. طبق متن، شکر منعم واجب است و اگر انجام نشود، عقاب الهی در پی دارد.

10. مطابق متن، شکر محاب به معنای شکر در برابر نعمت‌های خوشایند است که حتی غیرمسلمانان نیز در آن شریک‌اند.

11. طبق متن، تفاوت شکر بالرضا و شکر بالصبر در برابر مکاره چیست؟

12. چرا در متن، شکر منعم واجب دانسته نشده است؟

13. طبق متن، چرا شکر مکاره برای سالک اهمیت دارد؟

14. منظور از 'شکر محبوب' در متن چیست؟

15. چرا در متن گفته شده شکر محاب را غیرمسلمانان نیز انجام می‌دهند؟

پاسخنامه

1. سه مرتبه

2. شکر در برابر نعمت‌های خوشایند

3. دو قسم

4. ادب در برابر مولا بدون رضایت کامل

5. نصارا، یهود و مجوس

6. درست

7. نادرست

8. درست

9. نادرست

10. درست

11. شکر بالرضا رضایت کامل از مکروه است، اما شکر بالصبر ادب در برابر مولا بدون رضایت کامل است.

12. زیرا شکر منعم از جنس کرامت و ادب است، نه وظیفه‌ای اجباری که عقاب در پی داشته باشد.

13. چون سالک مکروه را نیز نعمت می‌بیند و با رضایت شکر می‌کند.

14. شکر محبوب، شکر در برابر خود ذات حق است که بالاترین مرتبه شکر است.

15. زیرا شکر محاب در برابر نعمت‌های خوشایند است که همه ادیان به آن اقرار دارند.

فوتر بهینه‌شده