در حال بارگذاری ...
Sadegh Khademi - Optimized Header
Sadegh Khademi

منازل السائرین 322

متن درس





ایثار در سلوک عرفانی: تحلیل مراتب ایثار در منازل السائرین

ایثار در سلوک عرفانی: تحلیل مراتب ایثار در منازل السائرین

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه سیصد و بیست و دوم)

مقدمه

باب الإیثار در *منازل السائرین* خواجه عبدالله انصاری، یکی از عمیق‌ترین مباحث عرفان اسلامی است که به تبیین جایگاه ایثار به‌عنوان صفتی کمالی و در عین حال دارای نقص در مراتب عالی سلوک معنوی می‌پردازد. ایثار، چون گوهری درخشان، قلب سالک را از تعلقات نفسانی رها ساخته و او را به سوی اخلاص و تسلیم در محضر الهی هدایت می‌کند. این مقام، با استناد به آیه شریفه
وَيُؤْثِرُونَ عَلَىٰ أَنفُسِهِمْ وَلَوْ كَانَ بِهِمْ خَصَاصَةٌ
(سوره حشر، آیه ۹؛ : «و دیگران را بر خود مقدم می‌دارند، هرچند خود نیازمند باشند»)، به‌عنوان معیاری برای سنجش خلوص نیت و رهایی از شح نفس معرفی می‌شود. درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره در جلسه سیصد و بیست و دوم، با نگاهی عالمانه و عرفانی، به تحلیل دقیق این مفهوم پرداخته و با نقدهای دقیق، مثال‌های عینی، و تبیین مراتب سلوک، ابعاد نظری و عملی ایثار را روشن می‌سازند.

بخش نخست: ماهیت ایثار و جایگاه آن در سلوک عرفانی

تعریف ایثار و استناد قرآنی

ایثار، به معنای ترجیح دادن دیگری بر خود در حالی که شخص خود نیازمند است، صفتی کمالی است که در قرآن کریم با آیه شریفه
وَيُؤْثِرُونَ عَلَىٰ أَنفُسِهِمْ وَلَوْ كَانَ بِهِمْ خَصَاصَةٌ
(سوره حشر، آیه ۹؛ : «و دیگران را بر خود مقدم می‌دارند، هرچند خود نیازمند باشند») تبیین شده است. این آیه، به ایثار انصار در برابر مهاجران اشاره دارد که با وجود نیاز خویش، دیگران را بر خود مقدم داشتند. ایثار، تخصیص (اختصاص دادن چیزی به دیگری) و اختیار (انجام از روی اراده) است.
ایثار، چون مشعلی فروزان، مسیر سالک را از ظلمت شح نفس به نور اخلاص رهنمون می‌سازد. این صفت، نیازمند وجود مال یا حق اختصاصی، نیاز شخصی (خصاصة)، و انجام عمل از روی اختیار است.

درنگ: ایثار، ترجیح دادن دیگری بر خود با وجود نیاز شخصی است که با تخصیص و اختیار محقق می‌شود.

تمایز اثرة و اسرة

درس‌گفتار، با دقتی لغوی، به تمایز بین «اثرة» و «اسرة» می‌پردازد:

  • اثرة (با ث): به معنای گزینش، ترجیح، و برگزیدگی است که از دارایی و توانایی ناشی می‌شود و با مفهوم عرفانی ایثار هم‌خوانی دارد.
  • اسرة (با سین): به معنای فلاکت، سستی، و سختی است که به نداری و ضعف اشاره دارد.

این تمایز، چون آیینه‌ای صاف، حقیقت ایثار را از نقص و ضعف جدا می‌سازد. اثرة، به‌عنوان جوهره ایثار، سالک را به سوی کمال معنوی هدایت می‌کند، در حالی که اسرة، نشانه‌ای از فروماندگی نفسانی است.

