در حال بارگذاری ...
Sadegh Khademi - Optimized Header
Sadegh Khademi

منازل السائرین 300

متن درس

شکر مكاره در سلوک عرفانی: بازخوانی درس‌گفتارهای منازل السائرین

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۳۰۰)

مقدمه: شکر مكاره، منزلگاه تسلیم و ادب

در سلوک عرفانی، شکر یکی از مقامات بنیادین قسم اخلاق است که سالک را به معرفت منعم و تسلیم در برابر فعل الهی رهنمون می‌سازد. در میان مراتب شکر، «شکر مكاره» منزلگاهی است که سالک را از شکر نعمت‌های خیر فراتر برده و او را به شکرگزاری در برابر سختی‌ها، بلایا و ناملایمات دعوت می‌کند. این مقام، که در «منازل السائرین» خواجه عبدالله انصاری به زیبایی تبیین شده، در درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره با عمق و دقت مورد شرح و تحلیل قرار گرفته است. این نوشتار، با تجمیع محتوای درس‌گفتار جلسه سیصد و تحلیل‌های تفصیلی مرتبط، شکر مكاره را به مثابه پلی به سوی تسلیم، محبت و ادب الهی بازخوانی می‌کند.

شکر مكاره، چونان دری است که سالک را از خودبینی به خداگرایی می‌رساند؛ گویی بلا و سختی، آیینه‌ای است که حکمت الهی را در آن می‌توان دید. این مقام، نه تنها صبر و تحمل را می‌طلبد، بلکه سالک را به اظهار رضا و کظم غیظ فرا می‌خواند، دو رویکردی که روح تسلیم و ادب را در برابر اراده حق متجلی می‌سازند. در ادامه، با ساختاری منظم و عناوینی دقیق، به تبیین مراتب، ویژگی‌ها و حکمت شکر مكاره پرداخته خواهد شد.

بخش نخست: تبیین مفهومی شکر مكاره

تعریف شکر مكاره

شکر مكاره، شکرگزاری در برابر سختی‌ها، بلایا و ناملایماتی است که به ظاهر با طبع انسانی ناسازگارند. این مقام، سالک را از مرتبه ابتدایی شکر محاب، که مختص نعمت‌های خیر است، به سوی تسلیم و رضا در برابر فعل الهی سوق می‌دهد. برخلاف عبد الخیر که تنها نعمت را شکر می‌گوید و در برابر مكاره به جزع و شکایت می‌افتد، سالک شکر مكاره با معرفت به حکمت الهی، سختی را نیز نعمت می‌بیند. این معرفت، چونان چراغی است که تاریکی بلا را روشن کرده و آن را به منزلگاهی برای قرب الهی بدل می‌سازد.

نکته کلیدی: شکر مكاره، سالک را از شکر نعمت‌های ظاهری به شکر بلایا به‌عنوان فعل الهی رهنمون می‌سازد، که نشانه‌ای از معرفت عمیق به حکمت خداوند است.

مراتب شکر در سلوک عرفانی

شکر در «منازل السائرین» به سه مرتبه تقسیم شده است: شکر محاب، شکر مكاره و شکر مطلق. شکر محاب، مرتبه عبد الخیر است که تنها نعمت‌های خیر را شکر می‌گوید و در برابر سختی‌ها به شکایت می‌افتد. شکر مكاره، مرتبه‌ای بالاتر است که سالک در آن، بلا را نیز چون نعمت می‌بیند و با تسلیم یا صبر، شکر الهی را به جای می‌آورد. شکر مطلق، مرتبه‌ای است که سالک در آن از نفس خود فانی شده و جز اراده حق چیزی نمی‌بیند. این مراتب، چونان پله‌های نردبانی‌اند که سالک را از خودبینی به سوی خداگرایی بالا می‌برند.

شکر مكاره، منزلگاه میانی این سیر است که سالک را به مواجهه با سختی‌ها و پذیرش آنها به‌عنوان لطف الهی دعوت می‌کند. این مقام، نه تنها از نظر معرفتی، بلکه از منظر عملی نیز سالک را به صبر، ادب و محبت در برابر فعل الهی می‌رساند.

عبد الخیر و محدودیت‌های معرفتی او

عبد الخیر، سالکی است که در مرتبه شکر محاب قرار دارد. او نعمت‌های خیر را با شکر می‌ستاید، اما در برابر مكاره، چونان درختی که در برابر تندباد می‌شکند، به جزع و ناله می‌افتد. این محدودیت، ریشه در فقدان معرفت به حکمت بلایا دارد. عبد الخیر، هنوز به این حقیقت نرسیده که سختی‌ها نیز از سر حکمت الهی‌اند و می‌توانند به تربیت و کمال او منجر شوند. گویی او در باغ نعمت سرگرم است، اما در مواجهه با خار مكاره، از شکر بازمی‌ماند.

این مرتبه، متعلق به سالکان مبتدی است که معرفتشان به نعمت‌های ظاهری محدود مانده و هنوز به عمق حکمت الهی در توزیع خیر و شر راه نیافته‌اند. خداوند، از سر لطف، گاه این سالکان را از بلایای سنگین مصون می‌دارد تا ایمانشان آسیب نبیند.

