در حال بارگذاری ...
Sadegh Khademi - Optimized Header
Sadegh Khademi

منازل السائرین 327

متن درس

 

منازل السائرین: تأملاتی در باب الایثار

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۳۲۷)

مقدمه: درآمدی بر باب الایثار

باب الایثار، یکی از فصول برجسته در اثر عرفانی «منازل السائرین» خواجه عبدالله انصاری، به تبیین مسیر سلوک عرفانی و مقام قرب الهی می‌پردازد. این بخش، با نگاهی ژرف به مفاهیمی چون انقماص روح در قیود تعلقات، انسلاخ از این قیود، و وصول به مقامات عالی اسماء و صفات الهی، راه سالک را به سوی حقیقت رهنمون می‌سازد. ایثار، به‌مثابه ترک طمع در مراتب گوناگون، جوهره‌ای است که سالک را از بند خودیت رها کرده و به مقام خادمیت خلق و وصال الهی هدایت می‌کند.

درنگ

ایثار، به‌مثابه پلی زرین میان خودیت و حق، سالک را از قیود نفسانی رها ساخته و به سوی وصال الهی رهنمون می‌شود. این مقام، با ترک طمع در سه مرتبه (غیر، خود، حق) تحقق می‌یابد و جوهره سلوک عرفانی را تشکیل می‌دهد.

بخش اول: انقماص روح و رهایی از قیود تعلقات

سلوک عرفانی، سفری است که از انقماص روح در قیود تعلقات نفسانی آغاز می‌شود و با انسلاخ از این قیود به سوی تجردات نفس و وصول به مقامات الهی پیش می‌رود. انقماص، به‌مثابه گرفتاری روح در بندهای مادی و نفسانی، مانعی است که سالک را از حرکت به سوی حقیقت بازمی‌دارد. انسلاخ، اما، چونان پرنده‌ای که از قفس رها می‌شود، روح را از این قیود آزاد می‌سازد. این فرآیند، برای هر جوینده معرفت، امری معلوم و مشهود است، زیرا رهایی از تعلقات، دروازه‌ای است به سوی فهم حقیقت و وصول به کمال.

این رهایی، نه‌تنها ممکن، بلکه ضرورتی است برای تحقق ایثار حقیقی. سالک، با کنار نهادن تعلقات، به سوی کلیتی اصیل حرکت می‌کند که در آن، جزئیت‌های نفسانی رنگ می‌بازند و روح به سوی وحدت با حقیقت الهی سیر می‌کند. این سیر، چونان صعودی است از قعر تاریک خودیت به اوج روشنایی معرفت، که در آن، سالک از بندهای مادی و نفسانی آزاد می‌شود.

تحلیل مفهوم انقماص و انسلاخ

انقماص، به معنای انقباض و گرفتاری روح در قیود نفسانی، مانعی است که سالک را در مرتبه ناسوت نگه می‌دارد. این قیود، شامل تعلقات مادی، خواسته‌های نفسانی، و وابستگی‌های دنیوی است که روح را از سیر به سوی عوالم علوی بازمی‌دارند. انسلاخ، اما، فرآیندی است که در آن، روح از این قیود جدا شده و به سوی تجرد حرکت می‌کند. این جدایی، نه به معنای مرگ جسمانی، بلکه به معنای رهایی معنوی است که در حیات دنیوی ممکن است.

این مفهوم، در درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، با تمثیلی زیبا تبیین شده است: روح، چونان پرنده‌ای است که در قفس تعلقات گرفتار است، و انسلاخ، چونان گشوده شدن در این قفس، به پرنده امکان پرواز به سوی آسمان‌های معرفت را می‌دهد. این رهایی، برای هر فردی که در مسیر سلوک گام برمی‌دارد، قابل درک و مشاهده است، زیرا حقیقت آن در تجربه درونی سالک متجلی می‌شود.

