در حال بارگذاری ...
Sadegh Khademi - Optimized Header
Sadegh Khademi

منازل السائرین 320

متن درس





کتاب منازل السائرین: مقام صدق

کتاب منازل السائرین: مقام صدق

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۳۲۰)

مقدمه

مقام صدق، یکی از منازل والای سلوک عرفانی است که سالک را از ظواهر عمل به سوی باطن اخلاص و نفی انیت رهنمون می‌سازد. این مقام، چنان‌که در درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره در جلسه ۳۲۰ تبیین شده، مراتب سه‌گانه‌ای را در بر می‌گیرد: صدق در فعل، صدق در نیت، و صدق در نفی فاعلیت نفسانی. این مراتب، سیر سالک را از عمل صالح ظاهری به سوی شهود فاعلیت الهی و قرب کامل به پروردگار متعال ترسیم می‌کنند.

بخش اول: مراتب صدق در سلوک عرفانی

تعریف و تبیین صدق

صدق در سلوک عرفانی، چونان نوری است که مسیر سالک را از ظلمت خودبینی به سوی روشنای قرب الهی هدایت می‌کند. این مقام، در سه مرتبه متمایز تعریف می‌شود: صدق اول، که در آن سالک به انجام فعل درست می‌پردازد، اما نیت او هنوز به سوی خدا متمرکز نیست؛ صدق دوم، که فعل درست با نیت خالص برای خدا همراه می‌شود؛ و صدق سوم، که سالک فاعلیت خود را نفی کرده و همه افعال را به توفیق الهی نسبت می‌دهد. این مراتب، چونان پله‌های نردبانی است که سالک را از ظاهر عمل به باطن شهود رهنمون می‌سازد.

درنگ: صدق در سلوک، مراتبی سه‌گانه دارد که از فعل ظاهری به سوی نفی انیت و شهود فاعلیت الهی پیش می‌رود، و هر مرتبه نیازمند ارتقاء در معرفت و اخلاص است.

صدق اول: فعل درست اما ناقص

در مرتبه نخست، سالک به انجام عملی صالح می‌پردازد، اما این فعل، هرچند در ظاهر درست است، از نیت خالص برای خدا تهی است. این مرتبه، چونان کوششی است که در خاک عمل ریشه دارد، اما هنوز به آسمان اخلاص نرسیده است. فاعلیت سالک در این مرحله، به دلیل فقدان جهت‌گیری الهی، ناقص است و نمی‌تواند او را به کمال عرفانی رهنمون سازد.

صدق دوم: فعل و فاعل درست

در مرتبه دوم، سالک نه تنها فعل درست انجام می‌دهد، بلکه نیت خود را به سوی خدا متمرکز می‌سازد. با این حال، او هنوز فاعلیت نفسانی خود را می‌بیند و حق را به عنوان فاعل حقیقی به طور کامل شهود نمی‌کند. این مرتبه، چونان درختی است که شاخسار آن به سوی آسمان قد کشیده، اما ریشه‌هایش هنوز در خاک انیت گرفتار است.

صدق سوم: نفی فاعلیت نفسانی

مرتبه سوم، اوج صدق عرفانی است که سالک در آن، فاعلیت خود را نفی کرده و می‌گوید: «خدا توفیق داده و به دست من فعل انجام شده است.» این مرتبه، چونان آینه‌ای است که نور الهی را بی‌هیچ حجابی بازمی‌تاباند. سالک در این مقام، خود را آلت فعل الهی می‌بیند و همه افعال را به پروردگار متعال نسبت می‌دهد.

درنگ: صدق سوم، اكمل مراتب صدق است که سالک با نفی انیت، فعل را به خدا نسبت داده و به مقام فنا و قرب کامل می‌رسد.

تمایز کمال و اكمل در صدق

صدق دوم، کامل و صدق سوم، اكمل است. صدق اول، به دلیل فقدان اخلاص کامل، ناقص تلقی می‌شود. این تمایز، چونان مراتب نوری است که از روشنایی کم‌فروغ تا تابش بی‌حجاب الهی امتداد می‌یابد. هر مرتبه، سالک را به سوی کمال برتر هدایت می‌کند، بدون آنکه مراتب پیشین را باطل سازد.

بخش دوم: نقد دیدگاه‌های نادرست در مقام صدق

نقد حدیث «حسنات الابرار سیئات المقربین»

یکی از دیدگاه‌های مورد نقد در درس‌گفتار، حدیث منسوب «حسنات الابرار سیئات المقربین» است که نادرست دانسته شده است. ابرار و مقربین، در عالم ملکی خود، از سیئه مبرا هستند، و این حدیث، به دلیل فقدان سند معتبر و ناسازگاری با معرفت عرفانی، مردود است. این نقد، چونان چراغی است که تاریکی توهمات را از مسیر معرفت می‌زداید.

