متن درس
صدق در سلوک عرفانی: تحلیل مراتب سهگانه صدق در منازل السائرین
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه سیصد و شانزدهم)
مقدمه
باب الصدق در *منازل السائرین* خواجه عبدالله انصاری، یکی از عمیقترین مباحث عرفان اسلامی است که به تبیین مراتب سهگانه صدق در سلوک معنوی میپردازد. این مقام، چون مشعلی فروزان، مسیر سالک الیالله را روشن میسازد و او را از ظلمت خودفریبی به نور اخلاص و معرفت هدایت میکند. صدق، بهعنوان معیار حقیقت وجودی و جوهره اعمال و نیات، در سه مرتبه متعالی (صدق اول، صدق دوم، و صدق سوم) تحلیل میشود که هر یک، مرحلهای از سیر سالک به سوی قرب الهی را نمایان میسازد. درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره در جلسه سیصد و شانزدهم، با تکیه بر شرح این اثر ارزشمند، به تحلیل دقیق این مراتب پرداخته و با نقدهای عالمانه و مثالهای عینی، ابعاد معرفتی و عملی صدق را روشن میکنند.
بخش نخست: ماهیت صدق و جایگاه آن در سلوک عرفانی
تعریف صدق و نقد اعمال ظاهری
صدق، در عرفان اسلامی، معیار حقیقت هر چیز و جوهرهای است که اصالت اعمال و نیات را میسنجد. درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، با استناد به عبارت قرآنی
وَإِذَا كَانَ العَبدُ كَسَا ثَوبًا مُعَارًا فَأَحسَنُ أَعمَالِهِ ذَنبٌ وَأَصدَقُ أَحوَالِهِ زَورٌ وَأَصفَى قَصَودِهِ قُعُودٌ
(: «و هرگاه بنده لباسی عاریتی پوشیده باشد، بهترین اعمالش گناه، صادقترین حالاتش دروغ، و پاکترین نیتهایش زمینگیری است»)، به نقد اعمال ظاهری میپردازند. «ثوب معار» استعارهای از تظاهر و خودبینی است که سالک را از حقیقت الهی دور میکند. در این حالت، اعمال، حالات، و نیات، هرچند ظاهراً نیکو، فاقد اصالت معنویاند و به ترتیب به گناه (ذنب)، دروغ (زور)، و زمینگیری (قعود) توصیف میشوند. این نقد، سالک را به سوی خلوص و انطباق با اراده الهی فرا میخواند.
درنگ: صدق، معیار حقیقت اعمال و نیات است و سالک را از تظاهر و خودبینی به سوی اخلاص و قرب الهی هدایت میکند. |
صدق، چون آیینهای صاف، قلب سالک را از شوائب نفسانی پاک میکند و او را به محضر الهی رهنمون میسازد. سالکی که به جای اتصال به حقیقت، به خودبینی و ظاهرسازی گرفتار شود، حتی بهترین اعمالش به گناه بدل میگردد، حالاتش به دروغ میانجامد، و نیاتش در زمینگیری فرو میماند. این تبیین، بر ضرورت خلوص در سلوک تأکید دارد و سالک را به بازنگری در نیات و اعمالش دعوت میکند.
مراتب سهگانه صدق
صدق در سلوک عرفانی، در سه مرتبه متعالی تعریف میشود که هر یک، مرحلهای از پیشرفت سالک را نشان میدهد:
- صدق اول: انطباق قول و فعل با واقع، که به صداقت ظاهری در گفتار و رفتار اشاره دارد.
- صدق دوم: اخلاص در عمل برای خدا، که نیت خالص و عاری از اهداف دنیوی را طلب میکند.
- صدق سوم: تحقق اراده الهی در فعل بنده، که عالیترین مرتبه سلوک و نشاندهنده فنای کامل سالک در اراده حق است.
این مراتب، چون پلههای نردبان سلوک، سالک را از صداقت ظاهری به اخلاص و نهایتاً به مقام توحید افعالی هدایت میکنند. هر مرتبه، با ویژگیها و آثار خاص خود، مسیر تکامل معنوی را روشن میسازد.