شرایط تحقق ایثار

ایثار، زمانی محقق می‌شود که سه شرط زیر فراهم باشد:

  1. سالک چیزی در اختیار داشته باشد که به آن نیاز دارد (خصاصة).
  2. این چیز را به دیگری بدهد، در حالی که خود نیازمند است.
  3. این عمل از روی اختیار باشد، نه اجبار یا اکراه.

اگر شخصی چیزی نداشته باشد، یا چند چیز داشته و یکی را بدهد، یا به اجبار عمل کند، ایثار محقق نمی‌شود. ایثار، چون گلی طبیعی، تنها در بستر نیاز، اختیار، و خلوص شکوفا می‌شود.

جمع‌بندی بخش نخست

ایثار، به‌عنوان صفتی کمالی، با ترجیح دیگری بر خود در حال نیاز، جایگاه ویژه‌ای در سلوک عرفانی دارد. آیه قرآن کریم، این صفت را در رفتار انصار متجلی می‌سازد. تمایز اثرة و اسرة، حقیقت ایثار را از ضعف نفسانی جدا می‌کند. شرایط ایثار، شامل نیاز، تخصیص، و اختیار، آن را از اعمال ظاهری متمایز می‌سازد. در ادامه، به تحلیل کمال و نقص ایثار پرداخته خواهد شد.

بخش دوم: کمال و نقص ایثار در سلوک عرفانی

کمال ایثار

ایثار، به‌عنوان خلق محمود، صفتی پسندیده در سلوک است که سالک را به ترجیح دیگری بر خود دعوت می‌کند. این صفت، در مراتب پایین سلوک (شرع و طریقت)، حسن محسوب می‌شود و نشان‌دهنده اخلاص و رهایی از شح نفس است. ایثار، چون نسیمی الهی، قلب سالک را از تعلقات نفسانی پاک می‌کند و او را به سوی قرب الهی رهنمون می‌سازد.

نقص ایثار

با وجود کمال، ایثار در مراتب عالی سلوک دارای نقص است. اگر سالک خود را مالک یا مختار بداند، این خودیت به شرك منجر می‌شود. درس‌گفتار، با استناد به مباحث باب صدق سوم، تأکید می‌کند که فاعلیت نفسانی و ادعای مالکیت و اختیار، مانع تحقق توحید افعالی است. ایثار، هرچند در ظاهر نیکو، اگر با خودبینی همراه باشد، چون بنایی بی‌پی است که در برابر امتحانات الهی فرو می‌ریزد.

درنگ: ایثار در مراتب پایین، خلق محمود است، اما در مراتب عالی، ادعای مالکیت و اختیار نفسانی آن را ناقص می‌سازد.

نقد مالکیت حقوقی

درس‌گفتار، تأکید شارح بر مالکیت حقوقی در ایثار را نقد می‌کند. ایثار، لزوماً به مالکیت حقوقی نیاز ندارد؛ حق اختصاصی (مثل جای نشستن در مسجد یا حرم) کافی است. مثال، انصراف از جای نشستن در حرم برای دیگری، ایثار بدون مالکیت حقوقی را نشان می‌دهد. این نقد، ایثار را به حوزه‌های غیرمادی، مانند وقت و منفعت، گسترش می‌دهد و با سیره عملی اولیا هم‌خوانی دارد.

جمع‌بندی بخش دوم

ایثار، در مراتب پایین سلوک، صفتی پسندیده است که سالک را به اخلاص هدایت می‌کند. اما در مراتب عالی، ادعای مالکیت و اختیار نفسانی، آن را ناقص می‌سازد. نقد مالکیت حقوقی، ایثار را به حوزه‌های غیرمادی گسترش می‌دهد. در ادامه، به تحلیل مراتب ایثار و تمایز طوع و اکراه پرداخته خواهد شد.

