متن درس
کتاب منازل السائرین: مقام ایثار و تعظیم حقوق
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۳۲۶)
مقدمه
مقام ایثار، چونان قلهای رفیع در سلوک عرفانی، سالک را به سوی نفی خویشتن و ایثار در برابر حقوق الهی و انسانی رهنمون میسازد. این مقام، که در درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره در جلسه ۳۲۶ با دقت و تبیین شده، ایثار بهعنوان فضیلتی اختیاری و اخلاقی معرفی میگردد که از رغبت به مکارم اخلاق، کنترل شح نفس، و تعظیم حقوق الهی و انسانی نشأت میگیرد.
بخش نخست: تبیین مفهوم ایثار و ارکان آن
تعریف ایثار و پیوند آن با تعظیم حقوق الحق
ایثار، در سلوک عرفانی، چونان حالتی وجودی است که سالک را از تعلقات نفسانی رها ساخته و همت او را به سوی تعظیم حقوق الحق معطوف میدارد. این مقام، چنانکه در درسگفتار تبیین شده، به معنای گره زدن همت به حق و محبت به اوست، به گونهای که خاطر سالک به غیر او التفات نیابد. ایثار، چونان جویباری است که از چشمه تعظیم حقوق الهی سرچشمه گرفته و به دریای تجرد و آزادگی میریزد. این تعریف، ایثار را نه تنها یک عمل ظاهری، بلکه یک تحول باطنی میداند که سالک را به انقطاع از غیر حق و التزام به حقوق الهی رهنمون میسازد.
درنگ: ایثار، حالتی وجودی است که با تعظیم حقوق الحق و انقطاع از غیر حق، سالک را به تجرد و آزادگی از تعلقات نفسانی هدایت میکند.
ارکان سهگانه ایثار
ایثار، بر سه رکن استوار است: تعظیم الحقوق، مقت الشح، و رغبت در مکارم اخلاق. تعظیم الحقوق، چونان بنیانی است که التزام به حقوق الهی و انسانی را در بر میگیرد؛ مقت الشح، چونان سپری است که نفس را از بخل و خودخواهی محافظت میکند؛ و رغبت در مکارم اخلاق، چونان نوری است که سالک را به سوی فضایل والای انسانی هدایت مینماید. این ارکان، به مثابه پلههای نردبانی هستند که سالک را از خودخواهی به سوی ایثار و قرب الهی بالا میبرند.
تعظیم الحقوق: پایه ایثار
تعظیم الحقوق، به معنای ارج نهادن به حقوق الهی و انسانی است که سالک را به التزام به این حقوق ملزم میسازد. این رکن، چونان ریشه درختی است که ایثار از آن تغذیه میکند. با این حال، تعظیم الحقوق به تنهایی برای تحقق ایثار کافی نیست، زیرا ایثار نیازمند ارفاق و اختیاری است که فراتر از الزامات حقوقی میرود.
مقت الشح: کنترل نفس و دشمنی با بخل
مقت الشح، به معنای کنترل هوسهای نفسانی و دشمنی با بخل است که مانع اصلی ایثار به شمار میرود. این رکن، چونان مهاری است که نفس سرکش را رام کرده و سالک را به سوی واگذاری حقوق خویش به دیگران هدایت میکند. کنترل شح نفس، زمینهساز گرایش به فضایل اخلاقی و تحقق ایثار است.
رغبت در مکارم اخلاق: اوج فضیلت ایثار
رغبت در مکارم اخلاق، به معنای گرایش به عالیترین مراتب فضایل اخلاقی، مانند سخاوت و محبت، است. این رکن، چونان قلهای است که سالک با رسیدن به آن، از خودخواهی رها شده و به ایثار کامل دست مییابد. رغبت در مکارم اخلاق، هوسهای نفسانی را حذف کرده و زمینهساز واگذاری حقوق به دیگران میشود.
درنگ: ایثار بر سه رکن تعظیم الحقوق، مقت الشح، و رغبت در مکارم اخلاق استوار است که سالک را از خودخواهی به سوی فضیلت اختیاری ایثار هدایت میکنند.
جمعبندی بخش نخست
بخش نخست، با تبیین مفهوم ایثار و ارکان سهگانه آن، نشان داد که این مقام، فراتر از یک عمل ظاهری، تحول باطنی است که سالک را به تجرد و آزادگی میرساند. تعظیم الحقوق، مقت الشح، و رغبت در مکارم اخلاق، چونان سه بال هستند که سالک را به سوی آسمان ایثار و قرب الهی پرواز میدهند. این ارکان، با پیوندی معنایی، مسیر سلوک را از خودخواهی به سوی فضیلت اختیاری ایثار ترسیم میکنند.