درنگ: حدیث «حسنات الابرار سیئات المقربین» به دلیل ناسازگاری با حقیقت عرفانی و فقدان سند معتبر، مردود است و ابرار و مقربین از سیئه مبرا هستند.

تفاوت متکلم و فیلسوف در تحلیل

متکلم، چونان کسی است که به نقل بسنده کرده و بدون تأمل عقلانی، روایات را توجیه می‌کند. اما فیلسوف، چونان کاوشگری است که حقیقت را با عقل می‌سنجد و از توجیهات غیرواقعی پرهیز می‌کند. این تمایز، بر اهمیت تحلیل عقلانی در سلوک عرفانی تأکید دارد.

تمثیل ترشی و شیره

برای تبیین تفاوت متکلم و فیلسوف، تمثیلی آورده شده است: متکلم، ترشی را به اشتباه شیره می‌خواند، اما فیلسوف، واقعیت را تشخیص داده و ترشی را ترشی می‌نامد. این تمثیل، چونان آینه‌ای است که حقیقت را از توهم متمایز می‌سازد.

نقد اسرائیلیات و روایات ضعیف

بسیاری از مشکلات فرهنگی و معرفتی، ریشه در پذیرش بدون بررسی روایات ضعیف و اسرائیلیات دارد. این روایات، چونان غباری هستند که بر آینه معرفت نشسته و نیازمند زدودن با نقد علمی و عقلانی‌اند.

بخش سوم: عبودیت و انیت در مقام صدق

عبودیت و بقای انیت

سالک تا زمانی که انیت او باقی است، عبد حقیقی است، اما اگر فاعلیت خود را نفی کند، به صدق حقیقی می‌رسد. این نفی انیت، چونان کلیدی است که درهای قرب الهی را می‌گشاید.

زور و کذب در فاعلیت نفسانی

هنگامی که حال سالک فروکش می‌کند و به عقل خود بازمی‌گردد، اگر فاعلیت خود را ببیند، در دام زور و کذب می‌افتد، زیرا فاعل حقیقی، خداست. این نکته، چونان هشداری است که سالک را از خودبینی بازمی‌دارد.

صدق در نور تجلی الهی

صدق حقیقی، با غلبه نور تجلی الهی محقق می‌شود، جایی که سالک خود را آلت فعل الهی می‌بیند و همه افعال را به خدا نسبت می‌دهد. این نور، چونان خورشیدی است که تاریکی انیت را محو می‌کند.

درنگ: صدق حقیقی در پرتو نور تجلی الهی پدید می‌آید، که سالک را به نفی انیت و شهود فاعلیت الهی رهنمون می‌سازد.

تمثیل بحول الله اقوم و اقعد

در مرتبه دوم، سالک می‌گوید: «اقوم و اقعد بحول الله»، اما در مرتبه سوم، می‌گوید: «بحول الله اقوم و اقعد»، که نشان‌دهنده اولویت فاعلیت الهی است. این تمثیل، چونان راهنمایی است که مراتب شهود را روشن می‌سازد.

مراتب لا حول و لا اله

مراتب صدق شامل سه سطح است: «بحول الله اقوم و اقعد» (مرتبه نازل)، «لا حول و لا قوة الا بالله» (مرتبه متوسط)، و «لا اله الا الله» (مرتبه عالی). این مراتب، چونان منازلی هستند که سالک را به سوی نفی هر فاعلی جز خدا هدایت می‌کنند.

بخش چهارم: نقد دیدگاه‌های جبری و تبیین هویت سالک

نقد دیدگاه جبری

دیدگاه جبری که سالک را میت و خدا را غسال می‌داند، نادرست است، زیرا سالک ظهور فعل الهی است و نه موجودی فاقد هویت. این نقد، چونان تیغی است که پرده‌های توهم را می‌درد.

تمثیل میت و غسال

مقایسه سالک با میت و خدا با غسال، نادرست است، زیرا خدا رب العالمین و سالک ظهور اسماء و صفات الهی است. این تمثیل، چونان هشداری است که از تحقیر سالک در سلوک پرهیز می‌دهد.

ظهور اسماء و صفات الهی در سالک

سالک، ظهور اسماء و صفات الهی مانند علم، قدرت و جبروت است، اما این ظهور، تعینی و نه ذاتی است. این اصل، چونان آیینه‌ای است که سالک را مظهر صفات الهی نشان می‌دهد.

نقد غلو در تعریف اولیاء

غلو در تعریف اولیاء، مانند نسبت دادن خدایی به آن‌ها، نادرست است، زیرا آن‌ها مخلوق و ظهور صفات الهی هستند. این نقد، چونان خط‌کشی است که مرزهای عبودیت را از شرک متمایز می‌سازد.