بخش سوم: مراتب ایثار و تمایز طوع و اکراه

مراتب ایثار در سلوک

ایثار، در مراتب مختلف سلوک، جایگاه متفاوتی دارد:

  • شرع: ایثار، به‌عنوان عملی اختیاری، حسن است و با فقه اسلامی سازگار.
  • طریقت: و ایثار، خلق محمود است که سالک را به اخلاص و تسلیم هدایت می‌کند.
  • حقیقت: در در مرتبه، به دلیل فقدان و نفس خودیت، به ایثار معنای به متعارف وجود ندارد. سالک فقط فعل حق را می‌بیند.

این مراتب، چون پله‌های نردبان سلوک، سالک را از اعمال ظاهری به فنای در حق هدایت می‌کنند.

تمایز طوع و اکراه

درس‌گفتار، به تمایز بین ایثار طوعی و اکراهی می‌پردازد:

  • طوع: ایثار از روی اختیار و با لذت، که حسن است (شرعاً و طریقةً). مثلاً، انصراف از جای نشستن در حرم با اختیار و لذت.
  • اکراه: ایثار از روی ناچاری (نه اجبار)، که صحت دارد، اما حسن نیست. مثلاً، فروش خانه برای درمان فرزند.

ایثار طوعی، چون گلی معطر، قلب سالک را با اخلاص معطر می‌سازد، در حالی که ایثار اکراهی، چون بنایی محکم، صحت دارد، اما عطر کمال را به همراه ندارد.

درنگ: ایثار طوعی، با اختیار و لذت، حسن است؛ ایثار اکراهی، با ناچاری، صحت دارد، اما حسن نیست.

ملکه نفسانی در ایثار

ایثار کمالی، زمانی محقق می‌شود که به صورت ملکه (خصلت نهادینه) در نفس باشد. نفس، باید رام و منقاد باشد، به‌گونه‌ای که در افعال مرضیه، به‌راحتی و با لذت از آن صادر شود، بدون عادت یا کلفه (زحمت). درس‌گفتار، با مثال فقاهت (ملکه استنباط)، این مفهوم را تبیین می‌کند: فقدان فقدان است که ملکه استنباط دارد و با قدرت، احکام را استنبد می‌کند. ایثار نیز، باید با قدرت و اختیار نفسانی باشد.

جمع‌بندی بخش سوم

ایثار، در مراتب شرع و طریقت، حسن است، اما در حقیقت، به دلیل فقدان نفس، مفهوم متفاوتی دارد. تمایز طوع و اکراه، ایثار را به دو نوع حسن و صحیح تقسیم می‌کند. ملکه نفسانی، ایثار را به صفتی نهادینه تبدیل می‌سازد. در ادامه، به نقد لذت و خودیت در ایثار پرداخته خواهد شد.

بخش چهارم: نقد لذت و خودیت در ایثار

نقد لذت در ایثار

لذت بردن از ایثار، در مراتب پایین، کمال است، زیرا نشان‌دهنده‌ی اخلاص و رانت نفس است. اما در مراتب عالی (حقیقت)، نقص محسوب می‌شود، زیرا نفس و خوش‌آمدن نفسانی وجود ندارد. درس‌گفتار، تأکید می‌کند که در مراتب عالی، سالک برای خدا عمل می‌کند، بدون توجه به لذت یا ناخوشی نفسانی.
لذت، چون سایه‌ای در آفتاب، در مراتب پایین مقبول است، اما در اوج سلوک، باید زایل شود تا فعل سالک به نور حق متصل گردد.

درنگ: لذت در ایثار، در مراتب پایین کمال است، اما در مراتب عالی، نشانه خودیت نفسانی و نقص محسوب می‌شود.

نقد خودیت در ایثار

ادعای مالکیت و اختیار نفسانی، مانع تحقق توحید افعالی است. درس‌گفتار، با اشاره به باب صدق سوم، تأکید می‌کند که سالک باید خود را از فاعلیت نفسانی رها کند. ایثار، اگر با خودبینی همراه باشد، به شرك منجر می‌شود. سالک، باید تنها خدا را مالک و مختار ببیند.
خودیت، چون حجابی ظلمانی، سالک را از نور توحید محروم می‌کند و ایثار را به عملی نفسانی بدل می‌سازد.