بخش دوم: نقد ترتیب ارکان ایثار
ترتیب پیشنهادی شارح و نقد آن
شارح در تبیین ارکان ایثار، تعظیم الحقوق را به عنوان اصل و پایه قرار داده و سپس مقت الشح و رغبت در مکارم اخلاق را ذکر کرده است. این ترتیب، چونان ساختمانی است که بنیان آن بر الزامات حقوقی استوار شده، اما درسگفتار این ترتیب را مورد نقد قرار داده و استدلال میکند که تعظیم الحقوق به تنهایی به ایثار منجر نمیشود. ایثار، فضیلتی اختیاری است که از رغبت به مکارم اخلاق و کنترل شح نفس نشأت میگیرد. این نقد، چونان چراغی است که مسیر صحیح سلوک را روشن میسازد.
تقدم رغبت در مکارم اخلاق
درسگفتار پیشنهاد میدهد که رغبت در مکارم اخلاق باید مقدم بر سایر ارکان باشد، زیرا این رغبت، هوسهای نفسانی را حذف کرده و زمینهساز کنترل شح نفس و تعظیم حقوق میشود. رغبت در مکارم اخلاق، چونان نسیمی است که غبار خودخواهی را از دل سالک میزداید و او را به سوی ایثار هدایت میکند. این ترتیب، ایثار را به عنوان نتیجه یک فرآیند اخلاقی و اختیاری معرفی میکند.
نقد مفهوم الزام در تعظیم الحقوق
تعظیم الحقوق، به عنوان ظرف الزامات حقوقی، نمیتواند به تنهایی ایثار را محقق سازد، زیرا ایثار نیازمند ارفاق و اختیاری است که فراتر از واجبات میرود. این نقد، چونان تیغی است که پردههای توهم را از مفهوم ایثار کنار میزند و نشان میدهد که ایثار، بیش از یک وظیفه حقوقی، فضیلتی اخلاقی است.
درنگ: رغبت در مکارم اخلاق، مقدم بر تعظیم الحقوق و مقت الشح است، زیرا ایثار، فضیلتی اختیاری است که از گرایش به فضایل والای اخلاقی نشأت میگیرد.
جمعبندی بخش دوم
بخش دوم، با نقد ترتیب پیشنهادی شارح، نشان داد که ایثار، بیش از آنکه الزامی حقوقی باشد، فضیلتی اختیاری است که از رغبت به مکارم اخلاق سرچشمه میگیرد. این نقد، با تأکید بر تقدم رغبت در مکارم اخلاق، مسیر سلوک را از الزامات حقوقی به سوی فضایل اخلاقی هدایت میکند و ایثار را چونان گوهری میداند که در پرتو مکارم اخلاق میدرخشد.
بخش سوم: تمایز حقوق الحق و حقوق العباد
جامعیت مفهوم حقوق
تعظیم الحقوق، تنها به حقوق الهی محدود نمیشود، بلکه حقوق بندگان را نیز در بر میگیرد. این جامعیت، چونان آینهای است که هر دو بعد الهی و انسانی را در خود بازمیتاباند. درسگفتار تأکید دارد که شارح، با محدود کردن حقوق به حقوق الحق، از جامعیت این مفهوم کاسته است. حقوق، شامل حق الله، حق الناس، و حتی حق النفس است که هر یک در سلوک عرفانی اهمیت ویژهای دارند.
تقدم حق الناس بر حق الله
حق الناس، به دلیل نیاز بندگان و احتمال عدم بخشش آنها، در برخی جهات بر حق الله مقدم است. خداوند، به دلیل غنای ذاتی، ممکن است حقوق خویش را ببخشد، اما بندگان، به سبب نیازشان، ممکن است نبخشند. این تقدم، چونان هشداری است که سالک را به اهتمام ویژه به حقوق بندگان فرا میخواند. به عنوان مثال، نذر سکهها برای امام حسین علیهالسلام در حوزه حق الله قرار میگیرد، اما نیاز بندهای به غذا یا لباس، در حوزه حق الناس است که ایثار در آن نمود بیشتری دارد.
حق النفس و تزکیه
حق النفس، به معنای توجه به تزکیه و پرورش فضایل در نفس، یکی دیگر از ابعاد حقوق است. این حق، چونان بذری است که با تزکیه نفس و دوری از رذایل، در وجود سالک به بار مینشیند. کنترل شح نفس و گرایش به مکارم اخلاق، از جمله راههای تحقق حق النفس هستند که سالک را به ایثار نزدیکتر میکنند.