جمعبندی بخش نخست
صدق، بهعنوان معیار حقیقت وجودی، در سلوک عرفانی نقشی بنیادین ایفا میکند. نقد اعمال ظاهری، سالک را از تظاهر و خودبینی به سوی خلوص و انطباق با حقیقت الهی فرا میخواند. مراتب سهگانه صدق، سیر سالک را از انطباق ظاهری قول و فعل به اخلاص و فنای در اراده الهی نشان میدهند. در ادامه، به تحلیل تفصیلی هر یک از این مراتب و آثار آنها پرداخته خواهد شد.
بخش دوم: صدق اول: انطباق قول و فعل با واقع
ماهیت صدق اول
صدق اول، به انطباق قول و فعل انسان با واقعیت عینی اشاره دارد. آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره تأکید میکنند که سالکی که به ریا، سالوس، و ظاهرسازی آلوده باشد، حتی اگر سخنانش مطابق واقع باشد، صادق محسوب نمیشود. صدق در این مرتبه، نیازمند خلوص در بیان و عمل است، بهگونهای که هیچگونه تظاهر یا نفاق در آن راه نیابد. این سطح، ابتداییترین مرتبه صدق است که به صداقت در رفتار ظاهری و گفتار مربوط میشود.
درنگ: صدق اول، انطباق قول و فعل با واقع است که سالک را از ریا و ظاهرسازی به سوی خلوص ظاهری هدایت میکند. |
صدق اول، چون چراغی در آغاز مسیر سلوک، سالک را از ظلمت ریا به نور صداقت رهنمون میسازد. سالک در این مرتبه، باید گفتار و کردارش را با حقیقت هماهنگ کند تا شایسته ورود به مراحل عالیتر سلوک شود. این انطباق، شرط اولیه برای تحقق اخلاص و قرب الهی است.
نقد ریا و ظاهرسازی
درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، با دقتی عالمانه، به نقد ریا و ظاهرسازی در اعمال میپردازند. سالکی که اعمالش برای نمایش یا کسب منفعت دنیوی باشد، فاقد صدق اول است. این نقد، با تأکید بر خلوص در گفتار و رفتار، سالک را به بازنگری در انگیزههای خود دعوت میکند. به عنوان تمثیلی فاخر، ریا را میتوان به گلی مصنوعی تشبیه کرد که هرچند ظاهری زیبا دارد، اما عطر و حیاتی در آن نیست. در مقابل، صدق اول، چون گلی طبیعی، با عطر حقیقت، قلب سالک را معطر میسازد.
جمعبندی بخش دوم
صدق اول، بهعنوان پایه سلوک، انطباق قول و فعل با واقع را طلب میکند. این مرتبه، سالک را از ریا و ظاهرسازی به سوی خلوص ظاهری هدایت میکند. نقد ریا، بر اهمیت صداقت در گفتار و رفتار تأکید دارد و سالک را به سوی مراتب عالیتر صدق رهنمون میسازد. در ادامه، به تحلیل صدق دوم و نقش اخلاص در سلوک پرداخته خواهد شد.
بخش سوم: صدق دوم: اخلاص در عمل برای خدا
ماهیت صدق دوم
صدق دوم، به اخلاص در عمل برای خدا اشاره دارد. آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره میفرمایند که انجام عمل صرفاً برای رضای خدا (للحق) است که صدق دوم را محقق میسازد. عملی که برای اهداف دنیوی یا حتی برای نیکی ذاتی انجام شود، فاقد این مرتبه از صدق است، هرچند ممکن است از منظر صدق اول معتبر باشد. این مرتبه، بر نیت خالص و جهتگیری الهی در اعمال تأکید دارد.
درنگ: صدق دوم، اخلاص در عمل برای خدا است که نیت خالص و عاری از اهداف دنیوی را طلب میکند. |
صدق دوم، چون نسیمی الهی، قلب سالک را از شوائب دنیاگرایی پاک میکند و او را به سوی قرب فاعلی هدایت مینماید. سالک در این مرتبه، باید عمل خود را از هرگونه انگیزه غیرالهی آزاد کند تا در محضر حق مقبول افتد. این اخلاص، موتور محرک سلوک است که سالک را به سوی مراتب عالیتر رهنمون میسازد.