بخش پنجم: اخلاص و شکر در مقام صدق

قصد صافی و قعود از طلب

قصد صافی، میل خالص به سوی خداست که با قعود از طلب نفسانی محقق می‌شود، نه با تنبلی یا انفعال. این قصد، چونان جویباری است که به دریای اخلاص می‌پیوندد.

نقد قعود از طلب به معنای انفعال

قعود از طلب، به معنای تنبلی یا انفعال نیست، بلکه طلب خالص از خدا به سوی خداست. این نقد، چونان نسیمی است که غبار سوءتفاهم را از مسیر سلوک می‌زداید.

شکر الهی در انجام خیر

سالک در مرتبه سوم، به جای منت گذاشتن بر دیگران، شکر خدا می‌کند که فعل خیر را به دست او انجام داده است. این شکر، چونان گلی است که در باغ اخلاص می‌شکفد.

درنگ: سالک در مقام صدق، با شکر الهی به جای منت نهادن، به اخلاص و قرب الهی نزدیک‌تر می‌شود.

تمثیل عالم باکمال

عالمی که به نیازمندان کمک می‌کند و شکر می‌کند که خدا او را واسطه خیر قرار داده، نمونه‌ای از صدق سوم است. این تمثیل، چونان الگویی است که راه اخلاص را به سالک نشان می‌دهد.

دعا برای انجام خیر

سالک باید دعا کند که خدا کارهای خیر را به دست او انجام دهد و او را از کارهای بد دور نگه دارد. این دعا، چونان سپری است که سالک را در مسیر الهی محافظت می‌کند.

بخش ششم: آیات قرآنی و تبیین مقام صدق

آیه وما رمیت اذ رمیت


وَمَا رَمَيْتَ إِذْ رَمَيْتَ وَلَٰكِنَّ اللَّهَ رَمَىٰ


: و تو (ای پیامبر) هنگامی که تیر انداختی، نینداختی، بلکه خدا انداخت (قرآن کریم، سوره انفال، آیه ۱۷).

این آیه، مبنای قرآنی صدق سوم است که فاعلیت حقیقی را به خدا نسبت می‌دهد و سالک را آلت فعل الهی می‌بیند.

آیه ان صلاتی و نسکی


إِنَّ صَلَاتِي وَنُسُكِي وَمَحْيَايَ وَمَمَاتِي لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ


: همانا نماز من و قربانی‌ام و زندگی و مرگم برای خداوند، پروردگار جهانیان است (قرآن کریم، سوره انعام، آیه ۱۶۲).

این آیه، بر اخلاص کامل در سلوک تأکید دارد که همه افعال سالک را برای خدا می‌داند.

بخش هفتم: هدایت الهی و ایمان به اهل الله

هدایت الهی در سلوک

هدایت الهی، سالک را به سوی صدق و اخلاص هدایت می‌کند، و او باید خود را ظهور خدا ببیند، نه نفی‌شده. این هدایت، چونان نوری است که مسیر سلوک را روشن می‌سازد.

ایمان به اهل الله

ایمان به اهل الله، حتی اگر سالک خود اهل کمال نباشد، او را به کمال نزدیک‌تر می‌کند. این ایمان، چونان پلی است که سالک را به سوی محبت و قرب به اهل الله رهنمون می‌سازد.

جمع‌بندی

مقام صدق در منازل السائرین، چونان دریچه‌ای است که سالک را از ظواهر عمل به سوی باطن اخلاص و شهود فاعلیت الهی هدایت می‌کند. مراتب سه‌گانه صدق، از فعل درست ظاهری تا نفی فاعلیت نفسانی، مسیر سلوک را ترسیم می‌کنند. آیات قرآن کریم، مانند «وَمَا رَمَيْتَ إِذْ رَمَيْتَ وَلَٰكِنَّ اللَّهَ رَمَىٰ» و «إِنَّ صَلَاتِي وَنُسُكِي وَمَحْيَايَ وَمَمَاتِي لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ»، مبنای قرآنی این مقام را روشن می‌سازند. نقد دیدگاه‌های جبری و روایات نادرست، بر لزوم تحلیل عقلانی و علمی تأکید دارد. سالک در مقام صدق، خود را ظهور فعل الهی می‌بیند، نه نفی‌شده یا عين خدا، و با شکر و اخلاص، به قرب الهی می‌رسد. تمثیلات ارائه‌شده، مانند عالم باکمال و تمایز بین فعل و فاعل، الگوهای عملی برای صدق اكمل ارائه می‌دهند. این اثر، با تکیه بر درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، راهکارهایی برای رسیدن به مقام مقربین ارائه کرده و سالک را به سوی معرفت و اخلاص هدایت می‌کند.

با نظارت صادق خادمی


فوتر بهینه‌شده