درنگ: حقوق، شامل حق الله، حق الناس، و حق النفس است، و حق الناس به دلیل نیاز بندگان، در برخی جهات بر حق الله مقدم است.
جمعبندی بخش سوم
بخش سوم، با تبیین جامعیت مفهوم حقوق و تقدم حق الناس بر حق الله، نشان داد که ایثار، نه تنها در حوزه الهی، بلکه در حوزه انسانی و اجتماعی نیز نمود دارد. حق النفس، با تأکید بر تزکیه، سالک را به سوی کنترل نفس و گرایش به فضایل هدایت میکند و ایثار را چونان پلی میداند که الهی و انسانی را به هم پیوند میدهد.
بخش چهارم: استنادات قرآنی و روایی
حدیث «فرغ قلبک لی و حقوق الخلق»
درسگفتار به حدیثی منسوب به خداوند اشاره دارد که به موسی علیهالسلام میفرماید: «قلب خود را برای من و حقوق خلق خالی کن.» این حدیث، چونان نوری است که اهمیت تمرکز قلب بر خداوند و حقوق بندگان را روشن میسازد. افزودن «و حقوق الخلق» به این حدیث، بر جامعیت حقوق و پیوند آن با ایثار تأکید دارد.
نقد نسخههای روایی
درسگفتار به اختلاف در نسخههای این حدیث اشاره کرده و برخی نسخهها را که «و حقوق الخلق» را جدا یا متصل به «فرغ قلبک لی» میدانند، نقد میکند. نسخه متصل، که حقوق خلق را بخشی از دستور الهی میداند، با مفهوم ایثار سازگارتر است. این نقد، چونان کاوشی است که حقیقت را از تحریفات متمایز میسازد.
آیه «یوم یفر المرء من اخیه»
يَوْمَ يَفِرُّ الْمَرْءُ مِنْ أَخِيهِ وَأُمِّهِ وَأَبِيهِ وَصَاحِبَتِهِ وَبَنِيهِ
: روزی که آدمی از برادرش و مادرش و پدرش و همسرش و فرزندانش میگریزد (قرآن کریم، سوره عبس، آیات ۳۴-۳۶).
این آیه، با تصویرسازی از صحنه قیامت، بر اهمیت ادای حقوق الناس تأکید دارد. انسان در روز قیامت، حتی از نزدیکترین خویشاوندان خود به دلیل بدهکاریهایش فرار میکند، که این امر، حساسیت حق الناس را نشان میدهد.
درنگ: آیه «یوم یفر المرء من اخیه» بر اهمیت حق الناس در قیامت تأکید دارد، جایی که بدهکاری به بندگان، انسان را به فرار از خویشاوندان وامیدارد.
ترتیب طلبکاران در قیامت
درسگفتار، ترتیب طلبکاران در قیامت را به صورت برادر، مادر، پدر، همسر، و فرزندان ذکر کرده و بر خطر بدهکاری به آنها تأکید دارد. این ترتیب، چونان نقشهای است که شدت ارتباط عاطفی و مسئولیت نسبت به این افراد را ترسیم میکند. برادر، به دلیل نزدیکی و رقابت احتمالی، در صدر قرار گرفته، و فرزندان، به دلیل پیوند عاطفی قوی، در انتها ذکر شدهاند.
جمعبندی بخش چهارم
بخش چهارم، با استناد به حدیث «فرغ قلبک لی و حقوق الخلق» و آیه «یوم یفر المرء من اخیه»، اهمیت حقوق خلق را در کنار حقوق الهی برجسته کرد. نقد نسخههای روایی و تبیین ترتیب طلبکاران در قیامت، ایثار را چونان فضیلتی معرفی کرد که در ادای حقوق بندگان و رهایی از بدهکاریهای قیامت نمود مییابد.
بخش پنجم: رابطه ایثار با مکارم اخلاق و کنترل نفس
شح نفس: مانع اصلی ایثار
شح نفس، به عنوان یکی از رذایل اخلاقی، مانع اصلی ایثار است. این رذیلت، چونان سدی است که جریان ایثار را در وجود سالک متوقف میسازد. کنترل شح نفس، با غلبه بر خودخواهی و تمایل به حفظ منافع شخصی، سالک را به سوی واگذاری حقوق خویش به دیگران هدایت میکند.
رغبت در مکارم اخلاق: محرک ایثار
رغبت در مکارم اخلاق، به عنوان محرک اصلی ایثار، سالک را از هوسهای نفسانی رها ساخته و به سوی فضایل والای انسانی سوق میدهد. این رغبت، چونان گلی است که در باغ تزکیه نفس میشکفد و عطر ایثار را در وجود سالک پراکنده میسازد.