نقد عمل برای غیر خدا
درسگفتار، با نگاهی نقادانه، به عملی میپردازد که برای دنیا، نیکی ذاتی، یا نمایش انجام میشود. چنین عملی، هرچند ممکن است ظاهراً صادق باشد، فاقد صدق دوم است. به عنوان تمثیلی ادبی، عمل غیرصادق را میتوان به بنایی بدون پی تشبیه کرد که هرچند ظاهری استوار دارد، در برابر طوفان امتحانات الهی فرو میریزد. اما عمل صادق، چون بنایی محکم، در محضر الهی پایدار میماند.
مثالهای عینی برای فاعلیت
برای تبیین تفاوت انگیزهها در عمل، درسگفتار سه نوع فاعلیت را مطرح میکند: فاعلیت مادی (برای نان)، فاعلیت هدفمحور (برای مقاصد دنیوی)، و فاعلیت الهی (برای خدا). صدق دوم، به فاعلیت الهی وابسته است که سالک را از انگیزههای مادی و شخصی آزاد میکند. این مثالها، چون آیینهای، حقیقت نیت را نمایان میسازند و سالک را به اخلاص دعوت میکنند.
جمعبندی بخش سوم
صدق دوم، با تأکید بر اخلاص در عمل برای خدا، سالک را از انگیزههای دنیوی به سوی نیت خالص هدایت میکند. نقد عمل غیرصادق و مثالهای فاعلیت، بر اهمیت جهتگیری الهی در اعمال تأکید دارند. این مرتبه، سالک را برای ورود به صدق سوم، یعنی تحقق اراده الهی، آماده میسازد. در ادامه، به تحلیل صدق سوم و مقام توحید افعالی پرداخته خواهد شد.
بخش چهارم: صدق سوم: تحقق اراده الهی در فعل بنده
ماهیت صدق سوم
صدق سوم، عالیترین مرتبه صدق است که در آن، سالک از خودیت خویش فارغ شده و فعل او مجرای اراده الهی میشود. آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره میفرمایند که در این مرتبه، سالک فاعل مستقلی نیست، بلکه خدا در او عمل میکند. این مقام، با آیه شریفه
وَمَا رَمَيتَ إِذْ رَمَيتَ وَلَٰكِنَّ اللَّهَ رَمَىٰ
(سوره انفال، آیه ۱۷؛ : «و تو نینداختی آنگاه که انداختی، بلکه خدا انداخت») تبیین میشود. این آیه، نشاندهنده فنای کامل سالک در اراده الهی است، جایی که فاعلیت حقیقی از آنِ خداست.
درنگ: صدق سوم، تحقق اراده الهی در فعل بنده است که سالک را به مقام فنای کامل و توحید افعالی میرساند. |
صدق سوم، چون دریای بیکران، سالک را در خود غرق میکند و او را به ساحلی آرام از قرب الهی میرساند. در این مرتبه، اراده و رضایت سالک با اراده و رضایت الهی همراستا میشود، بهگونهای که بدون اراده حق هیچ حرکتی انجام نمیدهد. این مقام، نشاندهنده اوج سلوک و تحقق کامل توحید افعالی است.
تفاوت صدق سوم با مراتب قبلی
درسگفتار تأکید دارد که حتی اگر سالک به صدق اول (انطباق قول و فعل) و صدق دوم (اخلاص در عمل) دست یافته باشد، بدون تحقق اراده الهی در فعلش، در مرتبه سوم کاذب محسوب میشود. این تمایز، دشواری و سنگینی صدق سوم را نشان میدهد، زیرا این مرتبه فراتر از نیت و عمل فردی بوده و به انطباق کامل با اراده الهی وابسته است. به عنوان تمثیلی فاخر، صدق سوم را میتوان به خورشیدی تشبیه کرد که نورش همه سایههای خودیت را زایل میکند، درحالیکه مراتب قبلی، چون چراغهایی کمنور، تنها بخشی از مسیر را روشن میسازند.
رضایت و اراده الهی
صدق سوم، زمانی محقق میشود که رضایت و اراده الهی در فعل بنده تحقق یابد. درسگفتار، با استناد به آیه
رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ
(سوره بینه، آیه ۸؛ : «خدا از آنان خشنود است و آنان از او خشنودند»)، بر رابطه متقابل رضایت بین خدا و بنده تأکید دارد. رضایت بنده از خدا، نتیجه رضایت خدا از اوست. اگر سالک از خود راضی نباشد، به معنای عدم انطباق کامل با رضایت الهی است، زیرا رضایت حقیقی بنده از خود، در گرو رضایت الهی است.