بخش دوم: قرب الهی و مراتب آن

قرب الهی، مقصود غایی سلوک عرفانی است که سالک را به سوی وصول به اسماء و صفات الهی هدایت می‌کند. این قرب، دارای مراتب و تعینات خاص خود است که از اتحاد ظاهری تا لاتعین ذاتی امتداد می‌یابد. برخلاف تصورات نادرست، قرب عرفانی به معنای یکی شدن کامل با خدا نیست، زیرا این امر مستلزم دوئیت است که با اصل توحید ناسازگار است. اتحاد عرفانی، در حقیقت، قربی است که سالک از طریق انطباق با صفات الهی، مانند جمال، جلال و کمال، به آن دست می‌یابد.

درنگ

قرب الهی، چونان دری بسوی حقیقت است که سالک را از مرتبه جزئیت نفسانی به سوی کلیت الهی رهنمون می‌سازد. این قرب، نه در عبور از افلاک مادی، بلکه در تجرد نفس و انطباق با اسماء و صفات الهی تحقق می‌یابد.

تمایز اتحاد عرفانی از اتحاد حقیقی

اتحاد عرفانی، به معنای وصول به قرب الهی از طریق معرفت و عمل است، نه یکی شدن حقیقی با ذات الهی. این تمایز، در درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره با دقت تبیین شده است: «وقتی از اتحاد سخن می‌گوییم، دوئیت در میان است، و این با یکتایی الهی ناسازگار است.» اتحاد، در این معنا، به نزدیکی سالک به خدا از طریق تجلی صفات الهی در وجود او اشاره دارد. این قرب، مراتبی دارد که از انطباق با صفات ظاهری تا فنای کامل در ذات لاتعین امتداد می‌یابد.

برای مثال، سالک ممکن است ابتدا در مرتبه جمال (زیبایی الهی) یا جلال (عظمت الهی) قرار گیرد، سپس با سیر در مراتب وحدت و احدیت، به مقام لاتعین برسد، جایی که تمامی تعینات نفسانی محو شده و سالک در ذات الهی فانی می‌شود. این سیر، چونان سفری است از ظلمت خودیت به سوی نور مطلق حقیقت.

استقلال قرب از افلاک و کرات

یکی از نکات برجسته در این درس‌گفتار، تأکید بر استقلال قرب معنوی از سیر در افلاک و کرات مادی است. برخلاف تصور برخی که قرب الهی را به عبور از طبقات مادی وابسته می‌دانستند، این متن تأکید دارد که سلوک عرفانی در حوزه تجردات نفس رخ می‌دهد. سالک، برای وصول به عوالم الهی، نیازی به عبور از کرات آسمانی ندارد، بلکه این سیر، در باطن نفس او و از طریق رهایی از قیود نفسانی تحقق می‌یابد.

این مفهوم، با تمثیلی زیبا روشن می‌شود: سلوک عرفانی، چونان سفری است در اقلیم جان، نه در گستره خاک. سالک، چونان کاوشگری است که به جای پیمودن راه‌های ظاهری، در عمق وجود خویش به جست‌وجوی حقیقت می‌پردازد.

بخش سوم: قرب معنوی و حیات دنیوی

یکی از مفاهیم کلیدی باب الایثار، امکان تحقق قرب الهی در حیات دنیوی است. برخلاف سیر برزخی یا قیامتی که پس از مرگ رخ می‌دهد، قرب عرفانی فرآیندی فعلی و افعالی است که سالک می‌تواند در زندگی دنیوی به آن دست یابد. این قرب، به عالم اسماء و صفات الهی متعلق است و نیازی به مرگ جسمانی ندارد.

تمایز مسیر قرب عرفانی از سیر برزخی

درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، با وضوح تمام، مسیر قرب عرفانی را از سیر برزخی و قیامتی متمایز می‌سازد. سیر برزخی، مسیری است که هر فردی پس از مرگ طی می‌کند و به عوالم برزخ، قیامت، بهشت یا جهنم منتهی می‌شود. اما قرب عرفانی، مسیری است اختیاری که سالک در حیات دنیوی و از طریق معرفت و عمل به سوی اسماء و صفات الهی طی می‌کند.

این تمایز، با تمثیلی روشن تبیین می‌شود: سیر برزخی، چونان راهی است که هر مسافر مرگ ناگزیر از پیمودن آن است، اما سیر عرفانی، چونان پروازی است که تنها بال‌های معرفت و تقوا می‌تواند سالک را به آن وادارد.