مثال‌های عینی ایثار

درس‌گفتار، با مثال‌های عینی، مراتب ایثار را تبیین می‌کند:

  • انصراف از جای نشستن در حرم: ایثار طوعی با حق اختصاص، که با لذت و اختیار همراه است.
  • فروش خانه برای درمان فرزند: ایثار اکراهی، که صحت دارد، اما حسن نیست.
  • اصرار بر پرداخت خمس: ایثار طوعی، که با لذت و اختیار، نشان‌دهنده اخلاص است.

این مثال‌ها، چون آیینه‌هایی، طیف گسترده ایثار را از اکراهی تا طوعی نمایان می‌سازند.

جمع‌بندی بخش چهارم

لذت و خودیت در ایثار، در مراتب پایین مقبول‌اند، اما در مراتب عالی، نقص محسوب می‌شوند. مثال‌های عینی، مراتب ایثار را روشن می‌کنند. در ادامه، به تحلیل شح نفس و ایثار پرداخته خواهد شد.

بخش پنجم: شح نفس و ایثار

شح نفس و فلاح

آیه شریفه
وَمَن يُوقَ شَحَّ نَفْسِهِ فَأُولَٰئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ
(سوره حشر، آیه ۹؛ : «و هر که از شح نفس خود مصون ماند، اینانند رستگاران») نشان می‌دهد که شح (حرص نفسانی) در نفس وجود دارد، اما مفلحان کسانی‌اند که آن را کنترل می‌کنند. ایثار، با مهار شح نفس، به فلاح منجر می‌شود.
شح نفس، چون آتشی سوزان، سالک را به تعلق می‌کشاند، اما مهار آن با ایمان و اخلاص، راه فلاح را هموار می‌سازد.

درنگ: ایثار، با مهار شح نفس، به فلاح منجر می‌شود، اما فلاح کامل نیازمند فنای نفس است.

نقد شح نفس

درس‌گفتار، شح نفس را عطش و حرص طبیعی نفس می‌داند که باید با ایمان و تجرید کنترل شود. سالک، با ایثار، از تعلقات نفسانی رها می‌شود و به قرب الهی نزدیک می‌گردد. این دیدگاه، با عرفان عملی سازگار است که سالک را به جهاد با نفس دعوت می‌کند.

مراتب فلاح

فلاح حاصل از ایثار، در مراتب پایین (بهشت) محقق می‌شود، اما مراتب عالی (جنات عدن یا خلود) نیازمند فنای کامل است. درس‌گفتار، این تمایز را با استناد به آیه قرآن کریم تبیین می‌کند.
فلاح، چون میوه‌ای شیرین، در مراتب پایین دست‌یافتنی است، اما میوه‌های جاودان مراتب عالی، تنها با فنای نفس چیده می‌شوند.

جمع‌بندی بخش پنجم

شح نفس، مانع ایثار است، اما مهار آن به فلاح منجر می‌شود. مراتب فلاح، از بهشت تا جنات عدن، با درجات سلوک هم‌خوانی دارد. در ادامه، به نقد عبارات شارح و احوال در سلوک پرداخته خواهد شد.

بخش ششم: نقد عبارات شارح و احوال در سلوک

نقد عبارت «حسنٌ حقیقتاً»

درس‌گفتار، عبارت شارح («کان حسناً شرعاً و طریقةً و حقیقتاً») را نقد می‌کند، زیرا در مرتبه حقیقت، نفس و خودیت وجود ندارد، لذا ایثار به معنای متعارف منتفی است. ایثار، در شرع و طریقت حسن است، اما در حقیقت، مفهوم متفاوتی دارد.
این نقد، چون مشعلی فروزان، پیچیدگی‌های تفسیر متون عرفانی را روشن می‌سازد.