درنگ: رضایت بنده از خدا، نتیجه رضایت خدا از اوست و در صدق سوم، اراده الهی فاعلیت اصلی را بر عهده دارد. |
مثال قرآنی و عینی
آیه
وَمَا رَمَيتَ إِذْ رَمَيتَ وَلَٰكِنَّ اللَّهَ رَمَىٰ
(سوره انفال، آیه ۱۷) بهعنوان مصداقی از صدق سوم، نشاندهنده حالتی است که فعل ظاهری پیامبر (ص) به اراده الهی نسبت داده میشود. تناقض ظاهری در آیه («إِذْ رَمَيتَ» و «وَمَا رَمَيتَ») بیانگر آن است که فعل بنده در حقیقت فعل خداست. همچنین، مثال بلند کردن در خیبر توسط حضرت علی (ع) به قدرت الهی (قوة رحمانیة) نسبت داده شده و نه به نیروی جسمانی، که نمونهای عینی از صدق سوم است. این مثالها، چون نوری درخشان، حقیقت فاعلیت الهی را در سلوک نمایان میسازند.
نقش اراده الهی در حرکت سالک
در صدق سوم، سالک به مقامی میرسد که اراده و رضایت او با اراده و رضایت الهی همراستا میشود. درسگفتار تأکید دارد که سالک بدون اراده الهی هیچ حرکتی انجام نمیدهد و ارادهاش به اراده خدا تبدیل میشود. این مقام، چون قلهای رفیع در سلوک، سالک را از حظوظ نفسانی و وسوسههای شیطانی آزاد میکند و او را در محضر الهی مستقر میسازد.
نقد وابستگی به عوامل مادی
درسگفتار، با نگاهی نقادانه، به وابستگی انسان به عوامل مادی مانند کالری و انرژی جسمانی میپردازد. مثال روزهداری نشان میدهد که وقتی انرژی جسمانی کاهش مییابد، بسیاری از افراد از حرکت بازمیمانند، حال آنکه در صدق سوم، اراده الهی جایگزین عوامل مادی میشود. این نقد، سالک را به سوی اتکا به اراده الهی و رهایی از محدودیتهای مادی دعوت میکند.
درنگ: در صدق سوم، اراده الهی جایگزین عوامل مادی شده و سالک را از محدودیتهای جسمانی آزاد میکند. |
جمعبندی بخش چهارم
صدق سوم، عالیترین مرتبه سلوک است که سالک را به فنای کامل در اراده الهی میرساند. آیه
وَمَا رَمَيتَ إِذْ رَمَيتَ وَلَٰكِنَّ اللَّهَ رَمَىٰ
و مثال در خیبر، فاعلیت الهی را در فعل بنده نشان میدهند. رضایت متقابل خدا و بنده، و رهایی از عوامل مادی، سالک را به مقام توحید افعالی هدایت میکند. در ادامه، به نقدهای شارح و تحلیل مراتب سلوک پرداخته خواهد شد.
بخش پنجم: نقدهای شارح و تحلیل مراتب سلوک
نقد اشتباهات شارح
درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، با دقتی عالمانه، به نقد اشتباهات شارح در تفسیر صدق سوم میپردازند. شارح از واژه «يتوافق» استفاده کرده که دلالت بر رابطه دوطرفه دارد، درحالیکه صدق سوم یکطرفه است و تنها اراده الهی در آن نقش دارد. این اشتباه، به دلیل عدم توجه به ماهیت یکطرفه صدق سوم (يتفق) است. همچنین، استفاده از واژه «اتيان» بهجای «ایقان» در شرح، ساختار سهگانه مراتب سلوک را مخدوش کرده است. اصلاح این خطا، با تکیه بر نسخه طلمسانی، نشان میدهد که ایقان (یقین) بهجای اتیان (عمل) باید به کار رود.