بخش دوم: حکمت الهی در مكاره و نقش آن در تربیت سالک

حکمت الهی در توزیع خیر و شر

خداوند، با توزیع نعمت و بلا، بندگان را متناسب با ظرفیتشان تربیت می‌کند. گاه با وسعت (یسع) و گاه با تنگنا (یقدر)، بندگان را از فتنه و انحراف حفظ کرده و به سوی سعادت هدایت می‌نماید. این حکمت، چونان دست باغبانی است که شاخه‌های درخت را هرس می‌کند تا به بار نشیند. بلا، در این نگاه، نه نقمت، بلکه نعمتی است که سالک را از غفلت بیدار کرده و به سوی کمال رهنمون می‌سازد.

﴿إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ﴾ (الأحزاب: ۳۳)؛ «خداوند فقط می‌خواهد پلیدی را از شما دور کند.» این آیه کریمه، مبنای قرآنی حکمت الهی در امتحانات و بلایاست که برای تطهیر و تربیت بندگان طراحی شده‌اند. شکر مكاره، پاسخ سالک به این لطف خفی الهی است.

نکته کلیدی: بلایا، الطاف خفیه الهی‌اند که با شکر، به جای نقمت، به نعمت و سعادت بدل می‌شوند.

نقش مكاره در تربیت سالک

مكاره، چونان کوره‌ای است که آهن نفس را در آن گداخته و به شمشیر ایمان بدل می‌کنند. سختی‌ها، سالک را از غفلت بیدار کرده و او را به سوی معرفت، عبادت و تسلیم سوق می‌دهند. مثالی که در درس‌گفتار آمده، حکایت مردی است که سختی‌های ناشی از رفتار همسرش، او را به گریه، نماز و معرفت رهنمون ساخت. این سختی، که در ظاهر مكروه بود، در باطن به سعادت و عرفان او منجر شد. گویی بلا، نقابی است که لطف الهی در پس آن نهفته است.

دشمنان و کفار نیز، با ایجاد سختی‌ها، ناخواسته به تربیت سالک کمک می‌کنند. آنها، چونان سنگ‌هایی‌اند که در مسیر رودخانه قرار دارند و جریان آب را قوی‌تر می‌سازند. این سختی‌ها، سالک را به مقامات عالی، چون شهادت، می‌رسانند و شکر مكاره، این لطف الهی را آشکار می‌سازد.

بخش سوم: اقسام شکر مكاره و ویژگی‌های آن

اظهار رضا: تساوی خیر و شر در نزد سالک

شکر مكاره به دو قسم تقسیم می‌شود: اظهار رضا و کظم غیظ. اظهار رضا، مرتبه‌ای است که سالک در آن، خیر و شر را یکسان می‌بیند، زیرا هر دو را فعل محبوب می‌داند. این مقام، ریشه در محبت الهی دارد؛ گویی سالک، چون عاشقی است که هر چه از معشوق رسد، شیرین می‌بیند. درد و بلا، در پرتو این محبت، به شهدی بدل می‌شود که کام جان را شیرین می‌کند.

سالک در این مرتبه، به مقام حب لله و بغض لله می‌رسد، جایی که همه احوال، از خیر تا شر، در برابر اراده الهی یکسان‌اند. این تساوی، نه از روی بی‌تفاوتی، بلکه از سر تسلیم و محبت است که سالک را به قرب الهی می‌رساند.

نکته کلیدی: اظهار رضا، نتیجه محبت الهی است که درد و مكاره را برای سالک شیرین می‌کند، زیرا او فعل محبوب را خیر می‌بیند.

کظم غیظ: صبر و ادب در برابر مكاره

کظم غیظ، قسم دیگر شکر مكاره است که سالک در آن، با علم و ادب، سختی‌ها را تحمل کرده و شکایت را در دل پنهان می‌کند. این مرتبه، چونان پلی است که سالک را از جزع و بی‌ادبی به سوی صبر و ادب الهی هدایت می‌کند. سالک، گویی در برابر طوفان بلا، چون کوهی استوار می‌ایستد و با ادب، شکر حق را به جای می‌آورد.

این مقام، مبتنی بر علم به وجوب ادب در برابر حق است. سالک می‌داند که جزع و شکایت، نشانه ضعف معرفت و سوء ادب است. از این‌رو، با کظم غیظ، خود را به بهشت نزدیک می‌سازد، چنانکه گفته شده: «اولین دعوت‌شده به بهشت، شاکر مكاره است که ادب را رعایت کرده است.»

بخش چهارم: شکر مكاره و پیوند آن با بهشت

بهشت و احاطه آن با مكاره

بهشت، چونان گوهری است که با سختی‌ها احاطه شده است. دشوارترین مكاره، شکر بر چیزی است که صبر بر آن ممکن نیست. این شکر، با ادب و تسلیم محقق می‌شود و سالک را به بهشت عامه (جنت) و در مراتب بالاتر، به رضوان و عدن رهنمون می‌سازد. گویی مكاره، دروازه‌هایی‌اند که سالک با عبور از آنها، به باغ‌های جاودان الهی می‌رسد.