درنگ: ایثار در حقیقت، به دلیل فقدان نفس، به معنای متعارف نیست؛ عبارت «حسنٌ حقیقتاً» نادرست است.

نقد «ملك فی الحقیقة لله»

اگر ملک فی‌الحقیقه لله باشد، ایثار منتفی است، زیرا ایثار نیازمند مالکیت یا حق اختصاصی سالک است. درس‌گفتار، این عبارت را ناسازگار با تعریف ایثار می‌داند.
این نقد، مانند کلیدی صبور، درهای معانی عرفانی را می‌گشاید و ایثار را در چارچوب‌ها محدودین می‌کند.

احوال در سلوک

در احوال، سالک مانند کسی است که بین زمین و آسمان معلق است و اختیاری ندارد. خدا او را بالا و پایین می‌برد تا از خودیت رها شود. درس‌گفتار، با تشبیهی عرفانی، احوال را مرحله‌ای می‌داند که سالک در تسلیم کامل به خدا عمل می‌کند.
احوال، چون دریای بی‌کران، سالک را در خود غرق می‌کند و او را به ساحل تسلیم می‌رساند.

جمع‌بندی بخش ششم

نقد عبارات شارح، بر ضرورت دقت در اصطلاحات عرفانی تأکید دارد. احوال، مرحله‌ای است که سالک از خودیت رها می‌شود. در ادامه، به نتیجه‌گیری کلی پرداخته خواهد شد.

نتیجه‌گیری کلی

باب الإیثار در *منازل السائرین*، ایثار را چون نگینی درخشان در منظومه سلوک عرفانی معرفی می‌کند. این صفت، با ترجیح دیگری بر خود در حال نیاز، سالک را از شح نفس به اخلاص و تسلیم هدایت می‌کند. آیه شریفه
وَيُؤْثِرُونَ عَلَىٰ أَنفُسِهِمْ وَلَوْ كَانَ بِهِمْ خَصَاصَةٌ
و
وَمَن يُوقَ شَحَّ نَفْسِهِ فَأُولَٰئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ
(سوره حشر، آیه ۹)، ایثار را به‌عنوان معیاری برای فلاح تبیین می‌کنند. ایثار، در مراتب شرع و طریقت، خلق محمود است، اما در حقیقت، به دلیل فقدان نفس، مفهوم متفاوتی دارد. تمایز طوع و اکراه، ایثار را به دو نوع حسن و صحیح تقسیم می‌کند. نقد عبارات شارح، بر ناسازگاری آنها با مراتب سلوک تأکید دارد. مثال‌های عینی، مانند انصراف از جای نشستن یا فروش خانه، طیف گسترده ایثار را نشان می‌دهند. شح نفس، با ایثار مهار می‌شود و به فلاح می‌انجامد، اما فلاح کامل نیازمند فنای نفس است. احوال، سالک را به تسلیم کامل می‌رساند. عرفان، چون عروسی در میان علوم، با لطافت و محبت، راهی برای تحقق حقیقت وجودی ارائه می‌دهد.

با نظارت صادق خادمی


منو جستجو پیام روز: آهنگ تصویر غزل تازه‌ها
منو
مفهوم غفلت و بازتعریف آن غفلت، به مثابه پرده‌ای تاریک بر قلب و ذهن انسان، ریشه اصلی کاستی‌های اوست. برخلاف تعریف سنتی که غفلت را به ترک عبادت یا گناه محدود می‌کند، غفلت در معنای اصیل خود، بی‌توجهی به اقتدار الهی و عظمت عالم است. این غفلت، همانند سایه‌ای سنگین، انسان را از درک حقایق غیبی و معرفت الهی محروم می‌سازد.

آهنگ فعلی

آرشیو آهنگ‌ها

آرشیو خالی است.

تصویر فعلی

تصویر فعلی

آرشیو تصاویر

آرشیو خالی است.

غزل

فوتر بهینه‌شده