درنگ: صدق سوم یکطرفه است و تنها اراده الهی در آن نقش دارد، و استفاده از «ایقان» بهجای «اتيان» مراتب سلوک را دقیقتر میکند. |
این نقد، چون مشعلی فروزان، پیچیدگیهای تفسیر متون عرفانی را روشن میسازد. شارح، با استفاده نادرست از واژگان، معانی را قاطی کرده و از دقت علمی کاسته است. اصلاح این اشتباهات، مراتب سلوک را بهصورت عمل، حال و وقت، و ایقان و قصد تبیین میکند.
تقسیمبندی مراتب سلوک
درسگفتار، مراتب سلوک را به سه سطح تقسیم میکند:
- مبتدی: عمل، که به صدق اول و انطباق قول و فعل مربوط است.
- متوسط: حال و وقت، که به صدق دوم و اخلاص در عمل اشاره دارد.
- عالی: ایقان و قصد، که به صدق سوم و تحقق اراده الهی وابسته است.
این تقسیمبندی، چون نردبانی استوار، سیر سالک را از اعمال ظاهری به حالات درونی و نهایتاً به معرفت و نیت متعالی نشان میدهد. ایقان، شکوفه یقین است و قصد، اوج نیت صادق، که سالک را به مقام قرب و نهایت سلوک میرساند.
نقد نسخههای متنی
درسگفتار، به نقد نسخههای متنی شارح پرداخته و تأکید میکند که واژه «اتيان» بهاشتباه بهجای «ایقان» به کار رفته است. اصلاح این خطا، با تکیه بر نسخه طلمسانی، ساختار سهگانه مراتب سلوک را دقیقتر میکند. این نقد، بر اهمیت دقت در ویرایش متون عرفانی تأکید دارد و نشان میدهد که خطاهای نسخهای میتوانند معانی را مخدوش کنند.
نقد عارفان چسبیده و چکیده
درسگفتار، با تمایز بین عارفان چسبیده و چکیده، به تحلیل تفاوتهای معرفتی میپردازد. عارفان چسبیده، که از علم و سواد به عرفان میرسند، ممکن است در تفسیر دچار خطا شوند، مانند شارح که با استفاده از «يتوافق» معنا را مخدوش کرد. اما عارفان چکیده، مانند خواجه عبدالله انصاری، به دلیل اتصال مستقیم به حقیقت، از خطا مصوناند. این تمایز، چون آیینهای، تفاوتهای معرفتی عارفان را نمایان میسازد.
درنگ: عارفان چکیده، با اتصال مستقیم به حقیقت، از خطا مصوناند، درحالیکه عارفان چسبیده ممکن است در تفسیر دچار اشتباه شوند. |
نقش شیطان و موانع در سلوک
درسگفتار، با نگاهی عمیق، به نقش شیطان در سلوک میپردازد. سالک در مقام صدق سوم، حضور الهی را در قلب و جان خود احساس میکند و تأثیر شیطان را از دور تشخیص میدهد. شیطان، در برابر سالک صادق، گاه از نزدیک شدن میترسد و گیج و پراکنده میشود. این تبیین، چون نوری درخشان، قدرت معرفتی سالک را در تمیز بین اراده الهی و وسوسههای شیطانی نشان میدهد.
جمعبندی بخش پنجم
نقد اشتباهات شارح، بر اهمیت دقت در تفسیر متون عرفانی تأکید دارد. اصلاح واژه «ایقان» بهجای «اتيان» و نقد «يتوافق»، مراتب سلوک را دقیقتر میکند. تقسیمبندی مراتب سلوک به مبتدی، متوسط، و عالی، مسیر تکامل سالک را نشان میدهد. تمایز عارفان چسبیده و چکیده، و نقش شیطان در سلوک، عمق معرفتی صدق سوم را برجسته میکنند. در ادامه، به تحلیل روانشناختی و عملی سلوک پرداخته خواهد شد.
بخش ششم: روانشناسی و عمل در سلوک عرفانی
روانشناسی سلوک و نقش معرفت
درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، با نگاهی روانشناختی، به اهمیت معرفت در سلوک میپردازند. سالک صادق، باید بفهمد که چه عاملی او را حرکت میدهد: اراده الهی، نفس، یا وسوسههای شیطانی. این معرفت، چون آیینهای صاف، حقیقت انگیزههای سالک را نمایان میسازد و او را از خودفریبی نجات میدهد. عارف صادق، پا و دست خدا را در دل و جان خود میبیند و از تأثیر شیطان آگاه است.
