متن درس
منازل السائرین: تأملاتی در تواضع للدین و نقش عقل در سلوک الهی
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۳۴۹)
دیباچه
این نوشتار، تأملاتی عمیق و چندوجهی در مفهوم تواضع للدین، نقد تعبد کورکورانه، و جایگاه عقل در پذیرش احکام الهی ارائه میدهد که برگرفته از درسگفتارهای عرفانی، کلامی، فلسفی، و جامعهشناختی آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره در شرح *منازل السائرین* خواجه عبدالله انصاری است. محور اصلی این جلسه، تبیین تواضع بهعنوان فروتنی آگاهانه برای حق، نقد دیدگاههایی که پذیرش بیچونوچرای احکام دینی را ترویج میکنند، و تأکید بر ضرورت بهکارگیری عقل در سلوک دینی است.
بخش نخست: تبیین تواضع للدین و نقد تعبد کورکورانه
تعریف تواضع و تمایز آن از تذلل
سخنران تواضع را فروتنی آگاهانه برای حق تعریف میکند و تأکید دارد که تواضع در برابر خداوند متعال، به معنای همسطح کردن خود با او نیست، زیرا خداوند متعال از هرگونه نقص و پستی منزه است. تواضع در این معنا، پذیرش عقلانی و آگاهانه احکام الهی است که با کرامت انسانی سازگار باشد، نه خضوع ذلیلانه یا تعبد کورکورانه. وی با تمثیلی لطیف، تواضع را به پرندهای تشبیه میکند که بالهایش را نه برای افتادن، بلکه برای اوج گرفتن به سوی حق میگستراند. این دیدگاه، تواضع را از تذلل متمایز میسازد و بر آگاهی و اختیار در سلوک دینی تأکید میورزد.
درنگ: تواضع للدین، فروتنی آگاهانه برای حق است که با پذیرش عقلانی احکام الهی همراه است، نه تذلل یا تعبد کورکورانه که کرامت انسانی را نادیده گیرد. |
این تعریف، ریشه در عرفان اسلامی و دیدگاه خواجه عبدالله انصاری در *منازل السائرین* دارد که تواضع را فضیلتی آگاهانه معرفی میکند. برای پژوهشگران، این مفهوم را میتوان با نظریههای فلسفه اخلاق اسلامی، بهویژه در آثار غزالی و ملاصدرا، مقایسه کرد که عقل را شرط پذیرش دین میدانند. همچنین، این دیدگاه با نظریههای فلسفه دین، مانند دیدگاه کانت در باب عقل عملی، قابلمقایسه است که پذیرش ایمان را مبتنی بر عقلانیت میداند. تمثیل پرنده، این مفهوم را برای مخاطبان ملموس کرده و پیوندی معنایی میان عرفان و فلسفه برقرار میسازد.
سخنران با استناد به آیه شریفه «وَعِبَادُ الرَّحْمَٰنِ الَّذِينَ يَمْشُونَ عَلَى الْأَرْضِ هَوْنًا» (فرقان: 63، : «و بندگان رحمان کسانیاند که بر زمین بهآرامی راه میروند»)، تواضع را بهعنوان نرمش و پذیرش عقلانی احکام الهی تبیین میکند. این آیه، تواضع را نه به معنای ذلت، بلکه بهعنوان نشانهای از کرامت و وقار در برابر حق نشان میدهد.
نقد تعریف سنتی تواضع للدین
سخنران به نقد تعریف سنتی تواضع للدین در متن خواجه عبدالله انصاری میپردازد که آن را در سه مرتبه خلاصه میکند: 1) عدم معارضه با نقل بهوسیله عقل، 2) عدم اتهام به دین با استدلال، و 3) عدم یافتن راهی برای مخالفت با دین. وی این شروط را به چالش کشیده و با لحنی صریح و طنزآمیز، آنها را «چرت و پرت» میخواند. او معتقد است که پذیرش بیچونوچرای احکام دینی، بدون بررسی عقلانی، به خرافهپرستی و فلاکت منجر میشود. سخنران با تمثیلی از «بز ریشدار که سر تکان میدهد و همهچیز را تأیید میکند»، این نوع تعبد را به سخره میگیرد و بر ضرورت عقل در تشخیص حق از باطل تأکید میورزد.