قرب عام و قرب خاص الهی

قرآن کریم، در آیه‌ای نورانی، به قرب عام الهی اشاره دارد: وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِيدِ (سوره ق، آیه ۱۶، : «و ما به او از رگ گردن نزدیک‌تریم»). این قرب عام، معیت قیومیه الهی است که شامل همه موجودات، از مؤمن تا کافر، می‌شود. اما قرب خاص عرفانی، نتیجه سلوک و تقواست که سالک را به سوی اسماء و صفات الهی هدایت می‌کند.

این تمایز، در درس‌گفتارها با مثالی گویا تبیین شده است: قرب عام، چونان نور خورشید است که بر همه موجودات می‌تابد، اما قرب خاص، چونان آینه‌ای است که تنها قلب‌های پاک و صیقل‌یافته می‌توانند آن را بازتاب دهند.

درنگ

قرب عام الهی، چونان بارانی است که بر همه زمین‌ها می‌بارد، اما قرب خاص، چونان گلی است که تنها در خاک حاصلخیز تقوا می‌روید.

بخش چهارم: نقش تقوا در قرب عرفانی

تقوا، چونان کلیدی زرین، دروازه قرب عرفانی را می‌گشاید. قرآن کریم در این باره می‌فرماید: إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ (سوره حجرات، آیه ۱۳، : «گرامی‌ترین شما نزد خدا پرهیزگارترین شماست»). این آیه، بر این حقیقت تأکید دارد که قرب خاص الهی، به میزان تقوا و معرفت سالک بستگی دارد. در حالی که قرب عام الهی به همه موجودات یکسان است، قرب خاص، نتیجه تلاش و سلوک سالک است.

این مفهوم، با تمثیلی زیبا در درس‌گفتارها روشن شده است: تقوا، چونان بادبانی است که کشتی جان سالک را در دریای معرفت به سوی ساحل حقیقت هدایت می‌کند.

معیت قیومیه الهی

معیت قیومیه الهی، به حضور فراگیر خدا در همه موجودات، اعم از انسان، حیوان یا اشیاء بی‌جان، اشاره دارد. این معیت، بخشی از قرب عام الهی است که به رحمانیت خدا مربوط می‌شود. درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، این مفهوم را با دقتی عمیق تبیین می‌کند: «خدا معیت دارد با کل شیء، خواه حیوان باشد، خواه انسان، مؤمن باشد یا کافر.»

این معیت، چونان جریانی است که حیات همه موجودات را در بر می‌گیرد، اما تنها سالکان با تقوا می‌توانند از این جریان، به سوی قرب خاص الهی سیر کنند.

بخش پنجم: تمایز سیر افقی و عمودی

سلوک عرفانی، دارای دو بعد افقی و عمودی است. سیر افقی، در ناسوت و عوالم مادی رخ می‌دهد، در حالی که سیر عمودی، به وصول به عوالم الهی و اسماء و صفات الهی منتهی می‌شود. قرآن کریم، در اشاره به این تمایز، می‌فرماید: لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْيَقِينِ * لَتَرَوُنَّ الْجَحِيمَ * ثُمَّ لَتَرَوُنَّهَا عَيْنَ الْيَقِينِ (سوره تکاثر، آیات ۵-۷، : «اگر به علم یقین می‌دانستید، حتماً جهنم را می‌دیدید، سپس آن را به عین یقین می‌دیدید»).

سیر افقی، به حرکت در ناسوت و مشاهده جهنم با علم یقین اشاره دارد، در حالی که سیر عمودی، به وصول به عین یقین و شهود حقیقت الهی دلالت می‌کند. این تمایز، در معراج پیامبر (ص) نیز متجلی است: سُبْحَانَ الَّذِي أَسْرَىٰ بِعَبْدِهِ لَيْلًا مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الْأَقْصَى (سوره اسراء، آیه ۱، : «پاک است آن که بنده‌اش را شبانگاه از مسجدالحرام به سوی مسجدالاقصی سیر داد»).