درنگ: معرفت به انگیزههای حرکت، سالک را از خودفریبی نجات داده و به سوی اراده الهی هدایت میکند. |
نقد وابستگی به عوامل مادی
درسگفتار، با مثالهایی عینی، به نقد وابستگی به عوامل مادی میپردازد. انسانهایی که حرکتشان به کالری و انرژی جسمانی وابسته است، در ماه رمضان از سستی و تنبلی رنج میبرند. اما سالک در صدق سوم، با اتکا به اراده الهی، از محدودیتهای مادی آزاد میشود. این نقد، سالک را به سوی رهایی از مادیات و اتصال به قدرت رحمانی دعوت میکند.
مثالهای عملی در سلوک
درسگفتار، با مثالهایی مانند بلند کردن در خیبر توسط حضرت علی (ع) و سخنرانی در ماه رمضان، به تبیین تفاوت فاعلیت مادی و الهی میپردازد. سالکی که به اراده الهی متکی است، مانند حضرت علی (ع)، با قوة رحمانیة حرکت میکند و نه با نیروی جسمانی. این مثالها، چون مشعلهایی در مسیر سلوک، حقیقت فاعلیت الهی را روشن میسازند.
نقد اعمال ظاهری و ذکرمحوری
درسگفتار، با نگاهی نقادانه، به اعمال ظاهری و ذکرمحوری بدون معرفت میپردازد. سالکی که تنها به ذکر و نماز بسنده کند، بدون آنکه انگیزههای خود را بکاود، در خطر قساوت قلب قرار میگیرد. این نقد، سالک را به تأمل در انگیزهها و حرکت به سوی معرفت دعوت میکند. به عنوان تمثیلی فاخر، ذکر بدون معرفت را میتوان به صدایی توخالی تشبیه کرد که هرچند بلند است، اما در دل سنگ اثر نمیکند.
جمعبندی بخش ششم
روانشناسی سلوک، بر اهمیت معرفت به انگیزههای حرکت تأکید دارد. نقد وابستگی به عوامل مادی، سالک را به سوی اتکا به اراده الهی هدایت میکند. مثالهای عملی، مانند در خیبر، و نقد اعمال ظاهری، حقیقت فاعلیت الهی را روشن میسازند. این بخش، سالک را به تأمل در انگیزهها و رهایی از محدودیتهای مادی دعوت میکند.
نتیجهگیری کلی
باب الصدق در *منازل السائرین*، صدق را چون نگینی درخشان در منظومه سلوک عرفانی معرفی میکند. این صفت، در سه مرتبه انطباق قول و فعل، اخلاص در عمل، و تحقق اراده الهی، سالک را از ظلمت خودفریبی به نور معرفت و قرب الهی رهنمون میسازد. صدق اول، با انطباق ظاهری گفتار و رفتار، پایه سلوک را استوار میکند. صدق دوم، با اخلاص در عمل برای خدا، سالک را به قرب فاعلی هدایت مینماید. صدق سوم، با تحقق اراده الهی در فعل بنده، اوج سلوک و مقام توحید افعالی را نمایان میسازد. آیات قرآن کریم، مانند
وَمَا رَمَيتَ إِذْ رَمَيتَ وَلَٰكِنَّ اللَّهَ رَمَىٰ
و
رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ،
این مراتب را تأیید میکنند. نقدهای شارح، از جمله استفاده نادرست از «يتوافق» و «اتيان»، پیچیدگیهای تفسیر متون عرفانی را نشان میدهند. اصلاح این خطاها، با تکیه بر نسخه طلمسانی، مراتب سلوک را بهصورت عمل، حال و وقت، و ایقان و قصد تبیین میکند. نقد وابستگی به عوامل مادی، نقش شیطان، و تمایز عارفان چسبیده و چکیده، عمق معرفتی صدق را برجسته میسازند. عرفان، چون عروسی در میان علوم، با لطافت و محبت، راهی برای تحقق حقیقت وجودی ارائه میدهد.
با نظارت صادق خادمی |