درنگ: تواضع للدین، به معنای پذیرش کورکورانه احکام دینی نیست. عقل، شرط لازم برای تشخیص دین حق از باطل است و بدون آن، سلوک دینی به خرافه و فلاکت میانجامد. |
این نقد، یکی از مسائل کلیدی در فلسفه دین و عرفان اسلامی را هدف قرار میدهد: نسبت عقل و نقل. سخنران با استناد به آیه شریفه «أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ» (نساء: 82، : «آیا در قرآن تدبر نمیکنند؟»)، دعوت قرآن کریم به تدبر و عقلورزی را یادآور میشود. این دیدگاه با تفکر عقلگرای شیعی، بهویژه در آثار علامه طباطبایی و شیخ انصاری، همراستاست که عقل را شرط تنفیذ احکام دینی میدانند. برای پژوهشگران، این بحث را میتوان با نظریههای معرفتشناسی دینی، مانند دیدگاه پلانتینگا در باب باور موجه، یا فلسفه تحلیلی دین مقایسه کرد. تمثیل بز ریشدار، با طنزی گزنده، خطر تعبد کورکورانه را به تصویر میکشد.
جمعبندی بخش نخست
این بخش، با تبیین تواضع بهعنوان فروتنی آگاهانه و نقد تعبد کورکورانه، به نقش عقل در سلوک دینی پرداخت. تحلیل آیات قرآن کریم و تمثیلات ادبی، این درسگفتار را به منبعی غنی برای پژوهشهای عرفانی، کلامی، و فلسفی تبدیل کرده است. تأکید بر عقلانیت، این متن را با الهیات عقلگرا و فلسفه دین همسو میسازد.
بخش دوم: ضرورت عقل در پذیرش دین و نقد خرافهپرستی
عقل بهعنوان شرط پذیرش دین
سخنران تأکید میکند که پذیرش دین بدون عقل، به خرافهپرستی و بدبختی منجر میشود. او با تمثیلی از «هندوانه دربسته» که بدون بررسی پذیرفته نمیشود، نشان میدهد که حتی در برابر معصوم، انسان حق سؤال و استدلال دارد. وی با اشاره به داستان حضرت موسی (ع) و تردید در برابر «إِنِّي أَنَا اللَّه» (قصص: 30، : «منم خدا»)، استدلال میکند که انبیا نیز با عقل و معرفت، حقانیت را پذیرفتهاند. این دیدگاه، عقل را نهتنها مانعی برای ایمان، بلکه شرط لازم برای آن میداند.
درنگ: عقل، شرط لازم برای پذیرش دین حق است. حتی در برابر معصوم، انسان حق سؤال و استدلال دارد تا از خرافه و خطا مصون بماند. |
سخنران با استناد به حدیث «إِنَّا أَهْلَ بَيْتٍ لا نَقُولُ إِلاّ بِحُجَّةٍ» (بحارالانوار، ج2، ص184، ترجمه: «ما اهل بیت جز با دلیل سخن نمیگوییم»)، نشان میدهد که معصومان نیز به استدلال و عقل دعوت کردهاند. این دیدگاه با اصول فقه شیعه، بهویژه در بحث «ملازمه عقل و شرع»، همراستاست. برای مخاطبان آکادمیک، این بحث را میتوان با نظریههای عقلگرایی دینی، مانند دیدگاه ماتریدیه یا فلسفه علم در باب نقش عقل، مقایسه کرد. تمثیل هندوانه دربسته، با زبانی لطیف، ضرورت بررسی عقلانی را به تصویر میکشد.
وی همچنین به نمونهای از ابنسینا در کتاب *شفا* اشاره میکند که معاد جسمانی را به دلیل محدودیت عقل، تعبداً پذیرفت. سخنران استدلال میکند که تعبد تنها در مواردی موجه است که عقل به بنبست برسد، نه اینکه کنار گذاشته شود. این تحلیل، نشاندهنده عمق فلسفی درسگفتار است که تعبد را در چارچوب عقلانیت جای میدهد.
نقد شارح و تأکید بر عقل در برابر نقل
سخنران شارح متن را به چالش میکشد که تواضع للدین را تعبد محض و امتثال بدون طلب حکمت تعریف کرده است. وی با استناد به اصول فقه، تأکید دارد که عقل در موضوعات و احکام شرعی، شرط پذیرش است. او با تمثیلی طنزآمیز از «فاز و نول قاطی کردن»، نشان میدهد که پذیرش کورکورانه احکام، حتی از مجتهد، ممکن است به خطا منجر شود. سخنران استدلال میکند که اگر انسان یقین به اشتباه مجتهد داشته باشد، تقلید جایز نیست، زیرا خطا تقلید ندارد.