معراج پیامبر (ص) و سیر عمودی

معراج پیامبر (ص)، نمونه‌ای والا از سیر عمودی است که در آن، بنده خدا از ناسوت به سوی عوالم علوی سیر داده می‌شود. این سیر، نه با حرکت در افلاک مادی، بلکه با تجرد نفس و هدایت الهی تحقق می‌یابد. درس‌گفتارها این نکته را با تمثیلی گویا تبیین می‌کنند: «معراج، چونان پلی است که از زمین به آسمان کشیده شده، اما این پل، نه از سنگ و خاک، بلکه از نور معرفت و تقوا ساخته شده است.»

درنگ

سیر عمودی، چونان صعودی است به قله‌های معرفت، که سالک را از ناسوت به سوی لاهوت هدایت می‌کند، بی‌آنکه نیازی به پیمودن افلاک مادی باشد.

بخش ششم: مراتب قرب و فناء و بقاء

قرب الهی، دارای مراتبی است که از اتحاد ظاهری تا لاتعین ذاتی امتداد می‌یابد. این مراتب، شامل قرب اتحاد، قرب وحدت، قرب واحدیت، قرب احدیت، و نهایتاً قرب لاتعین است. هر مرتبه، سالک را به سوی فنای کامل‌تر در ذات الهی هدایت می‌کند. فناء، به معنای نابودی خودیت نفسانی، و بقاء، به معنای بقای در خدا، مراحلی هستند که سالک باید آنها را طی کند تا به مقام لاتعین برسد.

درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، این مراتب را با دقتی عمیق تبیین می‌کنند: «سالک باید تمامی صفات جمال و جلال را در خود متجلی سازد، سپس این صفات را در مسیر فنای کامل کنار بگذارد تا به بقای در ذات الهی و نهایتاً به لاتعین برسد.» این فرآیند، چونان سفری است از ظلمت خودیت به سوی نور مطلق حقیقت.

سرعت در سلوک عرفانی

یکی از ویژگی‌های برجسته سلوک عرفانی، امکان تحقق آن در یک لحظه است. برخلاف سفرهای مادی که نیازمند زمان و ابزار است، سلوک معنوی می‌تواند در یک آن، با صفا و قداست درونی، همه عوالم را طی کند. این نکته، با تمثیلی زیبا در درس‌گفتارها روشن شده است: «سلوک عرفانی، چونان پرتوی نور است که در یک لحظه، از قلب سالک به سوی حقیقت الهی می‌تابد.»

بخش هفتم: ایثار و ترک طمع

ایثار، جوهره سلوک عرفانی است که در ترک طمع در سه مرتبه (غیر، خود، حق) متجلی می‌شود. ترک طمع از غیر، به معنای رهایی از وابستگی‌های مادی است؛ ترک طمع از خود، به معنای محو خودیت نفسانی؛ و ترک طمع از حق، به معنای بی‌انتظاری از پاداش الهی. این سه مرتبه، سالک را به مقام وصال کامل هدایت می‌کنند.

درس‌گفتارها این مفهوم را با تمثیلی گویا تبیین می‌کنند: «ایثار، چونان رودی است که از چشمه‌های پاکی سرچشمه می‌گیرد و با گذر از موانع نفسانی، به دریای بی‌کران حقیقت می‌پیوندد.»

درنگ

ایثار، چونان کلیدی است که قفل‌های نفسانی را می‌گشاید و سالک را به سوی خادمیت خلق و وصال الهی هدایت می‌کند.

خدمت بدون طمع

اولیای الهی، به دلیل فقدان طمع، به‌عنوان خادمان خلق عمل می‌کنند، نه اربابان. این ویژگی، در درس‌گفتارها با عبارتی زیبا تبیین شده است: «سید القوم خادمهم.» اولیا، چونان ستارگانی هستند که با نور بی‌طمع خود، راه خلق را روشن می‌سازند، بدون آنکه در پی منفعت خویش باشند.

بخش هشتم: نقد تصورات نادرست

درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، با نگاهی نقادانه، به بررسی تصورات نادرست در باب سلوک عرفانی می‌پردازد. از جمله این تصورات، وابستگی قرب به افلاک مادی، ضرورت مرگ برای وصول به قرب، و مفهوم کلیت خدا است.