تفاوت اخلاق و مکارم اخلاق
اخلاق، به معنای کنترل هوسهای نفسانی و کسب فضایل عمومی است، اما مکارم اخلاق، عالیترین مراتب فضایل را در بر میگیرد. این تمایز، چونان مراتب نوری است که از روشنایی اخلاق به تابش مکارم اخلاق میرسد. سالک با کنترل شح نفس، به اخلاق دست مییابد و با رغبت به مکارم، به ایثار کامل میرسد.
درنگ: رغبت در مکارم اخلاق، با حذف هوسهای نفسانی، سالک را به سوی ایثار کامل هدایت میکند، در حالی که اخلاق، پایهای برای این فضیلت است.
جمعبندی بخش پنجم
بخش پنجم، با تبیین رابطه ایثار با شح نفس و مکارم اخلاق، نشان داد که ایثار، نتیجه تزکیه نفس و گرایش به فضایل والای اخلاقی است. شح نفس، مانع ایثار است، اما رغبت در مکارم اخلاق، این مانع را برداشته و سالک را به سوی واگذاری حقوق خویش به دیگران هدایت میکند.
بخش ششم: نقد دیدگاههای شارح
نقد محدود کردن حقوق به حقوق الحق
شارح، با محدود کردن حقوق به حقوق الحق، از جامعیت مفهوم حقوق کاسته است. درسگفتار تأکید دارد که حقوق، شامل حق الله، حق الناس، و حق النفس است و محدود کردن آن به یک بعد، با ماهیت ایثار سازگار نیست. این نقد، چونان آینهای است که جامعیت حقوق را در برابر تحریفات شارح بازمیتاباند.
نقد مفهوم مقت الشح
استفاده از واژه «مقت الشح» به معنای دشمنی با بخل، مورد نقد قرار گرفته و پیشنهاد شده که به جای آن، از کنترل شح نفس استفاده شود. این نقد، چونان نسیمی است که غبار خشونت را از مفهوم ایثار میزداید و آن را به سوی تزکیه نفس هدایت میکند.
نقد الزام در ایثار
شارح، با تأکید بر تعظیم الحقوق به عنوان پایه ایثار، آن را به الزامی حقوقی تقلیل داده است. درسگفتار این دیدگاه را نقد کرده و ایثار را فضیلتی اختیاری میداند که از رغبت به مکارم اخلاق نشأت میگیرد. این نقد، چونان کلیدی است که درهای حقیقت ایثار را میگشاید.
درنگ: ایثار، فضیلتی اختیاری است که از رغبت به مکارم اخلاق نشأت میگیرد، نه الزامی حقوقی که شارح بر آن تأکید کرده است.
جمعبندی بخش ششم
بخش ششم، با نقد دیدگاههای شارح، نشان داد که ایثار، فراتر از الزامات حقوقی، فضیلتی اختیاری است که در پرتو مکارم اخلاق و تزکیه نفس شکوفا میشود. نقد محدود کردن حقوق و تأکید بر کنترل شح نفس، ایثار را چونان گوهری معرفی کرد که در جامعیت حقوق و تزکیه نفس میدرخشد.
جمعبندی نهایی
مقام ایثار در منازل السائرین، چونان دریچهای است که سالک را از خودخواهی به سوی واگذاری حقوق خویش به دیگران هدایت میکند. این مقام، با ارکان سهگانه تعظیم الحقوق، مقت الشح، و رغبت در مکارم اخلاق، مسیر سلوک را از الزامات حقوقی به سوی فضایل اختیاری ترسیم میکند. نقد ترتیب پیشنهادی شارح و تأکید بر تقدم رغبت در مکارم اخلاق، ایثار را به عنوان نتیجه یک فرآیند اخلاقی و درونی برجسته میسازد. آیات قرآن کریم، مانند «یَوْمَ یَفِرُّ الْمَرْءُ مِنْ أَخِيهِ»، و حدیث «فرغ قلبک لی و حقوق الخلق»، بر اهمیت حقوق الناس و پیوند آن با ایثار تأکید دارند. حق الناس، به دلیل نیاز بندگان، در برخی جهات بر حق الله مقدم است و سالک را به اهتمام ویژه به این حقوق فرا میخواند. نقد دیدگاههای شارح، با تأکید بر جامعیت حقوق و تزکیه نفس، ایثار را چونان فضیلتی معرفی کرد که در پرتو مکارم اخلاق و کنترل شح نفس شکوفا میشود. این اثر، با تکیه بر درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، راهکارهایی برای تحقق ایثار ارائه کرده و سالک را به سوی تزکیه نفس و قرب الهی هدایت میکند.
با نظارت صادق خادمی