درنگ: پذیرش احکام دینی بدون عقل، غیرمشروع است. عقل، در موضوعات و احکام شرعی، شرط صحت پذیرش است و خطای مجتهد، تقلید را باطل میکند. |
این نقد، به روششناسی فقهی و عرفانی میپردازد. سخنران با ارجاع به اصول فقه، مانند لزوم صحت صدور حکم و ملازمه عقل و شرع، نشان میدهد که پذیرش احکام بدون عقل، به خطا منجر میشود. این دیدگاه با آثار شیخ انصاری در اصول فقه همراستاست. برای پژوهشگران، این بحث را میتوان با نظریههای فقه تطبیقی یا فلسفه حقوق اسلامی بررسی کرد. تمثیل فاز و نول، با طنزی گزنده، خطر پذیرش کورکورانه را ملموس میسازد.
جمعبندی بخش دوم
این بخش، با تأکید بر ضرورت عقل در پذیرش دین و نقد تعبد کورکورانه، به تبیین جایگاه عقلانیت در سلوک دینی پرداخت. تحلیل مثالهایی مانند داستان موسی (ع)، ابنسینا، و تمثیلات طنزآمیز، این درسگفتار را به منبعی ارزشمند برای پژوهشهای فلسفی و فقهی تبدیل کرده است.
بخش سوم: نقد تربیت دینی و فرهنگ اجتماعی
نقد تربیت دینی مبتنی بر تعبد کور
سخنران با انتقاد از تربیت دینی که افراد را به پذیرش بیچونوچرا عادت میدهد، معتقد است که این رویکرد، به جای تعالی، به فلاکت و خرافهپرستی منجر شده است. او با تمثیلی از «گوسفندی که برای سواری یا ذبح تربیت میشود»، این نوع تربیت را نقد میکند و استدلال میکند که چنین رویکردی، انسان را از کرامت و عقلانیت محروم میسازد. وی همچنین با مثال «امضا کردن کاغذ بدون خواندن»، خطر پذیرش کورکورانه را به تصویر میکشد.
درنگ: تربیت دینی مبتنی بر تعبد کور، به جای تعالی، به خرافهپرستی و فلاکت منجر میشود. ایمان حقیقی، با عقل و معرفت همراه است. |
این نقد، به تحلیل روانشناختی و جامعهشناختی تربیت دینی میپردازد. سخنران با ارجاع به تجربههای تاریخی، مانند پذیرش خرافات به دلیل ترس از تکفیر، نشان میدهد که تعبد کورکورانه، به ضعف عقلانی و آسیبهای اجتماعی منجر شده است. این دیدگاه با نظریههای روانشناسی تربیتی، مانند نظریه پیاژه در باب رشد شناختی، یا جامعهشناسی دین، مانند دیدگاه وبر در باب عقلانیت دینی، همراستاست. برای پژوهشگران، این بخش را میتوان با مطالعات انتقادی دین یا روانشناسی اجتماعی بررسی کرد. تمثیل گوسفند، با طنزی گزنده، این نقد را برای مخاطبان ملموس میسازد.
نقد فرهنگ اجتماعی و اطاعت کورکورانه
سخنران فرهنگ اجتماعی را که افراد را به اطاعت بیچونوچرا عادت داده، نقد میکند و معتقد است که این رویکرد، به سوءاستفاده و ضعف جامعه منجر شده است. او با اشاره به تجربههای اجتماعی، مانند اطاعت کورکورانه در ابتدای انقلاب، استدلال میکند که این فرهنگ، به جای وحدت، به فلاکت و سوءاستفاده قدرتمندان انجامیده است. وی با تمثیلی از «هفتاد میلیون کله پوك که یک نفر به جای همه فکر کند»، این فرهنگ را به سخره میگیرد و تأکید دارد که شیعه، به معنای اطاعت عقلانی از معصوم است، نه تعبد کورکورانه.
درنگ: فرهنگ اطاعت کورکورانه، به جای تقویت ایمان، به ضعف عقلانی و سوءاستفاده منجر میشود. ایمان شیعی، اطاعت عقلانی از معصوم است. |
این نقد، به تحلیل جامعهشناختی و تاریخی فرهنگ دینی در ایران میپردازد. سخنران با ارجاع به تجربههای اجتماعی، نشان میدهد که اطاعت بدون عقل، به جای تقویت جامعه، به آسیبهای ساختاری منجر شده است. این دیدگاه با نظریههای جامعهشناسی قدرت، مانند دیدگاه فوکو در باب گفتمان، یا روانشناسی اجتماعی، مانند نظریه اطاعت میلگرام، همراستاست. برای پژوهشگران، این بخش را میتوان با مطالعات جامعهشناسی دین یا تاریخ فرهنگی بررسی کرد. تمثیل کله پوك، با طنزی گزنده، این نقد را جذاب میسازد.