نقد مفهوم کلیت خدا

خدا، نه یک موجود کلی، بلکه حقیقتی متعین است. قرب به خدا، به معنای نزدیکی به این حقیقت متعین است، نه اتصال به یک مفهوم کلی. این نکته، با تمثیلی روشن در درس‌گفتارها بیان شده است: «خدا، چونان دریایی است که هر قطره از آن، حقیقتی یگانه و متعین است، نه مفهومی کلی و پراکنده.»

نقد روایات غیرمعتبر معراج

درس‌گفتارها به نقد روایات غیرمعتبر معراج می‌پردازد و بر ضرورت دقت و درایت در بررسی این روایات تأکید دارد. برای مثال، ادعای آویزان کردن افراد به تار مو در جهنم، به دلیل عدم انسجام منطقی، مورد نقد قرار گرفته است. این نقد، با تمثیلی گویا روشن شده است: «روایات غیرمعتبر، چونان سایه‌هایی هستند که در تاریکی حقیقت، به اشتباه نور پنداشته می‌شوند.»

مثال قرآن‌نویسی روی برنج

درس‌گفتارها، با ذکر مثالی از ادعای نوشتن قرآن روی برنج، به نقد ادعاهای غیرواقعی در زمینه‌های عرفانی می‌پردازد. این توانایی، نه به دلیل قدرت خارق‌العاده، بلکه نتیجه مهارت حسی و تمرینی است. این مثال، چونان آینه‌ای است که ضرورت واقع‌بینی در مواجهه با ادعاهای عرفانی را نشان می‌دهد.

بخش نهم: انسلاخ و حفظ بدن

انسلاخ روح از تعلقات، به معنای مرگ یا کنار گذاشتن کامل بدن نیست. سالک می‌تواند در عین سلوک معنوی، بدن خود را حفظ و اداره کند. این نکته، در درس‌گفتارها با عبارتی دقیق تبیین شده است: «انسلاخ، زایل نمی‌کند سالک را از تدبیر بدن.» این مفهوم، با تمثیلی زیبا روشن می‌شود: «سالک، چونان باغبانی است که در عین سیر در باغ معرفت، درخت تن خویش را نیز آبیاری می‌کند.»

درنگ

انسلاخ، چونان رهایی پرنده از قفس است، اما این رهایی، تن را نابود نمی‌سازد، بلکه آن را در خدمت روح قرار می‌دهد.

نتیجه‌گیری

باب الایثار، چونان چراغی فروزان در مسیر سلوک عرفانی، راه سالک را به سوی قرب الهی روشن می‌سازد. این بخش، با تبیین مفاهیمی چون انقماص و انسلاخ، قرب عام و خاص، و ایثار به‌مثابه ترک طمع، مسیری روشن برای وصول به اسماء و صفات الهی ترسیم می‌کند. تمایز میان سیر افقی و عمودی، نقد تصورات نادرست، و تأکید بر امکان سلوک در حیات دنیوی، از نقاط قوت این درس‌گفتار است. آیات قرآن کریم، چونان ستارگانی در آسمان معرفت، این مفاهیم را تأیید می‌کنند و سالک را به سوی حقیقت هدایت می‌نمایند.

با نظارت صادق خادمی

 

منو جستجو پیام روز: آهنگ تصویر غزل تازه‌ها
منو
مفهوم غفلت و بازتعریف آن غفلت، به مثابه پرده‌ای تاریک بر قلب و ذهن انسان، ریشه اصلی کاستی‌های اوست. برخلاف تعریف سنتی که غفلت را به ترک عبادت یا گناه محدود می‌کند، غفلت در معنای اصیل خود، بی‌توجهی به اقتدار الهی و عظمت عالم است. این غفلت، همانند سایه‌ای سنگین، انسان را از درک حقایق غیبی و معرفت الهی محروم می‌سازد.

آهنگ فعلی

آرشیو آهنگ‌ها

آرشیو خالی است.

تصویر فعلی

تصویر فعلی

آرشیو تصاویر

آرشیو خالی است.

غزل

فوتر بهینه‌شده