﴿لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَأَزِيدَنَّكُمْ ۖ وَلَئِنْ كَفَرْتُمْ إِنَّ عَذَابِي لَشَدِيدٌ﴾ (إبراهيم: ۷)؛ «اگر شکر کنید، قطعاً به شما افزون می‌دهم، و اگر ناسپاسی کنید، عذابم سخت است.» این آیه کریمه، شکر را پاسخ کریمانه به انعام الهی می‌داند که به افزایش نعمت منجر می‌شود، درحالی‌که کفران، نتیجه سوء ادب و حرمان است.

نکته کلیدی: بهشت با مكاره احاطه شده و شکر مكاره، پلی است که سالک را با ادب و تسلیم به قرب الهی می‌رساند.

جزع و بی‌ادبی در برابر مكاره

اکثر مردم، در مواجهه با بلا، به جزع و شکایت می‌افتند، که نشانه ضعف معرفت و فقدان ادب در برابر فعل الهی است. جزع، چونان غباری است که چشم معرفت را تیره کرده و سالک را از شکر و صبر دور می‌سازد. مثالی که در درس‌گفتار آمده، حکایت زنی است که در زیارت، به دلیل گم شدن فرزندش، به جای صبر، به بی‌ادبی و شکایت از حضرت معصومه (س) پرداخت. این رفتار، نمونه‌ای از ضعف در برابر مكاره است که سالک را از سعادت محروم می‌کند.

بخش پنجم: تمایز شکر و حمد در مقام مكاره

حمد، ستایش مطلق الهی

حمد، ستایش خداوند فارغ از داده یا نداده است و ریشه شکر محسوب می‌شود. برخلاف شکر که در مقابل نعمت یا بلا قرار دارد، حمد، چونان نسیمی است که در همه احوال وزیده و ذات الهی را می‌ستاید. در مقام شکر مكاره، کاربرد حمد نادرست است، زیرا شکر در اینجا به فعل خاص (خیر یا شر) تعلق دارد، درحالی‌که حمد، فراتر از این تعلقات، ذات حق را می‌ستاید.

نکته کلیدی: حمد، مقام بالاتری از شکر دارد، زیرا ستایش ذات الهی در همه احوال است، نه در مقابل فعل خاص خیر یا شر.

شکر، پاسخ کریمانه به انعام الهی

شکر، نه از باب وجوب شرعی، بلکه از باب ادب و کرامت، پاسخ سالک به انعام الهی است. این پاسخ، چونان گلی است که در باغ معرفت می‌روید و عطر تسلیم و محبت را پراکنده می‌سازد. کفران، نتیجه سوء ادب است که به حرمان و عذاب منجر می‌شود، اما این عذاب، لازمه طبیعی عمل است، نه تکلیف اجباری.

بخش ششم: نمونه‌های عملی شکر مكاره

نقش همسر در هدایت سالک

یکی از مثال‌های درس‌گفتار، حکایت مردی است که سختی‌های ناشی از رفتار همسرش، او را به عبادت، گریه و معرفت سوق داد. این سختی، که در ظاهر مكروه بود، در باطن به سعادت و عرفان او منجر شد. گویی همسر، ناخواسته چونان استادی بود که سالک را در مکتب بلا تربیت کرد. شکر این مكاره، سالک را به جای جزع، به کمال رساند.

دشمنان و کفار، ابزار تربیت الهی

دشمنان و کفار، با ایجاد سختی‌ها، سالک را به مقامات عالی چون شهادت می‌رسانند. آنها، چونان سنگ‌هایی‌اند که در مسیر رودخانه، جریان آب را قوی‌تر می‌سازند. شکر مكاره، این سختی‌ها را به نعمت بدل کرده و لطف الهی را آشکار می‌سازد.

جمع‌بندی

شکر مكاره، منزلگاهی است که سالک را از شکر نعمت‌های خیر به شکر بلایا و سختی‌ها رهنمون می‌سازد. این مقام، با دو رویکرد اظهار رضا و کظم غیظ، روح تسلیم و ادب را در برابر فعل الهی متجلی می‌کند. بلایا، در این نگاه، الطاف خفیه الهی‌اند که سالک را تربیت کرده و به سعادت می‌رسانند. آیات کریمه قرآن، چون ﴿إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ﴾ و ﴿لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَأَزِيدَنَّكُمْ﴾، مبنای قرآنی این مقام را تأیید می‌کنند. مثال‌های عملی، از نقش همسر در هدایت سالک تا تأثیر دشمنان در رسیدن به شهادت، نشان‌دهنده حکمت تربیتی مكاره است. شکر مكاره، با ادب و کرامت، سالک را به بهشت و مراتب بالاتر هدایت می‌کند، درحالی‌که حمد، به‌عنوان ستایش مطلق، فراتر از شکر قرار دارد. این بازخوانی، با حفظ تمامی جزئیات درس‌گفتار و تحلیل‌ها، شکر مكاره را به مثابه گوهری در سلوک عرفانی معرفی می‌کند که سالک را به معرفت و قرب الهی می‌رساند.

با نظارت صادق خادمی

 

کد فوتر