جمعبندی بخش سوم
این بخش، با نقد تربیت دینی و فرهنگ اجتماعی مبتنی بر تعبد کور، به تحلیل آسیبهای اجتماعی و فرهنگی پرداخت. تمثیلات طنزآمیز و تحلیلهای جامعهشناختی، این درسگفتار را به منبعی ارزشمند برای پژوهشهای میانرشتهای در حوزه جامعهشناسی دین و روانشناسی اجتماعی تبدیل کرده است.
بخش چهارم: تواضع للدین بهعنوان پذیرش حق نقيض باطل
تمایز دین حق و دین تحریفشده
سخنران نتیجه میگیرد که تواضع للدین، پذیرش حق نقيض باطل بهصورت عقلانی و آگاهانه است، نه پذیرش هر آنچه به نام دین ارائه میشود. او با نقد مغالطه در تعریف دین، که دین حق را با دین تحریفشده خلط میکند، تأکید دارد که تواضع باید در برابر دین الهی باشد. وی با تمثیلی از «دین آبگوشتی در برابر دین خدا»، این تمایز را روشن میسازد و استدلال میکند که پذیرش دین، باید با عقل و معرفت همراه باشد.
درنگ: تواضع للدین، پذیرش عقلانی و آگاهانه دین حق است که نقيض باطل است، نه پذیرش کورکورانه هر آنچه به نام دین ارائه میشود. |
سخنران با استناد به آیه شریفه «يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ» (زمر: 18، : «آنان که سخن را میشنوند و بهترین آن را پیروی میکنند»)، دعوت به شنیدن و انتخاب عقلانی بهترین سخن را یادآور میشود. این دیدگاه با تفسیر قرآنی علامه طباطبایی، که ایمان را مبتنی بر عقل و معرفت میداند، همراستاست. برای پژوهشگران، این بحث را میتوان با نظریههای فلسفه دین در باب ایمان عقلانی یا الهیات انتقادی بررسی کرد. تمثیل دین آبگوشتی، با زبانی لطیف، این تمایز را برای مخاطبان ملموس میسازد.
نقد جبرگرایی و دفاع از اختیار انسانی
سخنران با نقد دیدگاههایی که انسان را به تعبد کور دعوت میکنند، بر اختیار و مسئولیت انسانی تأکید میورزد. او معتقد است که خداوند متعال، عقل را به انسان عطا کرده تا با آن حق را از باطل تشخیص دهد. وی با تمثیلی از «مخلص خداوند بودن به جای خر خداوند بودن»، این دیدگاه را تقویت میکند و استدلال میکند که ایمان حقیقی، با معرفت و آگاهی همراه است.
درنگ: ایمان حقیقی، با عقل و معرفت همراه است. خداوند عقل را برای تشخیص حق از باطل عطا کرده و تعبد کور، با کرامت انسانی ناسازگار است. |
این دیدگاه، با عرفان ابنعربی در باب معرفت آگاهانه و فلسفه ملاصدرا در باب عقلانیت دینی همراستاست. برای پژوهشگران، این بحث را میتوان با نظریههای فلسفه اخلاق، مانند فضیلتگرایی ارسطو یا وظیفهگرایی کانت، مقایسه کرد که مسئولیت اخلاقی را به عقل و اختیار انسان واگذار میکنند. تمثیل مخلص خداوند، با زبانی فاخر، این مفهوم را غنا میبخشد.
جمعبندی بخش چهارم
این بخش، با تبیین تواضع للدین بهعنوان پذیرش عقلانی حق و نقد جبرگرایی، به نقش عقل و اختیار در سلوک دینی پرداخت. تحلیل آیات قرآن کریم، روایات، و تمثیلات ادبی، این درسگفتار را به منبعی غنی برای پژوهشهای عرفانی و فلسفی تبدیل کرده است.
نتیجهگیری کلی
درسگفتار جلسه ۳۴۹ از *منازل السائرین*، نقشهای جامع برای فهم تواضع للدین و نقش عقل در سلوک الهی ارائه میدهد. با نقد تعبد کورکورانه، تأکید بر عقلانیت در پذیرش دین، و تحلیل آسیبهای فرهنگی و اجتماعی، این متن به تبیین مسئولیتپذیری در دین و جامعه پرداخته است. تحلیل آیات قرآن کریم، روایات، و مثالهایی مانند داستان موسی (ع)، ابنسینا، و تجربههای اجتماعی، این درسگفتار را به منبعی ارزشمند برای پژوهشگران حوزههای عرفان، کلام، فقه، و جامعهشناسی تبدیل کرده است.
با نظارت صادق خادمی |